تبصره ای بر یک داستان جدید

           تبصره ای بر یک داستان جدید

فاران دوستی

۲۹ جولای۲۰۰۸

چند روز است که روزنامه کیهان در پاورقی جدیدش چاپ داستانی را تحت عنوان " پشت پرده تشکیلات ( خاطرات عضو سابق فرقه بهائیت ) " آغاز کرده است و دلیل انتشار آن را ، استقبال گسترده مردم از کتاب " سایه شوم خاطرات مهناز رئوفی " بیان می کند البته بنده دقیقا" معنای کلمه استقبال گسترده را متوجه نمی شوم آیا کتابی که فقط در ویترین مؤسسه انتشارات کیهان در خیابان انقلاب و چند کتابفروشی وابسته به این انتشارات موجود است را می توان نشانه استقبال مردم دانست ؟ یا اینکه تعداد کثیری از این کتاب برای بهائیان بطور رایگان به وسیله پست ارسال شود را می توان استقبال گسترده دانست؟

 از این مطلب بگذریم، نویسنده در این داستان به آبرو ریختن و بی حرمتی به پدر خود می پردازد ( رفتاری که در همه ادیان الهی از جمله اسلام و بهائیت نهی شده است ) و وی را فردی غیر مسئول و عرقخور که کاری جز مست کردن ، تلوتلو خوردن و عربده کشیدن های شبانه نداشته ، معرفی می کند و البته با بازگویی این عمل می خواهد اینگونه وانمود کند که بهائیان افرادی مشروبخورند و این رفتار غیر اخلاقی مورد تائید دیانت بهائی می باشد. البته هر انسان آگاهی بر این مطلب اذعان دارد که نمی توان اعمال و رفتار انگشت شماری از معتقدان عقیده یا دیانتی را بر همه تعالیم آن دین یا عقیده بسط داد همانطوریکه اعمال تروریستی و خشونت آمیز طالبان و القاعده را نمی توان دلیلی بر خشونت آمیز بودن دیانت اسلام دانست مشروبخوری فرد مجهول الهویه ای را نیز نمی توان دلیلی بر تائید این عمل توسط دیانت بهائی دانست. خواندن این پاورقی ها دو خاطره به یادم آورد که بازگو کردن آنها را در اینجا خالی از لطف نمی دانم اولی آنکه دو سال پیش که در ایام نوروز همراه خانواده ام به دبی رفته بودم در آنجا مشاهده می کردم که مسافران ایرانی در هر مکانی که هستند از هتل ، رستوران ، تفریحگاه ها و کنسرت ها همه به شدت در حال نوشیدن مشروبات الکلی هستند بطوریکه حتی در کنسرتها بعضی آنقدر مست می کردند که منجر به دعوا بینشان می شد. دوست مسلمانی داشتم که با من در این سفر همراه بود که وی نیز مانند بقیه مشغول انجام مشروبخوری بود وی را فردی متدین می دانستم که در ایران بسیاری از فرایض دینی اش انجام می داد به همین دلیل از رفتارش بسیار تعجب کردم دوستم که متوجه حالت من شده بوداز من پرسید که چرا مشروب نمی خورم ولی وقتی با پاسخ من مواجه شد که گفتم " در دیانت بهائی نوشیدن مشروبات الکلی حرام شده و من از بچگی با این تعلیم بزرگ شده ام لذا حالا در سن بزرگسالی هم ، بطور ناخودآگاه علاقه یا جاذبه ای برای نوشیدن مشروب در خودم احساس نمی کنم." دوستم خندید و گفت " ای بابا شما که از مسلمونا ، مسلمونترید " ولی پس از مدتی مثل اینکه عذاب وجدان گرفته باشد رو به من کرد و گفت :" میدانی در قرآن هیچ جا از کلمه حرام بودن مشروب ذکری نشده و فقط مست بودن هنگام نماز نهی شده است" متاسفانه این دوست عزیزم مانند بسیاری از افراد که آیات الهی را مطابق میل و خواسته خود تعبیر می کنند ، صحبت می کرد البته من با این روش آشنایی کامل داشتم چه که بسیاری از منکرین دیانت بهائی نیز بر همین نهج رفتار می کنند زیرا ایشان نیز قسمتی از آیات الهی که توسط حضرت بهاء الله آورده شده را انتخاب می کنند و بدون در نظر گرفتن آیات پس یا پیش از آن یا علت نزولش به تعبیر کردن غیر واقع از آن آیه می پردازند. به دوستم گفتم " آیا فراموش کرده ای که خداوند در سوره مائده مشروبخوری را کاری پلید و شیطانی دانسته که انسان را از یاد خداوند دور می کند پس دیگر با این اتمام حجت دیگر چه لزومی به آوردن کلمه حرام است" خاطره دیگر به مرحوم پدرم بر می گردد که چندین سال پیش دچار بیماری عجیب و ناشناخته ای شده بود بطوریکه ابتدا نوک انگشتان پایش بی حس شده و این لمس شدگی در طی یکسال و نیم تمام بدنش را فرا گرفت و وی را از پا درآورد ( خداوندا بیامرزادش)در همان ابتدای بیماریش بود که پزشکی از دوستانمان به وی چندین بار گفت " تعصب مذهبی را کنار بگذار و کمی آبجو(مشروب) بخور چون برای درمان بیماریت مفید است." ولی پدرم حاضر نبود بر خلاف تعالیم دیانت بهائی که خوردن مشروب را حرام کرده کاری انجام دهد. اما غرضم از بازگویی این خاطرات صرفا" یادآوری گذشته نیست بلکه از آنها می خواهم به عنوان پیش زمینه ای برای توضیح این مطلب که "شرب مسکرات و مشروبات الکلی در دیانت بهائی حرام شده" استفاه کنم. در کتاب اقدس که کتاب مقدس بهائیان عالم محسوب می شود حکم حرام بودن مشروبات الکلی اینگونه آمده است: " لیس للعاقل ان یشرب ما یذهب به العقل"  یعنی شخص عاقل نمی نوشد آنچه را که هوشیاری به وسیله آن از انسان برود ( یعنی فرد را مست کند )

حضرت عبدالبهاء یعنی  جانشین حضرت بهاء الله و تنها شخصی که پس از حضرت بهاءالله اجازه تبیین آیات الهی را داشت در توضیح این آیه می فرمایند :

" اما شراب بنص کتاب اقدس شربش ممنوع زیرا شربش سبب امراض مزمنه و ضعف اعصاب و زوال عقل است "

و در جای دیگر در تکمیل این آیه می فرمایند :

" شراب انگوری هوشیاری ببرد و از عقل و ادراک بیزار نماید بالغ رشید را مانند طفل رضیع کند و عاقل دانا را رئیس جهلا نماید "

خود حضرت بهاءالله  نیز در نوشته دیگرشان تحت عنوان " لوح رام " برای آنکه جای لم وبم نماند ( یا مثل دوستم که بدنبال کلمه حرام در قرآن می گشت ) به صراحت حرام بودن شرب مشروبات و مسکرات را ذکر می کنند :

" ایاکم ان تبدلوا خمر الله بخمر انفسکم لانها یخامر العقل و یقلب الوجه عن وجه الله العزیز البدیع المنیع و انتم لاتتقربوا بها لانها حرمت علیکم من لدی الله العلی العظیم "

تاکید شدید دیانت بهائی برحرام بودن مسکرات آنچنان است که شخص نافرمان از این حکم ،که به انذارات جامعه بهائی برای دست برداشتن از رفتارش اعتنا نکرده ، از جامعه بهائی طرد می شود و دیگر اجازه شرکت در تشکیلات بهائی را نخواهد داشت مگر آنکه از رفتارش دست بردارد و دیگر به این عمل حرام مبادرت نورزد . در رابطه با این حکم، حضرت ولی امرالله (۲) می فرمایند :

" شرب خمر و تریاک از محرمات منصوصه حتمیه است لهذا اگر افراد اجتناب ننمایند و متدرجا" ترک نکنند و از نصیحت و انذار محفل متنبه نشوند و عمدا" مداومت نمایند انفصال آنانرا از جامعه بکمال حزم و متانت اعلان نمائید "

حتی حضرت ولی امرالله ، بهائیان را از فروش مشروبات الکلی و داشتن اماکنی مانند مغازه یا رستورانهاییکه در آنها مشروب به فروش برسد نیز نهی اکید فرموده اند :

"اینعمل ( فروش مشروب ) قبیح و مذموم است و دلیل ترویج منهیات امریه ، ترک آن از فرائض وجدانیه بهائیان حقیقی محسوب اگر بهائیان محل خویش را اجاره دهند و بهیچوجه من الوجوه مداخله ننمایند و تایید شخص مستاجر را نکنند مسئولیت از آنان مرتفع ، شخص مالک باید بجمیع وسایل متشبث گردد که ملک خویش را از لوث اینگونه امور دنیه مصون و محفوظ نماید تا چه رسد به آنکه خود شخصا" مباشرت به این عمل مردوده نماید "

نکته ای که حائز توجه است اینکه روح تعالیم دیانت بهائی با هر نوع جزم اندیشی ناسازگار است و در همه موارد از جمله مورد مذکور این بینش جاری است  به همین دلیل  است که حضرت ولی امرالله به بهائیانی که دچار بیماری خاصی شده اند با تجویز و تحت نظر پزشک حاذق و ماهر اجازه داده اند که مشروب در حد لزوم درمان مصرف نمایند .

باید توجه داشت که پیامبران الهی از جمله حضرت بهاءالله آمده اند که انسانها را از خمر ( شراب ) معرفت الهی بنوشانند و از این طریق بین ایشان صلح و دوستی برقرار کنند ولی چه بسا که بسیاری با توسل به افکار پلید و استعمال مسکرات و مخدرات ، ذهن وجان خود را آلوده و از حضرت یار خداوند رحمان دور می سازند که این نیز نتیجه ای برایشان نداشته جز دوری و دشمنیشان با خود ، همنوع خود وخدای خود .

در خاتمه این پیام یزدان را که توسط بهاء الله پیامبر راستینش برای بشر آورده را می خوانیم :

" ای پسر انسان

شبنمی از ژرف دریای رحمت خود بر عالمیان مبذول داشتم و احدی را مقبل نیافتم زیرا که کل از خمر باقی لطیف بماء کثیف نبید اقبال نموده اند و از کاءس جمال باقی بجام فانی قانع شده اند فبئس ما هم به یقنعون."

   انتهی

(۱) عزیزانی که این مقاله را می خوانند باید توجه داشته باشند که اولا" این مطلب در پاسخ به اتهام مشروبخوری بهائیان نگاشته شده و دستورات مذهبی که در این مقاله آمده است منحصرا" به پیروان دیانت بهائی مربوط می شود زیرا که این دین مانند هر دیانت دیگری در جهان دارای احکام و دستورات خاص خودش است که مؤمنین به آن موظف به اجرایش می باشند. ثانیا" زندگی خصوصی هر شخصی به خودش مربوط است وتا جائیکه موجب آزارخود و دیگران نشود مشمول قانونی نمی شود در همین راستا باید گفته شود که دیانت بهائی برای فردیت انسانها احترام خاصی قائل است و هیچگاه حرمت آنرا نمی شکند(در اندرونی خانه ها وارد نمی شود) و از فشار و زور به اشخاص برای پذیرش تعالیمش  بشدت پرهیز می کند .

۲) حضرت شوقی افندی که در بین بهائیان جهان به  حضرت ولی امرالله نیز مشهورند جانشین حضرت عبدالبهاء می باشند که به نظر دیانت بهائی ایشان و حضرت عبدالبهاء تنها اشخاصی هستند که اجازه تبیین آیات الهی را در آئین بهائی دارا می باشند و بجز این دو فرد، شخص یا مرجع دیگری در این آئین دارای چنین مقام واجازه ای نمی باشد .

Comments are closed.