بررسی تطبیقی رساله مدنیه و پنج
رساله عصر مشروطه(۱۹)
(یک کلمه مستشارالدوله تبریزی/بستان الحق شیخ ابراهیم زنجانی/تنبیه الامه و تنزیه المله میرزای نائینی/
مفتاح التمدن فی سیاسهالمدن معین الاسلام بهبهانی/رساله لالان ثقهالاسلام تبریزی)
علی اصغر حقدار
تحلیل محتوایی رساله مفتاح التمدن فی سیاسهالمدن- بخش چهارم
معین الاسلام با تبیین وظایف دولت و شرایط اصلاحات مملکتی، به یکی دیگر از موضوعات حقوقی می پردازد و «انتخاب وکلای ملی و حق رأی عامه» را به بحث می گذارد. به روال منطقی نخست از تعریف ملی و ملت می آغازد؛ «ملی آن فردی است که سود و زیان مملکت و فایده و ضرر به جهت جامعه هیئت ملی راجع است به اساس معاد و معاش او. هر جنس خارج از هیئت ملی که در مملکت توطن دارد یا از جای دیگر مهاجرت کرده و اکنون تبعه دولت علیه ایران است و به مشروعیت تبعیت می تواند آب و زمین ملک بخرد او را وطنی گویند…»(ص۱۱۸) بر این اساس مساله انتخاب برای دخالت در سرنوشت اجتماعی و سیاسی شهروندان پیش می آید؛ معین الاسلام در پاورقی اشاره می کند که این بخش از کتابش «ایامی تحریر یافته که نظام نامه انتخابات حنفی بود ابدا…» بنابراین «در هر مملکتی از ممالک متعدد، فرمان فرمان نشین از ایلات چندنفری با اکثریت ارای عام از بلوکات و قصبه جات و شهر مرکزی هر یک به فراخور نفوس انتخاب می شود. اینها از میانه خود یا از خارج از حوزه خود طبیب ذوفنونی برای امراض خود و ازدیاد عظمت دولت انتخاب می کنند و هر گروه ممتاز مخصوصی که هنوز جهت اختصاصی به خود می دهند مثل شاهزادگان عظام که تقریبا هفتاد و پنج سال است سلطنت مستقله ایران رسما بین الملل در آن خاندان جلیل است در هر شهر و مملکتی که آحاد و افراد آنها به کثرت عدد و مشاغل و جهات اهمیت ملی ممتاز باشند نیز برای خود از طرف خود وکیل ملی به جهت مجلس مرکزی انتخاب و گسیل می نمایند، لکن در هر جا که مشتی محقر باشند و در مشاغل و وسایل اهمیت ملی مستهلک باشد، حق انتخاب وکیلی جداگانه ندارند….»(ص۱۱۹)
از نظر معین الاسلام «وکیل ملی به حس ادراک و بصیرت کامله ارباب حل و عقد از میانه افراد وطنیان انتخاب می شود و به علاوه این که به تمام اخلاق حسنه آراسته و از اختلاق صفات پیراسته است….»(ص۱۲۰) از مشخصات نمایندگان پارلمان معین الاسلام بر این باور است که «سواد فارسی و عربی و فقه و مباحث الفاظ و مبادی علم جغرافی و هندسه و نقشه کشی و تجارت و زراعت و بودجه بندی و اطلاع کافی به حال مشرب و نفوس و تاب و توان وطنیان و بصیرت و علم وافی از اوضاع حاضره دول مقتدره و ممالک موجود متمدنه روی زمین و ترتیب مراودات و معاودات آن ها با هم دیگر و جهات مناسابت تجارتی و سیاسی آنها به ایران و از عده نطق پردازی و خطابه سازی آمدن و سایر عملیات سیاست مدن و سیاست اقتصاد و حقوق بین الملل دانستن و غیره، همگی باید در شخص فراهم باشد تا این که شایسته نمایندگی یک مملکت مثل خراسان باشد و بایسته عضویت دارالشورای کبرای ملی.»(ص۱۲۱) از طرفی «این وکیل ملی نمی رود برای خواستن فلان حاکم یا نخواستن بهمان وزیر یا حفظ نوامیس شریفه به تنهایی، بلکه می رود برای عقد معاهدات دولت با دول خارجه از حیث امور سیاسی و گمرک خانه و مال التجاره و امتیاز اشیایی که به خارجه داده می شود و بودجه بندی داخله و امور معادن و تصفیه راه ها و مالیات از اراضی و میاه و یا زراعات و محصولات و انضباط احکام شرعیه و استحکام امور ملیه و قبول و رفض بندها و فصول قانون اساسی نظر بر رواج و عدم رواج در مشارب مختلفه وطنیان او و موکلین او…»(ص۱۲۲)
با طرح این مباحث، معین الاسلام جلد اول «مفتاح التمدن فی السیاسهالمدن» را به پایان می رساند؛ جلد دوم به تقسیم و تنظیم نویسنده، در «چکامه صد کلمه یا مقدمه بر وضع اساس معارف و سایر قوانین به موجب فلسفه عملی در ایران» تألیف شده است. گزین گویه های معین الاسلام بیشتر از تحلیل، سفارش هایی اخلاقی است برای زمام داران حکومتی در مسائل آموزشی و پرورشی. از نظر وی مملکت باید در تحت قوانین مدنی حکومت شود. باید شورای ملی هیئت وزرای مسئول عاقل حربیه کامله عدلیه تجارت به علم داشته باشد. بر اساس کلیات اقتصادی عالم و سایر مراتب و ادارات لازمه از آن شمار ممکن صحیح است…»(ص۱۳۷) بیشتر گزین نویسی های معین الاسلام نشانگانی از ملی گرایی و اسلام خواهی او دارد و جا به جا و به هر مناسبتی که اقتضا داشته، نویسنده از اسلام خواهی و وطن گرایی دم زده است. جایی هم درشت گویانه بر میرزا اقاخان کرمانی و کتاب (آئینه سکندری)اش تاخته است؛ به مناسبت بهره ای که در تألیف آن از نوشته های مستشرقین گرفته است.
از تحصیل اجباری با قاطعیت تمام دفاع کرده و آن را جزو وظایف اصلی و عاجل حکومت دانسته است. «تکلیف طفل ایرانی از سن هشت سالگی یا نه سالگی یا میانه آن دو مقام است که داخل مکتبخانه ابتدائی بشود…»(ص۱۵۹) اما روش آموزشی سنتی مبتنی بر چوب و فلک را اکیدا قدغن می کند.
معین الاسلام در بخش دیگری از چکامه های سفارشی اش، از مساله ارتش دائمی می نویسد و آموزش فرزندان ایرانی برای دفاع از کیان وطن. در بخش دیگری باز به مساله انتخابات اعضای انجمن های ایالتی و ولایتی و مجلس شورای ملی برمی گردد و به تکرار مطالب قبلی بسنده می کند. در پایان جلد دوم در اشاره به وضعیت آشفته دوران استقرار اولیه مشروطه خواهان می نویسد «به علاوه این مساله اشاره شده که ملت و دولت به هر جهل و هر درجه علم باشند، پیوسته بصیرت و اطلاعات مردمی که هیئت حاکمه از آن ها مرکب در امور سابق مملکتی بیشتر از عامه ملت است و بلکه در اجرا است، مخصوصا تجربه غالب اعضای هیئت حاکمه زیاد از هر فیلسوف در کار نیامده بزرگ است. پس با حالات مزبوره که اشاره به یکی از کرورها شد و محسوسا دیده شد که هر مامور و آمری که از مرکز به سمت جنوب گسیل گردید، مشتی لجن بود که به دهان پاک مشروطیت خورد و جان دوباره ای بود که به تن مستبدین شهری و صحرایی دمیده شد؛ صریحا توان گفت عامه ملت فلک زده عاشق عدالت قاصر و هیئت حاکمه مقصر است.»(ص۱۹۸)