تبعیض در حق نیکوکاری!
آریا حق گو
حق نیکو کاری! بله حقی به نام نیکوکاری وجود دارد و اتفاقاً از حقوق فطری انسان نیز محسوب می شود. هر انسانی به خاطر انسان بودنش حق دارد نیکوکار باشد و به هم نوع خود، محیط زیستش و جامعه خدمت نماید. شاید این حق آن قدر بدیهی باشد که نیازی به شمرده شدن در زمره حقوق انسانی نداشته باشد. حق نیکوکاری برای انسان ها همانقدر بدیهی است که حق داشتن روح و فکر و اندیشه. اما پس تبعیض در این حق فطری بدیهی هم معنی دارد؟ متاسفانه در جمهوری اسلامی پاسخ مثبت است.
جمهوری اسلامی عده ای از شهروندان ایران را از حق نیکوکاری محروم می داند و آنان را به دلیل استفاده از این حق مجازات می نماید. حتماً خبرهای مربوط به دستگیری بهائیان در شهرهای مختلف ایران را شنیده اید. اتهام اکثریت قریب با اتفاق بهائیانی که دستگیر می شوند تلاش برای تبلیغ آئین بهائی و جذب سایر شهروندان ایرانی به این آئین از طریق ” نیکوکاری” است. نگاهی به اعمالی که این بهائیان واقعاً مرتکب شده اند نشان می دهد که اگر مرتکبین این اعمال صفت ” بهائی” را نداشتند، نه تنها دستگیر نمی شدند، بلکه ممکن بود از آن ها تقدیر هم بشود!
سال گذشته تعدادی از بهائیان به دلیل فعالیت برای پر کردن اوقات فراغت نوجوانان در منطقه ای فقیرنشین در شیراز به نام مهدی آباد دستگیر شدند. جمهوری اسلامی مدعی بود که این افراد با پوشش اقدامات فرهنگی و با زبان مهر و محبّت تلاش داشته اند چهره ای جذّاب و انسانی از آئین بهائی به مردم نشان دهند و ساکنین این محله محروم را به دین خود علاقه مند نمایند.
چندی پیش تعدادی از بهائیان رفسنجان به دلیل توزیع غذا و پوشاک بین مهاجرین افغان ساکن این شهرستان دستگیر شدند. جمهوری اسلامی مدعی بود که این بهائیان با سوء استفاده از احتیاج شدید این مهاجران افغان به امکانات اولیه زندگی، تلاش داشته اند آن را نسبت به آئین بهائی علاقه مند نمایند.
حدود دو ماه پیش در کرمان تعدادی از بهائیان به دلیل کمک به مستمندان این شهر و تلاش برای تشکیل کلاس های نقاشی و تقویت تحصیلی برای نوجوانان محروم این شهر دستگیر شدند. جمهوری اسلامی مدعی بود که این بهائیان با سوء استفاده از عدم توانایی خانواده ها در تامین هزینه کلاس های کمک آموزشی، تلاش داشته اند خود را به عنوان افرادی انسان دوست به این خانواده ها معرفی نمایند و از این طریق برای آئین بهائی تبلیغ نمایند.
در آباده، نی ریز، بندرعباس، مشهد و سمنان نیز شرایط مشابهی وجود داشته و تعدادی از بهائیان به دلیل فعالیت در امور عام المنفعه دستگیر شده اند زیرا جمهوری اسلامی معتقد است این فعالیت ها پوششی برای تبلیغ آئین بهائی است.
البته این رویکرد از ابتدای ظهور آئین بهائی وجود داشته و منحصر به دوران جمهوری اسلامی نیست. هرجا بهائیان اقدام به تاسیس مدرسه، تاسیسات بهداشتی مانند حمام، درمانگاه و بیمارستان می نمودند، روحانیون محلی و در برخی موارد روحانیون شناخته شده در سطح ملی به شدّت با این اقدامات مخالفت می نمودند و در بسیاری از موارد با تحریک مردم محلی اقدام به تخریب این تاسیسات نیز می نمودند. حتی برخی پزشکان بهائی به دلیل مداوای مجانی بیماران به قتل رسیده اند زیرا برخی روحانیون معتقد بوده اند که ارائه خدمات پزشکی و درمانی رایگان تلاشی است برای تبلیغ آئین بهائی.
حال باید از صاحبان این طرز فکر که امروزه در مناصب امنیتی و قضائی نیز مشغول به کار هستند سوال نمود که آیا اساساً یک بهائی حق دارد اقدامی عام المنفعه یا خیرخواهانه انجام دهد؟ آیا یک بهائی اساساً حق دارد به فقراء کمک کند یا نقشی در رفع محرومیت مادی و معنوی منطقه سکونت خود داشته باشد؟ چرا تاسیس ده ها بیمارستان و درمانگاه توسط جمهوری اسلامی در سایر کشورها و ارائه خدمات رایگان پزشکی به اتباع سایر کشورها با پول و سرمایه های مردم ایران عملی نیکو و خداپسندانه است اما کمک بهائیان برای محرومیت زدائی از محل سکونت خود با هزینه شخصی جرم محسوب می شود؟
چرا جمهوری اسلامی با اموال و سرمایه های مردم ایران در ده ها کشور جهان مراکز فرهنگی تشکیل می دهد اما بهائیان حق ندارند با صرف وقت و هزینه شخصی خود سهمی در رفع فقر فرهنگی مناطق محل سکونت خود داشته باشند؟
چرا جمهوری اسلامی با سرمایه های مردم ایران شعبات کمیته امداد امام خمینی را در ده ها کشور دنیا راه اندازی می نماید اما بهائیان حق ندارند با سرمایه های شخصی خود کمکی به رفع محرومیت در محل زندگی و میهن خود بنمایند؟
چرا ولی فقیه جمهوری اسلامی حق دارد رسماً مبالغ هنگفتی را به عنوان ” تالیف بین قلوب” (جذب محبت اسلام در قلب غیرمسلمانان) در کشورهای غیراسلامی خرج نماید تا شاید کسی با دیدن سیمای رحمانی اسلام به این دین جذب شود اما بهائیان حق ندارند سیمای آئین خود را که بر اساس وحدت عالم انسانی و کمک جمیع ابناء بشر بنیان شده است، به دیگران نشان بدهند؟
پاسخ سوالاتی از این دست روشن است. در جمهوری اسلامی ملاک و ضابطه خوب و بد یک چیز است و آن در خدمت اهداف و منویات مقام ولایت بودن است. موسیقی، سینما، نقاشی، بازی های رایانه ای، ماهواره، اینترنت، فیس بوک و هر چیز دیگری که تصورش را بکنید وقتی در خدمت منویات ولی فقیه باشد ارزش و هرگاه در این راستا نباشد ابزاری شیطانی برای فریب و انحراف مردم تلقی می شود و فاقد هرگونه ارزشی است. در این میان امور عام المنفعه هم از این حکم کلی مستثنی نیست. با این تفاوت که اگر فاعل این افعال نیکو بهائی باشد، مجازات سختی نیز به دلیل سوءاستفاده از خدمت به هم نوع نیز برایش در نظر گرفته می شود. در واقع ملاک و ضابطه جمهوری اسلامی در رابطه با اعمال عام المنفعه این است که اگر این اعمال از “غیر بهائی” سر بزند مورد پسند و نیکو است و اگر برای رضای ولی فقیه نیز انجام شده باشد نزد خداوند هم دارای اجر است. اما اگر این این اعمال توسط یک “بهائی” انجام شده باشد، نه تنها هیچ ارزشی ندارد بلکه جرم نیز هست. به عبارت ساده تر جمهوری اسلامی حتی در حق نیکوکاری هم بین بهائیان و سایر شهروندان تبعیض قائل می شود و نه تنها این حق را از آنان سلب می نماید، بلکه رفتارهای نیکوکارانه بهائیان را مجازات نیز می نماید.