رمز و راز قسمت هفتم

یادداشت های مربوط به قسمت های گذشته

یادداشت ۱۶ :

از آن یوم جمیع اسباب دنیا به نظر این غلام مثل آن دستگاه آمده و میآید و ابداً به قدر خردلی وقر نداشته و نخواهد داشتمتبصرین قبل از مشاهده جلال هر ذی جلالی زوال آن را به عین الیقین ملاحظه مینمایندعنقریب جمیع این اشیاء ظاهره و خزائن مشهوده و زخارف دنیویه و عساکر مصفوفه و البسه مزیّنه و نفوس متکبره در جعبه قبر تشریف خواهند برد، به مثابه همان جعبه، و جمیع این جدال و نزاع و افتخارها در نظر اهل بصیرت مثل لعب صبیان بوده و خواهد بود. (مجموعه الواح سلاطین، ص ۲۳۹) .

یادداشت ۱۷ :

(MacEoin)، «از بابیت تا بهاییت» (انگلیسی)، ص ۲۲۳. که در آن از حضرت بهاءالله، «مائده آسمانی»، (که از این پس فقط مائده گفته خواه شد)، جلد ۷، ص ۱۳۶، مذکور آمده است. مقایسه کنید با حضرت بهاءالله، «الواح مبارکه حضرت بهاءالله، شامل اشراقات و چند لوح دیگر» (که از این پس فقط اشراقات ذکر خواهد شد)، ص ۳۴ . نیز رجوع کنید به لوحی از حضرت بهاءالله، خطاب به «مهدی» نامی، در «اقتدارات»، ص ۱۱ و بعد.

یادداشت ۱۸ :

طاهرزاده، «ظهور حضرت بهاءالله» (انگلیسی)، جلد ۲، صص ۳۴۹- ۳۴۸، مذکور از فاضل مازندرانی «اسرارالآثار»؛ مجموعهای از اصطلاحات بهایی، جلد ۲، صص ۱۸- ۱۷ .

یادداشت ۱۹ :

حضرت شوقی افندی، «قرن بدیع» (انگلیسی)، صص ۱۰۷- ۱۰۶ .

یادداشت ۲۰ :

(S. Lambden) ، «اسرار سینایی : یادداشتهایی راجع به موسی و مشایخ سینایی در نصوص بابی و بهایی» ، در «مطالعاتی به افتخار فقید، حسن، ام. بالیوزی» (انگلیسی)، ص ۱۰۹ .

یادداشت ۲۱ :

مأخذ یادداشت ۱۹، ص ۲۲۰ .

یادداشت ۲۲ :

ام. افنان و (W. Hatcher) ، «تحقیقات اسلامی غربی و منابع بهایی، (انگلیسی)، در مجله «دین» (انگلیسی)، جلد ۱۵ (۱۹۸۵)، ص ۴۷، یادداشت ۶ .

یادداشت ۲۳ :

مأخذ یادداشت ۱۹، ص ۱۰۲ .

یادداشت ۲۴ :

(Goldziher) با اظهار این کهدیانت بابدر حقیقت چیزی جز یک جریان اصلاحی در بطن اسلام نبوده است، شاید پدیدار شناسی دیانت بابی را نادیده گرفته است. («مقدمه ای بر الهیات و قوانین اسلامی» (انگلیسی) ، ص ۲۴۹) ظاهراً برای گلدزیهر دیانت بهایی خارج از محدوده این کاهشگری (reductionism) قرار میگیرد. برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به (G. Lederer) ، “Goldziher’s Baha’i correspondence” در مجله «مطالعات بوداپست به عربی» ، جلد ۱، صص ۱۱۹- ۱۰۳ و نیز به گلدزیهر “Vebaltnis des Bab Zu fruheren Sufi-Lehren” در مجله “Der Islam” ، جلد ۱۱ (۱۹۱۱)، صص ۵۴- ۲۵۲ . تنها تاریخ تشریحی و آکادمیک درباره دیانت بابی در حال حاضر، عبارتست از : امانت، «رستاخیز و تجدد» برای رویکردی جامعه شناسانه به ظهور دیانت بهایی، رجوع کنید به (P. Smith)، «ادیان بابی و بهایی : از انشقاق موعود گرایانه تا یک دیانت جهانی» (انگلیسی)

یادداشت ۲۵ :

اس . الف ارجمند، «عمامه ای بر دیهیم» (انگلیسی) ، ص ۲۳۳، یادداشت ۹ .

یادداشت ۲۶ :

امانت، «رستاخیز» (انگلیسی)، ص ۲۶۱، با توجه به تاریخ ورود ملاحسین به طهران.

یادداشت ۲۷ :

آثار اولیه حضرت باب جهاد مقدس را تا حد قابل توجهی مطرح میکند، در حالی که آثار متأخر آن حضرت آن را مکتوم میدارد. این مسأله منجر به این مجادله شده است که به طور کلی جنبش بابیه را چگونه باید توجیه و تفسیر کرد. رجوع کنید به مک ایون، «برداشت بهایی از جهاد مقدس» (انگلیسی) در مجله «دین»، جلد ۱۲ (۱۹۸۲)، صص ۱۲۹-۹۳ و نیز «از بابیت تا بهاییت : مسائل مربوط به نظامی گری، سکوت و تبانی در ایجاد یک دین» (انگلیسی) در مجله «دین»، جلد ۱۳ (۱۹۸۳)، صص ۲۱۰- ۵۵ . نتایج تحلیلات مک ایون در مقاله اخیر، توسط ام. افنان و دبلیو هاچر به چالش درآمده: «تحقیقات اسلامی غربی و مبادی بهایی» (انگلیسی) در مجله «دین»، جلد ۱۵ (۱۹۸۵)، صص ۵۱- ۲۹ . پاسخ مک ایون در همان مجله ظاهر میشود: «بنیادگرایی بهایی و مطالعه آکادمیک جنبش بهایی» (انگلیسی)، مجله «دین»، جلد ۱۶ (۱۹۸۶)، صص ۸۴-۵۷ . اما هر سه نفر از توجه به نظریات جناب مهرابخانی غفلت ورزیدهاند: «یادداشتهایی راجع به اصول اساسی: تحقیق غربی و دیانت بابی» (انگلیسی) در مجله «مطالعات بهایی» (انگلیسـی)، جلـد ۲، شمـاره ۴ (مارس ۱۹۸۴)، صص ۴۳-۲۲ به خصوص ۳۵- ۲۹ .

یادداشت ۲۸ :

مأخذ یادداشت ۲۶، ص ۲۰۷ .

یادداشت ۲۹ :

(Momen) ، «مبانی اجتماعی خیزش بابیان در ایران (۵۳- ۱۸۴۸)»، در «مجله مطالعات بین المللی خاورمیانه» (انگلیسی)، جلد ۱۵ (۱۹۸۳)، صص ۱۸۳- ۱۵۷ .

یادداشت ۳۰ :

درباره شرایط و اوضاع منتهی به مسجونیت آن حضرت رجوع کنید به : ف. کاظم زاده و ک. کاظم زاده، «مسجونیت حضرت بهاءالله: گزارش رسمی» (انگلیسی)، مجله «نظم جهانی» (انگلیسی)، جلد ۱۳ شماره ۲ (زمستان ۷۹- ۱۹۷۸)، صص ۱۴- ۱۱.

یادداشت ۳۱ :

ترجمه توسط حضرت شوقی افندی، «قرن بدیع» (انگلیسی)، ص ۱۰۱

یادداشت ۳۲ :

همان مأخذ، صص ۱۰۲- ۱۰۱.

یادداشت ۳۳ :

حضرت عبدالبهاء، در بحثی راجع به نمادگرایی مسیحی، فقره ذیل را از لوح حضرت بهاءالله خطاب به ناصرالدین شاه، که در آن جمال رحمان به آغاز نظارههای تجلی گونه خود مینگرند، نقل مینمایند: «یا سلطان انّی کنت کاحدٍ من العباد و راقداً علی المهاد، مرّت علیَّ نسائمُ السّبحان و علَّمنی علمَ ما کانَ[۱]» و بعد آن را به صورت زیر تفسیر میکنند:

این مقام تجلی است. این محسوس نیست، معقول است و این از زمان ماضی و حال و استقبال مبرّا و منزّه است. این تعبیر و تمثیل است؛ مجاز است، نه حقیقت و نه حالتی است که مفهوم انسان استمثلاً در فارسی و عربی تعبیر میشود که زمین خواب بود بهار آمد بیدار شد، یا زمین مرده بود بهار آمد زنده گشت. این تعبیر تمثیلی است و تشبیه و تأویل در عالم معانی. باری مظاهر مقدسه لم یزل حقایق نورانیه بوده و هستندقبل از ظهور چون ساکن و صامت، مانند نائمند و بعد از ظهور ناطق و شارق، مانند بیدار.

(مفاوضات عبدالبهاء ص ۶۶)

دلیل ذکر این بیان در اینجا این است که روشن شود در مظهریت شناسیِ بهایی، حضرت بهاءالله (برخلاف نفوسی دیگر) حائز وجودی قدیم بودند و از بدایت مقدّر بوده که آن حضرت مظهر الهی باشند. بر اساس همین تفکر انتقادی است که میتوان گفت بیداری ایشان نسبت به سرنوشت خود، طیّ مراحل افزایش خود آگاهیشان از این مأموریت، پیشرفت و توسعه داشته است.

 

ادامه دارد



[۱] ای سلطان من هم مانند دیگر بندگان و خفته در بستر بودم؛ نسیم های پاکیزه برمن مرور نمود و علم عالم هستی را به من آموخت.- م

Comments are closed.