تقدیم به یاران عزیز ایران

تقدیم به یاران عزیز ایران

نرم نرمک میرسد اینک بهار

روزها و هفته ها و ماهها آمدند و آمدند و آمدند و چه زود دیر شد و یک سال دیگر هم گذشت وچه سالی بود این سال !چه زندانهائی که از انبوه آدمها پر شد و خالی شد. چه وثیقه هائی که تعیین نشد. چه حکم هائی که بریده نگشت و چه خونها که ریخته نشد. چه پدران و مادرانی که در تب و تاب واضطراب شب را به صبح نرساندند .چه کودکانی که از فراق پدر یا مادر خود بی تابی نکردند.چه خانواده هائی که روزهای تلخی را در بی خبری از عزیزانشان بسر نبردند

ولی با این همه باز بهار دیگری از راه رسید. گلها و درختان جوانه زدن را آغاز کردند و نوید بخش شروعی دوباره گشتند و چه زیباست بهار.ودر این بهار می بینیم که هنوز هفت جوانه امید، استقامت، ایثار، محبت ،شهامت، صبر و صداقت در پس سلولهای اوین به انتظار نشسته اند و هزاران چشم مشتاق منتظر است تا شکوفائی و به گل نشستن آنها را نظاره کند . اینکه چه سرنوشتی در انتظار آنان و انسانهائی نظیر آنهاست اندیشه را به هر سو می کشاند اما فراسوی تمامی این افکار٬ تامل بر این نکته که چرا اولیای امور با هموطنان و همنوعان خود اینگونه رفتار می کنند قلبها را به درد می آورد و افکار را شگفت زده می سازد . این سروده فریدون مشیری را به خاطر بیاوریم که می سراید :

صحبت از پژمردن یک برگ نیست

فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست

فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست

فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست

درکویری سوت و کور

درمیان مردمی با این مصیبت ها صبور

صحبت از مرگ محبت، مرگ عشق

گفتگو از مرگ انسانیت است

به امید بیداری تمامی قلبها و شکوفایی نهال عشق و انسانیت . به امید ایرانی عزیز و سربلند وبه امید صلح و دوستی و آشتی . این مناجات راهم به یاد یاران عزیز ایران و سایر عزیزان بیگناه در زندان تلاوت میکنیم :

بسم اللهِ العَزیزالجَمیل

سبحانکَ یا الهی قَد َظهَرت َطلایعُ ربیعِ فضلِکَ واخضَّرتْ بِها اراضی مَملکتکَ و َامْطَرتْ سحابُ سماءِ کَرِمکَ علی هذِه المدینهِ التی فیها حُبسَ مَنْ اراَد عِتقَ بَریتک وبِهِ تَزینتْ اَرضُها وتَرَدّی اشجارُها و استَفرَحَتْ اهلُها ولکن قلوبُ اَحِبَتکَ لاتُسِّرُ اِلامِنِ ربیعِ عواطِفکَ الذی بِهِ تَخَضَّرُ القلوبُ وتُجَدَّدُالنفوسُ و تُثمِرُ اشجارُالوجودِ ای رَبِّ فد اِصَّفرَ نَباتُ قلوبِ اَحِبَتِکَ فَاَمْطِرْ علیهم مِن سحابِ المعانی ما ینبِتُ مِنْ صُدوُرِهِم کَلا عِلمِک وحِکمَتِکَ ثُمُّ اَسرِرْهُم ِبا ظهارِ امرِکَ وَاسْتِعلاءِ سلطنتِکَ ای ربّ کلٌّ مترِّصٌد الی شَطرِ جُودِکَ و متّوجِهٌ الی افقِ فضلِک لا تَحرِمهم بِاحسانِک انک انت المقتدرُ بِسُلطانِک لااله الا انت العزیز المهیمنُ القیوم

ای رَبِّ فاجْعَلْ رزقی جمالَک وشرابی ِوصالَک واَملی رضائَک و عملی ثنَائَک و انیسی ذکرکَ و مُعینی سُلطانک و مُستَقَرّی مَقرّک ووطنی مقامَ الذی جَعَلتَهُ مُقَدّسهً مِنْ حدوداتِ المُحتَجِبین و اِنَّک انتَ المقتدرُ العزیزُ القدیر.

Comments are closed.