از بهارستان تا نیویورک

از بهارستان تا نیویورک

«عمدۀ این بازی مشروطه از طایفۀ ضاله (بهائیان) شد…تو…می گویی من باید با مجوس و ارمنی و یهودی برادر و برابر باشم؟ »

(شیخ فضل الله نوری در رسالۀ حرمت مشروطه)

کاویان صادق زاده میلانی

باخبر شدم که این هفته گروههای حقوق بشری و بچه های سیاسی در نیویورک همراه با مجمع سالانۀ سازمان ملل اجتماع خواهند کرد تا صدای خود را به گوش روسای دولتهای جهان برسانند. با مرور برنامۀ نشستها دیدم که حقوق جامعۀ بهائی از سوی چند گروه مطرح خواهد شد و این جای خوشبختی است. البته اگر تعالیم بهائی ۱۰۰ سال پیش اجرا می شد امروز نیازی به اجتماع در نیویورک نبود.


 

بهارستان آئینه تاریخ و هویت مردمسالاری ایرانیان است.

اندکی بیش از یک قرن پیش بود که استبداد صغیر محمدعلیشاه را دوباره بر عرصۀ کشورداری بدون موازنه مردم مستقر ساخت. در ظرف چند ساعت پس از کودتای محمدعلیشاه که با حضور نیروی ضد مردمی قزاق آماده و اجرا شد بساط انتخابات آزاد برچیده شد. جمع زیادی از اندیشمندان و فرهیختگان بی گناه در طی چند ساعت اعدام شدند. خاک وطن به خون ملک المتکلمین و صور اسرافیل و این فرهیختگان که قلم و بیانشان موی دماغ استبداد بود (در کمال بی گناهی) آغشته شد، بهارستان به توپ بسته شد و مجلس شورای ملی تعطیل و نمایندگان ملت معزول و بساط مردمسالاری در نطفه خفه شد. فعالان سیاسی هوادار مردمسالاری بازداشت، کشته و یا تبعید شدند. سرکوب استبداد صغیر سرکوبی تند، خشن و خونین بود.

به جای علمای دینی آزاده ای چون سید محمد طباطبایی که تبعید شد عالمی مزور و قشری چون شیخ فضل الله نوری بر اریکۀ قدرت سوار شد.

اکنون ببینیم چگونه است که ما اینگونه شدیم و آیا راهکار دیگری در پیش پای ما بود یا خیر؟


تئوری سیاسی و نظام حکومتی از دیدگاه آئین بهائی

در دهه هفتاد از قرن نوزده میلادی دو واژه مشروطیت و مشروطه در نوشته های برخی از مصلحین اجتماعی ایران چون ملکم خان و میرزا یوسف خان مستشار الدّوله به کار برده میشد ولی این واژه ها وام گرفته از روشن فکران متجدّد عثمانی بود و مفهوم و چهارچوب استفاده آنها در آن زمان همانا مشروعیّت و مشروعه میبود بدون آنکه فلسفه سیاسی نوینی را ارائه دهد.(۱۲) بررسی آثار حضرت بهاءالله نشان میدهد که از چند دهه قبل از آنکه در ایران موج بیداری و مشروطه خواهی شماری از روشن فکران را فرا گیرد آن حضرت بدون خوف و واهمه فرضیه ها و نظریه های سیاسی نوینی را مطرح نمودند. به جرأت می توان گفت که آراء و باورهای سیاسی موجود در آثار حضرت بهاء الله و حضرت عبدالبهاء از دوره ادرنه به بعد نمونه های واضحی از ارائه تئوری آزادی خواهی و حکومت مردم بر مردم و نظام مشروطه است. البته خوانندگان قطعاً با نصوص مربوطه آشنائی کامل دارند ولی به سزاست که برخی از آن افکار متعالی در چهارچوب روند بیداری ایرانیان بررسی گردد.

پوشیده نیست که بهاءالله در لوح خطاب به ملکه لندن(ویکتوریا) به طور علنی و مستقیم نظام حکومتی مشروطه ای را که بر مبنای شور و مشورت نمایندگان مردم در امور کشورداری برقرار شده باشد تأیید نموده اند. در این لوح شریف که در اواخر دهه ششم قرن نوزده و افزون از چهل سال قبل از مشروطه نازل شده خطاب به ملکه لندن می فرمایند:

و سمعنا أنک أودعت زمام المشاوره بأیادی الجمهور نعم ما عملت لأن بها تستحکم اصول ابنیه الامور و تطمئن قلوب من فی ظلک من کل وضیع و شریف ولکن ینبغی لهم أن یکونوا امناء بین العباد و یرون انفسهم وکلاء  لمن علی الارض کلها.(۱۳)

معنی نص فوق روشن است و تأکید خطاب مبارک بر تأیید نظامی است که در آن جمهور مردم به توسّط نمایندگان برگزیده خود مداخله و حق مشورت در امور کشورداری داشته باشند. مسلّم است که چنین بینشی در فراهم نمودن پیش زمینه فکری آزادی خواهی چهل سال قبل از مشروطه قطعاً مؤثّر می بوده. به علاوه خطاب فوق عمق و وسعت نظر بهاء الله را آشکار می سازد. چه که در دورانی که توجّه روشن فکران اروپائی متمرکز بر مدار خودگرائی و استعمار و استثمار باقی کشورها و خواباندن تنشهای درون مرزی طبقات اجتماعی بوده چشم انداز بهاء الله بهبود وضع تمام ابناء بشر بوده و نمایندگان دو مجلس انگلستان را موظّف بر آن مهم می دانند. مضافاً در رساله مدنیّه که عبدالبهاء در استقبال از کوششهای کوتاه مدّت و ناموفّق ناصرالدّین شاه در اوائل دهه ۱۸۷۰ برای ترقّی و بهبود نظام دولتی برشته تحریر آوردند بینش حضرت عبدالبهاء پیرامون مسأله تجدّد ایران به نحو دیگری مشاهده میشود. البتّه رساله مدنیّه حضرت عبدالبهاء بسال ۱۸۷۵ میلادی نگاشته شده است و این رساله مهمّ مورد بحث و مطالعه اهل نظر و پژوهندگان گرامی قرار گرفته و بنده نگارنده خوانندگان محترم را به  بررسی های صاحب نظران و دانشمندان دعوت می کنم و به ذکر دو نکته جزئی اکتفا می کنم. اوّل آنکه رساله مدنیّه عبدالبهاء را باید در واقع واکنشی به رفرمها و تحوّلات و اصلاحات حکومتی موقتی دانست که ناصرالدّین شاه قاجار با انتصاب میرزا حسین خان مشیر الدّوله سپهسالار به عنوان صدر اعظم در پی فراهم سازی آن بود. در سال ۱۸۷۱ شاه مجلس مخصوصی را به نحو انتصابی به نام دارالشورای کبری بنیاد نهاد که چند سالی دائر بود و در حدود ۱۸۷۵ عملاً ساقط شد.(۱۴) دوّم آنکه در این رساله کلیدی شاید برای بار اوّل در تاریخ ایران حضرت عبدالبهاء شاه را “پدر” مردم خواندند و با خطاب شاه با عنوان پدر، موضوع روابط و ضوابط متقابل شاه و ملّت را در چهار چوب روابط خانوادگی مطرح نمودند که متأسّفانه اهمیّت این طرح نوین در نوشتجات دانشمندان بهائی تا بحال مسکوت مانده است.(۱۵) رساله مدنیه حاوی نکات مهمّی است که اساس و پایه سیاسی _ اجتماعی یک جامعه متعالی را در بر دارد. حضرت عبدالبهاء دستگاه حکومتی نوینی را برای ایران در این کتاب عرضه      نموده اند که مجلسی قانون گذار و منتخب مردم و لزوم انتخاب عمومی و تجزیه و تفکیک دو قوه دولت از هم دگر را شامل میشود. بجاست که بعضی نمونه های بارز را از خلال رساله مدنیّه تحت مطالعه قرار دهیم. اندیشهء روشن و آزادی گرای عبدالبهاء از خلال این نوشتجات آشکار است:

“و به نظر این عبد چنان می آید که اگر انتخاب اعضای موقته در ممالک محروسه منوط برضایت و انتخاب جمهور باشد احسن است. چه که اعضای منتخبه از این جهت قدری در امور عدل و داد را مراعات می نمایند که مبادا صیت و شهرتشان مذموم گردد و از درجه حسن توجه اهالی ساقط شوند” (۱۶)

و مشخّص است که در آن برهه از زمان نه از مجلس (بمفهوم پارلمان) نشانی بود و نه از انتخابات و نه از دخالت جمهور ملّت در قوّه تشریعیّه (قوّه مقنّنه) خوانندگان واقفند که در نظام قاجار اساساً قوّه ای به نام قوّه مقنّنه موجود نبود. لذا دستورالعمل عبدالبهاء در رساله مدنیّه را می توان نظریه ای نوین در آئین کشورداری قلمداد کرد که در دهه هشتم قرن نوزدهم می رفت تا فصلی تازه در بیداری ایرانیان باز کند. افسوس که برآورد درستی از نفوذ سیاسی و اثراتش از توان علمی نگارنده خارج است و الزاماً باید چشم بر پژوهشهای مورّخان پرتوانتری دوخت. فقط لازم میداند که ویژگی منحصر به فرد نظامی را که حضرت عبدالبهاء ارائه نموده اند ولو به طور مختصر مطرح نمائیم. با عرضه نمودن مسأله انتخابات و اهمیّت نهادن “برضایت و انتخاب جمهور” روشن است که آن حضرت مقصودشان سپردن زمام امور بدست مردم بوده است. از مختصات نظامهای مبتنی بر انتخابات مردمی و همگانی همانا سپردن قوّه مقنّنه در تحت نفوذ و سلطه عموم مردم است. حضرت عبدالبهاء می فرمایند: “تشکیل مجالس و تأسیس محافل مشورت اساس متین و بنیان رزین عالم سیاست است”(۱۷) از دگر ویژگی های مهمّ  نظام های انتخاباتی وارد نمودن موازنه تعادل (Checks and balances) نسبی در بین قوای دولتی می باشد. واضح و مبرهن است که برتری بزرگ حکومتهای چند قوّه ای در همان موازنه و تعادل قوا (فرضاً بین قوّه مقنّنه و قوّه مجریّه) مشهود است.(۱۸) واضح است که نظام پیشنهادی حضرت عبدالبهاء از جهت اساس نظری نظامی بسیار مترقی و پیشرفته بوده که اساس و زمام قدرت را در دست مردم می گذاشته و انتخابات و حق رأی دادن و احقاق حق نمودن را محدود به طبقات پر قدرت و با نفوذ اجتماع نمی دانسته. (۱۹) البتّه در این مختصر اعماق آن رساله ژرف را نمی توان جست و ناچار خوانندگان را به آثار قلمی دیگر دانشمندان و پژوهشگران ارجاع می دهد.(۲۰)

بر اهل نظر پوشیده نیست که در منازعات و کشمکشهای عهد مشروطه آیه ای از کتاب مستطاب اقدس در دست هواداران ارتجاع و استبداد به عنوان حربه برای تحریک اذهان عموم بر ضد مشروطه مورد سوء استفاده قرار گرفت. حضرت عبدالبهاء در چند نوشته متذکّر شده اند و شواهد دست اوّل عینی هم نشان میدهد که دشمنان مشروطه از قبیل شیخ فضل الله نوری و سیّد علی یزدی آیه کتاب مستطاب اقدس درباره حکومت جمهور ناس بر طهران را از منبر قرائت می کردند و با ارائه مشروطه به عنوان جنبشی اساساً بهائی، عوام را بر ضد آن تحریک می نمودند.(۲۱) این بیان بهاءالله در کتاب اقدس خطاب به ارض طاء (طهران) حدود چهل سال پیش از مشروطیت نگاشته شده است:

سوف تنقلب فیک الامور و یحکم علیک جمهور النّاس انّ ربّک لهو العلیم المحیط.(۲۲)

و البتّه مضمون بیان به فارسی می رساند که ای ارض طاء (شهر طهران) بزودی در تو انقلاب و تحوّلی صورت خواهد گرفت و مردم بر تو حکومت خواهند نمود و به درستی که خداوندگار تو دانا و پر احاطه است. در اشارتی بدین آیه کتاب اقدس است که هیکل مبارک در لوح دنیا که در بحبوحه جنبش تنباکو و واقعه رژی نازل شده می فرمایند: (۲۳)

“در کتاب اقدس در ذکر ارض طاء نازل شده آنچه که سبب انتباه عالمیان است. ظالمهای عالم حقوق امم را غصب نموده اند و به تمام قدرت و قوّت به مشتبهات نفوس خود مشغول بوده و هستند …

یا حزب الله! بشنوید آنچه را که اصغای آن سبب آزادی و آسودگی و راحت و علو و سمو کل است. از برای ایران قانون و اصولی لازم و واجب. ولکن شایسته آنکه حسب الاراده سلطان ایده الله و حضرات علمای اعلام و امرای عظام واقع شود باید به اطّلاع ایشان مقری معین گردد و حضرات در آن مقر جمع شوند و به حبل مشورت تمسّک نمایند و آنچه را سبب و علّت امنیّت و نعمت و ثروت و اطمینان عباد است معیِن فرمایند و اجرا دارند. چه اگر به غیر این ترتیب واقع شود علّت اختلاف و ضوضاء گردد … حال آنچه در لندره امّت انگلیز بان متمسّک خوب به نظر می آید. چه که بنور سلطنت و مشورت هر دو مزین است” (۲۴)

بررسی و تعمّق در اندیشهء معاصر می رساند که علی رغم بارقه هائی از روشنفکری، عصر نهضت تنباکو از چنین اندیشه ای والا عاری است. هدف غائی بازیگران این نهضت همانا تضعیف سلطنت و تحت الشّعاع قرار دادن شخص پادشاه و امین السلطان بوده و نه برقراری آزادی در ایران و اصلاح مملکت از طرق وضع قانون و اصول برای اداره دولت. طرح بهاءالله هدفش پیشگیری از “اختلاف و ضوضاء” ئی بود که به شکست مشروطه انجامید چه که همین دوگانگی و تنش بود که در دو دهه بعد موجب از هم پاشیدگی و جدائی بیش از پیش بین دولت و ملّت شد. گفتمان جامعه بهائی و رهنمودهای حضرت عبدالبهاء در رابطه با نهضت مشروطه نیز در همین راستا میبود و میکوشید از این واگرائی پیشگیری نموده و بین نهادهای جامعه ایران الفت لازم را برقرار کند.

امروز ایران نیز نیازمند حضور پررنگ و خجسته دین بهائی همراه دیگر صداهای مردم ایران است.

Comments are closed.