دروغ های اقتصادی
نگارش: آنتـــی وار
گوبلز (وزیر تبلیغات هیتلر) می گوید: «دروغ هرچه بزرگتر باشد، باور آن برای مردم راحت تر است». این جمله را بارها و بارها شنیده اید. متاسفانه این رویه اکنون در مملکت اسلامی ما به یک سنت تبدیل شده. یعنی دروغگوئی، قبح خود را از دست داده. این اتفاق زمانی، تاسف بار تر می شود که در بر گیرنده اخبار رسانه ها و اظهار نظر مسئولین حکومت نیز باشد.
در واقع رسانه ها و مطبوعات، بعنوان رکن چهارم دموکراسی، وظیفهء آگاه سازی مردم را برعهده دارند. حال تصور بفرمائید زمانی که همین رسانه ها، به ابزاری برای دروغ پراکنی تبدیل شوند چه اتفاقی خواهد افتاد. در چنین جامعه ای اعتماد مردم به رسانه های وطنی، از بین خواهد رفت – مسئله ای اکنون در ایران کاملا واضح و آشکار است – و مردم هرآنچه را که از رسانه های دولتی می شنوند باور نخواهند کرد. این مسئله قابل تعمیم به سخنان و وعده های داده شده توسط مسئولین نظام هم می باشد.
اما نکته ای که همواره از آن غفلت شده است ودر واقع بنوعی قربانی منازعات سیاسی گشته دروغ پراکنی های رسانه های دولتی علیه اقلیت های قومی ومذهبی ایران است. جامعه بهائی، یکی از این اقلیت هاست که سالهاست آماج چنین حملات رسانه ای قرار دارد. انتشار انواع و اقسام فصلنامه های مثلا تاریخی، کتابهای مثلا پژوهشی و … نشان دهنده عظمت این هجمه علیه پیروان این آئین ایرانی است.
در فصل ششم ماده ۲۳ قانون مطبوعات چنین میخوانیم: «هر گاه در مطبوعات مطالبی مشتمل بر توهین یا افترا ،یا خلاف واقع و یا انتقاد نسبت به شخص(اعم از حقیقی یا حقوقی) مشاهده شود، ذینفع حق دارد پاسخ آن را ظرف یک ماه کتباً برأی همان نشریه بفرستد. و نشریه مزبور موظف است آن گونه توضیحات و پاسخ ها را در یکی از دو شمارهای که پس از وصول پاسخ منتشر میشود، در همان صفحه و ستون و یا همان حروف که اصل مطلب منتشر شده است، مجانی به چاپ برساند، به شرط آنکه جواب از دو برابر اصل تجاوز نکند و متضمن توهین و افترا به کسی نباشد.» با توجه به چنین قانونی، جای بسی تاسف است که تاکنون به بهائیان اجازه داده نشده حتی به نیمی از اتهامات وارده به آنان در جراید کشور پاسخ گویند.
در تازه ترین دروغی که در تعدادی از سایتهای اینترنتی منتشر شده است، چنین نشان داده اند که بهائیان برای استخدام کارگر در کارخانه هایشان!! شرط بهائی شدن را قائل شده اند. تیتر خبر «روش جدید عضو گیری بهائیان در ایران» سعی در القاء «عضو گیری بهائیان با استفاده از ضعف اقتصادی» به مخاطب را دارد. این خبر را می توان از چند بعد مورد بررسی و کنکاش قرار داد.
دیدگاه اول نامشخص بودن منبع خبر است. این خبر روز یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۸ ساعت ۱۵:۰۰در سایت جهان نیوز انتشار یافته، ساعتی بعد یعنی دقیقا در ساعت ۱۶:۵۶در سایت شیعه نیوز و البته عینا در چند سایت دیگر نیز منتشر می شود. هر دوی این سایتها وسایتهای دیگر، خبر را به نقل از جوان آنلاین منتشر می کنند. جوان آنلاین گویا سایتی است که صرفا به انتشار و نشر اکاذیب مشغول است. تاکنون خبرهای جعلی بیشماری را از همین خبرگزاری دریافت کرده ایم. جالب آنکه جوان آنلاین گویا به تهیه خوراک برای سایتهای مثل جهان نیوز، رجانیوز، شیعه نیوز و … اشتغال دارد تا بدین وسیله خبرگزاری های مذکور از اتهام نشر اکاذیب تبرئه شوند. حال آنکه در صحت و سقم این نقل قول باید شک کرد.
از دیدگاه خبرنگاری، روایت خبر آن هم با ابهامات فراوان بیشتر به ایراد اتهام شبیه است و نه خبررسانی. برای مثال به این قسمت خبر دقت کنید: «بطور مثال کارخانه«…» واقع در شهرک صنعتی«…» که متعلق به شخصی به نام «ت» می باشد». خواننده با خواندن این خبر گیج وحیران می ماند. در واقع اصولا خبری رسانی دراینجا رعایت نشده، تنها اتهام است و بس. وجود دو نقطه چین و یک حرف که معلوم نیست اول نام است یا ابتدای فامیل چه چیزی را برای خواننده روشن می سازد؟ این کارخانه در کدام شهر وجود دارد؟ چه چیزی تولید میکند؟ و … در واقع این ترفند سایتهای زنجیره ای برای گمراه کردن خوانندگان است. فی الواقع اگر شهر و یا محصول تولیدی کارخانه را نام می بردند اثبات اینکه در آن شهر اصولا چنین کارخانه ای وجود ندارد و یا اگر هم دارد متعلق به یک بهائی نیست راحت تر می بود. اما از آنجائی که آقایان خودشان هم میدانند خبرشان سراسر کذب محض است، چنین ناشیانه از نقطه چین، کمک گرفته اند تا سیل اتهامات خود را بر سوی بهائیان روانه کنند.
خب البته در راستای پروژه ای که از هفته ها قبل شروع شده بود که ابتدا اعلام کردند که بهائیان با ضرب پلاک طلا و … سعی در جذب مخاطب دارند، بعد اعلام شد که بهائیان اصفهان برای مسجد جمکران نقشه!! کشیده اند و بعد هم موضوع آژانس های مسافرتی پیش آمد و گفتند که این ترفند بهائیان برای جلب و جذب جوانان است، قابل حدس بود که این چنین ناشیانه دست به چنین خبرسازی وقیحانه ای هم بزنند.
از جنبهء دیگر، میتوان به تحمیق خواننده که در این خبر بشدت به چشم میخورد اشاره کرد. به این قسمت خبر دقت کنید: «برخی از بهائیان که داری کارخانجات زیادی در برخی از شهرها می باشند». در حالی که بسیاری از کارخانجات دولتی که بعضا وابسته به وزارتخانه های بزرگ هم هستند در شرف ورشکستگی می باشند و تعدادی از آنان چند ماهی است که حقوق کارگران خود را پرداخت نکرده اند، صحبت از کارخانه داران بهائی آن هم در شرایط فعلی بیشتر به جوک شبیه است تا خبر.
روزنامه کیهان در تاریخ ۱۶ مهرماه ۸۸ در صفحه ۱۵ (حوادث) از اعتراض کارگران شرکت واگن پارس اراک نسبت به تعویق حقوق خود خبر میدهد. «کارگران شرکت واگن پارس اراک پس از اعتصاب دو روزه خود دیروز باتجمع در خیابان این شرکت نسبت به تعویق حقوق خود اعتراض کردند. نماینده شورای اسلامی کار شرکت واگن پارس در گفت وگو با خبرنگار کیهان در اراک با بیان اینکه این تجمع صرفاً صنفی و حقوقی است گفت:۲ ماه است که کارگران حقوق نگرفته اند و پیش از این نیز حقوق آنها به صورت احتیاط پرداخت شده است.»[۱]
همینطور است وضعیت کارگران نساجی مازندران. این کارگران ۴ ماه است که حقوق نگرفته اند و همه اعتراض ها و شکایت های آن ها علیه تعویق دستمزدها بدون جواب مانده است[۲]. کارگران هفت تپه که دیگر خود حدیث مفصلی دارند. همینطور است وضعیت کارگران کارخانجان مخابرات راه دور شیراز، که مدت ۹ ماه است که حقوق نگرفته اند و تا کنون چندین بار در جلوی استانداری این شهر دست به اعتراض زده اند که تا کنون بی نتیجه مانده است. اما واکنش دولت ایران به این که اعتراضات چگونه بوده است؟ جالب است که اکثر سایتهائی که خبرهای هفت تپه را پوشش می دهند اکنون فیلتر هستند و فعالین جنبش کارگری نیز به حبس وتحمل شلاق محکوم شده اند.
البته قصد این مقاله پرداختن به موضوع کارگران ایرانی و وضعیت بغرنج آنان نیست. مثالهای بالا را تنها برای مقایسه شما خواننده گرامی آورده ام که خودتان قضاوت کنید. حال چند مثال از جامعه بهائی وفشار دولت ایران بر این جامعه در حیطه کار و اقتصاد ذکر می کنم.
«خبرگزاری هرانا : در تاریخ سوم مرداد ماه، علیرغم تلاش سه شهروند بهایی برای دریافت مجوز کسب و عدم صدور آن از سوی مسئولین مربوطه، محل کسب آنان پلمپ شد. به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر ، در ساعت ۸:۳۰ صبح روز ۳/۵/۸۸، فردی که خود را مامور اداره اماکن تهران معرفی مینمود، با حضور در دفتر بنکداری عینک نیما رفیعی، منوچهر ستون زاده و هومن اعظمیان اقدام به پلمپ دفتر مذکور میکند. این اقدام در حالی انجام پذیرفت که ۲ ماه قبل از این اتفاق،اخطاریهای مبنی بر پلمپ این دفتر ارسال شده و فرصتی برای دریافت مجوز به این افراد داده شده بود. اقدام این سه شهروند بهایی برای دریافت مجوز تا روز پلمپ دفتر بینتیجه ماند چرا که مسئولین مربوطه به دلیل اعتقادات افراد مذکور از دادن مجوز به آنان خودداری نموده بودند. قابل ذکر است دو شهروند بهایی دیگر به نامهای مهرنوش فخرا و سامان ذاکری نیز در این دفتر مشغول به کار بودند.»[۳] «آذرماه سال گذشته در جریان تفتیش منازل بهاییان سمنان، منزل شخصی و مغازه علی احسانی نیز از سوی نیروهای امنیتی، بازرسی، و وسائل شخصی و لوازم محل کار او ضبط شد. مغازه این شهروند سمنانی از تاریخ ۲۵ آذر ماه سال گذشته تا کنون پلمپ شدهاست. اتهامی که در زمان پلمپ مغازه به وی ابلاغ شد، «تبلیغ علیه نظام و نداشتن برچسب بر روی اجناس مغازه» است.»[۴] «در تاریخ ۲۰/۱۲/۸۷ مامورین اداره اماکن سمنان با حضور در محل فروشگاه خانم شمیل پیراسته (همسر آقای بهفر خانجانی) اقدام به پلمپ محل کسب ایشان نمودند جواز کسب فروشگاه لباس ایشان حدودا” یک هفته قبل بدون هیچ دلیل قانونی و صرفا” بعلت عقیده (بهائی بودن)با عنوان – اسقاط صلاحیت- باطل گردید و پس از مهلت یک هفته ای این فروشگاه در روز سه شنبه ۲۰/۱۲/۸۷ پلمپ گردید ودلیل بستن این فروشگاه نیز صرفا – دستور از بالا – ذکر گردید[۵]»
اخبار بالا، مشتی است نمونه خروارها آزار و اذیتی که در حق بهائیان می شود.حال جای سوال دارد که چگونه است که آقایان از یک مغازه لباس فروشی و یا یک بنکداری کوچک عینک، که ۵-۶ نفر از آن امرار معاش می کنند نمی گذرند، اما بهائیان کارخانه ها دارند و کسی کاری به کارشان ندارد؟ چگونه است که کارخانه های بزرگ و دولتی از پرداخت حقوق کارگران خود عاجزند، اما بهائیان کارخانه دار، شرط استخدام هم می گذارند و نیرو می گیرند؟
واقعا جای بسی تاسف است، که برخی از اصحاب رسانه، گوی سبقت را در جهت تحمیق مردم از یکدیگر ربوده اند. واقعا اگر چنین خبری صحت دارد، از خبرگزاری هایی که آنرا منتشر کرده اند مصرانه خواهش میکنیم که نام این شخص و نام کارخانهء وی را اعلام کنند، زیرا که این حرکت، یعنی استخدام به شرط بهائی شدن، عملی زشت و ناپسند است و مقبول جامعه بهائی نیز نمی باشد.
خداوند همه ما را به شامل الطاف خود گرداند.
[۱] http://magiran.com/npview.asp?ID=1963595
[۲] http://rozshomar.wordpress.com/2009/11/24/%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D9%83%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1%D9%8A-%D9%A2-%D8%A2%D8%B0%D8%B1-%D9%A1%D9%A3%D9%A8%D9%A8/
[۳] http://hra-news.org/news/5129.aspx
[۴] رادیو زمانه
[۵] گزارش شخصی از سمنان