بررسی تطبیقی رساله مدنیه و پنج رساله عصر مشروطه(۱۱)

بررسی تطبیقی رساله مدنیه و پنج رساله عصر مشروطه(۱۱)

(یک کلمه مستشارالدوله تبریزی/بستان الحق شیخ ابراهیم زنجانی/تنبیه الامه و تنزیه المله میرزای نائینی/مفتاح التمدن فی سیاسهالمدن معین الاسلام بهبهانی/رساله لالان ثقهالاسلام تبریزی)

علی اصغر حقدار

تحلیل محتوایی رساله لالان- بخش سوم

به درستی از نظر ثقهالاسلام «دولت، مشروطه نمی خواهد و نمی خواهد از قدرت استبدادی خود تنزل کند…» به دو بهانه «اختلال دارالشوری و مخالف بودن مشروطه با شرع مطهر.» برای درک دیدگاه نویسنده اشاره به مساله انحلال اولین دوره مجلس شورای ملی ایران توسط محمد علی شاه می پردازم؛ در فعالیت‌ بیست‌ ماهه‌ی‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌، محمد علی‌ شاه‌ با سنگ‌اندازی‌ مانع‌ از تحقق‌ اصولی‌ خواسته‌های‌ مشروطه‌ خواهان‌ می‌شد و به‌ تحریک‌ عده‌ای‌ از درباریان‌ و سفارت‌ روسیه‌ در پی‌ از میان‌ برداشتن‌ نظام‌ مشروطه‌ بود. در تکمیل‌ این‌ اهداف‌ او در پی‌ بهانه‌ی‌ درخواست‌ چند نفر از نمایندگان‌ و انقلابیونی‌ که‌ در نظر شاه‌ در ترور نافرجام‌ او دست‌ داشتند، به‌ مجلس‌ هجوم‌ برده‌ و با همدستی‌ افسر قزاِ روسی‌ ـ لیاخوف‌ ـ ساختمان‌ مجلس‌ و ساختمان‌های‌ همجوار آن‌ را به‌ توپ‌ بست‌ و با فراری‌ دادن‌ نمایندگان‌، بساط‌ مشروطه‌خواهی‌ را موقتا برچید.

به‌ دنبال‌ ترور اتابک‌ و سوء قصد نافرجام‌ به‌ محمد علی‌ شاه‌، آرامش‌ ظاهری‌ میان‌ پارلمان‌ و دربار به‌ هم‌ ریخت‌ و تضادها آشکار شدند؛ محمد علی‌ شاه‌ در روز پنجشنبه‌ ۴ جمادی‌الاولی‌ ۱۳۲۶ قمری‌ قزاقان‌ تحت‌ امر خود را به‌ فرماندهی‌ لیاخوف‌ در سه‌ ستون‌ به‌ بهارستان‌ گسیل‌ و محوطه‌ی‌ پارلمان‌ را به‌ محاصره‌ درآورد؛ قزاقان‌ ابتدا راه‌های‌ ورودی‌ مجلس‌ را بستند و از ورود مردم‌ به‌ آنجا جلوگیری‌ کردند. سپس‌ به‌ دستور فرمانده‌ قزاقان‌ ـ لیاخوف‌ ـ یک‌ گلوله‌ توپ‌ به‌ سوی‌ مجلس‌ شلیک‌ شد.

با شلیک‌ توپ‌ در میان‌ مشروطه‌ خواهان‌ حاضر در مجلس‌ وحشت‌ و اضطراب‌ افتاد و عده‌ی‌ محدودی‌ از آنان‌ که‌ مسلح‌ بودند، مبادرت‌ به‌ شلیک‌ کردند. در این‌ اوضاع‌، تیرانداز ماهری‌ از یکی‌ از پنجره‌های‌ فوقانی‌ ساختمان‌ ظل‌السلطان‌ با تفنگ‌ مازور توپچیان‌ قزاقان‌ را یکی‌ پس‌ از دیگری‌ مورد هدف‌ قرار می‌داد. قزاقان‌ که‌ مورد آتش‌ قرار گرفته‌ بودند، یکی‌ از توپها را به‌ طرف‌ ساختمان‌ ظل‌السلطان‌ برگردانده‌ و با شلیک‌ گلوله‌ای‌، آنجا را به‌ آتش‌ کشیده‌ و تیرانداز مشروطه‌خواه‌ را کشتند. آنان‌ شلیک‌ توپ‌خانه‌ را ادامه‌ دادند و با پراکنده‌ شدن‌ مجلسیان‌، ساختمان‌ مجلس‌ تخریب‌ و وسایل‌ آن‌ به‌ یغما رفت‌؛ آقا سید عبدالله‌ بهبهانی‌ و آقا سید محمد طباطبایی‌ که‌ در مجلس‌ حضور داشتند، دستگیر و به‌ دنبال‌ توهین‌ و دشنام‌ قزاقان‌، روانه‌ی‌ تبعید گردیدند. تعدادی‌ از نمایندگان‌ را در باغشاه‌ بعد از اذیت‌ و آزار، کشته‌ و عده‌ای‌ را روانه‌ی‌ زندان‌ کردند. برخی‌ از نمایندگان‌ نیز به‌ سفارت‌ انگلیس‌ پناهنده‌ شده‌ و بعد از مدتی‌ با حمایت‌ سفارت‌خانه‌، روانه‌ی‌ خارج‌ از کشور شدند. از میان‌ رجال‌ سیاسی‌ هم‌ جلال‌الدوله‌ و علاءالدوله‌ و سردار منصور و عضدالملک‌ که‌ برای‌ پاره‌ای‌ مذاکرات‌ به‌ نزد محمد علی‌ شاه‌ رفته‌ بودند، دستگیر و به‌ تبعید فرستاده‌ شدند؛ (کتابهای‌ آبی‌، ص‌ ۱۰۵؛ بمباران‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ در سال‌ ۱۳۲۶ هجری‌، ص‌ ۳۶۶؛ فتح‌ تهران‌، ص‌ ۱۴۷) شرف‌الدوله‌ از نمایندگان‌ تبریز در دوره‌ی‌ اول‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ آن‌ روز را این‌ گونه‌ ثبت‌ کرده‌ است‌: «…از صبح‌ علی‌الطلیعه‌ شروع‌ به‌ تیراندازی‌ و جانبازی‌ شده‌ است‌ و خیابان‌ها و کوچه‌ها به‌ طوری‌ پر از صدای‌ تیر تفنگ‌ است‌ که‌ نمی‌توانم‌ به‌ مجلس‌ بروم‌، گویا از چهار طرف‌ مجلس‌، قزاِها و سربازان‌ آن‌ جا را احاطه‌ کرده‌ و در سر راه‌ دو توپ‌ نهاده‌اند… از طرفین‌ بنای‌ شلیک‌ و تیراندازی‌ می‌گذارند، صد صد و دویست‌ دویست‌ تیر خالی‌ می‌شده‌ است‌، توپ‌ها را نیز آتش‌ داده‌، عمارت‌ مجلس‌ را به‌ توپ‌ می‌بندند. از طرف‌ سنگرهای‌ مجلس‌ و از طرف‌ انجمن‌ مظفریه‌ و انجمن‌ آذربایجان‌ نیز شلیک‌ می‌شد… تمام‌ اسباب‌ و آلات‌ مجلس‌ را سوار و سربازان‌ غارت‌ می‌نمایند و می‌برند. بعد از تخریب‌ و فتح‌ مجلس‌، توپ‌ها را به‌ انجمن‌ مظفری‌ می‌بندند، اعضاء انجمن‌ نیز با کمال‌ جرئت‌ و جسارت‌ دفاع‌ می‌کرده‌اند تا وقتی‌ که‌ گلوله‌ و شراپنل‌ توپ‌ها، آن‌ جا را نیز خراب‌ و زیر و رو می‌کند، آن‌ها نیز فرار می‌کنند. سوار و سربازها ریخته‌ و هر چه‌ بوده‌ برده‌اند، همچنین‌ خانه‌ها و مغازه‌های‌ جنبین‌ نیز به‌ غارت‌ می‌رود. بعد از فتح‌ و تخریب‌ انجمن‌ مظفری‌، توپ‌ها را به‌ انجمن‌ آذربایجان‌ برمی‌گردانند، آن‌ها نیز در مقام‌ دفاع‌ جد و جهد و کوشش‌ داشته‌اند. آن‌ جا را نیز تماماً زیر و رو می‌نمایند. آن‌ها نیز متفرِ می‌شوند، سوار و سرباز آن‌ جا را نیز غارت‌ می‌نمایند.» (روزنامه‌ خاطرات‌ شرف‌الدوله‌۱۳۷۷، ص‌۲۳۴)

در روایتی‌ دیگر، فروغ‌الدوله‌ نیز در نامه‌ای‌ که‌ به‌ تاریخ‌ ۲۴ جمادی‌الاولی‌ ۱۳۲۶ِ به‌ ظهیرالدوله‌ نوشته‌، از آن‌ واقعه‌ یاد می‌کند:«…دیروز سر آفتاب‌ چند نفر قزاِ آمدند در مجلس‌ گفتند شاه‌ فرمودند ابداً با شما کار ندارم‌. نه‌ با مجلس‌ نه‌ با انجمن‌ها. فقط‌ آن‌ هشت‌ نفر را که‌ خواسته‌ام‌ بدهید، اگر ندهید مجلس‌ را به‌ توپ‌ می‌بندم‌. امروز قتل‌ عام‌ می‌کنم‌. ابداً مجلس‌ جوابی‌ نداد. مکرر قزاِها گفتند. از مجلس‌ یک‌ دفعه‌ تفنگ‌ انداخته‌ شد برای‌ قزاقها. سی‌ تا قزاِ را زدند، یکی‌ برای‌ شاه‌ خبر برد. شاه‌ فرمان‌ به‌ پالکنیک‌ داد که‌ مجلس‌ و مسجد را توپ‌ ببندند، یک‌ مرتبه‌ شهر به‌ هم‌ خورد…» (خاطرات‌ و اسناد ظهیرالدوله‌۱۳۶۷، ص‌۳۵۷) با انهدام‌ مجلس‌ و از هم‌ پاشیدن‌ قوای‌ مشروطه‌خواهان‌ و مدافعان‌ مجلس‌، در تهران‌ حکومت‌ نظامی‌ اعلام‌ و سلطه‌ی‌ استبدادی‌ دربار اعاده‌ شد.

به‌ این‌ ترتیب‌ در روز ۲۳ جمادی‌الاولی‌ ۱۳۲۶ بالاخره‌ محمد علی‌ شاه‌ نتوانست‌ حضور نخستین‌ پارلمان‌ قانون‌ گذاری‌ را در ایران‌ تحمل‌ کند و بعد از یک‌ سری‌ نامه‌نگاریهای‌ بی‌نتیجه‌ای‌ که‌ میان‌ رئیس‌ مجلس‌ و شاه‌ رد و بدل‌ شد، (مجلس‌ اول‌ و نهادهای‌ مشروطیت‌، ص‌ ۵۳۶) به‌ کمک‌ قزاقان‌ خود، مجلس‌ شورای‌ ملی‌ و خانه‌ی‌ ملت‌ را زیر بمباران‌ گرفت‌. عین‌السلطنه‌ در ثبت‌ آن‌ روز به‌ حقیقت‌ تلخی‌ اشاره‌ دارد؛ «… دکاکین‌ همه‌ باز بود. این‌ مردم‌ سست‌ عنصر که‌ دیروز جان‌ و مال‌ و خون‌ خود را فدای‌ مشروطه‌ می‌کردند، هیچ‌ تغییری‌ در حالشان‌ نبود. بلکه‌ ساحت‌ مقدس‌ دارالشورای‌ ملی‌ را غارت‌ کرده‌ به‌ چوب‌ خشک‌ و درخت‌ تر آن‌ ابقا نکردند و چیزی‌ برای‌ آن‌ ساحت‌ قدس‌ مقدس‌ باقی‌ نگذاشتند؛ اگر یک‌ قالیچه‌ سرباز برد، ده‌ قالی‌ دوازده‌ ذرعی‌ مشروطه‌طلبان‌ و ملت‌ غیور آوردند. هی‌ گفتند ملت‌ پی‌ به‌ حقوِ خود برده‌، هی‌ گفتند ملت‌ بیدار شده‌، همه‌ دروغ‌، همه‌ تزویر، همه‌ خدعه‌. این‌ بود بیداری‌ و علم‌ و آگاهی‌ آنها که‌ هر چه‌ یقه‌ پاره‌ کردیم‌ دستگیر آن‌ لامذهب‌ها نشد که‌ نشد.» (روزنامه‌ خاطرات‌ عین‌السلطنه‌۱۳۷۷، ص‌۲۱۲۴/۳)

به‌ این‌ ترتیب‌ دوره‌ی‌ اول‌ مشروطیت‌ در ایران‌ دچار استبداد شد تا در گذار ایام‌، به‌ دلاوری‌های‌ مشروطه‌خواهان‌ تبریزی‌ و بختیاری‌، بازگشت‌ مشروطیت‌ و شروع‌ دوره‌ی‌ دوم‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ به‌ تحقق‌ پیوست‌ و برگی‌ به‌ یاد ماندنی‌ از تاریخ‌ جدال‌ استبداد و مشروطه‌ بر اوراِ سیر تحولات‌ تاریخ‌ ایران‌ زمین‌ ثبت‌ شد.

Comments are closed.