ظلم مضاعف

ظلم مضاعف

نگارش: فرزان فرامرزی

شهروندان بهائی بازداشت شده در استان گلستان، با وجود گذشت بیش از دو ماه از دستگیری همچنان بلاتکلیف در بازداشت موقت به سر می برند. این در حالی است که نه تاریخ برگزاری دادگاه برای این افراد معین می شود و نه با درخواست آزادی به وثیقه موافقت می گردد.

“مسئولین دادستانی پرونده را به دادگستری و دادگاه انقلاب و مسئولین دادگستری به دادستانی ارجاع می‌دهند. گذشته از این وکلای این هفت نفر هم قادر به ملاقات موکلین خود نیستند. پس از اتمام مراحل بازجویی و بازپرسی این هفت نفراز زندان اوین به زندان رجائی شهر منتقل شده‌اند درحالیکه هیچ دادگاهی برای انان تشکیل نشده و حکمی صادر نشده است. کوروش زیاری یکی از این هفت نفر بازداشت شدگان استان گلستان از ناحیه پا دچار مصدومیت می‌باشد و تا یک هفته قبل از دستگیری قادر به راه رفتن نبود. با وجود پیگیری‌های مکرر خانواده ایشان هنوز هیچ اقدامی از جانب زندان و مسئولین مربوطه جهت معالجه و یا مرخصی ایشان صورت نگرفته است[۱].”

فرهمند سنایی، فرهاد فهندژ، کمال کاشانی، پیام مرکزی، سیامک صدری و فواد فهندژ از جمله بازداشت شدگان هستند که هم اکنون در سالن ۱۲ – بند ۴ زندان رجایی شهر بسر می‌برند.

“دوشنبه ۱۶ بهمن ماه از اعزام کامران رحیمیان و محمد بنازاده امیر خیزی که قرار بود به ترتیب جهت ملاقات با همسر و خواهر خود به زندان اوین اعزام شوند بعلت خودداری این دو از پوشیدن لباس فرم زندان، ممانعت به عمل آمد. همچنین از اعزام عادل نعیمی به دادگاه نیز به دلیل خودداری وی از به تن کردن لباس فرم زندان ممانعت به عمل آمد و این سه زندانی بداخل بند بازگردانده شدند. این برخورد مسئولین در حالی اتفاق می‌افتد که پیش‌تر رئیس زندان رجایی شهر، مردانی، طبق دستوری اعلام کرده بود که زندانیان سیاسی از پوشیدن لباس فرم زندان بدلیل آلودگی و توهین آمیزبودن آن معاف می‌باشند[۲].

کامران رحیمیان از اساتید دانشگاه آنلاین بهاییان به همراه همسر خود فاران حسامی از دیگر اساتید این دانشگاه هم اکنون در سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج و فاران حسامی در بند زنان زندان اوین نگهداری می‌شوند. عادل نعیمی، شهروند بهائی ساکن تهران نیز در تیرماه سال ۹۱ به همراه اعضای خانواده و چند تن دیگر از شهروندان بهائی در تهران بازداشت شده بود.

عادل نعیمی، شهروند بهائی شهر تهران از بند عمومی ۳۵۰ زندان اوین به زندان رجایی شهر منتقل شد. این شهروند بهائی که در تیرماه ۹۱ به همراه اعضای خانواده و چند تن دیگر از شهروندان بهائی در تهران بازداشت شده بود و مدت زیادی در سلول های انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین محبوس بود. ایشان از بیماری دیانت رنج می برند[۳].

اما خبر آخر مربوط می شود به آخرین وضعیت عدنان رحمت پناه زندانی بهائی، ساکن شیراز که پس از ۵۱ روز بازداشت موقت روانه ی زندان عادل آباد شیراز بند عبرت شد[۴]:

عدنان رحمت پناه در تاریخ ۱۲/۱۱/۹۱ پس از گذشت ۵۱ روز از اداره اطلاعات به بند قرنطیه جوانان زندان عادل آباد منتقل گردید. در این مدت با مراجعه متعدد خانواده ایشان به دادگاه انقلاب هیچ پاسخی در مورد وضعیت ایشان و همینطور اتهامات ایشان تا به امروز از طرف قاضی پرونده داده نشده است. و تنها مطلبی که از قاضی محترم پرونده شنیده می شد این بود “که پرونده در حال بررسی می باشد و من فعلا چیزی نمی توانم به شما بگویم.”

در این مدت هر زمان که برای ملاقات معاون دادستان نیز مراجعه کردند یا گفته می شد در جلسه هستند یا اینکه حضور ندارند و یا می گفتند امروز سر ایشان شلوغ است روز دیگری مراجعه کنید. در این مدت نامه ها یی هم به قاضی پرونده در مورد کامپیوترهایی که متعلق به مردم است و اداره اطلاعات بدون توجه به این موضوع آنها را از منزلشان برده است داده شد که قاضی پرونده ازقبول نامه خودداری کردند و در نهایت گفتند “من خودم پیگیری کرده ام.”

و برای وضعیت عدنان و پیگیری در مورد کامیوترهایی که متعلق به مشتریهای عدنان بوده است نیز نامه ای نوشتند و به معاون دادستان دادند که ایشان زیر این نامه را پاراف نمودند و این نامه به اداره اطلاعات داده شد اما تا به امروز هیچ گونه ترتیب اثری از طرف اداره اطلاعات داده نشده است.

همچنین وقتی دو هفته قبل خانواده عدنان از طریق رابط بین اطلاعات و دادگاه انقلاب متوجه شد که عدنان آخرین هفته ای است که میهمان اداره اطلاعات است از رابط خواستند که در مورد وضعیت پرونده عدنان بگوید گفت که “کار ما این هفته با او تمام است و دیگر دست قاضی پرونده است که چه تصمیمی بگیرد” که وقتی به قاضی مراجعه کردیم گفت “تا کل پرونده عدنان از اداره اطلاعات نیاید من نمی توانم نظری بدهم.”

که در نهایت وقتی پرونده را دوشنبه ۹/۱۱/۹۱ برای قاضی آوردند ابتدا ما را در اتاق حود راه نداد و بعد هم که از اتاقش بیرون آمد تنها چیزی که گفت این بود که “او فعلا باید به زندان برود تا من پرونده را بررسی کنم.” همان لحظه نیز به منشییش رو کرد و گفت “روی پرونده یک نامه به اضافه یک سی دی می باشد که آن را باید برای وزارت ارشاد بفرستیم که ببینیم با تایید وزارت ارشاد خوانده است یا نه.” که آنجا بود که متوجه شدیم یک اتهام جدید به اتهامات او اضاف گردیده است.

و در نهایت قاضی، عدم تکمیل پرونده عدنان را با توجه به اتهام جدید بهانه ای کرد برای اینکه او را به زندان عادل آباد بفرستد و هر چه ما از او خواستیم که شما قرار ایشان را به وثیقه تبدیل کنید و او را آزاد نمایید او نپذیرفت و دست رد به سینه ما زد. حتی در آخر از قاضی خواستند که نامه ای برای ملاقات حضوری با عدنان بدهد ایشان قبول نفرمودند و گفتند که “هنوز کار من با او تمام نشده و او هنوز بازپرسی نشده است.”

شنیده ها حاکی بر این است که در طی این مدت ۵۱ روز که عدنان در اداره اطلاعات بوده از لحاظ روحی فشار بسیاری بر ایشان بوده و از لحاظ جسمی نیز مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. به این علت که جوابی مطابق میل بازجو نداده است. همچنین در روز پنج شنبه قبل از اینکه ایشان را به زندان عادل آباد منتقل کنند با فشار بسیار از او خواسته اند که جلوی دوربین اعتراف نماید و با وجود اینکه عدنان از این قضیه خودداری کرده اما در نهایت او را مجبور کرده اند که این کار را انجام دهد. و در این مدت ۵۱ روز که عدنان در اداره اطلاعات بود تنها ملاقاتهای سه دقیقه ای سه شنبه ها روزنه ی امید خانواده ایشان بوده است.

همچنین برگ وکالت وکیل که ۲۱ روز پس از دستگیری عدنان از طریق وکیل ایشان به دادگاه داده شده بود که به اداره اطلاعات داده شود تا عدنان آنرا امضاء کند. تا به امروز به دست عدنان نرسیده است.

عدنان در همان روز پنج شنبه که به زندان رفته بود با خانواده اش تماس گرفت و گفت که وضعیت خوبی در بند قرنطینه جوانان دارد. و به آنها گفت در اینجا راحتم و نگران من نباشید.

شنبه ۱۴/۱۱/۹۱ نیز نوبت ملاقات کابین داشت که چون این هفته نوبت ملاقات خانم ها در زندان عادل آباد بود مادر و خواهر عدنان او را ملاقات نمودند. البته خانواده بسیار تلاش نمودند که ملاقات حضوری بگیرند اما موفق نشدند.

امروز ۱۵/۱۱/۹۱ عدنان از زندان عادل آباد به برادرش زنگ زد و گفت نامه ای خطاب به آقای خدائیان رئیس دادگاه های استان فارس نوشته است که از برادر ش خواست که این نامه را از زندان بگیرد و به ایشان بدهد.

همچنین در تاریخ ۱/۱۱/۹۱ از اداره اطلاعات به منزل آقای رحمت پناه تماس گرفته شد و گفتند که با المیرا رحمت پناه (خواهر ایمان و عدنان) کار داریم و از المیرا خواستند که روز سه شنبه ۳/۱۱/۹۱ ساعت ۱۳:۳۰برای پاره ای توضیحات به اداره اطلاعات مراجعه نماید. که خانواده ایشان برای صحت این موضوع فردای آن روز به اداره اطلاعات مراجعه کردند و خواستند بدانند که این یک دعوت است یا اینکه می خواهند او را دستگیر نمایند که آنها در پاسخ گفتند تنها برای دادن پاره ای توضیحات است.

المیرا ساعت ۱۳:۳۰ روز سه شنبه به اداره اطلاعات مراجعه کرد و پس از سه ساعت بازجویی به منزل برگشت. در بازجویی به ایشان گفته بودند که اگر درست جواب ندهد جایت پیش عدنان است که او نیز گفته بود هرچه که بداند جواب می دهد اما نه آنچه که بازجو بخواهد. که بازجو به المیرا گفته بود که اتهام تو هم تبلیغ علیه نظام است و به او گفته بود که در دادگاه انقلاب شاکی خصوصی دارد. در پایان بازجویی به المیرا گفته بودند که ما به تو و خانواده ات ارفاغ کردیم والا تو را هم زندانی می کردیم. و به او شدیدا تذکر داده بودند که ما مراقب شما هستیم و شما را زیر نظر داریم و اگر باز کارهای خود را تکرار کنید تو را بازداشت می کنیم.



[۱] http://hra-news.org/1389-01-27-05-27-21/14864-1.html

[۲] http://hra-news.org/1389-01-27-05-27-21/14875-1.html

[۳] http://www.edu-right.net/from-anywhere/human-rights/1204-1391-11-15-18-03-24

[۴] http://freedomofpen.blogspot.com/2013/02/blog-post_3.html

Comments are closed.