دربندی یاران سربلند برای سربلندی ایران دربند

>دربندی یاران سربلند برای سربلندی ایران دربند<

 

امروز نیز که به نور آفتاب تابیده از افق امید، چشمانم را باز کردم تو در چهار دیوار متعصّبان و چه بسا با چشم بندی بر چشم در گوشه‌ای نشسته‌ای و نوری بر دیدگانت لمس نمی‌کنی.



لبخند بزن که نور امید چشمان تو از این افق روشن‌تر است و بدان که آنجا بودنت از این روست که کدر دلان تاریک دوست از نور تو بیزارند و دیگران را نیز بی نصیب خواهند.

 

وقتی بر قفل‌های خانه کلید می‌گذارم و زیر آسمان می‌روم تو بر در سلول کوچک محبوس کننده‌ات قفل‌هاست و می‌دانم که روح از خود گذشته‌ات به یاد سیاه چال مولایت و آسمان خروشان شاهد شهادت حضرتت و میخهای تعصّب کوبیده بر دست مسیحایت است.

 

لبخند بزن که کلید قفل قلب‌های بشر را بدست داری و بدان که آنجا بودنت از این روست که زندانی صفتان حقیقی سود را در حبس کلید دانند و قلب‌ها را بسته خواهند.

 

وقتی که هر لحظه را به فکر خدمتی ناچیز به بشر و هر دم را به هم رازی و هم دمی با هم وطنانم پردازم و به درخشش اقلیم مقدّسمان، ایران، پندارم  تو به ظاهر نمی‌توانی به راه آیی و در شکوفایی و ترقّی و تنویر آن کوشا باشی و جانفشانی کنی.

 

لبخند بزن که به یقین  بسیاری توانشان را از مناجات زمزمه شده در لبان پاکت می‌گیرند و بدان که آنجا بودنت از این روست که ظالمانی غافل این خاک را تابناک نخواهند و دوستان را دشمنان شمرند و یاران را اغیار دانند.

 

امشب نیز به روزی که گذشت می‌پندارم و بر بستر آرمیدن خود را در آزادیم مایۀ شرم میدانم وقتی که تو را در بند می‌بینم، لیک همّتم دو چندان از دیروز است و وضوح هدفم صد چندان از پیش.

 

چه که تو با راه صبر و صلح و اصطبار که پیمودی مظلومیّت دیرینه‌ات را چنان عیان نمودی که این بار ایرانیان از ظلم وارده بر تو نالان‌اند؛ بل جهانیان از آن می‌دانند و بر استقامتت می‌بالند و به دفاع تو می‌خوانند و آواز صلح و آشنایی و وفا را به یاد تو با صوتی ملیح در گوش کودکانشان

می‌سرایند و درس همّت و استواری را از تو به آنان می‌آموزانند.

 

باشد که فردا در افقی جدید با کلیدی جدید برای ایرانی آباد قلبهای بیشتری را بگشایم و این گفتۀ مولایمان را عملی نمایم که: "تا توانید ره رهبران گیرید و در سبیل یزدان جانفشانی کنید و جمیع خلق را یار مهربان باشید و نوع بشر را مهر پرور گردید."

 

ولی تو تا آن فردا لبخند بزن که گرچه در بندی ولی بدان که صدای تو بلند و بر همگان عیان که در بندی یارانی سربلند برای سربلندی ایرانی دربند است.

 

کاوه

Comments are closed.