خلط مبحث در نشست حقوق بشر
بهروز ثابت
در شورای حقوق سازمان ملل درژنو اقای محمد جواد لاریجانی دبیرستاد حقوق بشر ایران درپاسخ به و سوالات و اعثراضا ت نمایند گان شورا به سرکوب بهائیان در ایران گفته است که بهائیان از نظر عقیده آزادند و فقط به جهت فعالیتهای فرقه ای تحت تعقیب قانونی قرار میگیرند. البته ایشان در سخنرانی خود که به زبان انگلیسی بوده است از لغت کالت(cult) استفاده کرده اند .حال تا چه حد لغت فرقه ترجمه درستی از کالت را عرضه میکند بحثی است که احتیاج به موشکافیهای وسیعتروتخصصی دارد. اما در کل میتوان نتیجه گرفت که استفاده ایشان از لغت کالت در حقیقت ترجمان همان فرقه ضاله است که بهائی ستیزان از بدو تا سیس این دیا نت در ایران به کار برده اند تا اذهان عموم رامشوش سازند و با تکرار این اصطلاح و اتهام موهن وسخیف بر قطر تابوی فرهنگی بر علیه جامعه بهائی بیفزایند.
آقای محمد جواد لاریجانی میداند که لغت کالت در میان غربیان مفهومی منفی، شوم، و خفت امیزرا القا میکند و لذا با استفاده ازآن در صدد برآمده است که به دو هد ف دست یابد. اول آنکه آئین بهائی یک کالت است نه یک د ین جهانی. دوم آنکه دولت ایران تفتیش عقاید نمیکند و سرکوب مستمر جامعه بهائی فقط به خاطر فعالیتهای مخرب و ضد اجتماعی آن است هم چنانکه حتی برخی کشورهای غربی نیز در مواردی مشابه با اعمال مجازاتهائی برخی کالت های مذهبی را دچار محدودیت های قانونی ساخته اند.
مفهوم کالت در فرهنگ و ادبیات آکادمیک غرب در قرن بیستم پا گرفت و اشاره دارد به باورها وفعالیتهای مذهبی گروه ها ویا فرقه هائی که از شاخه اصلی و شناخته شده و تثبیت شده تفکر و عمل دینی انحراف جسته و دارای عقایدی نامتعارف و گاه غیر اخلاقی و در برخی موارد مغایر با قانون میباشند. ریشه های تاریخی این مفهوم باز می گردد به اختلافات سنتی ادیان وتقسیم شدن آن مذاهب به فرق و شغب مختلف و اغلب متعارض با یکد یگر. هر یک از این مذاهب خود را شاخه اصلی و نماینده حقیقت ناب و دست نخورده دیانت دانسته و دیگران راحرکتهای منحرف از صراط مستقیم حق و حقیقت محسوب داشته است. در سیر تحولات تاریخی ادیان میتوان جلوه های این منازعات را به صورت جنگهای فرقه ای مشاهده کرد. در قرون اخیر با رشد تحولات فکری و علمی و غلبه عقلانیت و رشد اندیشه پلورالیسیم تحمل عقاید دیگران و گفتگو میان ادیان جزئی از وجدان در حال تحول یک جهان وابسته شده است. یکی از نتایج پلورالیسم دینی همزیستی نسبتا مسالمت آمیز مذاهبی است که حتی تا نیم قرن قبل یکدیگررا منحرف از منهج قویم میدانستند. از اینرو مذاهبی که در بستر اصلی یک جریان دینی مثل مسیحیت رشد کرده اند و چند ین صد سال سا بقه تحول دارند کم و بیش از بکار بردن اصطلاح کالت درمورد یکدیگر پرهیز کرده اند و این عنوان را برای گروهای نو ظهور د ینی به کار میبرند. هر چند که برخی اساتید مطالعات ادیان با این مطلب نیز اشکا ل دارند و آن را نوعی تبعیض به حساب میاورند. آنها استدلال میکنند که چون به تاریخ مراجعه شود می توان دید هر دیانتی در ابتدای ظهورش از دیدگاه نظام دینی مسلط بر جامعه به حرکتی مشکوک و نوعی از کالت تعبیر شده است.
پیدایش گروه های مذهبی و یا شبه مذهبی افراطی با دیدگاه های ضد اجتماعی که گاه عواقب وخیمی هم ازآن ها ظاهر شده مفهوم کالت را در فرهنگ جوامع غربی به عنوان پدیده ای خطرناک جلوه داده است. فجایعی مثل خودکشی دسته جمغی صد هاانسان در جیمزتان گایانا و یا برخورد گروه دیوید کرش با ماموران فدرال آمریکا که به کشته شدن ده ها نفر در یک آتش سوزی بزرگ منجر شد و یا گروه هائی که به بهانه های مذهبی زنان واطفا ل را مورد سو ء استفاده جنسی قرارمیدهند مفهوم کالت را در ذهن غربیان زنده میکند. وقایغی از این قبیل سبب شده که در برخی کشورها ی غربی بخصوص در اروپا قوانینی بر علیه این گروه ها که هدفشان شستشوی مغزی و یا سو ء استفاده جنسی و یا مالی است تصویب گردد.
محققین و جامه شناسان ضمن تذکر و لزوم مراعا ت احتیاط در بر چسب زدن و نشان کردن گروهی به عنوان کالت وجوه مشترکی را در میان گروه های مذهبی افراطی با تمایلات مخرب تشخیص داده اند. حال با قرائتی کوتاه از این وجوه سعی خواهیم کرد که ببینیم آیا آئین بهائی مطابق اتهام آقای لاهیجانی یک کالت است و یا یک دیانت جهانی. گروه هائی که تحت عنوان کالت تمایلات و رفتارهای ضد اجتماعی از خود نشان میدهند دارای وجوه مشترکی هستند که در زیر میاید:
· گروه کالت دارای رهبری کاریزماتیک است و پیروان آن به نحوی متعصبانه و کورکورانه از او پیروی کرده و حکم او را هم اساس عقیده، هم محور عملکرد، و هم نفس حقیقت، و هم عین قانون می دانند .
در دیانت بهائی رهبری فردی وجود ندارد و اداره جامعه تحت نظارت شوراهای محلی ، ملی و بین المللی است که اعضای آنها در انتخاباتی آزاد و بدون تبلیغات و فاقدجهت گیری سیاسی انتخاب می شوند. هیچیک از افراد این شوراها دارای مقام و موقعیتی خاص نیستند و نظر آنها اعتبار قانونی ندارد مگر اینکه به تصویب شورا رسیده باشد . در دیانت بهائی طبقه روحانی وجود ندارد و مردم صغیر و نابالغ تصور نمی شوند که نیازمند تقلید از فردی باشند تا به عنوان واسطه میان خدا و خلق روش زندگی و یا مفاهیم روحانی را برای آنها تعبیر و تفسیر کند .
محافل یا شوراهای محلی در سلسله مراتب اداری تحت نظارت شوراهای بالاتر هستند اما هر یک دارای شخصیت حقوقی هستند و حوزه عملکرد خود را دارند . یعنی اداره جامعه از پائین ترین سطوح شهر و ده آغاز و سپس در سطوح منطقه ای و ملی تبلور پیدا کرده و سرانجام تحت نظارت بیت العدل اعظم ، بالاترین مرجع تصمیم گیری در سطح بین المللی، قرار می گیرد .
· در گروه کالت شک و تردید کردن و یا سئوال کردن و یا هر گونه مخالفت مورد تنبیه قرار می گیرد.
اصل اساسی دیانت بهائی عبارت است از تحری حقیقت . یعنی هر فرد بهائی بایستی با تحقیق شخصی و بدون تقلید از مرام آباء و اجدادی در حقیقت دین کاوش کند و اگر آن را مناسب یافت به آن بپیوندد . لذا گرایش به آئین بهائی با سئوال آغاز می شود و این روحیه تحقیق در طول حیات فرد ادامه می یابد. لذا مستقل و پویا بخشی از جریان تبلور و تکامل ایمان است . ورود به جامعه بهائی و نیز خروج از آن آزاد است. طبیعتاً مثل هر فعالیت جمعی تصدیق این آئین و ورود به جامعه بهائی قواعد و ضوابطی را ایجاد می کند که پیروی از آن شرط وفا به میثاقی است که فرد با قبول آن خود را به اجرای آن متعهد ساخته است . دیانت بهائی به توافق دین با علم و عقل تأکید می ورزد و معتقد است که اگر دین به نزاع با علم و عقل بپردازد تبدیل به خرافات می شود . لذا عقلانیت و تفکر علمی بخشی از جریان تحول روحانی فرد و جامعه است .
· گروه های کالت معمولاً مراسمی شبیه نیایش گروهی و مدیتیشن جمعی و تکرار اوراد را تشویق می کنند و پیروان خود را ملزم به شرکت در جلسات و سخنرانی هائی می کنند که به جهت مغزشوئی و تأکید به تعهد کورکورانه است .
دیانت بهائی عبادت و نیایش و ارتباط با خدا را امری خصوصی می داند و در نماز احتیاج به مقتدا و پیشوا نیست . دیانت بهائی آداب و رسوم مذهبی را به حداقل ممکن رسانده است . در مجالس بهائی معمولاً مناجاتهائی تلاوت می شود و سپس قسمت اعظم آن به مشورت و ایجاد دوستی و وفاق اجتماعی تأکید دارد . کسی کف به دهان نمی آورد، با احساسات مردم بازی نمی کند، به تخریب ادیان دیگر نمی پردازد و مدعی ارتباط با عوالم بالا نمیشود. در دیانت بهائی اعتراف به گناه حرام است . فرد فقط مسئول ایمان خودش است و مسئول نجات روحانی دیگران از طریق امر به معروف و نهی از منکر نیست . در جلسات مطالعات بهائی تأکید و روند کلی برآن است که تفکر و روحیه تحقیق تشویق شود و همه در تمام سطوح علمی و تحصیلی در جریان تحول فرهنگ جامعه شریک باشند .
· رهبری گروههای موسوم به کالت در همه امور شخصی و خصوصی افراد دخالت می کند مثلاً چگونه لباس بپوشند، چه بخوانند، چه بشنوند، و یا چه شغل و حرفه ای را دنبال کنند.
دیانت بهائی معتقد است که جامعه انسانی به مرحله ای از بلوغ فکری و روحانی رسیده است که خود بتواند حیات خصوصی اش را با مقتضیات اجتماعی و اخلاقی یک تمدن جهانی وفق دهد . امور شخصی از قبیل نوع لباس و یا آرایش صورت در حوزه آزادی فردی تعبیر شده اند . حضرت بهاء الله ضمن تأکید بر آزادی ، افراد را تشویق کرده اند که به شرافت انسانی خود احترام بگذارند و خود راملعبه صبیان نسازند . لذا ایجاد تعادل مطلوب و پرهیز از جنبه های افراطی سنت و تجدد مورد تأکید قرار گرفته است . موسیقی از یکطرف به عنوان نردبان ترقی روح تعبیر و تشویق شده و از طرف دیگر آنچه موسیقی وهنر را به انحطاط کشد مانع آزادی انسان برای سیر در مدارج تعالی عاطفی می گردد .
· گروه های کالت برای خود مقام ویژه قائلند و معتقد ند که نجات عالم وابسته به رهبری آنها است .
دیانت بهائی برای خود مسئولیتی جهانی قائل است . معتقد است که هدف آئین حضرت بهاء الله تنویر افکار و تهذیب وجدان فرد وایجاد زمینه برای صلح جهانی و وحدت نوع بشر است . اما تحقق این اهداف را در مشارکت عمومی تمام ملل و ادیان در جریان تحول اجتماعی و فرهنگی می داند و نقش خود را نه در حوزه سیاسی و کنترل قدرت بلکه در توسل به شیوه های تربیتی و تجدد و آبادانی می بیند.
· گروه کالت میان خود و دیگران دیوار می کشد و خود را در محاصره نیروهای متخاصم تصور می کند.
جامعه بهائی به حکم عاشروا مع الادیان بالروح و الریحان معتقد است. حضرت بهاء الله حکم بردگی و نجس دانستن انسانها را لغو کرد و اصل یگانگی نوع انسان را محور تعالیم خود قرار داد . آئین بهائی ضمن نفی سیاست های استعمارگرانه و سلطه جویانه تحول نظام سیاسی عالم را نه در انزوا گرایی و یا مبارزه طلبی بلکه درشکل گیری و تحول مؤسسات جهانی مثل سازمان ملل متحد، در رشد سازمانهای مدنی، در استقرار سیاست های معطوف به امنیت جمعی، در مشورت جهانی، در توسعه و رشد اجتماعی و اقتصادی، در تحکیم حقوق بشر و وجدان جهانی، در بسط آموزش و تحقیق و گسترش دانش و فن آوری، و در ایجاد مؤسسات و سازمانهای جهانی برای تحکیم صلح و مجازات ناقضین حقوق بشر می داند . پارانویای توطئه بینی و توطئه پنداری را مردود میداند و به جای آن بر تفکر علمی و واقعگرا و ضمنا خوشبین به طبیعت انسان تاکید می کند. تمدن جهانی را در حال سیر به مرحله بالاتری از تعالی فکری و علمی و اخلاقی می بیند و معتقد است که در این مسیر همه ملل در گیر دو جریان مخرب و سازنده هستند.
· در فرقه های موسوم به کالت هدف وسیله را توجیه می کند مثلاً دروغ گوئی و یا پشت پا زدن به خانواده و حتی در مواردی قتل و جنایت برای رسیدن به اهداف گروهی تشویق می شود .
در امر بهائی وسیله و هدف یکی هستند . دروغ گوئی سرمنشاء همه رذائل اخلاقی محسوب شده است . تقیه حرام است . اگر دین باعث تفرقه و دشمنی شود بی دینی مرجح است . احترام به پدر و مادر واجب است . میان خدمت به جامعه بهائی و خدمت به پدر و مادر ارجحیت به والدین داده شده است .
· در این گروه ها افراد تحت فشار قرار می گیرند که به هر ترتیب عضو گیری کنند و نیروهای تازه را جذب نمایند .
تبلیغ آئین بهائی و گسترش کمّی و کیفی آن از مقتضیات این دیانت است . همانطور که اسلام و مسیحیت نیز با تبلیغ ، دیانت خود را انتشار دادند و به آن ابعاد جهانی بخشیدند . منتهی در جریان تبلیغ هرگونه عملی که با اخلاق و قانون مغایرت داشته باشد نهی شده است . تبلیغ در وهله اول بایستی از طریق حُسن اخلاق و تحول شخصیت فرد بهائی صورت گیرد و دوم از طریق بیان حقیقت و پرهیز از هرگونه خشونت . آثار بهائی تأکید می کنند که ” آنچه دارید بنمائید اگر مقبول افتاد مقصود حاصل والا تعرض باطل ” . پیوستن به دیانت بهائی امری وجدانی و آزاد است . هدف تبلیغ از هدف تحری حقیقت جدا نیست . هر دو جریاناتی در طرق کشف و انتشار حقیقتند . صرف قبول آئین بهائی شرط ایمان نیست . لازمه اقبال به آئین بهائی نفی خشونت ، محبّت و خدمت به نوع بشر ، ترک تعصبات جاهلیه ، پرهیز از مقام جوئی و برتری طلبی ، یکی شدن نیات درونی با اعمال بیرونی و پرهیز از دورنگی و تزویر را می طلبد .
· فساد مالی در این گروه ها موجود است و اکثراً تمام تشکیلات برمحور کسب پول و نفوذ اقتصادی میگردد .
در دیانت بهائی کمک مالی به جامعه یک وظیفه آزاد فردی و وجدانی و خصوصی است . نه کسی مطلع است که دیگران چه مقدار به صندوق بهائی کمک کرده اند و نه میزان کمک مالی موجب و اسباب مزیت اجتماعی است . از همه مهمتر و قابل تأمل تر آنست که جامعه بهائی از هیچ فرد ویا سازمان غیر بهائی کمک مالی دریافت نمی کند . افراد بهائی موظفند با امانت و صداقت کار کنند وبه درآمد خود ولو ناچیز کفایت کنند و رشوه و فساد مالی را نوعی از خیانت به وطن و همنوعان خود محسوب دارند .
بیان مختصر این چند مورد به خوبی نشان می دهند که دیانت بهائی نه کالت است و نه فرقه ضاله . دیانتی است جهانی که در ۱۸۹ کشور مستقل انتشار یافته و پیروانش شامل ۲۱۰۰ از ملل و نژادها و مذاهب و فرهنگها و قبائل و عشائر متعدد است . آثارش به بیش از ۸۰۰ زبان ترجمه و معابدش در ۵ قاره عالم برای دعا و نیایش پیروان همه ادیان تأسیس شده است . هزاران مدرسه و مؤسسه بهائی برای بسط تعلیم و تربیت و بهداشت ، رفع بیسوادی ، احیای حقوق انسانی ، توسعه و رشد اجتماعی و اقتصادی ، دفاع از حقوق زنان و اقلیت ها و حفظ حقوق اطفال کوشا هستند .
جامعه بین المللی بهائی به عنوان یک سازمان غیر دولتی از بدو تشکیل سازمان ملل با آن همکاری داشته و در شورای اقتصادی و اجتماعی آن به عنوان مشاور همکاری دارد و نیز با مؤسساتی مثل یونیسف برای تخفیف مشکلات جهان و پیشبرد اهداف صلح همکاری می کند . این دیانت در طول ۱۶۰ سال از یک نهضت گمنام و سرکوب شده تبدیل به آئینی جهانی گشته که هم اکنون در اکثر کشورهای عالم دعوت می شود تا در تمام فعالیت های مربوط به گفتگوی ادیان همراه با جوامع دینی چندین هزار ساله مثل مسیحیت و اسلام و یهود و بودائی شرکت کند .
دیانت بهائی بر آزاد اندیشی استوار است و از هرگونه فتنه و فساد پرهیز دارد . این دیانت در حالی که روند پیشرفت آن با سرکوب و اختناق همراه بوده و مبشر آئینش اعدام شده و پیامبرش توسط علما و مراجع سیاسی ایران و عثمانی در زندان و تبعید به سر برده و هزاران نفر از پیروانش شکنجه شده و به قتل رسیده اند از اهداف صلح جویانه و طرق مسالمت آمیزش دست برنداشته است .
تمام ملل آزاد جهان این جامعه را به رسمیّت شناخته و محترم می دارند . فقط حکومت های استبدادی مثل آلمان نازی و رژیم استالینی به تعقیب و سرکوب آن پرداخته اند .
دیانت اسلام زمانی مروج آزادی فکر و حقیقت جوئی بوده است . بهتر است آقای لاریجانی با توجه به این پیشینه تاریخی به انصاف قضاوت کنند و به عنوان دبیر حقوق بشر ، احترام به حقوق بشر را ماورای چرب و شیرین وابستگی های سیاسی خود قرار دهند .