معرفی کتاب
بهائیان و آیندهی ایران به تألیف ب. همایون
از فرشته تیفوری
بهائیان و آیندهی ایران به تألیف ب. همایون کتابی است کم حجم، با جلد نرم در ۱۱۳ صفحه، به قطع ۱۵ در ۲۱ سانتیمتر از انتشارات پیام به سال ۱۳۸۵.
مؤلف مطالبی را که در فهرست کتاب آورده شده است، مورد بررسی قرار داده که عبارتند از:
انسان و آیین، پرورش، آموزش، نوسازی اقتصادی، باربری حقوق زن و مرد، دخالت در سیاست، نظام سیاسی، نوسازی نظام سیاسی، علل پسماندگی ایران و راه غلبه بر آن، نوسازی فرهنگی و سخن پایانی.
قبل از پیشگفتار، نقلی است از دکتر محمد علی اسلامی ندوشن، از کیهان لندن، شمارهی ۴۴۸ که از آن جمله گفته است: «شکاف نسلها، افزایش طلاق و گسیختگی خانوادگی، سرد شدن نگاهها و نوعی خفقان عاطفی، همهی آنها حاکی از تزلزل اخلاقی است که میتواند جامعهای را تا پای انفجار یا اضمحلال ببرد. در دو چهرگی هیچکس کار جدی انجام نمیدهد، زیرا مقصود نه انجام کار، بلکه وانمود کار است. هوشها و استعدادها در جهت تلبیس رشد میکنند و نتیجهاش تحلیل رفتن جمع به سود فرد و تحلیل رفتن اصل به سود قلب خواهد بود».
نویسنده در فصل «انسان و آئین»، اشاره به آن دارد که اگرچه ادیان در طول تاریخ به چهرههای گوناگون ظاهر شدهاند، ولی هدف مشترک داشته و دارای بنیادهای اخلاقیای هستند که در جوامع تأثیر گذاشته و رفتار پیروانشان را ظرافت میدهد. با این حال هر آیینی، اصولی برای رفتار اجتماعی و موازینی برای تحقق معنویت فردی وضع کرده که متناسب با مرحلهی رشد جامعه بوده است و نتیجه میگیرد که دیانتی که دورهاش به سر آمده باشد، نمیتواند جوابگوی نیازهای زمانه باشد و مانع رشد انسانی و پیشرفت اجتماعی است و فرد و جامعه را به اوضاع زندگی گذشته پایبند میکند.
مؤلف در فصل «پرورش» نگاشته است: «بهائیان – چون دیگر پیروان ادیان الهی و مکاتب انسان دوستانه – برآنند که بدون گسترش منش اخلاقی هیچگونه دگرگونی مثبت اجتماعی ممکن نیست و همزیستی شایستهی انسانی در هیچ محدودهای از محیط خانواده تا روابط بین المللی استوار نمیگردد».
و در فصل «آموزش» مینویسد: «پس از پرورش، آموزش مهمترین نقش را در رسیدن به مقام انسانی داراست و دانشمند حقیقی نمایانگر واقعی عالم بشری است». سپس راهنماییهایی در بارهی آموزش برمیشمارد از آن جمله آموزش اجباری و همگانی از پنج سالگی، هرچند که در ابتدا به صورت بازی باشد، فراگرفتن فارسی فاخر، آموزش زبانهای قومی، ملی و بین المللی – با توجه به استعداد کودکان در فراگیری آنها – تربیت آموزگارانِ با تجربه و لایق و پرمحبت، فراهم آوردن امکانات هرگونه ورزش جسمی و فکری و آشنایی با هنرها، ممنوع بودن هرگونه تنبیه بدنی و تحقیر، تقویت قدرت خلاقهی کودکان و تشویق آنان و انطباق کتب درسی با دانش زمانه و به منظور جستارهای والای ادبی و تاریخی و غیره، در عین نفی هرگونه تعصب و تبعیض.
مؤلف بعد از آن به تحقیق کوتاهی در زمینهی بازتابی عملی بهائیان درمورد آموزش و پرورش مبادرت ورزیده است و گزارش داده است که: «…بهائیان فرصت یافتند، در پایتخت، مدرسهی پسرانهی ‹تربیت› را تأسیس کنند که سه سال پیش از انقلاب مشروطه رسمیت یافت. چند سالی بعد از آن، بهائیان به عنوان نخستین ایرانیان قصد داشتند، مدرسهی دخترانه باز کنند… مدرسهی پسرانه و دخترانهی ‹تربیت› که بیش از یک چهارم شاگردان و آموزگارانش غیر بهائی بودند، به زودی با چنان استقبالی روبرو شد که هنگام انتقالش از محلهی سرقبرآقا به خیابان کاخ جنوبی، ۷۰۰ پسر و ۶۵۰ دختر در آن آموزش میدیدند… در این میان، بهائیان در ۱۹ شهر و ناحیهی دیگر مدارس رسمی برپا کرده بودند… در مدرسهی تربیت چهار زبان فارسی، عربی، فرانسه و انگلیسی تدریس میشد».
نویسنده در برابری حقوق زن و مرد مینویسد: «در آیین بهائی تحقق بیقید و شرط برابری زن و مرد، نمونهای بارز برای حل دیگر اختلافات و نابرابریها در جامعهی بشری است و همان گونه که تساوی زن و مرد را میتوان و باید در روندی تکاملی و مسالمت جویانه به حل نهایی رساند… آیین بهائی در دورنمای جامعهی بشری چنان به شکفتگی ویژگیهای هر دو جنس نظر دارد که تبلور ویژگیهای زنان را پیش شرط بنای جامعهای به راستی انسانی میداند و انتظارات بزرگی را متوجهی زنان ساخته است. تلاش برای صلح جهانی و برقراری عدالت اجتماعی و اقتصادی تنها جنبهای از این چشمداشتهاست».
با قسمتهای کوتاهی از فصل نوسازی فرهنگی که مفصلتر از دیگر فصول است، معرفی امروز را به پایان میرسانم.
مینویسد: «فرهنگ، تار و پود زندگی اجتماعی را تشکیل میدهد و نسل به نسل منتقل میشود. چون آینهای است که هر قوم و ملتی خود را در آن باز مییابد و دیگر جهانیان را هم در خلال آن میبیند و میسنجد…»
وی تحولات در نوسازی فرهنگی را در سه زمینه شرح میدهد و به پیشنهادات بهائیان در این باره اشاره میکند.
سپس مینویسد: «در آئین بهائی گفتار و خرد، دو گوهر برترین انسان است و هماهنگی این دو برفروزندهی فروغی است که فرا راه زندگی فردی و اجتماعی را روشنی میبخشد.»
و دیگر این که: «خرافات زدایی باید از کانون خانواده آغاز گردد…» و «خرافات زدایی بخش مهمی از نوزایی فرهنگی است…»