بهائیان و تساوی حقوق زنان و مردان(۱)

نگارنده: ویشنو

 

                    بهائیان و تساوی حقوق زنان و مردان(۱)

معرفی:

اگر در نظر بگیریم که پیامبران الهی، جملگی در جهت رفع مشکلات بشری به میان انسانها آمده اند، طبیعتا پذیرش این موضوع که در هر دوره ای با توجه به مشکلات جدید، پیامبران جدیدی نیز به میان خواهند آمد، سهل می گردد. یکی از معضلات اجتماعی که در قرون معاصر رنگ تازه ای به خود گرفته است، نا برابری زنان و مردان در حقوق مسلّم خویش بوده، که با اعتراضات و تلاش های همه جانبهء زنان و بعضا مردان آزادی خواه همراه بوده است.

از طرفی یکی از تعالیم منطبق با روز دیانت بهائی، تساوی حقوق زن و مرد می باشد و از این رو فهم و درک ظهور حضرت بهاء الله که تعالیمی در خور زمان خویش آورده اند، تا حد بسیارزیادی، ساده می گردد.

حضرت بهاء الله جایگاه و مقام زنان را اینگونه تبیین می فرمایند:

" قلم اعلی فرق مابین عباد(مردان) و اماء(زنان) را از میان برداشته و کلّ

را در صُقع واحد بعنایت کامله و رحمت منبسطه مقرّ و مقام عطا فرمود "(1)

  و در جایی دیگر می فرمایند:

 " امروز هر یک از اماء(زنان) که بعرفان مقصود عالمیان فائز شد او

در کتاب الهی از رجال(مردان) محسوب "(2)

آنچه که می توان بر مبنای بیانات فوق مورد نظر قرار داد، دیدگاه دیانت بهائی در قالب تساوی حقوق زنان و مردان می باشد که معتقد است ایشان در نزد خداوند بزرگوار یکسان محسوب می گردند، لذا حقوق دنیوی آنها نیز باید در شرایطی مساوی برقرار گردد، ولو آنکه زنان و مردان در برخی موارد فیزیولوژی و زیست شناختی از تفاوتهای بعضاً فاحشی نیز برخوردار باشند.

اگر در نظر بگیریم که "انسان بودن"، با جنس و جنسیت افراد مشخص نمی گردد، و همینطور به خاطر آوریم که میزان انسانیت هرفرد، بستگی به تلاش وی جهت کسب فضائل اخلاقی و وصل به کمالات انسانی دارد، لذا خواهیم پذیرفت که "زن بودن" یا "مرد بودن" انسان ها هیچ برهان منطقی ای به جهت برتر جلوه دادن ایشان در نزد خالق اعظم ایجاد نمی نماید، پس مقام و منزلت "زنان" و "مردان" بر روی زمین نیز باید در حدّ تساوی برقرار باشد.

در یک دیدگاه کلّی نگر و نه کامل، تساوی حقوق زنان و مردان، نه به مفهوم برابری تمام نیازها و خواسته های این دو جنس مختلف، بلکه به معنای تساوی حقوق اجتماعی ایشان می باشد. به بیان دیگر، باید پذیرفت که هر یک از زنان و مردان دارای نیاز های متفاوتی می باشند که شاید جنس دیگر، تمایلی به آن نداشته باشد. اما این بدان معنا نمی باشد که فی المثل خواسته های مردان در مقامی بالاتر از نیازهای زنان می باشد، و از این رو باید در الویّت قرار گیرند، چه که این اشتباه صِرف است.

باید توجه نمود که منشاء بسیاری از نیازهای بشر، الگوها و باورهای اجتماعی بوده است که در اکثر موارد به دست خود انسانها پایه ریزی شده است. شاید اگر گذشتگانمان اصول تربیتی خویش را تغییر می دادند، دیدگاه جامعهء امروز نیز در قبال برخورد با "زنان" و "مردان" کاملا متفاوت بود.

در همین مورد حضرت عبدالبهاء می فرمایند:

" مرد و زن هر دو بشرند و بندگان یک خداوند. نزد خدا

ذکور واناث نیست . هرکس قلبش پاک تر و اعمالش بهتر در نزد خدا

مقرّب تر است خواه مرد باشد خواه زن،این تفاوتی که الان مشهود است

از تفاوت تربیت است زیرا نساء مثل رجال تربیت نمیشوند اگر مثل

رجال تربیت شوند در جمیع مراتب متساوی شوند زیرا هر دو بشرند و

در جمیع مراتب مشترک خدا تفاوتی نگذاشته " (3)

همانگونه که در این بیان مبارک نیز اشاره  شده است، اگر در جامعه بستری فراهم گردد که زنان بتوانند به مانند مردان تربیت گردند و از امکاناتی که در طول تاریخ تحت سلطهء مردان بوده است، بهره ببرند، مطمئنا خواهند توانست منزلت اصلی خویش را که در نزد بشر نادیده گرفته شده است، کسب نمایند. و دیانت بهائی با اعلان تعلیم تساوی حقوق زنان و مردان، بر آن است تا بر همگان روشن نماید که دیگر وقت آن رسیده است که عالمیان، سوای از نوع جنس خویش، دست به دست یکدیگر داده و بنای جامعهء جدیدی را بسازند که جهان را مانند یک خانواده و انسانها را مثال اعضای آن در آورد.

ادامه دارد…

منابع:

۱- مائدهء آسمانی جلد ۸ صفحهء ۵۲

۲- پیام ملکوت ص ۲۳۲

۳- امر و خلق جلد ۴ ص ۴-۳۳۳

 

Comments are closed.