زنان و گواهی مذهبی آزادی خواهی!

 

نگارنده: ویشنو                               

                              زنان و گواهی مذهبی آزادی خواهی!

بی گمان یکی از مهمترین دستاوردهای تاریخ بشریت، اثبات تلاش جهت ارتقاء مقام و موقف خویش می باشد. انسانها در طی سالیان دراز ثابت نمودند که مایلند به سوی بهتر بودن و بهتر شدن گام بردارند، این مهم را می توان با نگاهی ژرف به ژرفای سیر حرکتی آدمیان مورد درک و فهم قرار داد، اگر چه هیچ گونه اصرار و تلاشی بر آن نیست تا نمونهء کنونی دنیا را در قیاس با الگوی زندگانی بَدَوی، برتر جلوه داد، ولیکن آنچه در اینجا مطمح نظر قرار خواهد گرفت، گرایشی همه جانبه به سوی تجدید قوایی بدیع و تحکیم بنایی جدید در نوع بشر می باشد، ولو آنکه نمونه های بعضاً مخاطره آمیزی نیز در جریان تمایلات انسانها، ابراز وجود نمایند.

یکی از مواردی که نشان دهندهء رشد فکری آدمی و تلاش وی جهت ارتقاء کیفیت زندگی اش می باشد،توجه بیش از پیش به موضوع زنان و نیازهای این قشر همیشه مظلوم جامعه می باشد. باید بپذیریم که تنها و تنها در قرون اخیر بوده است که بشر مردسالار، چنین ظرفیتی را در خود پیدا نمود تا گرایشی کم و بیش اصولی، به سوی تحقق حقوق لگد مال شدهء زنان پیدا نماید.

از طرفی،در این میان آموزه های دینی موجود همواره یکی از مواردی محسوب می گشتند که انسان ها را بر سر دو راهی قرار داده و نوعی  تردید را در قبال با تفسیر مفاهیمی همچون پیشرفت و آزادی زنان ایجاد می نمودند.

 فی المثل یهودیانی که معتقد بودند آفرینش "زن" از دندهء "مرد" صورت پذیرفته است و بر این مبنا زن را موجودی ناقص در قیاس با مرد می پنداشتند،بر مبنای کدام اصل باید به دفاع از حقوق وی می پرداختند؟

 ویا مسیحیانی که در والاترین وجوه تشبیهات خود از ۳ عنصر مقدس "پدر"،"پسر" و"روح القدس" یاد می نمودند و در این میان جنس موءنث کمترین جایگاهی نداشت، چگونه باید به احقاق حقوق زنان کمک می نمودند؟

 و یا اعراب مسلمانی که موکّداً "زن" را عنصری که باید دور از اجتماع حرکت نماید،می پنداشتند و مصداق آن جملهء معروف "مَسجِدُ المَراه بَیتُ"(مسجد زن،خانهء اوست) در نظر می گرفتند، با توجه به کدامین معیار، به دادخواهی جهت زنان می پرداختند؟

از طرف دیگر، نیاز به برقراری رابطه ای منصفانه تر و عدالت گرایانه تر فی ما بین "مرد" و "زن" کاملا محسوس و ملموس بوده، به نحوی که زنانی که در طول تاریخ زیر دست و پای فرهنگ مرد سالار، لِه شده بودند تنها راه چاره را در  مبارزه با این تفکر نادرست و غیر منصفانهء جامعه در نظر گرفته و در صدد بر آمدند تا جهت احقاق حقوق خویش اقداماتی ولو به قیمت از دست دادن جانشان نیز انجام دهند، ولی باز هم در این میان معضلی وجود داشت و آن عدم همراهی آموزه های دینیِ ادیان موجود از این خواستهء زنان به شمار می آمد،لذا مادامی که چنین دستاوردهای مذهبی رخ نمی گشودند، زنان نیز هیچگاه حرکت آزادی خواهانهء خود را در سایهء توفیق مشاهده نمی نمودند. اما…

اما بر مبنای پیش گویی های کتب آسمانی ادیان، در قرن نوزدهم و همزمان با رشد فزایندهء فکری نوع بشر، دیانتی بدیع از سوی خداوند بی نیاز، به جهت نجات بشر نیازمند به زمین فرستاده شد و جالب آنکه تمامی آموزه ها و تعالیم این آخرین دین الهی تا به امروز، مطابق با خواسته ها و شرایط زمانی روز دنیا بود.

دیانت بهایی افتخار آن را داشت که در بین تمامی ادیان الهی، تنها دین آسمانی باشد که به طور واضح و روشن(ونه به طور ضمنی) در یکی از تعالیم برجستهء خود،ادعای تحقّق "تساوی حقوق زن و مرد" را در طول دورهء حضور خویش،مطرح نماید و بدین وسیله به جهانیان اعلان نماید که وقت آن رسیده تا در کنار رشد سیر حرکتی اندیشه ها،از آموزه های دینی که همواره قرین و حامی حرکتهای مثبت بشری بوده اند،سود جویند و با تمسّک به این تعالیم نورانی، مسیر پر فراز و نشیب ایجاد بنای جدید جهانی را، با آرامش خاطر طی نمایند.

مطمئنا با ظهور دیانت بهایی، زنان نیز گواهی مذهبی اجرای حرکات آزادی خواهانهء خود را در مسیر مثبت و منطقی خویش( ونه در چارچوبهای بعضاً مرد ستیز) کسب نمودند و از این رو جامعهء جهانی فرصتی پیدا نمود تا یک بار دیگر از نو به پیکرهء رسوب زدهء خویش بنگرد و با راهکارهای رسوب زُدای دیانت بهایی، بدنه ای مستحکم از اخلاقیات و منطق صحیح زندگی را مجددا برای خویش باز سازد.

در انتها به چند مورد از دیدگاه های دیانت بهایی که در ارتباط با مقام و موقف زنان می باشد، اشاره می نمائیم:

حضرت بهاءالله میفرمایند:

" قلم اعلی فرق مابین عباد(مردان) و اماء(زنان) را از میان برداشته و کلّ

را در صُقع واحد بعنایت کامله و رحمت منبسطه مقرّ و مقام عطا فرمود "(1)

حضرت عبدالبهاء می فرمایند:

" هواللّه تربیت نسوان اهمّ از تربیت رجال است زیرا نسوان

چون تربیت یابند اطفال نیز د رحیات روحانی نشو و نما کنند . از

آنجمله مادری چون در تبلیغ امراللّه بیان دلائل و براهین الهی آموزد جمیع

اطفال خویش را نیز تربیت و تعلیم نماید".(2)

حضرت ولیّ امراللّه میفرمایند :

١- " امر ترقّی نساء و تشویق حضرات اماءالرّحمن در تحصیلات

مادی و معنوی وخدمت بامراللّه و تعاون و تعاضدشان با حضرات رجال

در تحکیم و تقدّم امراللّه در این دور اعظم عموماً و در این اوقات

خصوصاً ، از امور اساسیّه محسوب " (3)

منابع:

۱- ص ۵٢ ج ٨ مائده آسمانی ط ١٢١ بدیع

۲- ص ١٨٩ ج ٧ مکاتیب 

۳-ص ١٧۵ ج ١ توقیعات مبارکه ٢۶-١٩٢٢

Comments are closed.