ظهور قائم و فرا رسیدن قیامت
آیا روایت مشهور را نشنیده اند که می فرماید «اذا قام القائم قامت القیامه»…(ایقان ۹۵)
کاویان صادق زاده میلانی
با سپاس از علی تهرانی که مقاله ای جالب و مستدل خوانش رایج بهائیان از یک مقولۀ مهم را در چند مورد به چالش کشیده اند.
مقالۀ ایشان را در زیر میتوان یافت:
http://negahedigar1.blogfa.com/post-273.aspx
شاید عمده مطالب و چکیده نظر ایشان در زیر خلاصه شده باشد:
همانطور که ملاحظه می کنید اصل نوشته شیخ احمد با نقل قول جناب اشراق خاوری تفاوت دارد و اتفاقاً تفاوت آن نیز همان جمله ی مورد بحث ماست که اثری از آن در بیانات شیخ احمد نیست امّا در نقل قول جناب خاوری این جمله مشاهده می شود.
مسأله ای که ذهن من و هر ناظر بی تعصّب دیگری را به سوال وا می دارد این است که چرا نقل قول جناب خاوری از کتاب شیخ احمد احسائی با متن اصلی کتاب شیخ متفاوت است؟ و چرا این تفاوت و اضافه بر متن اصلی، همان جمله بی مدرک مورد سوال است؟
البتّه قضاوت در باب اینکه آیا جناب خاوری تعمداً این قسمت را به هنگام نقل قول، به متن شیخ احمد افزوده است و یا سهواً اینکار انجام شده است کمی مشکل است. امّا روشن است که ایشان دقت کافی در نقل قول نداشته است و یا شاید برای توجیه تعبیر حضرت بهاء الله که این جمله بی مدرک را «روایت مشهور» خوانده و بر اساس آن استدلال کرده اند، سعی در فراهم آوردن مدرکی برای آن نموده است.
و در نهایت صرف نظر از این اشتباه سهوی و یا عمدی در نقل قول، به فرض وجود چنین نوشتاری از مرحوم شیخ احمد، باز مدرکی برای جمله «اذا قام القائم قامت القیامه» ارائه نشده است.
به عبارت دیگر:
۱. روایت آمده در ایقان از حضرت بهاءالله بدون سند است.
۲. در اثار شیخ احمد چنین متنی نیست.
۳. اقای اشراق خاوری عمدا ً یا سهوا ً مرجع غلط داده اند. یعنی یا مرجع ساختگی است یا نتیجه بی دقتی ایشان.
اجازه می خواهم که صحبت را از سوره قمر در قرآن شروع کنیم. از آن جا به همزمان بودن ظهور مظاهر الهی و قیامت از دید قرآن و حدیث بپردازیم. ایراد وارد شده به نقل قول آقای اشراق خاوری مهم است ولی در مقاله پیرو به آن می پردازم.
اقتربت الساعه و انشق القمر (۱)
قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت! (۱)
پس قیامت دراین مورد ظهور حضرت محمد است. دو نیم شدن ماه یا فیزیکی بوده یا تعبیر روحانی دارد. سرتاسر ماه عکس برداری و بررسی شده و ماه هیچگاه به صورت فیزیکی دو شقّه نشده است. اگر ماه به صورت فیزیکی دو نیم شده بود اولا ً بقیه از آن خبر می دادند و مثلا ً در چین و هند و ایران و اروپا در نیمکرۀ شمالی منجمان این واقعۀ مهم می دیدند. پس قرائن تاریخی و علمی واضح می کند که تعبیر روحانی دارد و بیانگر این است که در ظهور حضرت محمد هم حقایق روحانی در قرآن به تعبیر فیزیکی بیان شده اند.
سوره المومن آیه ۷۸-۷۹
و لقد ارسلنا رسلا من قبلک منهم من قصصنا علیک و منهم من لم نقصص علیک و ما کان لرسول ان یاتی بآیه الا باذن الله فاذا جاء امر الله قضی بالحق و خسر هنالک المبطلون (۷۸)
ما پیش از تو رسولانى فرستادیم; سرگذشت گروهى از آنان را براى تو بازگفته، و گروهى را براى تو بازگو نکردهایم; و هیچ پیامبرى حق نداشت معجزهاى جز بفرمان خدا بیاورد و هنگامى که فرمان خداوند (براى مجازات آنها) صادر شود، بحق داورى خواهد شد; و آنجا اهل باطل زیان خواهند کرد! (۷۸)
پس ظهور همه پیامبران روز داوری بوده است.
سوره طه ایات ۱۴ و ۱۵
إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاهَ لِذِکْرِی ﴿۱۴﴾ إِنَّ السَّاعَهَ ءاَتِیهٌ أَکَادُ أُخْفِیهَا لِتُجْزَى کُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى ﴿۱۵﴾
اکاد ُ از افعال مقاربه است و نزدیک بودن زمان را می رساند. پس ساعه و وعده زود تحقق قیامت در ظهور حضرت موسی نیز بوده است.
پرسشی در این هنگام مطرح می شود: اگر ظهور حضرت موسی نیز روز داوری و قیامت بود پس چرا مردگان زنده نشده اند؟ منطقی نیست که مردگان زنده بشوند و بقیه نفهمند.
سورۀ بقره آیات ۵۵ و ۵۶
و اذ قلتم یا موسى لن نؤمن لک حتى نرى الله جهره فاخذتکم الصاعقه و انتم تنظرون (۵۵)
ثم بعثناکم من بعد موتکم لعلکم تشکرون (۵۶)
و (نیز به یاد آورید) هنگامى را که گفتید: «اى موسى! ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد; مگر اینکه خدا را آشکارا (با چشم خود) ببینیم!» پس صاعقه شما را گرفت; در حالى که تماشا مىکردید. (۵۵)
سپس شما را پس از مرگتان، حیات بخشیدیم; شاید شکر (نعمت او را) بجا آورید. (۵۶)
پس بنا بر فرمودۀ قرآن بنی اسرائیل مرده بودند و سپس زنده شدند. یعنی یک رستاخیز گروهی انجام شد. حالا دو حالت بیشتر ندارد: یا بنی اسرائیل از نظر فیزیکی مرده بودند و سپس مانند آنچه در فیلمهای هالیوودی و ویدیوی محروم مایکل جکسون دیده ایم زنده شدند و از قبرهای جسمانی بیرون آمدند یا باید تعبیر دیگری جُست. به نظر می رسد که تعبیر بهاءالله با روح آموزه و کلام آشکار قرآن همخوانی دارد و تعبیر امروزی و متداول عامۀ مسلمانان تعبیری است که با آموزه قرآنی سنخیت ندارد. تعبیر قرآن چنین است که زندگانی یا حیات نزدیکی به خدا و مرگ، دوری از خدا و رضای الهی است.
پس قرآن می آموزد که قیامت یک امر روحانی است و از آن تعبیر فیزیکی و جسمی در قرآن شده است. البته قیام قائم و قیامت نیز با هم هستند.
امیدوارم دوستان در این تعالیم قرآن دقت کنند. آیات زیر نشان می دهد که ظهور هر پیامبر الهی روز داوری است. این هم با ظهور قائم و زمان قیامت همخوانی دارد. میدانیم که قائم با کتاب جدید و امر جدید می آید و بنابر تعریف قرآنی منطقی است که روز ظهور قائم هم روز قیامت باشد.
در چنین روزی گروهی مومن می شوند و نجات می یابند و گروهی هدایت الهی را نمی پذیرند. ایات زیر نمونه خوبی هستند چه که مفاهیم آمدن رسول، قُضی َ (داوری)، وعده الهی آخرالزمان، آمدن عذاب را به هم پیوند می دهد. این داوری همان است که مردم از آن می پرسند و خداوند تعلیم می دهد که در ظهور پیامبر صورت گرفت.
یونس ، سوره ۱۰ آیات ۴۷ الی ۵۶
و لکل امه رسول فاذا جاء رسولهم قضی بینهم بالقسط و هم لا یظلمون (۴۷)
و یقولون متى هذا الوعد ان کنتم صادقین (۴۸)
قل لا املک لنفسی ضرا و لا نفعا الا ما شاء الله لکل امه اجل اذا جاء اجلهم فلا یستاخرون ساعه و لا یستقدمون (۴۹)
قل ا رایتم ان اتاکم عذابه بیاتا او نهارا ما ذا یستعجل منه المجرمون (۵۰)
ا ثم اذا ما وقع آمنتم به آلآن و قد کنتم به تستعجلون (۵۱)
ثم قیل للذین ظلموا ذوقوا عذاب الخلد هل تجزون الا بما کنتم تکسبون (۵۲)
و یستنبئونک ا حق هو قل ای و ربی انه لحق و ما انتم بمعجزین (۵۳)
و لو ان لکل نفس ظلمت ما فی الارض لافتدت به و اسروا الندامه لما راوا العذاب و قضی بینهم بالقسط و هم لا یظلمون (۵۴)
الا ان لله ما فی السماوات و الارض الا ان وعد الله حق و لکن اکثرهم لا یعلمون (۵۵)
هو یحیی و یمیت و الیه ترجعون (۵۶)
براى هر امتى، رسولى است; هنگامى که رسولشان به سوى آنان بیاید، بعدالت در میان آنها داورى مىشود; و ستمى به آنها نخواهد شد! (۴۷)
و مىگویند: «اگر راست مىگوئى، این وعده (مجازات) کى خواهد بود؟» (۴۸)
بگو: «من (حتى) براى خودم زیان و سودى را مالک نیستم، (تا چه رسد براى شما!) مگر آنچه خدا بخواهد. (این مقدار مىدانم که) براى هر قوم و ملتى، سرآمدى است; هنگامى که اجل آنها فرا رسد، (و فرمان مجازات یا مرگشان صادر شود،) نه ساعتى تاخیر مىکنند، و نه پیشى مىگیرند! (۴۹)
توضیح: مجازات و داوری در خاتمه دین قبل و آمدن ظهور و رسول بعد است))
بگو: «اگر مجازات او، شبهنگام یا در روز به سراغ شما آید (،آیا می بینید یا درک می کنید؟!)» پس مجرمان براى چه عجله مىکنند؟! ( ۵۰)
یا اینکه آنگاه که واقع شد، به آن ایمان مىآورید! (به شما گفته مىشود:) حالا؟! در حالى که قبلا براى آن عجله مىکردید! (ولى اکنون چه سود!) (۵۱)
سپس به کسانى که ستم کردند گفته مىشود: عذاب ابدى را بچشید! آیا جز به آنچه انجام مىدادید کیفر داده مىشوید؟!» (۵۲)
از تو مىپرسند: «آیا آن (وعده مجازات الهى) حق است؟» بگو: «آرى، به پروردگارم سوگند، قطعا حق است; و شما نمىتوانید از آن جلوگیرى کنید!» (۵۳)
و هر کس که ستم کرده، اگر تمامى آنچه روى زمین است در اختیار داشته باشد، (همه را از هول عذاب،) براى نجات خویش مىدهد! و هنگامى که عذاب را ببینند،( پشیمان مىشوند; اما) پشیمانى خود را کتمان مىکنند (،مبادا رسواتر شوند)! و در میان آنها، بعدالت داورى مىشود; و ستمى بر آنها نخواهد شد! (۵۴)
آگاه باشید آنچه در آسمانها و زمین است، از آن خداست! آگاه باشید وعده خدا حق است، ولى بیشتر آنها نمىدانند! (۵۵)
اوست که زنده می کند و می میراند، و به سوی او باز گردانده می شوید! (۵۶)
معنی آیات شفاف هستند و نیازی به تعبیر ندارد. امیدوارم شما با تائید الهی و عنایات روح قدسی و دقت ذهنی همیشگی به بررسی آن بپردازید. به چهارچوب ایات و سوالات مطرح شده و پاسخ بیدار کنندۀ قرآن عنایت کنید.
حدید سوره ۵۷، آیه ۲۵
لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و انزلنا الحدید فیه باس شدید و منافع للناس و لیعلم الله من ینصره و رسله بالغیب ان الله قوی عزیز (۲۵)
ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانى) و میزان (شناسایى حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند; و آهن را نازل کردیم که در آن نیروى شدید و منافعى براى مردم است، تا خداوند بداند چه کسى او و رسولانش را یارى مىکند بىآنکه او را ببینند; خداوند قوى و شکستناپذیر است! (۲۵)
میزان به معنی ترازو و مقیاس بین حق و باطل است و از مشخصات روز قیامت است.
در ایات زیر می بینیم خداوند کتاب و میزان (ترازو) را نازل کرده اند. در ضمن می فرماید چرا نمی فهمند شاید قیامت نزدیک باشد!
الشوری، سوره ۴۲ آیه ۱۷ تا ۲۱
و الذین یحاجون فی الله من بعد ما استجیب له حجتهم داحضه عند ربهم و علیهم غضب و لهم عذاب شدید (۱۶)
الله الذی انزل الکتاب بالحق و المیزان و ما یدریک لعّل الساعه قریب (۱۷)
یستعجل بها الذین لا یؤمنون بها و الذین آمنوا مشفقون منها و یعلمون انها الحق الا ان الذین یمارون فی الساعه لفی ضلال بعید (۱۸)
الله لطیف بعباده یرزق من یشاء و هو القوی العزیز (۱۹)
من کان یرید حرث الآخره نزد له فی حرثه و من کانیرید حرث الدنیا نؤته منها و ما له فی الآخره من نصیب (۲۰)
ام لهم شرکاء شرعوا لهم من الدین ما لم یاذن به الله و لولا کلمه الفصل لقضی بینهم و ان الظالمین لهم عذاب الیم (۲۱)
خداوند کسى است که کتاب را بحق نازل کرد و میزان (سنجش حق و باطل و خبر قیامت) را نیز; تو چه مىدانى شاید ساعت (قیام قیامت) نزدیک باشد! (۱۷)
کسانى که به قیامت ایمان ندارند درباره آن شتاب مىکنند; ولى آنها که ایمان آوردهاند پیوسته از آن هراسانند، و مىدانند آن حق است; آگاه باشید کسانى که در قیامت تردید مىکنند، در گمراهى عمیقى هستند. (۱۸)
در پیرامون بحث حدیث کافی است به بحارالانوار جلد ۱۳ و باب پنجم «آیاتیکه به قیام قائم تاویل شده» و «در بیان نصوص قیام بائم (عج)» مراجعه بفرمائید. احادیث در این مورد اینقدر زیاد است که حقیر از آوردن آنها معذورم. خواهشمندم مراجعه کنید. مثلا ً حدیثی از علی بن هلال از پیامبر در حال احتضار به حضرت فاطمه داریم که چنین است:
«…در اینحال برمی انگیزد خدا کسیرا که قلعهای ضلالت و دلهای قفل شده را می گشاید. دین را در آخر زمان اقامه می کند چنانکه من در آخر الزمان اقامه نمودم…» (بحار ۱۳، نصوص قائم ص ۵۹).
این مورد در تطبیق ظهور قائم با آخر زمان و قیامت و روز داوری است. این نکته مهم است که هم ظهور حضرت رسول و هم ظهور آینده حضرت قائم «آخر الزمان» هستند. از این نمونه ها بسیار داریم.
کتاب الخصال شیخ صدوق طبع نجف ص. ۱۰۴
در معنی «ایام الله» از ابا جعفر (ع): ایام الله یوم یقوم القائم علیه السلام، و یوم الکره، و یوم القیامه.
از تفسیر الصافی:
http://www.rafed.net/books/olom-quran/al-safi-05/10.html
سوره القمر
مکیه وهی خمس وخمسون آیه بالاجماع
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر نور الثقلین ج۵
http://u-of-islam.net/uofislam/maktaba/Qran/Thqlain5/a174.htm
– فی تفسیر على بن ابراهیم: "اقتربت الساعه " قال: اقتربت القیامه فلا یکون بعد رسول الله صلى الله علیه وآله الا القیامه، وقد انقضت النبوه والرساله وقوله: " و انشق القمر " فان قریشا سألت رسول الله صلى الله علیه وآله ان یریهم آیه فدعا الله فانشق القمر نصفین حتى نظروا الیه ثم التأم، فقالوا هذا سحر مستمر اى صحیح.
۴ – وروى ایضا فی قوله: اقتربت الساعه قال: خروج القائم علیه السلام.
حدثنا حبیب بن الحصین بن ابان الاجرى قال: حدثنى محمد بن هشام عن محمد قال: حدثنى یونس قال قال أبوعبدالله علیه السلام: اجتمعوا أربعه عشر رجلا أصحاب العقبه لیله أربعه عشره من ذى الحجه فقالوا للنبى صلى الله علیه وآله: ما من نبى الا وله آیه فما آیتک فی لیلتک هذه؟ فقال النبى صلى الله علیه وآله: ما الذى تریدون؟ فقالوا: ان یکن لک عند ربک قدر فأمر القمر أن ینقطع قطعتین، فهبط جبرئیل علیه السلام فقال: یا محمد ربک یقرئک السلام ویقول لک: انى قد امرت کل شئ بطاعتک، فرفع رأسه فأمر القمر أن ینقطع قطعتین، فانقطع قطعتین فسجد النبى صلى الله علیه وآله شکرا لله وسجدت شیعتنا ثم رفع النبى رأسه ورفعوا رؤسهم فقالوا: تعیده کما کان فعاد کما کان، ثم قال: ینشق فرفع رأسه فأمره فانشق فسجد النبى صلى الله علیه وآله شکرا لله وسجد شیعتنا، فقالوا: یا محمد حین تقدم أسفارنا من الشام والیمن فنسئلهم ما رأوا فی هذه اللیله، فان یکونوا رأوا مثل ما رأینا علمنا أنه من ربک، وان لم یروا مثل ما رأینا علمنا انه سحر سحرتنا به فأنزل الله: " اقتربت الساعه وانشق القمر " إلى آخر السوره.
از این مورد و موارد مشابه در آثار دو معلم بزرگ شیخیه بسیار زیاد داریم و البته از همین رو است که با توجه به کثرت زیاد احادیث در این مورد حضرت بهاءالله به مفهوم و معنی این حدیث به عنوان «روایت مشهور» اشاره می فرمایند. مورد مشابه آن هم «حدیث مفضّل» است که به اشارات واضحه به آن اشارت شده است. حدیث مفضّل هم اشاره به "سنه ستین" دارد که منبع شناخته شده ای دارد، گرچه اقای تهرانی در مقاله پیشین فرموده بودند که ندارد. نمونه هایی از تعبیر زیر سوال را نشان می دهم که چرا اشاره حضرت بهاءالله به روایت مشهور (نه حدیث متواتر) اشاره به روایت و قرائتی عحیب و تازه از آنچه عند قوم بوده نیست و کاربرد روایت مشهور درست است.
مثلا تعبیر «صراط» به شخص «قائم» (جوامع الکلم جلد ۲ ص ۱۳۹)
لان صحه قیام القائم علیه السلام تستلزم احیاء الاموات کما دلت علیه الادله القاطعه. (کتاب الرجعه احسایی ص ۴۴ طبع بیروت)
در همین کتاب رجعت شیخ بزرگوار احمد احسایی از عبدالله ین عجلان از اکمال نقل می کند:
«المومن یتخیر فی قبره فاذا قام القائم علیه السلام فیقال له: قد قام صاحبک فان تلحق به فالحق…» (فصل فی ذکر اعلام الاحیاء و الاموات بقیامه از کتاب الرجعه)
با سپاس