تخریب قبور
نویسنده : مقدم
۹/۸/۱۳۸۷
در تواریخ ملل باستان خوانده بودیم زمانی که بیگانگان به کشوری هجوم میآوردند و آنها را مغلوب خود مینمودند خانهها را خراب ، حیوانات را معدوم ، درختان را ریشه کن و خلاصه هر آنچه که متعلق به ملت مغلوب بود را نابود میساختند. متاسفانه سالیانی است که نمودهایی از این شیوه ملت ستیزی باستانی و بیگانه صفتی در کشور عزیزمان ، ایران به چشم میخورد و تاکنون ممانعت و یا حتی کوچکترین صدای مخالفتی در برابر این گونه بربریت جاهلیه از سوی دادگران ومقتدران ایران بلند نشده است . بهائیان در اعزاز و آبادانی این خاک مشکبیز و گهرریز به جان و دل کوشا و ساعیند. علاقه شدید به ترقی و رشد این سرزمین جاوید دارند شاهد این مدعا عمران و آبادانیای است که در هر گوشهای از این سرزمین از ایشان به یادگار مانده است . ذکر آن موارد قطعا حمله بهائی ستیزان به آن مکانها را در برخواهد داشت پس از اشاره صریح میگذریم و تنها تلویحا اشاره ای به یکی از نقاط بیابانی میشود که فردی بهائی به کاشتن درختان در مقیاسی وسیع اقدام نمود و سبب سرسبزی منطقهای به وسعت چندین کیلومتر گردید که اکنون نیز آن محل باقی است ولی پس از انقلاب به تازیانه مصادره رو به خرابی و ویرانی نهاده است .
بهائیان بر قبرستان های خود نام گلستان جاوید نهاده اند که هم مدل بر نفوسی است که در آنجا به خاک سپرده شدهاند و هم اشاره ای به فضای بسیار زیبا و مشجر آن مکانها دارد . با وقوع انقلاب اسلامی تمامی گلستانهای جاوید بهائیان در سراسر ایران مورد بغض دینی قرار گرفت و تخریب شد و از روی کینه و عدوات این سرزمین مردگان غصب و در بعضی مواقع نبش قبر گردید و جسد مردگان از قبر بیرون آورده شد حتی لااقل در یک مورد جسد را در مقابل منزل متصاعد الی الله گذاشته و با زدن زنگ منزل نام متوفی را که به این جهان برگشته عنوان نمودند و با این رفتار بیمارگونه قصد اعزاز اسلام و مسلمانان را در پیش گرفتند! حمله به قبور مردگان امری مورد تایید و مقبول فطرت انسانی نیست تا چه رسد به اهل ایمان و یا داعیان اسلام و سالکان سبیل امیر مومنان . رویه نبش قبر و مرده ستیزی از جمله صفات بیگانگان و مهاجمین بر کشوری مغلوب است که اجساد بزرگان آن دیار را از خاک در آورده مورد تحقیر و اهانت قرار میدهند .
بعد از تخریب مقابر بهائی در اوایل انقلاب ، سرانجام با گذشتن از فراز و فرودهایی بسیار سخت ، قطعه زمینی که عموما نامناسبترین و بدترین محل متصور برای دفن مردگان بود به جامعه بهائی هر شهری داده شد . مثلا در مشهد در دل کوهی با تخته سنگهای ریز و درشت و صخره های سخت تکه زمینی داده شد. محل عبور این قبرستان از میان کوره راهی بود که دو طرف آن زباله های شهر ریخته میشد و به فاصله کمی از قبرستان قرار داشت . بوی تعفن زباله معرف نیت غیر انسانی متصدیان امورو بر ملا کننده رایحه کینه و بغض مذهبی ایشان بود . داستان رفتاری که مشرکین مکه با ریختن زباله بر سر پیامبر اسلام درصدد تحقیر و آزار وی بودند همینک در مورد بهائیان تکرار میگشت . نگارنده که سالهای قبل به آن مکان رفته خود شاهد آزرده شدن خانواده های محترمی بود که با چه مشقت و سختی و تحت چه شرایط آزار دهندهای جسد عزیز از دست رفته خود را در سینه کوه نه به خاک که به سنگ و صخره میسپردند . نمیدانم آیا اکنون آن محل پر شده و محل دیگری داده شده است یا خیر ؟ سال گذشته افرادی که به حقیقت در قبور تقلید جای گرفته و از نعمت خرد و اندیشیدن بی بهره بودند در شهرهای نجف آباد و یزد بر قبور مردگان بهائی تاختند و با بلدوزر به خرابی و تسطیح زمین و حتی نبش قبر رفتگان پرداختند. اینبار نیز داستان تخریب قبر سیدالشهدا و اصحابش در نظر نمایان گردید. به آن فتح و ظفری که بر خاک مردگان دست یازیده بودند چه شادمانی ها نمودند و با قطع درختان دشمنی خود را حتی با سرسبزی نقاط دور و کور ایران هویدا ساختند. همان داستان ویرانی گلستانهای جاوید ، امسال و در ماه گذشته در اصفهان با یورشی شبانه و با قطع درختان قبرستان محل تکرار شد . واقعا چه تعبیری از مسببین و متولیان و عاملان این عمل غیر انسانی میتوان داشت ؟ مردمانی به واقع مدفون در قبور نفس و هوی با استفاده از تاریکی شب به محل دفن اموات بهائی هجوم آورده و با قلع و قمع درختان محل و شکستن چند سنگ قبر درد بی درمان جهالت و ستمگری خویش را به جهانیان اعلام نمودند . مقلدان نفوس متوهمه با این عمل خود عملا به همگان علی الخصوص ایرانیان اظهار داشتند که تحمل دیدن سرسبزی این خاک پاک حتی در مزار قبور مردگان را نیز ندارند . چنانچه در گفتگو با خادمین یکی از شهرهای ایران به ایشان گفته شده بود که اگر در گلستان جاوید خود درخت بکارید آنها را قطع خواهیم کرد و این حکم عمومی اکنون از اصفهان سر برآورد. اما داستان حمله به مقابر بهائی به اینجا ختم نشد . چندی بعد اهل عناد با بولدوزر به گلستان جاوید قزوین هجوم برده و دیوار آن قبرستان را تخریب کردند . در همین اثنا در گلستان جاوید کرج تابلویی که بر آن دعای اهل قبور نوشته شده بود را کنده و آن آیات نازله از سماء وحی خداوندی را لگدمال نمودند که با این عمل خود دانسته یا نادانسته قرآن را زیر پای خود گذاشتند. پس از گذشت قریب یک هفته گلستان جاوید یکی از محلات قائم شهر را با بولدوزر تخریب نمودند و سنگ قبور را تکه و پاره کردند. در هفته یا ماههای بعد باید منتظر بود که آیا جبهه جدیدی در جنگ با قبرستانهای بهائی گشوده خواهد شد یا خیر ؟
بسیار شرم آور است که در زیر چشم مدعیان حکومت عدل علی و داعیان طریقه شریعت سمحه این خشونت و وحشگیری که همردیف با کشتار و ایجاد گورهای دسته جمعی است انجام میشود . چون از منظر انسانی به این فجایع نگاهی بیندازیم آن رانندگان بولدوزرها و مباشرین این اعمال شنیعه که بدون کوچکترین عذاب وجدان و در کمال آسودگی خیال از تعقیب قضایی و امنیتی و شاید حتی با تشویق و پاداش مسئولین امور ، قبرستانها را خراب می کنند باید متذکر باشند که خانه ابدی خود را تخریب کردهاند . مگر آن راننده بولدوزر جایی جز قبرستان دفن خواهد شد؟ مسببین این اعمال جز افزودن صفحات سیاه و انزجار آور بر تاریخ ایران جز نام و نعتی ننگین برای خود در این جهان به یادگار نخواهند گذاشت و جز ننگ و بدنامی و شومی برای فرقه خود طرفی نخواهند بست. آیا تاسف بار نیست که نفوس متظاهر به مذهب تشیع از بهائیان میخواهند دست از دین و آیین خود برداشته و همچون ایشان شیعه شده و لابد مانند ایشان یکی از فرائض یومیه خود را تخریب قبور ادیان دیگر قرار دهند؟ آیا تاسف بارتر از آن این نیست که مسئولین امور که فریاد عدالتخواهی و پشتیبانی ایشان از سایر ملل جهان گوش فلک را کر کرده ، با رفتاری متناقض پشتیبانی خود را از ستم و بیداد مستمر در ایران ٍ حاکم بر آن استمرار میبخشند و به احوال هموطنان بهائی خود التفاتی نمی کنند؟ اگر همراهی و حمایت دلسوزانه مقتدران حاکم از دستجات اراذل و اوباش نبود آیا جرات تخریب قبرستانی دیگر را داشتند ؟ آیا جز ضعف و تهاون در برابر الواط و اجامر از مسئولین قضایی و امنیتی کشور عکس العمل دیگری دیده شده است ؟ آیا رسانههای ایران تنها جرات انتشار این اخبار را داشتهاند؟ کدامیک از مسئولین امور حتی در ظاهر این اعمال شنیعه را مورد نکوهش قرار داده است ؟ و یا آنکه وجدانش از وقوف بر چنین مظالمی به درد آمده ، آن را محکوم و مردود کرده است؟ و یا آنکه حس انسانیت ایشان از تخریب قبور مردگان متالم و جریح گردید؟ اکنون که چنین فجایعی در کشور به صورت زنجیرهوار و متسلسل درآمده مردان میدان در عرصه عدالتخواهی و امنیت ایران هر یک به گوشه ای خزیده و چشم بر این اعمال غیر انسانی بستهاند . حتی این احتمال به ذهن میرسد که چون مسببین این افعال مطرود از فطرت انسانی ، هم مذهب و همفکر متولیان امورند معاف از هرگونه تکدر خاطری دانسته شده باشند. در ماه گذشته به مناسبت هفته نیروی انتظامی سخنی قابل تامل از رهبر انقلاب در پارچه نوشتهها به چشم میخورد که گفته اند" امنیت مال همه است و نیروی انتظامی متعلق به همه مردم است " ولی با وقوع و تسلسل این فجایع شعار مزبور شدیدا زیر سوال رفت و تنها در مرحله لفظ باقی ماند و به عرصه عمل و تعمیم وارد نشد. نگارنده به عنوان عضوی از جامعه بهائیان ایران معتقدم و همچنین متوقع که مانند دیگر شهروندان و مردم این مرزو بوم باید برخوردار از امنیت اجتماعی باشم و مسئولیت این امنیت بر عهده نهادهایی است که جزیی از حقوقشان از دریافت مالیات از بنده و سایر بهائیان تامین میشود . نه آنکه خطاکاران و عاملان چنین جرائم و رفتارهای ضدقانونی و ضد انسانی در زیر چتر حمایت و امنیت مراجع محترم قرار گیرند و ملزم به پاسخگویی فجایع شنیع خود نباشند. گرچه بسیار بعید میدانم که ظالمان با نصحیت و سخن تغییر رویه دهند چه که از منظر اعتقادی انجام و ِاعمال ظلم و ستم را کلید بهشت میپندارند و سبب سنگینی کفه حسنات برمیشمارند . ولی وظیفه بهائیان همواره تظلم خواهی به مراجع امور است اما در انتها ، امور را به دست حی قیوم میسپارند و مطمئن هستند که او سریع الحساب است و از ظلم احدی نخواهد گذشت .