ریاست محترم سازمان سنجش آموزش کشور

چنین آورده اند که چون بسیاری از جوانان بهائی به حکومت عارض شدند و شکوه آوردند و نیز انجمن جهانی ملل و یونسکو بر حکومت پارس و امرای آن خرده گرفتند که چون است که شما دعوی وجود آزادی اندیشه و بیان در ملک پارس کنید و به آب زر بر لوح قانون اساسی بنگارید که همه کس در داشتن عقیده آزاد است و رعایا همگی در لوای حکومت پارس حق اکتساب دانش و خرد در مدارس عالیه را دارند و حال آنکه خیل جوانان بهائی را ۲۵ سنه جواز دخول به مدارس عالیه نداده اید و در لوحه پذیره پرسش از دین کنید

گفتند که این کار پیشینیان بوده و ما چنین نکنیم و هر کس که خواهد راه دهیم. پس لوحه پذیره را دیگر کردند تا شماتت نشنوند و خجالت نبرند. باری این حقیر که باید ۲۲ سنه پیش به مدارس عالیه می شدم و اجباری رفته ام و خراج می پردازم چون این ماجرا نیوشیدم به جان شادمان گشتم که الحمدلله حمار شیطان، راکبان خویش را پیاده کرده و خرد به راس امراء بازگشته است. فی الفور به چاپارخانه شتافتم و مراحل گذراندم و به امتحان شدم و قبول گشتم. اما اسفا که دیگربار موش دواندند و چنانکه خاطر آنجناب مستحضر است باز هم ما را محروم کردند. این ماجرا دو سنه مکرر شد. پس دریافتم که حمارسواری گروهی را خوش آمده و هنوز به موش دوانی راغبند و حتی به گفتار و امضای خویش نیز پای نمی بندند و به این اندیشه افتادم که نکند به این خیال بوده اند که پرسش کنندگان و انجمن جهانی ملل را می توان فریفت. بعد به خویشتن گفتم که این اندیشه بگذار و به امراء عریضه ای بنگار، باشد که در سنه جاری چاره ای سازند و حق رعایا به تمامه بگذارند و بین ابناء بشر فرق نگذارند تا فرصتی پدیدار آید که ما نیز بر خرد و دانش خویش افزوده و نیکوتر خدمتگزار ملک و خلق باشیم.

                                           آمین یا رب العالمین

تمت فی یوم الاول شهرالبهمن سنه هشتاد و چهار خورشیدی

                    بهزاد یزدانی