برای تغییر نیازمند حضور زنان هستیم

  • سایت نگاه در راستای گفتمان سازی و پدیدآوردن فضای تبادل نظر  از کارشناسان و فعالان مدنی و حقوق بشری دعوت کرده که با ارائه مقاله ها و یادداشتهای پژوهشی در این امر مهم با همراهان سایت همگام و همراه باشند.

fariba-mohajer-2 (1)

فریبا داودی مهاجر

 

زنان بدون حضوردرقدرت سیاسی امکان تغییر قوانین تبعیض آمیز نسبت به زنان و رفع تبعیض های مبتنی بر جنسیت را نخواهند نداشت. بنابراین زنان باید به تبین برنامه عمل برای حضور در مدیریت های میانی و ارشد توجه کنند .

رفع تبعیض از زنان در گرو کسب قدرت سیاسی به وسیله زنانی است که نگرش هایی معطوف به برابری جنسیتی دارند وحساس سازی وارتقا آگاهی مردان دراین مسیر نیز اجتناب ناپذیر است.

حضور زنان در قدرت به مثابه راه نفوذی است که می توانند در تغییر و اجرا قوانین و سیاست گذاری های عمومی تاثیر داشته باشند و حذف زنان از قدرت نیز به مانند تداوم قوانین تبعیض آمیزی است که زنان را فرو دست و فرمانبر و مطیع می خواهد.

 

فراموش نکنیم که مرد و زن برای قدرت نیاز به منابع دارند و برای ایجاد منابع نیاز به پایگاه هایی که بتواند نه تنها منابع را تولید ،بلکه استفاده درست از قدرت و حفظ آن را نیزفراهم کنند . بدون شک دسترسی زنان به منابع قدرت با بن بست های فراوانی روبروست چرا که به شکل تاریخی این منابع در اختیار مردانی است که حاضر به توزیع آن نیستند مگر آنکه مجبور به آن شوند .

اصولا زنان برای دستیابی به قدرت و همچنین سیاست ورزی نیازمند تلاش مضاعف هستند و معمولا با روش های مختلفی حذف و تخریب می شوند . دم دست ترین روش تخریب زنان  استفاده از تهمت های اخلاقی برای بایکوت ، طرد و تکفیرو خسته و حتی ترساندن  آنها برای ادامه راه است و این عرصه ای است که هر زنی حاضر به پذیرش آن نیست .

به هر رو، زنان چنانچه مایل به تحمیل اراده بر شخص، اشخاص وسازمان ها و نهادهای سیاسی -اجتماعی باشند چاره ای به جز حضور در قدرت سیاسی ندارند . تنها با حضور است که می توان تاثیر گذاشت ، تغییر داد و نظارت کرد و حتی مقابل سو استفاده از قدرت و رانت های سیاسی ، اقتصادی و فساد ناشی آز آن را گرفت.

زنان و سرچشمه های قدرت

اشتباه بزرگ جنبش زنان که مردان سعی در تداوم آن دارند ماندن زنان تنها در مباحث مربوط به زنان است در حالیکه زنان بدون حضور گسترده و مداوم در روابط سیاسی واقتصادی وبین المللی و قضایی نمی توانند از زورگویی که آنها را تابع و جنس دوم می خواهد جلوگیری کنند واقتدارخود برای تغییروضعیت به نفع برابری جنسیتی را ایجاد کنند و حتی قادرنخواهند بود وضعیت سرکوب ناشی از جنسیت را تغییر دهند .

ما نیازمند سرچشمه های از قدرت برای زنان هستیم و اگر چنین سرچشمه هایی وجود نداشته باشد باید نقبی به منابع قدرت مردانه زده و آن ها را متمایل به تقسیم قدرت با هدف قرار گرفتن در مسیر توسعه پایدارقرار دهیم . در این مسیر رهیافت تصمیم گیرانه بهتر ازهررهیافتی نتیجه بخش است. رهیافتی که با اختیار و صورت های مختلف می تواند توانایی ایجاد کرده و زنان را از طبقات زیرین بهره مندی از حقوق شهر وندی به شهروندانی مساوی با مردان تبدیل کند .

زنان باید بدانند که تنها کسب جنبه هایی ازقدرت فرهمندانه وشعارهای پوچ و تو خالی که به آنها وعده منزلت و احترام اجتماعی می دهد نه تنها  قدرت واقعی نیست بلکه آنها را در سراشیبی سقوط قرار می دهد . آنها باید بتوانند بر جنبه های مختلف منابع قدرت از جمله تحصیلات و امکانات اقتصادی و دسترسی به رسانه ها نیز اشراف داشته تا با استفاده ازآن در مسیر هماهنگی از رشد قرار بگیرند. کار گروهی و سازماندهی از جمله ابزارهایی است که می تواند زنان را در این مسیر قرار دهد . این مسیر قدرت های پراکنده را متمرکز کرده  تا بیشترین نفوذ را برای آنها در جهت رسیدن به اهداف مختلف فراهم کند .

تشکلهای زنان نیازمند بودجه کافی برای تشکیل گروه هایی هستند که بتواند پیام آن ها را از طریق رسانه ها و شبکه های همگانی پراکنده کند و افراد و احزاب گوناگون را به پشتیبانی و هواداری از آنها ترغیب نماید . همان قدرتی که امروز حتی به وسیله رسانه های غیردولتی خارج ازکشوراز آنها دریغ می شود تا در سه کنج قرار گرفته و در همان سه کنج بقیه مطالباتشان فراموش شود .

زنان بدون قدرت ، زنان همواره ساکت

واقعیت این است که زنان بدون قدرت حتی قادر به حفظ احترام خود نیستند چه رسد به آنکه در تصمیم گیری هایی مدنی و سیاسی حضور داشته باشند و شاید به همین دلیل است که مردان مایلند که زنان به خصوص در مسایل اقتصادی وابسته باقی بمانند.

این وابستگی می تواند منتهی به حذف زنان از مشارکت اجتماعی و سیاسی شده و آنها را وارد رینگ نشده ناک داوون کند.  در چنین شرایطی مردان می توانند هر زنی را که در چارچوب فکری آنها قرار دارد یا ندارد انتخاب یا حذف کنند بنابراین زنان باید به فکر دستیبابی به منابع پولی مستقل از مردان باشند .

در چنین شرایطی ما زنان که در جامعه فاقد دسترسی به منابع قدرت هستیم چاره ای جز فعالیت دستجمعی و تیمی و اراده مشترک نداریم . اراده مشترک از مهمترین عوامل تعیین کننده در زمانی است که حکومت و بازیگران سیاسی تمایلی به مشارکت مستقل زنان ندارند و تنها در پرده هایی از یک نمایش آنها را به روی صحنه آورده و یا از صحنه خارج می کنند . اراده مشترک رمز موفقیت و موتور جنبش زنان ایران محسوب می شود و می تواند زنان را در موقعیت برتر برای در نظر گرفتن مطالباتشان قرار دهد .

ما برای تغییر نیازمند نفوذ موفقیت آمیزهستیم . نفوذی که بتواند حمایت های لازم از حقوق و مطالبات زنان را برای تاثیر گذاری بر افراد بالا دست ایجاد کند . ما نیازمند آشنایی با مفهوم قدرت هستیم و نیازمند آنکه چگونه از آن استفاده موثر به عمل آوریم . قدرتی که گاهی انعطاف پذیر و گاهی کاملا بر اصول پای بند است و به نظرم با این روش می توان به تعریفی از راسل دست یافت که می گوید: (قدرت ایجاد آثار مطلوب، مورد نظر ماست. )

مسلما برای عملیاتی کردن چنین تعریفی ما نیازمند قدرت و توانایی درونی برای کنترل و هدایت رفتار ، احساس، جایگاه  و عملکرد خود هستیم . نیازمند عملیاتی کردن حرف هایی که می زنیم . عملیاتی کردن شعارهایی که می دهیم و این عملیاتی کردن بدون پشتیبانی ازیکدیگر تقریبا یا محال است ویا سالها به طول می کشد واحتمالا به عمر ما و دختران ما قد نخواهد داد .

زنجیره ای از مشارکت دستجمعی برای پیگیری و گوشزد

شاید بتوان گفت فعالیت برای دستیابی به قدرت برای زنان تابو محسوب می شود در حالیکه برای مردان ویژگی مثبتی به حساب می آید بنابراین باید این تابو را شکست و شکستن همین خط قرمز هم بدون فعالیت جمعی ممکن و میسر نیست . در شکل دادن و جا انداختن آن برنامه ریزی های مردانه نقش اساسی را بازی می کند.

ما زنان نیازمند قدرتی هستیم که قبل از اعمال، دارای هدف و برنامه و مسیری پویا و روشن و شفاف باشد و بتواند در فراز و فرودهای مختلف، حیات و موقعیت رسمی خود را حفظ کند ؛ و این همه تابع شخصیتی است که ما از خودو عمل جمعی خودمان  و تعامل با محیط پیرامونی ترسیم می کنیم. قدرتی که می تواند گاهی سخت و با استفاده از اجبار و پاداش باشد و گاه نرم و با استفاده از جذابیت های فرهنگی ترسیم شود. قدرتی که می تواند هم متکی بر ویژگی های شخصیتی و خاص افراد باشد و هم ناشی از موقعیت های رسمی که زنان در عمل جمعی و سازمانی خود تعیین و ایجاد می کنند . قدرتی که می تواند از صلاحیت و مرجعیت و هم از محیط و کاریزما الهام بگیرد .

بدون شک این قدرت هر چه باشد منتهی به رعایت حقوق و دستیابی به فرصت های برابر جنسیتی می شود که در یک زنجیره فرماندهی و مشارکت دستجمعی شکل گرفته و در خواست ها و مطالبتش مشخص و معین است و از کانال هایی تعیین شده پیگیری و گوشزد می شود. پیگیری از جمله شاخصه های است که همواره باید مد نظر فعالان سیاسی زن قرار گیرد .

واقعیت این است که زنان اگر بخواهند عواملی که تغییر ایجاد می کنند کنترل کرده و از مزایا و منافع آن بهره مند شوند بدون تعارف باید درباره قدرت حرف بزنند تا بتوانند از مزایا و منافع آن استفاده کنند. منافعی که برای آنها جز دستیابی بر منابع و مزایا موثر و پایدار نیست و زنان را به عاملان و حاملان تغییر تبدیل می کند.

قدرت اطلاعات

فعالان زن همچنان گذشته باید به تاثیر اطلاعات و استفاده از آن در روند دستیابی به قدرت توجه کنند. این نوع از قدرت به زنان دسترسی و کنترلی می بخشد که فرد “عامل” را قادر به توزیع به موقع اطلاعات و حتی پاداش می کند و به همین سبب اطلاعات جایگاه راهبردی دارد و در سازماندهی نیز موثر است . هر چه اطلاعاتی که زنان به آنها دسترسی و یا توانایی پخش آن را دارند بیشتر باشد حیاتی و با اهمیت تر است و قدرت نفوذ و اثر بخشی نفوذ آنها را در لایه ها و شاکله سیاسی افزایش می دهد.

مهارت حل مساله مهارتی کلیدی برای زنان

این نوع قدرت مبتنی بر مهارت حل مساله است و مستقیما ازدانش و مهارت های ناشی از آن سرچشمه می گیرد و ما نیازمند افزایش دانش در این زمینه هستیم .مهارت حل مساله در کسب قدرت سیاسی زنان نکته کلیدی برای تداوم کار گروهی محسوب می شود و می تواند برای زنان مرجعیتی برای فعالیت سیاسی فراهم کند و تصویری از الگوی مطلوب  برای مخاطب ترسیم کند .

نکته پایانی در تکرار یک جمله خلاصه می شود که زنان بدون کسب قدرت نمی توانند بر محیط پبرامونی خود فرصت اعمال نفوذ پیدا کرده و شرایط را به نفع خود تغییر دهند بنابراین باید جدی در این مسیر برنامه ریزی و گفتمان سازی کرده و حرکت زنان به سمت کسب قدرت سیاسی را به کمپین و کارزاری همگانی همراه با کار تیمی تبدیل کنند . کار تیمی ضرورت دیگری است که با کار گروهی فرق دارد و می تواند انبوهی از ایده های جدید و خلاقیت و نو آوری را وارد پروژه ای کند که همزمان بخشی

از دموکراسی سازی در ایران را پیش می برد.

 

Comments are closed.