درس هائی از پابرجائی تسلیم ناپذیر

درس هائی از پابرجائی تسلیم ناپذیر

اعلامیه حزب مشروطه ایران

از محکومیت هفت تن از سرامدان اجتماع بهائی ایران تنها با همدردی و اعترض نمی‌توان گذشت. رژیم اسلامی آن دو خانم و پنج آقا را که همه از ایرانیان برجسته و خدمتگزار هستند صرفا به دلیل بهائی بودن به صد و چهل سال زندان محکوم کرد. در ادامه سیاست رژیم به بی سر کردن اجتماع بهائی ایران بار دیگر گروهی از بهائیان قربانی باور‌های مذهبی اجتماعی شدند که تنها گناهش در اقلیت بودن است.
محکومیت این گروه دنباله یک داستان دراز ننگ‌آور است که با کشتار‌های هولناک اوایل سده نوزدهم قاجار آغاز شد و باسیاست‌های ریشه‌کنی جمهوی اسلامی دنبال می‌شود. اما این داستان دراز ننگ‌آور رویه دیگری دارد که به ویژه امروز در گرماگرم پیکار مردمی بر ضد رژیم می‌باید بر آن تاکید کرد. بهائیان از سیاست کناره می‌گیرند ولی سیاست ایران می‌تواند از آنها درس‌های گرانبهائی بگیرد.

نخستین درسی که بهائیان به ایرانیان دیگر می‌دهند پابرجائی تسلیم ناپذیر در زیر سخت‌ترین فشار‌هاست. خانه بهائی را آتش می‌زنند؛ کسب و کارش را می‌بندند؛ اموالش را می‌ربایند؛ از اداره و دانشگاه بیرونش می‌اندازند؛ به اعدام و زندان‌های دراز مدت محکومش می‌کنند و خم به ابرو نمی‌آورد و هر روز ناله سر نمی‌دهد و نا امید نمی‌شود . دم از شکست و بیهودگی نمی‌زند. آنها که هر روز از ناکامی و مرگ جنبش سبز سخن می‌گویند همین بس که نگاهی به هم میهنان بهائی خود بیندازند. چه کسی بیشتر “حق” دارد آیه یاس بخواند؟
دومین درس، به همان اهمیت، بسیج نیرو‌های اندک فردی و درآوردنش به یک شبکه قدرت اجتماعی است. استراتژی دفاعی بهائیان ایران در دوران جمهوری اسلامی از صفحات سربلند تاریخ ما به قلم خواهد رفت. هنگامی که در‌های دانشگاه بر دانشجویان بهائی بسته شد بهائیان دانشگاه را به خانه‌های خود بردند. فرهیختگان بهائی به رایگان در خانه‌ها به گروه‌های کوچک جوانان چنان آموزسی دادند که توانستند به دانشکاه‌های معتبر در اروپا و امریکا پذیرفته شدند.
بهائیان آخوند و کشیش ندارند و گردانندگان محلی اجتماعات بهائی در هر جا کار‌های مربوط به “احوال شخصی” را مانند ازدواج و زایش و اداره مراسم مذهبی انجام می‌دهند. از آنجا که آن گردانندگان آماج اصلی سرکوبگری بوده‌اند اکنون در گروه‌های کوچک بهائی در هر جا کسانی با دیدن آموزش لازم این تکلیف را بر عهده می‌گیرند. “رهبری” به حد اکثر پخش شده است. سر ها به اندازه‌ای زیادند که حتا جمهوری اسلامی هم نمی‌تواند قطع کند.

جنبش سبز ایران که رواداری سیاسی و مذهبی یک ویژگی عمده گفتمان لیبرال دمکرات آن است، می‌تواند از نزدیک‌تر به هم میهنان بهائی بنگرد. تسلیم ناپذیری در زیر ضربت‌ها؛ رهبری غیر متمرکز تا کوچک‌ترین گروه که هر ضربتی را تاب خواهد آورد؛ همیاری و ریختن منابع، هر چه هم ناچیز ،بر روی هم، به جنبش سبز نیز مانند اجتماع بهائی ایران یاری خواهد داد.

 

Comments are closed.