کتاب خواندن

کتاب خواندن

مدّت‌های مدید این موضوع فکر مرا سخت به خود مشغول داشته بود که مقصود جمهوری اسلامی از ایجاد مانع در مقابل دانشجویان بهائی چیست.  باور کنید نمی‌فهمیدم به چه علّت این کار را می‌کند.  همین تحصیل‌کرده‌های غیربهائی وقتی از دانشگاه فارغ‌التّحصیل می‌شوند در جستجوی کار باید کلّی دوندگی کنند تا که شاید نتیجه بگیرند.  خودم در یکی از شرکت‌های بزرگ کار می‌کردم، لیسانسیه‌ها می‌آمدند و التماس می‌کردند به عنوان دیپلمه و با حقوق دیپلم مشغول کار شوند.  بنابراین موضوع اشتغال نمی‌توانست مطرح باشد.

دیدم حتّی دانشگاه علمی آزاد خودمان را هم به ما روا نمی‌دانند و انواع موانع را برایش ایجاد می‌کنند که از آن جمله حمله به محلّ‌های تدریس، جمع‌آوری کلّیه کتب و جزوات و کامپیوترها و دستگاه‌های تکثیر و غیره، به هم زدن جلسات امتحان ورودی (کنکور) و بسیاری از کارهای دیگر است که همه در جهت رسیدن به مقصودی است که برایم مبهم بود.  تصوّر می‌کنم خیلی از کسانی که برای دستگاه کار می‌کنند هم درست خبر ندارند که موضوع چیست.  چون از یکی از مسئولین اطّلاعات یک بار سؤال کردم که چرا از تحصیل دانشجویان بهائی جلوگیری می‌کنید؛ گفت، "به تجربه ثابت شده هر جا که بهائیان پا می‌گذارند چنان کارها را قبضه می‌کنند که دیگر جایی برای بقیه نمی‌ماند!"

امروز مشغول سیر و سیاحت در اینترنت بودم که عبارتی به نقل از مرحوم گاندی نظرم را جلب کرد: "برای ویران کردن یک فرهنگ، لازم نیست که کتابها را بسوزانی. تنها کافی است کاری کنی که مردم کتاب نخوانند."  دانستم که اینها قصد نابود کردن فرهنگ بهائی را دارند و تنها راهی که بعد از بقیه اقدامات به نظرشان می‌رسد جلوگیری از کتابخوانی بهائیان است که، غیر از مصادره کتب و از بین بردن آنها، یکی از راه‌هایش جلوگیری از ورودشان به دانشگاه می‌تواند باشد.

به طور بالقوّه شاید حقّ با حضرات باشد و این اقدام آنها قرین موفّقیت گردد.  امّا، به چند دلیل در مورد بهائیان مواجه با شکست است:

۱-  علم‌اندوزی و تحصیل یکی از اصول امر بهائی است و سازش‌ناپذیر است.  بنابراین بهائیان خود را ملزم می‌دانند که تحصیل علم نمایند و تحت هیچ عنوانی دست از آموختن بر نمی‌دارند.

۲-  چون دین باید مطابق علم و عقل باشد، بهائیان علم را می‌آموزند تا بتوانند اصول دیانت را با عقل و علم خود بسنجند و به حکمت‌های مکنونه در آن پی ببرند.

۳-  چون بسیاری از مشکلات عالم وجود در افراط و تفریط در علم یا دین است، لهذا برای آن که علم ممدّ دین باشد و دین ممدّ علم، بهائیان علم را می‌آموزند تا دین‌داری به سوی خرافات و اوهام سوق پیدا نکند و دین را حفظ می‌کنند تا از علم در جهت انهدام اساس بشریت بهره‌برداری نگردد.

۴-  در امر بهائی عالم انسانی به پرنده‌ای تشبیه شده که پروازش با دو بال علم و دین میسّر است؛ لهذا تضعیف علم در جامعهء بهائی به هیچ وجه پذیرفتنی نیست.  لهذا در کنار آموختن اصول دینی خود به فراگیری علم نیز روی می‌آورند و از هر حوزه و دانشگاهی که بتوانند علم را کسب می‌کنند.

۵-  بهائیان در راه رسیدن به مقاصد عالیهء خود برای عالم انسانی از هیچ بلایی پروا ندارند؛ اگر از دانشگاه اخراج شوند خودشان دانشگاه ایجاد می‌کنند؛ اگر دانشگاهشان را تخریب کنند، دیگربار آن را خواهند ساخت؛ اگر در کشورشان آن را از ایشان دریغ دارند، از اساتید کشورهای دیگر استمداد خواهند نمود.  به هر حال از پای نخواهند نشست تا علم را بیاموزند.

۶-  بهائیان در جهت تعالی فرهنگ کشور ایران تلاش می‌کنند و لذا باید علم را بیاموزند تا بتوانند در راه اعتلاء ایران به کار ببرند.

۷-  تجربه نیز ثابت کرده است که اینگونه موانع نتوانسته بهائیان را از پیشرفت در زمینهء کسب علم باز دارد؛ اگرچه دیگران با نظر تردید به دانشگاه بهائی می‌نگرند، امّا نتایج حاصله، به گواهی دانشگاه‌های دیگر دنیا که فارغ‌التّحصیلان علمی آزاد در آن ادامه تحصیل داده‌اند، اگر نه بسیار عالی، در حدّ مطلوب بوده است.

باشد که همه در صدد انتشار فرهنگ برآییم نه آن که کمر به نابودی آن ببندیم.  جانتان خوش باد.

Comments are closed.