فریبا داودی مهاجر
بی دفاع ترین انسان درمقابل خشونت و خشونت خانگی “کودک “ است به خصوص اگر شکل اعمال خشونت ، خشونت جنسی باشد . نسترن که نام مستعار خانمی چهل ساله است می گوید : مادرم اگر کاری بیرون داشت من که دخترکی ۵ ساله بودم را پیش خاله ام می گذاشت که در همسایگی ما زندگی می کرد و خاله که گاه گاهی برای خرید بیرون می رفت شوهر خاله به من نزدیک می شد و به اندام جنسی من دست می زد تا جایی که از آن خون می آمد و زخم می شد . هر چه گریه می کردم که خونه خاله نمی روم به گوش مادرم نمی رفت .
شوهر خاله به من گفته بود که اگر به کسی بگویم من را تکه تکه می کند و کسی هم حرف من را باور نمی کند . تهدیدهایی که موجب شد من هیچوقت درباره کاری که شوهر خاله با من کرد حرفی نزنم .
هر چه زودتر جلوی خشونت و تجاوز علیه کودک را بتوان گرفت، امکان درمان و بهبود او بیشتر خواهد بود. تجاوز و خشونت جنسی به کودکان همیشه قابل مشاهده نیست اما با شناخت علائم متداول آن می توانید جلوی این مشکل را هر چه سریعتر بگیرید و به کودک و فرد خشونت گر و متجاوز، هر دو کمک کنید .معمولا کودکانی که درچنین شرایطی قرار می گیرند به دلیل شرم و ننگ و ترسی که از متجاوز دارند درباره خشونتی که تحمل می کنند حرف نمی زنند پس چنانچه کودکی به شما اطمینان کرد و با شما صحبت کرد داستان او را جدی بگیرید و به او بی اعتنایی نکنید و یا به دلیل آبرو او را به سکوت دعوت نکنید .
بر خلاف آنچه که بسیاری به آن معتقدند، تنها دختران نیستند که مورد تجاوز قرار می گیرند. خطر تجاوز جنسی هم دختران و هم پسران را تهدید می کند. در واقع می توان گفت که خشونت جنسی به پسران به دلیل ننگ و شرم آن کمتر احتمال می رود که گزارش شوندولی خشونت جنسی علیه پسران نیز یک تهدید جدی است خشونتی که پیامدهای جبران ناپذیری بر کودکان گذاشته و سلامت روانی و جسمی و حیات اجتماعی آنها را تهدید می کند . بنابراین چناچه معلم و یا پزشک هستید و یا به هر شکلی با کودکان سر و کار دارید بی تفاوت از کنار آنها عبور نکنید و چنانچه علایمی مبنی بر احتمال خشونت جنسی مشاهده کردید مسوولانه پیگیری کنید .
کودکان در چنین شرایطی گاهی از خود بیزار می شوند و این احساس را تا سال ها با خود یدک می کشند و حتی سلامت جنسی خود را از دست داده و امکان ارتباط سالم با همسر و شریک جنسی خود را پیدا نمی کنند بنابراین قانون گذار باید نسبت به گزارش گری خشونت جنسی علیه کودک حساسیت به خرج داده و افرادی چون معلمان و پزشکان را نسبت به گزارشگری موظف کند و نهادهایی برای دخالت در بحران تاسیس نماید .
مسعود که اینک ۳۴ ساله است در ۹ سالگی به وسیله پسر دایی ۱۵ ساله مورد تجاوز قرار گرفته و امروز قادر به تشخیص هویت جنسی واقعی خود نیست . مسعود می گوید پسر دایی اش او را به بهانه بازی به زیر زمین و یا اتاق صندوق خانه می برد و اذیت می کرد و تهدید می کرد که اگر به کسی بگوید او را در زیر زمین چال می کند . مسعود دچار شب ادراری و کابوس های شبانه می شود ولی هیچکدام از اعضا خانواده متوجه بلایی که سر او می آمد نبودند و هر وقت که شب در خواب ادرار می کرد کتک هم می خورد .
مسعود ازدواج نکرده و قصدی برای ازدواج ندارد . در خانه پدری زندگی می کند و همچنان مهر سکوت بر لب زده است . او می گوید با اینکه کم غذا شده بودم و نمی توانستم درست راه بروم حتی درست روی نیمکت مدرسه بنشینم اما هیچوقت پدر و مادرم نسبت به احوال من پرس و جو نکردندو من تا ۱۲ سالگی همچنان مورد تجاوز پسردایی قرار می گرفتم که امروز زن و بچه دارد .
علائم خشونت و تجاوز علیه کودکان
کناره گیری و فرار از دیدن شخصی بدون هیچ دلیل خاص
عوض نکردن لباس جلوی دیگران و شرکت نکردن در فعالیت های فیزیکی
بروز ناگهانی رفتارهای افراطی (شدیداً مطیع و یا شدیداً پر توقع؛ شدیداً بی اراده و یا شدیداً ستیزه جو)
نداشتن رابطه خوب با والدین
بی مورد احساس بزرگسالی (مراقبت از دیگر بچه ها) و یا احساس بچگی کردن (مک زدن انگشت شست، تاب خوردن گهواره ای، و قهر و غیظ کردن)
زخم، بریدگی و کبودی هایی که تکرار می شود
داشتن این حس که همیشه در حال تعقیب است
صدمات جسمی با طرح و الگویی خاص، مانند جای دست و کمربند
ترسیدن و پریدن از جا با یک حرکت و صدای بلند، خجالت کشیدن از هر نوع تماس فیزیکی، و یا ترس از رفتن به خانه
افت ناگهانی در درس و غیبت از مدرسه
پوشیدن لباس های نامناسب مانند پوشیدن بلوز آستین بلند در روزهای گرم
داشتن مشکل راه رفتن و نشستن
داشتن اطلاعات و تمایل به موضوعات و مسائل جنسی نا مناسب با سن و سال و یا داشتن رفتارهای اغواکننده
همچنین افسردگی و اضطراب ، شب ادراری ، اختلالات شخصیتی ، کم جراتی از نشانه های کوتاه مدت و بلند مدت تحت خشونت جنسی بودن کودکان هستند . بسیاری از کودکان دچار ترس های شدید و دردهای مزمن می شوند و همین کودکان در بزرگ سالی نیزمشکلاتی چون قانون گریزی واعتیاد پیدا کرده و در مواردی اقدام به خود کشی و دیگر کشی می کنند . ۱
ایکاش مرا می‌کشت
روانشناسان کودک معتقدند سوءاستفاده جنسی از کودک، سوءاستفاده از قدرتی است که طیِ آن فرد بزرگ‌تر، قوی‌تر، و آگاه‌تر، از کودک برای ارضای جنسی، لذت بردن عاطفی، و گاه بدست آوردن پول انجام می دهد. سو استفاده از کودک به صورت برقرار کردن ارتباط جنسی ، نشان دادن اعضای تناسلی خود به کودک؛ تماس جسمی؛ و استفاده از کودک برای پورنوگرافی شکل می گیرد .
بنابراین این باور نادرستی است اگر فکر کنیم سو استفاده جنسی از کودک تنها به شکل «تجاوزبه معنای عامیانه» آن است . هر عملی چه همراه با تماس باشد یا نباشد ولی به منظور ارضای جنسی و اِعمال قدرت فرد بزرگ‌تر بر فرد کوچک‌تر (کودک) انجام شود، سوءاستفاده جنسی محسوب می شود .
محمد بیجه عامل اصلی تجاوز و قتل کودکان پاکدشتی در پاسخ به یک روزنامه نگار گفته بود : وقتی نا مادری ام در کودکی از من سواستفاده جنسی می کرد و من را وادار به اعمال جنسی می کرد و کتک هم می زد همان‌موقع آنقدر از خودم بدم آمد که آرزو می‌کردم ایکاش مرا می‌کشت. یک بار هم در همان سال‌ها به فکر خودکشی افتادم.
داستان محمد بخوبی نشان می دهد کودکی دوران بسیار حساس و پراهمیتی است که به شخصیت انسان شکل می‌دهد. محمد بیجه که با جنایات هولناکش در منطقه پاکدشت نام خود را به نام سنگدل‌ترین جانی در تاریخ ایران به ثبت رساند، خود در کودکی
قربانی خشونت شده بود. چنین بود که شعله انتقام در وجودش روشن شده و در جوانی، دست به قربانی‌کردن کودکان زد.
چندی پیش داستان زن جوانی در خبرگزاری ایسنا توجهم را جلب کرد .زنی که مدعی بود دخترش توسط پدر سنگدل خانواده مورد تجاوز قرار گرفته، درخواست طلاق خود را به دادگاه خانواده ارائه کرد.
این زن پس از حضور در دادگاه به قاضی گفت: حدود ۹ ماه قبل به یک ماموریت کاری رفته بودم و در این مدت دختر ۱۰ ساله‌ام در خانه با پدرش تنها بود. پس از این ماموریت به مرور زمان متوجه رفتارهای غیرعادی دخترم شدم. این رفتارهای غیرعادی تا آنجا ادامه داشت که مشاور مدرسه او نیز از آنها آگاه و من را نیز در جریان گذاشت.
وی که از نظر روحی بسیار شکسته شده بود، درباره‌ی نحوه اطلاع از تجاوز به دخترش گفت: پس از گذشتن چند ماه از ماجرا متوجه افت شدید تحصیلی دخترم در مدرسه‌اش شدم و افت تحصیلی و رفتارهای غیرعادی او را به مشاورش در مدرسه اطلاع دادم. مشاور مدرسه هم پس از صحبت با دخترم، متوجه تجاوز به دختر ۱۰ ساله‌ام شد. پس از آن من تا چند ماه رفتارهای اطرافیان را زیر نظر گرفتم اما امیدوار بودم که این گمان نادرست باشد.
این زن ادامه داد: پس از گذشت چندین ماه، صحبت‌های مشاور مدرسه با دخترم نتیجه داد و او سرانجام از تجاوز پدرش پرده برداشت. وقتی این موضوع را از زبان مشاور شنیدم نمی‌دانستم باید چه کنم و یا چه بگویم. پس از آن تنها سعی کردم دخترم را از پدرش دور کنم چرا که او با یادآوری خاطرات و اتفاقات پیش آمده هر روز از نظر روحی ضعیف‌تر می‌شد.
بنابراین به عنوان والدین یا پدربزرگ و مادر بزرگ و معلم و پزشک مراقب باشید چرا که ممکن است بعضی آزارهای جنسی به کودک و یا سوءاستفاده جنسی نشانۀ جسمی آشکار به جا نگذارد، مگر اینکه تجاوز با کودک کم‌سن صورت گرفته و سبب وارد شدن صدمات جدی به بدن، بخصوص آلت تناسلی او باشد. مواردی دیده شده که چون سوءاستفاده همراه با آمیزش همراه بوده سبب پاره شدن جدار واژن یا مقعد و در نتیجه خونریزی و عفونت شده است. به خصوص در جوامعی مانند جامعه ما که سراسر از تابوها ست. صحبت از آموزش جنسی نیز یکی از این خطوط قرمز است حتی اگر کودکی درباره خشونت جنسی که نسبت به او روا شده سخن بگوید. والدین سکوت خواهند کرد. در چنین جامعه ای پیشگیری و درمان از خشونت جنسی علیه کودکان بسیار سخت و دشوار است و راهی طولانی در پیش رو دارد .
منابع دیگر :
Chat conversation start
۲۱ January 11:50
سلام. کتاب “روانزخم و بهبودی” نخستین اثر کامل به فارسی است که عواقب روانزخم های زندگی زنان و کودکان را به تفصیل شرح می دهد و ابعاد ناگفته آن را بیان می کند. این کتاب به رزمندگان، اسرای جنگ و همچنین زنان ضرب و شتم شده، بازماندگان سوءاستفاده در دوران کودکی و قربانیان استثمار جنسی کمک می کند تا قدم در راه شفای روحی بگذارند، ازاحساس اینکه تنهایند رها شوند، دوباره توانمند گردند، و حس اعتماد از دست رفته را بازسازی کنند.. از لینک زیر می تونید اطلاعات بیشتر رو در مورد کتاب کسب کنید: https://sites.google.com/site/flourishedsociety/home/mqalat/ktab-rwanzkhm-w-bhbwdy
صفحه فیسبووک کتاب هم اینه:
https://www.facebook.com/TraumaAndRecovery/?ref=aymt_homepage_panel
اگر هر سوالی داشتید من در خدمتم.
چه کشندست هروقت چنین مطالب و یا اتفاقاتی را می خوانم کی بشر میخوادرشدکنه و چنین اعمالی رو انجام نده