در عجبم که ….
در عجبم که چگونه تعداد اندکی از پیروان آئین اسلام راضی می شوند با اعمالی غیر انسانی ، از این دیانت الهی چهره ای نامطلوب و ضد بشر دوستانه بسازند دیانتی که رسول گرامی آن پیروانش را به دوستی و محبت دعوت می کند وبه عیادت زن بیمار غیر مسلمانی که هر روز بر سرش خاکستر می ریخت می روند وجانشین بر حقش در دادگاه اسلامی به نفع زنی غیر مسلمان ، رای دادگاه و مجازات را می پذیرد و در جای دیگری از خون قاتلش که مخالف ولایت و امامتش بود نیز می گذرد.
براستی چگونه است که مدعیان پیروی از چنین بزرگانی راضی می شوند انسانهای بیگناهی را فقط و فقط ! به بهانه غیر مسلمان بودن بکشند مثلا" سنی های تندروی القاعده سالهاست که پس از ۱۱ سپتامبر که برجهای دو قلوی تجارت جهانی را در آمریکا منفجرکردند وعده ای انسان بیگناه را کشتند ، با بمبگذاریهای و ترور در کشور های مختلف جهان مانند اسپانیا ، انگلیس ، هندوستان ، پاکستان و عراق انسانهای بیگناهی را صرفا" به جرم غیرمسلمان بودن و کافر دانستن آنها به خاک وخون می کشند حتی ایشان به سایر مسلمانان مانند شیعیان نیز رحم نمی کنند انفجارهای هر روزه در عراق ، افغانستان و پاکستان شاهدی بر این مدعا می باشد همین چند روز پیش بود که خبر انفجاری در نزدیکی حرم حضرت زینب پخش شد که در آن تعدادی از زوار شیعه کشته شدند یا بانوی پلیس مسلمانی که دارای شش فرزند بود فقط بخاطر زن بودن در افغانستان ترور شد و از طرف دیگر در کشور ایران که دارای حکومت اسلامی است پیروان دیانت بهائی که تنها آئینی در جهان هستند که دیانت اسلام و حضرت محمد(ص) را به عنوان برگزیدگان خداوند قبول دارند مورد ظلم و تعدی حکومت قرار گرفته اند بسیاری از پیروان این دین در طی سی سال که از عمر حکومت اسلامی در ایران می گذرد زندانی ، اعدام یا به روشهای غیرقانونی به قتل رسیده اند مانند خانواده معصومی که در روستایی در بیرجند توسط مسلمانان با غیرت ! روستایشان سوزانده شدند یا جوانی به نام پیام سبحانی که در سراوان توسط افراد شناخته شده ای از کوه به پائین پرت شد که البته در همه این موارد ، قانون هیچ نوع پیگیری انجام نداد ، اموال بسیاری از بهائیان در طی این سی سال مصادره شده است ، از مشاغل دولتی اخراج و حقوقهای بازنشستگی شان قطع شده است ، اماکن مذهبی ایشان مصادره و تخریب شده ، در بسیاری از شهرها گورستانهای بهائی تخریب و صاف شدند. قانون قرون وسطایی عدم اجازه تحصیل دانشگاهی در مورد جوانان بهائی اعمال می شود ، در رادیو ، تلویزیون ، مطبوعات و کتابها به بهائیان می تازند و صدها تهمت ناروا به ایشان می زنند ولی به بهائیان اجازه یک کلمه سخن یا یک خط نوشته در دفاع از خود در رسانه ایی داده نمی شود حتی سایتهای این دیانت توسط دولت ایران فیلتر شده است. اگر مسلمانی علاقه مند به این دیانت شود بلافاصله مجرم و مرتد شناخته می شود که حکمی جز مرگ برایش در برنخواهد داشت بطور مثال در سال ۱۳۷۷ زوجی را که زوجه آن قبل از ازدواج مسلمان بوده را در شهر مشهد دستگیر و پس از فشارهای بسیار در زندان زوجه دوباره مسلمان می شود و فرد ی بهائی به نام روح الله روحانی که این زوج را به عقد بهائی درآورده است دستگیر و اعدام می شود یا در خبرهای دیگری که طی یک ماه گذشته در سرویس های خبری آمده است دو فرد بهائی را که به تازگی به این آئین ایمان آورده اند را پس از ارعاب و تلفن های تهدید آمیز با تصادفی ساختگی از بین می برند. براستی ، آیا این رفتارها زیبنده اشخاصی می باشد که خود را پیرو رسول گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) می دانند؟ چگونه این اشخاص راضی می شوند از نام این بزرگوار استفاده کنند و تحت لواء آئین مقدسش به چنین اعمال ناجوانمردانه و غیرانسانی دست بزنند؟ آیا ایشان که خود را مسلمان راستین می دانند و به روز جزا معتقدند از عقوبت چنین اعمالی در آن روز در پیشگاه الهی نمی ترسند. هر فردی که با شخصی بهائی آشنا می شود از بهائیان جز دوستی ، محبت ، انسان دوستی و خدا پرستی چیز دیگری نمی بینند گواه این ادعا اینکه در طی این سی سال هیچ فرد بهائی به واسطه دزدی ، قتل عمد ، قاچاق مواد مخدر و … به زندان نیفتاده است. شاید همین مدعا دستاویزی شده برای به هراس آمدن بعضی از بدخواهان که به نام اسلام ساخته خودشان – نه اسلام و قرآن راستین که مبلغ رافت و رحمت است- به دشمنی و اذیت بهائیان می پردازند. سالهاست که بهائیان تحت فشار و ظلم حکومتهای حاکم بر ایران قرار دارند ( از قاجار تا کنون ) اما با آنکه اجازه نشر تعالیمشان را نداشته اند همواره مورد توجه و علاقه ایرانیان بوده اند آیا این معاندین از خود نمی پرسند در این دیانت چه چیز مقدس و جاذبی وجود دارد که با آن همه محصوریت و محدودیت موجب جذب غیر بهائیان می گردد ، حکومت قاجار به همراه عثمانی با این اندیشه که دیانت بهائی را بطور کل از روی زمین برکنند بهاءالله بنیانگذار این آئین و پیروانش را از ایران به نقطه دورافتاده ای در مملکت عثمانی به نام شهر عکا تبعید کردند شهری که بدی آب و هوای آن موجب شده بود که مخوف ترین زندان عثمانی در آن ساخته شود و بدترین دزدان و قاتلان ارض به آنجا تبعید شوند ( به تاریخ این شهر نگاه کنیم تا از صحت گفتارم آگاه شوید) اما دیانت بهائی به لطف خالق آسمانها و زمین خداوندگار مهربان ، هیچگاه از گسترش باز نایستاد و هم اکنون شامل پیروان بسیاری از نژادها ، رنگها و جنسهای مختلفی است که در همه نقاط عالم بر پایه تعالیم این دیانت مقدس مشی می کنند و هر روز نیز بر تعداد این مومنان افزوده می گردد. همانطور که پیش از این نیز گفته شده هر چند بیشترین فشارها از سوی حکام ایران بر بهائیان وارد شده و می شود ولی به همین نسبت بیش از پیش مورد عنایت و علاقه ایرانیان حقیقت جو قرار می گیرند در طی ماههای گذشته توجه ایرانیان بسیاری به تضییع حق انسانی و شهروندی بهائیان جلب شده بطوریکه حتی فقیه گرانقدر آیت الله منتظری نیز از این حق ایشان دفاع می کنند و احزاب و گروههای ایرانی مانند اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموختگان و دانشجویان ادوار تحکیم وحدت ، حزب مشروطه ایران ،حزب کمونیست کارگری ایران، انجمن پژوهشگران ایران و… هر کدام به شکلی به طرفداری ازحقوق شهروندی بهائیان می پردازند. اشخاص مختلف با مواضیع گوناگون سیاسی مانند اکبر گنجی ، خسرو شمیرانی ، علی کشتگر ، فرج سرکوهی ، احمد باطبی ، رشید اسماعیلی ، سعید حجاریان(۱) ، سهیلا وحدتی ، ابراهیم نبوی و بسیاری دیگر محترم شمردن حقوق شهروندی بهائیان در ایران را امری محتوم و لازم می شمارند. پرسش اینجاست که آیا اگر کشورهای اروپایی و امریکایی که مسیحی هستند و اسلام را دین خدایی نمی دانند چنین رفتارهایی – مذکور- را با مسلمانان ساکن در کشورهایشان بکنند از طرف همین معاندین با بهائیان اعتراض به این کشورها نمی شد که چرا حقوق شهروندی مسلمانان را نقض می کنند؟ کاریکاتور نادرست و زشتی در مورد پیامبر اسلام در یکی از نشریات کشور دانمارک چاپ می شود که مورد اعتراض بسیاری از مسلمانان جهان از جمله همین معاندین دیانت بهائی در ایران قرار می گیرد که چرا به افکار و عقاید دیگران احترام گذاشته نمی شود و بی احترامی می گردد حال همین افراد بدترین توهینها و نسبتهای زشت را به پیامبر دیانت بهائی اطلاق می کنند و کاریکاتورهای زشتی را در اینترنت منتشر می کنند. در حالیکه دیانت بهائی همانطور که پیش از این هم ذکر شد تنها آیینی در جهان است که دیانت اسلام را دیانتی الهی می داند و هر بهائی از هر دینی که به این آئین بگرود باید اسلام را نیز بپذیرد اما مسیحیان که دیانت اسلام را اصلاً قبول ندارند چگونه است که ایشان بی احترامی می کنند و باید مؤاخذه گردند ولی رفتار این معاندین کاملاً توجیه پذیر است و بی حرمتی محسوب نمی شود؟ در یکی از شهرهای کشور فرانسه زنی مسلمان به واسطه داشتن حجاب اسلامی از ورود به دانشگاه منع می شود که این مورد اعتراض آقایان فوق الذکر قرار می گیرد که چرا دین در آن کشور آزاد نیست و مسلمانی به واسطه اجرای فریضه دینی اش از ورود به دانشگاه منع شده اما همین آقایان یادشان رفته که جوانان بهائی سه دهه است که بخاطر اعتقادشان از ورود به دانشگاه های ایران منع شده اند. چطور اینجا آزادی انتخاب دین و عدم دخالت دین در تحصیل افراد مطرح نمی شود؟ بهائیان بسیاری در طی این سی سال به زندان افتادند ، اموالشان مصادره شد و در مواردی مانند خانواده معصومی ، پیام سبحانی ، میرالله مختاری(۲) ، گلدانه علیپور(۳) و پرفسور منوچهر حکیم(۴) توسط افرادی ناشناس یا شناس به قتل رسیدند (۵).اما هیچ محکمه یا منبع قضایی حاضر به رسیدگی به شکایات بهائیان نشد و حتی وکیلی نیز در طی این سالها دفاع و پیگیری از پرونده ایشان را قبول نکرد و فقط بعد از سی سال طی این چند ماه بوده که خانم شیرین عبادی وکالت چند نفر از بهائیان را متقبل شده است ولی می بینیم که در طی همین چند ماه چقدر این خانم از طرف رسانه هایی خاص مورد تهدید و اتهام های گوناگون قرار گرفته تا شاید وی را مجبور به ترک وکالت بهائیان کنند. آیا هر انسانی در هر نقطه دنیا دارای چنین حق کوچکی نمی باشد که اگر حقی از وی ضایع شود وکیلی اجازه دفاع از آن حق را به عهده گیرد؟ اگر این ظلم را حق بهائیان می دانید و آن را مطابق قانون می شمارید چرا نمی گذارید در یک محکمه علنی وکیلی از آنها دفاع کند؟چرا پرونده" یاران ایران" که متهم به جاسوسی کرده اید را به وکیل ایشان یعنی خانم عبادی نشان نمی دهید تا وکیل را از واقعیت این اتهام مطلع کنید شاید با این روش از وکالت بهائیان انصراف دهد بجای آنکه با تهدید و ارعاب بخواهید ایشان را از وکالت منصرف کنید؟ پس حتماً حقی تضییع شده یا اتهامی به دروغ نسبت داده شده که می ترسید با رو شدن پرونده ،آشکار شود.
اما آنچه در این روند جالب توجه است آنکه هر چند جوانی بهائی را که به عضویت تیم ملی جودو ایران درآمده را بواسطه اعتقادش از همراهی تیم ملی محروم می کنند ولی بهائی سیاهپوست دیگری از یک نقطه دیگر عالم به نام "نلسن اوورا" از کشور پرتقال به مقام طلای پرش سه گام المپیک ۲۰۰۸ چین می رسد و در سایت رسمی المپیک ملقب به "مرد عقیده" می شود ، اماکن مذهبی بهائیان در ایران تخریب شدند اما از طرفی یونسکو مراقد مقدسه پیشوایان دیانت بهائی را در عکا و حیفا دردفتر میراث فرهنگی جهان ثبت می کند و اینگونه است که این مراقد در کنار اهرام مصر و دیوار چین جاودانه شدند ، بهائیان از حق تحصیل در دانشگاههای ایران محروم شده اند ولی متعاقب آن کرسیهای بسیار "بهائی شناسی" در دانشگاههای معتبر دنیا تاسیس می شود ، هر چند در ایران غیر بهائی اجازه بهائی شدن ندارد ولی هر روز بر تعداد بهائیان دنیا افزوده می شود بطوریکه می توان با مراجعه به آمارهای سازمان ملل متحد و کشور های متبوعش متوجه گستردگی این دیانت گردید که چگونه پیروان این آئین در همه نقاط عالم پراکنده شده اند بطوریکه طبق همین آمارها این دیانت پس از دیانت مقدس مسیحیت ، گسترده ترین دیانت جهانی محسوب می شود ( دقت بفرمائید از نظر گستردگی عرض می شود نه تعداد پیروان ) و از همه نژادها ، رنگها و کشورهای جهان انسانهایی به این دیانت نوین ایمان آورده اند .
چه خوبست تاریخ را به یاد آوریم که آنزمان که حضرت عیسی مسیح به صلیب کشیده شد تعداد پیروانش فقط به تعداد انگشتان دو دست می رسید که آنها نیز به شدت تحت کنترل حاکمین و سران مذهبی بودند تا مبادا اندیشه های مسیح را تبلیغ کنند ولی اکنون شاهد آنیم که بسیاری از کشورهای دنیا پیرو آئین مسیحیت هستند . پیامبر گرامی اسلام هنگام ظهورشان بشدت با مقاومت مردم مکه مواجه شدند و صدمات و اذیت بسیاری از جانب بت پرستان نسبت به ایشان و پیروان اندکشان در سالهای اولیه ظهور وارد آمد بطوریکه مجبور به ترک مکه و مهاجرت به مدینه شدند اما اکنون می بینیم که دیانت اسلام پیروان بسیاری در جهان داشته و کشورهای بسیاری تحت پرچم آن درآمده اند . به همین منوال دو دولت بزرگ عثمانی و قاجار تصمیم بر نابودی و قلع وقمع حضرت بهاء الله و پیروانشان در ابتدای ظهور گرفتند غافل از آنکه ، آنچه همواره غالب است امر الهی بوده نه دسیسه های دشمنان امرش . پس از تاریخ باید درس گرفت و به ظلم و اذیت ۱۵۰ ساله بهائیان خاتمه داد چه که بندگان را یارای زورآزمائی با امر پروردگاه نبوده است و آنچه در تاریخ ادیان باقی مانده نام انسانهای نیک نهاد و نیک اندیش ونیک رفتار است پس تا دیر نشده دست دوستی هموطنان بهائی خود را بفشارید و در سازندگی و شادابی ایران عزیز همراه هم گردید . انتهی
فاران دوستی از گوشه ای در این کره خاکی
۳۰سپتامبر۲۰۰۸
۱- این گفته سعید حجاریان را می توانید با مراجعه به سایت نوروز در بخش پاسخهای ایشان به کاربران مشاهده کنید
۲- میرالله مختاری درحوالی سال ۱۹۸۰میلادی در روستای اندرون بیرجند هنگامی که گوسفندانش را برای چرا به صحرا برده بود مورد ضرب و شتم افرادی قرار می گیرد که براثر جراحات سنگهایی که به وی زده می شود در همانجا کشته می شود.
۳- گلدانه علیپور در یکی از روستاهای مازندران هنگامی که شوهرش برای کار به اطراف روستا رفته در خانه اش توسط سه نفر از اقوام مسلمانش به دلیل عدم تبری جستن از بهائیت خفه و کشته می شود. شرح این ماجرا را می توانید در سایت رادیو زمانه مشاهده کنید.
۴-ایشان که دندانپزشک نامداری در تهران بوده اند یک شب قبل از تعطیلی مطب توسط اشخاصی ناشناس به رگبار بسته می شوند.
۵- مسببین قتلهای خانواده معصومی ، پیام سبحانی ، میرالله مختاری و گلدانه علیپور شناخته شدند ولی هیچگاه مورد بازخواست قانون قرار نگرفتند و با دلی آسوده ! زندگی خود را ادامه دادند .