گیاه‌خواری در دین بهائی

گیاه‌خواری در دین بهائی

در مستقبل ایّام خورا ک انسان عبارت از فواکه و حبوبات خواهد بود.  وقتی خواهد آمد که دیگر گوشت تناول نشود.  علم طبّ حال در مرحلهء طفولیت است.  با وجود این مبرهن گشته که غذای طبیعی ما چیزی است که از زمین انبات شود. (بیان حضرت عبدالبهاء مندرج در صفحات ۹-۸ ده روز در نور عکّا، اثر جولیا ام گراندی، طبع مؤسّسه ملّی مطبوعات، ویلمت، ۱۹۷۹)


چون عالم انسانی ترقّی کند، گوشت کمتر مصرف شود؛ چه که دندان انسان گوشت‎خوار نیست … دندان انسان، دندان آسیا، برای جویدن دانه است؛ برای جویدن حبوبات است.  دندانهای پیشین، دندانهای ثنایا، برای فواکه است و قس علی هذا.  لهذا، کاملاً واضح است که چون نظر به وسیلهء خوردن نمایی، طعام انسان دانه و حبوب معیّن شده نه گوشت.  وقتی نوع بشر کاملاً پیشرفت نماید و ترقّی کند اکل لحوم تدریجاً موقوف گردد. (ترجمه – بیان حضرت عبدالبهاء در صفحهء ۲۹ شمارهء ده سال سوم نجم باختر)


 


به حیوانات مبارکه باید بی‌نهایت مهربانی نمود.  هر چه بیشتر بهتر و این رأفت و مهربانی از اساس ملکوت الهی است.  این مسأله را بسیار منظور دارید. (مکاتیب عبدالبهاء، ج۳، ص۲۱۳)


احبّای الهی باید نه تنها به انسان رأفت و رحمت داشته باشند، بلکه باید به جمیع ذی‌روح نهایت مهربانی نمایند.  زیرا حیوان با انسان در احساسات جسمانی و روح حیوانی مشترک است؛ ولی انسان ملتفت این حقیقت نیست؛ گمان می‎نماید که احساس حصر در انسان است، لهذا ظلم به حیوان می‌کند.  امّا به حقیقت، چه فرقی در میان؟  احساسات جسمانی احساس واحد است، خواه اذیّت به انسان کنی و خواه اذیّت به حیوان؛ ابداً فرق ندارد، بلکه اذیت به حیوان ضررش بیشتر است.  زیرا انسان زبان دارد، شکوه نماید، آه و ناله کند، و اگر صدمه‌ای به او رسد به حکومت مراجعت کند، حکومت دفع تعدّی کند.  ولی حیوان بیچاره زبان‌بسته است؛ نه شکوه تواند و نه به شکایت به حکومت مقتدر است.  اگر هزار جفا از انسانی ببیند، نه لساناً مدافعه تواند و نه عدالهً دادخواهی کند.  پس باید ملاحظهء حیوان را بسیار داشت و بیشتر از انسان رحم نمود.  اطفال را از صغر سنّ نوعی تربیت نمایید که بی‌نهایت به حیوان رؤوف و مهربان باشند.  اگر حیوانی مریض است در علاج او کوشند؛ اگر گرسنه است، اطعام نمایند؛ اگر تشنه است، سیراب کنند؛ اگر خسته است در راحتش بکوشند. (مکاتیب عبدالبهاء، ج۳، ص۲۱۱)


امّا در خصوص خوردن گوشت حیوان و عدم آن؛ بدان که در اصل ایجاد الهی، طعام هر ذی‌روحی معیّن گردیده که دون آن موافق نه.  مثلاً حیوان درّنده مانند گرگ و شیر و پلنگ آلت درّندگی دارد، مثل دندان کج و ناخن و چنگ و این واضح است که طعام این حیوان گوشت است.  اگر بخواهد بچرد، دندانش نبات را نبُرد و همچنین دانه را حلّ نتواند، زیرا دندان آسیاب ندارد و امّا حیوان چرنده را مثل چهارپایان دندانی داده که مانند داس گیاه را درو نماید.  این واضح است که طعام این حیوانات نبات است.  اگر بخواهد صید حیوان نماید، نتواند.  ولی باز را منقار کج است و چنگ تیز؛ اگر بخواهد دانه از زمین بردارد نتواند، زیرا منقار مانع از اخذ دانه است؛ لهذا غذای او گوشت است.  و امّا انسان را نه دندان کجی و نه ناخن تیز و چنگی و نه دندانی نظیر داس آهنی.  از این واضح و مشهود گردد که طعام انسان حبوبات و اثمار است.  دندان‌های انسانی بعضی مانند آسیاست که دانه را حلّ نماید و بعضی تیز و راست است که اثمار پاره کند.  لهذا انسان محتاج و مجبور به خوردن گوشت نیست.  اگر ابداً گوشت نخورد، باز در نهایت خوشی و قوّت زندگانی نماید… فی‌الحقیقه ذبح حیوانات و خوردن گوشت قدری مخالف رحمت و شفقت است.  اگر کسی بتواند به حبوبات و فواکه و روغن‌ها و مغزها از پسته و بادام قناعت کند، البتّه بهتر و خوشتر است.  (امر و خلق، ج۳، ص۳۱)


در مورد چهار دندان نیش در انسان مرقوم داشتی و بیان نمودی که این دندانها، که دو در فکّ بالا و دو در فکّ پایین قرار دارد برای خوردن گوشت است.  بدان که این چهار دندان برای خوردن گوشت آفریده نشده، اگرچه می‌توان با آن گوشت نیز خورد.  جمیع دندان‌های انسان برای خوردن اثمار، حبوبات و نباتات خلق شده.  امّا، این چهار دندان برای خُرد کردن پوست سخت، مانند پوست بادام خلق شده است. (ترجمه – حضرت عبدالبهاء، به یکی از احبّاء / انوار هدایت، شمارهء ۱۰۰۷)


امّا، بدیهی است که ا گر انسان بتواند فقط به غذای نباتی اکتفا کند و از ذبح حیوانات امتناع نماید، احسن و ارجح است. (ترجمه – حضرت ولی امرالله؛ انوار هدایت، شمارهء ۱۰۱۰)


در مستقبل ایّام خورا ک انسان عبارت از فواکه و حبوبات خواهد بود.  وقتی خواهد آمد که دیگر گوشت تناول نشود.  علم طبّ حال در مرحلهء طفولیت است.  با وجود این مبرهن گشته که غذای طبیعی ما چیزی است که از زمین انبات شود. (نقل ترجمهء بیان منتسب به حضرت عبدالبهاء از بهاءالله و عصر جدید، ص۱۱۸)


حضرت عبدالبهاء در موضوع شفقت فرمودند، “فی‌الحقیقه ذبح حیوانات و خوردن گوشت قدری مخالف رحمت و شفقت است.” (امر وخلق، ج۳، ص۳۲)


حضرت عبدالبهاء در مورد رفتار با حیوانات مرقوم داشتند، “احبّای الهی باید نه تنها به انسان رأفت و رحمت داشته باشند، بلکه باید به جمیع ذی‌روح نهایت مهربانی نمایند.” (مکاتیب، ج۳، ص۲۱۱)


شخص مجاهد … باید … رعایت حیوان را منظور نماید تا چه رسد به انسان و اهل بیان. (ایقان، ص۱۵۰)


حضرت بهاءالله در مورد صید حیوانات فرمودند، “ایّاکم أن تُسرفوا فی ذلک.  کونوا علی صراط العدل و الانصاف فی کلّ الامور .  کذلک یأمرکم مطلع الظّهور اِن أنتم من العارفین. (کتاب اقدس، بند ۶۰)


لاتحملوا علی الحیوان ما یعجز عن حمله.  اِنّا نهیناکم عن ذلک نهیاً عظیماً فی الکتاب.  کونوا مظاهر العدل و الاِنصاف بین السّموات و الأرضین. (اقدس، بند ۱۸۷)


بیت‌العدل اعظم در ۲۶ آوریل ۱۹۸۹ خطاب به یکی از احبّاء فرمودند، “حضرت عبدالبهاء بیان فرموده‌اند که در آتیهء ایّام نوع انسان گیاه‌خوار خواهد شد، امّا امساک در خوردن گوشت از احکام این دور نیست.” (ترجمه – بیان منقول در پیام ۱۶ دسامبر ۱۹۹۸ خطاب به محافل ملّی قارّهء افریقا در مورد رسوم سنّتی این قارّه)


به باغ برگشتیم.  ابوالقاسم برایمان چای آماده کرد؛ بعد داستان ملخ‌ها را برایمان تعریف کرد که چطور در یک تابستان گرم، آفت ملخ وارد شد و بیشتر شاخ و برگها در سراسر کشور را از بین برد.  یک روز ابوالقاسم متوجّه ابر انبوهی شد که به سرعت به باغ نزدیک می‌شد و در یک لحظه هزاران ملخ تمام درختان بلندی را که حضرت بهاءالله زیر آن جالس می‌شدند، پوشاندند.  ابوالقاسم شتابان به بیت واقع در انتهای باغ رفت و به حضور مولایش رسید و تمنّا کرده گفت، “مولای من، ملخ‌ها آمدند و سایهء بالای سر هیکل مبارک را می‌خورند و از بین می‌برند.  تمنّا دارم کاری کنید بروند.  جمال مبارک لبخندی زدند و فرمودند، “ملخها هم باید غذا بخورند.  بگذار تا میل کنند.”  ابوالقاسم، آزرده و دلشکسته، به باغ برگشت و مدّتی، ساکت و خموش، به آن فعّالیت مخرّب نگریست؛ امّا دیگر نتوانست تحمّل کند؛ به خود جسارتی داد و دیگربار نزد حضرت بهاءالله بازگشت و خاضعانه التماس کرد که ملخ‌ها را دور کنند.  جمال مبارک قیام کردند و به باغ رفتند و زیر درختان پوشیده از حشرات ایستادند.  بعد فرمودند، “ابوالقاسم شماها را نمی‌خواهد؛ فی امان‌الله.” بعد لبهء ردای خود را بلند کرده تکان دادند.  بلافاصله ملخها بلند شدند و همه با هم پرواز کرده دور شدند. (ادیب طاهرزاده، جلد چهارم Revelation of Baha’u’llah، ص۳۰-۲۹)


حضرت عبدالبهاء فرمودند که معالجهء امراض و بیماری‌ها در آتیهء ایّام به وسیلهء اطعمه و اشربه انجام خواهد شد و نهایتاً انسان گیاه‌خوار خواهد گشت؛ حضرت بهاءالله به اطعمهء بسیطه تمایل داشتند نه  آن که اطعمهء کثیره در غذای واحد ترکیب شود.  شخصی به نام جین سادو را در هندوستان به خاطر دارم که تازه بهائی شده بود و با اشک در چشم به من خیره شده گفت که واقعاً نمی‌تواند گوشت بخورد.  گفتم چه کسی به او گفته که نباید گوشت بخورد.  گفت، این موضوع هیچ ربطی به بهائی شدن ندارد؛ او می‌توانست گیاه‌خوار زندگی کند و گیاه‌خوار بمیرد. (راهنمای مهاجرین، اثر روحیه خانم ربّانی، صفحات ۱۷۱-۱۷۰ متن انگلیسی)

Comments are closed.