توحّش و قساوت مسلمین نسبت به بهائیان در ایران

توحّش و قساوت مسلمین نسبت به بهائیان در ایران

 

۲۳ آگست ۲۰۰۶

امیل ایمانی ـ نشریه فارسی

http://www.iranian.ws/iran_news/publish/article_17383.shtml

 

(این مقاله را برای آشنایی خوانندگان با بازتاب دشواریهای وارد شده بر بهائیان ایران در میان روشنفکران ایرانی می آوریم-ویراستار سایت نگاه) 

 

اسلام، "دیانت صلح؟"، هر چیزی هست به جز صلح طلب، بخصوص وقتی که رفتارش نسبت به سایر ادیان مطرح می شود. در نظر اسلام سرکوبگر، هیچ خدایی جز الله وجود ندارد و محمّد پیامبر اوست، که مُهر ختام بر پیامبرانش زده است. اسلام، در نهایت اکراه، به زحمت اهل کتاب، "یعنی کلیمیان و مسیحیان" را تحمّل می کند امّا هیچیک از سایر ادیان مستحق هیچگونه رفتار منصفانه ای  نیستند. در ایران، اسلامی که به زور تحمیل شده، مصلحت چنان می بیند که دایره مدارای محدودش را اندکی توسعه دهد تا دیانت اصلی مردم بومی، یعنی زردشتیان را نیز در بر گیرد.

 

مصیبت وحشتناک بهائیان در ایران بس دلخراش است، زیرا آنها بزرگترین گروه غیرمسلمان در کشورند و از روز اوّل شدیداً مورد قساوت و توحّش مسلمین واقع شده اند. قدمت امر بهائی به قرن نوزدهم بر می گردد که یکی از اشراف ایرانی به نام بهاءالله دیانتی جدید را به عنوان دینی مستقل بنیان نهاد که تیری سهمگین و دردناک در پهلوی روحانیون حاکم بر کشور بود که سُلطه ای خفقان آور بر توده مردم داشتند.

اسلام برده دار، امر بهائی را تهدیدی برای نفس موجودیت خود مشاهده می کند، زیرا بسیاری از تعالیم بهائی در حکم کفر و الحاد برای تعالیم فاشیسم اسلامی، یعنی نسخه مطلوب اسلام است. ذیلا ً فهرست مختصری که تباین دو عقیده را نشان می دهد ذکر می گردد. عقاید قوّه محرّکه عمل هستند و وقتی که عقاید با هم برخورد کنند، مردم با هم درگیر می شوند.

· امّت منتخب. مسلمانان معتقدند که آنها امّت برگزیده خداوند هستند و هیچ نظام عقیدتی دیگری را مشروع نمی دانند. بهائیان معتقدند که تمام مردم امّت برگزیده خداوند هستند، فقط یک خدا، یک دین، و یک امّت خدا، یعنی کلّ نوع بشر، وجود دارد.

· توالی ظهورات. مسلمانان ادّعا می کنند که محمّد خاتم پیامبران است، خداوند بهترین و آخرین پیغمبرش را برای نوع بشر فرستاده است، و هر مدّعی دیگری شیّاد حقـّه بازی است که مستحق مرگ است. بهائیان معتقدند که خداوند همیشه سفرای خود را برای تربیت عالم انسانی فرستاده و در آینده نیز خواهد فرستاد. آنها معتقدند که بهاءالله جدیدترین فرد در سلسله پیامبران است.

· تفکـّر مستقلّ. تقلید و اطاعت کورکورانه از هر مرجعی در نظر بهائیان کفر صریح است. بهائیان معتقدند که اندیشه انسان و موهبت عقل باید شخص را در اتـّخاذ تصمیمات در کلیه موارد هدایت کند. برای این هدف، آنها برای تعلیم و تربیت و تحرّی مستقل حقیقت اهمّیت و ارزش قائلند. بهائیان تعلیم و تربیت زنان را به همان اندازه مردان مهم میدانند، زیرا زنان اولین مربی اطفالند و می توانند نقش ارزشمند خود را با پرورش یافتن خود بهتر ایفا کنند. برعکس، مسلمانان در جستجوی مراجع مذهبی هستند تا آنها را هدایت کنند و غالبا ً زنان را از تعلیم و تربیت و تفکـّر مستقل محروم می کنند.

 

با تصدیق اهمّیت تفکـّر مستقل، هیچکس بهائی به دنیا نمی آید. وقتی شخصی در خانواده مسلمان به دنیا می آید تا آخر عمر مسلمان تلقـّی می شود. اگر تصمیم بگیرد دست از اسلام بشوید، مرتد محسوب می شود و هر کس برچسب ارتداد بخورد خود به خود محکوم به مرگ است. این برده داران قصد دارند کلـّـیه برده ها و نیز اولاد خود را برای خود نگه دارند. برعکس، هر کودکی که در خانواده بهائی متولـّد می شود باید در این مورد که آیا مایل است بهائی باشد یا خیر شخصا ً به طور مستقل تصمیم بگیرد. آزادی انتخاب و تفکـّر مستقل از جمله ارزش های مورد احترام بهائیان است که در تضادّ شدید با ارزشهای اسلامی است.

 

· انطباق دین وعلم. بهائیان بر این باورند که حقیقت متعالی تر از جمیع حدود و مرزها است. حقیقت علمی و دینی از یک منشأ و مبدأ جهانی واحد سرچشمه می گیرد. آنها مانند دو روی یک سکـّه هستند. در نظر بهائیان، علم و دین دو بال یک پرنده اند که پرواز بشر به سوی اوج استعدادهای بالقوّه اش را میسّر می سازد؛ و هر اعتقاد دینی که با علم مخالف باشد عبارت از اوهام و خرافات است. مسلمانان بر این باورند که عقیده جزمی دینی آنها، صرف نظر از بطلان و خطای ثابت شده اش، برتر از علم است. مسلمانان عملا ً بر این باورند، فی المثل، که محمّد شمشیرش را از غلاف کشید و کره ماه را به دو نیمه کرد و بسیاری، بسیاری از نظریه های دیگری که از از لحاظ علمی غیر قابل دفاع است.

· برابری حقوق زنان و مردان. مسلمانان دارای این عقیده اند، و در قرآن نیز صریحاً ذکر شده، که مردان مسلـّط و حاکم بر زنانند. بهائیان کاملا ً این عقیده را ردّ می کنند و بر برابری بدون قید و شرط دو جنس صحّه می گذارند. این اصل بهائی نیمی از عالم انسانی را از موقف خدمتگزار خانگی رهایی بخشیده به مقام مشارکت کامل و منزلت انسانی که موفـّـق به ظهور و بروز استعدادهایش شده، ارتقاء می بخشد. این اصل سبب تضعیف استثمار بیرحمانه زنان شده و خواهان آن است که طبق قانون با زنان کاملا ً با احترام لازم رفتار شود.

· تصمیم گیری مشارکتی. اسلام، متناسب با ماهیتش، پدرسالاری و استبدادی است. بهائیان به ارزش تصمیم گیری از طریق مشورت معتقدند؛ یعنی جریانی که همه، صرف نظر از هر ملاحظه ای، در تصمیم گیری ها حقّ ابراز عقیده داشته باشد. اصل تصمیم گیری مشارکتی، حق انحصاری عمده ملاهای مسلمان را که از دیکته کردن موضوعات طبق دلخواه و مصالح خود منفعت عظیم عایدشان می شد، لغو و نسخ می کند. همچنین، در کلیه سطوح جامعه، از جمله خانواده، کلیه افرادی که تصمیم بر آنها تأثیر می گذارد، دارای فرصت، و حتّی مسئولیتند، که بدون هیچ هراسی نظر خود را به اطـّلاع دیگران برسانند. تعالیم بهائی در کتابهای مقدّس خود، به وضوح بر این تعهّد نسبت به تصمیم گیری دموکراتیک تأکید می کند. "بارقه حقیقت شعاع ساطع از تصادم افکار است."

· دیدگاه عالم بین. بهائیان کشورهای زادگاه خود را دوست دارند، امّا همین عشق را به کلّ کره ارض و ساکنان آن تسرّی می دهند. بهائیان بر این باورند که عشق حدّی نمی شناسد و محدودیت را نمی پذیرد و نیازی به حدّ و حدود ندارد. انسان می تواند کشورش را دوست بدارد و در عین حال به جهان عشق بورزد. این عشق به عالم مکرّراً توسّط فاشیست های مسلمان به عنوان بهانه ای مورد سوء استفاده واقع شده تا بهائیان ایران را به خیانت به وطن متـّهم کنند. به این علـّت است که ملاهای فعلی حاکم بر ایران به دروغ ادّعا می کنند که بهائیان عامل اسرائیل صهیونست و حامی آمریکایی اش هستند.

· از بین بردن تعصّبات. تعصّب از هر نوعی که باشد، امر بهائی با آن بیگانه است چه که اصل محوری آن را که وحدت عالم انسانی است شدیدا ً تضعیف می کند. مسلمانان وقتی موضوع تعصّب مطرح می شود بسیار بدنام هستند. تعصّب علیه دیگران کاملا ً مورد سوء استفاده فاشیست های مسلمان قرار گرفته است. برعکس، کتب مقدّسه بهائیان میگوید، "همچنین تعصّب دینی، تعصّب جنسی، تعصّب وطنی، تعصّب سیاسی؛ جمیع این تعصّبها هادم بنیان انسانی است و جمیع این تعصّب ها سبب خونریزی است و ویرانی عالم انسانی. لهذا تا این تعصّب ها باقی حرب مهیب مستمرّ.

 

آنچه که در بالا به طور خلاصه ذکر شد بعضی از ویژگی های برجسته و چشمگیر دو نظام عقیدتی است، که قدمت یکی از آنها به چهارده قرن پیش بر می گردد و منشأ دیگری نسبتاً جدید است. کاملا ً قابل درک است که اسلام فاشیست منسوخ و مرده نابردبار مرگ خود را در نظام عقیدتی رقیبی می بیند که به طور وسیعی با عقاید دوران توحّش آن در تضادّ و تباین است.

این نکته نیز جالب است که در همین سرزمین، یعنی ایران، که دیانت بسیار باشکوه و جلال زردشت را به جهان هدیه کرد، یک بار دیگر دیانت دیگری را با ارزشهای انسان دوستانه به دنیا آورد.

ما در اینجا به ترویج دین نمی پردازیم. امّا، احساس می کنیم که در سراسر عالم ادیان بسیاری هستند که مناسک آنها انجام می شود، ادیانی که اعتقادات و مراسمشان به مراتب از اسلام انسانی تر و تعالی بخش تر است.

همچنین با هم وطنان بهائی خود در ایران که مدّتهای مدید رنج برده اند و زجر کشیده اند، همدردی می کنیم. آنها مدّتی بیش از یک قرن و نیم با دسیسه بازیهای شیطانی ملاهای منفور وحشیانه مورد ستم و آزار اهل توحّش و قساوت قرار گرفته اند. آنها برای شهامت و بی باکی خود در اعتقاد به مقام و منزلت انسان همچنان بهای سنگینی را می پردازند. وظیفه کلیه انسانهای آزاد و روشنفکر است که با فاشیسم اسلامی، این ایدئولوژی مرگباری که یک مرتبه دیگردست به تاخت وتاز زده، مقابله کنند؛ ایدئولوژی ای که از محدوده خوفناک سنـّـتی خود بیرون می خزد تا به بقیه دنیا سرایت کند؛ ایدئولوژی ای که وعده می دهد بر سر راه خود هر آنچه را که برای عالم انسانی روشن فکر و روشن ضمیر عزیز و گرامی است نابود کند.

 

———————————

 

امیل ایمانی از شهروندان امریکایی متولّد ایران و از فعالان طرفدار دموکراسی و ساکن ایالات متـّحده امریکا است. ایمانی سرمقاله نویس، مترجم ادبی، داستان نویس و مقاله نویسی است که برای مردم مبارز سرزمین آباء و اجدادی خود مطلب ها نوشته و فریادها بر آورده است. او دارای سایتی در اینترنت به نشانی http://amilimani.com است.

 

Comments are closed.