شترسواری دولاّ دولاّ

 

شترسواری دولاّ دولاّ نمی‎شود!

انسانها به دو دسته‌اند: گروهی فقط راست می‎گویند و از راستان هستند و از راستگویی خود هراسی ندارند و در هیچ موقع و موقعیتی به دروغ متوسّل نمی‌شوند.  گروه دیگر دروغ می‌گویند؛ امّا اینها که دروغ می‌گویند خود به دو دسته هستند: گروهی محض مصلحت دروغ می‎گویند که البتّه در جمیع ادیان مردود است و گروهی دروغ گفتن را دوست دارند و بدون آن روزگارشان نمی‌گذرد؛ اینها که دروغ گفتن را دوست دارند، خودشان دو دسته هستند: گروهی دروغ خودشان را باور ندارند و باطناً می‌دانند که راست نمی‌گویند؛ امّا گروه دیگر آنقدر دروغ خود را جدّی می‌گیرند که امر به خودشان هم مشتبه می‌شود و تصوّر می‌کنند راست می‌گویند و با قیافهء حق به جانب از حرف خودشان دفاع می‌کنند و شاهد مثال هم برایش پیدا می‌کنند.  اینها شترسواری را دولاّ دولاّ انجام می‌دهند کسی آنها را روی شتر نبیند!

حال، داستان جناب بانشی، دادستان شیراز است که اعلام فرمودند، این سه نفر بهائی که در زندان شیراز محبوسند، اتّهامشان "اقدام علیه امنیت، تبلیغ علیه حکومت و تشکیل گروه‌های غیرقانونی" است.  گیرم، جناب دادستان، چند نفر اطرافتان حرفتان را باور کردند، که البتّه شکّ دارم، پدر و مادر آن کودکان معصومی را که اینها آموزش می‌دادند نمی‌توانید فریب دهید؛ گیرم که آنها را هم فریب دادید، خدا را دیگر نمی‎توانید فریب دهید، چه که او واقف بر "خائنه الأعین و خافیه الصّدور"[i] است، از او که نمی‌توانید پنهان کنید.  از این گذشته، شما لابد می‌دانید که خداوند از حق خود می‌گذرد امّا گذشتن از حق‌النّاس را از خود سلب فرموده و لاجرم در یوم جزا تا رضایت آن سه تن بی‌گناه را به دست نیاورید، فضل خداوند به هیچ وجه شامل حالتان نخواهد شد.  تصوّر نفرمایید چون به دیانت این سه تن اعتقاد ندارید، و خود را حقّ مطلق می‌دانید، خداوند شما را مجازات نخواهد کرد.  اگر، به فرض محال، این سه نفر ناحق هم باشند، شما به آنها اتّهامی واهی زده‌اید که خودتان هم می‌دانید واقعیت ندارد، مگر آن که جزو گروه آخر باشید که امر به خودتان هم مشتبه شده باشد؛ در این صورت خداوند این اتّهام واهی را به شما نخواهد بخشید.

از آن گذشته، ما تازه فهمیدیم که این سه اصطلاح به چه معنی است:

۱-  اقدام علیه امنیت: اگر شما دامن همّت به کمر زدید، از آسایش روز تعطیل خود گذشتید، و راهی مناطق محروم شدید و به کودکان محروم، با نظارت پدر و مادر آنها، آموزش نوشتن و خواندن و ریاضی و غیره دادید و در آن میان درسی هم از اخلاقیات و معنویات به میان آوردید تا روح و روان اطفال معصوم را به اهتزاز آورید، چون این کودکان دیگر در خیابانها بازی نخواهند کرد و در جایی جمع خواهند شد و ضمناً یاد می‌گیرند چطور به یکدیگر کمک کنند و به بزرگترها احترام بگذارند و غیره و غیره، امنیت کشور به خطر می‌افتد و باید جلوی اینگونه افراد را گرفت و در زندان انداخت تا دیگر از این فکرها به سرشان نزند که به فقرا و محرومین کمک کنند؛ اینها را چه به این کارها؟!

۲-  تبلیغ علیه حکومت: می‌دانیم که وظیفهء حکومت فراهم آوردن وسائل تحصیل رایگان برای جمیع افراد تا سنّ و سال معیّنی است.  حال، اگر کسی در این راه به کمک حکومت شتافت و از وقت و نیروی خود مایه گذاشت و در آموزش و پرورش اطفال و نوجوانان کوشید، علیه حکومت تبلیغ کرده است.  آیا در کلاسهای اینها شرکت کرده‌اید؟  آیا از خود کودکان شنیده‌اید که علیه حکومت شعار داده باشند؟  آیا والدین آنها به شما یا مأمورین انتظامی گزارش داده‌اند که اینها علیه حکومت تبلیغ کرده‌اند؟  آیا همسایگانشان که الحمدلله همگی مسلمانند و پیرو قرآن از آنها شکایتی به شما کرده‌اند که اینها تظاهرات علیه حکومت نموده‌اند؟  چه دلیل و شاهدی دارید که، حدّ اقلّ در محکمهء عدل الهی مقبول افتد؟ 

۳-  تشکیل گروه‌های غیر قانونی: جناب دادستان، آیا اینها گروه‌های قاچاق ارز یا موادّ مخدّر تشکیل داده بودند یا اطفال را به طور غیر قانونی به آن سوی مرز منتقل می‌کردند؟  آیا شبکهء فساد تشکیل داده بودند یا به شرب خمر و افیون مبادرت می‌کردند؟  اگر محبّت بفرمایید تعریفی برای گروه‌های غیرقانونی بیان بفرمایید بسیار سبب امتنان خواهد بود.  اگر ندارید، بنده به شما کمک می‌کنم: هر گروهی که به نوعی در جهت خلاف قانون قدم بردارد، گروه غیرقانونی است.  حال، شما بفرمایید اگر کسی بخواهد کار غیرقانونی بکند، روز روشن، پیش چشم همه، اطفال را جمع می‌کند و به طور غیرقانونی گروه تشکیل می‌دهد؟  آخر، خدا را، قدری انصاف باید؛ چه کردند که شما می‎فرمایید غیرقانونی بوده است؟

۴-  فرمودید بعضی از رسانه‌های بیگانه اتّهام آنها را عقیدتی دانسته‌اند.  وای بر شما که به این سهولت کلام ناحق بر زبان جاری می‎سازید و بعد وضو گرفته نماز می‎خوانید و خود را هم از بندگان خالص مخلص خداوند محسوب داشته‌اید.  مگر نه آن که در این گروه  پنجاه و چند نفره تعدادی مسلمان هم عضویت داشتند و شما بدون یک کلمه بازجویی آنها را رها ساختید؟  الحمدلله خداوند شاهد است و می‎بیند شما چه می‎کنید.  شاید حکمت الهی ایجاب می‌کرده که این چند نفر غیربهائی هم در زمرهء آنها باشند تا شما نتوانید به این مستمسک بدیهی‎البطلان روی بیاورید.  اگر، به زعم شما، بهائی بودن جرم نیست و در این کشور کسی به این اتّهام محاکمه و زندانی نمی‎شود، پس از چه روی بنده را چندین و چند سال به زندان انداختید و در حکم صادره هم تصریح فرمودید، "به جرم بهائی بودن و شرکت در تشکیلات بهائی".  شاهد و سند موجود؛ آیا در پیشگاه عدل الهی چه خواهید گفت؟

جناب دادستان  آیا هرگز شنیده‌اید کسی در این جهان ابدی باشد و از زندگی جاودانی برخوردار گردد؟  پس لابد بنده و شما هم روزی از این جهان خواهیم رفت و همین اعلامیهء شما، همین که به "خبر جنوب" اعلام فرموده‌اید در دست بنده خواهد بود و در دادگاه عدل الهی، که الحمدلله شما آنجا دادستان نیستید، و دادار آسمانی به قضاوت خواهد نشست، مطرح خواهم کرد.  ببینم آیا باز هم می‌توانید همینگونه، با قیافهء حق به جانب، اینگونه اکاذیب را تحویل حضرتش بدهید یا خیر.  پس به امید دیدار در یوم جزا.



[i] قرآن کریم، سورهء غافر (مؤمن)، آیهء ۱۹

 

Comments are closed.