ترس از برای چه؟

ترس از برای چه؟

وخشور ایران

قولی را به حضرت امام جعفر صادق نسبت می‌دهند که فرمود، “کسی که از خدا بترسد، همه چیز از او می‌ترس و کسی که از خدا نترسد، از همه چیز می‌ترسد.” نمی‌دانم این انتساب قول تا چه حدّ صحّت دارد، امّا به هر حال واقعیتی در آن متبلور است که این روزها به چشم ظاهر و باطن مشاهده می‌شود.

واقعاً کسانی که نه خدا را ناظر می‌بینند و نه به مجازات و مکافاتی اعتقاد دارند و نه از سرشک چشم یتیمان باکی دارند و نه از دود آه ستم‌دیگدگان بیمی به دل راه می‌دهند، آیا از چه می‌ترسند؟ چرا آسیمه‌سر دست به حرکات جنون‌آمیزی می‌زنند که نافی گفتار خود آنها و سبب مضحکه بل حیرت اهل خرد است. کسانی که دم از انسانیت می‌زنند و نام مقدّس دیانت اسلام را لکّه‌دار می‌کنند، چگونه در مقابل کسی که خود را به او نسبت می‌دهند سر بلند خواهند کرد؟

جناب اژه‌ای فرمودند که در صفحات سمنان احدی از بهائیان به علّت بهائی بودن گرفتار نشده و به بند و زندان مقیّد نشده است و در همان زمان سفرای ایشان راهی زندان می‌شوند تا کسانی را که بدون جهت به گوشۀ حبس انداخته‌اند وادار به اعترافات واهی کنند تا مدرکی، به خیال خود، محکمه‌پسند در دست داشته باشند و چون با مقاومت آنها روبرو می‌شوند، همچون زبونان، به تهدید و تخویف و ارعاب رو می‌آورند و در کمال استیصال در جستجوی راهی هستند تا خود را از مخمصه‌ای که برای خویش آفریده‌اند رهایی بخشند.

جناب اژه‌ای سخن از زندگانی گفتند که به زعم ایشان مرتکب خطایی شده‌اند و لابد هر خطاکاری گرفتار زندان شود؛ امّا نفرمودند درختان فلان قبرستان یزد چه خطایی مرتکب شدند که از روی خاک بریده شده از ادامۀ زندگی نباتی خود محروم شدند؛ امّا نفرمودند که قبرستان متروک سنگسر از چه رو دیگربار زیر و رو شد و آرامش مشتی استخوان از چه روی به هم خورد؛ امّا نفرمودند کودک خردسالی که باید به جای محیط شادی که دیگر هم سنّ و سالانش از آن بهره می‌برند چه گناهی مرتکب شد که باید در کنار مادر بی‌گناه‌تر خود مزّۀ زندانی را بچشد که بدتر از آن در عالم وجود ندارد؛ امّا نفرمودند آن سدّ خاکی را چه خطایی جز جمع‌آوری آبهای هرز و آبیاری درختان سر زده بود که مستحق ویرانی بود؛ امّا نفرمودند وقتی بهائیان، به توصیه اولیای امور، از مأموران طلب حکم ورود و تفتیش و بازداشت می‌کنند چرا با فحّاشی و هتّاکی و ضرب و شتم روبرو می‌شوند؛ نفرمودند که چرا مأمورین تفتیش خانه را طوری زیر و رو می‌کنند که سبب روسفید قوم تاتار و مغول شوند؟

جناب اژه‌ای آنچه را که همکاران شما انجام می‌دهند کفّار نیز با مسلمانان نکردند؛ کشیشان مسیحی قرون وسطی نیز مرتکب نشدند. در هیچ قوم و طایفه‌ای با اطفال معصوم کاری ندارند. به بیان حضرت بهاءالله، “در هیچ مذهب و ملّتی اطفال مقصّر نبوده‌اند. قلم حکم الهی از ایشان مرتفع شده؛ ولکن شرارۀ ظلم و اعتساف تو جمیع را احاطه نموده. اگر از اهل مذهب و ملّتی در جمیع کتب الهیّه و زبر قیّمه و صحف متقنه بر اطفال تکلیفی نبوده و نیست.” مأمورین بی‌غرض و منصفی که اشک آن اطفال را مشاهده کردند گریستند و روی برگرداندند که کسی اشک آنها را نبیند، امّا عوانان شما همچنان “بر مراکب نار نفس بی‌باک” می‌رانند؛ گویا خداوند را غافل انگاشته‌اند یا بی‌خبر پنداشته‌اند.

جناب اژه‌ای آیا هرگز اندیشیده‌اید که “البته نالۀ این اطفال و حنین این مظلومان را اثری خواهد بود”؟ لا والله. اگر می‌اندیشیدید قسم به خدا حتّی به مخیّلۀ خود خطور نمی‌دادید که چنین کنید چه برسد که در عمل آن را ظاهر سازید؛ از آن گذشته بر اعمال ناروای مأموران خود قلم ستر نیز می‌کشید و به گونه‌ای دیگر جلوه می‌دهید.

امّا نکته‌ای را خدمت شما عرض کنم و آن این که این جماعت، یعنی بهائیان ایران، به بیان مولایشان، “اگر ظلم عالم بر ایشان وارد شود در سبیل حق راضی بل شاکرند؛ ابداً شکوه‌ای نداشته و ندارند.” امّا، برای شما دعا خواهند کرد که به خود آیید و دست عوانان خود را از این ظلم و ستم کوتاه نمایید و به آنها بگویید، “آیا عزّت خود را باقی دانسته‌اید و یا مُلک خود را دائم شمرده‌اید؟ لا وَنفسِ الرّحمن. نه عزّت شما باقی و نه ذلّت ما. این ذلّت فخر عزّت‌ها است ولکن نزد انسان.”

جناب اژه‌ای مولای ما می‌فرماید، “اگرچه دنیا محلّ فریب و خدعه است، ولکن جمیع ناس را در کلّ حین به فنا اِخبار می‌نماید. همین رفتن اَب ندائی است از برای ابن و او را اخبار می‌دهد که تو هم خواهی رفت.” امّا اسفا که همراهان شما ابداً این ندا را نمی‌شنوند و تصوّر می‌کنند عمر نوح دارند و با غارت اموال بهائیان به گنج قارون دست یابند و ایّام عمر خویش به شادمانی و راحتی سپری کنند؛ امّا، “کاش اهل دنیا می‌دانستند که آن کنز به که خواهد رسید.”

در کلام آخر، جناب اژه‌ای، بهائیان که ناظر به این بیان حضرت بهاءالله هستند که فرمود، “ترس از برای چه و بیم از که؟” پیامی را از حضرت عبدالبهاء به شما می‌دهند که الحق خطاب به شما است: “به حضور اشرف اولیای امور عرضه دارید از سرشک دیدۀ یتیمان ستم‌دیدگان حذر لازم زیرا سیل‌خیز است و از دود آه مظلومان پرهیز باید زیرا شررانگیز است. تأیید و توفیق از عدل و دادخواهی حاصل گردد. و الله ولیّ المظلومین.” والسّلام

Comments are closed.