بهائی ستیزان و بهائم، بهائیان و ماده و انرژی و محیط زیست

بهائی ستیزان و بهائم، بهائیان و ماده و انرژی و محیط زیست

کاویان صادق زاده میلانی

 

دیروز صبح در کنفرانس مطالعات بهائی در واشنگتن شرکت کردم. نطق صبح یک استاد دانشکاه مگ گیل از مونترال بود که خود بهائی نبود و بحثش هم پیرامون محیط زیست و تبدیل ماده به انرژی و برعکس و اثر این تبادل بر محیط زیست بود. محتوای بحث هم این بود که انسان ها با تکنولوژی و گسترش بی مهابای اقتصادی و استفاده نادرست از ذخایر زمین تعادل اکوسیستم را بر هم زده اند و در خاتمه سخن هم اشاره کرد باینکه دین بهائی راهکار سالم و درست برای حل مسائل محیط زیستی را داراست و با بهره گیری از نصوص بهائی نشان داد که راه حل مسائل و معضلات اکوسیستم کرۀ زمین در آموزه های بهائی است. در میان صحبت هم اشاره به خطرناکترین مردان روی کرۀ زمین کرد و گفت خطرناکترین مردمان روی کرۀ ارض ریاست بانک مرکزی امریکا (برننکی) و رئیس وزارت دارایی امریکا (گایتنر) هستند که با ایده های گسترش بی مهابا و لجام گسیخته اقتصادی ساعت به ساعت زمین، بشریت و طبیعت را به فاجعه نزدیکتر می کنند.

این نطق پیچیده ای بود که از اساس انرژی و ماده آغازین خلقت شروع میشد و در پایان به نقد منظم و تندی از غرب و سیاستهای دولتهای غربی انجامید. من پس از نطق او فورا ً به کتابفروشی رفتم و کتاب او را خریدم. 

تصادفا ً در همین روز هم از سایت بهائی پژوهی ایمیلی بلند دریافت کردم که در زیر یک بند آن را می آورم. باید دید تفاوت ذهنیت و اندیشه از کجاست تا به کجا.

 

حقوق شهروندی از نگاه بها،عبدالبها و شوقی

یکم: حق انسانیت

۱-شهروندان غیر بهائی،انسان نیستند!

از نظر جناب بهاءالله، فقط بهائیان انسان محسوب می گردند و غیر بهائیان ،از بهائم و

حیوانات شمرده می شوند.لذا شهروندان غیر بهائی ،سهمی از انسانیت نداشته و

اصولا انسان نیستند چه رسد به اینکه حقوق شهروندی داشته باشند.این هم شاهد:

میرزا در کتاب بدیع صفحه ۲۱۳ نوشته است:

«نفوسی که از امر بدیع معرضند از رداء اسمیه و صفتیه محروم و کل از بهائم بین یدی

الله محشور و مذکور»!!

این بیان حضرت بهاءالله البته همیشه بهائی ستیزان را بر سر ذوق می آورد. مغالطه منطقی بالا به کنار دربارۀ حقوق مدنی مردمان در دین بهائی مفصل صحبت شده است و بهترین و عالی ترین حقوق برای همگان در دین بهائی محفوظ است. البته متن نیز بین یدی الله می گوید نه بنابر عشق و خواستۀ بهائی ستیز یا بین الناس. از قرار بهائی ستیزان خود را خدا می دانند.

این هم بیان بهاءالله و دستور او از منتخبات آثار فقرۀ ۱۳۲:

"حقّ جلّ جلاله از برای ظهور جواهر معانی از معدن انسانی آمده ……"

حقّ جلّ جلاله از برای ظهور جواهر معانی از معدن انسانی آمده …

الیوم دین اللّه و مذهب اللّه آنکه مذاهب مختلفه و سبل متعدّده را سبب و علّت بغضاء ننمایند این اصول و قوانین و راههای محکم متین از مطلع واحد ظاهر و از مَشرق واحد مُشرق و این اختلافات نظر بمصالح وقت و زمان و قرون و اعصار بوده ای اهل بها کمر همّت را محکم نمائید که شاید جدال و نزاع مذهبی از بین اهل عالم مرتفع شود و محو گردد حبّاً للّه و لعباده بر این امر عظیم خطیر قیام نمائید ضغینه و بغضای مذهبی ناریست عالم سوز و اطفاء آن بسیار صعب مگر ید قدرت الهی ناس را از این بلاء عقیم نجات بخشد …

مشکاه بیان را این کلمه بمثابه مصباح است ای اهل عالم همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار بکمال محبّت و اتّحاد و مودّت و اتّفاق سلوک نمائید قسم بآفتاب حقیقت نور اتّفاق آفاق را روشن و منوّر سازد حقِّ آگاه گواه این گفتار بوده و هست جهد نمائید تا باین مقام بلند اعلی که مقام صیانت و حفظ عالم انسانیست فائز شوید این قصد سلطان مقاصد و این امل ملیک آمال ولکن تا افق آفتاب عدل از سحاب تیره ظلم فارغ نشود ظهور این مقام مشکل بنظر می آید …

ای اهل بها با جمیع اهل عالم بروح و ریحان معاشرت نمائید اگر نزد شما کلمه و یا جوهریست که دونِ شما از آن محروم بلسان محبّت و شفقت القاء نمائید و بنمائید اگر قبول شد و اثر نمود مقصد حاصل و الّا او را باو گذارید و در باره او دعا نمائید نه جفا لسان شفقت جذّاب قلوب است و مائده روح و بمثابه معانیست از برای الفاظ و مانند افق است از برای اشراق آفتاب حکمت و دانائی …

 

البته بهائی ستیزان ریشه قرآنی این بیان را از یاد برده اند. زنده شدن حیوانات در روز آخرین از وعود قرآنی است.

سوره التکویر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

اذا الشمس کورت (۱)

و اذا النجوم انکدرت (۲)

و اذا الجبال سیرت (۳)

و اذا العشار عطلت (۴)

و اذا الوحوش حشرت)

و اذا البحار سجرت (۶)

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

در آن هنگام که خورشید در هم پیچیده شود، (۱)

و در آن هنگام که ستارگان بى‏فروغ شوند، (۲)

و در آن هنگام که کوه‏ها به حرکت درآیند، (۳)

و در آن هنگام که باارزش‏ترین اموال به دست فراموشى سپرده شود، (۴)

و در آن هنگام که وحوش دوباره زنده شوند، (۵)

و در آن هنگام که دریاها برافروخته شوند، (۶)

 

شاید من درست متوجه نشده ام ولی عبارت اذا الوحوش حشرت از حضرت بهاءالله نیست، قرآنی است. معنی آن هم روشن است. حال یا بهائی ستیزان بر این باورند که در روز قیامت حیوانات دوباره زنده می شوند یا تعبیر قرآن را می پذیرند. البته این هم مثل آیه فامه هاویه که مادر طرف را آتش دوزخ می خواند آیه ای تحریف شده است. ترجمه این آیه معمولا ً «آن هنگام که وحوش جمع شوند» آورده می شود که قرائتی غلط است. یعنی خورشید درهم پیچیده می شود و کوهها به حرکت در می آیند و حیوانات جمع می شوند! آنهم در میان غرش دریاها و حرکت کوهها و خاموش شدن خورشید؟ معنی آیه واضح است. حیوانات محشور می شوند. حال یا تعریف قرآن را از حیوان به معنی کسی که مومن نیست یا از فرمان الهی تمرد می کند را می پذیریم یا در انتظار روز رستاخیز می نشینیم و منتظر زنده شدن دوبارۀ حیوانات می مانیم.

درباره معنی ستور و حیوان در قرآن در پیش آورده ام:

 http://www.negah35.info/index.php?option=com_content&task=view&id=1122&Itemid=24

ولی بحث ستوران را باید از قرآن شروع کنیم.

خداوند پس از شمردن نعمات خود در سورۀ فرقان می فرماید که:

« أَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکِیلًا ﴿۴۳﴾

آیا آن کس که هواى [نفس] خود را معبود خویش گرفته است دیدى آیا [مى‏توانى] ضامن او باشى (۴۳)

أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا ﴿۴۴﴾

یا گمان دارى که بیشترشان مى‏شنوند یا مى‏اندیشند آنان جز مانند ستوران نیستند بلکه گمراه‏ترند (۴۴)»

 باری، از این موضوع نیز بگذریم ولی ناگفته نماند که کسانی که خدایی جر خدای متعارف قرآن بر می گزینند مانند گاو و خر و دیگر ستوران هستند. البته این بیان مشکل کوچکی هم با منشور حقوق بشر سازمان ملل و مسالۀ آزادی باور دارد. تناقض باریکی هم بین این بیان و بیان بسا فراموش شده قرآن «لکم دینکم ولی دین» داریم که از آن نیز می گذریم تا بعد.

و در مورد آن گروهی از یهود که کتاب تورات را حمل می کردند ولی عامل به آن نبودند قرآن در سورۀ جمعه می فرماید:

« مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاهَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِین� کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ﴿۵﴾

مثل کسانى که [عمل به] تورات بر آنان داده شد [و بدان مکلف گردیدند] آنگاه آن را به کار نبستند همچون مثل خرى است که کتابهایى را برپشت مى‏کشد [وه] چه زشت است وصف آن قومى که آیات خدا را به دروغ گرفتند و خدا مردم ستمگر را راه نمى‏نماید (۵)

 

به هر حال اگر وقتی باشد در مورد کنفرانس مطالعات بهائی مقداری گزارش تقدیم حضور همراهان می کنم و پس از آن به بررسی مطالب ارسال شده از سوی سایت بهائی پژوهی خواهم پرداخت. البته محتوای ایرادات تکراری است و شامل موضوعاتی بزرگ و وزینی مانند بهائم و خزیدن شیطان در تخت مادر ِ کافر و مطالبی در همین سطح است.  

Comments are closed.