روایات هزار سال پیش و جامعهء امروز

کتاب تکوین و کتاب تدوین

تردیدی نمی‌توان داشت که اصل تکامل در جمیع زوایای عالم آفرینش مصداق دارد و نیز نمی‎توان انکار نمود که با افزایش ارتباط بین بخش‌های گوناگون کرهء ارض، اکتشافات جدید و اختراعات بدیع، سرعت سیر تکامل به مراتب افزون‌تر از قرون گذشته است و هر دم بر شتاب آن افزوده می‎شود. این تکامل، از آنجا که در عالم مادّی صورت می‌گیرد، کتاب تکوین الهی نامیده می‎شود که آثار آن در آفاق مشاهده می‌گردد. 

 


 

امّا خداوند را کتاب دیگری نیز هست که باید آثارش در انفس ملاحظه گردد. این نکته در کتاب قرآن نیز مورد تأیید واقع شده است، "سَنُریهم آیاتنا فی الآفاق و فی أنفسهم…" (فصّلت، آیهء ۵۳). این کتاب تدوین است که در ارواح انسانها تأثیر می‎گذارد و روابط اجتماعی را تنظیم می‎بخشد و آنچه را که آدمی با سیر تکاملی کتاب تکوین بدان نیازمند می‎شود در اختیارش می‎گذارد. این را کتاب تدوین می‌نامند.

از آنجا که، کتاب تکوین، یعنی طبیعت، عبارت از "روابط ضروریه منبعث از حقایق اشیاء" است، لهذا کسی می‌تواند کتاب تدوین را تنظیم نماید که واقف بر "روابط ضروریه منبعث از حقایق اشیاء" است، یعنی خالق کتاب تکوین. عدالت خالق ایجاب می‎کند که متناسب با تکامل کتاب تکوین، کتاب تدوینش را نیز تکامل بخشد و چون ذات غیب منیع لایدرک از اوج کبریایی ابداً نزول نفرماید، نفس مقدّسی را الهام می‎بخشد که به مدد وحی الهی چنین کند.

حال، جناب رفسنجانی در افاضات اخیر خود در همایش "اجتهاد در دورهء معاصر" بر این نکته تأکید فرموده‌اند که با روایات هزار سال پیش نمی‌توان جامعهء امروز را اداره کرد. این سخنی است که در ابتدای هر ظهوری عنوان می‌شود و هر پیامبری که برای تجدید قوانین و احکام الهی ظهور می‌فرماید به همین سخن قائل می‌گردد. امّا چرا پیروان ادیان پیشین با این حقیقت بیّن و روشن مخالفت می‌کنند نکته‌ای است قابل تأمّل.

امر بهائی قائل بر همین نکته است که خداوند متناسب با ظرف زمان و مکان به تجدید احکام خود می‎پردازد و در واقع باید موضوع بعث انبیاء را از دو جنبه مورد توجّه قرار داد:

۱- تقویت اصول ادیان: شکّی نیست که چون منشأ و مبدأ ادیان واحد است، اصول آنها نیز واحد است و این از جمله عقاید اصلیه بهائیان است. امّا چون به مرور ایّام و با افزوده شدن پیرایه‌ها به جوهر خالص دین، این اصول تضعیف می‌گردد و فقط صورت ظاهر آن باقی می‎ماند، لهذا خداوند به صِرف رحمت واسعهء خود با بعث پیامبر جدیدی بر نوع بشر منّت می‎گذارد، یا به عبارت دیگر، به عهد دیرین خود که تربیت و هدایت بشر را بر خود فرض و واجب کرده و عنوان "ربّ" برای خود برگزیده، وفا می‎کند و اصول مزبور را دیگربار تقویت می‌فرماید تا سبب ارتقاء روح انسانی و آمادگی او برای ورود به ملکوت گردد.

۲- تجدید فروع ادیان: با تغییر یافتن ظروف زمان و مکان، لابدّ بر این است که لزوم تغییر فروع نیز لازم می‌آید و با تکامل عقلی و فکری نوع بشر و حصول پیشرفتها و وقوع اکتشافات و روی دادن اختراعات و ایجاد وسائل ارتباطی، فروع نیز تغییر می‎یابد و همانطور که جناب رفسنجانی فرموده‎اند، با آنچه که هزار سال قبل نازل شده نمی‎توان جامعهء این زمان را اداره کرد.

امّا نکته‌ای که جناب رفسنجانی به آن توجّه نفرموده‎اند این است که تنظیم کتاب تدوین از عهدهء بشر جایزالخطا بر نمی‌آید و بدین لحاظ است که اختلاف ایجاد می‌شود و چون اجماع عام در میان انام دشوار بل محال است، لهذا باید احکام از سماء مشیت مولی‌الانام عزّ نزول یابد و لابدّ باید فرستادهء دیگری از سوی خداوند بیاید تا کتاب تدوین را به نوع بشر عنایت فرماید. چون خلقت خداوند کامل است و در واقع سیر تکاملی عبارت از ظهور و بروز مراحل بعدی جهان آفرینش ذات الهی است، لهذا باید کتاب تدوینش نیز کامل باشد و چون انسان خودش ناقص است، صُنع دست او نمی‌‎تواند از آن کمالی برخوردار باشد که در خور کتاب تکوین خداوند باشد.

بدین لحاظ است که باید اذعان نمود که شورای فقه و امثال ذلک، چون متشکّل از نفوس جایزالخطا است، لهذا امیال بشری در تدوین احکام تأثیر می‎گذارد و طولی نمی‎کشد که ناکارآمدی آن ظاهر می‌گردد. مؤلّف کتاب تدوین باید مظهر "یفعل مایشاء و یحکم مایرید" باشد که آنچه تنظیم و عنایت می‎فرماید، حتّی اگر به ظاهر با عقول بشری انطباق نداشته باشد، واجب‎الاطاعه باشد. زیرا به بیان حضرت بهاءالله، "ارادهالله لم‌تکن محدوده بحدود العباد؛ انّه لایمشی علی طرقهم. للکلّ أن یتمسّکوا بصراطه المستقیم. اِنّه لو یحکم علی الیمین حکم الیسار أو علی الجنوب حکم الشّمال حقٌّ لا ریبٌ فیه. اِنّه محمودٌ فی فعله و مطاعٌ فی أمره." از جمله مواردی را که حضرت بهاءالله در همان لوح مثال می‌زنند، حضرت محمّد رسول‎الله است که دربارهء ایشان می‎فرمایند، "انظر ثمّ اذکُر اِذ أتی محمّد رسول‌الله قال و قوله الحق و لله علی النّاس حجّ البیت و کذلک الصّلوه و الصّوم و الاحکام الّتی أشرقَتْ من افق کتاب الله مولی العالم و مربّی الامم. للکلّ أنْ یتّبعوه فیما حَکَم به الله و الّذی أنکره کفر بالله و آیاته و رسله و کُتُبه. اِنّه لو یحکم علی الصّواب حکم الخطاء و علی الکفر حکم الایمان حقٌّ مِن عنده."

حال کدام شورای فقهی می‎خواهد جای حضرت محمّد را که رسول الهی است بگیرد و به جای او منطبق با زمان و مکان احکام جدید صادر کند و برای جامعهء امروز کتاب تدوین بیاورد. در حالی که حضرت رسول اکرم، به بیان حضرت بهاءالله، "هذا مقامٌ لایُذْکَرُ و لایوجَدُ فیه الخطا و العصیان؛" و "اِنّه أتی مِن سمآء الغیب و معه رایه یفعل مایشاء و جنود القدره و الاختیار" است و جمیع نفوس جز پیامبر الهی آنند که حضرت بهاءالله در حقّشان می‎فرمایند: "لدونه أن یتمسّک بما اُمر من الشّرآئع و الأحکام" که "لو یتجاوز عنها علی قدر شَعْرهٍ واحدهٍ لَیحبط عمله."

لهذا، نه فقها و نه شورای فقها، و نه اعلم علما و نه ادقّ الادبا، نه احذق الحذقاء، هیچیک قادر نیستند مجموعه احکام جدیدی برای ادارهء جامعه عرضه کنند. چه که از دین دو انتظار می‎رود: ۱) عرضهء احکامی جهت انتظام روابط بین مردمان و رفع نقائص جامعه و برطرف کردن معضلات آن در جمیع سطوح؛ ۲) عرضهء احکامی جهت ارتقاء روحانی فرد در جمیع مراتب جهت وصول به مدارج عالیهء روحانی.

حال که جناب رفسنجانی پی به این حقیقت برده‌اند که احکام هزار سال پیش در این دوران کارایی ندارد، لابدً باید بپذیرند که همچنان که هزار و اندی سال پیش پیامبر الهی کتاب تدوین را نازل فرمود، در این زمان نیز پیامبر دیگری باید کتاب تدوین را نازل فرماید تا نتیجهء مطلوبه حاصل گردد و این سیر، یعنی توالی ظهورات الهیّه تا زمانی که سلطنت الهی باقی است، تداوم خواهد داشت. جانتان خوش باد.

 

Comments are closed.