زمینه های اجتماعی و فرهنگی ظهور آئین بهائی در ایران(۳)
علی اصغر حقدار
به دنبال گشودگی راه برای تغییر آئینی در ایران عصر پیشامشروطه، بابیه به آئین بهائیت ارتقا یافت و بیش از آن دارای انسجام و خردمندی و معنویت باوری گردید؛ امری که به اعلان پیامبری میرزا حسینعلی نوری(بهاء اله) انجام گرفت. تاریخ نگاری بهائی، تولد میرزا حسینعلی بهاء(پیامبر آئین) را به ۱۲ نوامبر ۱۸۱۷ ثبت کرده است؛ زادگاه بهاء اله شهر تهران است و بهاء اله در ۲۷ سالگی اعلان رسالت دینی نموده است؛ در ثبوت «من یظهره الله» میرزا علی محمد باب به دوره آخر زمان و عصر تغییرات و تحولات اجتماعی و اخلاقی آن دوره.
بر اساس متون اعتقادی و تاریخ نگاری بهائی، در زندان حکومت قاجاریه اولین آیات بر بهاء اله نازل شده است:«تو را به تو و قدرت قلمت نصرت خواهیم نمود. مبادا از آن چه وارد آمده اندوهگین یا بیمناک شوی چه که در پناه حفظ الهی هستی. به زودی خداوند گنجینه های زمین را مبعوث خواهد کرد و آن نفوسی هستند که به نصرت تو و نام حیات بخش تو قیام خواغهند نمود.»(لوح شیخ/ص۱۵) بهاء اله بعد از مدتی از زندان راهی تبعید شده و در سرزمین عراق(بغداد) سکنا گزید. با بروز اختلافات آئینی میان پیروان باب، بهاء اله به منطقه کردستان عزیمت و دو سال در آن جا به ریاضت و سیر و سلوک عرفانی ساکن شد. در همین دوران است که امر رسالت دینی بهاء اله عمیق تر و گسترده تر می شود تا از گسست دینی از شریعت قدمائی به دین جدید می رسد.
رساله «کلمات مکنونه» و کتاب «ایقان» حاصل عزلت گزینی بهاء اله در کردستان هستند. مضامین این دو متن، مسائل اخلاقی و مفاهیم دینی و اعتقادی جدید را شامل می شود. وجه مشترک هر دو متن، تأکید بر خودباوری و عرفان شخصی در رسیدن به کمالات اعتقادی و دستیابی به آئین جدید در تکمیل و گذار از ادیان پیشین است. این دعوت ناظر به اثبات حقانیت دعوت باب است و راهگشای نبوت بهاء اله در «کتاب اقدس» متن مقدس بهائیان. مفهوم «مظهر ظهور الهی» در شروع کار بهاء اله و هم چون دیگر ادیان آسمانی که در پی اتصال معنوی و اعتقادی میان آسمان و انسان است، قرار دارد. یعنی که شخص نبی باید برای این اتصال و هماهنگی متافیزیکی بکوشد و پای در راه گذارد. بهاء اله این اتصال را با تمثیل آفتاب در طبیعت در آثار خود آورده است.
از آموزه های اعتقادی بهاء اله، مساله رو به پیشرفت بودن تمدن انسانی است که با وجود مظهر ظهور الهی و دستیازی به اخلاق و اشراق، ابنای بشر را در راهسپاری به کعبه آمال و راحتی و آرامش درونی یاور است. در آئین بهائی به استناد این الهامات دینی، به ظهور و افول تمدنی بشریت عنایت خاصی شده و زندگی و طبیعت و انسان و تمدن هم در چرخه شروع و پایان و تغییر و تحول دیده می شود. این نگاه تغییراتی به جهان و تمدن ناشی از پیدایش و پایانی معنوی است که از نظر بهائیت هر تمدنی را به وجود می آورد و تمدنی را به انتهای زایایی آن می رساند و تمدنی را با پدیداری معنوی جایگزین آن می کند.
همین مساله موضوع خاتمیت در اسلام و در ادیان دیگر را بی موضوع می کند و راه را برای دگردیسی معنوی و دینی باز می گذارد. بی تردید وجود خاتمیت در اسلام، راه را بر باززایی و اصلاح زمینه های اعتقادی، اجتماعی و اخلاقی می بندد و آسمان را برای همیشه حاکم و راهبر انسانی می گرداند؛ نفی خاتمیت در بهائیت و گشوده بودن اشراقات شخصی و بنیان تمدن و مدنیت و رشد انسانی بر اساس آن، یکی از پایه های این آئین بشمار می رود.
بنابراین در آئین بهائی هدف نهایی تمدن بشری و رسالت انبیا، رسیدن به جامعه ای معنوی و یک پارچه است که در آن اختلاف ها از بین رفته و انسان ها در کمال دوستی و امنیت زندگی می کنند. در آموزه های بهائی، تکامل اجتماعی نقشه راه کارهای رسیدن به وحدت انسانی در تمدن بشری است که بهاء اله از اشاره به آن و در یاری از تمثیل طبیعت ارگانیک در آثار خود استفاده کرده است.
بهاء اله می نویسد:«ای پسران انسان، دین الله و مذهب الله از برای حفظ و اتحاد و اتفاق و محبت و الفت عالم است، او را سبب و علت نفاق و اختلاف و ضغینه و بغضاء منمائید. این است راه مستقیم و اس محکم و متین. آن چه بر این اساس گذاشته شود حوادث دنیا او را حرکت ندهد و طول زمان او را از هم نریزاند. امید هست که علما و امرای ارض متحدن بر اصلاح عالم قیام نمایند و بعد از تفکر و مشورت کامل به دریاق تدبیر، هیکل عالم را که حال مریض مشاهده می شود، شفا بخشند و به طراز صحت مزین دارند…»