بحران فکری بهائی ستیزان

 کوشا 

 

          بحران فکری بهائی ستیزان

 

چند ی پیش یکی از دوستان به دیدنم آمد و در حین گفتگو سؤال کرد که آیا مقاله سایت بهائی پژوهی را که درباره شما نوشته خوانده‌ای اظهار بی‌اطلاعی کردم و ایشان پرینت مقاله را به بنده ارائه کرد و بعد از مطالعه آن بنظرم رسید که بهتر است مطالب انرا با خوانندگان در میان بگذارم. برای اینکه خوانندگان گرامی از ماوقع اطلاع حاصل نمایند خلاصه‌ای از انرا می‌نگارم تا به موضوع جدید برسیم چندی پیش در سایت جناب اعلمی عضو سابق مجلس شورای اسلامی مطلبی تحت عنوان احتجاج با مروجان بهائیت درج شده بود که ایشان در آن خواستار شده بود که به سؤالاتشان جواب داده شودبنده مطالبی را در توضیح و تشریح مطلب ایشان مقاله ای تحت عنوان جناب اعلمی و مسئله احتجاج نوشتم که در ارشیو سایت نگاه موجود است یکی از سوالات جناب اعلمی که در نهایت ادب نیز نوشته شده بود دربارۀ مسئله ازدواج با محارم در آئین بهائی بود که مطالبی مستند و مستدل در این باره نوشته و عنوان کردم که مخالفان آئین بهائی با تحریف آیات بهائی این مسئله را شایع کرده و بدان دامن زده‌اند بعد از انتشار این مقاله یکی از نویسندگان پرکار و شاید دست اندرکار سایت بهائی پژوهی به نام یاس به‌جای اینکه متن کامل مقاله را در سایت بهائی پژوهی قرار دهد و یا به خوانندگانش اعلان کند که متن کامل این مقاله در کدام سایت آمده به طور گزینشی چند سطر را انتخاب کرده و درباره آن قلم‌فرسائی نموده و متذکر شده بود که ازدواج بهائیان با محارم خود، واقعیت دارد و تحریف واقعیت نیست و بهائیان از روی تعصب به مخالفان دین خود تهمت تحریف را زده‌اند لذا بنده مقاله دیگری در پانزده صفحه در پاسخ جناب یاس تحت عنوان سایت بهائی پژوهی و تحریف حقیقت نوشتم و در این مقاله مشروحاً موارد تحریف آیات و آثار بهائی را با استناد به نوشته جناب یاس نوشته و علاوه بران مطالب دیگری نیز در رد تهمت ازدواج با محارم از روی نصوص آئین بهائی نوشتم که در سایت نگاه منتشر شد و از آنجا که اسم نویسنده سایت بهائی پژوهی در صدر مقاله و یا  انتهای آن ذکر نشده بود گمان کردم که مقاله را سردبیر نوشته است لذا خطاب خود را متوجه ایشان کرده و او رامورد خطاب  قرار دادم ولی گویا نویسنده مقاله شخصی به نام یاس بوده که اسمی از ایشان در قسمت نظریات خوانندگان در مقاله‌ای که قبل از نقد مقاله بنده، آمده بود که از این جهت از سر دبیر سایت بهائی پژوهی پوزش می‌طلبم هر چند که اعتقاد سردبیر نیز همین مطالب است و الا اجازه نشر بدانها نمی‌داد.

  یکی از موارد تحریف اضافه کردن واژه محارم بوده بخصوص در پاسخ بیت العدل اعظم (انوار هدایت حکم ۱۲۸۹) به سؤال شخصی که از وضع قوانین تکمیلی در ازدواج با اقارب کرده بود که فرموده بودند فعلاً وضع قانون در این مورد مقدور نیست و احباء می‌توانند در این موارد با توجه به قوانین مملکتی خود اقدام کنند یعنی ازدواج با اقارب (مثل دختر خاله، دختر دائی، دختر عمو، پسر خاله، پسر دائی، پسر عمو) در صورتی‌که مغایرت با قوانین مملکتی که در آن ساکن هستند نداشته باشد منعی ندارد وتصمیم گیری در این مورد را به خود نفوس واگذار فرموده  بودند ولی جناب یاس در این دستخط بیت العدل اعظم واژۀ محارم را اضافه کرده و نتیجه گرفته بود که با توجه به این بیان بیت العدل، ازدواج با محارم یعنی مادر، دختر، خواهر به خود بهائیان واگذار شده و منعی ندارد. در پاسخ جناب یاس به این تحریف اشاره کرده و نیز نوشتم که مفهوم اقارب با محارم یکی نیست جناب یاس از آنجا که نتوانسته بود به مطالب پانزده صفحه اینجانب ایرادی بگیرد و یا پاسخی دهد در مقاله جدیدش ٢٨/١/٨٨ چنین نوشته «کوشا ادعاهای مضحکی دال بر اینکه اقارب با محارم فرق دارد و آنچه مطرح است بحث جواز یا عدم جواز ازدواج با اقارب است نه محارم…. و ناشیانه متشبث به فرق بین محارم و اقارب شده است بالاخره زن پدر از محارم است یا اقارب مادر و خواهر مثل زن پدر محارمند یا اقارب اگر زن پدر محارمند چرا مادر و خواهر و… محارم نباشند … تازه به فرض هم که منظور میرزا اقارب باشد باز شما محکومید چون از میان اقارب فقط زن پدر حرام است و بقیه اقارب در دایره تحریم نیستند همچون مادر و خواهر و خاله…» جناب یاس در این‌جا هم سفسطه کرده و خواسته که جهت خالی نبودن عریضه مطلبی هم بنویسد و های و هوئی راه بیندازد زیرا صحبت از این که زن پدر از محارم است یا از اقارب محلی از اعراب ندارد زیرا تحریم ازدواج با او مصرح است لذا خدمت جناب یاس معروض می دارم که محارم ازاقارب محسوب هست  ولی اقارب از محارم محسوب نیستند بعنوان مثال از ایشان و سایر هم‌فکرانش سؤال می‌کنم که آیادختر خاله از اقارب محسوب هست یا از محارم ویا دختر عمو از اقارب محسوب هست یا از محارم ویا دختر دائی از اقارب هست یا از محارم و پاسخ این سؤال بله است یا خیر اگر ایشان اعتقاد دارند که مفهوم این دو واژه یکی است یعنی اقارب همان محارم و محارم همان اقارب است و از آنجا که ازدواج با دختر عمو در اسلام نه تنها منع نشده بلکه تشویق هم شده و در جامعه مسلمین رواج کلی دارد لذا طبق این اعتقاد جناب یاس، مسلمانان با محارم خود ازدواج می‌کنند و این عمل را به اهل بها نسبت می‌دهند و اگر جواب سؤال منفی است یعنی مفهوم اقارب با محارم یکی نیست پس گفته بنده صحیح بوده و اضافه کردن واژه محارم در آثار بهائی توسط جناب یاس و امثال ایشان یک تحریف صریح و تهمت آشکاری است که با استفاده از این واژه خواسته ذهن خوانندگان را مشوش کندو الا معنی نداشت که واژۀ محارم را به بیان بیت العدل اعظم اضافه کند و امید چنان است که در روز حساب و کتاب پاسخگوی این افترا و تهمت بزرگ خود باشد.

مسئله دوم:

مسئله طهارت اشیاء است. جناب یاس در مقاله قبلی‌اش با استناد به آیه کتاب مستطاب اقدس که ذکر فرموده: «قد انغمست الاشیاء فی بحر الطهاره فی الاول الرضوان» نوشته بود که: «در بهائیت مطابق این حکم هیچ چیز نجسی وجود ندارد یعنی ادرار و مدفوع انسان و حیوان و خون و شراب و مردار انسان و حیوان همه پاک هستند و دیگر نباید آنها را نجاست خواند.»

در جواب ایشان در مقاله سایت بهائی پژوهی و تحریف حقیقت نوشتم منظور حضرت بهاء الله از طهارت اشیاء کاملاً مشخص و هویدا است که تطهیر اموال غیر مؤمنان است چه که طبق نصوص قرآن غیر مؤمنان نجس هستند و اموال آنها نیز نجس است ولی از انجا که همه انسانها… در نظر حضرت بهاءالله مظهر فیض الهی و تجلی خداوند هستند لذا پاک و مقدسند و به تبع آن نیز اموال غیر مؤمنان پاک و طاهر است.» چنانچه معلوم و آشکار است بنده مراد از اشیاء را اموال غیر مؤمنان نوشته‌ام ولی از آنجا که جناب یاس بقول خودش ناشیانه و با تعجیل بفکر جواب دادن افتاده بوده فکر کرده که اشیاء را به معنی انسانها گرفته‌ام لذا شروع به فحاشی کرده که: کوشا… اشیاء را به معنی انسان گرفته و گفته که منظور از اشیاء در این عبارت میرزا انسان مشرک و اموال او می‌باشد یعنی مشرکین و اموالشان نجس نیستند این بی‌بهره از علم ندانسته که اشیاء که در اینجا عام به کار برده شد به معنی عامش یعنی همه اشیاء روی زمین است و بعد از ان مقیدی ذکر نشده که اشیاء را از معنی عامش جدا کرده باشد که او چنین حرفی را به غلط بگوید تازه خود میرزا در قسمت بعدی در اقدس تودهنی به او زده و گفته است: «کذلک رفع الله حکم دون الطهاره عن کل الاشیاء و عن ملل اخری…» بنابراین میرزا ملل اخری را از اشیاء جدا کرده و این نشان می‌دهد که منظور او از اشیاء چیزی غیر از مشرکین و انسان‌های دیگر است و مقصودش پاک شدن همه نجاسات است.»

جناب یاس که مدعی علم و فضل است در اینجا نیز بی‌راه رفته و به قول قدیمی‌ها به کاهدان زده است.

اولاً: همانطوری‌که ملاحظه شد اشیاء را اموال غیر مؤمنان نوشته‌ام نه انسانها.

ثانیاً: ایشان مدعی شده‌اند که منظور میرزا (حضرت بهاءالله) را فقط ایشان فهمیده که همان پاک شدن نجاسات است ولی بهائیان متوجه نشده اند که منظور حضرت بهاءالله چیست ولی جناب یاس که در مسائل هزار ساله اسلام هنوز سبق خوانند و در مسئله غدیرو ایه طهارت و متعه وامثال ان هنوز دست و پا میزند اظهار علم فرموده که در آئین بهائی فقط من منظور حضرت بهاءالله را فهمیده‌ام و این یکّه تاز میدان علم و کمال آن چنان مغرور ومتکبر است که نوشته: « به استناد حرف عبدالبهاء در مورد وسیع‌تر بودن دایرۀ تحریم هم سودی به حال ایشان ندارد زیرا عبدالبهاء شارع نیست و فقط مبیّن است.» جناب یاس هنوز مفهوم مبین را نفهمیده و ندانسته که مبین کسی است که آیات الهی را تفسیر وتبیین می‌کند. حال کوشاها باید حرف حضرت عبدالبهاء رابه عنوان مبین ایات الهی به کناری نهند و فقط به تصورات جناب یاس و امثال او گوش دهند و این بدان می ماند که جناب یاس تصورات و درک غیر مسلمانان را بر افاضات علمیه و تبینات حضرات ائمه ترجیح دهد به این شعار که ائمه شارع نیستند و فقط مبین هستند و جهت روشن شدن حقیقت مسئله و بی اطلاعی جناب یاس از اثار بهائی متن کامل آیات کتاب اقدس را با هم مطالعه می‌کنیم تا معلوم شود که ایشان چقدر در تعالیم ائین بهائی صاحب نظر هست

«و کذلک رفع الله حکم دون الطهاره عن کل الاشیاء و عن ملل اخری موهبه من الله انه لهو الغفور الکریم قد انغمست الاشیاء فی بحر الطهاره فی الاول الرضوان اذ تجلینا علی من فی الامکان باسمائنا الحسنی و صفاتنا العلیا هذا من فضلی الذی احاط العالمین لتعاشروا مع الادیان و تبلغوا امر ربکم الرحمن.» (بند ٧۵)

یعنی خداوند حکم دون طهارت را از کل اشیاء و انسانها برداشت و این موهبت الهی برای شماست و طهارت اشیاء از اول رضوان وقتی‌که با اسماء و صفات علیای خود بر جهان تجلی فرمودیم آغاز شد تا شما با تمامی اهل ادیان معاشرت کرده بتوانید امر الهی را تبلیغ کنید. با توجه به این بیان، طهارت اشیاء برای این بوده که اهل بهاء مثل امم سابقه از سایر انسان‌ها استیحاش نداشته و بتوانند  با آنها مثل برادر خود معاشرت کرده تا بدین‌وسیله بتوانند امر الهی را تبلیغ کنند خوانندگان گرامی ملاحظه می فرمایند که طهارت اشیاء ارتباط مستقیمی با تبلیغ دین بهائی دارد و طهارت نجاسات چه ربطی به تبلیغ دارد که جناب یاس اصرار و تأکید بر آن دارد. در پاسخ قبلی نوشته بودم که از جناب یاس بعید نیست که ایشان اشیاء را به مدفوع و ادرار تعبیر کند زیرا بهتر از این‌ها چیزی را نمی‌شناسد و ایشان برای ظاهر سازی اسم مستعار یاس را بر خود گذاشته تاخوانندگان با خواندن مقاله‌های بی‌سر و ته‌اش بفهمند که اسم ایشان نیز بی‌مسمی است و ایشان در این مورد نوشته‌اند که: جناب کوشا، همانطوری‌که در معنی اشیاء گاف بزرگی از خود به جای گذاشتید بدانید در این‌جا (فرق اقارب و محارم) نیز موجب معرفی جایگاه علمی خود برای خوانندگان آثارتان شدید.»

حال که حقیقت مسئله حکم اقارب و طهارت اشیاء مبرهن شد همگان فهمیدند که چه کسی گاف بزرگی از خود به جای گذاشته است کوشای بی مدعا یا جناب یاس که مدعی علم و کمال است و خودرا مظهر ایه شریفه(ا فرایت من اتخذه الهه هواه و اضله الله علی علم و ختم علی سمعه و قلبه وجعل علی بصره غشاوه فمن یهدیه من بعدالله افلاتذکرون سوره جاثیه) قرار داده است که مضمون ایه شریفه چنین است ایا ان کسی که هوایش را خدای خود قرار داد دیدی که خداوند او را بخاطر علمش گمراه کرد و بر گوش او و قلبش مهر نهادو بر چشمانش پرده کشید ایا جز خدا او را کسی می تواند هدایت کند ایا شما پند نمی گیرید.

 

جناب یاس با این نوشته‌هایش نه تنها مبلغ علم خود را به دیگران نشان داده بلکه عدم صداقت خود را نیز آشکار کرده است. ایشان نوشته‌اند:

«وقتی که قسمت بیست و پنجم این سلسله مقالات را نوشتم، نشان دادم که ازدواج با محارم و اقارب (به جز زن پدر) بر اساس نص صریح اقدس منعی برای بهائیان ندارد فردی بهائی به نام کوشا شتاب‌زده در این موضوع وارد شده و نوشته بود: مخالفان دین بهائی آیه مبارکه را تحریف کرده…»

همانطوری‌که در ابتدای مقاله نوشتم این مقاله در پاسخ سؤالات جناب اعلمی بوده و متن کامل پنجاه صفحه‌ای آن در آرشیو سایت نگاه موجود می‌باشد که می‌توان بازخوانی کرد و هیچ ربطی به سایت بهائی پژوهی و مقاله یاس نداشت و این ایشان هستند که شتاب‌زده وارد بحث کوشا و اعلمی شده و اعلان کرده که این به خاطر مقاله ایشان است که عاری از حقیقت است.

و از طرف دیگر ایشان چون مطالب مقاله را متقن و مستدل یافته دست به دامن افتراء زده و نوشته که «کوشا با فحاشی به سردبیر سایت بهائی پژوهی و ایراد انواع تهمت‌ها به ایشان (که مصداق روح و ریحان بهائی است) هم راه به جایی نمی‌برد.»

ایشان برای مثال یک ناسزا و یا تهمت را برای خوانندگانش نیاورده که گفته‌اش با عملش قرین گردد زیرا ناسزا و یا تهمتی در آن مقاله نبوده است. همین نوشته ایشان علیه خودشان است که نوشته (مصداق روح و ریحان بهائی است) یعنی بهائیان فحش و ناسزا می‌گویند و تهمت می‌زنند در حالیکه هم وطنان ایرانی یا با بهائیان محشور هستند و یا فامیل‌های بهائی دارند و می‌دانند که این نیز شعاری بیش نبوده و برای عوام فریبی است و این وصله‌ها به بهائیان نمی‌چسبد و اما فحاشی و تهمت کوشا به سردبیر بهائی پژوهی این بوده که در سراسر مقاله چنین به سردبیر خطاب شده بود: «سردبیر محترم سایت بهائی پژوهی» و جناب یاس این را ناسزا تلقی کرده و برای خوانندگانش بازگو کرده است. ولی در عوض ایشان به سلاح عاجزان پناه برده و شروع به هتاکی کرده تا با خرد کردن شخصیت کوشا به مراد خود رسد به عنوان مثال ایشان در مقاله اولش چنین از کوشا نام برده بود:

۱- جناب کوشا آن‌قدر از متون بهائی بی‌اطلاع بوده‌اند که نمی‌دانند.

۲- تحریم ازدواج با اقارب در بهائیت منحصر به زن پدر نیست امری یاوه و فرافکنی است.

۳- بهتر است کوشاها اول بروند متون خود را بخوانند.

ولی در مقاله جدید لحنش را تندتر کرده و نوشته است:

۱- بنده تعصب و عدم تحقیق و متأسفانه بی‌بهرگی از دانش را در بعضی از بهائی‌ها در این سایت (؟) مشاهده کرده بودم اما باور نمی‌کردم مدعیانی مثل کوشا آنقدر از سواد علمی بی‌بهره باشد که با تشبث به تفاوت اقارب با محارم بخواهند خود و دیگران را بفریبند.

۲- این بی‌بهره از علم ندانسته که اشیاء در اینجا عام به کار برده شده.

۳- خود میرزا در قسمت بعدی در اقدس تو دهنی به او زده .

۴- حال این غیرتمند بهائی با این میزان بهره از علم و سواد فارسی و عربی می‌خواهد

۵- کوشای غیرتمند بخواهد… ولی غیرت بی جا همان تعصب کور است.

اینها نشان می‌دهد که جناب یاس چقدر از دست کوشا عصبانی بوده و خواسته با این عبارات خودش را آرامش دهد.

 

به راستی چرا بهائی ستیزان به بهائیان تهمت می‌زنند که آنها با محارم خود ازدواج می‌کنند در حالیکه خود می‌دانند دروغ می‌گویند ولی آن را ترویج کرده نُقل مقالات خود قرار داده‌اند به نظرم باید ریشه آن را در روح و روان این افراد جستجو کرد این اعمال و تصورات به ذهن هیچ حیوانی خطور نمی‌کند تا چه رسد به نفوس انسانی ولی اینها آن‌را در همه جا و حتی روزنامه‌های عمومی می‌نویسند این‌ها باید دردی داشته باشند که بدین‌وسیله می‌خواهند آن‌را درمان کند به قول قدیمی‌ها وصف عیش نصف عیش است این نفوس که تمامی هم و غمشان مسئله سکس و غرایز جنسی است با بازگو کردن این تهمت‌ها روح و روان خود را ارضاء می‌کنند این نفوس که در گرداب فساد اخلاقی غوطه‌ورند و راه به جایی نبرده‌اند آن‌قدر احادیث جعلی از زبان پیامبر عظیم الشأن اسلام و ائمه هدی در مورد مسائل جنسی نقل کرده و کتاب‌ها نوشته‌اند که آدمی شرمش می‌آید آن‌ها را بر زبان راند. آن چنان مسائل را از جزئی و کلی روایت کرده‌اند که گویا ائمه هدی استغفرالله متخصصان مسائل جنسی بوده و آمده‌اند تا این نفوس را آموزش دهند البته همه این‌ها نتیجه روح بیمارگونه نفوسی مانند جناب یاس هست که خود را هادی قوم می‌دانند و از طرف دیگر جناب یاس و سایر همفکرانش به مسئله متعه یا صیغه اعتقاد راسخ دارند و آن‌را از پایه‌های اصلی اعتقاد خود اعلان می‌کنندکه طبق این حکم با طیب خاطر محارم خود یعنی دختر و مادر و خواهر خود را در مقابل مبلغی پول بدیگران صیغه می‌کنند و اجازه می‌دهند تا دیگران از آنها کام دل بر گیرند و این عمل برای این‌ها عقده روانی شده و برای فرار از این عقده روانی به دیگران تهمت فساد اخلاقی می‌زنند در حالیکه خود تا غرغره در این گرداب فساد فرو رفته‌اند و گریزی از آن هم ندارند و قاچاق دختران و زنان ایرانی به کشورهای عربی نمونه بارز این فساد خانمان سوز آنهاست. بهائیان از ازدواج فامیلی مثل دختر عمو و پسر عمو فرار می‌کنند تا چه رسد به ازدواج با محارم خود.در حالیکه ازدواج فامیلی در ایران از شایع ترین ازدواج هااست چنانچه حجه الاسلام سید محمد انجوی نژاد در یک سخنرانی گفت :..حتی الامکان سعی کنید ازدواج فامیلی داشته باشید …چنانچه خود علی (ع)با حضرت فاطمه(س)فامیل هستند..چرا ازدواج فامیلی توصیه می شود چون فامیل نسبت به همدیگر اشنائی کامل دارند…اگر توی فامیل مورد مناسبی نبود اون وقت برو توی شهر بگرد.انتهی(سایت رهپویان وصال موضوع ازدواج ۲۴/۱۲/۸۴ )و نیز سازمان بهزیستی طی گزارشی اعلان کرده که:سالانه نزدیک به ۸۰۰هزار ازدواج در کشور انجام می شود که از این تعداد تنها ۶۵هزار زوج به مراکز مشاوره مراجعه کرده اند که این روند تنها۸درصدازدواج هاست البته هنوز مشخص نیست که چه میزان از این تعداد ازدواج ها ازدواج فامیلی است اما امار نشان می دهد که سال گذشته ۷۱در صد مراجعان به مراکز مشاوره ژنتیک برای ازدواج فامیلی به مراکز امده بودند …در تبلیغات جامعه امروز دیده شده است که بارهامردم به ازدواج فامیلی ترغیب شده اند.نوع پرست در این مورد می گوید در این جلسات مطرح شد که اگر ازدواج فامیلی را تبلیغ می کنید و مزایای ان …و تاکیدات دین اسلام به ازدواج های فامیلی را تاکید می کنید…الخ(سایت پایگاه اطلاع رسانی سازمان بهزیستی کشور طی مقاله ای تحت عنوان اینده ای بدون معلولیت ۱۷/۰۳/۸۸ )

به امید آن روز که هم‌وطنان عزیز دوست خود را از دشمن تشخیص دهند و راه سعادت را در پیش گیرند. 

 پیروز باشید

 

Comments are closed.