گزارش حقوق بشری سایت نگاه هفته ۳۰ بهمن ۱۳۹۴

 

نود و یک روز حبس و ٧۴ ضربه شلاق براى ١٨ فعال مدنى

 

فعال مدنی که خانواده هایشان در بند بودند هر کدام به ۹۱ روز حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شدند.

بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، روز چهارشنبه، ٢٨ بهمن ١٣٩۴ سیمین عوضى زاده به همراه ١٧ تن از فعالین مدنى که  در ٣٠ آبان ماه ۱۳۹۴ در یک تجمع مسالمت آمیز مقابل زندان اوین، بازداشت شده بودندبه ٩١ روز حبس تعزیرى و٧۴ ضربه شلاق محکوم شدند.

گفتنى است،آنان در روز ٣٠ آبان ماه ١٣٩۴ توسط سازمان اطلاعات سپاه بازداشت و به زندان های اوین و قرچک ورامین منتقل شده بودند ب فعالین مدنی بازداشت شده ب قید وثیقه ۵۰ میلیون تومانی از زندان شدند.

 

بازداشت شدگان در شعبه ۱۰۶۰ دادگاه کیفری دو تهران به ریاست قاضی طه دهقانی به اتهام «اخلال در نظم عمومی» محاکمه شدند. در این داگاه هر کدام از این فعالین به ۹۱ روز حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شدند، که حکم شلاق ۱۶ تن از این فعالین به مدت دو سال به حالت تعلیق است.

 

اسامی این  ۱۸  فعال مدنی به شرح زیر می باشد:

 

۱ مسعود حمیدی۲- علی بابایی۳- اسماعیل حسینی۴- رضا مکعیان (ملک)۵- فریده طوسی۶- عبدالعظیم عروجی۷- سیمین عیوض زاده۸- محسن حاصلی۹- زهرا مدرس زاده۱۰- پروین سلیمانی۱۱- هاشم زینالی۱۲- شرمین یمنی۱۳- سارا ساعی۱۴- ارشیا رحمتی۱۵- خدیجه (لیلا) میرغفاری۱۶- اعظم نجفی۱۷- احسان خیبر۱۸- محسن شجاع

 

 

 

 

امیر امیر قلى به ٢١ سال حبس محکوم شد

 

روز سه شنبه ٢٧ بهمن ١٣٩۴امیر امیر قلی به بیست و یک سال حبس در دادگاه اولیه محکوم شد.

 

بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، امیر امیر قلی به بیست و یک سال حبس در دادگاه اولیه محکوم شد.

 

گفتنى است، امیر امیر قلى دادگاه اول ان قرار بود در اردى بهشت ماه برگزار شود ولى به دلیل این که وکیل وى اجازه مطالعه پرونده را نیافت، جلسه دادرسى تا دوم خردادماه به تعویق افتاد.

 

این فعال دانشجویى سابق، با گذشت پنج ماه از زمان بازداشت همچنان با قرار بازداشت موقت در زندان رجایى شهر محبوس است و شعبه پانزده دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضى صلواتى از تبدیل قرار بازداشت به قرار وثیقه به دلایل نامشخص خوددارى کرده است.

 

امیر امیرقلى دهم آذرماه سال ٩٣ به اتهام اقدام علیه امنیت ملى، تبلیغ علیه نظام، توهین به مقدسات و توهین به رهبرى بازداشت و راهى سلول هاى انفرادى زندان اوین شد، وى پس از تفهیم اتهام به بند هشت زندان اوین و سپس به زندان رجایى شهر منتقل شد.

 

یک منبع مطلع درباره اتهامات وى گفت: “اتهام تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملى به دلیل شرکت در تجمعات حمایت از کوبانى و اتهام توهین به مقدسات و توهین به رهبرى به دلیل مطالبى بوده که در صفحه فیسبوک شخصى اش به اشتراک گذاشته بود.

 

گفتنى است امیر امیرقلى از فعالان چپ دانشجویى بود که پیشتر در سال ٨٧ نیز بازداشت و متعاقبا از دانشگاه اخراج شده بود.

 

اعزام عبدالاحد  جلیل  زاده  به  بهداری  زندان

 

روز پنج شنبه ٢٩ بهمن  ١٣٩۴  عبدالاحدجلیل  زاده  زندانی  عقیدتی  سالن  ١٢ زندان  رجایی  شهر  به  صورت  اورژانسی  به  بهداری  این  زندان  منتقل شده است.

بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، این زندانی با  شرایط  اورژانسی به  بهداری زندان  منتقل شده  و  شرایط  جسمانی  مساعدی  ندارد  به  گفته  یک منبع آگاه، این زندانی چشمان  وی  پر از خون  بوده  و از ناحیه چشم دچار مشکلاتی از جمله  قرمزی شدید  بوده است اما دلیل  این  موضوع و نوع  بیماری وی همچنان مشخص نشده است.

گفتنى است، عبدالاحد جلیل زاده، از اعضای عرفان حلقه در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی احمدزاده محاکمه و به پنج سال حبس تعزیری محکوم شده بود.

این زندانی هم اکنون به بند هشت زندان اوین منتقل شده است، اتهام آقای جلیل زاده توهین به مقدسات عنوان شده است.

بند هشت در حال حاضر یکی از بدترین بندهای زندان اوین است که تعداد زیادی از زندانیان سیاسی و عقیدتی بر خلاف اصل تفکیک جرائم و در ازدحام و بدون کمترین امکانات در آن نگهداری می شوند.

 

 

 

 0,,4644612_4,00

خیمه شب بازی تکراری؛ یادداشتی از دکتر محمد ملکی

 

متن یادداشت دکتر محمد ملکی بدین قرار است:

بسم الحق

تقدیم به آن‌ها که سالهاست دل در گروی یک انتخابات آزاد و مردمی دارند

خیمه شب بازی نوعی نمایش است برای سرگرم کردن تماشاگران. بالای جعبه فردی قرار می‌گیرد با تعدادی نخ که هر یک به بدن عروسکی وصل است و با صدایی ویژه خبرهایی می‌گوید و عروسک‌ها را به ورجه وورجه وا می‌دارد. تماشاچی می‌پندارد صدا صدای عروسکهاست و آن‌ها خود به این سو و آن سو حرکت می‌کنند درحالیکه همه چیز در دست بازیگردان است. علامه دهخدا در تعریف خیمه شب بازی می‌نویسد: «نوعی نمایش است که در آن عروسکهایی به شکلهای مختلف می‌سازند و به روی صحنه می‌آورند، و آن عروسک‌ها به نخهایی نازک متصل است که به وسیله آن نخ‌ها عروسک‌ها بحرکات مختلف وا داشته می‌شوند

داستان «انتخابات» در نظام ولایی‌‌ همان داستان خیمه شب بازیست که یک نفر به میل خود عروسکهای رنگارنگ را به حرکت وا می‌دارد و حرف و سخن‌ها را در دهان آن‌ها می‌گذارد. در سی و هفت سالی که ما در کشورمان شاهد «انتخاب»‌های متعدد بوده‌ایم فقط شکل عروسک‌ها تغییر کرده و دو گرداننده مجری این بازی بوده‌اند: آقایان خمینی و خامنه‌ای. بسته به زمان و مکان و حوادث، گرداننده هر بار سعی دارد به شیوه‌ای عمل را تکرار کند و کار مورد نظر خود را انجام دهد و اینکار چیزی نیست جز فریب مردم برای آوردن آن‌ها به مکان خیمه شب بازی.

قلم زن این سطور باقتضای سن و سال و توجه به مسایل اجتماعی و سیاسی، انتخابات بسیاری را چه در زمان شاه و چه در زمان شیخ شاهد و ناظر بوده است. اگر چه در نظام گذشته کسانی چون دکتر مصدق و الهیار صالح توانستند به مجلس راه یابند اما انتخابات در آن رژیم هم پر از خدعه و دروغ و تقلب بود و بیشتر کسانی به مجلس شورا و سنا راه می‌یافتند که به نوکری و چاکری شاه افتخار می‌کردند. نقش دربار و حاکمان و ملاکان و مزدوران در انتخاب افراد بسیار برجسته بود.

پس از تغییر نظام و بر پایی نظام ولایی هم جز چند انتخابات اولیه که به دلیل عدم تسلط کامل آقای خمینی و دار و دسته‌اش چند نفری از منتقدین توانستند به مجلس خبرگان و شورای ملی راه یابند، اکثریت قریب به اتفاق راه یافتگان به این دو مجلس از وابستگان به حزب جمهوری و وابستگان به نظام ولایی بودند. بعد از حوادث دههٔ شصت و کشت و کشتاری که در کشور بر پا شد، مردم کم کم به ماهیت نظام پی بردند و خیمه شب بازی انتخابات کم بیننده و کساد شد. بعنوان مثال اگر آقای خامنه‌ای در دوره اول ریاست جمهوری ۱۶ میلیون و ۸۰۰ هزار رای آورد، در دوره دوم با وجود افزایش جمعیت توانستند فقط ۱۲ میلیون رای را به بنام ایشان به صندوق‌ها بریزند. پس از ایشان آقای هاشمی رفسنجانی در دوره اول با ۱۵ میلیون و در دور دوم با ۱۰ میلیون رای به کرسی ریاست جمهوری تکیه زد.

این امر موجب وحشت حاکمیت شد تا آنجا که با برنامه ریزی طرحی نو در انداختند و سعی کردند مردم را به دو گروه تقسیم کنند. گروهی را ذوب شده در ولایت و گروه دیگر را اصلاح طلب و مخالف گروه اول که وابستگی شدید به ولی فقیه داشتند معرفی کردند و چنین در مهندسی خود وانمود نمودند که دو جبهه در مقابل هم قرار گرفته‌اند و مردم بی‌خبر و بی‌امید که از گروه ولایی‌ها صدمه دیده بودند، برای نجات خود به طرف مقابل متمایل شدند و به این ترتیب محمد خاتمی رای آورد و این برنامه به انواع مختلف ادامه داشت تا امروز.

این روز‌ها هم چون سالهای گذشته برای یک نمایش انتخابات دیگر، باز خیمه شب باز‌ها به میدان آمده‌اند که با صحنه سازیهای جدید و مهندسی شده، دیگر بار بازی را آغاز کنند و دو جناحی را که هر دو از یک منبع تغذیه می‌کنند وارد میدان نمایند وبا وعده‌های پوچ بار دیگر گروهی از مردم را فریب دهند و به تماشای خیمه شب بازی بنشانند. غافل از اینکه مردم کم کم هوشیار می‌شوند و فریب آن‌ها را نمی‌خورند.

در حکومتی که سردار سپاه به مهندسی انتخابات ۸۸ بطور علنی اعتراف می‌کند دیگر معنای انتخابات چیست؟ جالب اینکه در این نزاع بخش باصطلاح انتخابی نظام هم هیچ اراده و قدرتی برای مقابله با بخش ولایی ندارد. بطور مثال روز ۲۰ بهمن ۹۴ جناب آقای روحانی می‌گوید: «ما در مسئلهٔ فساد و رانت و انحصار مشکل داریم، یک دستگاهی وجود دارد که نمی‌خواهم نام ببرم، کالای قاچاق وارد می‌کند و جلوی رشد تولید را می‌گرد». مقصود ایشان از آن دستگاه کیست و چیست؟ آیا‌‌ همان نیست که اعلام می‌کند مهندسی انتخابات در دست ماست؟ پس چرا جناب روحانی که رییس جمهور برآمده از باصطلاح انتخابات است، جرات ندارد نام این دستگاه را که به احتمال قریب به یقین سپاه پاسداران است بگوید؟ آیا با این وضعیت رئیس جمهور می‌تواند جلوی اعمال و رفتار و دخالتهای سپاه را بگیرد؟ من باور ندارم و بهمین دلیل در انتخاباتی که توسط سپاه و منصوبان ولی فقیه مهره چینی شده است شرکت نمی‌کنم، اگر چه بعضی خیال پردازانه می‌گویند شرکت در انتخابات گامی است به سوی دموکراسی! سئوال من از آن‌ها این است شرکت در کدام انتخابات؟ انتخابات آزاد با تمام شرایط آن یا انتصابات؟ باید از این جماعت پرسید شما در این ۳۷ سال با شرکت در انتخابات نظام ولایی چقدر به آزادی نزدیک شده‌اید؟ خودمان را فریب ندهیم و با اعمال و رفتارمان عمر نظام ولایی را طولانی نکنیم.

در پایان باید تاکید کنم که تلاش معتقدین و ملتزمین به نظام ولایی برای اینکه نشان دهند مردم ایران تنها در دو دسته اصول گرایان (بنیاد گرایان) و اصلاح طلبان (استمرارطلبان) خلاصه می‌شوند بزرگ‌ترین ظلم به ملت ایران است. آیا جز این دو گروه بقیهٔ مردم بحساب نمی‌آیند و گروههای خارج از این دو دسته همه گروهک و غیرخودی هستند و هیچگونه حق و حقوقی ندارند؟ آیا به بخش بزرگی از مردم که به انتخابات شما بی‌تفاوت هستند و نمی‌خواهند در این خیمه شب بازی شرکت کنند حق اظهار نظر و نقد و انتقاد می‌دهید یا با برچسب‌های های گوناگون آن‌ها را از میدان بیرون می‌کنید؟

بس کنید! مردم آرام آرام راه خود را می‌یابند و با فراهم کردن شرایط یک انتخابات آزاد و همگانی بساط شما را بر می‌چینند. مطمئن باشید دور نخواهد بود روزی که ظالمان و ستم پیشه گان باید جای خود را به منتخبان آزاده و آزادی طلب مردم بسپارند.

 

 

Untitled_0 

معاون امنیتى دادستانى مانع معالجه حسین رونقى شد

 

روز چهارشنبه  ٢٩ بهمن ١٣٩۴ معاون امنیتى دادستانى مانع اعزام حسین رونقى به بیمارستان شد.

 

بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، پدر حسین رونقى گفت:”با اینکه پزشکان اوین و همینطور پزشکی قانونی گفته است که باید حسین هر ماه به بیمارستان  برای معالجه اعزام شود، ولی حاجیلو معاون امنیتی دادستانی جعفری دولت آبادی اجازه نمیدهندکه حسین را معالجه کنند.

 

گفتنى است،  غلظت بالای خون حسین از یکم بهمن ١٣٩۴ که وقت دکتر حسین بوده است، وتا کنون حاجیلو مانع آن شده است که حسین به بیمارستان اعزام شود،جاجیلو  به پدر حسین گفته است، که حسین آزاد نمى شودوپدر حسین رونقی بسیار نگران حال فرزندش است، و عنوان کرد که به همه بگویداگر اتفاقی برای پسرم بیافتد، مسئولش دادستانی و مسئولین آن هستند.

 

 

 

unnamed

بیانیه زندانی سیاسی ارژنگ داودی در مورد تحریم نمایش انتخاباتی رژیم ولی فقیه

 

هم میهنان؛ 

فهرست مشکلاتی که جامعه ایران با آن روبه‌رو است, بی‌پایان می‌نماید. سالهاست که ما بوی تعفن استبداد مذهبی, فساد اخلاقی, اقتصادی و سیاسی یک رژیم در حال احتضار را استنشاق می‌کنیم و با چشمان خود می‌بینیم که نهادهای قلدرصفت سرگردنه داری خود مخرب فقیه یکی پس از دیگری چنان در حال نابودی و اضمحلال است که فضای حاکم بر کشور, مالامال نارضایتی و در خواست عمومی برای تغییرات اساسی است.

در پاسخ به این درخواستها نیز دهها پیشنهاد مطرح شده که همگی ادعا دارند که اساسی و ریشه‌ای و یا حتی انقلابی هستند. ولی عملاً این احساس را در وجود ما القاء می‌کنند که انگار از کسی کاری ساخته نیست؟! اشاعه انواع این آدرس های غلط و ترویج این‌گونه احساسات پوچ که توسط مزدوران اطلاعاتی ـ امنیتی به‌طرزی گسترده در جامعه منتشر می‌شود برای نیل به آزادی و استقرار دمکراسی در میهن اهورایی بسیار خطرناک است.

در دنیای امروز که فقط و فقط حاکمیت حقیقی قاطبه مردم در سرنوشت خویش می‌تواند پاسخ به مشکلات بی‌پایان در جوامع استبداد زده باشد, دیگر نمی‌توان در انتظار قهرمانها یا اسطوره‌ها یی از جنس شاهزاده‌ای سوار بر اسب سفید نشست یا منتظر ماند تا مشکلات به خودی خود حل‌وفصل گردد. این شیوه تفکر به‌زودی ایران را به ایرستان تبدیل کرده و ما را به زباله‌دان پوسیده تاریخ پرتاب خواهد کرد.

در شرایط کنونی مهمترین مانع اساسی در کشور ما پیدایش جعلی دو اردوگاه جنایت‌پیشه است که برای حفظ کلیت رژیم؟! هر یک با دیگری جنگ زرگری با همدیگر راه انداخته است. یکی از این دو اردوگاه خود را متعهد به حفظ بی‌کم و کاست نهادهای فعلی جامعه که در حال انقراض تاریخی هستند, می‌داند و دیگری هر چند بر این تصور است که ضروری‌ترین مسائل یک دولت مثلاً منتخب؟! از قبیل انرژی, جنگ, فقر, فساد, فحشا, تخریب محیط زیست, تزلزل در بنیاد خانواده و… در چارچوب گردنه داری فقیه نه می گنجد و نه قابلیت حل دارد ولی با این حال حتی درصدد انجام تغییرات روسطحی نیز نیستند و ساده‌اندیشانه خواستار اجرای بدون تنازل قانون اساسی پوسیده ولایت مطلقه‌اند. هر دو اردوگاه که کما بیش تمام اهرمهای قدرت را در دستان بی‌کفایت خود گرفته‌اند نه تنها نگاهی پیش روانه به قضایای زمانه جاری ندارند بلکه به‌طرزی غم‌انگیز نگاهی واپسگرایانه و نوستالوژیک به گذشته دارند. البته جنون ناشی از این نوع زاویه دید در اردوگاه اصول گرایان به مراتب مشهود تر است.

حتی در قیاس با انتخاباتهای نمایشی ـ فرمایشی دوران قاجار و پهلوی, تحت رژیم فقیه, کهنگی تاریخی و ارتجاع سیاسی از سایر حوزه‌ها بارزتر است. بدون شک ساختار قانون اساسی به‌شدت پوسیده رایج نیاز به بررسیهای همه‌جانبه سیاسی ـ حقوقی برای انجام تغییرات بنیادین و جراحیهای عمیق دارد.

با این تفاصیل اقدام عاجل برای تجدید ساختار و ایجاد روابط باز و شفاف سیاسی در تمامی حوزه‌های گوناگون کشور به‌وضوح احساس می‌شود. بدون تردید در این مرحله نیاز به استقرار دمکراسی در جامعه ایرانی دیگر نه گزینه‌ای از سر تفنن بلکه یک ضرورت انقلابی است. زیرا که ساختار سیاسی ـ حقوقی دنیای امروز که شاه بیت آن حاکمیت دموکراتیک مردم بر سرنوشت خود تنها از طریق انتخاباتهای ادواری, آزاد, منصفانه و عادلانه تحقق می‌یابد که تحت رژیم فقیه در تمامی ابعاد متصوره قفل گردیده و این یعنی آن که بدون مشارکت آزادانه, آگاهانه و همه‌جانبه مردم به‌ویژه مبارزان سیاسی و فعالان اجتماعی قادر نخواهیم بود که این بار سنگین را بر شانه‌های نحیف شده خود بکشیم. لذا ضرورت دارد نهادهای سیاسی ـ انقلابی جدید را ابداع, طراحی و معرفی نماییم.

هر چند که می‌دانیم تلاش برای مقابله با کهنگی و ارتجاع خطرات خون ریزی را نیز به‌دنبال دارد اما اینک به موازات شدت گرفتن مبارزات مردمی برای به پیروزی رساندن انقلاب سوم یعنی انقلاب دموکراتیک پیشارو نباید که بهراسیم.

پیروزی انقلاب دموکراتیک ایرانیان به موارد بسیار زیادی بستگی تام دارد و از آن جمله است هوش و زکاوت نخبگان و فرهیختگان کشور, شجاعت و مدیریت رهبران سیاسی, فداکاری مردم به‌ویژه کارگران و کارکنان اصناف گوناگون کشور 

چنان‌چه ما در برهه حساس جاری, ضرورت نیاز به نوعی دمکراسی ناب و اکثریت شمول را تشخیص دهیم می‌توانیم با پیوستن به فرایند پر برکت انقلاب پیشارو در خلق پیروزمندانه آن مشارکت افتخار آمیز داشته باشیم.

زنده باد ایرانی،

پاینده باد ایران،

ارژنگ داودی 

زندانی سیاسی, معلم, شاعر و نویسنده 

بهمن ۱۳۹۴

 

 

محمد امین آگوشی  از زندان آزاد شد

 

روز سه شنبه ٢٧ بهمن ماه معلم بازنشته و زندانی سیاسی محبوس در زندان زاهدان  پس از هشت  سال حبس آزاد شد.

 

بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، محمد امین آگوشى معلم بازنشته و زندانی سیاسی محبوس در زندان زاهدان عصر روز گذشته سه شنبه ۲۷ بهمن ماه از زندان آزاد شد.

 گفتنى است، این زندانی سیاسی به همراه «ایرج محمدی» و «احمد پولادخانی» اهل پیرانشهر به اتهام جاسوسی به نفع حکومت اقلیم کردستان و محاربه از طریق همکاری با گروه‌های معاند نظام در سال ۸۶ بازداشت شدند.

“محمد امین آگوشی” پس از تحمل بیش ۷ ماه انفرادی به زندان مرکزی ارومیه منتقل شد و پس از برگزاری دادگاه در شعبه دوم دادگاه نظامی (سازمان قضایی نیروهای مسلح) به اعدام از طریق تیرباران محکوم گردید.

حکم صادره در شعبه ۳۱ دیوان عالی کشور عینا تائید شد اما مجددا پرونده وی به جریان افتاد و با ارجاع به شعبه یکم بیدادگاه نظامی وی به همراه دو متهم دیگر به ۱۰ سال حبس و تبعید به زندان زاهدان محکوم شد.

پیش تر در سال گذشته همسر این معلم بازنشسته به کُما رفت و پس از ۱ ماه بستری شدن در یکی از بیمارستان‌های پیرانشهر درگذشت.

دختر این زندانی سیاسی «کانی آگوشی» ۲۲ ساله دانشجوی سال چهارم دانشگاه پس از فوت مادرش با برادر خود «جمال آگوشی» زندگی می کرد. وی پس از،از دست دادن مادر و زندانی شدن پدرش در روز سه شنبه ۹ تیر ماه ۱۳۹۴ خود را از درب منزلشان درشهر پیرانشهر حلق آویز کرد و به زندگی خود پایان داد.

 

 

 

چند تن از زندانیان سیاسی زندان رجایى شهر طى پیامى اعلام کردند:

 

به دادستان، اینجانبان زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر جهت درخواست مکتوب زندانیان برای آزادی مشروط اعلام می داریم که با توجه به بازداشت، محاکمه و حبس غیرقانونی خود همچنان پای موضع خودمان ایستاده ایم و تا سرنگونی این حکومت به مبارزه خود ادامه خواهیم داد.

 

۱مسعود عرب چوبدار۲- حمید بابایی۳- شاهین ذوقی تبار۴- پیام باستانی

زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر۲۶ بهمن ۱۳۹۴

 

 

 

ئاسو رستمى به قید وثیقه آزاد شد

 

روز ٢۶ بهمن ١٣٩۴ ئاسو رستمى فعال حقوق کودک از زندان اوین به قید وثیقه آزادشد.

بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، امروز ٢۶ بهمن ١٣٩۴ ئاسو رستمى فعال حقوق کودک از زندان اوین به قید وثیقه آزادشد.

 

گفتنى است، ئاسو رستمی فعال مدنی ۲۸ ساله، روز چهارشنبه ۱۶ مهر ماه پس از برگزاری تجمع در مقابل دفتر سازمان ملل در حمایت از کوبانی به همراه چند فعال مدنی دیگر بازداشت شد و پس از طی دوران انفرادی و بازجویی به بند هشت زندان اوین منتقل شد.

 رستمی به دلیل فعالیت های مدنی مسالمت آمیز، به اتهام تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی و توهین به رهبری به ترتیب به ۱۰ سال و ۵ سال زندان محکوم شدند، دادگاه وى به همراه دو فعال مدنی دیگر، در کمتر از از پانزده دقیقه، از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه برگزار شد و مجموعا به ۳۸ سال زندان محکوم شدند.

 

مطابق دادنامه، فعالیت های مجازی و انتشار مطالب انتقادی درباره وضعیت حقوق بشر و اعدام در ایران، همدلی و همراهی با خانواده های زندانیان سیاسی و خانواده های زندانیان محکوم به اعدام، شرکت در تجمعی در دفاع از کوبانی، همدلی با خانواده های قربانیان حوادث سال ۸۸ و ارتباط با فعالین حقوق بشر، مستند اتهاماتی است که به این فعالین مدنی وارد شده است.

 

 

 daemi-091214

آتنا دائمى با وثیقه ۵٠٠ میلیون تومانى آزاد شد

 

 روز دوشنبه ٢۶ بهمن ماه ١٣٩۴ اتنا دائمى با  وثیقه ۵٠٠ میلیونى از زندان اوین آزاد شد.

بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، حدود یکساعت پیش اتنا دائمى با وثیقه ۵٠٠ میلیونى از زندان آزاد شد.

 

گفتنى است،وى شانزده ماه بازداشت و اکنون به قید وثیقه از بند زنان زندان اوین آزاد شده است،آتنا دائمی ۲۷ ساله، بیست و نهم مهرماه سال ۹۳ بازداشت و ۸۶ روز در سلول انفرادی بند دو الف تحت بازجویی بود.

 دائمی در تاریخ ۲۸ دی ماه ۱۳۹۳ پس از پایان بازجویی ها به بند زنان زندان اوین منتقل شد.

 

پس از چندین بار به تعویق افتادن جلسه دادگاه نهایتاً در تاریخ ٢٣ اسفند ٩٣ در دادگاهی به ریاست قاضی مقیسه، قاضی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران در حضور وکیل خود و دیگر متهمین این پرونده به نامهای امید علی شناس، ئاسو رستمی و علی نوری برگزار و وی به دلیل فعالیت های مدنی مسالمت آمیز، به اتهام تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی، توهین به رهبری، توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی و اختفای ادله جرم، به ۱۴ سال زندان محکوم شد.

 

این حکم برای تجدیدنظر به شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر ارسال شد. حکم دادگاه تجدید نظر هنوز اعلام نشده ولی قاضی دادگاه تجدید نظر سرانجام با تبدیل قرار بازداشت به وثیقه موافقت کرد.

 

 

 

 Fariborz-Raeisdana

فریبرز رئیس دانا در صفحه فیس بوک خود مى نویسد:

 

توضیح برای رفع نگرانی احتمالى 

 من دیروز برای پیگیری ممنوع الخروج بودنم به اداره ی مرکزی گذرنامه رفتم.در آنجا به یکی از باجه های مخصوص راهنمائی شدم. پس از مدتی معطلی خانم پلیسی پشت با جه ظاهر شدو او گذرنامه ی تازه صادر شده ی مرا گرفت و گفت شما ممنوع الخروج نیستید و از من خواست در آن دکه ی یک متر در یک متری بنشینم تا جوابم را قطعی کند. من ناگزیر آنجا منتظر ماندم. اما یکی دو سه دقیقه بعد ناگهان ماموران انتظامی شتابان با دستبند به سراغم آمدند و به اعتراض من و در خواستم برای پس گرفتن پاسپورت توجهی نکردند و مرا به قرار گاه انتظامی امنیت مستقر در اداره ی گذرنامه بردند. کماکان دستبند زدند و به صندلی آهنی بندم کردند.ابتدا خیال کردم ابو بکر البغدادیم. اما نیم ساعت بعد باز جوئی مختصری از سوی یک مامور لباس شخصی ، که رفتاری ملایم داشت ، صورت گرفت. بعد از ساعتی معطلی با بند و دست بند بالاخره مرا به همراه همان مامور لباس شخصی سوار خود روئی مخصوص و ضمن تاکید بر این که نباید دستبندم در خیابان دیده شود به دادسرای مستقر در اوین روانه کردند. به هر حال موقع پیاده شدن و در سالن ورودی دادسرا شمار زیادی از مردم مرا دیدند و شناسائی کردند و از این سرنوشت تکرار شدنی جویا شدند. گفتم خیر است انشاءالله. به اداره ی اجرای احکام رفتیم . مامور مرا تحویل داد و به سر کار خودش بر گشت . دستبند من باز شد . در آنجا بر خوردها ، البته برا ی من که بی گناه و بی دلیل به آنجا کشیده شده بودم ، رفتار ها مدنی تر بود و همه ی کارکنان و رئیس مربوطه مرا می شناختند و از این واقعه به نوعی ابراز تعجب می کردند. اما در ایران همه مامورند و معذور و نا مسئول. همیشه مسئول در رده بالاتر نا شناخته قرار دارد. القصه در آنجا دوستی را از ارباب رجوع دیدم که قبلا با من در زندان بود. در گذشته ی نسبتا دور.او برای حل گرفتاری خودش آمده بود. به مسئولان ملایم طبع و خوش روی آنجا گفت ( و البته اغراق کرد ، اما ممنون) تمام این محوطه ی اوین و اطرافش برای این رئیس دانا کوچک است که او مرد بزرگی است . او اعلام آمادگی برای  گذاردن وثیقه( کار به آنجا نکشید) و کفالت کرد.خلاصه بعد از از ظهر آزاد شدم تا در فاصله ی چند روز به معاونت قضائی دادستانی کل خودم را معرفی کنم. امروز وقت نداشتم . در این هفته می روم. باشد که رفع«سوء تفاهم»  شود ، اگر رفع ممنوع الخروجی نمی شود( شاید هم بشود و شاید هم در ادامه به دیدن دوستان در بند نایل آیم). دیشب دوست وکیلی به من زنگ زد و ابراز همدردی کرد. او گفت من هم تصمیم داشت برای رفع ممنوع الخروجیم به اداره ی گذرنامه بروم اما امروز به این نتیجه رسیدم که خر ما از کرگی دم نداشت. با این وصف توصیه می کنم صف ممنوع الخروجی ها را بهم نزنید و منتظر باشید تا ببینید سرنوشت من به کجا می انجامد.

 

 

 

 

بهزاد ترحمى زندانى سیاسى از رجایى شهر مى نویسد:

 

هر کس رضایت مردم را به غضب الهی به دست آورد خداوند او را نیازمند مردم می کند. کسانی که از روی جنازه مظلومان می گذرند تا بر مسند قدرت بنشینند و عدالت را در کرسی قضاوت کور و نابینا می کنند، حق را به ناحق تبدیل کرده و دم از عدل توام با رأفت می زنند.

 

آه شمایی که در رأس امور حکومتی ایران و قضاوت حقوق انسان ها خود را قرار داده اید و از عدل و داد، مساوات، برابری و استرداد حق مظلوم از ظالم و حقوق بشر دم می زنید کدامین آرمان انسانی را برآورده کرده اید؟ اگر حکومت جمهوری اسلامی ایران پیرو آیین و دین مبین اسلام است این را باید پذیرا باشد که انسان ها به طور حتم در مقابل حقوق از دست رفته شان توسط رجال و مجریان حکومت اسلامی مقاومت و ایستادگی نمایند.

 

همانطور که واضح و مبرهن در جامعه اسلامی ایران می توان بازتاب آن را دید. معضلاتی چون اعتیاد، فساد و فحشا، فاصله های طبقاتی، نادیده گرفتن حقوق شهروندی و انسانی و … را مشاهده کرد که با قانون اسلام و کلام صریح حضرت باری تعالی مقایرت دارد و می توان اینطور بیان نمود، این ظلمی است، آشکار که در زیر بیرق و قانون اسلام روا داشته اند و با تهدید و ارعاب، قانونی را که به قول خودشان در چارچوب اسلامی که ترسیم کرده اند به تأیید و تصویب رسانده و آن را به چالش کشیده اند.

 

حاکمیتی که فریاد دموکراسی و ادعای حقوق ستمدیدگان و محرومین را دارد نه تنها حق آنها را پایمال کرده بلکه جهت حفظ منافع خویش از هیچ چیز برای بقاءشان فروگذار نیستند. اما آنها غافلند که خداوند ناظر و گواه بر این همه بی عدالتی که به نام او انجام می دهند هست.

 

بهزاد ترحمی 

 زندان رجایی شهر کرج – ۲۴ بهمن ۱۳۹۴

 

 

 

 

انتقال حسن صادقی به سالن ١٢ رجایى شهر

 

 روز یکشنبه ۲۵ بهمن ماه ۱۳۹۴ حسن صادقی زندانی سیاسی، به سالن ۱۲ زندان رجایی شهر منتقل شد.

بنابه گزارش سایت خبرى نگاه،حسن صادقى که هفته پیش باز داشت شده بود ۶ روز در قرنطینه زندان اوین وسپس به قرنطینه رجایى شهر منتقل شد و یک هفته را در قرنطینه رجایى شهر گذراند.

گفتنى است، چهار ماه پیش همسر وی فاطمه مثنی نیز بازداشت شده بود. حسن صادقی ۱۵ سال حکم دارد و با قرار وثیقه تا هفته گذشته و قبل از بازداشت مجدد آزاد بود و هم اکنون در بند ۴ در سالن ۱۲ زندان رجایی شهر موسوم به زندانیان سیاسی عقیدتی دوران محکومیت خود را می گذراند.

 

حسن صادقی در بهمن ماه ۱۳۹۱ نیز به همراه همسر خود بازداشت شده و با قرار وثیقه آزاد شده بودند.

 

 

 

 

برگی از خاطرات خالد حردانی در راستای جان باختن کودک کار در اهواز

خبری شنیدم که شب گذشته یکی از کودکان متکدی که کودکی نابینا بوده به علت سرمای سخت زمستان و بیماری در خیابان (نادری) اهواز جان سپرده است. او همانند هزاران کودک کار، کودکان سرپرست خانوار، کودکانی که فقط به خاطر یک لقمه نان در این کشور ثروتمند اما فقیر در کوچه های شلوغ شهر آدمیان سیاست زده کشورم جان می سپارد.

 

بی شک او شاعری بزرگ بوده که این گونه واژگان شعرش را بر روی حصارهای بلند اندیشه تاریخ بشر به ثبت رسانده است، امروز من در هواخوری زندان در دعا و نیایش در برابر تصویر زیبای مسیح برای این کودک و برای هزاران هزار کودک خیابانی دیگر اشک ریختم و این جمله را از کتاب مقدس در قلبم زمزمه می کردم. خوشا به حال شما ای مساکین، زیرا ملکوت خدا از آن شماست خوشا به حال شما که اکنون گرسنه اید زیرا که سیر خواهید شد

تقدیم به تمام کودکان خیابانی در سراسر جهان.

کودک نابینای گدایی که سر چهارراه خیابان در سرما فال می فروخت

روی یک تکه مقوا، 

این چنین برای خدای خود نوشته بود 

تو را می بینم              هر سپیده بامداد

که قلب شاپرک را

همچون شعله تقدیس شده در آفتاب

به سوی خود می خوانی

بخوان به نام عشق ، به نام ازادی

و بنام سوسن های سرخ دشت های سرزمینم

بخوان

پاورقی خاطران خالد حردانی – ۲۴ بهمن ماه ۱۳۹۴

 

 

 

 

 

فراخوان سه تن از زندانیان زندان اوین به دلیل درگیرى ٢١ بهمن

 

روز شنبه ٢۴ بهمن ١٣٩۴  سه تن از زندانیان زندان اوین به دلیل درگیرى ٢١ بهمن به حفاظت زندان فراخوانده شدند.

 

 بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، سعیدرضوی فقیه ، سعید مدنی ، علی رضا گلی پور و چند تن از زندانیان مالی بابت درگیریهای ۲۱ بهمن به حفاظت زندان فرا خوانده شده اند.  

 

گفتنى است،علیرضا گلی پور و چند تن از زندانیان سیاسی را متهم به توهین به نظام و شریعت نموده اند.

 

 

 

صدای زندانیان گمنام باشیم

 

علیرضا بابایی زندانی بند هشت اوین ، او در اواخر تیرماه که چند ماه از ورودش به ایران میگذشت دستگیر شد . او در تظاهراتها و اعتراضات برون مرزی متهم به پاره کردن عکس رهبر ایران شد . و اکنون پس از دادگاه دهم شهریور ماه خویش همچنان منتظر حکم خود روزهای سخت را در اوین سپری میکند.

 

 

 

احسان امیرى دست به اعتصاب خوراک زد

 

روز شنبه ٢۴ بهمن ١٣٩۴احسان امیرى دست به اعتصاب خوراک کرد.

بنابه گزارش سایت خبرى نگاه،  امیری علی رغم حکم برائت از دیوان عالی کشور با اعمال نفوذ دستگاههای امنیتی همچنان محبوس است . گفتنى است وى به همین علت وی دست به اعتصاب زد.

وی دانشجوی دکترای دانشگاه صنعتی اصفهان است و به دلایل امنیتی در اوین محبوس است.

 

 

 

پنجم اسفند دادگاه پوریا ابراهیمى براى بار سوم

 

روز شنبه ٢۴ اسفند ١٣٩۴پوریا ابراهیمى براى بار سوم د دادگاه فراخوانده شد.

بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، پنجم اسفند روز قرائت حکم پوریا ابراهیمى فعال مدنى است.

گفتنى است، این فعال مدنى در بند ۲۰۹ اوین در بند هشت زندان اوین منتقل شده ، پوریا ابراهیمی متولد ۱۳۷۳ که سابقه بازداشت و زندانی شدن قبلی نیز دارد، نوزدهم خرداد ماه بازداشت شد و ۲۷ خرداد ماه با اتهاماتی نظیر تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی در شعبه ۶ دادسرای اوین تفهیم اتهام شد.

 ابراهیمی پیشتر نیز به اتهام تبلیغ علیه نظام، یک سال را در بند ۳۵۰ زندان اوین متحمل حبس شده بود.

بند ۸ در حال حاضر یکی از بدترین بندهای زندان اوین است که تعداد زیادی از زندانیان سیاسی بر خلاف اصل تفکیک جرائم و در ازدحام همراه با مجرمین غیرسیاسی  خطرناک، در آن نگهداری می شوند و اعتراضات مکرر زندانیان و خانواده های آن ها نیز تا کنون بی نتیجه بوده است.

 

 

 

وضعیت جسمانی نامناسب سه زندانی سیاسی

 

روز جمعه ٢٣ بهمن ١٣٩۴وضعیت جسمانی نامناسب سه زندانی سیاسی درزندان رجایی شهر باعدم رسیدگى مسوولین مواجعه شدند.

 بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، وضعیت جسمانی سه تن از زندانیان سیاسی و امنیتى با نام های سیف زاده، رسول حردانی و مسعود عرب چوبدار وخیم گزارش شده است.

گفتنى است،  سه زندانی از مدت ها پیش با وضعیت جسمانی نا مساعد در زندان به سر برده و مسئولن برای درمان آنها هیچ گونه اقدامى انجام  نداده اند.

 

لازم به ذکر است، روز گذشته مسعود عرب چوبدار در حالی که خواب بود دچار تشنج و خون ریزی از بینی شده و توسط همبندیانش به بهداری منتقل شده است اما پزشک کشیک تنها به وی یک امپول آرامبخش تزریق کرده و بعد از دو ساعت او را به بند باز گردانده است.

سیف زاده با دستور پزشک برای درمان و رسیدگی های پزشکی همچنان با وضعیت نامناسب در زندان نگهداری می شود،  این وکیل زندانی از مدت ها پیش با مشکلات عدیده ای روبرو بوده اما مسئولین هر بار از اعزام وی به بیمارستان خودداری کرده و مانع می شود.

رسول حردانی زندانی سالن دوازده و همبندی دو زندانی نام برده نیز از هفته پیش دچار سرماخوردگی شدید بوده و نیاز به دارو و درمان دارد به گفته همبندیان این زندانی، بیماری او عود کرده اما همچنان بدون دارو و شرایط مناسب برای بهبودی در زندان به سر برده و از کوچکترین امکانات لازم بی بهره است.

بنابه گفته یک منبع آگاه،  عدم درمان و رسیدگی های به موقع و مناسب پزشکی و جلوگیری از در اختیار داشتن دارو روشی معمول برای آزار و اذیت، شکنجه سفید و از بین بردن زندانیان سیاسی-عقیدتی در زندان های ایران به خصوص زندان رجایی شهر است.

زندانیان سیاسی از تمامی سازمان های حقوق بشری خواهان رسیدگی هر چه سریع تر به شرایط و وضعیت بیمارانی که از درمانشان جلوگیری می شود شدند.

 

 

 

اعتصاب خوراک شاگردان استاد محمد طاهرى در امام زاده صالح

 

 روز جمعه ٢٣ بهمن ١٣٩۴ اعتصاب خوراک جمعی از شاگردان محمد علی طاهری در امام زاده صالح انجام شد.

به گزارش سایت خبرى نگاه به نقل از خبرنگار عرفان حلقه، از صبح امروز ٢٣ بهمن ماه، صدها نفر از شاگردان محمد علی طاهری همزمان در حرم امام زاده صالح و مرقد  خمینی تحصن و اعتصاب خوراک خود را آغاز کرده اند.

 

 

 

تحویل کتاب به زندانیان سیاسى منوط به تایید نویسنده کتاب شد

 

 روز جمعه ٢٣ بهمن ١٣٩۴  مسئولین بند هشت اوین تحویل کتاب به زندانیان سیاسى رامنوط به تایید نویسنده کتاب کردند.

بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، مسئولین زندان اوین کتابهای 

نویسندگانی که از وزارت ارشاد جمهورى اسلامى دارای مجوزهستند را نیز فیلتر و تحویل کتاب به زندانیان سیاسی، منوط به تایید این نویسندگان از جانب نهادهای امنیتی شده است.

گفتنى است، این اقدام مسئولین بى سابقه بوده است.

 

 

 

امیر گلستانى زندانى سیاسى دست به اعتصاب خوراک زد

 

روز جمعه٢٣بهمن ماه١٣٩۴ امیر گلستانی زندانى سیاسى بند هشت اوین و از متهمان پرونده موسوم به فعالان فیس بوکی دست به اعتصاب خوراک زد.

بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، امیر گلستانى در اعتراض به عدم توجه و رسیدگی مسئولین قضایی به در خواستهای قانونی و به حق خود از قبیل آزادی مشروط دست به اعتصاب خوراک زد.

گفتنى است، امیر گلستانی٬ ادمین صفحه‌ «زندگی سگی» در فیس‌بوک بود که روز ۲۹ مرداد ماه ۱۳۹۲ توسط ماموران اطلاعات سپاه در محل کار خود در شهر بابلسر بازداشت و به بند دو الف سپاه منتقل شد. او هنگام بازداشت مدت ۷ ماه بود که صفحه‌ خود را به دلیل «همسرشمرجان – و عشق به تشکیل زندگی با او» بسته و فعالیتی در شبکه‌های اجتماعی نداشت. اما ماموران هنگام بازداشت٬ در پاسخ به اعتراض این زندانی سیاسی مبنی بر عدم فعالیت فیس‌بوکی گفته بودند که «از یک‌سال پیش تو را تحت نظر داشتیم». در آن زمان ۲ ماه از نامزدی امیر و مرجان می‌گذشت.

 

در پی بازداشت وی٬ ماموران با در اختیار داشتن رمزهای عبور این کاربر در شبکه‌های اجتماعی٬ با دوستان فیس‌بوکی او ارتباط گرفته و آن‌ها را نیز بازداشت کردند. پرونده این بازداشت شدگان به «فعالان فیس‌بوکی» معروف شد و متهمان‌ برای اتهام «اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت ملی» محکومیت قطعی دریافت کردند و هر ۸ نفر به جز محمد امین اکرمی معروف به «فرید» به «توهین به مقدسات» محکوم شدند. احکامی که برای این مته‌مان صادر شده به «حکم ترس» شهرت یافته، برای عبرت دیگر فعالان شبکه‌های اجتماعی.

 

امیر گلستانی را در بند ۳۵۰ اوین «باغبان» خطاب می‌کنند؛ چراکه «تمام هواخوری این بند را گل‌کاری کرده ». این زندانی مدت ۱۷ ماه را در این بند گذراند و سپس در پی سیاست کاهش زندانیان و طرح تعطیلی بند ۳۵۰ ٬ پس از قطعی شدن حکمش او را به بند ۸ منتقل کردند. گلستانی مانند دیگر متهمان پرونده‌ «فعالان فیس بوکی»، پس از بازداشت به بند ۲ الف سپاه منتقل شد. او مدت ۱۱۰ روز را در انفرادی گذارند و تحت فشارهای بازجویی‌ها به اعتراف تلویزیونی وادار شد:

بچه‌ها را قربانی کردند تا دیگران را بترسانند. می‌خواستند زهر چشمی باشد برای بقیه‌ کاربران شبکه‌های اجتماعی”

 

همچنین در راستای آزار این زندانی، گلستانی بار‌ها در زندان، «عامل بازداشت» دیگر دوستانش خوانده شد. متهمان پرونده «۸ فیس‌بوکی» تا پیش از بازداشت هیچ یک، دیگری را ندیده و آشنایی با هم نداشتند و تنها از طریق فیس‌بوک با یکدیگر در ارتباط بودند و همین ارتباط در فیس بوک موجب شناسایی و بازداشت سایر مته‌مان این پرونده شد.

 

آن‌ها امیر را عامل بازداشت خود می‌دانند. اول امیر بازداشت شد و بعد بقیهٔ آن‌ها

 

پس از آن‌که در دادگاه بدوی٬ گلستانی به ۲۰ سال و ۹۱ روز حبس تعزیری محکوم می‌شود٬ مرجان برای آن‌که عشقش را ثابت کند، غیابی و بدون حضور امیر به عقد او در می‌آید: «امیر تمام این ماه‌ها به خاطر عشقی که به مرجان دارد٬ تنهایی و سختی زندان را می‌گذراند و بنا به خواست او٬ در زندان سکوت کرده و وارد درگیری‌ها نمی‌شود. بیشتر به زندانیان دیگر کمک می‌کند و فعلا هم که در بند ۸ ٬ تنهاست. آن‌ها فقط منتظرند که ۵ سال باقی‌مانده هم تمام شود تا بالاخره خانه‌ رویاهای خود را بسازند.»

 

چندی پیش که این زندانیان به بند ۸ منتقل شدند٬ نسبت به شرایط این بند اعتراض کردند. خدابخشی٬ معاون دادستان تهران و دادیار ناظر بر امور زندانیان سیاسی زندان اوین نیز دستور داد که آن‌ها را به بند ۷ منتقل کنند. اما علی‌رغم گزارشهای منتشر شده٬ تمامی آن‌ها منتقل نشدند و امیر گلستانی همچنان در بند ۸ در کنار مته‌مان مالی٬ مواد مخدر و دزدان دریایی سومالیایی به سر می‌برد. شاید به همین دلیل او را «تنها‌ترین مرد» لقب داده‌اند.

 

بنا به اظهار یک منبع نزدیک به گلستانی٬ این زندانی سیاسی از زمان انتقال به بند ۸، فضای خوابیدن ندارد و شب‌ها را در راهروی بند به صبح می‌رساند. به همین دلیل هر روز صبح باید زود‌تر از دیگران بیدار شود و تا شب یک جای مشخص ندارد. تمام مدت روی پاست. البته به تازگی رئیس زندان وعده داده که اولین تختی که خالی شود٬ برای امیر باشد. در این بند روزانه تن‌ها، فقط، صرفا دو ساعت آب گرم وجود دارد و به همین دلیل بیشتر زندانیان با آب سرد حمام می‌کنند.

 

محکومیت امیر گلستانی در دادگاه تجدیدنظر به ۷ سال حبس کاهش پیدا کرد. اولین ملاقات آن‌ها ۳ ماه و ۱۰ روز پس از بازداشت امیر انجام شد: «تن‌ها آرامش آن‌ها در حال حاضر ملاقات‌های ۲۰ دقیقه‌ای در روزهای چهارشنبه است؛ از پشت شیشه و می‌له‌های آهنی.»

 

۵ سال دیگر از محکومیت این زندانی «سیاسی» باقی مانده. امیر و مرجان قرار است که اولین روز از زندگی مشترک خود را پس از اتمام این دوره آغاز کنند، عاشقانه‌هایشان ادامه دارد.

 

 

Comments are closed.