بهائیان که آزاد شوند، همهء ایرانیان آزادی یابند

http://www.cnn.com/2009/WORLD/meast/09/16/dabashi.iran.tolerance/

تفسیر: بهائیان که آزاد شوند، همهء ایرانیان آزادی یابند

نکات برجسته این گزارش:

· حمید دباشی: هفت بهائی، شاید که به قیمت جانشان، محاکمه خواهند شد

· او گوید که حکومت ایران از آزادی اقلّیت بهائی حمایت نکند

· او گوید امریکاییان مسلمان در حمایت از بهائیان ایران در موقعیت ممتازی قرار دارند

· او گوید وقتی به بهائیان آزادی داده شود، جملگی ایرانیان از حقوق مدنی بهره‎مند گردند

(سی‎ ان ان) – عفو بین‎الملل در جدیدترین بیانیهء خود دربارهء سرنوشت هفت تن از اعضاء زندانی اقلّیت بهائی در ایران، ابراز نگرانی عمیق نموده که، اگر آنها در اتّهامات “جاسوسی برای اسرائیل،” “اهانت به مقدّسات دینی” و “تبلیغ علیه نظام” مجرم شناخته شوند، ممکن است به مجازات مرگ محکوم گردند.

اکنون که جمهوری اسلامی ایران با جدّی‏ترین معضل در تاریخ سی‏سالهء خود برای مشروعیتش مواجه شده، آسیب‏پذیری اقلّیت‏های دینی و قومی دقیق‌ترین شاخص بحرانی است که کلّیه ایرانیان در این شرایط وخیم و هولناک با آن مواجهند.

از کلّیه اقلّیت‎های گوناگون دینی و مذهبی ایران، جامعهء بهائی در طول تاریخ ضعیف‏ترین و آسیب‏پذیرترینِ آنها بوده است. توجّه جهان به حق به سوی سرنوشت اصلاح‎طلبان برجسته‎ای که به خیانت متّهم شده‎اند، و نیز به موارد خودسرانهء بازداشت‎ها، شکنجه‎ها، تجاوزهای جنسی و قتل جوانان ایرانی معطوف شده است. امّا سرنوشت بهائیان ایرانی نباید تحت‎الشّعاع موارد دیگر نقض حقوق مدنی قرار گیرد، زیرا آنها نماینده و مظهر چیزی به مراتب فراتر از جامعهء کوچک خود هستند.

اقلّیت‌ها همواره در چنگال حکّام ستیزه‎گر و جنگ‎طلب، بخصوص وقتی که با بحران مشروعیت مواجه باشند، اسیر بوده‎اند. کردها در غرب ایران، جوامع عرب‏زبان در جنوب، آذری‎ها در شمال، و نیز ترکمن‎ها و بلوچ‎ها در شرق در خطّ مقدّم تبعیضاتی از این قبیل بوده‎اند، که این نیز به نوبهء خود محرّک نهضت‎های دیرین جدایی‎طلبی در این مناطق بوده است.

در عین حال، زرتشتیان، یهودیان و ارامنهء ایران نیز، با پیوستن به برادران و خواهران مسلمان خود در مخالفت یکسان با ظلم و ستم داخلی و مداخلات خارجی، در سطوح رسمی یا فرهنگی، با درجات متفاوتی از تبعیض مواجه شده‎اند.

در میان اقلّیت‎ها، بهائیان، به علّت خصومت‏های فرقه‎ای درون شیعه، که سابقهء آن به اواسط قرن نوزدهم باز می‏گردد و ایجاد نهضت موعودباورانه فوق‎العاده پرطرفدار بابی، که بهائیان معاصر ما از آن نشأت گرفته‏اند، تا حدّی شکننده‎تر باقی مانده‎اند. افراد متمسّک به آئین بهائی خود را پیروان دیانتی کاملاً جدید می‎دانند که در حقیقت جدیدترین دیانت توحیدی ایرانی با پنج میلیون متدیّن به آن در بیش از دویست کشور است.

در حالی که سایر اقلّیت‎ها طبق قانون اساسی اهل ذمّه محسوب شده تحت حمایت قرار دارند، بهائیان از این مورد محرومند. در مادّه ۱۳ قانون اساسی صریحاً ذکر شده که ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی “ تنها اقلیتهای‏ دینی‏ شناخته‏ می‏ شوند که‏ در حدود قانون‏ در انجام‏ مراسم‏ دینی‏ خود آزادند و در احوال‏ شخصیه‏ و تعلیمات‏ دینی‏ بر طبق‏ آیین‏ خود عمل‏ میکنند.”

لغت “تنها” در این مادّه به نظر می‏رسد عمداً آورده شده تا بهائیان را از این عبارت مستثنی سازد. مادّه ۱۴، که همین تأثیر را به جای می‎گذارد، تصریح می‎نماید که حمایت قانون اساسی از اقلّیت‌ها منحصراً در حق‏ کسانی‏ اعتبار دارد که‏ بر ضد اسلام‏ و جمهوری‏ اسلامی‏ ایران‏ توطیه‏ و اقدام‏ نکنند.

قرار گرفتن اماکن مقدّسهء بهائی در حیفا، واقع در اسرائیل، منشأ اصلی اذیت و آزار و ارعاب بهائیان بوده است. پیشینهء این موضوع به اواخر دوران امپراطوری عثمانی برمی‎گردد و بدیهی است که مقدّم بر تأسیس دولت یهود در سال ۱۹۴۸ است. این واقعه‎ای است که بهائیان هیچ سلطه و اختیاری در مورد آن نداشته‎اند.

در مقابل نقض آزادی‎های مدنی بهائیان، حکومت امریکا، بخصوص در پی ریاست جمهوری بوش و هشت سال اسلام‏هراسی گسترده در ایالات متّحده که حتّی آخرین فعالیت انتخاباتی ریاست جمهوری نیز از آن در امان نماند، کار چندان زیادی نمی‏تواند انجام دهد.

حکومت امریکا، که علیه دو ملّت مسلمان جنگیده است، در نامساعدترین موضع برای دفاع از حقوق اقلّیت‎های غیرمسلمان در اوطان خودشان است. علاوه بر آن، در طیّ هشت سال ریاست جمهوری، و در پی وقایع یازدهم سپتامبر، فرد مسلمان در ایالات متّحده مایهء دردسر و مصیبت شناخته شد، و حتّی برای اسم میانی پرزیدنت اوباما [حسین – م] مسائل روابط عمومی پدید آورد.

فقط در زمان وزارت خارجهء کالین پاول که قویّاً علیه اینگونه بدگویی‎ها علیه مسلمانان قیام کرد، یک شخصیت برجستهء دولتی مسأله را در معرض آگاهی عمومی قرار داد.

همان اندازه که حکومت ایالات متّحده در بدترین موضع جهت مساعدت به بهائیان قرار دارد، مسلمانان امریکایی در موضعی کاملاً مساعد قرار دارند که فریاد خشم خود را علیه سوء رفتار نسبت به اقلّیت‎های دینی در ایران یا هر نقطهء دیگری از جهان اسلام بلند کنند، زیرا آنها می‌دانند که مفهوم مطرود سیاسی و اقلّیت دینی بودن در جامعه‎ای عمدتاً متعلّق به دیانتی دیگر چیست.

از زمان وقایع هولناک یازدهم سپتامبر تا کنون، جوامع مسلمان امریکایی در معرض تصویرپردازی و سوء ظنّ دینی و نژادی قرار داشته‎اند، زیرا عبارات و تصاویر نمادینی که برای دیانت آنها مقدّس و تخطّی‎ناپذیر است در اروپای غربی، امریکای شمالی و استرالیا مورد استهزاء و بدگویی واقع شده است.

این تجربه را چندین برابر کنید و به اواخر قرن نوزدهم بسط دهید در این صورت به تجربهء بهائیان ایرانی خواهید رسید که در وطن خود به دام افتاده‎اند و از اجرای شعائر مقدّسهء خود محروم و ممنوعند.

تجربیات مسلمانان به عنوان اقلّیت در ایالات متّحده، یا در اروپا بدان علّت، به آنها موضع و موقعیت بی‎مثیلی می‏بخشد که فریاد اعتراض خود را علیه سوء رفتار با اقلّیت‎های غیرمسلمان در ایران و سایر نقاط عالم اسلامی بلند کنند.

در دنیایی که پیروان ادیان متعدّد در میان بسیاری از ملّت‎ها وجود دارند و در حالی که مسلمانان امریکایی می‎آموزند که برای حمایت از حقوق خود در قانون اساسی دموکراسی قدیمی گرد هم آیند، بسیار مناسب خواهد بود اگر در دفاع از سایر اقلّیت‎های دینی که خواهان تأمین حقوق اساسی خود نسبت به آزادی‎های دینی در کشورهای طالب دموکراسی هستند، فریاد خود را بلند نمایند.

سرنوشت بهائیان ایرانی فقط موضوع حقوق اساسی مدنی آنها در متن هیچ جمهوری، اعم از اسلامی و غیر آن، نیست. بلکه اسّ اساس شهروندی دموکراتیک است که بدون آن اکثریت مسلمان ایرانی از حمایت قانون اساسی خود محرومند. سرنوشت بهائیان ایرانی را دقیقاً مدّ نظر قرار دهید.

زمانی که آنها بدون خوف و وحشت به اجرای شعائر دینی خود بپردازند، کلّ جامعهء ایرانی نهایتاً به آزادی‎های مدنی خود دست یافته است .

عقاید ابراز شده در این تفسیر صرفاً نظریهء حمید دباشی است.

Comments are closed.