با انصاف و بدون حب و بغض مطالعه فرمائید
نکاتی درباره دلایل بهائی بر اساس قرآن
تحری حقیقت
۱ـ علی رغم اینکه این حقیقت در قرآن بیان شده که اسلام تنها دیانت بر حق خداوند است و حضرت محمد خاتم النبیین هستند ، این مطلب نباید مسلمان متقی را به کامل از تحری حقیقت درباره دیانت بهائی باز دارد زیرا :
الف ) قرآن به ما می گوید که تحری حقیقت کنیم و کورکورانه تقلید ننماییم .
ب ) ما در دیانت بهائی کلیدی می یابیم که به وسیله خود قرآن معنی حقیقی اسلام و خاتم انبیاء و روز داوری را برای ما شرح می دهد .
۲ ـ در قرآن به ما گفته شده است که تقلید کور کورانه از والدین یا علمای مذهبی غلط است .
حال ببینیم آیات قرآن چگونه این موضوع را اثبات می نماید .
الف ) حضرت محمد شرح می دهند که چگونه غیر مومنین از پیام الهی اعراض نمودند صرفاً به خاطر اینکه آنها می خواستند از پدرانشان تبعیت کنند . بر طبق کتاب قرآن عذر ایشان ، که هرگز از جانب خداوند پذیرفته نخواهد شد ، چنین بود : « ما پدرانمان را بر یک عقیده ( آیین ) یافتیم و بر اثر اقدام ایشان هدایت می شویم . »
إِنَّا وَجَدْنَا آباء نَا عَلَی أمَّه وَ إنَّا عَلَی آثار هِم مُّهتَدُونَ (۲۲) زخرف ۴۳
ب ) سپس حضرت محمد شرح می دهند که تمایل به تقلید والدین در ادیان قبل از ایشان نیز وجود داشته است : « هرگز قبل از زمان تو نیز بیم دهنده ای به مدینه نفرستادیم مگر آنکه ثروتمندان آنجا گفتند : ما حقیقتاً پدرانمان را بر یک اعتقاد یافتیم و بر اثر اقدام ایشان گام بر می داریم .»
وَ کَذَلکَ مَا أرْسَلنَا مِن قَبِلکَ فی قَریه مَّن نَّذِیرٍ إلَّا قَالَ مُترَفُوهَا أنَّا وَجَدنَا آباء نَا عَلَی أمَّه وَ إنَّا عَلَی آثار هِم مُّهتَدُونَ (۲۲) زخرف ۴۳
ج ) قرآن همچنین وضعیت این غیر مومنین را وقتی که به وسیله خداوند داوری می شوند شرح می دهد و نشان می دهد که چطور تنها بهانه ایشان گمراهی به وسیله رهبران ایشان است و چنین بهانه ای از طرف خداوند پذیرفته نخواهد بود . : « ای خدای ما ، در حقیقت ما روساو بزرگانمان را اطاعت کردیم و آنها ما را از طریق الهی گمراه نمودند . »
۰۰۰ رَبَُنَا إنَّا سَادَتَنَا و کُبَرَاء نَا فَأضَلُّونَا السبِیلَا ( ۶۷) احزاب ۳۳
۵ ـ بیایید درباره تبعیت از آنچه اکثریت مردم می گویند بحثی نداشته باشیم . به این آیات توجه فرمایید : « اگر شما از اکثریت مردم روی زمین اطاعت کنید آنها شما را از خدا گمراه می کنند . »
وَ إن تُطِع أکثَرَ مَن فِی الاَرضِ یضِلُّوکَ عَن سَبِیلِ اللهِ ( ۱۱۶) انعام ۶
یاد آوری می کنیم کتاب قرآن هم ، که به وسیله خداوند مقتدر برای هدایت بشر فرستاده شده است ، اگر به طور صحیح درک نشود می تواند گمراه کننده باشد . این باعث می شود تحرّی حقیقت از طرف هر مسلمانی قطعاً ضروری باشد . « به وسیله چنین مثالهایی خداوند بسیاری را گمراه می کند و بسیاری را هدایت می نماید .»
یضِّلُ بِهِ کَثِیراً وَ یهدِی بِهِ کَثیراً (۲۶ ) بقره ۲
بعلاوه آیه بعدی به ما تعلیم می دهد که هر گاه یک پیامبر الهی ظاهر می شود مردم بواقع با او مخالفت می کنند زیرا او همیشه با آنچه که مخالف هوای ناس است می آید : « هر گاه پیامبری می آید با آنچه که مخالف هوای نفس شما است به او استکبار می ورزید ( او را با غرور یاد می کنید )، با بعضی مثل یک دروغگو رفتار می نمایید و بعضی دیگررا به قتل می رسانید »
أفَکُلَّمَاجَا ءکُم رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهوَی أنفُسُکُمُ استَکبَرتُم فَفَرِیقا ً کَذَّبتُم وَ فَریقاً تَقتُلُونَ (۸۷ ) بقره ۲
سرانجام باید مطمئن باشیم که در جستجویمان برای حقیقت خداوند ، او به طور حتم ما را یاری خواهد داد : « و کسانی را که به خاطر ما مجاهده می کنند به راهمان هدایت خواهیم نمود . »
وَالَّذینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهدِینَّهُم سُبُلَنَا ( ۶۹) عنکبوت ۲۹
۲ ـ معنی اسلام
به خاطر سه آیه ذیل در قرآن :
« دین حقیقی نزد خداوند ، اسلام است »
إنَّ الدِّینَ عنِدَ اللّهِ الإِسلَامُ ( ۱۹ ) آل عمران ۳
« هر کس از دینی بجز اسلام تبعیت کند آن دیانت هرگز از او پذیرفته نخواهد شد و در دینای بعد او در بین زیانکاران خواهد بود . »
وَ مَن یبتَغِ غَیرَ الإِسلاَمِ دِینًا فَلَن یقبَلَ مِنهُ وَ هُوَ فی الاخِرَهِ مِنَ الخَاسِرِینَ ( ۸۵) آل عمران ۳
« الیوم من دین شما را برایتان کامل کرده ام و حد نعمتها را بر شما تمام نموده ام و رضایت من در این است که اسلام دین شما باشد . »
الیوم أََکمَلتُ لَکُم دینکم و أتمَمتُ عَلَیکُم نعمَتِی وَ رَضیتُ لَکُمُ الإِسلاَمَ دینًا ( ۳ ) مائده ۵
( بر اساس آیات فوق ) مسلمانان چنین تلقی می کنند که دیانت قرآن باید آخرین دین باشد اصول دیانت بهائی این موضوع را روشن می نماید و نشان می دهد که اینچنین نیست . معنی « اسلام » تسلیم کردن اراده خود به اراده خداوند است که از طریق آخرین پیامبر او بیان می شود . بنابراین در زمان حضرت محمد کسانی که خود را تسلیم اراده آخرین مظهر اراده الهی از طریق قرآن نمودند مسلمان نامیده شدند . اما قرآن در استفاده و کاربرد لغات اسلام و مسلم به اینجا محدود یا متوقف نشده است . برای مثال نوح یک مسلم نامیده شده است ( یونس : ۷۲ و ۷۱ : ۱۰) ابراهیم، یعقوب و فرزندانشان نیز « مسلمون » نامیده شده اند ( بقره : ۱۳۱-۱۳۳ : ۲ ) همینطور موسی و پیروانش « مسلمین » خطاب شده اند ( یونس ۱۰-۸۳) و (۷-۱۲۵ ) ، و بالاخره حواریون حضرت مسیح نیز « مسلمون » نامیده شده اند که نصّ آن در اینجا می آید : « و هنگامی که به حواریون مسیح نازل کردم که : به من فرستاده من ایمان بیاورید . آنها گفتند : ما مومن شدیم و تو شاهد می گیریم که ما مسلم ( تسلیم امر تو هستیم . »
و اذ أوحَیت ُ إلی الحَوَاریینَ أن آمنُِوا بی وَ بِرَسُولی قَالُوَا آمَنَّا وَ اشهَد بأنَّنَا مُسلِمُون ( ۱۱۱) مائده ۵ بنابراین ما می بینیم که منظور موسس قرآن از کلمه « اسلام » یک مفهوم کلی از دیانت الهی اعم از گذشته ، حال و آینده بوده است . چنین دین عمومی البته تنها دیانت حقیقی است که به وسیله خداوند پذیرفته می شود چنانکه آیات قبل شاهد آن بود. حال مفهوم حقیقی و جامع اسلام در دیانت بهائی بیان شده است . بنابراین یک مسلمان واقعی این آیات را که در تعریف مفهوم اسلام است به عنوان یک وسیله و نه مانعی در جستجوی حقیقت تلقی می کند .
۳ ـ معنی خاتم النبیین
آیه ای که حضرت محمدبه عنوان خاتم النبیین معرفی می کند چنین است:« محمد پدر یکی از رجال شما نیست ، بلکه او رسول خدا و خاتم انبیاست . و خداوند بر همه چیز داناست . »
مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ أبَا أحَدٍمِن رِجَالکُم وَلَکن رَّسُولَ اللهِ و خَاتَمَ النَّبِیینَ وَکان اللهُ بِکُلِّ شَیءٍعَلِیمًا(۴۰) احزاب ۳۳
این آیه توسط مسلمانان چنین تفیسیر شده که ابواب نبوت برای همیشه مسدود گشته است . بیایید درباره نکات ذیل تفکر کنیم و ببینیم آیا چنین برداشتی صحیح است .
۱ ـ در سفر خروج بر یهود واجب شده ( ۱۶-۱۷ : ۳۱) که سبت را به عنوان یک میثاق ابدی نگاه دارند : بدان جهت فرزندان اسرائیل سبت را نگاه می دارند و آن را در همه نسلهایشان به عنوان یک میثاق ابدی مراعات می کنند که آن برای همیشه نشانه ای بین من و ایشان است .
مسیحیان و مسلمانان هر دو سبت را شکستند . آیا این بدان معناست که آنها اشتباه کرده اند ؟
۲ ـ به مسیح در مکاشفات به عنوان آلفا و ُِامگا ، اول و آخر اشاره شده است . ۱۱ : I بعلاوه او در لوقا فرموده است ( ۳۳ : ۲۱ ) « آسمان و زمین از بین می رود اما کلام من زائل نمی شود . » اگر حضرت عیسی آخرین بود چرا حضرت محمد بعد از ایشان ظاهر شدند ؟ اگر کلمات مسیح نباید تغییر می کرد چرا حضرت محمد قرآن را نازل فرمود ؟
۳ ـ دلیل اینکه چینن آیاتی در کتب مقدسه یافت می شود این است که همه انبیای الهی در حقیقت یکی هستند . هر چیزی شامل یکی از آنها شود شامل کل خواهد شد . آیات بعدی این نکته را اثبات می نماید .
الف ) « بگویید ما به خداوند ایمان داریم و به آنچه که بر ما فرو فرستاده شده و به آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل شده و آنچه به موسی و عیسی داده شده و به آنچه به انبیا از جانب پروردگارشان داده شده است . فرقی بین هیچ یک از آنها نیست . »
قُولُواآمنَّا بِاللهِ و ما أُنزِلَ إلَی إبرَاهیمَ وَ إسمَاعیلَ وَ إسحَقَ وَ یعقُوبَ وَالاسبَاطَ وَ مَا أُوتِی مُوسَی وَ عیسی َ وَ مَا أوتِی مِن ربَّهِّم لاَ نُفَرِّقُ بَینَ أحَدٍ مِّنهُم ( ۱۳۶ ) بقره ۲
ب) « ما فرقی بین هیچیک از رسولان او نمی گذاریم .»
لاَ نُفَرِّقُ بَینَ أحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ( ۲۸۵ ) بقره ۲
ج ) « براستی ما بر تو وحی نمودیم همانطور که بر نوع و انبیاء بعد از او وحی فرستادیم . و نیز بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی نمودیم و زبور را به داوود دادیم .»
إنَّا أَوحَینَا إلَیکَ کَماَ أَوحَینَا إلی نوع والنَّبیینَ مِن بَعده وَ أَوحَینَا إلَی إبرَاهیمَ وَ إسمَاعیلَ وَ إسحَقَ وَ یعقُوبَ وَالاسبَاطَ وَ مَا أُوتِی مُوسَی وَ عیسی وَ أیوبَ وَ یونُسَ وَ هَارُونَ وَ سُلَیمَانَ وَ آتَیناَ دَاووُد زَبُورًا (۱۶۳ ) نساء ۴
۴ ـ قرآن تعلیم می دهد که وحی الهی بی پایان است منبع آن پایان نا پذیر می باشد .
الف ) « اگر دریا برای نوشتن کلام خداوند من مرکب می شد ، همانا دریا پایان می یافت قبل از اینکه کلمات پروردگار من به پایان رسد ، هر چند (دریایی دیگر ) مثل آن نیز به کمک بگیریم . »
لَّو کَانَ البَحرُ مِدَادًا لِّکلماتِ رَبَّی لَنَفِدَ البحرُ قبل أَن تنفدَ کلماتُ رَبّی وَ لَو جئناَ بِمِثِلهِ مِدَدًا (۱۰۹ ) کهف ۱۸
ب ) « اگر همه درختهای روی زمین قلم شوند و بعد از اینکه به دریای هفت دریای از مرکب اضافه شود باز کلمات الهی تمام نخواهد شد که خداوند عزیز و حکیم است . »
وَ لَو أنَّ مَا فِی الأَرضِ من شَجَرهٍ أقلَامٌ وَ الَبحُر یمُدَّهُ مِن بَعدِهِ سَبعَهُ أبحُرٍمُّا نَفِدَت کَلِمَاتُ اللهِ إنَّ اللهَ عَزِیزٌ حَکیمً ( ۲۷ ) لقمان ۳۱
ج ) با اشاره به یهود ، قرآن از آنها در این کلمات انتقاد می نماید: « یهود گفتند دست خداوند بسته به زنجیر است . دست خود ایشان در زنجیر باد و لعنت بر آنها باشد به خاطر آنچه گفتند . نه ، چنین نیست . هر دو دست او گشاده است . او هر طور بخواهد مواهبش را عطا می نماید . »
و قَالَتِ الَیهُودُ یدُ اللهِ مَغلُولَهً غُلُّت أیدیهِم وَ لُعنُوا بِماَ قَالُوا بَل یدَاهُ مَبسُوطَتانِ ینفِقُ کَیفَ یشَاء ( ۶۴) مائده۵
۵ ـ حضرت محمد به ما اطمینان داده اند که خداوند بنا به امر خود آزاد است فرد منتخب خویش را برای بندگان بفرستد .
الف ) « امر می کند که فرشتگان با روح بر کسی که او از بین بندگانش اراده نموده نازل شوند تا مردم را بگوید : آگاه باشید که خدایی جز من نیست پس از من بترسید . »
ینَزِّلُ المَلائکَهَ بالروُّحِ مِن أمرهِ علی منَ یشَاء مَن عبَادهِ أن أنذرُِوا أنَّهُ لاَ إلهَ إلاَّ أنا فَاتَّقُونِ ( ۲) نحل ۱۶
ب ) « خداوند پیامبرانی را از بین ملائکه و از بین بشر انتخاب می کند ، براستی او شنوا و بینا است . »
الَّله یصطَفی من الملَائکَهِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاس إنَّ الله سَمِیعٌ بَصیرٌ (۷۵) حج ۲۲
۶ ـ نکته جالب دیگری که مادر قرآن می یابیم بیان یک اصل کلی است که حاکم بر ظهور پیامبران الهی می باشد . این اصل که هیچ استثنایی ندارد و اسلام را نیز مستثنی نمی کند مقرر داشته که به هر امتی که پیامبر الهی را می پذیرند اجل معین و زمان مشخصی داده شده است .
الف ) « هر امتی ا جلی معینی دارد و وقتی آن زمان بیاید آنها نباید آن را ساعتی به تاخیر بیندازند و یا از آن پیشی بگیرند . »
وَ لِکُلِّ أُمَّه أجَلٌ فَإذا جَاء أجَلُهُم لاَ یستَأخرُونَ سَاعَهً وَ لاَ یستَقدِمُونَ ( ۳۴) اعراف ۷
ب ) برای هر اجلی کتابی است . هر آنچه را خداوند بخواهد نسخ و یا اثبات می فرماید زیرا ام الکتاب نزد اوست . »
لِکُلِّ أجلٍ کتَابً ( ۳۸ ) یمحُو اللهُ مَا یشَاء وَ یثبتُ وَ عندَهُ أُمُّ الکتابِ ( ۳۹ ) رعد ۱۳
ج ) « زمان معین شده برای هر امت نه پیشی می گیرد و نه به تاخیر می افتد . »
مَاتَسبِقُ مِن أُمَّه أجَلَهاَ و مَا یستأخِرُون َ ( ۴۳ ) مومنون ۲۳
۷ـ از آیاتی که تاکنون در این بخش نقل کرده ایم دو نکته معلوم می گردد که ثابت می نماید تفسیر « خاتم النبیین » نمی تواند ختم ظهور الهی باشد این دو موضوع عبارتند از :
الف ) نظر به وحدت انبیای الهی ، یک نام یا عنوانی که برای یکی از آنها به کار می رود می تواند شامل کل ایشان بشود .
ب ) ظهورات الهی بی پایان هستند . آزادی خداوند در فرستادن نفوس برگزیده خود برای ما نامحدود است و برای هر دینی اجلی معین کرده است .
پس چرا حضرت محمد به عنوان « خاتم النبیین » تعیین شده است ؟ این چیزی است که قصد داریم در موضوع بعدی بیان نماییم .
۸ـ در قرآن بین کلمات « نبی » ( prophet ) و « رسول » ( apostle or messenger ) یک تفاوت گذاشته شده است . به این آیات توجه کنید : « ما قبل از تو هیچ رسول و نبی نفرستادیم ۰۰۰»
وَمَا أرسَلناَ مِن قَبِلکَ مِن رَّسولٍ وَ لَا نَبِی ۰۰۰ ۵۲) ) حج ۲۲
همچنین به آیات ذیل توجه کنید که چطور به حضرت موسی به عنوان رسول و همچنین نبی اشاره شده است ، اما هارون ، برادر حضرت موسی ، صرفاً به عنوان نبی یاد شده است .
و موسی را در کتاب یاد کن زیرا او انسان مخلصی بود ، بعلاوه او یک رسول و یک نبی بود .
وَ اذکُر فی الکتاب ِ مُوسی إنَّه کَانَ مُخلصًا وَ کَانَ رَسُولًا نَّبیا ( ۵۱ ) مریم ۱۹
« و ما به برادر موسی هارون از روی رحمت مقام نبوت بخشیدیم . »
و َوَهَبَناَ لَهُ مِن رَحمَتَنَا أخَاهُ هَارُونَ نَبِیا ( ۵۳ ) مریم ۱۹
کلمه نبی ( prophet ) یعنی کسی که واقعه ای در آینده را « پیشگویی می کند » در حالی که « رسول » به معنی کسی است که با پیامی از جانب خدا فرستاده می شود » همه نفوس برگزیده خداوند نبی یا prophet بوده اند زیرا آنها امّتشان را آگاه کرده اند و ظهور بزرگترین واقعه در تاریخ مذهبی یعنی روز داوری را پیشگویی نموده اند ، این نکته نیز جالب توجه است که در قرآن ( سوره ۷۸ ) از این روز به عنوان نبا ( خبر ) یاد شده است ، لغتی از همان ریشه ( نبی ) بنابراین بر طبق عرف قرآن از کلمه « نبی » به طور اخص این مفهوم مستفاد می شود که« او کسی است که یوم داوری را پیشگویی می نماید . »
آیه قرآنی که در فوق نقل شد حضرت محمد را به عنوان ( خاتم ) معرفی می کند ، اما نه به عنوان خاتم رسل بلکه خاتم انبیا، ( انبیای نبوت کننده روز داوری ) لذا این آیه اشاره نمی کند که پیامبر یا رسول دیگری به وسیله خداوند فرستاده نخواهد شد ، بلکه صرفاً حاکی از این است که حضرت محمد ( که نذیر یا بیم دهنده نیز نامیده شده است : سوره ۳۳ آیه ۴۴ و ۴۵ ) آخرین فرد برگزیده خداوند است که جهانیان را برای واقعه روز داوری آگاه و آماده می کند به طوری که بدون واسطه بمحض پایان رسیدن دور ایشان روز قضا خواهد آمد . این چیزی است که حضرت باب و حضرت بهاء الله صریحاً آن را اعلام فرموده اند ، اینکه دور ایشان اکمال و تحقق نبوات ادیان قبل درباره وقوع روز موعود « دادرسی » است .
۹ـ نظر به توضیحات بالا درباره فرق بین نبی و رسول ، چگونه این آیات دلگرم کننده قر آن باعث اطمینان قلب مجدد ما می شود : « ای فرزندان آدم هر گاه رسولانی از بین شما بیایید که آیات مرا دوباره بر شما بیان نمایند هر که خدا ترس( متقی) باشد و کارهایی نیک انجام دهد نه ترسی بر او خواهد بود و نه حزنی او را فرا خواهد گرفت . »
یا بنی آدم إمَّا یأتینَّکُم رُسُلٌ مِّنکُم یقُصُّونَ عَلَیکُم آیاتی فَمَنِ وَ أصلَحَ فَلاَ خَوفٌ عَلَیهِم وَلاَهُم یحزَنُونَ ( ۳۵) اعراف ۷
بهائیان معتقدند که حضرت محمد در واقع خاتم النبیین بودند ، روز قضا آمده است ، دو رسول الهی حضرت باب و حضرت بهاء الله ظاهر شده اند و در آثارشان تعلیم داده اند که چگونه ظهورات الهی متوالی و تدریجی است و در اعصار آینده نیز ار سال رسل برای بشر ادامه خواهد داشت .
« روش خداوند که از قبل نیز اجرا شده اینچنین است و تغییری در سنت الهی نخواهی یافت .»
سنَُّه الله الَّتی قَد خَلَت مِن قَبل ُ وَلَن تَجِدَ لسُنَّه الله تَبدیلاً( ۲۳ فتح ۴۸
۴ـ آیا روز داوری ( قیامت ) آمده است ؟
۱ـ قرآن تعلیم می دهد که معنی روز قضا یک راز است که به وسیله خداوند در همان روز داوری آشکار خواهد شد . « آنها از ساعت ( قیامت ) از تو سوال می کنند که چه وقت متحقق می شود . بگو علم آن فقط نزد خداست در آن زمان هیچ کس جز خدا آن را ظاهر نخواهد کرد . »
یسألُونَکَ عَنِ السَّاعَهِ أیانَ مُرسَاهَا قُل إنَّمَا عِلمُهَا عِندَ ربِّی لا یجَلِّیهَا لوقتهَا إلاَّ هُوَ ( ۱۸۷ اعراف ۷
آنچه افکار بشر درباره روز قضا فکر کرده یا می کند صرفاً وهم و خیال است . چطور علمای اسلام می گویند که روز داوری نیامده است و هنوز سعی می کنند ماهیت آن یوم یا نشانه هایش را لفظ به لفظ شرح دهند .
۲ـ بعلاوه به این نکته در قرآن اشاره شده شده که محتوای آن کتاب مقدس به دو بخش تقسیم شده است : قسمتی که بسادگی قابل فهم است ( محکمات نامیده شده ) و قسمتی که شکل داستان یا تصویر دارد ( متشابهات خوانده می شود ) . قسم اول واضح و صریح است در حالی که نوع دوم به سبکی نازل شده که پر از استعاره است و بنابراین به وضوح فهمیده نمی شود . دومین قسم احتیاج به تفسیر دارد . آن تفسیر براساس قرآن به عهده خداوند است و وظیفه بشر نیست . خداوند در دور بعد تفسیر آن را نازل کرد . آن آیات عبارتند از :
« او کسی است که کتاب ( قرآن ) را بر تو نازل کرده . بعضی از آیات آن از محکمات است . اینها ام الکتاب هستند و بقیه متشابهاتند . اما کسانی که در قلوبشان تنگی و گمراهی است متشابهات آن را به خاطرفتنه جویی دنبال می کنند و در آرزوی تاویل آن هستند در حالی که جز خداوند هیچکس تاویل آن را نمی داند .»
هُوَ الَّذِی أنزَلَ عَلیکَ الکتابَ مِنهُ آیاتٌ مُّحکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الکتابِ وَأُخَرُ متشابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذینَ فی قُلُوبِهِم زَیغٌ فَیتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ منِهُ ابتغَاء تَأویلهِ وَمَا یعلَمُ تَأویلَهُ إلاَّ الله ُ ( ۷) آل عمران ۳
« و حالا ما برای آنها کتابی آورده ایم ، بر اساس علم آن را شرح داده ایم ، هدایت و رحمتی است بر مومنین. حال در انتظار چه چیزی هستند جز تاویل آن ؟ وقتی تاویل آن بیاید آنهایی که از قبل به آن بی توجه بودند خواهند گفت رسولان پروردگار ما براستی حق را برای ما آورده بودند . »
وَلَقدَجئنَاهُم بکتاب فصَّلنَاهُ عَلی عِلمٍ هُدًی وَ رَحمَهٌ لِّقَومٍ یومنُونَ ( ۵۲ ) هَل ینظُرُونَ إلاَّتَأوِیلَهُ یومَ یأتی تأویلُهُ یقُولَ الَّذینَ نَسُوهُ قَد جَاءت رُسُلُ رَبِّنَا بالحَقِّ( ۵۳ ) اعراف ۷
بهائیان اشاره می کنند که بیشتر آیات متشابهات قرآن روز قضا را شرح می دهند ، همچنین معنی روز داوری ، فقط وقتی که آن روز بیاید ، به وسیله خداوند آشکار خواهد شد . وقایع آن روز و تاویلات وعده داده شده در قرآن لزوماً با یکدیگر خواهد آمد . حضرت باب و حضرت بهاء الله نه فقط اعلام کردند که روز داوری آمده است ، بلکه در آثارشان مفهوم حقیقی تمام سمبلها و تماثیل آن کتاب مقدس را برای ما روشن نموده اند .
۳ـ جالبتر از همه شرحی است که در قرآن از پدیده اتفاقات جهان طبیعی در روز قضا آمده . برای مثال زمین زمین دیگر می گردد ( نگاه کنید به : زمر ۶۷ : ۳۹ ، ابراهیم ۴۸ : ۱۴ ، انشقاق ۳ : ۸۴ ، ق ۴۴ : ۵۰ ، روم ۵۰ : ۳۰ ، حدید ۱۷ : ۵۷ ) و آسمان شکافته و دو نیم می شود . ( نگاه کنید به : انشقاق ۱ : ۸۲ ، نبا ۱۹ : ۷۸ ، انبیاء ۱۰۴ : ۲۱ ، رحمن ۳۷ : ۵۵ ، دخان ۱۰: ۴۴ ، فرقان ۲۵ : ۲۵ ، زمر ۶۷ : ۳۹ ) در سوره تکویر حتی می خوانیم : « هنگامی که آسمان برگنده شود . »
اذِا السَّماءُ کُشِطَت (۱۱ ) تکویر ۸۱
و در سوره معارج : ( وقتی که آسمان مثل فلز گداخته شود . »
یومَ تکونُ السَّماءُ کَالُهل ( ۸ ) معارج ۷۰
بعلاوه زمین می لرزد و کوهها مرور می نماید( نگاه کنید به سوره نمل ۸۸ :۲۷ ، واقعه۵ : ۵۶ ، قارعه ۵ : ۱۰۱ ، مزمل ۱۴ : ۷۳ ، مرسلات ۱۰ : ۷۷ ، نبا ۲۰ : ۷۸ ، تکویر ۳ : ۸۱ ، طه ۱۰۵ : ۲۰
همچنین خورشید در هم پیچیده می شود و نورش را از دست می دهد (تکویر ۱ : ۸۱ ، ) و ستارگان پراکنده می شوند و محو می گردند . انفطار : ۸۲ ، و مرسلات : ۷۷ )
حالا بیایید آیات دیگر را با توضیح بالا مقایسه کنیم . چهار آیه اینجا آمده . به کلماتی که زیر آن خط کشیده شده توجه کنید :
« آیا آنها ایمن هستند که عذاب سخت خداوند بر آنها خواهد آمد یا اینکه ساعت بر آنها به طور ناگهانی خواهد آمد . در حالی که آگاه نیستند . »
أفَأمنُوا أن تَأتِتَهُم غَاشِیهٌ مِّن عَذَابِ اللهِ أو تَأتَیهُمُ الّسَاعَهُ بَغَتهً وَ هُم لاَیشعُرُونَ ( ۱۰۷) یوسف ۱۲
« آنها را از یوم حسرت آگاه کنید ، زمانی که که امر به انجام رسد ، در حالی که آنها در غفلت فرو رفته اند و مومن نیستند . »
وَأنذرِهُم یومَ الحَسرَهِ إذ قُضِی الأمرُ وَهُم فی غَفلَه ٍ وَهُم لَا یومِنُونَ ۳۹) مریم ۱۹
« اما در یوم قیامت بعضی دیگر را انکار خواهید کرد و بعضی از شما بعضی را لعنت خواهید نمود . »
یومَ القیامه یکفُرُ بَعضُکمُ ببَعضٍ وَیلعَنُ بَعضُکمُ بَعضًا ( ۲۵) عنکبوت ۲۹
بیایید حالا خودمان این سوال را بپرسیم : اگر وصف شدید تغییرات جهان طبیعت برای تحقق در یوم قضا لفظاً تفسیر شود ، عاقلانه خواهد بود که توقع داشته باشیم غیر مومنین باز هم از آن « غافل » باشند ، از وقوع آن آگاه نشوند و خصوصاً بعد از اینکه « امر به انجام رسد » در« غفلت » غوطه خورند و ایمان نیاورند و بالاتر از همه برای مردم انکار و لعنت یکدیگر است . آیا نباید این علائم و نشانه ها آنقدر قوی باشند که مجالی برای ادامه بی اعتقادی و غلفت و لغنت باقی نماند ؟
مطمئناً پاسخ این است که علائم یوم قیامت باید به طور نمادین تفسیر شوند نه لفظی . سپس ما باید درک کنیم که چرا عدم اعتقاد و غفلت در چنین زمانی باید هنوز هم غالب باشد .
۴ـ از مطالب بالا متوجه می شویم که وقایع روز قیامت به طور نمادین تفسیر می شوند . همچنین حالا می خواهیم دید که چگونه این پیشرفت روحانی بتدریج اتفاق می افتند .
الف ) « و آنها از تو تعجیل در عذاب ( یوم قیامت ) را می خواهند . اما خداوند در وعده اش کوتاهی نمی کند و به حقیقت یک روز نزد پروردگار تو مثل هزار سال است چنانکه شما آن را می شمارید . »
وَ یستَعجِلُونَکَ بِالعَذَابِ وَلَن یخلفَ اللهُ وَعدَهُ وأنَّ یوماً عندَ رَبِّکَ کألفِ سنَهٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ ( ۴۷) حج ۲۲
این آیه به ما نشان می دهد که« یوم » قیامت یک روز معمولی بیست و چهار ساعته نیست بلکه هزار سال است .
ب ) « او زنده را از مرده خارج می کند و مرده را از زنده بیرون می آورد و او زمین را در وقتی که مرده است زنده می نماید . شما نیز اینچنین بیرون آورده خواهید شد . »
یخرِجُ الحَی مِنَ المَیتِ وَ یخرِجُ المَیتِ مِن الحَی وَ یحیی الارضَ بَعدَ موتهَا وَ کَذَلِکَ تُخرَجُونَ ( ۱۹) روم ۳۰
« زنده کردنی » که در این آیه ذکر می شود عموماً به وسیله مفسرین به عنوان اشره به روز قیامت پذیرفته شده است . بنابراین ما می بینیم که چطور رستاخیز مردگان یا خلق جدید، چنان که گاه در قرآن به آن خبر داده شده ، در روز داوری مثل روییدن گیاهان از زمین در جهان طبیعت است و رشد گیاهی یک جریان تدریجی است .
۵ـ در قرآن از قبل به ما گفته شده که خداوند در روز قیامت کتاب جدیدی نازل خواهد کرد ، آنجا یک ندا خواهد بود و خلق جدید چیزی نیست جز دین خداوند .
الف ) « دو در روز قیامت ما برای او ( انسان ) کتابی بیرون می آوریم که به صورت منشوری ( باز ) به او القا خواهد شد .»
نَُخرِجُ لَهُ یومَ القیامهِ کتَاباً یلقَاهُ منَشُورًا( ۱۳ ) بنی اسرائیل ( اسراء ) ۱۷
ب ) « در آن روز خداوند شما را صدا خواهد زد »
یوم َیدعوکُم ۰۰۰ ( ۵۲ ) بنی اسرئیل ( اسراء )
ج ) « و به روزی که در آن جارچی از مکانی نزدیگ ندا می کند گوش بسپار : روزی که بشر بحقیقت آن صیحه را خواهد شنید . آن روز ، یوم خروج آنها از قبر خواهد بود . »
۱۷ ) وَ استمع یومَ ینادِ ا لمُنادِ منِ مَّکانٍ قَریبٍ ( ۴۱ ) یومَ یسمَعونَ الصَّیحَهَ بالحقِّ ذَلِکَ یومَ الخُرُوجِ( ۴۲) ق ۵۰
« سپس و جهت را به طرف دین پاک یکتاپرستی ( دیانت یا آفرینش الهی ) قراربده . این فطرت خداوند است که بشر بر اساس آن خلق شده است . هیچ تغییری در خلق خداوند نیست ، آن دیانت قیم و استوار است و لکن اکثر مردم آگاه نیستند . »
فَأقم وَجهَکَ للدِّینِ حَنیفاً فطرهَ اللهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَا لا تَبدیلَ لِخَلق الله ِ ذَلِکَ الدِّینُ القِّیمُ وَ لَکِنَّ أکثَرَ النَّاسَ لا یعلَمُونَ ( ۳۰) روم ۳۰
بنابراین ما می بینیم که چگونه روز قضا شاهد ظهور کتاب جدیدی است که آن چیزی نیست جز آثار مقدسه حضرت بهاء الله . جارچی نیز اشاره به حضرت بهاء الله بوده و « مکان قریب » که ایشان از آنجا مردم را فرا می خواندند بغداد بوده که نزدیک عربستان است.در بغداد بود که حضرت بهاء الله پیام خود را اعلان نمودند . سرانجام بر طبق آخرین آیه ایجاد و خلقت بشر توسط خداوند از طریق ظهور دیانت اوست و زندگی در نظر خداوند قبول امر او است .
۶ـ حالا خواهیم دید که چطور خود قرآن بعضی از جملات و عباراتی را که در شرح یوم قیامت است توضیح می دهد .
الف ) زندگی : یکی از وقایع مهم در یوم آخرت این است که مرده زنده خواهد شد . همانطور که تا به حال دیدیم این به معنی یک روحانی است ، حیات دیانت . آیه بعدی وقتی نازل شده که حمزه عموی حضرت محمد به دین اسلام گروید . حمزه که قبل از مسلمان شدنش یک مشرک بوده به عنوان مرده محسوب شده است و به دنبال آن قبول اسلام به او به عنوان زنده و دریافت کننده نور اشاره شده است .
« آیا مرده ای که او را زنده گرداندیم و برای او نوری قرار دادیم که به وسیله آن بتواند بین مردم راه رود مثلش مثل کسی است که در تاریکی است و از آنجا خارج نخواهد شد . »
أوَ مَن کَانَ مَیتاً فأحییناهُ وَ جَعَلنَا لَهُ نُورًا یمشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَن مَّثَلُهُ فی الظُّلمَاتِ لیسَ بِخَاِرجٍ مِّنهَا ( ۱۲۲ ) انعام ۶
این آیه مورد توجه خاص است زیرا نشان می دهد که « زندگی » و « نور » هر دو به صورت معنوی تغییر می شوند تا ظاهری .
« در حالی که خدایانی را جز خدا فرا می خوانند ، خلق نکرده اند چیزی را و جز این نیست که خودشان مخلوق هستند . مرده هایی ( غیر مومنینی ) هستند که حیات ندارند و نمی توانند چه وقت مبعوث خواهند شد .»
وَالَّذینَ مِن دُونِ الله لا یخلُقُونَ شیا وَ هُم یخلَقُونَ ( ۲۰) أموتٌ غَیرُ أحَیاء وَمَا یشعُرُونَ أیانَ یبعثُونَ ( ۲۱ ) نحل ۱۶
« ای مومنین در خواست خداوند و پیامبرش را، وقتی که شما را برای حیات بخشیدن فرا می خواند،اجابت کنید . »
یا أیها الَّذینَ آمَنُوا استَجیبُوا لله وَ للرَّ سُولِ إذَا دَعَاکُم لِماَ یحییکُم ( ۲۴ ) انفال ۸
ب) نور : در ورز قیامت وقتی که خورشید خورشید در هم پیچیده می شود و نورش را از دست می دهد در نتیجه آشفتگی در آسمان ، ستاره ها ، ابرها و غیره ، همین طور در زمین پدید می آید . وقتی که خورشید ، مرکز منظومه شمسی ، مختل شود طبیعتاً همه انسجام آن منظومه نیز دچار آسیب خواهد شد . تفسیر بهائی البته این است که منظور از « نور » نور معنوی است نه ظاهری بنابراین این مرکز نور در منظومه ما یعنی خورشید سمبلی از مظهر ظهور یا رسول الهی در هر یوم یا دور است . تاریکی یا از دست رفتن نور نشانه بی ایمانی ، عفلت و شرارت مردم است . آسمان نشانه دیانت الهی است که از آنجا مظهر ظهور الهی می درخشد . خورشید همیشه می تابد اما ما غالب اوقات به خاطر ابرها نور آن را نمی بینیم . ابرها رطوبتی هستند که از زمین بالا می آیند . در مفهوم روحانی نور الهی همیشه پرتو می افکند اما انسانها همیشه نمی توانند آن را ببینند زیرا اوهام و تصورات بشری که از قلوب و افکار انسان ( زمین ) بر می خیزد مانع این نور می شود . ستارگان نشان دهنده رهبران روحانی هستند که در سماء دیانت بعد از غروب خورشید یعنی بعد از رفتن مظهر امر از این عالم ظاهر می شوند . سقوط ستارگان نشانه افول روحانیت ایشان در نظر مردم است .
بیایید مروری بر بعضی از آیات قرآن درباره مفهوم نور داشته باشیم : « خداوند نور آسمان و زمین است »
اللهُ نُورُ السَّماوَاتِ وَ الأرضِ ( ۳۵) نور ۲۴
« تمایل دارند که نور خداوند را با دهانهایی خود خاموش کنند اما خداوند جز این نمی خواهد که نورش را کامل کند ار چه کفار از آن کراهت داشته باشند .»
یرِیدُونَ أن یطْفوُوا نُورَ الله بأفواههم وَ یأبَی اللهُ إلاَّ أن ییمَّ نُورهُ وَلَو کَرَه الکافرُونَ ( ۳۲ ) توبه ۹
« حالا یک نور و کتابی آشکار از طرف خدا برای شما آمده است .»
قَد جَاء کُم مَّنَ الله نُورٌ وَ کتَابٌ مُّبینٌ ( ۱۵) مائده ۵
« این کتابی است که ما بر تو نازل کردیم برای اینکه به اجازه پروردگارشان ، ایشان را از تاریکی خارج کنی و به طرف نور ، یعنی راه خداوند عزیز و حمید ، بیاوری . »
کتَابٌ أنزَلنَاهُ إلیکَ لُتخرِجَ النَّاسَ منَ الظُّلُماتِ إلَی النُّورَ بإذنِ رَبِّهمِ إلی صِراطِ العَزِیزِ الحَمِیدِ ( ۱) ابراهیم ۱۴
اینها فقط چند آیه از آیات مشابه بسیاری است که در قرآن وجود دارد . یک حدیث ( خبر متواتر ) در اسلام وجود دارد که در قرآن نیامده و آن اینکه در روز آخرت خورشید از مغرب ( غرب یا نقطه غروب آن ) طلوع خواهد نمود . خورشید حضرت محمد در اسلام غروب می کند . خورشید جدید ، حضرت بهاالله ، از اسلام طلوع خواهد نمود .
ج) زمین و لرزش آن : ما در قرآن می خوانیم ( سوره حج ۱ : ۲۲ و زلزال ۱ : ۹۹ ) که در روز آخرت زمین به لرزه در خواهد آمد.ما قبلاً دیدیم که معنی « زمین » قلوب مردم است . دو آیه وجود دارد که این را ثابت می کند :
« قلوب مردم در آن روز لرزان ( هراسان ) است »
قُلُوبٌ یوْمَئذٍ وَاجفهٌ ( ۸) نازعات ۷۹
« آنگاه مومنین امتحان شدند و با لرزشی شدید متزلزل گشتند . »
هُنَالکَ ابتُلی المُومنُونَ وَ زُلزلُوا زلزَالاً شَدیداً( ۱۱) احزاب ۳۳
د) آتش : حضرت محمد خطاب به مومنین موقعیت قبل از ایمان ایشان را شرح می دهند :
« در وقت کفر شما در کنار گودالی از آتش بودید ، او شما را از آن بیرون کشید . اینچنین خداوند بوضوح به شما نشانه هایی را نشان می دهد تا شاید شما از هدایت شدگان باشید . »
و کنُتُم عَلَی شَفاَ حُفَرهٍ مِنَ النَّار فَأنقَذَکمُ منِهَا کَذَلِکَ یبینُ الله لَکُم آیاتِِه لَعَلکُم تَهتَدُون َ ( ۱۰۳) آل عمران ۳
هـ ) حواس ظاهره : « خداوند بر قلوب آنها ( غیرمومنین ) و بر گوشهایشان مهر و بر چشمهایشان پرده ای زده است . »
خَتَمَ اللهُ عَلی قُلُوبِهم وَ عَلی سَمعهم وَ عَلی أبصارِهم غََشَاوَهٌ ( ۷) بقره ۲
کر، لال و کور هستند بنابراین نمی بایست از گامهای اشتباهشان بر گردند . »
صُمٌّ بُکمٌ عُمْی فَهم لا یرجِعُونَ َ ( ۷) بقره ۲
« آنهایی قلوبی دارندکه با آن نمی فهمند و چشمهایی که با آن نمی بینند و گوشهایی که با آن نمی شنوند . آنها مثل حیوانات هستند . بلکه گمراه ترند . آنها غافلند .»
لَهُم قُلُوبٌ لاَّ یفقَهُونَ بهَا و لهم أعُینٌ لاَّ یبصُرونَ بِهَا وَ لَهُم آذَانٌ لاَّ یسمعُونَ بِهَا أُولَِئکَ کَالأنعَامِ بَل هُم أضَلُّ أولئکَ هُمُ الغَافِلُونَ ( ۱۷۹ ) اعراف ۷
و ) رجعت : در آیات بعدی حضرت محمد بحث بین خود و یهودیان را مطرح می کنند :
« آن کسانی که گفتند براستی خداوند از ما عهد گرفته است که به رسولی ایمان نیاوریم مگر اینکه قربانی آورد و آتشی از آسمان آن را بسوزاند . بگو قبل از من نیز رسولانی با معجزات و با آنچه شما می گفتید برای شما آمدند . چرا آنها را به قتل رساندید . به من بگویید اگر صادق هستید . »
الَّذینَ قَالوا إنَّ الله َ عهدَ إلینَا ألاَّ نُومنَ لرَسُولٍ حَتَّی یأتینَا بِقُربانٍ تَأکُلهُ النَّار ُ قُل قَد جَاءکُم رُسُلٌ مَّن قَبِلی بالبیناتِ و بالَّذی قُلتُم فَلمَ قَتَلتُمُوهم إن کُنُتم صادقینَ ( ۱۸۳) آل عمران ۳
در آیه فوق می بینیم که چطور حضرت محمد در کلمات « چرا آنها را به قتل رساندید .» یهودیانی که در آن زمان ایشان زندگی می کردند به خاطر کشتن پیامبران الهی در اعصار قبل محکوم می کنند . چطور یهودیانی که در زمان حضرت محمد زندگی می کردند ، هزاران سال پیش در زمان پیامبران پیشین می توانستند وجود داشته باشند ؟ چرا باید حضرت محمد ایشان را به کشتن پیامبران آنها متهم کنند ؟ تنها جواب این است که « رجعت » به معنی مراجعت همان مردم نیست بلکه رجعت همان صفات در مردم است .
چنین انتظاری نیز در مورد رجعت عیسی مسیح در یوم قیامت وجود دارد . ( نساء ۱۵۸ : ۴ و زخرف ۶۱ : ۴۳ ) معنی آمدن او ، نزول خود مسیح از آسمان ظاهری نیست بلکه ظهور پیامبر الهی موعود است با همان صفاتی که مسیح در طی دعوتش ابراز نمود . او بهاالله ، شکوه و جلال خداوندی بود که حیات و تعالیم مقدسش بر همان اساس محبت و صلح در جهان امروز استوار است .
ز) خداوند و ملائکه اش : آیه ای که آمدن خداوند و ملائکه اش در روز قیامت را بیان می کند در ادامه می خوانیم : « آیا انتظاری جز این دارند که خداوند و همچنین ملائکه او در سایه ای از ابر بر آنها امضاء شود ؟ و به سوی خداوند چیزها باز گردانده شود .
هَلْ ینظُرُونَ إلاَّ أن یأتیهُمُ اللهُ فی ظُلل ٍ مِّنَ الغَمَامِ وَ المَلائکَهُ وَقُضِی الأمرُ وَ إلَی اللهِ تُرجَعُ الأمُورُ ( ۲۱۰) بقره ۲
« خداوند » در اینجا اشاره به مظهر امر الهی دارد که در روز اخرت ظاهر می شود . خداوند روح و غیر قابل رویت و مافوق همه اشیاء مادی است . سپس قرآن شهادت می دهد که آنچه شامل حال مظاهر ظهور الهی است به خود خداوند نیز نسبت داده می شود . « همانا کسانی که با تو عهد وفاداری می بندند ( ای محمد ) در حقیقت با خدا بیعت نموده اند »
إنَّ الَّذینَ یبَایعُونَکَ إنَّمَا یبَایعُونَ اللهَ ( ۱۰) فتح ۴۸
همچنین « ملائکه » نفوس مقدس و قهرمانان دین الله هستند که خبر دیانت را در هر جا اعلام می کنند . به این آیه توجه کنید : « و اگر ما فرشته ای را بر گزینیم ، مطمئناً او را به شکل مردی قرار می دهیم و او را در مقابل آنان لباسی مثل خودشان می پوشانیم .»
وَلَوجَعَلنَاهُ مَلَکًا لَّجَعَلنَاهُ رَجُلاً وَلَلَبَسناَ عَلَیهم مَّا یلبِسُونَ ( ۹) انعام ۶
ح) دو نفحه صور : قرآن خبر می دهد که صور خداوند ، یعنی امر او ، در یوم قیامت دو صدا خواهد داشت . یعنی دو ظهور الهی که به دنبال هم می آیند . چنانکه حضرت باب و حضرات بهاء الله آمدند .« و آنجا یک بار در صور دمیده می شود و همه کسانی که در آسمان و زمین هستند مگر کسانی که خداوند بخواهد منصعق می شوند سپس آنجا ندای دیگری در صور دمیده می شود و کسانی که به آنها خیره هستند برمی خیزند . و زمین با نور خداوند روشن می شود . »
وَنُفِخَ فی الصُّورِ فصعِقَ مَن فی السَّماوَاتِ وَ مَن فی الأرضِ إلا مَن شَاء اللهُ ثُمَّ َنُفِخَ فیهِ أخرَی فَإذَا هُم قَیامٌ ینظُرُونَ ( ۶۸ ) وَأشرَقَتِ الأرضُ بنُورِ رَبِّهَا ۰۰۰ ( ۱۳ ) نازعات ۷۹
« روزی که اضطراب صدای صور ، آن ( جهان ) را آشفته می کند صدای دوم به دنبال آن می �ید ، به حقیقت آن فقط یک صدای واحد خواهد بود . »
یومَ تَرجُفُ الرَّ اجِفَهُ ( ۶ ) تَتبَعُها الرَّادِفَهُ (۷ ) ۰۰۰ فَإنَّمَاهی زَجرَهٌ وَاحِدهٌ (۱۳ ) نازعات ۷۹
به کلمه تتبعها توجه کنید . حضرت بهاء الله بلافاصله بعد از حضرت باب آمدند . همچنین توجه داشته باشید که این دو نفحه در واقع یک تلقی می شوند ، چنانکه امر حضرت باب و حضرت بهاء الله به یک دین جهانی تبدیل شده است . در آیه اول درخشیدن زمین بنورَ ربِّهَا اشاره به نام حضرت بهاء الله « خداوند » است که معادل «ربها » می باشد .
ط ) دیگر نشانه ها
۱ـ از دیگر نشانه های قرآن راجع به وقوع روز قیامت این است که یهودیان بیشتر از آن در معرض دشمنی مسیحیان قرار نمی گیرند و دشمنی و نفرت بین خود یهودیان و فرقه گرایی بین مسیحیان تا روز قیامت ادامه خواهد داشت . این آیات چنین است :
« به خاطر بیاور هنگامی را که خداوند گفت : ای عیسی من کسانی را که پیرو تو هستند تا روز رستاخیز فوق کسانی قرار می دهم که به تو اعتقاد ندارند ( یهود ) . سپس رجوع شما به من است و در مورد آنچه اختلاف دارید میان شما حکم خواهم نمود . »
أذقَالَ اللهُ یا عِیسی أنِّی مُتوَفِّیکَ وَ رَافعُکَ ألَی وَ مُطَهِّرُکَ منَ الَّذینَ کَفَرُوا وَ جَاعلُ الَّذینَ اتَّبَعُوکَ فَوقَ الَّذینَ کَفَرُوا ألی یومِ القیامهِ ثُمَّ ألی فأحکمُ مَرجعُکُم بَینَکمُ فیما کُنتُم فیهِ تَختَلفُونَ ( ۵۵) آل عمران ۳
« ما بین ایشان ( یهودیان ) دشمنی و نفرت قرار دادیم تا یوم قیامت طول خواهد کشید . »
وَ ألقَینا بَینَهُمُ العَدَاوَهَ وَ البغضَاء إلی یومِ القیامَهِ ( ۶۴ ) مائده ۵
« و از بین کسانی که می گویند ما مسیحی هستیم ۰۰۰ آنها نیز قسمتی از آنچه را به آنها تعلیم داده شده بود فراموش کرده اند ، بنابراین ما عداوت و دشمنی بین آنها را تا یوم قیامت بر پا داشتیم . »
وَ مِنَ الَّذینَ قَالُوا أنَّا نصَاری ۰۰۰ فَنَسُوا حَظَّا مِّمَّا ذُکِّروُا بهِ فِأغرینَا بَینُهمُ العَدَاوَهَ وَ البغضَاء ألی یومَ القَیامَهِ ) ۱۴ ) مائده ۵
می بینیم که چطور این نبوات حقیقت داشته اند ، یهودیان بعد از قرنها تابعیت به عنوان یک ملت مستقل در اسرائیل مستقر شده اند و چطور دشمنی و نفرت در بین یهودیان و مسیحیانی که بهائی شده اند به وحدت و عشق تبدیل شده است .
۲ـ ما باید توجه داشته باشیم که حضرت محمد به امرشان و کتابشان به عنوان مفاهیم تعیین کننده بین اختلافات و رافع مشاجرات مذهبی در یومشان اشاره می کنند . ( به سوی نحل ۶۳-۶۴ : ۱۶ نگاه کنید . ) بنابراین وقتی که از روز اخرت به عنوان روزی صحبت می نمایند که اختلافات و مشاجرات مذهبی سرانجام رفع می گردد ، مطمئناً مقصودشان ظهور میزان جدید فیض الهی از طریق نزول دیانتی دیگر از جانب خداوند است . در آیه بعد به دایره نامحدود ادیان توجه نمایید که همه مسائل گوناگون و مشکلات خودشان را دارند و آنها را در روز قیامت زدوده اند ورفع نموده اند .
« همانا کسانی که ایمان آورده اند ( مسلمانان ) و یهودیان و صابئین و مسیحیان و مجوس ( زرتشتیان ) و کسانی که برای خداوند واحد و شریک می گیرند ، در روز قیامت خداوند بین آنها حکم می کند زیرا او بر همه چیز گواه است .»
إنّ الَّذینَ آمنُوا وَ الَّذینَ هادُوا وَالصَّابئینَ وَ النَّصاری وَ المَجُوسَ وَ الَّذینَ أشرَکُوا إنَّ اللهَ یفصِلُ بینَهُم یومَ القَیامَهِ إنَّ اللهَ علی کُلَّ شیءٍ شَهیدٌ ( ۱۷ ) حج ۲۲
۳ـ روز قیامت بوضوح به عنوان روز وحدت بیان شده است . حضرت بهاء الله اعلان نموده اند و از طریق تعالیمشان وحدت بشریت در این عصر پر شکوه را مستقر می نمایند .
« ای خدای ما ، برای روزی که بدون شک خواهد آمد تو مطمئناً ناس را با یکدیگر جمع می نمایی و به حقیقت خداوند در وعده اش کوتاهی نمی کند . »
رَبَّنَا إنَّکَ جَامِعُ النَّاسِ لَیومٍ لاَّ ریبَ فیهِ إنَّ اللهَ لاُیخلفُ المیعادَ ( ۹) آل عمران ۳
« بگو اولین و آخرین ( مذاهب ) همه آنها در مقیات روز جمع خواهند شد . »
قُل إنَّ الأوَّلینَ آخِرینَ ( ۴۹ ) لَمَجمُوعُونَ إلی میقَاتِ یومٍ مَّعلُومٍ (۵۰ ) واقعه ۵۶
ی ) زندگی بعد از مرگ : بر طبق تفسیر بهائی از قرآن و تعالیم حضرت بهاء الله روح انسان بعد از مرگ جسم بلافاصله برای زندگی و اعمالش در این دنیای مادی شخصاً مورد قضاوت واقع می شود . این می تواند به عنوان رستاخیز فردی روح انسانی در عالم بعد از تلقی شود ، جایی که روح مجازات و مکافات اعمال خود را دریافت می نماید . آیات ذیل از قرآن به این حقیقت شهادت می دهد : « به او ( حضرت محمد ) گفته شد که به بهشت داخل شو . او گفت ای کاش قوم من می دانستند که خداوند مرا آمرزید و مرا یکی از محترمین کردانید »
قیلَ ادخُلِ الجَنَّهَ قَالَ یا لَیتَ قَومی یعلَمُون (۲۶ ) بِماَ عفرََ لی ربَّی وَ جَعَلنی مِنَ المُکْرَمینَ ( ۲۷ ) یس ۳۶
۲ـ « و گمان مکنید کسانی که در راه خدا به قتل رسیده اند مرده اند بلکه آنها نزد پروردگارشان زنده اند . آنها کاملاَ به آنچه خداوند به ایشان عطا کرده متنعم هستند .»
وَلاَ تَحْسَبَنَّ الذینَ قُتلُوا فی سَبِیلِ الله ِ أموَاتًا بل أحیاء عندَ ربِّهم یرزَقُونَ (۱۶۹ ) آْل عمران ۳
« ای نفس مطئنه با رضایت ، به خداوندی که از تو راضی است رجوع کن . در زمره بندگان من در آی و به جنت من داخل شو . »
یا أییهَا النَّفسُ المطمَئنَّهُ (۲۷ ) ارجعی إلی ربِّکَِ رَاضیهً مَّرضیهً (۲۸ ) فَادخُلی فی عَبادِی ( ۲۹ ) وَ ادخُلی جَنَّتی ( ۳۰ ) فجر ۸۹
۵ـ چگونه می توانیم حقیقت را از کذب تشخیص دهیم ؟
۱ـ قرآن یاد می دهد که معجزات نشانه هایی نیستند که مردم از طریق آن مومن شوند . نزول کتاب مقدس به وسیله پیامبر خداوند کافی است . « و آنها می گویند چرا آیات یا معجزاتی از جانب پروردگارش برای او فرستاده نشد . بگو آیات تنها تحت قدرت پروردگار هستند . من فقط یک بیم دهنده آشکار هستم . آیا این برای آنها کافی نیست که ما برای تو کتابی فرستادیم که بر آنها بخوانی ؟ به حقیقت این یک رحمت و آگاهی است برای کسانی که ایمان دارند . »
وَقَالُوا لَولَا أنزِلَ عَلَیهِ آیاتٌ مَّن رَّبِّه قُل إنَّما الایاتُ عِنَد الله وَ إنَّمَا نَذیرٌ مُّبینٌ ( ۵۰ ) إوَلَم یکفهِمِ أنَّا أنزَلنَا عَلَیکَ الکتابَ یتلی عَلیهِم إنَّ فی ذَلِکَ لَرَحَمهً وَ ذِکرَی لِقَومٍ یومنُونَ ( ۵۱ ) عنکبوت ۲۹
مطلب فوق به این معنا نیست که مظاهر ظهور الهی قدرت ایجاد معجزه را ندارند . در حقیقت مطالعه تاریخ حیات حضرت باب و حضرت بهاء الله قدرتهای مافوق بشری را که ایشان دارا بودند نشان می دهد . لکن دلیل حقانیت امر مظاهر ظهور الهی نباید بر اساس معجزات باشد . یکی از دلایل که در فوق ذکر شد نزول کتاب است . حضرت باب و حضرت بهاء الله آثارشان را به فارسی و عربی نازل فرمودند . آثار مقدسه حضرت بهاء الله بالغ بر صد جلد است که بعضی از آنها تاکنون به انگلیسی و دیگر ترجمه شده است .
۲ـ دلیل دیگری که در قرآن به عنوان نشان اعتبار امر الهی می یابیم بر اساس این دیدگاه است که اگر این امر حقیقتاً از جانب خداوند باشد منتشر خواهد شد و مورد اجابت و تبعیت مردم قرار خواهد گرفت . « و کسانی که با خداوند ( یعنی با دین خداوند ) جدل می کنند بعد از اینکه او مورد اطاعت مردم قرار گرفت ، حجت آنها نزد پروردگارشان باطل است و غضب و عذابی شدید بر آنها خواهد بود .»
والذین یحاجون فی الله من بعد ما استجیب له حجتههم داحضه عند ربهم و علیهم غضب و لهم عذاب شدید ( ۱۶ ) شورا ۴۲
دیانت بهائی نه فقط از جانب مردم اجابت شد بلکه بیش از بیست هزار شهید از پیروان وفادار آن تاکنون زندگی خود را به عنوان شاهدی بر حقانیت آن دین فدا نموده اند .
۳ـ دلیل دیگری که در قرآن برای ( حقانیت ) امر پیامبران یافت می شود این است که دیانت حقه الهی مثل یک درخت نیکوست که ثمرات نیکو می آورد ، و پیامبران حقه و پیروان آنها برکت الهی را دریافت می کنند و به وسیله خداوند مدد می شوند . و پیامبر دروغین و شر مثل درخت فاسد ریشه کن می شود و دروغها و تعالیم گمراه کننده او به وسیله مردم شناخته خواهد شد .
آیاتی در این مورد وجود دارد : « آیا نمی بینی چگونه خداوند کلمه طیبه را به درختی زیبا مثل می زند که ریشه آن ثابت و شاخه های آن در آسمان است . در همه فصول به اراده الهی ثمرات خود را می دهد و خداوند چنین مثالهایی را برای مردم می زند که شاید متذکر شوند ( تغییر موضع دهند ) و یک کلمه شر مثل درخت بدی است که ریشه اش از سطح زمین پایین نمی رود و هیچ ثبات و قراری نخواهد داشت .»
الم تر کیف ضرب الله مثلا کلمه طیبه کشجره طیبه اصلها ثابت و فرعها فی السماء(۲۴ ) توتی اکلها کل حین باذن ربها و یضرب الله الامثال للناس لعلهم یتذکرون (۲۵ ) ومثل کلمه خبیثه کشجره خبیثه اجتثت من فوق الارض ما لها من قرار ( ۲۶ ) ابراهیم ۱۴
«هر اینه رسولانمان را در زندگی این جهان کمک خواهیم نمود و نیزکسانی را که به آنها مومن می شوند . »
انا لننصر رسلنا والذین آمنوا فی الحیاه الدنیا (۵۱ ) غافر ۴۰
« خداوند این حکم را نوشته است : من و همچنین رسولانم مطئنما ً غالب خواهیم آمد . به حقیقت خداوند قوی و عزیز است .
کتب الله لأغلبن انا و رسلی ان الله قوی عزیز ( ۲۱ ) مجادله ۵۸
« کلمه ما بر بندکانمان که رسولان ما هستند پیشی گرفته . آنها همانا پیروز خواهند بود و سپاهیان ما برای آنان پیروزی خواهند آورد . »
ولقد سبقت کلمتنا لعبادنا المرسلین (۱۷۱ ) انهم لهم المنصورون ( ۱۷۲ ) و ان جندنا لهم الغالبون ( ۱۷۳ ) صافات ۳۷
« حق آمد و باطل رفت . همانا باطل از بین رفتنی است .»
جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا( ۸۱ ) بنی اسرائیل ( اسراء ) ۱۷
« بلکه ما حق را بر باطل پیروز می کنیم و باطل از بین خواهد رفت »
بل نقذف بالحق علی الباطل فیدمغه فاذا هو زاهق ۰۰۰ ( ۱۸ ) انبیا ۲۱
بر طبق همه اصول فوق الذکر با وجود تقریباً یک دوره طولانی مسجونیت حضرت بهاء الله و شهادت حضرت باب و بیش از بیست هزار پیروان وفادارش ، دیانت بهائی به انتشار نورش در سرتاسر پنج قاره ، در ۲۵۴ کشور و به ترجمه و انتشار آثارش به بیش از ۲۰۰ زبان و گسترش طبقات مومنینش از هر مذهب و نژاد بشری موفق گردید . آیا دلیلی برازنده بر حقیقت و ارزش ماموریت الهی آن نیست ؟
۴ـ دلیل دیگری که در قرآن برای تمایز حقیقت از خطا می یابیم تحقق نبواتی است که در کتب پیشین هست در قرآن برای آنها نیامده ؟»
و قالوا لولا یاتینا بایه من ربه اولم تاتهم بینه ما فی الصحف الاولی (۱۳۳ ) طه ۲۰
هر چند هدف این یادداشتها صرفاً نشان دادن خلاصه ای از بعضی دلائل دیانت بهائی است که در قرآن یافت می شود و بررسی متون مقدسه همه ادیان گذشته در حیطه این معرفی نیست ، اما برای بیان این مطلب کافی خواهد بود که مطالعه آثار دینی نشان می دهد واضحترین و قابل اعتمادترین دلایل نه تنها بر اساس قرآن بلکه همچنین بر اساس عهد عتیق یهودیان و عهد جدید مسیحیان و به همان اندازه بر پایه کتب مقدسه زرتشتیان ، بوداویان و هندوها خواهد بود .
۵ ـ آخرین دلیلی که قرآن برای استفاده به عنوان میزان شناسایی حقیقت از خطا به ما می دهد این آیه است : « بگو ای یهودیان ، اگر گمان می کنید شما دوستان خدا هستید نه دیگر مردم ، پس تمنای موت کنید اگر راستگو هستید . و حال آنکه به دلیل گذشته شان هرگز آرزوی مرگ نمی کنند و خداوند از کردار ظالمین آگاه است .»
قل یا ایها الذین هادوا ان زعمتم انکم اولیا لله من دون الناس فتمنوا الموت ان کنتم صادقین (۶ ) و لا یتمنونه ابدا بما قدمت ایدیهم و الله علیم بالظالمین (۷ ) جمعه ۶۲
اگر تمایل به شهادت از جانب پیروان ملاک و میزان است ع مطالعه تاریخ دیانت بهائی نشان خواهد داد که چطور بیست هزار شهید به خاطر عشق به حضرت بهاء الله در نهایت توکل ، ایثار ، از جان گذشتگی و سرور روحانی جان خود را فدا نمودند .
۶ـ چرا حضرت بهاء الله برای ما احکام جدید آورده اند ؟
۱ـ تعالیم مذهبی به دو قسمت تقسیم می شوند : اولین قسمت بر تعالیمی تاکید دارد که مربوط به حیات روحانی انسان ، وحدت، راستگویی ، عفت و غیره است . چنین تعالیم ابدی ، غیر قابل تغییر و همشیگی پایه هر مذهب است . دومین قسم شامل احکامی است که به زندگی مادی بشر مربوط می شود مثل ازدواج و طلاق ، ارث ، شکل و زمان ادعیه و جشنها ، اغذیه ممنوعه و غیره . این تعالیم قسمت اصلی مذاهب نیستند . آنها با ظهور هر مظهر الهی به اقتضای وضعیت زمان تغییر می کنند .
اصل فوق نیز در قرآن وضع شده است . درباره احکام قابل تغییر که متعلق به زندگی مادی بشر است چنین می خوانیم «« برای هر یک از شما ( حضرت موسی ، مسیح ، و محمد ) شریعت و طریقه ای قرار دادیم و اگر خداوند می خواست ، مطمئناً همه شما را یک امت می گردانید .»
۰۰۰ لکل جعلنا منکم شرعه و منها جا و لو شاء الله لجعکم امه واحده ۰۰۰ (۴۸ ) مائده ۵
« برای هر امتی مراسمی قرار دادیم که آن را به جا بیاورند ، بنابراین نگذار آنها در این مورد با توجه بحث کنند ، بلکه آنها را به سوی پروردگارت فرا خوان .»
لکل امه جعلنا منسکا هم ناسکوه فلا ینازعنک فی الامر و ادع الی ربک (۶۷ ) حج ۲۲
با توجه به غیر قابل تغییر بودن قسمتی از تعالیم دینی که بر روی زندگی روحانی بشر تاثیر می گذارد ،
ملاحظه می کنیم که حضرت محمد عهد عتیق را در یک مثال « الفرقان » می نامند .۱ و سپس همان عنوان را برای قرآن مقدس استفاده می فرمایند. ۱ البته احکام عهد عتیق با قرآن متفاوت است و دو کتاب مقدس مشابه نیستند اما به وسیله کاربرد یک عنوان مشابه برای هر دو کتاب ، حضرت محمد به تعالیم اساسی و روحانی این دو کتاب که البته مشابه هستند توجه نموده اند .
به همین ترتیب در این عصر وقتی حضرت بهاء الله ظاهر شدند در حالی که جوهر تعالیم روحانی و اخلاقی ایشان مثل ظهورات گذشته بوده است ، اما به لحاظ رعایت مقتضیات جامعه دائم التغییر و رو به ترقی ، ضرورتاً احکام و قوانینی نیز نازل فرموده اند که نیازهای این عصر را بر آورده نماید .
۲ـ دلیل دیگری که بر اساس مطالعات کتاب قرآن است و می تواند بریا شرح علت نزول احکام جدید توسط حضرت بهاء الله ذکر شود این است که احکام معینی در قرآن وجود دارد که زمان آن گذشته است و امروزه دیگر نمی توان بموجب آن عمل نمود ، بنابراین باید احکام جدیدی جایگزین آن شود . بگذارید به عنوان مثال آیات ذیل را شاهد بیاوریم . « ای مومنین جز این نیست که مشرکین ( کسانی که برای خدا واحد و شریک می گیرند ) نجس هستند .»
یا ایها الذین آمنوا انما المشرکون نجس ۰۰۰ (۲۸ ) توبه ۹
« و دستهای دزد اعم از و زن یا مرد را به جزای اعمالشان قطع کنید .»
والسارق و السارقه فاقطعوا ایدیهما جزاء بما کسبا ۰۰۰(۳۸ ) مائده ۵
« تلقی مشرکین به عنوان افراد نجس یا بریدن دست دزد قوانینی هستند که در اغلب موارد اطاعت از آن ممکن نسیت . چنین قوانینی خودبخود از درجه اعتبار ساقط ، فراموش و نسخ شده اند . آیا نمی بایست خداوند آنها را عوض کند ؟ جواب این سوال هم به طور حتم در آیه ذیل از آیات قرآن داده شده است .« هر آیه ای را که ما نسخ کنیم یا به فراموشی اندازیم بهتر از آن را خواهیم آورد . آیا نمی دانید که خداوند قادر بر هر چیز است ؟ »
ما ننسخ من آیه أو ننسها نات بخیر منها أو مثلها ألم تعلم أن الله علی کل شی ءٍ قدیر (۱۰۶ بقره ۲
۳ـ یک حکم واضح در قرآن وجود دارد که مسلمین را اکیداً از قرقه گرایی بر حذر می دارد .به این دو آیه توجه کنید : « این دین را به پا دارید و در آن تفرقه نیندازید .»
أن اقیموا الدین و لا تتفرقوا فیه (۱۳ ) شورا ۴۲
« به خداوند باز گردید و خدا ترس باشید و نماز به پا دارید و از کسانی که برای خدا شریک می گیرند نباشید ، یعنی از کسانی که مذهبشان را فرقه فرقه کردند و منعشب شدند . در حالی که هر گروهی به آنچه دارند شادمانند.»
منیبین إلیه واتقوه و اقیموا الصلاه و لا تکونوا من المشرکین (۳۱ ) من الذین فرقوا دینهم و کانوا شیعاً کل حزب بما لدیهم فرحون (۳۲ ) روم ۳۰
علی رغم این دستورات واضح ، اسلام خود به هفتاد و دو فرقه منشعب شد . آیا این نگه داشتن حکم الهی است ؟ چه چیز دیگری بجز قدرت ظهور جدید الهی می تواند این اسلام فرقه فرقه شده و در حقیقت این دنیای متفرق را متحد کند ؟ در آیه بعدی به ما اطمینان داده می شود که چنین اتحای فقط می تواند از جانب خداوند بیاید : « اگر تو ای محمد همه ثروتهای روی زمین را انفاق کنی ، نخواهی توانست قلوب آنها را متحد کنی ، اما خداوند آنها را متحد کرده زیرا او عزیز و حکیم است . »
لو أنفقت ما فی ا لارض جمیعاً ما ألفت بین قلوبهم و لکن الله ألف بینهم إنه عزیز حکیم (۶۳ ) انفال ۸
۷ـ ارجاعات دیگر
۱ـ حضرت محمد خطاب به جامعه پیروان ، از پیش خبر می دهند که ایشان آخرین امت یا امت نهایی نیستند ، بلکه یک امت میانه هستند. این بدان معناست که جوامع مذهبی دیگری بعد از اسلام خواهند آمد . « او ( خداوند ) هر کسی را که بخواهد به راه راست هدایت می کند . اینچنین ما شما را امت میانه دادیم .»
۰۰۰ یهدی ما یشاء الی صراط مستقیم (۱۴۲ ) وکذلک جعلناکم امه وسطا ۰۰۰ (۱۴۳ ) بقره ۲
۲ـ حضرت محمد به دینشان به عنوان راه راست اشاره می کنند . ( نگاه کنید به سوره زخرف ۴۳ : ۶۱ ) اما ایشان از « اسلام » یک مفهوم کلی به ما داده اند و نیز « راه مستقیم » که معنایی وسیعتر دارد و شامل راه خداوند است چه در این زمان و چه در آینده . این مطلب در آیه بعدی روشن می شود .« خدایا ما را به راه راست ( مستقیم ) هدایت نما »
اهدنا الصراط المستقیم (۶ ) فاتحه ۱
این مطلب از قبل ثابت شد و در آیه بعدی نیز بیشتر مشخص می شود : « و خداوند به سوی دارالسلام فرا می خواند و هر کسی را که بخواهد را که بخواهد به راه مستقیم هدایت می کند .»
والله یدعو الی دار السلام و یهدی من یشاء الی صراط مستقیم (۲۵ ) یونس ۱۰
این بسیار جالب است که بغداد ، جایی که حضرت بهاء الله امرشان را از آنجا اعلان نمودند ، به دارالسلام یا محل صلح و سلام معروف بود . بنابراین پیامبر مقدس الهی حضرت بهاء الله هم در ظاهر در شهر بغداد و هم در باطن در دارالسلام که شهر مقدس و محبوب خداوند است مردم را به صلح دعوت نمودند و به راه مستقیمی که دیانتشان نشان می دهد هدایت کردند . اگر ما راه مستقیم را در این آیه دیانت حضرت محمد بگیریم که مسلمین احتیاج به هدایت نداشته اند زیرا آنها قبلاً ( به وسیله حضرت محمد) هدایت شده بودند .
۳ـ بعد از تبعیدهای متوالی از بغداد به اسلامبول و از آنجا به ادرنه ، حضرت بهاء الله سرانجام به عکا در ارض اقدس تبعید شدند . این در حقیقت نقشه غیبیه الهیه است که از بین همه کشورهای دنیا ارض اقدس باید جایی باشد که حضرت بهاء الله سرانجام به آنجا تبعید شوند ، سرزمین مقدسی که مکرراً در کتب عهد عتیق و عهد جدید از آن به عنوان محل و مکان موعود کل اعصار یاد شده است . بعلاوه از بین تمام شهرها و مراکز ارض اقدس ایشان باید به عکا فرستاده شوند . نه به اراده و اختیار خودشان ، نه از طریق در خواست دوستانشان بلکه بکه به وسیله دشمنانشان که فکر می کردند به این طریق می توانند حضرت بهاء الله و امرشان را نابود کنند . آنها از نقشه های غیبیه الهیه غافل بودند . در حقیقت ایشان به قدرت خداوند وسایل تحقق و عود قدیمه او شدند . بعضی از احادیث صحیحه و موثق درباره عکا از پیامبرمقدس اسلام که مورد قبول سنی و شیعه هر دو می باشد در اینجا درج می گردد: « عکا شهری است در سوریه ( شام ) که خداوند آن را به رحمت خود مختص فرموده . »
ان عکا مدینه بالشام قد اختصها الله برحمته ( از عبدالعزیز ابن عبدالسلام )
« من شما را به مدینه ای بین کوهها سوریه ( شام ) بشارت می دهم که در وسط دشتی به نام عکا است . بحقیقت کسی که به آن داخل شود در حالی که راغب و مشتاق زیارت آن باشد ، خداوند گناهان او را چه در گذشته و چه در آینده خواهد بخشید و کسی که بدون زیارت از آن خارج شود خداوند خروج او را مبارک نخواهد نمود .»
الا اخبرکم بمدینه بین جبلین فی الشام فی وسط المرج یقال لها عکاء الا و ان من دخلها راغباً فیها و فی زیارتها عفر الله له ما تقدم من ذنبه و ما تاخر و من خرج منها غیر زائر الا لم یبارک الله له فی خروجه ( از ابن مسعود )
« من به شما از شهری بر ساحل دریاری سفید ( بحربیضاء) خبر می دهم که سفیدی آن باعث خشنودی خداوند متعالی است . آن شهر عکا نامیده می شود . کسی که به وسیله یکی از ککهای آنجا گزیده شود در نظر خداوند بهتر از کسی است که در راه خدا ضربه شدیدی را تحمل کند .»
الا اخبر کم بمدینه علی شاطی البحر بیضاء حسن بیاضها عندالله یقال لها عکا ء و ان من قرصه برغوث من براغیثها کان عندالله افضل من طنعه نافذه فی سبیل الله ( از انس ابن مالک )
« خوشا به حال کسی که عکا را زیارت کند و خوشاً به حال کسی که زائر عکا را زیارت نماید . »
طوبی لمن زار عکاء و طوبی لمن زار زائر عکاء
۴ـ ما این آیه را در قرآ‹ می خوانیم « آری ، شما همان مردمی هستید که برای انفاق در راه خدا دعوت شده اید و بعضی از شما بخل می ورزید ، اما هر کسی بخل بورزد فقط به نفس خودش بخیل بوده است . زیرا خداوند غنی است و شما فقیر هستید . اگر روی بگردانید خدا قومی دیگر را که مثل شما ( بخیل ) نیستند به جای شما خواهد آورد .»
ها انتم هولاء تدعون لتنفقوا فی سبیل الله فمنکم من یبخل و من یبخل فأنما یبخل عن نفسه والله الغنی و انتم الفقراء و ان تتولوا یستبدل قوما غیرکم ثم لا یکونوا أمثالکم (۳۸ ) محمد ۴۷
حضرت محمد مورد سوال واقع می شوند که به چه قومی اشاره می نمایند که به عنوان « قومی دیگر » جایگزین اعراب می شوند ؟ یکی از پیروانشان « سلمان » فارسی نزدیک ایشان نشسته بود ، حضرت محمد ضربه ای به پاهای سلمان زدند و فرمودند :« او و قومش » و سپس ادامه دادند : « قسم به خداوند حقی که حیات من در دست اوست ، اگر ایمان به خداوند منوط به ( رفتن به ) ثریا باشد مطمئناً مردانی از فارس به آن خواهند رسید .» ( این حدیث مورد قبول سنی و شیعه است و ناصفی در صهحه ۱۶۹ از جلد چهارم کتابش و همچنین محمد فرید و جدی در صفحه ۶۷۶ از چاپ سوم کتابش آن را درج نموده اند .)
هذا و قومه و الذی نفسی بیده لو کان الا یمان منوطاً بالثریا لتناوله رجال من فارس
و حالا در پایان این بررسی از حقایق قرآن بگذارید این آیات مقدس در گوشمان طنین انداز شود که « ای قوم ما ، ندای الهی را اجابت کنید و به او ایمان بیاورید که او گناهان شما را می بخشد و شما را از عذاب سخت می رهاند . و کسی که ناصح خداوند را اجابت نکند نه می تواند از قدرت و اختیار خداوند در روی زمین بکاهد نه بدون او حمایت کننده ای خواهد داشت . آنها در گمراهی آشکار هستند .»
یا قومنا أجیبوا داعی الله و آمنوا به یغفر لکم من ذنوبکم و یجرکم من عذاب الیم (۳۱ ) و من لا یجب داعی الله فلیس بمعجز فی الارض و لیس له من دونه اولیاء اولئک فی ضلال مبین (۳۲ ) احقاف ۴۶
این مناجات حضرت بهاء الله در جلب رضایت خداوند در این قوم پر جلال به ما کمک خواهد نمود .
« قلباً طاهراً فاخلق فی یا الهی سراً ساکناً جدد فی یا منائی و بروح القوه ثبتنی علی امرک یا محبوبی و بنور العظمه فاشهدنی علی صراطک یا رجائی و بسلطان الرفعه الی سماء قدسک عرجنی یا اولی و باریاح الصمدیه فابهجنی یا آخری و بنغمات الازلیه فاسترحنی یا مونسی و بغناء طلعتک القدیمه نجنی عن دونک یا سیدی و بظهور کینونتک الدائمه بشرنی یا ظاهر فوق ظاهری و الباطن دون باطنی . »
الله ابهی لطفا یک نسخه برایم ایمیل فرمایید.