توقیعات قائمیت

کوشا

توقیعات قائمیت

توقیع به معنی امضاء کردن و تأیید نمودن نامه‌ها است که معمولاً بزرگان و پادشاهان ذیل نامه‌ها و درخواستهای افراد زیردست مطالبی را نوشته و امضاء می‌کردند که در واقع همان توشیح است(۱) ولی از لحاظ مذهبی به مکتوبات صادره از ناحیه مقدسه توقیع عنوان شده است (۲) که صدور این توقیعات از زمان امام حسن عسکری آغاز شده و در دوران نیابت نایب اوّل عثمان بن سعید العمری و نایب دوم محمد بن عثمان ادامه داشته و تصور عامه این بوده که این توقیعات از جانب امام زمان یا حجه بن الحسن صادر شده است. نکته قابل توجه این است که توقیعات صادره همه به یک خط بوده (۳) که با درگذشت نایب دوم یعنی محمد بن عثمان در سال ۳۰۵ صدور توقیعات متوقف شده و بعد از یک وقفه طولانی توقیعات به خط دیگری در زمان نیابت حسین بن روح از ناحیه مقدسه بیرون آمد(۴) که ظن قوی بر این است که توقیعات صادره در زمان امام حضرت حسن عسکری و عثمان بن سعید و محمد بن عثمان توسط نایب دوم یعنی محمد بن عثمان نوشته شده و به حجه بن الحسن نسبت داده شده است.

قائم در لغت معانی مختلفی دارد از جمله به معنی به پا خاسته، وابسته به خود (قائم به ذات) استعمال شده ولی در اصطلاح مذهبی لقب موعود مذهب تشیّع است که دارای القابی مانند مهدی، صاحب الزمان، امام دوازدهم و … که در نزد مذاهب اسلامی از اهمیت و تأکیدی خاص برخوردار بوده تشیع دوازده امامی به موضوع قائم اهمیّت بیشتری داده به طوری‌که تمام اهداف و آمال تشیع در گرو ظهور قائم است قائم آل محمد یعنی قیام کنندۀ خاندان حضرت محمد که برای احیای مذهب تشیع و اجرای عدل و عدالت و مبارزه با حکمرانان فاسد قیام خواهد کرد و تمامی آمال تشیع را تحقق خواهد بخشید مفهوم دیگر قائم توسط ائمه تعریف شده است و روایت است که قائم کسی است که بعد از مرگش قیام کند(۵) از دیدگاه تشیع قائم امام دوازدهم و فرزند امام حسن عسکری است که در سال ۲۵۵ ه. ق متولد شده و در سال۲۶۰ ه. ق با ورود به سرداب خانه مسکونی خود به غیبت رفته است و در ایام غیبت چهار نایب به ترتیب عثمان بن سعید العمری و فرزندش محمد بن عثمان و بعد یکی از دستیارانش به نام حسین بن روح و بالاخره علی بن محمد سمری به مدت ۶۹ سال نیابت امام را به عهده داشتند و واسطه اخذ وجوه شرعی و ارسال آن به ساحت امام غایب بودند و با مرگ نایب چهارم دورۀ غیبت صغری اتمام پذیرفته، امام وارد غیبت کبری شده که از مدت آن کسی خبردار نیست. تشیع در اثبات عقاید خود متمسک به تعدادی از احادیث و روایت‌ها شده که در آن‌ها صریحاً هم به دوازده امام و وصی بعد از پیامبر اسلام اشاره شده و هم اسامی آنان ثبت شده است از جمله این ها روایت معروف لوح فاطمه است که ابو بصیر از حضرت صادق روایت کرده که پدرم به جابر بن عبدالله انصاری فرمود(۶) از آن‌جا که جابر سال‌ها پیش از امامت امام باقر وفات یافته بود یعنی در سال ۷۸ یا ۷۹ که دوران ولایت حضرت زین العابدین بوده چه که آن حضرت در سال ۹۴ یا ۹۵ وفات یافته بود(۷) لذا از دیدگاه محققین بی‌طرف همه این نوع احادیث که هم به اسامی ائمه و هم تعداد آنان که دوازده نفرند اشاره دارند جعلی(۸) و بعد از قرن سوم توسط افرادی جعل شده که در دوران حیرت بزرگ(۹) بسر می‌بردند و مذهب تشیع به علّت ناامیدی و سرشکستگی که به بن‌بست رسیده بوده و اکثریت مؤمنان آن یا پیرو جعفر(۱۰) برادر امام حسن عسکری شده که مدعی بود امام حسن وفات یافته بدون این‌که وارثی(۱۱) یا فرزند داشته باشد(۱۲) و در حضور خلیفه وقت نیز این موضوع ثابت شد و تمام ارثیه آن حضرت را بین جعفر و مادرش حدیث تقسیم کردند(۱۳) و حتی خواهر امام حسن عسکری نیز از پیروان جعفر شد(۱۴) و یا به سایر فرقه‌های اسلامی پیوستند(۱۵) لذا علمای شیعه مذهب برای نجات تشیع و حفظ ایمان افرادی که تعداد آنان به انگشت شمار رسیده بود این مسائل را تدوین و وارد کتاب‌ها کردند(۱۶) مسئله قائم از زمان حضرت رسول اکرم مطرح بوده و حدیثی که عامه و خاصه از آن حضرت روایت کرده‌اند مؤید این نظریه است که آن حضرت فرمود اگر از عمر عالم فقط یک روز باقی مانده باشد خداوند آن روز را چندان طولانی می‌کند تا مردی از فرزندان من قیام کند و دنیا را پر از عدل و داد نماید همان طوری‌که از ظلم و ستم پر شده است(۱۷) لذا همه مذاهب اسلامی به نوعی به آن اعتقاد داشته و شاید ظهور قائم تنها مسأله‌ای است که همه مذاهب اسلامی به نوعی در آن وحدت نظر دارند بدون این‌که درکم و کیف مسئله توافق داشته باشند از بین یازده امام ،تشیع اثنی عشریه در حق پنج امام مردم اعتقاد پیدا کردند که آنان قائم هستند و نمرده و روزی قیام کرده و دنیا را پر از عدل و داد خواهند کرد از جمله گروه سبائیه که شهادت حضرت علی را نپذیرفته و او را قائم و غایب دانستند.(۱۸)و فرقه باقریه حضرت محمد باقر را قائم دانستند(۱۹) و فرقه ناووسیه به قائمیت حضرت جعفر صادق اعتقاد پیدا کردند(۲۰) و فرقه واقفیه به قائمیت موسی کاظم و(۲۱) گروهی نیز در حق حسن عسکری این اعتقاد را پیدا کردند(۲۲) و به تعدادی دیگری خارج از ۱۱ امام نیز مردم اعتقاد داشتند که آنان قائم وحی و زنده هستند از جمله کیسانیه‌ (۲۳)که محمد حنفیه فرزند حضرت علی و هاشمیه(۲۴) ابوهاشم عبدالله بن محمد فرزند محمد حنفیه و مختاریه(۲۵) علی بن محمد پسر دیگر محمد حنفیه و زیدیه(۲۶) زید برادر امام محمد باقر و اسماعیلیه(۲۷) فرزند امام جعفر صادق و محمدیه(۲۸) ابو جعفر محمد بن علی برادر امام حسن عسکری را قائم وحی و صاحب غیبت دانستند و اما اهل تسنن قائم را بیشتر با لقب مهدی می‌شناسند و آن اهمیتی که ظهور قائم در نزد تشیع دارد در نزد آنان ندارد ولی اعتقادشان این است که مهدی از فرزندان حضرت محمد هست که در آخر زمان از پدر و مادر خود متولد شده و به فرمان خداوند برای اصلاح مذهب و دین قیام خواهد کرد(۲۹) و از آن‌جا که به مسئله امامت اعتقادی ندارند لذا معنی امام دوازدهم در نزد آنان بی‌اعتبار و بی‌مفهوم است.

 

با توجه به همه تضادها و عقاید مختلف در ظهور قائم و مهدی چنین به نظر می‌رسد که اصل موضوع یعنی ظهور شخصیتی در آخر زمان به عنوان موعود اسلام و همه فرق اسلامی صحیح بوده و بقیه مسائل و اعتقادات در مورد شخصیت قائم و نسب او را فرق مختلفه با توجه با سلایق خود آن‌ها را تدوین کرده‌اند. در همه ادیان اشاره به ظهور موعود در آخر زمان شده که بانی صلح اعظم و اتحاد نوع بشر در روی زمین خواهد بود و با توجه به مأموریت عظیم موعود این نظریه مسلم می‌گردد که موعود هرچند به ظاهر به عنوان امام ظاهر خواهد شد ولی این وظایف در شأن یک پیامبر اولی‌العزم است نه در شأن یک رهبری که در ظل دیانت قبل است پیامبران بزرگی مانند حضرت موسی و عیسی و محمد با تمامی اقتدار و امکانات خود نتوانستند جامعه ایده‌آلی را بوجود آورند و آن را موکول به آینده و یا آخر زمان کردند لذا مسلم است که موعود باید آن‌چنان اقتداری داشته باشد که بتواند وعود انبیای سلف را عملاً تحقق دهد پس ظاهراً قائم یا مهدی عنوانی بوده برای موعود عظیم و جهانی که به مراتب صاحب اختیارات و امتیازات نسبت به انبیای گذشته هست و از طرفی قرآن کریم ظاهراً در هیچ آیه‌ای به ظهور قائم یا نام مهدی اشاره نکرده است و این مسئله فقط در احادیث و روایت‌ها مورد بحث قرار گرفته است. ولی از طریق شیعه بیش از یکصد و سی آیه قرآنی به ظهور و ارتباط با قائم یا مهدی تفسیر شده است(۳۰) ولی قرآن کریم ارسال رسل را سنت الهی دانسته و این سنت نیز تغییر ناپذیر است(۳۱) و در آینده پیامبرانی از جانب خداوند برای هدایت و انذار مردم خواهد آمد(۳۲) و حتی خود خداوند در آینده به روی زمین آمده(۳۳) و زمین به نورش روشن خواهد شد(۳۴) آیات لقاءالله و دیدار خداوند فزون از شمارش است(۳۵) و حضرت محمدعلیه بهاءالله از این نظر لقب مبشرگرفته بود(۳۶) از تعمق در آیات لقاءالله می‌توان دریافت که مراد خداوند ظهور پیامبر عظیم الشأنی هست که قدرش اعظم از کل انبیاء و امرش اعلی و ارفع از عرفان و ادراک کل اولیاء است(۳۷) که برای ایجاد صلح و وحدت در عالم انسانی ظاهر خواهد شد.

تواقیع حضرت باب

حضرت باب برای آثار خود از اصطلاح کتاب، صحیفه، خطبه، شرح، تفسیر، مناجات، رساله(۳۸) استفاده فرموده ونیز برخی از آثار آن حضرت توقیع نام دارند در آثار آن حضرت مشاهده نشده که این عنوان را به آثارش داده باشند(۳۹) ولی در آثار حضرت بهاءالله(۴۰) و آثار حضرت عبدالبهاء(۴۱) و نیز دستخط‌های حضرت شوقی ربانی(۴۲) از عنوان توقیع برای آثار حضرت باب استفاده شده است.

لذا در بین بابیان و بهائیان این عنوان متداول شده و به برخی از آثار حضرت باب توقیع اطلاق کرده و در فهرست مجموعه آثار آن حضرت نیز از این عنوان استفاده شده است. حضرت باب توقیعات زیادی برای افراد مؤمنین و غیر مؤمنین ارسال فرموده‌اند مانند توقیعات محمد شاه(۴۳) توقیعات حاجی میرزا آغاسی(۴۴) توقیع علما(۴۵) توقیع شریف مکه(۴۶) توقیع امام حنفی(۴۷) توقیع من یظهره‌الله(۴۸) و هزاران توقیع دیگر(۴۹) که به نفوس مختلفه ارسال فرموده‌اند و از جمله این‌ها توقیعاتی است که به نام توقیعات قائمیت معروف هستند که در آن‌ها حضرت باب بصراحت و بدون ابهام خود را مهدی یا قائم و یا به طور کلی موعود اسلام معرفی کرده و در واقع مدعی مقام قائمیت و مهدویت شده‌اند تعداد دقیق این توقیعات معلوم نیست ولی چند توقیع از تواقیع قائمیت در مجموعه آثار آن حضرت به چشم می‌خورد که در این مقاله به معرفی اجمالی آن‌هاپرداخته و موضوعات مطروحه آن‌ها را مورد مطالعه قرار می‌دهیم.

الف: توقیع خال اکبر

این توقیع به افتخار سید محمد خال اکبر نازل شده است شرح حال جناب خال در کتاب خاندان افنان و سایر کتب تاریخی ثبت است مشارالیه در سال ۱۲۷۸ بعد از نزول کتاب مستطاب ایقان و زیارت آن به شرف ایمان فائز شد. این توقیع از دو قسمت عربی و فارسی تشکیل شده است و در مجموعه‌های خوشه‌هایی از خرمن ادب و هنر جلد ۶ و کتاب ظهور الحق جلد سوم ص ۲۲۳و مجموعه سبز جلد ۵۸ ص ۱۷۲ می‌توان متن کامل آن را زیارت کرد.

ب: توقیع جناب عظیم

این توقیع به افتخار جناب شیخ علی تزشیزی ملقب به عظیم نازل شده که در تبریز به دست ایشان رسید و احتمالاً در اواخر سجن ماکو نازل شده است شرح حالش در کتب تاریخی مانند ظهور الحق جلد ۳ ص ۱۶۳ نوشته شده و بالاخره در حادثه رمی شاه در طهران شهید گردید. این توقیع به زبان عربی نازل شده است و متن کامل این توقیع را می‌توان در ظهور الحق جلد ۳ ص ۱۶۴ وکتاب قسمتی از الواح خطی نقطه اولی و آقا سید حسین کاتب ص ۱۲ که چاپ ازلیان است زیارت کرد.

ج: توقیع محمد تقی هروی یا هراتی

این توقیع به افتخار محمد تقی هروی از مؤمنین اولیه آن حضرت نازل شده نسبتاً طولانی‌تر از دو توقیع فوق است قسمتی از این توقیع را در کتاب ظهور الحق جلد سوم ص۷۰ و متن کامل آن در مجموعه( -c۲۰۱۵ ) ص ۱۱۵ مندرج است می‌توان زیارت کرد.

ح: توقیع دیگر

مخاطب این توقیع نیز محمد نام دارد و این‌که ایشان چه کسی بوده نیاز به بررسی و مطالعات در آینده دارد این توقیع مبارک نیز از چندین صفحه تشکیل شده و در مجموعه جلد سبز نمره ۶۴ ص ۱۵۲ مندرج است.

خ: توقیع دیگر

این توقیع نیز به افتخار محمد نامی نازل شده این توقیع حدوداً یک صفحه است متن کامل این توقیع نیز در کتاب قسمتی از الواح خط نقطه اولی و آقا سید حسین کاتب ص ۱۸-۱۷ توسط ازلیان به چاپ رسیده مندرج است

د: توقیع دیگر

این توقیع از تمامی تواقیع مفصلتر و در حدود پنجاه صفحه می‌باشد و در مجموعه جلد سبز نمره (c-۶۰۰۷) در ص ۲۸۹ مندرج است. و مخاطبش شخصی به نام علی است.

ر: توقیع دیگر:

این توقیع به دو زبان فارسی و عربی نازل شده و در کتاب ظهور الحق جلد دوم ص ۴۵۶ مندرج است و جناب ابوالقاسم افنان متن این توقیع را در کتاب عهد اعلی ص ۳۳۲ آورده و نام آن را توقیع برای علما گذارده است این توقیع نیز نسبتاً طولانی است.

عناوین توقیعات

تمامی این تواقیع با آیه بسم الله المنع الاقدس آغاز شده‌ و این عنوانی است که حضرت باب برای آثار مهم و شریعتی خود به کار برده‌اند مانند کتاب مبارک بیان عربی و فارسی و تواقیع من یظهره‌الله و توقیع قیامت که مصدر به این آیه هستند و مفهوم این آیه را در مقاله تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم از منظر حضرت باب از راقم سطور که در سایت نگاه منتشر شده می‌توان مطالعه نمود.

مقام قائمیت

حضرت باب در تمامی این توقیعات به صراحت خود را موعود اسلام معرفی فرموده و ادعا کرده‌اند که مراد از ظهور قائم یا مهدی و یا هر عنوان دیگری که در اسلام مطرح است ظهور خودشان هست و منظور حضرت باب از قائم یا مهدی همان مفهومی است که در مقدمه مقاله ذکر شد که دین اسلام و تمامی فرق آن منتظر ظهور عظیمی هستند که در آینده تحت عنوان ظهورالله و مجئی رب ظاهر خواهد شد نه ظهور شخصی که فقط امام و وصی پیامبر اسلام هست به هیچ وجه این مورد منظور حضرت باب نبوده و نیست واین ادعا دو پیام مسرت بخش برای جامعه ایرانی و اسلامی بارمغان اورد اولی کشیدن خط بطلان براعتقاد به وجودشخص موهومی که از اول وجود خارجی نداشت و دومی اعلان پایان انتطارفرج که از اعظم عبادات تشیع بوده که بعد از ظهور باب انسانها باید دست از انتظار بر داشته با تمامی همت و سعی و کوشش جامعه خود را اصلاح کنند در این تواقیع حضرت باب ظهور خود را با این آیات معرفی فرموده‌اند:

قل انه لمحمدهاد قل انه لمهدی موعود فی ام الکتاب قل انه صاحب حق کل به یوعدون قل انه قائم حق کل به موقنون (توقیع عظیم) یعنی بگو باب همان محمد هادی است بگو باب مهدی موعود در قرآن کریم هست بگو باب صاحب حق هست که کل به ظهور او وعده داده شده‌اند بگو باب قائم حقیقی است که کل (حروف حی) ظهور او را یقین کرده‌اند. و نیز ظهور خود را ظهور سرّ نامیده که مراد مقام مظهریت که فوق مقام نبوت و رسالت است چنانچه فرموده: چون‌که ظهور سرّ، ظهورالله است نه ظهور به شأن نبوت و ولایت بل به ظهور ربوبیت از این جهت ظاهر شد به ظهور اننی انا الله لا اله الا انا (توقیع جناب خال) و کلاً ظهور خود را مافوق تمامی ظهورات گذشته از حضرت آدم تا حضرت خاتم عنوان فرموده و خود را صاحب اختیارات و امتیازات تمام پیغمبران سلف دانسته لذا به تدوین شرع جدید و نزول آیات الهی پرداخته و دین خود را ناسخ دین حضرت محمد معرفی کرده می‌فرمایند: و صاحب کلامی که حج و کل دین به قول او برپاست بل نبوت نبی و ولایت ولی ثابت است به قول او. (توقیع خال)

رجعت

شیعیان اعتقاد دارند که در زمان ظهور قائم حضرت محمد و ائمه اطهار به دنیا برگشته مؤمن به حضرت قائم می‌شوند و دین او را نصرت می‌کنند و در اثبات این عقیده به بعضی از آیات قرآنی و احادیث و ادعیه‌ها استناد کرده اند و بیش از پنجاه جلد در این مورد کتاب نوشته شده و در اهمیت آن به بیان حضرت صادق متمسک شده‌اند که فرموده کسی که به رجعت اعتقاد نداشته باشد شیعه نیست ولی سایر فرق اسلامی به خصوص اهل سنت این اعتقاد را مردود دانسته و آن را بدعت در اسلام می‌دانند زیرا قرآن زنده شدن مردگان را فقط در روز قیامت می داند نه غیر آن، از منظر علم و عقل زنده شدن مردگان غیر ممکن است و به هیچ وجه امکان ندارد.(۵۰) ولی حضرت باب از آن‌جا که خود شیعی مذهب بوده و در جامعه تشیع قیام فرموده بود عقاید شیعیان را مورد تأکید قرار داده از جمله مسئله رجعت را صحیح دانسته و آن را قبول داشتند ولی به رجعت از بعد روحانی نگاه کرده و بعد جسمانی آن را رد فرمودند. از منظر حضرت باب رجعت سه مفهوم دارد.

الف: ارزش انسان‌ها و هر چیزی در انتسابش به خداوند و انبیاء هست به عنوان مثال تقدس حضرت رسول در این هست که رسول الهی است یعنی خداوند او را به خود منسوب کرده و یا کعبه از این لحاظ ارزش دارد که خداوند آن را خانه خود نامیده در حالی‌که قبلاً قدس الاقداس را بیت خود خوانده بود و آن را مقدس داشته و یا این‌که حضرت علی را چون حضرت محمد وصی خود معرفی فرموده ارزش و اهمیت یافته و حضرت محمد دامادهای دیگری نیز داشتند و نیز حضرت علی فرزندان زیادی داشتند ولی از بین همه این‌ها فقط حسن و حسین به مقام خاص فائز شدند و به عبارتی نسبت همه انسان‌ها و اشیاء به خداوند یکسان هست ولی آنهایی که مورد عنایت حق قرار گرفته‌ارزش خاصی پیدا کرده‌اند. و این مسئله در عصر تمامی انبیاء و اولیاء مصداق دارد لذا در دور حضرت باب نیز هرکسی و یا هرچیزی مورد عنایت حق قرار گرفت همان ارزش را پیدا کرد لذا مسئله رجعت با کلام مظهر امر جدید در هر موردی مصداق پیدا می‌کند و به هرکسی و یا هرچیزی حضرت باب لقب و عنوانی عنایت فرمود آن کس و یا ان چیز آن ارزش قبلی را پیدا می‌کند یعنی زمانی‌که حضرت باب خانه مسکونی خود را بیت‌الله نامید آن خانه بیت‌الله می‌شود و زیارت آن خانه زیارت خدا و حکم حج را دارد و اگر فرمود که حضرت طاهره رجعت حضرت فاطمه هست حضرت طاهره همان مقام و رتبه را دارا می‌شود لذا رجعت گذشتگان در ظهور جدید به کلام مظهر امر منوط است.( خداوند بوعده که فرموده بود در قرآن… ایشان را ائمه گردانید و به همان دلیل که نبوت محمد از قبل ثابت است به همان رجوع ایشان بدنیا عندالله و عند اولی العلم ظاهر است و آن دلیل آیات‌الله است. بیان فارسی باب ۲/۱) (بعث هر شی بذکر من یظهره‌الله است در آن روز.باب۱۷/۲)

ب: مفهوم دیگر رجعت به این معنی است که صفات و خصوصیات گذشتگان در دور جدید عود می‌کند و در اشخاص جدید ظاهر می‌گردد یعنی وقتی‌که گفته می‌شود که ملاعلی بسطامی رجعت حضرت علی هست به این معنی نیست که روح انسانی حضرت علی در ملا علی بسطامی ظاهر شده این از منظر حضرت باب مردود است زیرا این تناسخ است بلکه اسم و صفات علی یعنی نام علی و جوهر علی که خادم دین اسلام بود در ملا علی ظاهر شد چه که هم اسمش علی بود و هم سفیر مخصوص حضرت باب بود که برای تبلیغ دین بابی به کربلا و نجف ارسال شد پس رجعت جوهری و صفاتی است نه جسمی و ظاهری که مردود است.

ج: منظور از رجعت بازگشت دوران قبل است یعنی عصر حضرت رسول و ائمه اطهار دوباره برگشت و این بدان معنی نیست که جامعه دوباره به عقب برگشته بلکه منظور این است همان‌طوری‌که در آن عصر خداوند رسولی را ظاهر فرمود و آیاتی را به عنوان کتاب نازل کرد و ائمه‌اش را جهت حفظ دین برگزید این کیفیت دوباره در این عصر ظاهر شده یعنی خداوند رسول جدیدی را مانند حضرت رسول ظاهر فرموده و کتاب جدیدی را مانند قران نازل کرده و نفوس خاصی رامانند ائمه جهت تبلیغ دین خود برگزیده است یعنی رجعت واقع شده همان عصر و همان اتفاقات دوباره حادث گشته است پس اعتقاد به رجعت یعنی اعتقاد به این‌که باز عالم انسانی نیازمند مربی و تعالیم آسمانی است همان‌طوری‌که هر سال فصل بهار تجدید گشته و همان کیفیت دوباره ظاهر می‌شود بدون این‌که اعتقاد داشته باشیم که این بهارهمان بهار سال قبل است.

از این منظر حضرت باب در تمامی تواقیع قائمیت به این مسئله اشاره کرده و بیان فرمود که رجعت واقع شد یعنی آن حقیقتی که شیعیان در انتظارش بودند بوقوع پیوست مانند (قل تلک حجه یخلق بها خلق النبی و الذینهم شهداء من بعده و یبعث بها من شاءالله من مرقد انفسهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء الصالحین) (توقیع ص ۱۵۲/۱۶۴) یعنی این آیات حجتی هستند که به آن نبی و ائمه خلق می‌شوند و هر کسی را خدا خواهد از پیغمبران و اصدقا و شهدا و صالحان از قبور نفس‌شان مبعوث می‌فرماید: «اول کسی که رجعت به دنیا کرد رسول خدا بود و او است اول رسول قائم و بعد امیرالمؤمنین بود که رسالت طرف بوشهر را فرمود … معذلک سایر اهل بیت رجوع کردند و خداوند به وعده خود وفا فرمود (توقیع خال) و نیز (قد حشرنا کل من فی ملکوت السموات و الارض و ما بینهما بامر واحد و انا کنا به عالمین(توقیع محمد تقی هروی) و نیز( قل ان اول ذلک الیوم اول عالم الرجعه کل فیه لمسئولون الا من آمن بالله و آیاته فان اولئک هم الفائزون )(توقیع هروی) و نیز «قل ان محمداً و الذینهم شهداء من بعده و کل من آمن بالله و آیاته قد رجعوا الی الحیوه التی کل بها یوعدون (توقیع ص ۱۷ قسمتی از الواح خطی نقطه اولی…» و نیز یبعثهم الله من مراقد انفسهم و یخلقهم بمثل ما قد خلقهم اولی مره انه کان علی کل شیء قدیراً (توقیع عظیم)

مفهوم باب

اصطلاح باب در آثار حضرت باب مفاهیم مختلفی دارد مانند واسطه امام- واسطه خداوند- واسطه من یظهره‌الله- مظهر الهی یا رسول الهی- انبیاء و ائمه- فصل و بخشی از کتاب- اول من آمن- که در مقاله مقامات متفاوت حضرت باب از راقم سطورکه در سایت نگاه نصب شده توضیحاتی داده شده است ولی در تواقیع قائمیت معنی دیگری را عنوان فرموده و آن ارزش عددی باب است بدین مفهوم که حضرت باب اصطلاح نور را برای مؤمنین و اهل بهشت و اصطلاح نار را برای غیر مؤمنین و اهل دوزخ به کار برده‌اند کلمه نور از لحاظ حروف ابجدی ۲۵۶ است.

(ن=۵۰) (و=۶) (ر=۲۰۰) و کلمه نار از لحاظ حروف ابجدی۲۵۱ است (ن=۵۰) (آ=۱) (ر=۲۰۰) و تفاوت عددی این دو کلمه (۵) است و ارزش عددی کلمه باب هم ۵ است (ب=۲) (آ=۱) (ب=۲) بعبارت دیگر فرق نور با نار در حروف (و) و (الف) است که تفاوت ارزش عددی آن‌ها ۵ است یعنی اگر به کلمه نار عدد (۵) اضافه شود نور می‌شود بهمین ترتیب اگر غیرمؤمنان که ناری هستند به باب ایمان بیاورند نوری می‌شوند. چنانکه فرموده‌اند: قل ان (الذین دخلوا فی الباب … فاذا یزیدالله علی نار هم عدد الباب و لیجعلن لهم نورا) (توقیع عظیم) و نیز (قل ان فرق بین الآلف فی النار و حرف الواو فی النور عدد الباب کذلک یجعل الله النار نورا للذینهم کانوا لله ربهم ساجدین (توقیع قسمتی از الواح خطی نقطه ص۱۷) و نیز (فرق نار نور عدد باب است هرکس درباب داخل است در نور و الا در نار امروز اهل جنت و نار را به همین بشناسید. توقیع خال)

اعظم بودن ظهور قائم

در بعضی از احادیث اهل تشیع نسبت به قائم مطالبی عنوان شده که حاکی از مقام عظیم آن حضرت است به طوری‌که ائمه اطهار همیشه آرزو می‌کردند که در زمان ظهور قائم باشند و یا از خدمتگزاران آن حضرت و حتی در بعضی از روایت‌ها آمده که خداوند مقامی را به قائم عطا می‌کند که به هیچ کدام از انبیاء و اوصیای قبل عنایت نکرده است(۵۱) و حتی روایت شده است که جبرئیل در زمان ظهور قائم به او ایمان می‌آورد(۵۲) و نیز روایت شده که در زمان ظهور قائم، حضرت رسول‌اکرم و ائمه اطهار اولین مؤمنان قائم خواهند بود(۵۳) با توجه به این روایتهاست که در مقدمه نیز عنوان شد که قائم حقیقی همان‌طوری‌که اهل تشیع معرفی کرده‌اند یک امام ساده که در ظل دیانت اسلام هست نمی‌تواند باشد بلکه آن حضرت دارای مقامی عظیمی خواهد داشت که حتی عیسی مسیح همان‌طوری‌که در روایت‌ها آمده پشت سر مهدی نماز خواهد گزارد(۵۴) یعنی به او مؤمن خواهد شد و با توجه به این که در زمان ظهور هم پیامبر اسلام و هم ائمه اطهار و هم عیسای مسیح از مؤمنان قائم خواهند بود می‌توان حدس زد که حضرت قائم دارای چه مقامی خواهد داشت و این مسئله را حضرت باب در تواقیع قائمیت به صراحت عنوان فرموده که حضرت محمد و ائمه اطهار در رجعت روحانی خود به ظهور من مؤمن شدند چنان‌که بیان فرموده‌اند: اول کسی که به او (باب) بیعت کرد محمد (ص) بود چنان‌چه نص حدیث است بعد امیرالمؤمنین (ع) بعد ائمه علیهم السلام (توقیع خال) و نیز: ان اول من بایع بی محمد رسول الله ثم الذینهم شهداء من بعده ثم ابواب الهدی (توقیع عظیم) یعنی اول کسی که به من بیعت کرد حضرت رسول اکرم بود و بعد حضرت علی و بعد از او ائمه اطهار و بعد از ایشان نواب اربعه ایمان آوردند و نیز (قل: ان اول من بایع بالقائم محمد رسول‌الله ثم الا قربون هم الا قربون (توقیع ص۱۷ قسمتی از الواح…) و نیز : قل ان اول من قد بایع به محمد رسول‌الله ثم علی ثم الذینهم الشهداء من بعده ثم ابواب الهدی ذلک من امرالله فی کتاب مسطور (توقیع جلد سبز نمره ۶۴ ص ۱۵۳)

یو م قیامت

یوم قیامت و مسائل جانبی آن از جمله مسائلی است که به تعدد در آیات قرآن کریم بدان اشاره شده و شاید بتوان گفت به اهمیت قیامت مطلبی در قرآن ذکر نشده است و به نظر اکثر مفسرین مراد از یوم قیامت روزی است که دنیا به آخر می‌رسد و تغییرات و دیگرگونی‌های فراوانی در کل خلقت بوقوع می‌پیوندد و مردگان زنده شده و خداوند در صحرای محشر به حساب و کتاب مردمان در مدت پنجاه‌هزار سال رسیدگی خواهد کرد در آن زمان زمین متبدل خواهد شد و آسمان‌ها در هم پیچیده وستارگان بر زمین نازل خواهند شد ماه و خورشید نور خود را از دست خواهند داد و دریاها به جوش آمده و کوه‌ها سیال خواهند شد و وحوش محشور خواهند شد و هزاران مسائل دیگرکه بر حسب ظاهر بوقوع خواهد پیوست حضرت باب برای اولین بار اعلام فرمود که همه این مسائل روحانی است و قابل تأویل و به هیچ وجه منظور خداوند و آیات قرآنی وقوع ظاهری این‌ها نیست باید همه این مسائل را تفسیر و تأویل کرد والا وقوع این‌ها غیر علمی و غیر عقلی و بی‌هدف خواهد بود حضرت باب مسئله حساب و کتاب را از مسائل قیامت جدا فرموده و اعلام کرده که به حساب انسان‌ها بعد از مرگ رسیدگی می‌شود و انسان‌های خوب پاداش و انسان‌های بد مجازات خواهند شد ولی منظور از قیامت ظهور پیامبر جدید است که با ظهورش انقلاب در جامعه می‌افتد و همه چیز را دیگرگون می‌سازد روزی که همه معیارها و ارزش‌ها تغییر می‌پذیرند خوبان و بدان از هم تمییز داده می‌شوند و فضائل اخلاقی به جای رذائل اخلاقی در جامعه تعلیم داده می‌شود و کلاً خلق جدید به وجود می‌آید گویا عالم عالم دیگر شده است لذا با ظهور پیامبران و یا حضرت باب قیامت در جهان برپا می‌شود. و در این مورد چنین فرموده است:

این همان منتظر است … که در یوم قیامت به ظهورالله ظاهر شده چنان‌چه ظهور حضرت قیامت صغری شمرده شده از عظمت و صعق من فی السموات و من فی الارض و ما بینهما ظاهر که چگونه کل در صقع دون ایمان رفتند … (توقیع در عهد اعلی ص ۳۳۵)

و نیز: من آمن بی ذلک یوم القیامه فاذا کل فی خلق جدید انا قد بدئنا ذلک الخلق و انا لنعیدنهم وعداً انا کنا قادرین.(توقیع عظیم) و نیز قد حشرنا کل من فی ملکوت السموات و الارض و ما بینهما بامر واحد و انا کنا به عالمین ثم قد اقمنا الساعه و فصلنا بین کل شیء بما قد قدر عندالله انشانا امراً آخر فتبارک الله رب العالمین (توقیع محمدتقی) و مسائل را در واحد دوم بیان فارسی مشروحاً تبیین و تشریح و خلاصه مطلب را چنین فرموده: (مراد از یوم قیامت یوم ظهور شجره حقیقت است و مشاهده نمی‌شود که احدی از شیعه یوم قیامت را فهمیده باشد بلکه همه موهوما امری را توهم نموده که عندالله حقیقت ندارد و آن‌چه عندالله و عند عرف اهل حقیقت مقصود از یوم قیامت است اینست که از وقت ظهور شجره حقیقت در هر زمان بهر اسم الی حین غروب آن یوم قیامت است بیان فارسی ص۳۰ باب ۷/۲

مطالب و مسائل دیگری نیز در تواقیع قائمیت ذکر شده که طالبین با مراجعه به آن‌ها به آن مسائل پی خواهند برد. انتهی.

یادداشت‌ها

۱- دائره المعارف تشیع جلد ۵ـ لغت نامه دهخدا

۲- سایت حوزه مدخل توقیع

۳- مکتب در فرآیند تکامل ص ۱۷۹ از مدرس طباطبائی

۴- مکتب در فرآیند تکامل ص ۱۸۰ از مدرس طباطبائی

۵- بحار الانوار جلد ۱۳ ترجمه علی دوانی ص ۴۷۱ و ص۴۳۲

۶- کمال الدین شیخ صدوق جلد ۱ ص ۴۲۵ باب ۲۸ …عن ابی بصیر عن ابی جعفر(ع) (صادق) قال قال ابی(محمد باقر)بجابر بن عبدالله الانصاری…

۷- (کتاب منتهی الامال صفحه ۶۶۵ ). مدرس طباطبائی می‌نویسد: روایاتی وجود دارد که با حقایق معروف تاریخی ناسازگار است برای نمونه یکی از آن‌ها نشان می‌دهد که امام باقر در زمان امامت خود جابر را می‌فرستد تا جابربن عبدالله انصاری صحابی معروف پیامبر(ص) را به حضور ایشان بیاورد تا درباره موضوعی شهادت دهد آن صحابی پیامبر (ص) سال‌ها پیش از امامت امام باقر (ع) وفات یافته بود و نسبت‌های دروغ به جابر در روایات امری غیرعادی نبود. میراث مکتوب شیعه ص ۱۳۵

۸- در مورد عدد دوازده در متون شیعه و این‌که در روایات هست که ائمه دوازده نفر هستند همان‌طوری‌که در حدیث جابر آمده. جناب مدرس طباطبائی با این‌که اعتقاد راسخ به دوازده امام دارد در پاورقی ص ۱۹۱ مکتب در فرآیند تکامل درباره جعلی بودن این اعداد می‌نویسد:

در کتاب بصائر الدّرجات صفار قمی در باب فی الائمه انهم (ع) محدثون مفهمون در صفحه ۳۲۰-۳۱۹ دو روایت است که در یکی از آن دو از امام صادق و امام محمد باقر نقل می‌شود که هردو فرموده‌اند: نحن اثناعشر محدثاً و در دیگری که با دونسخه متفاوت روایت شده بنا بر یک نسخه امام محمد باقر فرموده‌اند: الاثنی عشر الائمه من آل محمد کلهم محدث من ولد رسول‌الله و ولد علی و بنا بر نسخه دیگر فرموده‌اند: قال رسول‌الله ان من اهل بیتی اثنا عشر محدثاً در صفحه ۳۷۲ نیز به نقل از سلیم بن قیس روایتی آمده که امیرالمؤمنین (ع) بر اساس آن فرموده‌اند: انی و اوصیائی من ولدی مهدیون کلنا محدثون فقلت یا امیرالمؤمنین من هم؟ قال الحسن و الحسین ثم ابنی علی بن الحسین … ثم ثمانیه من بعده واحداً بعد واحد. نقل از سلیم نه تنها در نسخه موجود کتاب او نیست بلکه در فصول گوناگونی که نعمانی در غیبت خود ۶۸ – ۸۴ از آن نقل می‌کند نیز وجود ندارد در حالی‌که با ملاحظه اهتمام شدیدی که نعمانی به جمع‌آوری روایات اثنی عشر داشته است به حسب عرف و عادت اگر چنین روایتی در نسخه متداول آن کتاب در آن دوره بود باید توجه او را به خود جلب می‌کرد پس گویا با اطمینان خاطر می‌توان گفت که کلمه ثمانیه در عبارت بصائر در اصل الائمه بوده «عبارت چنین بوده است ثم الائمه من بعده واحداً بعد واحد» روایت دوم را کلینی به نقل از صفار عیناً به همان سند موجود در بصائر در کافی ۲۷۰۱ نقل کرده اما عبارتی که عدد ائمه را دوازده نفر می‌داند ابداً در آن نقل نیست این خود می‌تواند شاهدی باشد بر آن که کتاب بصائر صفار در ادوار متأخرتر دستخوش تغییرات و افزودگی‌هایی شده است. روایت اول نیز که در بصائر با سندی ناقص از آغاز و انجام آمده در پایان همان باب کافی۵۳۴:۱ از دو منبع دیگر نقل شده و این مطلب به ضمیمه نقص فاحش سند در بصائر به ذهن می‌رساند که آن نیز باید بر متن بصائر افزوده شده باشد البته آن روایت اصولاً با شکلی دیگر از آن که در غیبت نعمانی ۹۷-۹۶ هست دگرگونی‌هایی دارد که می‌رساند در متن آن تصرفاتی راه یافته است. مکتب در فرآیند.. پاورقی ۱۹۲-۱۹۱

و نیز می‌نویسد: نه نوبختیان و نه سعدبن عبدالله اشعری و نه ابن قبه که همه در اواخر قرن سوم در دوره غیبت صغری می‌زیسته‌اند در هیچ‌یک از آثار بازمانده خود اشاره‌ای به این حدیث(خلفا۱۲ نفرند) و یا به این که عدد ائمه منحصر به دوازده است نکرده‌اند. مکتب در فرآیند تکامل ص ۱۹۲

و ایضاً ایشان در مورد اضافه شدن نام ائمه و تعداد آنان به متن حدیث چنین نوشتند:

همین مطلب درباره نقلهایی که فهرست کامل نام دوازده امام را (برای نمونه غیبت: ۹۴-۹۳ کمال‌الدین۲۵۳-۲۵۴و۲۵۶-۲۵۷ و ۳۱۱، کفایه الاثر: ۵۶-۵۳، ۲۴۸-۲۴۶، غیبت طوسی ۱۴۹-۱۳۹، مقتضب الاثر:۳۲-۳۰ به دست می‌دهد نیز صادق است گرچه در اکثر موارد این‌چنین به نظر می‌رسد که مطالب یادشده در قالب افزودن به متن قدیم بوده است(درواقع، به نظر می‌رسد، شایع‌ترین فرم جعل به صورت داخل کردن مطلب جدید در متون کهن بوده نه این که متن جدیدی از اساس جعل شود و به صورت یک متن و سند قدیمی ارائه گردد. میراث مکتوب شیعه ص ۱۳۴

ایشان در مورد کتاب سلیم بن قیس هلالی می‌نویسد:

کتاب اشاره‌ای هم به دوازده امام(کذا) از اولاد امام علی (ع) آمده که جانشین او خواهند بود…خداوند نظری به زمین افکند و پس از علی(ع) دوازده نفر از اوصیای از فرزندان پیامبررا برگزید… به گفته یک نویسنده معاصر سبک عبارت نشان می‌دهد که سطر اخیر افزدوه بعدی است افزودۀ بعد البته خطایی نیز از سوی پردازنده آن در برداشت چه او درنیافته بود که وقتی نام امام علی(ع) بر آن رقم افزوده شود عدد امامان به سیزده می‌رسد… این روایت تنها روایت درباره عدد امامان در نسخه‌ای از کتاب سلیم بود که در دسترس مسعودی مورخ در اوائل قرن چهارم داشت. میراث مکتوب ص ۱۱۷

۹- در پایان غیبت صغری بسیاری از شیعیان در شک و تحیر شدید به سر می‌بردند اندکی بعد در پایان دهه چهارم (قرن چهارم) که محمد بن ابراهیم نعمانی کتاب غیبت خود را به پایان می‌برد اکثریت مطلق شیعیان در عراق(در واقع تمام جامعه شیعه با چند استثنای معدود) همه یک سر در شک و تزلزل شدید بودند و هریک به نحوی وجود امام غایب را انکار می‌کردند در مناطق شرقی‌تر بلاد شیعه نیز وضع بهتر از این نبود چه چند سال بعد از این شیخ صدوق جامعه شیعه در خراسان و حتی علمای مورد احترام آنان را در شک و تحیّر عمیق یافت این استمرار و تشدید همان وضعی است که در تاریخ شیعه به عنوان «حیرت» بزرگ یاد می‌شود. مکتب در فرآیند تکامل ص ۱۸۶ و ۱۸۵ و در پاروقی ص ۱۸۶ سطر آخر آمده که: نام کتاب کمال الدین شیخ صدوق چنین است: «کمال‌الدین و اتمام النعم فی اثبات الغیبه و کشف الحیره»

۱۰- بسیاری از مذهب حق دست برداشتند و به سایر فرق شیعه و غیر شیعه پیوستند گروهی بزرگ به نقلی حتی اکثریت، جعفر را به عنوان امام به رسمیت شناختند مکتب در فرآیند تکامل ص ۱۵۸

۱۱- در وصیت نامه‌ای که از حضرت عسکری به جای مانده بود ایشان تنها از مادر خود نام برده بودند مکتب در فرآیند تکامل ص ۱۵۳

۱۲- در هنگام رحلت آن امام همام جز همان افراد زبده و منتخب که محرم این سرالهی بودند کسی از وجود فرزندی برای حضرت عسکری خبر نداشت اما بلافاصله پس از رحلت آن امام خواص اصحاب ایشان به ریاست جناب عثمان بن سعید عمری به جامعه شیعیان اعلام داشتند که امام فرزندی از خود به جای نهاده‌اند که جانشین ایشان و اکنون متصدی مقام رفیع امامت است مکتب در فرآیند تکامل ص ۱۵۱ ملاحظه می‌شود که نه امام این بشارت داده و نه مردم از آن خبر داشتند ولی بعد از رحلت امام، عثمان که خود را نایب امام غایب اعلام کرده بود عنوان نمود که امام پسری داشت که غیبت کرده. ولی مادر حضرت عسکری اظهار می‌فرمود که ایشان در زمان رحلت آن حضرت هنوز چشم به جهان نگشوده و در بطن مادر بودند مکتب در فرآیند تکامل ص ۱۵۲ به دستور قاضی کنیز مورد نظر به خانه یکی از بزرگان و محترمین منتقل و در آن‌جا زیر نظر قرار گرفت تا آن‌که پس از انتهای مدت اکثر حمل مشخص شد که وی حامله نیست پس از آن از آن کنیز مزبور رفع توقیف به عمل آمد و وی سال‌ها پس از آن در بغداد زندگی کرد. مکتب در فرآیند تکامل ص ۱۵۶

۱۳- مکتب در فرآیند تکامل ص ۱۵۶

۱۴- مکتب در فرآیند تکامل ص ۱۶۱ و حتی علی بن حسن فضّال برجسته‌ترین دانشمند در جامعه شیعیان کوفه و علی‌الطّاحی یک متکلم کوفی و از اعضای برجسته جامعه فطحی از فطحیان معروفی بودند که امامت جعفر را پذیرفتند ص ۱۵۹مکتب در فرایند تکامل

۱۵- مکتب در فرآیند تکامل ص ۱۵۸

۱۶- شیخ صدوق از علمای قرن چهاردهم و عصر غیبت در جواب زیدیه در این مورد می‌نویسد: ما مدعی نیستیم همه در آن عصر (عصر حضرت صادق) دوازده امام را به نام می‌شناختند همانا گفتیم که رسول خدا (ص) خبر داده که امامان بعد از او دوازده کسند و علماء شیعه این حدیث را با نام ائمه روایت کرده‌اند و منکر نیستیم که در میان شیعه یکی دو تا بیشتر بودند که این حدیث را نشنیده بودند کمال‌الدین جلد ۱ ص ۱۶۴ جالب آن‌که زراره بن اعین از فقها شیعه در زمان امام صادق در حالی مرد که ندانست امام بعدی چه کسی است لذا قرآن را روی سینه‌اش گذاشته و گفت: خدایا من به امامت کسی معتقدم که این قرآن امامتش را ثابت می‌کند.

۱۷- کمال الدین شیخ صدوق جلد اول باب ۲۴

۱۸- فرق شیعه نوبختی ص ۴۰.

۱۹- توضیح الملل یا ترجمه الملل و النحل علامه شهرستانی جلد اول ص ۲۱۸ ترجمه مصطفی خالقداد هاشمی چاپ چهارم ۱۳۷۳.

۲۰- مکتب در فرآیند تکامل ص ۱۱۵ و ۱۱۶.

۲۱- مکتب در فرآیند تکامل ص ۱۲۳ و ۱۲۵.

۲۲- فرق شیعه نوبختی ص ۱۴۰.

۲۳- فرق شیعه (ص۴۷-۴۸-۵۰).

۲۴- فرق شیعه ص ۵۴ .

۲۵- فرق شیعه ص ۵۵ .

۲۶- فرق الشیعه نوبختی .

۲۷- مکتب در فرآیند تکامل ص ۱۱۹.

۲۸- فرق الشیعه نوبختی، ص ۱۴۴، فرقه ۱۴۷.

۲۹- کتاب مهدی موعود یا مهدی موهوم از دکتر عبدالرحیم ملازاده در سایت عقیده.

۳۰- المحجه فی ما نزل فی ذکر القائم از سید هاشم بحرانی.

۳۱- (سنه من قد ارسلنا قبلک من رسلنا و لاتجد لستنا تحویلاً سوره بنی اسرائیل یا اسراء آیه ۷۷ .

۳۲- رفیع الدرجات ذوالعرش یلقی الروح من امره علی من یشاء من عباده لینذر یوم التلاق سوره مؤمن یا غافر آیه ۱۵ بلند کننده درجات و صاحب عرش است روح (القدس) را به امر خود بر هرکس که بخواهد القا می‌کند تا مردم را روز ملاقات (قیامت) انذار دهد.

۳۳- یوم یقوم الناس لرب العالمین (مطففین آیه ۶) هل ینظرون الا ان تأتیهم الملائکه او یاتی ربّک او یأتی بعض آیات ربک یوم یآتی بعض آیات ربک لا ینفع نفسا ایمانها.سوره الانعام

۳۴- و اشرقت الارض بنور ربها سوره الزمر آیه ۶۹ .

۳۵- سوره احزاب۴۴- انعام۳۱- یونس۴۵- رعد۲- کهف ۱۱۰ عنکبوت ۵ و ۲۳- روم ۸- سجده ۱۰- فصلت ۵۴- یونس ۷ و۱۱و ۱۵ فرقان ۲۱- کهف ۱۰۵- بقره ۲۳۳ .

۳۶- ما ارسلناک الا مبشراً و نذیراً( بنی اسرائیل۱۰۵- فرقان۵۶- احزاب ۴۵- فتح ۸.

۳۷- کتاب ایقان شریف ص ۲۰۵ چاپ مصر.

۳۸- توقیع الفهرست و ظهور الحق جلد ۳ ص ۲۸۸.

۳۹- خوشه‌هائی از خرمن ادب و هنر جلد ۶ ص ۴۲.

۴۰- مائده آسمانی جلد ۷ ص ۶۵ .

۴۱- مکاتیب عبدالبهاء جلد چهارم ص ۴۵ و الواح پارسی ص ۵۷ .

۴۲- قرن بدیع جلد اول صفحات ۸۱ و ۸۵و توقیعات (۱۹۵۲-۱۹۵۷) ص ۱۳۵.

۴۳- متن توقیعات را در کتب ذیل می‌توان زیارت کرد منتخبات آیات از آثار حضرت نقطه اولی صفحات ۳-۹-۱۳ تاریخ حضرت نقطه اولی از جناب محمد علی فیضی صفحات ۱۴۹ و ۲۲۰ و ۲۳۹ ظهور الحق جلد ۳ صفحه ۸۲ مجموعه جلد سبز ۶۴ ص ۱۰۳- کتاب عهد اعلی ص ۱۰۲.

۴۴- تاریخ حضرت نقطه اولی از جناب فیضی ص۱۵۱ – ظهور الحق جلد ۳ ص ۸۵ کتاب عهد اعلی ص ۳۵۹- مجموعه جلد سبز ۶۴ ص ۱۲۷ .

۴۵- کتاب عهد اعلی ص ۱۰۷.

۴۶- کتاب عهد اعلی ص ۱۰۴.

۴۷- مجموعه سبز نمره ۹۱ ص ۲۳.

۴۸- کتاب ایام تسعه ص ۱۶۹.

۴۹- آثار حضرت نقطه تاکنون بجز چند اثر چاپ و منتشر نشده است ولی مجموعه‌ای از آن‌ها جمع‌آوری و به تعداد محدودی تحت عنوان جلد سبزها منتشر شده است که نمره‌های ۱-۴۰-۴۳-۹۸-۶۴-۶۷-۸۲-۵۸-۹۱-۸۶-۵۰-۵۳-۱۴-۶۰-۶۹-۲۹-۳ مختص به آثار حضرت نقطه اولی است.

۵۰- مقاله باور به معاد (ایمان به شکنجه) در سایت سکولاریسم نو از رضافانی یزدی.

۵۱ اصول کافی شیخ کلینی باب تولد موسی کاظم راهبی از ان حضرت روایت کرد…

۵۲- غیبت نعمانی ص ۲۳۵ پاورقی باب ۱۳.

۵۳- غیبت نعمانی ص ۲۳۴ حدیث ۲۲ باب۱۳.

۵۴- کمال‌الدّین شیخ صدوق جلد اول ص ۳۹۶ باب ۲۴.

Comments are closed.