استدلال بهائی ستیزان به تنبیه النائمین

استدلال بهائی ستیزان به تنبیه النائمین

کاویان صادق زاده میلانی

خواهر حضرت بهاءالله عزیّه خانم پس از ردّ دعوی ایشان به عنوان موعود بیان در اواخر عمر خود رساله ای نوشت. در این رساله که بنا بر تحقیقات تاریخی و اعتراف ازلیان نوشته شخص دیگری است موارد تاریخی ناهمگن و اشتباه را عمدا ً وارد تاریخ ساختگی خود کرده اند. این رسالۀ عمّه از جمله موارد تاریخی خام است که بهائی ستیزان از آن بهره برده اند و در آینده نیز بیشتر مد نظر ایشان خواهد بود.

کتاب تنبیه النائمین بنا بر قرائن درونی کتاب کار شخص ایشان نمی تواند باشد ولی البته ممکن است که در ارائه موارد تاریخی خود عزیّه خانم نقش داشته اند. در این مورد بعدا بحثی تفضیلی خواهیم داشت.

همراه بلاگ مواردی را از این کتاب نقل فرمودند که در بخش کامنت مذکور شده و اراده جواب در این موارد فرموده اند.

از غرایب مساله سری قتلهایی است که به جامعه بهائی منسوب کرده است. خموش از همراهان بلاگ می نویسد که:

اما خوب است کمی به تاریخ بهایی سر بزنی تا ببینی تفکری که دم از وحدت عالم انسانی می زند وادعای تحری دارد و برای آزادی سینه چاک می دهد و مدعی اتمام دوره سراسر نور اسلام است چه فجایعی در بطن خود دارد. با تنبیه للنائمین که آشنایی؟!!در آن کتاب جنایات رهبر امروز شما دربغداد که شما او را من یظهره الله می خوانیدش به تفصیل آمده و من گوشه از ان را از باب تذکر می اورم:”جمع آوری جمعی از قلاش واوباش های ولایت ایران و جسته گریخته های آن سامان را که در هیچ زمان به هیچ مذهبی داخل نشده و به هیچ پیغمبری ایمان نیاورده، جز آدم کشی کاری نیافته و به غیر از مال مردم بردن به شغلی نشتافته، با آن ادعای حسینی کردن، اشرار شمر کردار را به دور خود جمع نمودند، ا ز هر نفسی که غیر از رضای خاطر ایشان نفسی بر آمد قطع کردند و از هر سری که جز تولای ایشان صدایی برآمد کوبیدند و از هر حلقی که غیر از خضوع به ایشان حرفی بیرون آمد بریدند و در هر دلی که در او سوای محبت ایشان بود شکافتند

همانطور که حقیر در کامنت عرض کردم این بحث دشواری است که مقداری مقدمه می خواهد. عزیّه خانم طرفدار ازل بوده و مخالف حضرت بهاءالله بود و در این شکی نیست. کتاب تنبیه النائمین بنابر شواهد درونی آن حداقل ۴۰-۶۰ سال پس از پس از دوره بغداد قلم خورده است. در این کتاب اشاره به فوت حضرت بهاءالله شده پس تاریخ نگارش آن باید ۱۳۰۹ ه.ق به بعد باشد (۱۸۹۲ میلادی). خود عزیّه خانم در سال ۱۳۲۲ قمری از دنیا رفته اند. برای من باعث تعجب که چگونه بانویی ایرانی با سواد کم و ساکن تهران فهمیده که در ۴۰ یا ۶۰ سال پیش در بغداد کی و چگونه کدام ازلی کشته شده است؟ مساله فقط نقل قول نیست. آیا ایشان در بغداد بوده؟ آیا در تاکر و تهران بوده و شنیده است؟ آیا منبع بی طرفی است؟ آیا شخص راستگویی است؟ آیا راوی خبر مطمئن بوده یا کاتب نظر ایشان امین بوده؟ اینها سوالاتی است که یک محقق که کتاب را باز می کند باید به آنها بپردازد و پیش از نقل قول کتاب را سبک و سنگین کند.

من کتاب را دقیق مطالعه کرده ام. به نظر من کتاب ارزش تاریخی و محتوایی ِ ضد بهائی ندارد. در بسیاری از موارد ضمن مطالبی که دست اول و به عنوان شاهد حاضر و زنده روایت و نقل می کند کاملا دروغ است. برای مثال در صفحه ۷۲ و ۷۳ چاپ تهران مطلب زیر در مورد ملا محمد زرندی نبیل و شعر او می نویسد که:
«…از آن جمله قصیده ایست که به جنگ قصیدۀ معروف طراز یزدی رفته و بهمان سبک ساخته و یکی از اشعار آن قصیده این است:

خلق گویند خدایی و من اندر غضب آیم
پرده برداشته مپسند بخود ننگ خدایی
و روزیکه این قصیده را در مجمع عام خواند بحصور مبارک خواند چقدرها مورد تحسین و تمجید گردید»
حالا از خوانندگان و همراهان بلاگ می خواهم محبت بفرمایند و بیان کنند که این جلسه و نشست در کجا بر قرار بوده است؟ در کدام محفل و کجا بوده که عزیّه خانم بوده اند و نیز جمال اقدس ابهی و همچنین جناب نبیل زرندی بوده اند که این شعر برای بار اول در محضر عزیّه خانم تلاوت شد که بنا بر فرمودۀ ایشان حضرت بهاءالله از آن به وجد آمده و تشویق کردند و مرحبا و تمجید کردند؟

اشاره به طراز یزدی هم بیشتر به قلم یکی از رجال شعرشناس ازلی مشرب می ماند تا عزیّه خانم که این نیز مطلبی برای بخثهای آینده است.

بهائی ستیزان عزیز، چو عنقا را بلند است آشیانه، به تخم مرغ خانه قناعت کنید. مخالفت شما با دین بهائی اشکالی ندارد ولی به محتوایی که نمی دانید و نمی فهمید دل نبندید و اقتدا نکنید. کتاب تنبیه النائمین ممکن است باشاره ایشان نوشته شده باشد ولی قطعا ً اثر قلم ایشان نیست. در نهایت این نیز نمونه خوبی از ضعف و کاستیهای بهائی ستیزان ازلی مشرب و القاآت بی پای یک جمع سوخته ازلی است که رویاهایشان را برای رهبری و کسب قدرت نقشی بر آب می دیدند.

Comments are closed.