سردبیر محترم روزنامه کیهان

ژاله س.م

 

اخیرا در روزنامهءمحترم کیهان مجددا مطالبی در مورد بهائیان و بیت العدل مندرج شده که هرچند از نظر محتوا تازگی ندارد چه که جامعهء بهائی ایران پیوسته در معرض توهین و اتهام و افترا بوده است[i].  با این حال قابل توجه است که بعد از گذشت بیش از ربع قرن از استقرار حکومت اسلامی، نویسندۀ مقاله هنوز همان حربۀ کهنۀ اتهام جاسوسی و عامل استعمار بودن را برای مخدوش کردن اذهان عمومی به کار گرفته است.

در ۲۷  سالی که از استقرار نظام اسلامی می گذرد هیچ د لیل و سندی که بیانگر خیانت بهائیان به ایران باشد به دست نیا مده است. کسانی که با آثار بهائی آشنا هستند میدانند که آموزه های  بهائی به بهائیان اجازه هیچ گونه خیانت به دولت و جاسوسی  را نمی دهد. از نظر اعتقادی و اخلاقی بهائیان مأمورند نسبت به کشور متبوع خود با امانت و صداقت رفتار کنند.

مسلما لازمه امر خطُیر جاسوسی دسترسی به یک سری اطلاعات محرمانه و سری است . و حال انکه همه میدانند اکنون بیش از ربع قرن است که هیچیک از بهائیان در ادارات و نهادهای دولتی و نیمه دولتی و ارگان های وابسته به کار اشتغال ندارند و دارای هیچ پست و مقامی نمیباشند. همگی از کارهای دولتی اخراج شده و حقوق آنان، حتی حقوق بازنشستگی آنان نیز قطع شده است و عقلا باید پذیرفت که دسترسی انان به اطلاعاتی که فرضا لازمهء امر مکروه  جاسوسی است بکلی مردود ومحال است. از طرفی چنین اتهام گنگ و مبهی مستلزم انست که بگوییم کمتر از نیم ملیون بهایی سالهای سال نسل بعد نسل بی وقفه و بطور خستگی نا پذیرو بدون تمرد برای کشور یا کشورهایی موهوم جاسوسی کرده و خواهند کرد راستی چطور ممکن است در هر کوچه ومحله و شهر وده و ابادی و روستای دور افتاده ای دهقان کاسب کارگر کشاورز بازاری بهایی کار و کاسبی خودرا رها کرده به عمل مهمل جاسوسی بپردازد انهم کسانی که در سراسرخاک ایران علی رغم جور و جفای حکومتها و دولتهای مختلف ذره ای ای از مسیر سلامت و صداقت منحرف نشده اند. یعنی باید قبول کنیم که این گروه کثیر ایرانیان سالها دربدری ظلم تعدی تهاجم وکشتار را به جان خریده و بعلاوه حیثیت و شرافت و هویت ملی خودرا نیز فدا کرده زیر پا گذاشته اند تا بتوانند بدون هیچ اجر و پاداش دنیوی و اخروی برای کشور موهومی در جهان جاسوسی کنند. گذشته از این از زمان ظهور امر بهایی تا کنون چه جنگهای خونباری در عالم بوقوع پیوسته که ساختار زندگی اجتماعی بشرو جغرافیای کشورها را بکلی دستخوش تحول کرده است چه حکومتها که منقرض شده چه کشورها که تجزیه یا چند پاره شده یا نام ان از صفحه زمان محو شده است بسیار ساده اندیشی است اگر بگوییم که علی رغم همه این دگر گونی ها و تحولات این نزدیک به نیم میلیون ایرانی بهایی همچنان نسل بعد نسل سر سختانه و مجدانه به خبر رسانی و جاسوسی اشتغال میورزند.   

در ضمن پی امد این اتهام انست که باید تکلیف میلیونها بهایی غیر ایرانی معلوم شود که امروز در سراسر عالم مومن به امر بهایی هستند و ایران را به عنوان زادگاه ایین بهایی ستایش کرده پاس میدارند .

تا هم اکنون هم امانت و درستکاری بهائیان برحاکمیت ایران آشکار شده، ولی هنوز دست از مطرح کردن این اتهامات نا صواب برنداشته اند و رسانه های گروهی نیز دانسته یا نادانسته، به ترویج همان افتراآت می پردازند.  

 

دولت با این حربه و بهانه غیر منطقی حقوق شهروندی را که حق مسلم هر ایرانی است از آنان سلب کرده، زیر پا می گذارد. آیا صحیح تر و منطقی تر و انسانی تر نیست که حکومت بالاخره بپذیرد که این جماعت هم ایرانی هستند و با وجود تمام این تضییقات و کم لطفی ها در کمال وفاداری و بردباری مشکلات را تحمل کرده نه تنها به اصول اعتقادی خود ثابت و راسخ هستند بلکه نسبت به وطن خویش نیز وفادارباقی مانده  به امید روزی هستند که این سوء تفاهمات بر طرف گردد و <<اعطاء کل ذی حق حقه>> تحقق یابد.

عقل سلیم حکم میکند که حکومت با لا خره بپذ یرد بهاییان ایرانیانی هستند با اعتقادات و دُید گاههای متفاوت ونوین و ادامه این تهمت ها و مظالم بجز اینکه در صد عمده ای از جامعه را غیر فعال کرده از سازندگی باز دارد نتیجه ای نخواهد داشت  (عرض خود میبری و زحمت ما میداری)

 

روزنامهء کیهان بخصوص تیر اتهام را به سوی بیت عدل که مرجع منتخب همهء بهائیان جهان است نشانه گرفته و از نگرانی ِ به حق این مرجع مسوول نسبت به سرنوشت ایرانیان بهایی در خشم آمده و از آن  انتقاد کرده است. دقیقا مثل این است که مسلمانان در کشورهای اروپائی و آمریکائی مورد ایذاء و آزار و اتهام قرار گیرند و از حق اشتغال به کار و تحصیل محروم شوند، آیا در آن صورت حکومت اسلامی و مسلمانان جهان آرام خواهند نشست؟ البته که همگی صدا به اعتراض بلند کرده از مسالهء نقض حقوق بشر بی اعتنا نخواهند گذشت. باید خاطر نشان کرد که این اولین باری نیست که بیت عدل در خصوص مظالم وارده به ایرانیان بهائی بیانیه صادر کرده است بلکه بارها نگرانی خود را از وضع نابسامان بهائیان ایران و حقوق سلب شدهء آنان به مراجع حقوق بشر و دولت جمهوری اسلامی و سایر مراجع بین المللی ابراز و اظهار کرده و  موارد نقض حقوق بشر را در مورد  ایرانیان بهایی به اطلاع عموم رسانده است. تقارن زمانی این بیانیه ها با هر واقعهء دیگری اتفاقی بوده ارتباطی به جامعهء بهائی و بیت عدل ندارد.

 

در این میان مسالهء جالب توجه این است که پیوسته در شرح وظایف دولت به ما آموخته اند که اول وظیفهء هر دولتی حفظ و حمایت از افراد ملت است. دولت باید قانونا حافظ منافع، امنیت و حقوق شهروندان خود باشد و بسیار غریب و تاسف آور است که دولت و حکومتی نسبت به یک گروه از شهروندان، تنها به دلیل داشتن اعتقادات متفاوت، رفتاری خصمانه پیش گرفته کمر به نابودی آنها ببندد.

 

هنوز پس از گذشت بیش از ربع قرن حاکمیت جمهوری اسلامی نتوانسته این مساله را حل و هضم نماید و بپذیرد که بهائیان، صرف نظر از اعتقادات دینی خود، ایرانی بوده، هستند و خواهند بود و هیچ نوع تفاوتی با سایر ایرانیان ندارند. همانند سایر هموطنان به دولت مالیات می پردازند، به خدمت سربازی می روند و در دوران جنگ نیز همانند سایر ایرانیان به جبهه های جنگ گسیل شده اند. آنان نسل اندر نسل در این کشور زیسته و تمامی هستی شان با آب و خاک ایران عجین شده است. بهائیان پیوسته سبب اعتلاء و سربلندی نام ایران و ایرانی در مجامع بین المللی بوده اند و تحت هیچ شرایطی از میهن خویش روی گردان نخواهند شد.

 

این روزها در ایالات متحدۀ امریکا سر و صدای مهاجران غیرقانونی بلند است.  اینان که هر روز غیرقانونی وارد آن کشور می­شوند و بدون اجازه در آن به کار می­پردازند، از حکومت می­خواهند اجازۀ اقامت و کار بدانان اعطا کند.  در اینجا خواه ناخواه در ذهن انسان مقایسه­ای در میان مهاجران مذکور و ایرانیان بهایی صورت می­پذیرد. باید توجه داشت که آن مهاجران بدون مجوز و روادید معتبر و جواز کار وارد آن کشور شده و به کار اشتغال ورزیده اند. بدین ترتیب باید قانونا ً هر گونه حقی محروم باشند، ولی حتی در مورد آنها هم دولت و مجلس آن کشور نمی تواند حکم قطعی صادر کند، آنها را از کار بیکار کند و یا فرزندانشان را از تحصیل محروم سازد. پس چگونه است که دولت اسلامی ایران بهائیان را که در این کشور زاده شده، آباء و اجدادشان از همین آب و خاک بوده  و دارای هویت و شناسنامهء ایرانی هستند، از تمامی حقوق مدنی محروم می کند؟ و بالاخره در چه زمان و در تحت چه شرایطی نظام جمهوری اسلامی قبول خواهد کرد که مباحث و مسائل اعتقادی و مذهبی ربطی به حقوق شهروندی ندارد؟

 

خواهشمندم این پاسخ کوتاه را از طرف یک ایرانی بهائی، طبق قانون مطبوعات در روزنامهء وزین کیهان در همان ستون چاپ بفرمائید.

Comments are closed.