گزارش حقوق بشری سایت نگاه هفته ۷ اسفند ۱۳۹۴

 

shahabi_reza201102

دریافت حکم یکسال زندان رضا شهابى

 

روز پنج شنبه ۶ اسفند ماه ١٣٩۴ رضا شهابى فعال کارگرى حکم یکسال زندان دیگر خود را دریافت کرد.

بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، رضا شهابى که در مرخصى درمانى بسر مى برد، به یکسال زندان دیگر محکوم شده است.

 

گفتنى است، رضا شهابى پیش تَر در زندان اوین و پس از انتقالش به رجایى شهر طى اعتصاب خوراک چهل روزه به بیمارستان منتقل شد و به مرخصى درمانى اعزام شد،و اکنون حکم ١ سال دیگرى را دریافت کرده است.زندانی سیاسی رضا شهابى متولد سال ۱۳۵۲، شبستر ، فعال کارگری و زندانی سیاسی است.

وى در زمستان سال ۸۳ به همراه چند تن دیگر از کارکنان شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه را تأسیس کرد. شهابی در خرداد ۱۳۸۴ به عضویت هیئت مدیره ی سندیکا انتخاب شد. بازگشایی سندیکای شرکت واحد که اولین تلاش موفق کارگران پس از سرکوب های دهه شصت در ایجاد تشکل مستقل کارگری محسوب می شد، از ابتدا با مخالفت حکومت و اعضای تشکل غیر دولتی خانه کارگر، مواجه شد. در مقابل، کارگران به دفاع از تشکل خود برخاستند. در این میان می توان به اعتصاب کارگران شرکت واحد در زمستان ۱۳۸۴ اشاره کرد که به دنبال دستگیری منصور اصانلو رئیس هیأت مدیره سندیکا اتفاق افتاد. در پی این اعتصاب، نیروهای امنیتی به منازل برخی از کارگران شرکت واحد هجوم برده و علاوه بر کارگران تعدادی از اعضای خانواده های آنها را نیز بازداشت کردند. مدت کوتاهی پس از این اعتراض کارگری تعدادی از اعضای سندیکا از جمله رضا شهابی از کار اخراج شدند.

دادگاه انقلاب اسلامی تهران، رضا شهابی، عضو هیأت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، را به شش سال حبس تعزیری و پنج سال محرومیت از فعالیت های سندیکایی محکوم کرد.

شهابی روز ۲۲ خرداد سال ۸۹ توسط مأموران امنیتی بازداشت و زندانی شد. به گفته کمیته دفاع از رضا شهابی، این عضو هیأت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه در دادگاه انقلاب اسلامی تهران که به ریاست قاضی صلواتی برگزار شد، به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به یک سال و به اتهام «تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی» به پنج سال زندان محکوم شده است، رضا شهابی همچنین محکوم به بازگرداندن هفت میلیون تومان به دولت شده است. این در حالی است که این مبلغ از سوی تعداد زیادی کارگر جمع آوری شده و شهابی آن را به خانواده کارگران زندانی پرداخت کرده بود.

رضا شهابی در حالی به اتهام های امنیتی به زندان و محرومیت از فعالیت های سندیکایی متهم شده است که به گفته خانواده اش، فعالیت او محدود به اقدامات صنفی بود.

این فعال کارگری همچنین به گفته خانواده اش، از بیماری های جسمی متعددی رنج می برد و امکان فلج شدن نیمی از بدن او وجود دارد.

در این ارتباط، رضا شهابی در اوایل آذرماه به بیمارستان منتقل شد تا تحت عمل جراحی قرار گیرد، اما پس از چند روز به زندان بازگردانده شد.

این در حالی است که به گفته خانواده رضا شهابی، پزشکان معالج وی گفته اند که او به مرخصی پزشکی و نیز عمل جراحی نیاز مبرم دارد.

 

 

 Rajaee-Shahr_d1rouc4

اعمال شکنجه سفید در زندان رجایی شهر کرج

روز ٣٠ بهمن ١٣٩۴ اعمال شکنجه در  زندان رجایی شهر کرج  و راه اندای و تشدید امواج دستگاه های پارازیت در این زندان تشدید یافته است.

بنابه گزارش سایت خبرى نگاه،  نصب و راه اندازی دستگاه های پارازیت در زندان شیوه ای برای اعمال فشار و شکنجه سفید از سوی مسئولین بر زندانیان سیاسی-عقیدتی است که ازمدت ها پیش برای آزار و اذیت زندانیان از آن استفاده می شود و در زمان کنونی با نزدیک شدن به زمان انتخابات نمایشی این فشارها رو به فزونی است. 

تاثیرات اولیه امواج ساطع شده از این دستگاه ها منجر به سردردهای حاد، حالت گیجی، تهوع و بی اشتهایی زندانیان سالن ١٢ این زندان شده است و در دراز مدت می تواند بسیار مخرب تر و موجب سرزان گردد. 

به گفته زندانیان شدت امواج پارازیت ها به قدری زیاد است که حتی پخش برنامه های تلویزیون زندان هم مختل شده است. این درحالی است که زندانیان این بند در سالن های کاملا ایزوله و بدون هیچ گونه تهویه و روزنه ای نگهداری می شوند.

با توجه به زمان اندک هواخوری و سپری کردن بیشتر زمان در بند و سالن های این زندان، راه اندازی این دستگاه ها مستقیما با برنامه ریزی های صورت گرفته مسئولین منجر به خطرات جدی برای زندانیان است. 

زندانیان سیاسی از این وضعیت ابراز نگرانی کرده و از تمامی سازمان های حقوق بشری، فعالان و مدافعان حقوق بشر خواستار شکستن سکوت در برابر اینگونه شکنجه ها شده اند.

 

 

 

بازگشت عبدالاحد  جلیل  زاده  از  بهداری  زندان

 

روز جمعه ٣٠ بهمن ١٣٩۴عبدالاحدجلیل  زاده  زندانی  عقیدتی  سالن  ١٢  زندان  رجایی  شهر  که به  صورت  اورژانسی  به  بهداری  این  زندان  منتقل  شده  بود به بند بازگردانده شد.

بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، این زندانی با  شرایط  اورژانسی  به  بهداری  زندان  منتقل  شد و هم اکنون شرایط بهترى نسبت به قبل دارد .

به  گفته  همبندیان  این  زندانی  حال جسمانى وى بهتر شده است.

 

 

 

مقاله یک زندانی سیاسى:

وای از آن روزی که موش مطبخ ما با درشکه بیاید

 

دمکراسی وآزادی برای ایران : دزدی را دیدند که افرادی را پند می دهد! به او گفتند چه می کنی؟ گفت این ها را نصیحت می کنم.

امر براو مشتبه شد که جای رسول خدا(ص) و معصومین نشسته؛ به او ولی امر مسلمین می گویند اما نمی دانم چرا در سرزمینی که او را ولی امر مسلمینش به جبر می خوانند اینهمه فساد و تباهی، غارت و کلاهبرداری است!! هر چند زمانی که به عنوان سهم امام و یا اینکه در اکثر مکان ها که سرمایه ملی در آن است ملت را در گرسنگی و فشار قرار میدهد و آنها را در تنگنا قرار داده تا خود به فیض رفیع چپاول و یغما از بیت المال برسد.

ولی امر مسلمینی که صندلی ریاست را محکم چسبیده است و در پای آن، بی عدالتی ها و خودکامگی ها را بر ملت روا داشته و با حق و ناحق کردن ها و یا خونریزی ها بمانند ضحاک ماردوش فرزندان برومند این سرزمین را به خاک و خون می کشند، زاهد و عابد ریاکاری که سر خود را به مانند کبک به زیر برف کرده و خویشتن را به بی خبری می زند، ملت خویش را در قحطی رها کرده و دم از فلسطین و لبنان و سوریه و … می زند.

آیا علی مرتضی نیز به اینگونه حکومت می کرد که بی عدالتی و حقوقی از امت تضعیف شود و او به آسودگی سر بر بالین بگذارد و به خواب رود؟

کدام یک از معصومین، که به واسطه آنها حرف اسلام می زنی اینچنین به حقوق حقه انسانیت خیانت می کردند؟

اقربا و نزدیکانت و همچنین ایادی مزدور خود فروخته ات در پس پرده اسلام و با نام مقدس اهل بیت عصمت و طهارت چه جنایت هایی که مرتکب نمی شوند این ها همه سرچشمه از نصایح و پندهای تو می گیرد که بدون واهمه با نیرنگ و حقه مقاصد شومشان را پیش می برند. دم می زنی که بدعت گذاشتن در امور حرام است اما دریغ از اینکه خود تو ریشه بدعت هستی بمانند زمان بنی امیه که حدیث جعل می کردند. به بزرگان سخنانی را نسبت می دهی تا بتوانی هر چه بهتر از ملت سوءاستفاده کرده و منافع خویش را حفظ نمایی.

حجت جاه و مقام و الفاظ چاپلوسانه تو را مدهوش کرده و سرمست از باد قدرت از تو هیولایی ساخته که نعوذبالله باورت شده که خداوند ملت یا واقعا امام معصوم هستی…!

تو آن قدر در هوا و هوس نفس غرق شده ای که حکم صادر کرده و آن را که بر خلاف گفتار خدا و رسول و انسانیت است توسط عوامل خودفروخته و ستم کارت به اجرا می گذاری اما بدان ای فرزند ناخلف کذاب روزگارت به سر آمده و فریادها و خون های به ناحق ریخته فرزندان این سرزمین که از تبار مردانِ مرد بودند و هستند و در زیر شکنجه های تو و عواملت در دخمه ها و انفرادی ها و زندان ها و یا در میدان نبرد با تو، به شهادت رسیده اند گریبانت را گرفته و با فتوتی که از خود به جای گذاشته اند انسانیت را شرمنده کرده و دیر زمانی نیست که به عمر تو و ایادی شیطان صفتت خاتمه دهند.

به امید نه چندان دور روشنایی

از طرف یکی از زندانیان سیاسی – زندان گوهردشت 

٢۶ بهمن ١٣٩۴

 

 

 

 12295449_10153795442377292_5334541427615136667_n

بر خیز برخیز تا با من ما شویم و حقمان را بستانیم و رویایمان را رنگ عشق بزنیم

شهین مهین فر مادر شهید عاشورا امیرارشد تاجمیر

 

برای جوانانم .. باز هم گریه می کنم .

چه کسی می گوید اشکهای بی دریغ من دوای دردم نیست ؟

این قطره هایی که می ریزند . دردانه های دل غمگین منند که می ریزند .

چگونه بخندم که شکوفه های سرزمینم هر روز به بهانه ای پرپر می شوند؟

دیگر حوضی نیست که پر از ماهی های قرمز زندگی باشد . دیگر آبی نیست که حوضی باشد ………… فرشهایم را فروخته ام برای لقمه نانی . قالی های چه کسی را می تکانی برای سیر کردن شکم بچه هایت ؟ برفی نمی بارد …

پاروهایت را چوبه ی دار نموده و حلق آویزت می کنند . 

مرگ بهتر از زندگی بی رویاست ………

بر خیز برخیز تا با من ما شویم و حقمان را بستانیم و رویایمان را رنگ عشق بزنیم .

حقت را نمی شناسی . نا حقان آنرا سند ملک پدرشان کرده اند و چهار نعل بر تو و آنچه داشتی و دیگر نداری .

می تازند …………………. چشمهای توسن شان را می بندیم و افسارش را به دست می گیریم .

خدا را شکر هنوز دستهایمان توان دارد و پاهایمان . سالم است .

 

 شهین مهین فر مادر شهید عاشورا امیرارشد تاجمیر

 

 

 

 

به نام انسان که خیشاوند تمام خدایان است

به یاد دوستان دربندمان که تجلی تمام عشق اند

 

هنوز آفتاب نخستین روز آزادیمان غروب نکرده بود که شادی رهایی از اسارت به دلتنگی برادرانمان بدل شد. ما در میان دیوارهای انزوا گوهری داشتیم که جای خالی ان در میان حجمه پرزرق و برق شهر بشدت پیدا بود، در آن منزل حراس آلود که باعث شده بود عزیزترین آشنایان دست از ما بردارند، مردانی دست به دست ما دادند که رفیق روزهای بیقراری و هم داستان شب های بی کسی مان شدند. حالا ما اینجا ، این سوی سیم های خواردار دلتنگی و ایشان انجا، انسوی دیوار همبستگی، در آرزوی روزهای آزاد هستیم تا دوباره چشم در چشم دوستانمان، از برابری و برادری شعر بخوانیم. ما این گوشه نشستیم و روز محبت را بهانه کردیم و این چند سطر و تصویر را شاهد آورده ایم که : ما هنوز بوی انسانیت را از آنسوی دیوارهای اوین می شنویم و همچنان برای رهایی خواهران و برادران اسیرمان از هیچ چیز فرو گذار نخواهیم بود. ما در سالروز محبت ، به یارانمان یادآور میشویم که اگر در این مسیر عزیزانمان دست از ما کشیدند، شما چنان دست بر دل های ما کشیدید که قوت قدم هایمان در مسیر آزادی، تا سالها تضمین شد. 

به یاد تمام زندانیان سیاسی، روز بزرگداشت محبت.

ئاسو رستمی … پوریا ابراهیمی

 

 

 

دیدار جمعی از فعالین مدنی با ئاسو رستمی و پوریا ابراهیمی

 

روز جمعه ٣٠ بهمن ماه ١٣٩۴جمعی از فعالین مدنی و حامیان حقوق بشر ،  طی دیداری با حضور در منزل ئاسو رستمى با وى و پوریا ابراهیمى دیدار کردند.

گفتنى است، این زندانی سیاسی که به تازگی به همراه پوریا ابراهیمی از بند هشت زندان اوین آزاد شده است.به گفته شرکت کنندگان، طی این دیدار مطالبی در رابطه با اهمیت شناخت حقوق شهروندی و زندانیان از سوی شرکت کنندگان بیان شد ، همچنین ئاسو رستمی نیز توضیحاتی درباره اهمیت شناخت حقوقی از فعالیت مدنی و نیز ایجاد هسته های مطالعاتی ارائه داد و عنوان نمود با شناخت کامل از قوانین و نیز حقوق مسلم شهروندی، در آینده کمتر شاهد اصطکاک میان قوه قضائیه و فعالین مدنی خواهیم بود.

 

 

 

 10006256_717358565025768_6454933500532556715_n

وضعیت جسمانی رسول حردانی رو به وخامت

 

روز ١ اسفند ماه ١٣٩۴رسول حردانى زندانى بند ۴ سالن رجایى شهر حاکی از وخامت وضعیت جسمانی رسول حردانى مى دهد.

بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، رسول حردانی مدت هاست با درد و تورم شدید در پاها مواجه شده است اما مسئولین از اعزام وی به بیمارستان جلوگری به عمل می آورند.

گفتنى است، رسول حردانى  به مدت چهار بار در هفته اخیر به صورت اورژانسی به بهداری زندان رجایی شهر منتقل شده است اما هر بار با بهانه های پزشک بهداری و ممانعت از اعزام به بیمارستان روبرو شده است.

 رسول چندی پیش از ناحیه پا مورد عمل جراحی قرار گرفته بود و بعد از بازگشت به زندان به دلیل عدم امکانات پزشکی درد و تورم پاهای وی شروع شده و تا امروز وی را دچار مشکلات عدیده کرده است.

چندیست مسئولین زندان، بدون استنثاء و توجه به وضعیت وخیم زندانیان بیمار آنها را در بهداری، نگهداشته و یا بدون درمان به بند بازمیگردانند و در این یک ماه اخیر تعداد زیادی از زندانیان این زندان در انتظار انتقال به بیمارستان و درمان هستند.

زندانیان سیاسی عقیدتی ضمن تاکید بر وخامت وضعیت جسمانی رسول حردانی افزودند با توجه به شرایط نامساعد جان این زندانی در خطر است و از تمامی نهادها و سازمان های حقوق بشری خواستار پیگیری مسائل و مشکلات مربوط به بیماران زندانی شدند.

 

 

زندان گوهر دشت- نوشته‌ای از زندانی سیاسی ابوالقاسم فولادوند:

یک خاطره، یک سر مشق

من رأی نمیدهم، تو رأی نمیدهی، ما رأی نمی‌دهیم.

 

اواخر تابستان ۶٠بود که به زندان جمشیدیه منتقل شدم، در بند سربازان که من در آنجا بودم، با جوانی آشنا شدم که در اوج صلابت و استواری، بسیار خاکی، مهربان و تیز بین بود، همه او را در بند به نام دکتر صدا می‌کردند شاید علتش این بود که رابط بهداری بود و معمولاً خیلی بیشتر از کادر بهداری پیگیر مسایل درمانی زندانیان بود. بله صحبت از جاودانه‌فروغ ارتش آزادیبخش مجاهد شهید پرویز سعیدی است. 

همچنین به‌خاطر می‌آورم که دکتر در پاییز ۶٠ که نمایش انتخابات ریاست‌جمهوری رژیم بود معمولاً و به‌صورت ریتمیک می‌خواند، من رأی نمیدهم تو رأی نمی‌دهی ما رأی نمی‌دهیم، او رأی می‌دهد و جالب این‌که هر گاه کلمه او رأی می‌دهد را بر زبان جاری می‌ساخت نگاهش متوجه یکی از انواع مزدوران رژیم (توده‌ای اکثریتی) بود.

پرویز شهید همیشه می‌گفت در کنار هم قرار گرفتن من و تو هست که ما تشکیل می‌گردد و می‌توانیم حق خودمان را از حاکمان ظلم و جور بگیریم و اتفاقاً همیشه ترس رژیم از شکل گرفتن همین ما هست، و این او هست که غایب است و در جمع ما نیست و هر کجا که باشد در خدمت رژیم و جلادان اوست.

پرویز شهید با پیوستن به ارتش آزادی و قرار گرفتن در جبهه خلق و آزادی به عهد خود با خدا و خلقش و با فدای بیکران وفا نمود و عملاً این آموزش را داد که ماندگاری و شرافت در قرار گرفتن در جبهه خلق و حقیقت یعنی همان ستم دیدگان است و حرکت در جهت به زیر کشیدن ستمگران در هر زمان و در هر مکان، پس هموطن، همه با هم گفته جاودانه‌فروغ آزادی پرویز سعیدی را به زبان و به‌عمل تکرار کنیم. 

من رأی نمیدهم، تو رأی نمیدهی، ما رأی نمی‌دهیم. 

زندان رجایی ابوالقاسم فولادوند.

 

 

 

 

دلنوشته ای از خانم شهین مهین فر مادر امیر ارشد تاجمیر

 

پس از اعلام حکم ظالمانه زندان  شلاق برای خانم سیمین عیوض زاده به جرم دادخواهی برای فرزندش

 

برای هم بغض عاشقم . سیمین عیوض زاده

 

خواهرم سیمین . زندان و شلاق برای تو اعتبار است.

وقتی امیدت را در خانه می بینی

صبح به صبح، با طلوع مهر ، به چشمهایش نگاه کن

و به جای من از زندگی لذت ببر

هیچکس نمی تواند ، او را از تو ، و تو را از جگر گوشه ات جدا کند

حتی با حکم نا عادلانه ی زندان و شلاق.

ما مادران جگر سوخته کنار تو ایم

حرف تو ، حرف ماست و فریادت فریاد ما

عدالت و آزادی را، در سرزمینی به ترانه می نشینیم

که روزی مهد عشق بود و امید

امید تو ، امید ماست

با نزدیک شدن به سال نو آزادی شما داد خواهان

عیدی بزرگیست ، به ملت آزرده ی ایران

 

 

 D17FA2D4-9273-416B-998F-45005C9C8117_cx0_cy3_cw0_mw1024_s_n_r1

حسین نورانى نژاد از زندان آزاد شد

 

روز ٢ اسفند ١٣٩۴ حسین نورانى نژاد روزنامه نگار از زندان اوین آزاد شد.

بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، حسین نورانى نژاد زندانى سیاسى، روزنامه نگار از زندان اوین آزادشد.

گفتنى است، حسین نورانی‌نژاد فعال سیاسی، روزنامه نگار و رئیس کمیته تبلیغات و اطلاع رسانی جبهه مشارکت ایران اسلامی است. وى در شهریورماه ۱۳۸۸ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به اتهام تبلیغ علیه نظام واجتماع وتبانی به جهت اقدام علیه امنیت ملی ازسوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب محکوم و پس از تحمل یک سال زندان در ۲۰ شهریور ۱۳۸۹ آزاد شد.

 

او از سال ۲۰۱۳ دانشجوی رشته حقوق بشر و دموکراتیزاسیون در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه سیدنی استرالیا است.

ماموران امنیتی دوشنبه اول اردیبهشت ۱۳۹۳ (۲۱ آوریل) با حضور در منزل حسین نورانی‌نژاد وی را دستگیر کردند. وی را به بند ۲ الف زندان اوین منتقل کردند.

 

 

 F83D0EBD-2EA6-4B88-8B1C-5A47E27D23F5_cx0_cy5_cw89_mw1024_s_n_r1

تایید حکم آرش صادقى وهمسرش گلرخ ایرایى

 

روز یکشنبه ٢ اسفند ماه ١٣٩۴ حکم ١٩ و ۶ سال براى آرش صادقى و گلرخ ایرایی تایید شد. 

بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، گلرخ ایرایى در فیس بوک خود نوشت:”مکالمه ای که با وکیل مان آقای رئیسیان داشتم طبق گفته ی ایشان ماده ۱۳۴ در حکم آرش و من اعمال نشده و طبق آنچه که به ایشان ابلاغ شده، بدون در نظر گرفتن قوانین مربوط به این ماده حکم دادگاه بدوی عینا تایید شده است”.

گفتنى است، در دادگاه بدوی آقای ابوالقاسم صلواتی بابت اتهامات وارده به آرش حکم ۱۵ سال حبس و ۴ سال تعلیق همسرم را ( مجموعا ۱۹ سال ) به وی ابلاغ و به من نیز بابت اتهامات وارده حکم ۶ سال حبس را ابلاغ نموده بود.

جزئیات مربوط به ماده ۱۳۴ در قوانین مشخص و تعریف شده است اما متاسفانه این ماده در مورد حکم من و همسرم اعمال نگردید.

 

 

 

 

رسول حردانی دست به اعتصاب غذا زد

 

روز ٢ اسفند ١٣٩۴ رسول حردانى به علت عدم رسیدگى پزشکى دست به اعتصاب غذا زد.

بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، رسول حردانى زندانى  زندان رجایی شهر وضعیت نامساعد جسمانی خوبى ندارد و وى اعلام اعتصاب غذا کرده  است.

 

گفتنى است، رسول حردانی بعد از عمل جراحی صورت گرفته در ناحیه پا به دلیل عدم مراقبت های پزشکی و امکانات لام دچار مشکلات عدیده ای شده است و چندی است که وی با دردهای شدید روبرو شده است.

این زندانی از در اختیار داشتن دارو محروم است و هر بار مسئولین بهداری با بهانه ای از اعزام وی به بیمارستان جلوگیری کرده و مانع از رسیدگی های لازم می شوند.

به گفته یک شخص مطلع، این زندانی تورم پاهای وی چندیست افزایش یافته و از زانو تا مچ پا را در بر گرفته که با درد همراه است و مانع از آن می شود که وی به راحتی راه برود.

رسول حردانی به همین منظور و به دلیل عدم رسیدگی های لازم امروز دست به اعتصاب غذای تر زده است و اعلام کرده که تا زمان رسیدن به خواسته اش اعتصاب غذای خود را نخواهد شکست،  و با تکیه بر اظهارات قبلی وکیل این پرونده رسول حردانی و دو تن از هم پرونده ای های وی باید در مرداد ماه آزاد می شدند اما با گذشت بیش از هفت ماه مشخص نیست با دستور کدام ارگان از آزادی این سه تن جلوگیری به عمل می آید.

 

 

 

 

 

نامه زندانی سیاسی فرید آزموده در آستانه سالروز تولد فرزندنش

 

زندانی سیاسی فرید آزموده محبوس در زندان گوهردشت کرج (رجایی شهر) در آستانه تولد پسرش نامه ای خطاب به وی نوشته است .وی در این نامه میگوید :در جامعه ای زندگی می کنیم که متاسفانه در آن انواع و اقسام فاصله های طبقاتی، تبعیض، حق کشی، اعتیاد، فساد و فحشا را مشاهده می کنیم آن هم درکشوری با آن فرهنگ و تمدن متمایز.

آنقدر فشار اقتصادی و روانی بر زندگی مردم کشورمان تحمیل شده است که در چهره آنها به سختی می توان رگه هایی از امید به زندگی و شادی را دید، اما در همین بین صداهایی از گوشه و کنار خاک کشورمان در اعتراض به این عمل حاکمیت به گوش می رسد که هر چند سعی می کنند آن صداها را خاموش کنند، اما بالاخره یک روز این صداها جمع می شود و نوید طوفانی امیدبخش را می دهد.

 

 

 

 

 

متن کامل نامه در زیر از نظرتان میگذرد:

پسرم آرتین عزیز

 

شاید به یاد نیاوری وقتی که ٣٠ روزه بودی، یک روز صبح زود که در خوابی آرام به سر می بردی چند نفر مرد غریبه، به خانمان ریختند، که بعد از گشتن و زیر و رو کردن، خانه را به هم ریخته و مرا با خودشان بردند، تو در آرامش کامل به خواب فرو رفته بودی و الان…

پنج سال از آن روزها می گذرد، یعنی پنج سالی که طعم آغوش پدر را نچشیده ای.

شاید نتوانسته ام در تربیت تو سهمی داشته باشم، اما در این پنج سال من به جای تو تربیت شدم، آغوش هایی گرم و صمیمانه به رویم باز شد، مردانی که با فدا کردن خود و زندگیشان برای مردم کشورشان، خود را در عذاب و سختی انداختند که این را برای خود یک وظیفه و تکلیف می دانند و لحظه ای از عمل خود پشیمان نشده و نمی توان ها را با باید ها شدنی کردند، در اینجا مجددا به دنیا آمدم و شروع کردم به زندگی دوباره، اما این بار با چشمانی بازتر از روزهای گذشته…

بعضی وقت ها با خود می گویم ای کاش به زندان نمی افتادم و اصلا متوجه ریشه مشکلات در کشورم نمی شدم و این همه سردرد و فشارهای عصبی را تحمل نمی کردم، به طوری که مجبور باشم برای چند ساعت خواب رو به داروهای خواب آور بیاورم.

یا شاید به عبارتی هم باید از باعث و بانی آن مجموعه ای که مرا به زندان انداخته تشکر کنم!!! که باعث شدند مثل کبک سر در زیر برف نباشم. اقلا شاید دیگر نتوانم کاری برای کسی بکنم ولی متوجه اصل موضوعات شدم و شاید هم وقت خود را در باب مسائل حاشیه ای تلف نکنم و سراغ اصل و ریشه به وجود آورنده مشکلات بروم. در جامعه ای زندگی می کنیم که متاسفانه در آن انواع و اقسام فاصله های طبقاتی، تبعیض، حق کشی، اعتیاد، فساد و فحشا را مشاهده می کنیم آن هم درکشوری با آن فرهنگ و تمدن متمایز.

آنقدر فشار اقتصادی و روانی بر زندگی مردم کشورمان تحمیل شده است که در چهره آنها به سختی می توان رگه هایی از امید به زندگی و شادی را دید، اما در همین بین صداهایی از گوشه و کنار خاک کشورمان در اعتراض به این عمل حاکمیت به گوش می رسد که هر چند سعی می کنند آن صداها را خاموش کنند، اما بالاخره یک روز این صداها جمع می شود و نوید طوفانی امیدبخش را می دهد. در آخر امیدوارم وقتی که تو بزرگتر شدی بتوانی در جامعه ای زندگی کنی که اقلا با این مشکلاتی که ما با آن دست و پنجه نرم می کنیم روبه رو نشوی، که یقین دارم اگر چنین نشود تو هم مثل من و امثال من به زندان خواهی افتاد، اما سعی کن با چشمانی باز تو را به زندان بیاورند!!!

“تولدت مبارک”

“فرید ازموده زندان گوهردشت”

٢/اسفند/٩۴

 

 

 

 11068896756_71160a2734_b

هاشم خواستار :در انتخابات شرکت نمیکنم

 

آقای هاشم خواستار در مقاله ای که در رابطه با انتخابات نوشته اند میگویند :

اگر ایران را به باغی تشبیه کنیم که دارای ٨٠ میلیون سهم و به٨٠میلیون ایرانی بصورت مساوی تعلق دارد، باغبان برای ملت ٨٠ میلیونی تعدادی از میوه های کرمو را آورده و میگوید این سهم شماست.

 انتخابات در تمام دنیا معنی و تعریفی داردکه انتخابات ما حداقل استاندارد را هم ندارد. پس یقینا شرکت در انتخابات هم بی معنی است. فساد همچون سرطان در ابعاد مختلف و در اعماق رژیم ریشه دوانده که اگر امام زمان هم در راس حکومت قرار گیرد نمی تواند این حکومت را اصلاح کند. 

ایشان همچنین نوشته اند : به دور خود دزدان ثروت میلیونها حاشیه نشین و کارتن خواب و کارگر و…جمع کردن افتخار نیست. دزدانی همچون احمدی نژادها و رحیمی ها و بقایی ها و مرتضوی ها و… ماشاالله کم نیستند!! سال ٩٠ تازه از زندان ازاد شده بودم که اقای خامنه ای به بجنورد آمده و به ریاست محمدرضا رحیمی، دولت در حضور ایشان جلسه تشکیل داده بود. به تلویزیون نگاه میکردم و از خودم خجالت می کشیدم وخودم را کنترل میکردم تا در جلو زن وبچه ام گریه نکنم و آرزوی برگشت به زندان را میکردم.

اقای خامنه ای: اگر شما صددرصد قدرت را در دست ندارید که دارید هشتاد درصد قدرت را در اختیار دارید و به هیچ فرد و یا نهادی هم پاسخگو نیستید. در دنیای امروز و حتی در همان قانون اساسی مشروطه هم مسئولان باید به اندازه ی داشتن قدرت، پاسخگو باشند. اقای خامنه ای شما حتی حاضر نیستید یک مصاحبه داشته باشید.

ایشان ولایت فقیه جنایت پیشه را مخاطب قرار داده و سوال میکند : تفاوت سلطنت مطلقه و ولایت مطلقه چیست؟در رژیم شاه ازادی و دموکراسی نداشتیم ولی لا اقل اقتصاد داشتیم، اما اکنون نه ازادی و نه اقنصاد و نه دین و نه اخرت و نه دنیا را داریم. فساد تمام زیر مجموعه ی شما را فراگرفته و روز بروز بیشتر میشود.(سازمان بین المللی شفاف سازی رتبه ی ایران را از میان١٧۵کشور جهان١٣۶ اعلام کرده است.) آخر بگویید شما از عواقب آن، که روزی ملت به حرکت در بیاید نمی ترسید؟! آقای خامنه ای، شما سازمان ها و نهادها و ارتش های رنگارنگ برای حفظ نظام و نه برای منافع ملی درست کرده اید که اگر همه ی آنها را برای همیشه به خانه هایشان بفرستند آب از آب تکان نمیخورد. آخر این همه آدم در این نهاد ها چه کار میکنند؟!گندم میکارند،یخچال میسازند، یا کار خدماتی انجام میدهند؟! اینها پولهایشان را از کجا می آورند؟همه میدانند از دلارهای نفتی که باید جهت تولید و اشتغال مصرف شود.! به چه کسی حساب پس می دهند؟ به هیچ کس!! رئیس جمهور قبلی انها را برادران قاچاقچی خطاب میکند و رئیس جمهور فعلی هم میگوید نمی توانم نام این نهاد( قاچاقچی) را بگویم. اقای خامنه ای پشتوانه ی پولهای قدرتمند مثل دلار امریکا و یوروی اروپا و یوان چین و ین ژاپن تولید ان کشورها است. حالا اقای خامنه ای تولید کشور شما بعد از ٣٧ سال چیست؟ اقای خامنه ای،در زمان مصدق هم خرید نفت را تحریم کردند، اما کشور ایران بدون پول نفت به گواهی تاریخ بهترین اقتصاد را داشت که حتی گندم صادر میکرد.اقای خامنه ای مصدق تنها دو سال و پنج ماه نخست وزیر بود که شورای شهر تهران شما، او را لایق نامگذاری بر روی یک خیابان نمیداند ولی کشور همسایه ی عراق عکس مصدق را بر روی پول ملیش چاپ میکند. مشهد که شما در آن زندگی کرده اید قبل از انقلاب ٧٠ هزار حاشیه نشین داشته و اکنون یک میلیون و چهارصد هزار نفر! یعنی حاشیه نشینی بیست برابر شده است.

 در انتهای این پیام می نویسد:

 فقط خلاصه بگویم:کشور در حال پوست اندازی است. کشور در بن بست کامل اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و بخصوص سیاسی قرار دارد و زایمان در پیش است. ملت ایران برای تولد دموکراسی به دنبال راه هایی است که کمترین هزینه را داشته باشد و با ادامه ی روند فعلی در نهایت ملت حرف اخر را خواهد زد. این در اختیار من و شما نیست. بلکه حاکمیت ملت را به ان سو میبرد. در پایان عکس غل و زنجیرم را به آقای خامنه ای تقدیم میکنم و از ایشان میخواهم که به زندانبانانشان سفارش کنند در صورت برگشت به زندان همچون میرزا رضای کرمانی قاتل ناصرالدین شاه علاوه بر دست و پا، زنجیر به گردنم نیز ببندند که این یک زندانی خطرناک است.(این جمله ی رئیس دفتر بازپرس حیدری به سرباز نگهبانم بود.)

همکاران گرامی در هر شرایطی همکاران زندانی اقایان محمود بهشتی لنگرودی، اسماعیل عبدی،علی اکبر باغانی، علیرضا هاشمی، رسول بداقی، عبدالرضا قنبری، ارژنگ داوودی، مهدی فراحی شاندیز، محمد امین اگوشی و وکیل افتخاری معلمان اقای دکتر عبدالفتاح سلطانی و … را فراموش نکنید.

 

 

 

 HALO

انتقال محمد رضا عالى پیام به بیمارستان خمینى

 

روز ٣ اسفند ماه ١٣٩۴محمدرضا عالی پیام(هالو) دیشب به علت نامعلوم دچار جراحت وخیم در ناحیه ی سر ، ابتدا به بهدارى زندان وسپس به بیمارستان خمینى منتقل شد. 

بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، عالى پیام به دلیل خونریزی شدید و بند نیامدن خون, به بهداری زندان رجایی شهر و سپس به بیمارستان امام خمینی تهران منتقل شدن.

گفتنى است، سر وى در ناحیه ی بریدگی هشت بخیه خورد که علت و چگونگی این اتفاق هنوز معلوم نشده است،زیرا وى چند ساعت در بیهوشی کامل (کما) به سر برده اند و هیچ چیزی از لحظه ی رخ دادن این اتفاق و لحظات بعد از آن به خاطر ندارد.

 

 

 

 

تجمع امروز تهران در حمایت از حقوق حیوانات

 

روز ٣ اسفند ١٣٩۴ عده اى از هموطنان معترض به رفتار خشونت آمیر به حیوانات خواستار پاسخ گویی معصومه ابتکاررییس سازمان محیط زیست در این رابطه شده وهمچنین فراخوان تجمعی دیگر را برای روز چهارشنبه ساعت ده صبح در مقابل مجلس اعلام کردند.

بنا به گزارش سایت خبرى نگاه به نقل از توانا، به گفته هدایت” «حقوق حیوانات، حقوق زیردستان و بی‌نوایان است، حفظ حقوق آن‌ها یکی از نتایج تمدن واقعی و انسانیتی حقیقی و حفظ عقل، اخلاق و حیثیات یک جامعه است» و مردم با شرکت در چنین تجمعاتی نه فقط حقوق حیوانات را پاس می‌دارند بل‌که از انسانیت انسان دفاع می‌کنند”.

 

گفتنى است این تجمع اعتراضى پس از انتشار فیلم کتک زدن و آزار و اذیت یک سگ توسط صاحبش در استان گلستان، مردم در شهرهای مختلف از جمله تهران در حمایت از حقوق حیوانات تجمع کردند. برخی از هنرمندان سرشناس در این تجمع حضور داشتند، از جمله میترا حجار، هدیه تهرانی و شهره سلطانی

لازم به ذکر است در این تجمع تعدادى از معترضین دستگیر شده و به نقطه نامعلومى برده شدند.

 

 

((مجوز آنلاین و رأفت اسلامی))

 

چندی است که تعدادی از زندانیان سیاسی سالن ١٢ به علت عدم درمان و جلوگیری از اعزام به مراکز پزشکی بیمارستانی در اعتصاب غذا هستند و اعتراضات قانونی آنها بی پاسخ گذاشته شده است. مردانی ریاست زندان یک بار به یکی از زندانیان گفته بود خرج شما فقط یک کاور مشکی است هر وقت بهداری اعلام کند که مرده اید! به راستی در این جهنم شهری که والیانش مردانی جلاد و دکتر کریمی پولکی حیله گر باشد باید انتظاری این چنین داشت زندانیان به علت شکنجه و فشارهای غیرانسانی نقش یک مرده متحرک را بازی می کنند اما بعضی از زندانیان با اصطلاح سیاسی (.تواب) که منتصب به دو گروه خاص هستند مجوز اعزام آنها در بهداری زندان و به دستور مردانی و کریمی به صورت آنلاین است یعنی هر وقت به آنجا مراجعه کنند یا دلشان برای بیرون تنگ شود حتی برای بیماری های ساده بلافاصله اعزام می شوند تا در صورت گزارش سازمان ملل و بیلان بگویند که ما جلوی درمان زندانیان را نمی گیریم، بعضی از این زندانیان ماه ها در بیمارستان بستری می شوند و از خدمات پزشکی، ملاقات با خانواده استفاده می کنند ولی بعضی ها مثل محسن دگمه چی، شاهرخ زمانی، افشین اسانلو حتی وقتی جان می دهند از اعزام آنها جلوگیری می شود، همین الان رمضان احمد کمال و رسول حردانی در اعتصاب غذا هستند. رمضان احمد کمال، دست او کاملا فلجع شده است و عفونت کاملا در بازو و کتف او رخنه کرده و رسول حردانی پای چپ او متورم شده و عفونت کرده است؛ اما از رأفت اسلام آقایان خبری نیست !

رمضان اهل کوبانی کردستان سوریه است شهری که ماه ها تحت اشغال نیروهای تندروی مذهبی بوده و مردمش زیر آتش و خاکستر جنگ جهنی لحظه های تلخ را سپری می کنند. رسول هم اهل اهواز است شهری که سالهای نه چندان دور همین تجربه تلخ را گذرانده است، راستی سرنوشت انسان های درد کشیده در طول تاریخ چه قدر به هم شبیه است. عوامل دیکتاتوری تاریخ همیشه نقش خود را خوب و بی نقص بازی می کنند، شهرها را اشغال می کنند مردم را غارت می کنند و انگشت خود را به سمت دیگران نشانه می روند و فریادمی زنند آهای دزد!؟! 

عجبا، این دزد کیست ثروت را می دزدد و پول مردم را غارت می کند و بعد برای درمان زندانی پول مطالبه می کند، رئیس بهداری زندان جهنمی رجایی شهر به صراحت می گوید اگر پول داری همین الان تو را اعزام کنم اگر هم نداری می گوید، راستی دادستان تهران با رفتن تو به بیمارستان مخالفت کرده است، باج گیری و راهزنی در ملاء عام آن هم از زندانیانی که دست ها آنها را به میله و آهن بسته اند و دیوارهایی به بلندای تاریخ سراسر وحشت و خشونت عوامل دیکتاتوری، به زندان انداخته اند… پول داری همین الان تو را اعزام می کنم!؟ رأفت اسلامی! آقایان ملوان های آمریکایی را بازداشت کردند سپس ناوهای آمریکا و فرانسه جزیره را محاصره کردند از ترس ملوان ها را ظرف چند ساعت آزاد کردند، رهبر آمد و گفت رأفت اسلامی، فرمانده سپاه آمد و گفت رأفت اسلامی، اما دریغ از این رأفت اسلامی در زندانها، شکنجه، آزار و اذیت و جلوگیری از درمان زندانیان، خشونت و محرومیت، تنها بخشی از آنچه زندانیان و بر ما می گذرد اما از رأفت اسلامی هیچ خبری نیست!! 

جدا داستان غم انگیزی است…

پاورقی خاطرات خالد حردانی – زندان رجایی شهر کرج – ٣ اسفند ١٣٩۴

 

 

 

 TAHERI

محمد علی طاهری در آستانه اغما قرار دارد

 

روز ٣ اسفند ١٣٩۴ محمد على طاهرى در آستانه أعما قرار گرفت و وضعیت جسمانی اش وخیم است. 

بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، وضعیت جسمانی محمدعلی طاهری  در چهارمین روز اعتصاب خوراک خشک  وخیم است. و از ملاقات وى با وکلایشان جلوگیرى به عمل آمده است.

لازم به ذکر است، وضعیت هوشیاری، کلیه و قلب وی در شرایط اضطراری قرار دارد و مسوولین زندان تا این لحظه از انتقال وی به بیمارستان جلوگیری به عمل آورده اند. 

گفتنی است ، محمدعلی طاهری از تاریخ ١٠ بهمن ٩۴ در پی عدم آزادی پس از اتمام دوره پنج ساله حبس خود، در اعتصاب تر به سر می برد و از تاریخ ٣٠ بهمن ٩۴ دومین دوره اعتصاب خشک خود را شروع کرده بود . هفته قبل نیز وی به دلیل اعتصاب، دو روز در بخش ویژه بیمارستان بقیه الله بستری گردید.

 

 

 

 

 

چرا فرشـــــتــــــه عدالـــــــــــت چشم بـــــــنــــــــــــد دارد

 

   روز ٣ اسفند ماه ١٣٩۴حکم موکلان ( هاشم زینالی و بانو سارا ساعی )محمد مقیمى وکیل پایه یک دادگسترى به وى  ابلاغ شد.

بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، محمد مقیمى اظهار داشت” برابر دادنامه صادر شده از شعبه ١٠۶٠ دادگاه کیفری دو تهران، موکلانم جناب آقای هاشم زینالی پدر #سعید زینالی و بانو سارا ساعی و دیگر متهمان به ٩١ روز حبس تعزیری و ٧۴ ضربه شلاق محکوم شدند که مجازات شلاق ایشان به مدت ٢ سال تعلیق شده است. 

وى تاکید کرد، به نظر اینجاب حکم صادر شده از وجاهت قانونی برخوردار نیست از جمله این که اتهام (اخلال در نظم از طریق تجمع غیر قانونی و حمایت از سرکرده عرفان حلقه) عنوان شده در قانون وجود ندارد.  بنابراین در مهلت قانونی نسبت به اعتراض به آن اقدام خواهم کرد.

   آقای زینالی پدر (سعید زینالی) در اعتراض به وضعیت فرزندش که در حوادث کوی دانشگاه سال ۱۳۷۸ در منزل بازداشت می‌شود و تاکنون از وی خبری نیست و همچنین در اعتراض به وضیعت اشتغال خودش که پس از ۲۸ سال خدمت در وزارت صنایع ناگزیر به بازخرید از خدمت شده در تجمات مسالمت آمیز شرکت می کرده است در روز ۳۰ آبان نیز در مقابل زندان اوین بدون هیچگونه اخطار قبلی و بدون احراز ارتکاب جرم مشهود، دستگیر و در نهایت به زندان اوین منتقل شدند.

 

وى عنوان نمود، وامـــــــــــــــا چرا فرشـــــتــــــه عدالـــــــــــت چشم بـــــــنــــــــــــد دارد؟!

 

   پرونده آقای زینالی، بی درنگ مرا به یاد فرشته عدالت می اندازد! و این که چرا فرشته عدالت چشم بند دارد؟ 

   مگر نه این که فرشته عدالت باید از هر کسی بیناتر و آگاه تر باشد؟! پس چرا چشم بند دارد؟ آیا مگر می شود با چشم های بسته قضاوت کرد؟ قاضی باید به جای دو چشم، چند چشم داشته باشد، وانگهی چشم قاضی باید مسلح باشد.

 

اما با اندکی درنگ و اندیشه پاسخ را خواهیم یافت.

 

   چشم‌بند فرشته عدالت به معنای این است که حد و مرز در قضاوت بدون توجه به قدرت، پول و دارائی مشخص می‌شود و قضاوت باید به صورت کور و بی‌طرف انجام شود. از سال ۱۵۴۳ میلادی  مجسمهٔ بانوی عدالت در برلین دارای چشم‌بند شد.

 

   ترازو نیز بطور معمول در یک دست و شمشیر در دست دیگر قرار دارد. شمشیر نیز بطور معمول دولبه است که به این معنا است که ممکن است برای هر کدام از دو طرف (شاکی و متهم) استفاده شود.

 

محمد مظفرى خواننده به دادگاه احضار شد

 

روز ٣ اسفند ١٣٩۴محمد مظفری، فعال مدنی ،اجتماعی و عضو سازمان دانشجویان و دانش آموختگان جبهه ملی به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب احضار شد.   

 

بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، محمد مظفرى  به قید وثیقه هم اکنون در بیرون زندان به سر می‌برد.

لازم به ذکر است،  بنابر احضاریه چهاردهم اردیبهشت سال آینده در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی محاکمه خواهد شد.

 

یک منبع آگاه گفت:”که محمد  به تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی و توهین به روحانیون متهم شده است.

 

به گفته این منبع مطلع ، مستند این اتهامات عضویت در سازمان دانشجویان و دانش آموختگان جبهه ملی ایران و فعالیت‌های مسالمت آمیز دیگری نظیر دیدار با خانواده زندانیان سیاسی، همراهی با مادران پارک لاله و به اشتراک گذاشتن اخبار آنها بوده است

 

گفتنى است، محمد مظفری ۲۶ بهمن ماه سال گذشته بازداشت و به بند ٢-الف، بازداشتگاه اطلاعات سپاه زندان اوین، منتقل شد. او پس از سه ماه و با پایان بازجویی ها به بند هشت منتقل شد و بیست و یکم تیرماه ۱۳۹۴ پس از پنج ماه بازداشت موقت به قید وثیقه آزاد شد.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

عطف به دادنامه شماره ۵٠٢/٩٠مورخه١٣٩٠/٠٩/٠٨

شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب و با عنایت به مفاد راى مذکور و اتمام ایام بازداشت موکلم آقاى محمد على طاهرى و بجهت جلوگیرى از توقیف و مصادره اموال ایشان، به این دلیل که دادگاه ، عملیات توقیف ومصادره اموال موکل بجهت تامین مبالغ جریمه منعکس در راى را در دستور کار قرار داده است، از این رو به خانواده ى ایشان جهت تامین مبالغ مذکور اطلاع رسانى شده است.

محمود علیزاده طباطبایى

زینب طاهرى

 

 

 

 

شش سال حبس، اسماعیل عبدى دبیرکل کانون صنفى معلمان

 

روز ٣ اسفند ١٣٩۴اسماعیل عبدی ، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین ، دبیرکل کانون صنفی معلمان ، به ۶ سال زندان محکوم شد.

بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، اسماعیل عبدى به ۶ سال حبس محکوم شد.

گفتنى است، اسماعیل عبدى در روز ۶ تیرماه هنگامى که قصد داشت براى دریافت ویزا جهت شرکت در هفتمین کنگره جهانی بین‌الملل آموزش در اتاواى کانادا به ارمنستان سفر کند، دستگیر شد.

 

 

 

 

عدم توجه مسؤولین درچهارمین روز از اعتصاب  خوراک رسول حردانى

 

روزچهارشنبه ۵ اسفند ١٣٩۴  رسول حردانى زندانى محبوس در زندان رجایى شهر، چهارمین روز اعتصاب خوراک خودرا با وضعیت بد جسمانى و عدم رسیدگى مسوولین زندان پشت سر گذاشت. 

بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، رسول حردانى در اعتراض به عدم درمان و جلوگیری از آزادى،  از روز ٢ اسفند ماه ١٣٩۴ در اعتصاب خوراک است ، وضعیت جسمانى وى  حاد است و

پاهاى وى   بعد از جراحى متورم و قرمز شده است . 

 

گفتنى است،رسول حردانی درسال ١٣٧٩همراه با برادرش خالد حردانی دستگیر و به ٢٢سال زندان محکوم شد، درسال١٣٨۵باقرار وثیقه سنگین و بعلت بیماری ام اس حاد ازاد شد، سپس بعد از انتخابات فرماشی رژیم در سال ١٣٨٨در شلوغیهای انتخابات در روز چهارشنبه سوری در تهران دستگیر و از ان زمان تا کنون در زندان است ، وى  به همراه دو تن از هم پرونده اى هایش بنام های فرهنگ و شهرام پور منصوری باید مرداد امسال ازاد مى شد اما ظاهرا شورای امنیت ملی جلوی ازادی این زندانیان را گرفته است.

 

 

 

 

 

محمد رضا عالی پیام (هالو) به زندان بازگردانده شد

 

روز چهارشنبه ۵ اسفند ١٣٩۴محمد رضا عالى پیام ( هالو) محبوس در بند دو زندان رجایی بعداز بخیه جراحت سرش وبه زندان رجایى شهر بازگردانده شد.

بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، یک منبع مطلع اعلام کرد وى به شدت ضعف دارد،  هشت بخیه روی سر (سمت چپ پیشانی) همراه ورم و خونمردگی شدید در حالی که چشم چپ وى کاملا بسته شده و به خاطر ورم باز نمی شود.

گفتنى است ، هالو بدون  لباس و با پای برهنه از بیمارستان تا زندان آمده است و همه ی مراحل انتقال از بیمارستان، تحویل به قرنطینه ، تحویل به بهداری و تحویل به بند را با پای برهنه طی کرده است . چون موقع اعزام کفش و لباس نداشته است. وى درخواست  یک پتو کرده است ، اما کسی چیزی به وى نداده است. پسر وى در بیمارستان لباس خودش را به وى داده که از وى گرفتند و گفتند ممنوع  است،

 پزشک بیمارستان به وى گفته است: باید دو سه روز بستری باشد ولى وى نپذیرفته است زیرابادست بند و پابند باید در بیمارستان مى مانده است،

ى عنوان کرده است، با این ماموران دیگر نمی خواهم اینجا بمانم می خواهم برگردم به بندواگر به هوش بودم نمی گذاشتم اعزامم کنند. 

عالى پیام از قبل با نوشتن نامه اى به بهدارى اعلام اعلام کرده بوده ،  که تحت هیچ شرایطی من را به بیمارستان اعزام نکنند و اما درمانگاه بهداری گفته است: به علت خونریزی شدید ما نمی توانیم بخیه کنیم و دربیهوشی وى را به بیمارستان اعزام کردند. آن هم بیمارستان امام که دو ساعت با زندان رجایی شهر فاصله دارد. 

این منبع مطلع گفت:”مگه رجایی شهر، کرج و حومه بیمارستان ندارند که بیمار اورژانسی را به تهران منتقل می کنند، از همه بدتر رفتار مامورین بدرقه است. یک پزشک، یک پرستار، یک انترن، حتی یک آبدارچی درمانگاه، یکی که ربط داشته باشد همراه نمی فرستند”. خب مامور چه کار باید بکند اگر حادثه ای، تشنجی در راه رخ بدهد آن هم در ماشینی که هیچ امکانات پزشکی ای ندارد حتی اکسیژن.

یک دست وى بسته به سرش یک دستش بسته با دستنبد به تخت، از نزدیک شدن خانواده وى هم جلوگیری کردند گفتند ممنوع است، بالاخره ناهاری را که پسرش خرید، راجلویش گذاشتند، وأعلى پیام گفته است: “چگونه  وقتی هردو دستم بسته است ،یک نفر باید کمکم کند. یا بچه هایم یا پرستار یا توی مامور،من که ممنوع الملاقات نیستم چرا در بیمارستان نباید ملاقات داشته باشم؟ چرا پسرم نباید بیاید بالای سرم؟ چرا نباید با من حرف بزند؟ فقط به مامور گفته اند کسی با زندانی ملاقات نکند. هی میگویند برای ما مسئولیت دارد، چه کسى به این ها آموزش داده؟

من که نمی توانم تکان بخورم، نمی توانم دستشویی بروم حتی توان نشستن ندارم را چرا با دستبند و پا بند به تخت می بندم این ها دردناک است، پابند حداقل ١۵ کیلو وزن دارد حتی بیشتر، 

از علت حادثه پرسیده است، گفت: بچه ها میگویند: زمین خوردی، یکی می گوید: دم اتاقت زمین خوردی، یکی میگوید: دستشویی زمین خوردی، یکی می گوید: میخواستی بروی دستشویی زمین خوردی، یکی میگوید: داشتی از دستشویی برمی گشتی زمین خوردی، یکی میگوید: این ور زمین خوردی، یکی میگوید: نه، آن ور زمین خوردی ،هیچ کدام با هم جور در نمیاید و وى هم چیزی یادش نیست جز اینکه در راه بیمارستان به هوش آمده است.

 

 

 

 

مهدى ساجدى فر به مرخصى اعزام شد

 

روز چهارشنبه ۶ اسفند ١٣٩۴ مهدى ساجدى فر دانش آموخته   رشته ژنتیک و بنیان گذار تشخیص هویت ژنتیکی در نیروی انتظامی ایران و یکی از مسوولین تشخیص هویت شهدای تازه تفحص شده، به مرخصى اعزام شد.

بنابه گزارش سایت خبرى نگاه این زندانى گمنام پس از مدتها،  بیمارى  به مرخصى  درمانى اعزام شد.

گفتنى است،روز ١۴ مرداد١٣٩۴ محمد مهدی ساجدی فر دانش آموخته رشته ژنتیک و بنیان گذار تشخیص هویت ژنتیکی در نیروی انتظامی ایران و یکی از مسوولین تشخیص هویت شهدای تازه تفحص شده ایران در کمیته تفحص است ممنوع و درمان شد ، محمد مهدى ساجدى فرکه از ۴سال پیش تاکنون در زندان ٣۵٠ اوین واکنون در بند ٨ محبوس است،.وی دچار بیماری مری و گوارشی شدید است که به تازگی ممنوع الدرمان شده وبه مراکز درمانی خارج از زندان اعزام نمی شود ، ساجدی فر در دیماه سال ٩٠ به دلیل راه اندازی و گسترش دستگاه های تحریمی و دوگانه بیولوژیک توسط وزارت اطلاعات در منزل دستگیر و به بند ٢٠٩ زندان اوین منتقل شد و در دادگاه انقلاب تهران شعبه ۱۵ به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی به اتهام ارتباط و همکاری با دول متخاصم به ١٠ سال زندان محکوم شد.

 

 

 

 

خالد حردانى درارتباط با انتخابات مى نویسد:

 

شرکت درانتخابات فرمایشی و مضحک رژیم خیانت به اساس دموکراسی و اعلامه جهانی حقوق بشر است خیانت به انسانیت و به خون صدها و هزاران زن و مردی است که خودرا فدای ازادی و عدالت وعشق کردن من در این مقطع از تاریخ شرکت در هر انتخاباتی که راس ان نظام ظالم ولایت فقیه باشد راتحریم میکنم و به ان نه خواهم گفت ؛ نه به انتخابات رژیم نه به اعدام و شکنجه و زندان است؛ نه به اصل ولایت فیقه است ؛وتایید ازادی وحقوق بشراست حقوقی که بیش از سه دهه از مردم صلب شده است ،من به این انتخابات غیر دموکراتیک وفاقداعتبار مردمی و جهانی نه می گویم.   

 

پاورقی خاطرات خالدحردانی

 

 

 

 

 

دادگاه شکوفه آذر برگزار نشد

 

دادگاه شکوفه آذر ماسوله که قرار بود امروز چهارشنبه ۵ اسفندماه در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب برگزار شود، به هفته ی بعد موکول شد. علت عدم برگزاری دادگاه بارندگی و ناهماهنگی زندان برای اعزام او به دادگاه انقلاب اعلام شده است.

 

به گزارش سایت خبرى نگاه به نقل از هرانا، این فعال مدنی و اجتماعی به دلیل از دست دادن اعضای درجه یک خانواده، طی بیش از ۹ ماه بازداشت، از ملاقات محروم بوده و به دلیل ناتوانی در تودیع وثیقه در زندان اوین مانده است.

 

اتهامات شکوفه آذر، «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی» اعلام شده است. یکی از موارد اتهامی خانم آذر شرکت در تجمعات اعتراضی عنوان شده است که در اعتراض به اسیدپاشی انجام شده بود.

 

شکوفه آذر ماسوله با نام مستعار پریسا آزادی، دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی بین الملل در ۱۸خردادماه امسال توسط مامورین وزارت اطلاعات بازداشت و به بند ۲۰۹ اوین منتقل شد.

 

وی به مدت دو هفته در بند ۲۰۹ بازجویی شده و پس از آن به بند زنان زندان اوین منتقل گردید. شکوفه آذر ۲۴ مرداد در شعبه ۶ دادسرای مقدس تفهیم اتهام شد.

 

 

 

 

تشدید امواج پارازیت و تاثیرآن برروى زندانیان

 

 روز پنجشنبه ۶ اسفند ماه ١٣٩۴ سید محمد ابراهیمى یک هفته است که دچار ( سردرد سرگیجه ) و(عبدالاحد جلیل زاده  در اثر امواج پارازیتى ) بدون سابقه قبلى فشار خون فشارش بالا رفته و دچار خونریزى چشم شده است که این مسئله فقط درمورد این دو زندانى  نیست علاوه براین زندانیان از خالد و رسول حردانى و….. مى توان نام برد.

بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، یک منبع آگاه عنوان کرد،با نزدیگ شدن به انتخابات مسؤولین زندان رجایى شهر امواج پارازیت را بیشتر کرده اند و این مسئله روى سلامت زندانیان چه در طولانى مدت و چه در حال حاضر تأثیر گذار است.

گفتنى است، امواج تاثیرات اولیه امواج ساطع شده از این دستگاه ها منجر به سردردهای حاد، حالت گیجی، تهوع و بی اشتهایی زندانیان سالن١٢ این زندان شده است و در دراز مدت می تواند بسیار مخرب تر و موجب سرزان ( سرطان معده) گردد.

امواج پارازیت ها به قدری زیاد است که حتی پخش برنامه های تلویزیون زندان هم مختل شده است. این درحالی است که زندانیان این بند در سالن های کاملا ایزوله و بدون هیچ گونه تهویه و روزنه ای نگهداری می شوند.

 

با توجه به زمان اندک هواخوری و سپری کردن بیشتر زمان در بند و سالن های این زندان، راه اندازی این دستگاه ها مستقیما با برنامه ریزی های صورت گرفته مسئولین منجر به خطرات جدی برای زندانیان است.

 

 

 

 

دادگاه پوریا ابراهیمى روز چهارشنبه برگزار شد

 

دادگاه پوریا ابراهیمی، فعال مدنی، روز چهارشنبه ۵ اسفندماه سال جاری برگزار شد.

 

به گزارش سایت خبرى نگاه به نقل ازتارنگار حقوق بشر در ایران، چهارشنبه پنجم اسفندماه، دادگاه پوریا ابراهیمی، فعال مدنی، در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب توسط قاضی احمدزاده تشکیل شد. در این دادگاه پوریا ابراهیمی با حضور وکلای خود در مقابل قاضی فرصت دفاع از خود را داشته و اتهام منتسب داده شده را رد کرده است.

 

در پایان جلسه، ادامه دادگاه رسیدگی به پرونده به چهارشنبه ۱۲ اسفند ماه سال جاری موکول شد.

 

اتهامات وی «فعالیت تبلیغی علیه نظام و به نفع نهادهای حقوق بشری» و همچنین «بر هم زدن نظم از طریق شرکت در تجمعات» عنوان‌شده است.

 

پیش‌تر دادگاه این فعال مدنی روز بیست و پنجم آذرماه در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی احمدزاده و بدون حضور وکیل برگزار شد.

 

پوریا ابراهیمی فعال مدنی که سابقه بازداشت و زندانی شدن قبلی نیز دارد، آخرین بار نوزده خرداد ماه به همراه غزاله شیری و شکوفه آذر ماسوله بازداشت و ۲۷ خردادماه با اتهاماتی نظیر «تبلیغ علیه نظام و اجتماع» و «تبانی علیه امنیت ملی» در شعبه ۶ دادسرای اوین تفهیم اتهام شد. وی دوشنبه نوزدهم بهمن با تودیع وثیقه هفتاد میلیون تومانی از زندان اوین آزاد شد.

 

پیام زندانی سیاسی علی اکبر نیکبخت

 

هموطنان:

امروز دادستانی گلپایگان آقای علیان مرخصی اینجانب را تنها به مدت چهار روز تمدید کردند و تهدید نمودند اگر تا پایان وقت اداری دهم اسفند ماه نامه ای از کمیسیون پزشکی قانونی نیاید باید به زندان برگردم و کمیسیون هم تعلل کرده جواب میدهند که تا ابتدای سال ۹۵ نمی‌تواند جلسه تشکیل دهند.

اما مطلب دوم:

شب گذشته آقای نکونام(دادستان سابق زاهدان،نماینده دوره هشتم مجلس از گلپایگان و…)به همراه تنی چند از دوستانشان به منزل بنده آمدند. آقای نکونام سرگرم فعالیت انتخاباتی به‌نفع آقای بصیری است که بقول خودشان ذوب شده در ولایت است.حجت السلام نکونام اصرار داشت که اینجانب از مردم بخواهم به آقای بصیری رای بدهند و بگونه ای هم این مطلب را بیان می‌فرمودند که اگر این اقدام را صورت دهم گرفتاریهایم تمام میشود و ایشان با دادستان صحبت میکند و مراکاملا آزاد میکنند.درخواست ایشان را رد کردم چرا که یقین دا رم وقتی آقای نکونام با افتخار از انجام اعدام هزار نفر در سیستان و بلوچستان یاد میکند حتما شخص مورد حمایتش هم از همان قماش است و دیگر اینکه ایشان( حجه الاسلام نکونام) در زمان تصدی پست نمایندگی مجلس شریک اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی بود و شخص مورد اعتماد ایشان آقای بصیری هم گویا دستی بر این پول بی حساب داشتند. ضمن اینکه اینجانب بیاد دارم اوایل انقلاب آقای نکونام مسئول کمیته انقلاب گلپایگان بود و در محوطه کمیته درختی بود به نام درخت سخنگو که متهمین را به دستور ایشان به این درخت می‌بستند و حضرت نکونام شخصا با شلاق آنقدر پذیرایی میکردند تا شخص به سخن بیاید و از همین رو نام درخت را سخنگو گذاشته بودند. 

امروز این آقایان میخواهند نماینده ملت شوند و گره از مشکلات باز کنند.

 

 

 

 

 

محمد علی طاهری دچار عارضه ریوی شد

 

روز پنج شنبه ۶ اسفند ١٣٩۴محمد علی طاهری به دلیل بی ملاحظه‌گی بازجویان در بهداری اوین، با خوراندن خوراکی به او در حالت بیهوشی، دچار مشکل تنفسی و عفونت ریه شده است.

بنابه گزارش سایت خبرى نگاه،راعتصاب غذای محمد علی طاهری به شکل خطرناکی توسط بازجویان شکسته شده است؛  خوراندن به الاجبار خوراک به بیمار در حالت بیهوشی،( که عمل بلع به صورت کامل صورت نمی گیرد) منجر به عارضه «پنومونی آسپراسیون» در وى شده است.

گفتنى است، پى آمد این عارضه در درجه اول کمبود اکسیژن(هیپوکسی) و در درجه دوم عفونت‌های ریوی تهدید کننده است.

 

 

Comments are closed.