معرفی «حکمت تمدنی» گزیده آثار استاد احسان یارشاطر
کاویان صادق زاده میلانی
اخیرا به همت بنیاد مطالعات ایران و به کوشش استاد محمد توکلی طرقی مجموعه تازه ای از مقاله های دکتر احسان یارشاطر ویرایش و چاپ شده است. نام این گزیده آثار «حکمت تمدنی» است. برآورد سزا و صحیح و درخورجایگاه علمی و نقش استاد یارشاطر از عهده نگارنده خارج است ولی علاوه بر مدیریت و نظارت بر مجلدهای دانشنامه ایرانیکا که جامع ترین و علمی ترین دانشنامه آکادمیک در حوزه ایران شناسی ایشان افزون بر پنج دهه به پژوهش و تحقیق دقیق در جزییات مختلف زیرمجموعه های گوناگون این رشته و تربیت اساتید آینده مطالعات خاورمیانه پرداخته اند. ابتکار، اشتیاق، دقت و ممارست و دوراندیشی ایشان به تاسیس نهادها و انجمن های پژوهشی مانند بنگاه ترجمه و نشر کتاب، انجمن کتاب، مرکز ایران شناسی دانشگاه کلمبیا و انتشارات مهمی مانند دانشنامه ایران و اسلام و راهنمای کتاب از فرآوردهای حاصل از همین ابتکار و دوراندیشی است. دکترای اول ایشان از دانشگاه تهران در سال ۱۳۲۶ ش/ ۱۹۴۷ میلادی به پایان رساند و در سال ۱۳۳۹ ش/۱۹۶۰ میلادی دکترای دوم خود را درباره لهجه تاتی جنوب قزوین پایان داد و از دکترای خود زیرنظر والتر هنینگ دفاع کرد.
کثرت موضوعی مطالب گزیده شده برای درج در این کتاب نمایانگر تسلط نویسنده به موضوعات مربوط به ایران شناسی در بالاترین سطوح دانشگاهی است. موضوعات شامل ادبیات و هنر معاصر در عمیقترین لایه ها و بررسی جامع و ژرف گویشها و لهجه های ایرانی، و رابطه بینابین بین زبانهای مورد بررسی است. مقاله ها و مطالعات بسیار جالبی در مورد آیینهای مانی و مزدک ارائه شده است که برای همه حتی متخصصان ادیان ایرانی جالب و آموزنده خواهد بود. این سوال شاید برای علاقمندان پیش آمده باشد که چرا در شاهنامه از پادشاهان ماد و هخامنشی خبری نیست؟ این بررسی مهم به صورت یک فصل در قالب یک مقاله جالب ارائه شده است. افسانه خلقت در آیین مانی و تطبیق آن با داستان خلقت در ادیان سامی و آفرینش آدم و حوا و روایتهای آن مشخصا بسیار مهم و آموزنده است.
مقاله استاد یارشاطر در مورد هنر معاصر تحت عنوان «آیا می توان از نقاشی جدید لذت برد» معرفی هنر مدرن و زیباشناسی پسامدرن است. در این مقاله بلند و مستند استاد تئوری مهمی در موضوع زیباشناسی و هنر ارائه می کند. ایراد ناهنجار و نازیبا بودن هنر مدرن را که همه بارها شنیده ایم را ایشان اینگونه مطرح می کنند:
«…جمعی کج طبع و نااستاد که از کشیدن موشی یا خرگوشی، چنان که به موش و خرگوش شبیه باشند، عاجزند نام استاد بزرگ و هنرمند توانا بر خود گذاشته و موزه ها و نمایشگاهها را به اثار ناهنجار خود انباشته اند. عجب تر آنکه بسیاری از نقادان و دانشمندان و نویسندگان نیز، که ظاهرا در سلامت عقل آنان تردید نیست، به فریب اینان از راه بدررفته و به ستایش مضامین غریب و اشکال نامطبوع ایشان برخواستند…هنرشناسان به جای آنکه این کجروان را به تیمارستان بفرستند و هنردوستان را از مزاحمت آنان برهانند، در بزرگی آنان سخن می گویند و هذیان منقوش ایشان را بیان احوال آدمی و تصویر جهان خارج می نامند.» (ص ۱۴۷-۱۴۹)
این متن علاوه بر اینکه پرسش مهمی را مطرح می کند و مقدمه یک بحث ارزنده را مهیا می کند بیانگر یک ویژگی دیگر استاد یارشاطر نیز هست و برای نگارنده قلم انتقادی و مزین به طنز گزنده و توانای روانشاد سعیدی سیرجانی را تداعی می کند. با اینکه سبک و سیاق قلمی استاد یارشاطر عموما طنز گزنده نیست ولی به خوبی دیده می شود که توانایی به کار بردن طنز و شوخی را در فضای علمی و آکادمیک دارا هستند.
کتاب با دو مقاله هویت ملی و وطن پرستی به پایان می رسد. هردو مقاله از فضای صرف آکادمیک و دانشگاهی خارج شده و وارد مباحث روز و اجتماعی می شود و در هر مورد نیز استاد یارشاطر با تحلیلهای جدید و بدیع و خلاق فرضیه ها و نظریات جدیدی را مطرح می کند و برای خواننده مشخص می شود که ایشان به خوبی به مباحث این حوزه ها و غرب ستیزی و نقد شرق شناسی کاملا آشنا هستند و مواضع جالب و آموزنده ای را ارائه می کنند.
در پایان باید از بنیاد مطالعات ایران و استاد محمد توکلی طرقی سپاسگزاری و قدردانی کرد که این مجموعه مهم و بسیار با ارزش را به جامعه ایرانی اینگونه ارائه کرده اند. امیدوارم این کتاب تازه چاپ مورد توجه جامعه ایرانی قرار گیرد و امیدوادم در مباحث بعدی برخی مقاله ها را مستقیما و مستقلا مورد نقد و معرفی قرار دهم. علاقمندان می توانند کتاب را از تارنمای بنیاد تهیه کنند.