تغییر
ورقا.م
این روز ها در هر کجا که پا می گذاریم سخن از تغییر است ، حتی دکان آش فروشی هم بر سر در خود نوشته بود :"از این پس این مغاره با مدیریت جدید شروع به کار می کند ."هر کس را که می نگری می خواهد تغییری بوجود آورد .شخصی مدیریت را تغییر می دهد ، کسی تلاش می کند خودش را تغییر دهد ، سیاست مداری در پی آن است که معادلات جدیدی در دیپلماسی خود ارائه دهد، و یا برخی هم در پی آن هستند که در محیط پیرامونشان تغییراتی مثبت بوجود آورند. مهم نیست که این تغییر بویسله چه کسی ، کجا و برای چه انجام می شود مهم این است که همگان به لزوم تغییر آگاهی دارند.
می خواهم در مورد یکی از تغییراتی که در جامعه ی بهایی ایرانی در چند سال اخیر اتفاق افتاده بنویسم ، که البته این تغییر همگام با دیگر تحرکات و تغییرات جامعه ی مدنی ایرانی و جهانی صورت پذیرفته است. شاید پس از سپری کردن یک دوره سکون و حرکت مورچه وار از سوی این جامعه ، در چند سال اخیر شاهد بعضی از تحرکات هستیم.یکی از این موارد ، تغییر،چگونگی نگرش به مبحث حق است. تا چند سال پیش اگر بهایی را از ادامه کار محروم می کردند یا به وی اجازه ورود به دانشگاه نمی دادند برای وی ، یک امر عادی تلقی می گشت اما با بیشتر مطرح گشتن حقوق بشر و قدرتمند شدن سازمانهای بین المللی و حقوق بشری جامعه ی بهایی نیز همگام با دیگر جوامع ،بیشتر به اهمیت این امر واقف گردید که حق گرفتنی است و برای رسیدن به آن باید تلاش نمود.
پس جامعه ی بهایی که یک جامعه ی پویا است لزوم این تغییر نگرش را دریافت و همگام و همراه با دیگر افراد و گروه ها و اقلیت های ایرانی که ار حقوق اولیه خود محروم بودند در جهت احقاق حقوق خود تلاش نمود.گرچه در ابتدای راه با مشکلاتی از قبیل : عادت افراد به سلب شدن حقوقشان و عادی شدن این امر ، عدم همکاری مسئولین دولتی ، عدم پشتیبانی از طرف دیگر اقلیت ها و گروه ها و…… روربرو بود اما در طول زمان توانست مشکلات را به کناری بزند و راه را هموار سازد.
حال که چند سالی از این تغییرات و تحولات می گذرد شاهد آگاه شدن افراد جامعه بهایی از حقوق خود و لزوم تلاش برای احقاق آن ،آگاهی روشنفکران از حقوقی که از این جامعه سلب شده است و تلاش و کمک در جهت رسیدن به آن ،و همچنین مشارکت جامعه ی بهایی در دفاع از حقوق سایر اقلیت ها و افراد و گروه ها برای داشتن حقوقی مساوی با سایر افراد جامعه می باشیم.اما جامعه ی بهایی همچنان که قبلا نیز متعهد به عدم دخالت در امور سیاسی بوده اکنون نیز به این اصل پایبند است و در این راه با دولت جمهوری اسلامی ایران تمام همکاری را می نماید و مطمئن است که می تواند حقوق اولیه خود را با همکاری ایرانیان و دولت ایران کسب نماید. تمام افراد جامعه بهایی ایران ،خود را ایرانی و تابع حکومت ایران می دانند اما خواهان این هستند که مانند سایر ایرانیان از حقوقی که در قانون اساسی برای ملت در نظر گرفته شده برخوردار گردند.
در یکسال اخیر نگرش ایرانیان نسبت به چگونگی بدست آوردن آزادی های عمومی و بشر دوستانه تغییر یافته است و این اندیشه در جامعه ی ایرانی روبه گسترش است که بجای بهانه جویی، باید به وسیله قوانین کشور ایران و همچنین قوانین و پیمان نامه های سازمان ملل متحد که دولت ایران نیز آن را امضا کرده و به آنها پیوسته ، در جهت بدست آوردن آزادی های عمومی و حقوق اولیه خود تلاش نمایند و اقلیت ها و دیگران را نیز در این راه همراه باشند.شاید تا کنون تصور بر این بود که برای بدست آوردن حقوق و آزادی های عمومی باید شخصی و یا حکومتی برود یا بیاید ،اما خوشبختانه جامعه ی ایرانی به این سطح از بلوغ مدنی نزدیک می شود که ملت و دولت باید در کنار یکدیگر قرار بگیرند و تضاد و تقابل این دو، راهی رو به آزادی و ترقی کشورمان ایران نمی گشیاد .
در ابتدای مقاله با لزوم تغییر بیشتر آشنا شدیم و شاهد آن بودیم که هر چیزی در اطراف ما در حال تغییر است و این تغییر است که می تواند دلیلی بر پویایی و حرکت باشد .در ادامه با تغییراتی که در نگرش افراد نسبت به حقوق خود و چگونگی احقاق آن، نه به روشی سلبی بلکه اثباتی بودیم. پس اگر موافقید که نمی توان تغییری ایجاد کرد مگر با تلاش و کوشش پس بیایید افکار عمومی جامعه ی ایرانی را به این سمت و سو تغییر دهیم که ما نیز مانند اقلیت سیاهپوست آمریکایی فقط با تلاش و کوشش در همین راه های قانونی محدود هست که می توانیم حقوق خود و آزادی های عمومی را بدست آوریم. حال باید کمی از روشهای تحمیل شده از بیرون جامعه فاصله بگیریم و بداینم که تا ما تلاش نکنیم و سطح فکری خود و جامعه ی اطرافمان را بهبود نبخشیم نمی توانیم کشوری آباد و آزاد داشته باشیم دیگر رادیو را نزدیک گوش خود نگیریم و بر تخت لم ندهیم و فکر کنیم که اینگونه ، تغییری حاصل می شود.