نوروزی متفاوت برای یک مادر زندانی و فرزندانش
به مناسبت روزجهانی زن – ۸ مارس
کیان ثابتی
چند سالی است که دیگر روزهای پایانی سال، حال و هوای عید را ندارد شاید تنها کسانی که هنوزآن شادی و حال و هوا نوروز را با خود دارند و به خانه ها میاورند، کودکان خردسال باشند. مادران دراین روزها در حال خانه تکانی منازل هستند- که در عین خستگی، قشنگ هم هست- و بچه ها منتظر تعطیلات نوروزی و عیدی گرفتن از بابا و مامان، ولی یک چیزی این دو تا را بهم متصل می کند خرید عیدی و لباس نو برای بچه هاست. فروشگاههای کفش و لباس و اسباب بازی فروشی ها دراین روزها پررونق تر از همیشه و محل رفت و آمد مادران و کودکانشان هستند.
ولی یک چیزی در این میان ذهن را مشغول می کند و آن وجود مادران بی گناهی که به جرم دگراندیشی زندانی هستند و بچه هایی که از فرط کوچکی نمی دانند چرا مثل سایر همکلاسی ها و دوستانشان، مادرایشان در این روزها کنارشان نیست تا دراولین روز عید لباس نو تنشان کند، ازایشان عیدی بگیرند و به دید و بازدید عید بروند. نسرین ستوده، ناهید قدیری و انیسا فناییان از جمله مادران زندانی هستند که در این روزها به جای خانه تکانی، تهیه لباس نو(تروتمیز)، عیدی خریدن، عید دیدنی رفتن و از همه مهمتر کنار فرزندان بودن، محرومند که تاثیر منفی این محرومیت برای کودک خردسال دوچندان خواهد بود.
در اینجا می خواهم داستان یکی از این مادران زندانی را بگویم که شاید کمتر نامش را شنیده باشیم: ” ساناز تفضلی“. داستان وی بیش از آنکه داستان مادری باشد داستان دو فرزند خردسال ۹ و ۱۰ ساله اش به نامهای ” فرزام” و “پرهام” است. این دو کودک خردسال این روزها را با پدرشان می گذرانند: “بابک روحی”. پدری که خود نیز با همان اتهام مادر محکوم به حبس تعلیقی می باشد و هر لحظه ممکن است به دستور صاحب امری به زندان راهی شود. اما این مادر با حس و درد فرزندانش ناآشنا نیست چه که خود نیز درحالیکه کودک ۴ ساله ای بیش نبوده دوری مادر را تجربه کرده و مادر را به جای خانه در زندان به همان اتهامی که هم اکنون خود نیز زندانی است، ملاقات می کرده یعنی به اتهام “بهایی بودن”.
ساناز تفضلی یکی از زندانیان گمنام عقیدتی در سرزمین مادری است. او آنقدر ناشناخته است که مدعیان دفاع از حق تحصیل هم فراموش کرده اند آن زمان که دانشجویی از دانشگاههای ایران اخراج نمی شد ساناز از تحصیل در دانشگاه محروم شد اگر بسیاری از محروم شدگان از تحصیل پس از حضور در دانشگاه از آن اخراج شدند به ساناز تفضلی هیچگاه اجازه شرکت در گزینش( کنکور) سراسری دانشگاهها داده نشد. در این روزها خبرهای گوناگونی از شهرهای مختلف ایران مبنی بر پلمپ محل کسب فردی بهایی یا تهدید به تعطیلی می شنویم ولی شاید بسیاری از بهاییان مشهد فراموش کرده باشند روزگاری را که وحید تفضلی( پدر ساناز) برای امرار معاش خانواده اش به هرشغلی دست می زد پس از مدتی به بهانه ای جهت پاسخگویی به اداره اطلاعات مشهد، احضار و کسبش تعطیل می شد. ظاهرا برای شناخته شدن و یاد کردن یک زندانی در ایران، مدعیان این شناسایی به کیلویی محاسبه کردن حبس زندانی مبادرت می کنند در این حالت یک مادر زندانی که به اتهام عقیدتی محکوم به ۶ ماه حبس شده باشد در پروسه اطلاع رسانی و مشاهده ایشان قرار نمی گیرد دیگر کسی به دوری فرزندان خردسال وی از مادرشان و رنج حبس در زندانهای جمهوری اسلامی که یک روز آن هم بسیار دشواراست و بسیاری از این “ذره بین به دستان خبرهای ناب پیدا کن” طعم آن را نچشیده اند، عنایتی ندارد. دراینجا یاد سخن بهاره هدایت یکی از شیرزنان آزاد منش وشهره درقلمهای خبررسانان حرفه ای افتادم که خود با آنکه به حبسهای طویل المدت محکوم شده ولی می نویسید:” احکام(صادره) نشانه سطح عقلانیت حکومت است نه لزوما وزنه و اعتبار شخص دستگیر شده!” (۱)
ساناز تفضلی ابتدا در تابستان سال ۱۳۹۰ در مشهد بازداشت می شود. ماموران اداره اطلاعات مشهد حوالی ظهر روز دوشنبه ۶ تیر ماه ۱۳۹۰ به منزل ساناز مراجعه کرده و پس از بازرسی کامل محل و ضبط کامپیوتر، کتب و عکس های مذهبی اقدام به بازداشت وی می کنند در آن زمان وی که با یکی از فرزندان خردسالش در منزل تنها بوده و همسرش نیز در مسافرت بوده از ماموران درخواست مهلت یک روزه ای تا مراجعه همسرش و سپردن فرزندان به وی می کند که با مخالفت ماموران امنیتی مواجه می شود و راهی بازداشتگاه اداره اطلاعات مشهد می گردد. ساناز پس از یک ماه حبس انفرادی به قید وثیقه ملکی آزاد و سپس در اسفند ماه همان سال در دادگاهی به همراه چهار شهروند بهایی دیگر به اتهام عضویت در جامعه بهایی و تبلیغ علیه نظام محاکمه و به یک سال ونیم حبس تعزیری محکوم می شود که این حکم در شهریور ماه گذشته به رای دادگاه تجدید نظر استان خراسان رضوی به ۶ ماه حبس تعزیری تغییرمیابد.
ساناز تفضلی صبح روز سه شنبه ۲۱ آذر ماه پس از احضار، خویش را به دایره اجرای احکام مشهد معرفی می کند و از آنجا برای گذراندن دوره محکومیت به زندان وکیل آباد بند عقیدتی زنان منتقل می شود.
۱) http://www.kaleme.com/1391/08/27/klm-120196/