ظهور ِ پدر و کامل شدن حقیقت

ظهور ِ پدر و کامل شدن حقیقت

افشین شریف

فرزندی برای ما به دنیا آمده! پسری به ما بخشیده شده! و دولتی بر دوش خود برای ما به ارمغان می آورد. و نام او «شگفت انگیز»، «مشیر»، «خداوند توانا»، «پدر جاودانی» و «پادشاه صلح» خواهد بود.

                                                                                                     – اشعیا ۹:۶

قل قد جاء الاب و کمل ما وعدتم به فی ملکوت الله

(بگو همانا« پدر» آمده است و هر آنچه به آن وعده داده شده بودید متحقق شد)

                                                                                            – بهاءالله

همانگونه که آذرخشی در آسمان شرق می زند و غرب را روشن می کند، بازگشت پسر انسان نیز همانگونه است.

                                                               – متی ۲۴:۲۷

 

قل انّه قد اشرق من جهه الشرق و ظهر فی الغرب آثاره

 

(بگو همانا از سوی خاور جهان ظاهر شده و آثار ظهورش در باختر دیده می شود)

                                                               – بهاءالله

چرا بهاألله؟

من تا چهار سال پیش مسیحی نجات یافته و محکمی بودم ولی حال با پذیرفتن بهاءالله به عنوان آمدن مسیح موعود ایمانم به مسیح محکمتر از همیشه است و مسیح را با نام تازه و در ظهور تازه پذیرفته ام.

هدف از نوشتن این مطلب بیان و تصدیق قلبی و کتبی ایمان من به بهاءالله به عنوان حضور خداوند است. آشنا کردن مسیحیان با بهاءالله است تا با یاری خداوند به توانند در ایمان خود به مسیح کاملتر شوند و مسیح را در دو ظهور و تجلی خود بشناسند. امروز نجات از گناه و صلح درونی و قلبی برای انسان بدون رابطۀ روحانی مستقیم با بهاءالله ممکن نیست.

من هرگز به ذهنم خطور نمی کرد که روزی بهاءالله را به عنوان نجات دهنده خود و عالم و معبود انجیل بپذیرم. اکثر فعالیتهای من در شمال کالیفرنیا و در ویرجنیا تبلیغ مسلمانان بود ولی با بهائیان نیز ناچار درگیر می شدم چون آنها ارزش کتاب مقدس را می پذیرفتند و با من وارد صحبت انجیلی می شدند. مسلمانان عموما درگیر بحث با ما نمی شدند چون انجیل را تحریف شده می دانستند و موفقیت ما در تبلیغ بیشتر آنان به خاطر سرخوردگی آنان از اسلام و رژیم اسلامی بود.

آشنایی من با انجیل و ایمان من به مسیح ناشی از ملاقات شخص یهودی الاصلی بود که مسیحی شده بود و با باز کردن انجیل پیشگوییهای عهد قدیم و پیامبران بنی اسراییل را به من نشان داد و جای حرفی برای من باقی نگذاشت. مسیح را به عنوان ناجی خود پذیرفتم و ایمان من به مسیح پذیرشی راست و قلبی بود. من هم فورا مشغول فعالیت تبلیغی شدم.

من عموما بهائیان را به عنوان انسانهایی خوب ولی گمراه شده و نجات نایافته می دیدم ولی در مورد دین ایشان زیاد نمی دانستم و حرفهایشان در مورد صلح عمومی و روابط بین الملل و حقوق بشر و تساوی زن و مرد و وحدت عالم انسانی به هیچ وجه برای من هیچ جذابیت و گرایشی نداشت. مسالۀ عمده برای من مسالۀ گناه و مسالۀ دوری بشر از خدا به خاطر گناه بود. برخی بهائیان که بیشتر مطالعه انجیلی داشتند با ما وارد بحث می شدند ولی آنها هم با صحبت از مظهریت و مظهر کلّی الهی من را گیج می کردند و بحث ها به جایی نمی رسید.

   شناخت من به بهاءالله موقعی کامل شد که بهائیان توانستند من را با انجیل آشناتر سازند و برای من دو مساله باید واضح میشد.

اول- پیشگوییهای انجیل باید تمام به حقیقت و عملا انجام می شد.

دوم- باید ظهور دوباره مسیح در هیکلی دیگر و با نامی تازه چون بهاألله را از نظر انجیلی و بدون مغالطه و سفسطه اثبات می کردند.

چون این هردو انجام شد ضربه روحی و روانی سختی به من وارد شد ولی از مسیح یاری خواستم تا دست من را بگیرد و قلبم را مطمئن سازد تا نلغزم و به بیراهه ردّ مسیح نروم. در گرماگرم این برهان بود که مسیح من را از ظهور تازه اش به نام بهاءالله مطمئنم کرد و محبت بهاءالله در قلبم نفوذ کرد و او را شناختم و اقرار بر درستی او کردم.

انجیل به ظهور بهاءالله وعده داده است. من به عنوان مسیحی در تورات و عهد قدیم از مسیح رد پا یافتم. رد پای بهاءالله و اشاره به ظهور او در انجیل آمده است. چاره ای نیست. یا باید ظهور تازۀ عیسی مسیح با نام تازۀ بهاءالله را پذیرفت و از تاریکی عدم ایمان به نور قدم گذاشت، یا باید چون آنا و کایفا (موبدان بزرگ زمان مسیح) انکار کرد و بشارت انجیل را نادیده گرفت.

نادیده گرفتن بهاءالله و انکار او، همانا انکار مسیح و انکار قربانی مسیح و از دست دادن رستگاری است. می پرسید چرا؟ مگر مسیح نگفت که تمام گناهان قابل بخشش هستند مگر انکار و کفر به روح القدس؟ پس مسیحی که بهاءالله یعنی فرستندۀ روح قدسی را انکار کند دیگر مسیحی نیست و در برابر گناهان خود بخشوده و آمرزیده نیست. انکار بهاءالله ارزش قربانی مسیح و خون او را لوث می کند.

ولی انکار بهاءالله بدون سابقه و پیشگویی انجیل نیست. مسیح می گوید و پولس نیز بارها می گوید که بازگشت مسیح مانند دزدی است که در شب می آید. این تعلیم مهمی است. یعنی صاحب خانه (کلیسا) هشیار نیست و مسیح می آید و می رود و ما هنوز در خوابیم و هر یکشنبه به کلیسا می رویم و در آرزوی مسیح هستیم! اگر در مسیح زنده هستیم چرا ظهور تازه را در نیافتیم؟

در خاتمه یادآوری کنم که رسیدن به بهاءالله برای مومن به مسیح بدون دعا و طلب هدایت از مسیح غیر ممکن است. امید دارم نور بهاءالله در قلب شما نیز بتابد.

Comments are closed.