ازدستگیری یاران ایران تا پارادایم شکنی آیت الله منتظری
بررسی اصولی سیر حرکتی آزار و اذیت بهائیان ایران در سال های اخیر، به وضوح نشان دهندهء رشد برنامه های کاملاً از پیش تعیین شده و حساب شده ای می باشد، که نیّت آن ها محو کامل بهائیت از کشور ایران است.
نکته ای که در تمامی این برنامه ها محسوس می باشد، از طرفی برخورد با نظام اعتقادی دیانت بهائی و از طرف دیگر به تنگنا کشاندن افراد بهائی و اخیرا نیز موج شدید تبلیغات مسموم و غیر انسانی، علیه پیروان این دین آسمانی می باشد.
اگر تخریب قبرستان ها و آزار و اذیت دانش آموزان بهائی را یک حادثهء دلخراش محسوب نمائیم، باید تقدیم لایحهء ارتداد به مجلس را یک فاجعهء انسانی تلقّی کنیم که بر مبنای آن انسان ها صرفا با شاخص های مذهبی شناخته گشته و اگر فردی تمایل نداشت که مسلمان شیعه باشد، اصلا و اساساً انسان نیست و باید کشته شود!
بر پایهء چنین دیدگاه های سنّتی و رسوب گرفته ای می باشد که پایگاه های یک بعد نگر خبری به خود اجازه می دهند تا در کنار فاجعهء دلخراش انفجار شیراز، از نام بهائیان که همیشهء ایّام به برادری و یکرنگی شهرت داشته اند، سود جسته و سعی در تحریک اذهان عمومی نسبت به ایشان نمایند.
مطمئنا تک تک افراد بهائی نیز از این فاجعهء مصیبت بار، غمگین و دل آزرده شده اند و اگر به بهائیان اجازه داده می شد تا همانند سایر دستگاه های فکری، در رسانه های عمومی برنامه ای را اجرا نمایند، مطمئنا به حادثه دیدگان این جریان دلخراش، تسلیت گفته و برادری خود را به این عزیزان نشان می دادند.
امّا متاسفانه در چنین شرایطی، حکومت جمهوری اسلامی که چیزی جز اطاعت تام و فرمانبرداری تمام از بهائیان ندیده بود، اقدام به دستگیری مدیران منتخب جامعهء بهائی ایران(یاران ایران) کرده و این عزیزان بی گناه را که هدفی جز آباد سازی کشور عزیزشان ایران را نداشتند، روانهء زندان نمود.
از طرفی آیت الله منتظری در اقدامی بی سابقه، روشنگرانه و سنّت شکنانه ، به تعدیل دیدگاه های هم طیفان خود پرداخته و در حکمی، رسما خواستار بهره مندی بهائیان ایران از حقوق شهروندی خود شدند. تحلیل حکم صادرهء این مجتهد متعهّد که انسانیت انسان ها را در دین و مذهب خاصّی خلاصه نمی نماید، می تواند بازگشایی باب جدیدی در گفتمان ها بین ادیان و در جامعهء مدنی کشور تلقّی گردد.
از طرفی عظمت و شکوه حکم صادره از جانب مرجع تقلید شیعیان، زمانی قابل فهم و درک می باشد که بدانیم تاریخ ۳۰ سالهء اخیر ایران، چنین شهامت و شجاعتی را در ساختار شکنی باورهای سنّتی، به خود ندیده است، و از طرف دیگر جریان مدوّن سرنگونی و سرکوب بهائیان ایران که با دستگیری تمامی ۷ نفر یاران ایران(مسئولین امور بهائیان ایران) به اوج خود رسید، آنچنان غیرمنتظره و غیر منطقی بود که اتخاذ رویکرد جدیدی از حکومت ایران را در مقابله با بهائیان اثبات نمود.
زمانی که این ۲ مورد(دستگیری یاران ایران و حکم آیت الله منتظری) را در کنار یکدیگر بررسی می نمائیم، به وجه اشتراک و نقطهء عطفی در سیر حرکتی برخورد با بهائیان ایرانی واصل خواهیم گشت، که به طور خلاصه می توان آن را "پارادایم شکنی تاریخ بهائی ستیزی" نام نهاد. چرا که تقارن و تقارب دستگیری یاران ایران و حکم آیت الله منتظری، بیانگر بازگشایی باب جدیدی از تعاملات و تقابلات ما بین دیانت بهائی و حکومت ایران بوده، و این می تواند سرآغاز یک دگرگونی اساسی و پایه ای در ساختارهای برخوردی بهائی ستیزان با بهائیان محسوب گردد، چه که این برای نخستین بار می باشد که فردی از درون ایران و به خاطر ایران و ایرانی، و آن هم در شرایطی که سیطره و ظلم قدرتمداران بر علیه پیروان دیانت بهائی و با دستگیری یاران ایران به اوج خود رسیده، فریاد آزادی خواهی برآورده و اصول انسانی را بر تمایلات دینی – مذهبی ارجحیت بخشیده است، لذا حضرت آیت الله منتظری با ایراد چنین فتوای متهوّرانه ای، علاوه بر آنکه اثبات نمودند حامی ایران و ایرانی می باشند، به بازگشایی درهای استقبال از فعالیت های ایران دوستانهء بهائیان در قالب شهروندان ایرانی پرداخته و مهر تائید و تاکید بر حضور رسمی بهائیان در کنار سایر شهروندان ایرانی زدند. از این رو و با چنین فتوای تاریخی و انسان دوستانهء ایشان، ساختار شکنی در نحوهء برخورد با بهائیان صورت پذیرفته، بنیان های سنّتی و عقاید پوسیدهء بهائی ستیزی جای خود را به باز شدن گفتمان های روشنگرانه و روزمدارانهء مدنی داده، و پاردایم قریب به دو قرن آزار و اذیت بهائیان ایرانی، تحت لوای برخورداری از حقوق شهروندی، شکسته شده و فصل جدیدی از تاریخِ رقم خورده است.
زمانی که در کنار این مهم، مواردی همچون درخواست های مکرر احزاب و گروههای مختلف دینی، سیاسی،حقوقی و… را در قبال آزادسازی سریع یاران ایران در نظر آوریم، پذیرش چنین تحوّلی مطمئناً آسان تر می گردد.
با آرزوی ترویج و تجوید انسانهای انسان مداری که انسانیت خود را فدای حقیقت می نمایند و نه برعکس.
یک جوان ایرانی بهائی