به سیم آخر زدن من و آقای شریعتمداری !

به سیم آخر زدن من و آقای شریعتمداری !

 

این مطلب را می نویسم چرا که میدانم آنرا خواهید خواند یا اگر خودتان نخوانید دوستانتان آنرا می خوانند و به سمع حضورتان خواهند رساند پس یادداشتم را خطاب به شما می نویسم. در این نامه تصمیم گرفته ام به سیم آخر بزنم چرا که متوجه شده ام شما هم به سیم آخر زده اید و تهمت زنی و دروغ بستن به آئین بهایی و پیروانش را کامل کرده اید. در یادداشتتان ادعا کرده اید که خبردارید که بهائیت نه یک فرقه بلکه یک حزب صهیونیستی است! بنده نمی دانم معیار شما برای تشخیص یک فرقه یا یک حزب چیست ؟ آیا اصلاً شما آنقدر دارای تحصیلات یا اطلاعات سیاسی یا مذهبی هستید که بتوانید به یک روحانی ( دارای تحصیلات مذهبی ) یا یک مهندس تحصیلکرده ( که سالها نخست وزیر بوده ) درس شناخت حزب از یک فرقه را بدهید؟

 چه خوب بود ادعای حزب صهیونیست بودن بهائیت را به سمع کشورهای دیگر جهان هم می رساندید چون در همه کشورهای دنیا ، آئین بهائی را به عنوان دیانتی در کنار سایر ادیان و پیروانش را انسانهایی در کنار سایر انسانها بشمار می آورند. آقای شریعتمداری ، جهت اطلاعتان باید عرض شود که بهائیان در کشور اسرائیل همگی دارای ویزای اقامت موقت هستند و فقط جهت زیارت اماکن مقدسه شان یا کار در آن اماکن می توانند به مدت محدود زندگی کنند اما مسلمانان در کشور مزبور اقامت دائم دارند ، اماکن مقدسه شان از قبیل مسجد الاقصی و سایر مساجد از مالیات معافند و حتی مسلمانان در مجلس اسرائیل دارای نماینده هم هستند. پس می بینید که مسلمانان در اسرائیل از موفقیت بهتری نسبت به بهائیان برخوردارند و حکومت اسرائیل هیچگاه از بهائیان در هیچ کجای این جهان پهناور حمایتی نکرده است ( مگر در خبرهای جعلی روزنامه کیهان! ).

جناب شریعتمداری ، اینکه بهائیان را به فرقه یا حزب بودن منسوب می کنید ، خودتان بهتر از هر کس می دانید چیزی با این ادعا عوض نمی شود و دیانت بهایی هر روز در بین مردم جهان ، پیروان بیشتری پیدا می کند. البته با این جور تهمتهای دروغین همه آشنا هستند زیرا چنین اکاذیبی را در مورد دیانت مقدس اسلام را می توان در سایتهایی مانند افشا یا کافر هم دید یا انتشار نیمه پنهان و خاطرات مهناز رئوفی هم چیزی بر واقعیت نمی افزاید جز آنکه برای همه معلوم می شود که این خانم و شوهرش را گرفته اید و با فشار و شکنجه مجبور کرده اید تا این دروغها را منتشر نمایند. واقعاً اینقدر ناتوان هستید که برای نفی دیانت بهایی بجای استدلال مجبور به این روشهای غیرانسانی می شوید چرا از ۲۰۰ بهایی شهید که در طی این ۳۰ سال و هزاران زندانی بهایی نامی نمی برید که حاضر نشده اند قدمی از اعتقادشان عقب گذارند – آقای شریعتمداری ، حتماً از کتابهای منتشر شده در اروپا یا برنامه های شبکه های ماهواره که توسط افرادی که از اسلام برگشته اند ، ارائه می شود ، اطلاع دارید. جالب آنکه این اشخاص خاطراتشان را در محیطی آزاد نه در محیطی تحت فشار مانند مهناز رئوفی ، نوشته اند.

آقای شریعتمداری گرامی ، آنچنان از مدارک و اسنادتان صحبت می فرمایید که انسان فکر می کند با بچه ای حرف می زنید که هیچ چیز از کامپیوتر و فتوشاب نمی داند ، جناب شریعتمداری حیف است که برای اثبات ادعایتان – شما که صاحب قلم هستید – به جعل مدرک بپردازید. اگر این مدارک ، جعلی نیست چرا به جامعه جهانی آنها را ارائه نمی دهید تا آنها هم مانند شما از جاسوس بودن بهائیان مطلع شوند؟ آیا بدین خاطر است که آنها متوجه استفاده شما از تکنولوژی وفتوشاپ برای جعل این مدارک خواهند شد ( بنده هم می توانم در کمتر از یک ساعت مدارکی را با استفاده از فتوشاپ در مورد ارتباط هر کس با هر کشوری بسازم.)

جناب آقای شریعتمداری ، هراسان شده اید که چرا خانم کدیور به حقوق شهروندی بهائیان مانند سایر ایرانیان اشاره کرده است ، بدانید حقی که خداوند رحمان به بندگانش اعطاء فرموده نه شما و نه هیچ فردی نمی تواند آنرا سلب کند مگر با زور و فشار ، خداوند مهربان انسانها را خلق کرده که در کنار هم با محبت زندگی کنند و به نیایش او پردازند و این پیامی است که همه پیامبران الهی از حضرت آدم ، تا حضرت محمد مصطفی (ص) و سپس حضرت اعلی و حضرت بهاء الله با خود برای بشریت آورده اند. حال اگر فردی یکی از این رسولان الهی را قبول نداشت دلیلی بر دشمنی با پیروان آن رسول نمی باشد بلکه هر انسانی باید ناظر بر پیام راستین پیامبرش باشد چه که همانطور که پیش از این بیان کردم ، پیام همه دوستی و محبت است نه دشمنی و کدورت.

بنده در ایران ساکن نیستم ولی برای اشخاصی که در ایران اجازه نمی دهند جوانان بخاطر اعتقادشان تحصیل کنند ، بسیار تاسف میخورم چرا که این اشخاص ، در قرن ۲۱ از همان روش غیرانسانی ای استفاده می کنند که چندین قرن قبل روحانیون کلیسا در قرون وسطی بر علیه شهروندان اروپایی اجراء می کردند. امیدوارم این اشخاص ناآگاه روزی به خود بیایند و بجای شیوع تبعیض و دشمنی در ایران ، به پراکندن بذر محبت و دوستی پردازند و رفتار کشیشهای قرون وسطی درس عبرت برایشان باشد که چطور جز خاطره ای بد از آنها در تاریخ باقی نمانده است.

آقای شریعتمداری ، بهائیان در ایران نه در دوران پهلوی و نه در دوران حکومت اسلامی هیچگاه برخوردار از حق شهروندی برابر با سایر هموطنانشان نبوده اند ولی همواره در خدمت وطنشان کوشیده اند وهیچ  کس نتوانسته نقطه ضعفی از آنها پیدا کند ( مگر با جعل و کذب که آنهم پس از مدتی کوتاه لو می رود و محو می شود ) و به ید قدرت پروردگار ، همواره این دیانت و پیروانش از همه مشکلات سربلند بیرون آمده اند و اشتیاق هموطنانشان به این دیانت روز بروز بیشتر شده است.

پس شما هم تا دیر نشده برای آنکه خاطره ای خوش در تاریخ مملکت از خود به یادگار بگذارید  بجای افکندن بذر دشمنی ، از حقوق انسانی بهائیان ( که خداوند به هر انسانی عطا فرموده ) دفاع کنید و از طرف دیگر یادتان باشد شما یکی از دست اندرکاران نظامی هستید که مدعی اجرای تعالیم آئین اسلام در جهان می باشد پس رافت و محبت پیامبر گرامی اسلام را نسبت به غیر مسلمانان فراموش نکنید که چگونه به دیدار زن یهودی بیماری می روند که هر روز بر هیکل مبارکشان خاکستر می ریخت یا عدالت حضرت علی (ع) را فراموش نکنید که حکم محکمه را به نفع زنی غیر مسلمان ، با آنکه خود حاکم بودند ، می پذیرند تا به پیروانشان یاد دهند که عدالت و دوستی در آئین اسلام شرط اول است.

پس فکر می کنم دشمنی و جلوگیری کردن شما از اجرای حقوق انسانی برای شهروندان بهایی ایران  ، نه تنها ثمری برایتان در بر نخواهد داشت بلکه در پیشگاه ملت و تاریخ ایران  و همچنین  در درگاه الهی اگر یک مسلمان معتقد و مؤمن هستید، مستوجب پاسخگویی خواهد بود.

به امید ایامی بهتر در سرزمین ایران.

 

  لوا متحد

۲۳ می ۲۰۰۹

 

مطلب آقای حسین شریعتمداری را می توان در آدرس ذیل مشاهده کرد :

http://tabnak.ir/fa/pages/?cid=48442

 

 

Comments are closed.