آبروی نظام و حقوق اقلیت ها

آبروی نظام و حقوق اقلیت ها

فرزان فرامرزی

در نظام های اقتدار گرا، نظام و در راس آن دیکتاتور، به آبرو که همان حفظ ظاهر نظام است بسیار اهمیت می دهد. هر حرکت و خبری که باعث تحریک افکار عمومی علیه نظام شود، محکوم است و خاطی باید بهای آن را بپردازد. اصولا خاطی کسی است که یا حرکتی انجام داده، یا مورد انجام عملی قرار گرفته که در افکار عمومی خطاست و حال آنکه در مورد آن اتفاق و عمل صحبت کرده و اطلاع رسانی انجام داده.

شصت و شش روز پس از قتل عطالله رضوانی، شهروند بهائی ساکن بندرعباس، خانواده عطاالله رضوانی تهدید شده اند که تلافی بردن “آبروی نظام” را خواهند دید. ظاهراً آبروی نظام با اطلاع رسانی درباره قتل عطاالله رضوانی به خطر افتاده است[۱]. این تهدید انسان را به یاد ضرب المثل “دو قورت و نیمش هم باقیه” می اندازد. حال آنکه با وجود تقصیر و خطای عظیمی که از حکومت و عوامل تحت حمایت حکومت سر زده است، نه تنها اظهار شرمندگی نمی‌کند، بلکه انتظار نوازش و ناز شست هم دارد.

عطاالله رضوانی که خود قربانی تعصبات مذهبی گشته، اکنون مایه آبروریزی نظام شده است و صد البته درست هم هست! واقعا مایه آبروریزی است که در این زمان، فردی را بعلت اعتقادات مذهبیش می کشند. باعث آبروریزی است که بعد از بیش از دو ماه، پلیس بجای یافتن قاتل یا قاتلین سعی دارد فرضیه خودکشی را به خورد بازماندگان مقتول بدهد و پرونده را مختومه اعلام کند.

آنچه باعث آبروریزی است، با خبر شدن دنیا از قتل یک شهروند بهائی نیست، بلکه رفتار عاملان این کار است. هرچند اگر بخواهیم به اتفاقات چند روز اخیر نگاه کنیم، خواهیم دید که موارد بسیاری هست که مایه آبروریزی است.

چند روز پیش یک گروه تروریستی به مرزبانان ایران در منطقه ی سراوان حمله می کنند و عده ای از ماموان نیروی انتظامی را به قتل می رسانند از آن سو، بنا بر گفته ی دادستان عمومی زاهدان، محمد مرزیه، “ ۱۶ نفر از عناصر تروریستی گروهک‌های معاند نظام… در پاسخ به اقدام تروریستی شب گذشته سراوان و شهادت مرزبانان، اعدام شدند[۲].

این عمل که بیشتر به حرکات انتقام جویانه قبایل بدوی شبیه است تا یک حرکت قانونی، آبروی نظام را نمی برد؟ این ۱۶ نفر، اگر از اشرار هم بوده باشند، اگر از اعضای همان گروهک تروریستی مسئول در قتل مرزبانان هم باشند، حداقل در مرگ آنان دستی نداشته اند و نمی توان به جرم ناکرده آن ها را قصاص کرد.

آیا این آبروریزی نیست که حتی بعد از اعدام یک زندانی جسدش را هم به خانواده تحویل ندهند؟ “بستگان حبیب‌الله گلپری پور که برای تحویل گرفتن جسد وی به مراکز حکومتی مراجعه کرده بودند با ممانعت ایشان از تحویل جسد و همچنین تهدید و منع از برگزاری مراسم ترحیم برای وی روبرو شدند[۳].

پدر این زندانی کرد می گوید: “علت اعدام حبیب الله کرد بودن وی است. کسی که به جرم حمل کتاب اعدامش کنند شما دیگر چه انتظاری دارید؟ کتاب خواندن و کتاب نوشتن کجای دنیا جرم است؟ حبیب الله هیچ‌گاه دست به اسلحه نبرده بود و کارش چاپ و نشر کتاب بوده است.” آیا اعدام بعلت حمل کتاب، آبروریزی نیست؟

اعدام بی گناه باعث آبروریزی است یا اینکه خانواده ای داغ دار از فرزندش حرف بزند و بخواهد برایش مراسم بگیرد؟ آیا حکومت ایران انتظار دارد، خانواده های این افراد در مورد قتل عزیزانشان به دست حکومت سکوت کنند که مبادا آبروی نظام برود؟

همین چند ماه قبل بود که “دکتر حسن روحانی در مصاحبه با شبکه سی ان ان آمریکا، در پاسخ به سئوالی درباره آزادی زندانیان سیاسی و پیگیریهای دولت برای آزادی دیگر زندانیان و رفع حصر سران جنبش سبز گفت: خوشحالم از اینکه هر زندانی که از زندان آزاد شود موجب مسرت من است. امیدوارم روزی بیاید که زندان های ما خالی شود[۴]…” آیا قرار است با اعدام زندان ها خالی شود؟ یا قرار است بیگناهان آزاد و مجرمین برحسب جرمشان مجازات شوند؟

آیا این آبروریزی نیست که مردم به کسی، ریئس جمهور، دل خوش باشند که حق شان را بگیرد و اوضاع را همانطور که وعده داده بود بهتر کند و سپس در عمل شاهد عکس آن مواعید باشند؟ “عفو بین الملل تعداد اعدام شدگان در سال ۲۰۱۳ را که هنوز دو ماه به پایان آن باقی مانده، ۳۱۴ تن اعلام کرده است ” که رکورد تازه ای از اعدام‌ها تنها در دو هفته‌ی اخیر، در زمان ریاست جمهوری حسن روحانی می باشد[۵] .

اینکه یک شهروند بهائی تنها به جرم درس دادن به همکیشان خود به زندان محکوم شود، آبروریزی است یا اگر کسی در این مورد چیزی بنویسد یا با رسانه ها مصاحبه کند؟ “نسیم باقری شهروند بهائی ساکن تهران و از همکاران دانشگاه مجازی بهائیان ایران موسوم به موسسه علمی آزاد که در تاریخ ۱۶ مهر ماه سال جاری به دادگاه انقلاب احضار شده بود به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق عضویت در موسسه اموزشی بهائیان به چهار سال حبس تعزیری محکوم گردید[۶].

آیا حکم سه سال حبس تعزیری نسیم اشرفی، شهروند بهائی ساکن تهران، به اتهام تبلیغ علیه نظام و عضویت در تشکیلات مذهبی بهائی خود یک آبروریزی برای دستگاه قضایی ای که الگوی خود را امام علی می داند، نیست[۷]؟

از این دست مثال ها زیاد است، مثال هایی که شرم آور است و مایه آبروریزی. آبروریزی دیگر آن است که نظام از خانواده های این اطراف توقع دارد، ساکت باشند و حرفی از آنچه که بر آن ها رفته نزنند. آبروریزی دیگر آن است که این افراد بعنوان ایرانی، از حقوق مساوی با دیگر ایرانیان برخوردار نیستند و در کشور خودشان، حق و حقوقشان رعایت نمی شود. این ها مایه آبروریزی است، آبروریزی برای کشوری مانند ایران. به راستی این آبروریزی ها تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟



[۱] http://sepidedam.com/19415

[۲] http://isna.ir/fa/news/92080401572/%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%85-16-%D9%86%D9%81%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D8%B9%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1-%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%DA%AF%D8%B1%D9%88%D9%87%DA%A9-%D9%87%D8%A7%DB%8C

[۳] http://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=68460

[۴] http://www.baharnews.ir/vdcguz9q.ak9ux4prra.html

[۵] http://www.radiozamaneh.com/106149#.Um3wYVOWZFI

[۶] http://hra-news.org/1389-01-27-05-24-07/16914-1.html

[۷] http://hra-news.org/1389-01-27-05-24-07/16853-1.html

Comments are closed.