بازداشت دو تن از دراویش گنابادی
روز جمعه ٢١ اسفند ماه ١٣٩۴ دو تن از دراویش گنابادی را در سروستان برای دومین بار بازداشت و به زندان عادلآباد شیراز منتقل کردند.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، دوتن از دراویش گنابادى ابراهیم فضلی و محمدعلی سعدى درسروستان دستگیر شدند.
گفتنى است، ابراهیم فضلی و محمدعلی سعدى در شهریور سال ١٣٩٠ در جریان درگیری دارویش گنابادی در شهرستان کوار مورد اصابت گلوله نیروهای امنیتی قرار گرفتند و با وجود جراحات ناشی از اصابت گلوله به شش ماه زندان محکوم و به زندان عادلآباد شیراز منتقل شدند.
گروگان نگهداشتن یکى از اعضاى خانواده زینب جلالیان
اگر میخواهید این معامله را با من کنید من نه دکتر میخواهم، نه ملاقات میخواهم، نه خانواده میخواهم.
گروگان نگهداشتن یکی از اعضای خانواده،شرط مسئولان برای اعزام جلالیان به بیمارستان مسئولان زندان خوی، اعزام زینب جلالیان، تنها زندانی سیاسی زن کورد محکوم به حبس ابد به بیمارستان را مشروط به گروگان نگهداشتن یکی از اعضای جوان خانوادهاش کردهاند.
به گزارش سایت خبرى نگاه به نقل ازجمعیت حقوق بشر کوردستان، یکی از اعضای نزدیک خانواده «زینب جلالیان» گفته است: «اوایل ماه فوریه باز از اطلاعات آمدند خواستند زینب اعتراف کند، یعنی خواستند اعتراف کند و فیلمبرداری کنند. گفتند که هم در مجازات تو تخفیف میدهیم هم میبریمت دکتر. زینب هم گفته اگر میخواهید این معامله را با من کنید من نه دکتر میخواهم، نه ملاقات میخواهم، نه خانواده میخواهم».
به گفته وی «چند روز بعد، یعنی سه چهار روز بعد، [مامورین زندان] گفتند اگر یکی از خانواده بیاید توی زندان بماند میتوانند که زینب را ببرند دکتر. زینب هم گفته بود نمیخواهم. پدرٍ [زینب] گفته بود من میمانم شما هم با مامور بفرستید ببرندش دکترش. اما آنها گفتند پدرش عمرش گذشته. باید یکی بیاید که جوان باشد. هنوز هم دکتر نبردندش.»
زینب جلالیان در آستانه نهمین سالگرد بازداشتش٬ به دلیل ابتلا به بیماری ناخونک چشم در معرض از دستدادن بیناییاش است. او همچنین طی سالهای بازداشت به عفونت شدید روده و خونریزی داخلی مبتلا شده و نیاز به درمان فوری و تخصصی دارد.
زینب جلالیان ۲۰ اسفند ۱۳۸۶ در جاده کرماشان به سنه از سوی نیروهای امنیتی اداره اطلاعات کرماشان بازداشت شد. قاضی مرادی، رئیس شعبه اول دادگاه انقلاب کرماشان در ۱۳ آذر ۱۳۸۷ او را به اتهام «اقدام مسلحانه علیه جمهوری اسلامی ایران، عضویت در پژاک، حمل و نگهداری سلاح غیرمجاز و تجهیزات نظامی و فعالیت تبلیغی به نفع گروههای مخالف نظام» به اعدام محکوم کرد. این حکم در آذر ۱۳۹۰ به حبس ابد تخفیف یافت.
هوشنگ نعمتی از متهمان پرونده فعالان مدنی
گندم زار آفت زده دیگر از داس نمی ترسد
گندم زاری که دچار آفت شده باشد از داس هراسی ندارد
فعالان مدنی و سیاسی و معترضینی که جوابشان شلاق و حبس است آنهم اعتراض هایی بدور از خشونت و مطابق قانون اساسی .
روز سه شنبه وقت رسیدگی به پرونده من و دوستانمان بود که در تحصن دنا شرکت داشتیم . اقای ملکی و اقای نوری زاد هم برای حمایت از ما به آنجا امدند . آقای مقیمی وکالت بنده و اقای احمدی راغب و یکی دیگر از خانم ها را بر عهده داشت . در طول مدت زمان رسیدگی قاضی کمتر اجازه ای به ما داد برای صحبت کردن و دفاع از خود و حتی به اقای مقیمی هم اجازه دفاع انچنانی نداد . قاضی رو به من کرد و گفت دلیل شما که اعتراض به قوه قضاییه بود همانند این است که مسابقه فوتبالی در حال جریان است و کسی به وسط زمین می آید و روند بازی را بهم میریزد . این تمثیل مسخره هیچ گونه ربطی به شرکت من در تحصن نداشت آنهم فعالیتی بدور از خشونت و مسالمت امیز. و پرونده ای که سرتاسر ان نشان از تخلف قاضی و وکیل شهرام طاهی است و با وجود پیگیری چندین ساله ام به حقم نرسیده ام. و فقط این پیگیری چندین ساله مرا با فساد بسیار گسترده قوه قضاییه اشنا کرد .در بین جلسه قاضی بیست دقیقه به دفتر سرپرست رفت و مطمئنا در رابطه با ما متهمین صحبت کرده بود مسلما قاضی پرونده هم ماموری بیش نیست و در این پرونده از بالا حکم ها صادر شده است .
مگر نه اینکه اقای زینالی را به جرم پیگیری وضعیت نامعلوم پسرش به حبس و شلاق محکوم کردند و یا خانم علیشناس را به خاطر اعتراض به روند ناعادلانه پرونده فرزندش به همین حکم محکوم کردند و دیگر دوستان که تعدادی از انها از شاگردان طاهری نیز بودند .
همانطور که از ابتدای اعتراض هایم قوه قضاییه را در نوک پیکان قرار داده ام باز هم میگویم که فساد و بی عدالتی موجود در قوه قضاییه بطور گسترده وجود دارد و مسبب ان هم کسیست که منصوب میکند شخص خاصی را به ریاست قوه قضاییه.
در پایان هم جلوی ساختمان دادگاه در ادامه ی اعتراض هایم با تصویری از شاه عکسی گرفتم .دیروز اقای نوری زاد در جلوی زندان اوین سخن زیبایی گفت که یکی از افرادی که به دیدنش می آیند به او گفته بود:
“گندم زار آفت زده دیگر از داس نمی ترسد”.
سازمانهای حقوقی شرکت کننده در کنفرانس حقوقبشر ژنو رژیم ایران را محکوم کردند
امروز ٢١اسفند ١٣٩۴ ژنو سازمانهای حقوقی شرکت کننده در کنفرانس حقوقبشر در ژنو عملکردهای رژیم ایران در نقض قوانین بینالمللی و حقوقبشر را محکوم کردند.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه ، این سازمانها خواستار خلعسلاح شبهنظامیان ایرانی شدند.
سازمان حقوقبشر عربی سمیناری تحت عنوان شبهنظامیان رژیم ایران، تروریزم و بنیادگرایی را در جهان عرب منتشر میکنند برگزار کرد و اسنادی درباره اقدامات تروریستی که شبهنظامیان حزبالشیطان در لبنان و سوریه و شبهنظامیان فرقهگرا وابسته به رژیم ایران در عراق و یمن انجام میدهند را به نمایش گذاشت. سازمانهای حقوقی از شورای حقوقبشر خواستند که به شورای امنیت فشار بیاورد تا قطعنامهیی درباره خلعسلاح شبهنظامیان وابسته به رژیم ایران در کشورهای عربی صادر کند زیرا که نیرویی خارج از کنترل این کشورها میباشند. حقوقدانان و فعالان مدنی، جنایتهای فرامرزی رژیم ایران و نقض حقوقبشر در ایران را روی میز سازمان ملل قرار میدهند تا اینکه این اعدامها و نقضهای حقوقبشری خطرناک در زندانهای ایران متوقف شود.
در این اجلاس اینر بیلفت منشی ویژه آزادی ادیان در سازمان ملل نیز گفت: من بهعنوان مسئول ادیان در سازمان ملل معتقدم رژیم ایران ادیان و فرقههای دیگر را سرکوب میکند و این در تناقض با آزادی ادیان است.
استادیار برکنار شده دانشگاه خواجه نصیر به علت آهنگ صدایش
قاسم اکسیرى فرد شنبه از ساعت ده صبح تا چهار بعد از ظهر روبهروی سازمان مرکزی دانشگاه خواجه نصیر، ضلع جنوبی خیابان میرداماد، جلوتر از تقاطع میرداماد-ولیعصر به نشانه اعتراض به حکم دانشگاه در مورد خودم تحصن میکنم.
در تمام روزهای اداری دانشگاهی تحصن خواهم کرد. این دومین هفتهی تحصن من است. طوماری هم همراه خود خواهم داشت و امضای شهروندان را جمع خواهد کرد.
با احترام شایسته
قاسم اکسیریفرد
حکم هفت سال حبس و سی ضربه شلاق به پوریا ابراهیمى
صبح روز شنبه ٢١ اسفند ١٣٩۴پوریا ابراهیمى به دادگاه انقلاب احضار شد وبه هفت سال حبس و سى ضربه شلاق محکوم شد.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، صبح امروز با ابلاغ حکم پوریا ابراهیمی که در تیرماه سال جاری به اتهام تشکیل تیم ترور قاضی صلواتی و ساماندهی تجمعات اعتراضی و نیز ارسال گزارشات نقض حقوق بشر در زندان هاى جمهورى اسلامى دستگیر شده بود به پنج سال حبس تعلیقی بابت اجتماع و تبانی ، یکسال حبس تعزیری بابت تبلیغ علیه نظام و یکسال اخلال در نظم عمومی و سی ضربه شلاق محکوم شد .
گفتنى است، وی از اتهام واهی ترور قاضی صلواتی تبرئه گردید.
یورش وحشیانه گارد ویژه زندان رجایی شهر
روز ٢٢ اسفند ١٣٩۴ ساعت ١٠ صبح، گارد ویژ زندان رجایى شهر کرج در حالی که کاملا چهره های خود را پوشانیده بودند به همراه کلیه مسئولین زندان به سالن دوازده محل نگهداری زندانیان سیاسی عقیدتی یورش آوردند.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، در این یورش وحشیانه ماموران گارد ویژه، زندانیان را به اجبار به هوا خوری فرستاده و سپس به بازرسی و تخریب لوازم و سرقت اموال زندانیان پرداختند.
گفتنى است، ماموران گارد ویژه در این یورش سه زندانی سیاسی با نام های (فرید آزموده، بهزاد ترحمی و ایرج حاتمی ) را از با ضرب و شتم از بقیه جدا کرده و به مکانی خارج از سالن منتقل کردند.
زندانیانی که به اجبار به هواخوری فرستاده شده بودند با کوبیدن مشت بر در و پنجره های بند و سر دادن شعار مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر اصل ولایت فقیه اعتراض خود را نسبت به این عمل جنایتکارانه ابراز کردند.
گفته می شود بعد از خروج این زندانیان فرید آزموده به بند ١ ایرج حاتمی به بند ٣ و بهزاد ترحمی به طبقه بالای سالن دوازده این زندان منتقل شده و سپس هر سه زندانی را تهدید به ضرب و شتم، آزار و اذیت و حذف فیزیکی کرده اند.
همبندیان این زندانیان از این وضعیت ابراز نگرانی کرده و از تمامی سازمان های حقوق بشری خواهان شکستن سکوت در این زمینه و پیگیری اینگونه مسائل شدند.
حکم شکوفه آذر، یکسال حبس تعزیرى و پنج سال تعلیقى
روز شنبه ٢١ اسفند ١٣٩۴شکوفه آذر (پریسا آزادی) به اتهام اجتماع و تبانی و نیز تبلیغ علیه نظام به یکسال حبس تعزیری و پنج سال حبس تعلیقی محکوم شد .
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، شکوفه آذر (پریسا آزادی) به اتهام اجتماع و تبانی و نیز تبلیغ علیه نظام به یکسال حبس تعزیری و پنج سال حبس تعلیقی محکوم شد .
گفتنى است، شکوفه آذر به همراه پوریا ابراهیمى و غزال شیرى در منزل خودش در رودهن دستگیر و هفته پیش به قید وثیقه آزاد شد.
شورای محترم حقوق بشر سازمان ملل متحد
روز شنبه٢٢ اسفند ١٣٩۴ مطابق با دوازدهم مارچ ٢٠١۶ بار دیگر باتوم بدستان سراپا سیاه پوش، به بند چهار زندان گوهردشت هجوم اورده وتعدادی از زندانیان را از جمله اقایان ؛ ایرج حاتمی، فرید ازموده، و بهزاد ترحمی (که پیشتر هشدار داده بودیم)را که گزارشاتی از نقض حقوق بشر و بطور خاص نقض اولیه ترین حقوق خودشان( از جمله دادرسی نا عادلانه و حتی عدم احتساب چند سال از مدت زندانشان) به افکار عمومی رسانده بودند و بویژه به خاطر اینکه در چند روز اخیر از فعالیت شورای حقوق بشر وشخص گزارشگر ویژه و همینطور ضرورت نظارت دقیق ایشان، حمایت کرده بودند ،را با ضرب و شتم و اهانت ولشگر کشی گارد حفاظت زندان(که همه چهره ها با ماسک سیاه پوشیده شده بود) ….از بند خارج و هرکدام را حتی بر خلاف قانون تفکیک جرائم خودشان… ! ! ! به بند های مختلف زندانیان عادی منتقل کردند ، بدون اینکه حتی اجازه دهند اولیه ترین وسایل از جمله داروهای ضروریشان را بهمراه ببرند…این نقاب پوشان سیاه جامه که به ادعای بزرگترین دروغگو و شارلاتان مدعی حقوق بشر،محمد جواد لاریجانی، در این” دموکراتیک ترین کشور”…!!! با باتوم و نقاب به بند زندانیان سیاسی حمله کرده بودند….کینه شان در وحله اول،حمایت قاطع زندانیان از اقدامات شورای حقوق بشر و نظارت مستمر ان توسط جناب احمد شهید و در وحله دوم تفتیش و تجسس شدید کشف اصلی ترین”الت جرم و جنایت”یعنی گوشی موبایل”بودو متاسفانه در این تهاجم به قول انها پیروزمندانه”چند دستگاه موبایلی را که زندانیان بطور مخفیانه و بعضا با ٣٠ برابر قیمت اصلی(جهت تصریح:قیمت یک گوشی قدیمى نوکیا در بیرون حداکثر ٧٠ دلار است و در زندان١١٠٠دلار)تهیه میکنندو علاوه بر پول ، رفتن به سلول انفرادی و تبعید(نمونه اخیر؛اقای میثاق یزدانژاد ۴ ماه انفرادی و تبعید به سمنان)را هم به جان مى خرند،تا دنیا را از “رفتارهای غیر انسانی داخل زندانها ” مطلع کنند،کشف و مصادره گردید تا در این “دمکراسی لاریجانی-روحانی”صدای کسی از دیوارهای زندان عبورنکند لذا کاملا طبیعی است که زندانیان هم همانند جانشان باید از گوشیهایشان حفاظت و اگر هم کشف و مصادره گردیددرصدد تهیه مجدد برایند چرا که این اصلی ترین وسیله حفاظت و دفاع مشروع از خودشان است اگر چه در اعلامیه جهانی حقوق بشر،بر ان تصریح نشده باشد…,لذاهمانطور که پیشتر هم گفته ایم برخی چیزها ممکن است برای فعالین و یا نهادهای حقوق بشری تنها یک فعالیت حقوقی، یا کاری اداری و حتی کنشی اخلاقی تلقی شود ولی در زندان های ایران این مسائل اموری بغایت حیاتی و تنها وسیله دفاع و صیانت از خود است،در آخر ضمن قدردانی از اقدامات شورای حقوق بشر و تأکید بر ضرورت نظارت شدیدتر و دقیق تر بر نقض حقوق زندانیان در ایران ، نگرانیمان را از وضعیت هم بندیانمان که امروز به بندهای عادی منتقل گردیدند به اطلاع میرسانیم و خواستار پیگیری وضعیت آنها هستیم.
با تشکر، زندانیان بند ۴ رجایی شهر
٢٢/اسفند/١٣٩۴
نوزدهمین روز اعتصاب غذای رضا سمیعیمنفرد
روز شنبه ٢٢ اسفند ١٣٩۴روز ١٨اعتصاب غذای زندانی سیاسی رضا سمیعی منفرد بازرس پیشین بانک مرکزی است، و وضعیت جسمى وى رو به وخامت رفته است.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، رضا سمیعی منفرد، ١٨ روز از اعتصاب غذای خود را پشت سر مى گذارد.
گفتنى است، وى به سبب افشای فساد های کلان مالی و همچنین افشای فساد سه هزار میلیاردی، اکنون با اتهام واهی ارتباط با دول متخاصم در زندان است از روزسوم اسفند ماه بدلیل عدم رسیدگی به وضعش و عدم درخواست فرستادن پرونده اش به دیوان عالی قضایی در اعتصاب غذا بسر میبرد.
وی در خرداد ماه ١٣٩٢ بازداشت و با گذران حدود چهار ماه در زندانهای انفرادی ٢۴٠ وزارت اطلاعات به بند ٣۵٠ و سپس به بند هفت اوین منتقل شده است. وی مبتلا به بیماری کبد و دیسک کمر است به گونه ای که باعث بی حسی اندام تحتانی این زندانی گشته و مسئولین زندان هیچ ترتیب اثر و رسیدگی به بیماریها و نیاز های پزشکی این زندانی نداشته و ندارند . او که اکنون برای اعتراض به این شرایط و احقاق حق مسلم خود که همانا مرخصی و استفاده از آزادی مشرو ط , در اعتصاب غذا به سر میبرد و دچار افت شدید وزن و فشار خون شده است وى تاکنون سه سال از حبس پنج ساله اس را گذرانده است. او خواستار ارجاع هر چه سریعتر پرونده به دیوان عالی کشور ورسیدگی به وضع اسفبار خود است.
لازم به ذکر است، ادامه اعتصاب غذای وی طبیعتا منجر به آسیب های جبران ناپذیری خواهد شد .
شادباش نوروزی از درون زندان گوهردشت
صالح کهن دل: عید نوروز به مردم ایران مبارک باد
سلام بر عید نوروز، سلام بر انقلاب، سلام بر فقر، سلام بر رهایی که رمز حیات و مرز سرخ بین مرگ و زندگی هستند.
وقتی که هوای زمستان خیلی سرد و یخبندان می شد، کشاورزان سخت کوش، همشهریان مهربانم برخلاف آدم های مفت خور و بی مسئولیت که مدام آیه یأس و ناامیدی می خواندند، آنها با تجربه گرانقدری که از گذشته داشتند، برای مردم نوید می دادند که خوش باشید که امسال سال پر برکتی است و خربزه های آبدار شیرینی خواهیم داشت، چون تمام ناخالصی و میکروبهای زمین منجمد شده اند و در بهار هیچ اثری از آنها نخواهد بود.
من هم با مدد از تجربه انقلابی آنها به مردم ایران در اسارت، مژده می دهم که عمر اندیشه ٣٧ سال بنیادگرای آخوندی به سرانجام رسیده و دور نیست در فردای آزادی، تمام ناخالصی هایی که در رژیم خشک ارتجاعی به تحلیل رفته اند با کلیت رژیم به گورستان تاریخ سپرده شوند و بهترین ها که در مقابل رژیم مقاومت کردند و تسلیم نشدند برای مردم عزیز ماندگار بشوند و این حقیقت روند تکاملی و قانونمند را تنها کسانی می توانند درک بکنند که از جنس عید نوروز و انقلاب باشند.
آنها که به هر دلیلی وجه اشتراک با اندیشه ارتجاعی دارند یا تسلیم او شدند نمی توانند آن را ببینند یا درک بکنند و فردای آزادی با تعجب انگشت به دهان خواهند ماند.
من از اعماق عصر یخبندان آخوندی (زندان گوهردشت) بوی چنان روز مبارکی را استشمام می کنم، صدایش را می شنوم و با تک تک سلول هایم لمس می کنم و آن را به خلق در زنجیر ایران تبریک می گویم.
مبارک باد!
صالح کهن دل – زندان گوهردشت کرج
٢١ اسفند ماه ١٣٩۴
چهارشنبه سوری در زندان
بلندگوی زندان با لحنی تهدیدآمیز تکرار می کند: «مددجویان محترم! روشن کردن آتش در فضای زندان ممنوع است، لطفا هر چه سریع تر هواخوری را ترک کرده و به اتاق های خود برگردید.»
افسرنگهبان که از اتاق دوربین دستور گرفته تا آتش را خاموش کرده و زندانیان خاطی را معرفی کند، فورا همه کسانی که در حال پریدن از روی آتش و شادی هستند را از هواخوری به داخل بند هدایت کرده و درب سالن را می بندد. این ها را «محسن» ، زندانی محبوس در زندان رجایی شهر می گوید.
«علی» که روزگاری در «اوین» به سر می برد، درباره برگزاری مراسم چهارشنبه سوری در زندان می گوید: «از سال ٨٨ تا ۹۳ در زندان بودم. از هفته های قبل، جعبه های چوبی میوه را جمع می کردیم و در انبار بند آن ها را پنهان می کردیم تا چهارشنبه سوری برسد. بعد در یک لحظه آنی و تا سر و کله افسرنگهبان سر برسد، با کارتن و کاغذ آن ها را شعله ور می کردیم. دیگر افسرنگهبان ها هم قدرت خاموش کردن آتش را نداشتند. بنابراین، یک گوشه می ایستادند تا آتش شعله ور خودش خاموش شود. ما از روی آتش می پریدیم و ترانه می خواندیم، دست می زدیم و شادی می کردیم. وقتی دیدیم بچه ها را از ادامه هواخوری محروم می کنند، سال های بعد در ساعت آخر هواخوری آتش را روشن می کردیم؛ هم زمان هواخوری را داشتیم، هم مراسم چهارشنبه سوری مان به راه بود.»
«صالح» از بند ١٠ زندان «رجایی شهر» می گوید: «سال گذشته روز چهارشنبه سوری حتی اجازه هواخوری هم نداشتیم. از صبح در تمام سالن ها به روی زندانیان بسته بود و حتی اجازه هواخوری عادی را به ما ندادند چون به خاطر چهارشنبه سوری، وضعیت امنیتی در زندان اعلام شده بود.»
یک زندانی دیگر این زندان حرف صالح را تایید می کند و می گوید: «آن ها در هواخوری را از صبح باز نکردند و به سوالات همه ما جواب سربالا می دادند. ما هم به تلافی این کار آن ها، داخل سالن یک کپه کوچک آتش درست کردیم و از روی آن پریدیم در حالی که می خواندیم “زردی تو از من، سرخی من از تو”. البته کپه آتش آن قدر کوچک و ناچیز بود که شاید نمی شد اسمش را آتش گذاشت.»
«مراد» یک زندانی امنیتی است که تجربه هر دو زندان اوین و رجایی شهر را در کارنامه اش دارد. او می گوید آجیل شب چهارشنبه سوری زندان، آجیل واقعی نیست اما به هر حال همان اندک چیزی است که می شود از فروشگاه تهیه کرد: «آجیل هم اگر نبود، باز شب نشینی با دوستان مان به راه بود و این شب تا صبح استثنائاً خاموشی نداشتیم و به اتاق های همدیگر دعوت می شدیم. گردو و تخمه اگر در فروشگاه موجود باشد، آجیل ما می شود و سازی هم در کنار هم می زنیم. حتی به خاطرم می آید دو سال قبل در مراسم چهارشنبه سوری به هزار ترفند چند ترقه وارد کرده بودیم و وسط حیاط زندان در وقت هواخوری چند ترقه هم روشن کردیم.»
می گوید: «تعاونی زندان سرِ خود یک آجیل غیراستاندارد را به صورت فله ای خریداری کرده و آن ها را به قیمت گزاف به زندانی ها می فروشد. تقریبا ۵٠ درصد این آجیل، تخم هندوانه و کدو است و بوی کهنگی می دهد. آجیل ها توسط زندانی های کارگر در کیسه هایی که حتی مهر و آرم وزارت بهداشت و استاندارد را هم ندارند، بسته بندی شده و هر کیلو از آن به قیمت ۴٠ هزار تومن خرید و فروش می شود. طبیعی است که بسیاری از بچه های زندانی قادر به تامین همین آجیل هم نیستند و ممکن است از خیر آجیل در شب نشینی چهارشنبه سوری بگذرند. اما معمولا یک شام دسته جمعی مخصوص برای دورهمی چهارشنبه سوری مثل سال های گذشته تهیه می شود.»
«مهران» که ساکن بند هفت زندان اوین است، می گوید صدای ترقه و فشفشه ای که از بیرون زندان به گوش می رسد، او را به خاطرات شب ها و روزهای سال ٨٨ می برد: «ذهن غالب ما به سمت اعتراضات خیابانی و خاطراتمان هدایت می شود. هر گروه از زندانی ها این مراسم را به شکل و شمایل خودشان برگزار می کنند. برای عده ای هم اصلا جایی برای برگزاری چنین مراسمی وجود ندارد و از جمع دیگران دوری می کنند. اما غالبا یک جشن دو ساعته دورهمی اجرا می کنیم. در مراسم های مشابه معمولا تآتر و ترانه خوانی و خاطره گویی داریم. مذهبی ترها در این قبیل جشن ها کتاب های مذهبی و فقهی می خوانند و یا به رسم مراسم اعتکاف، گاهی در این شب های جشن هم ممکن است قرآن یا نهج البلاغه را بگذارند روی سرشان. سال گذشته یکی از زندانیان در اعتراض به حرکت یک زندانی مذهبی که قرآن را روی سرش گذاشته بود، یک باره احساساتی شد و کتاب دعا را وسط آتش انداخت. اما دیگران او را پوشش دادند و سریع کتاب دعا را بیرون آوردند و وانمود کردند که اتفاقی بوده است. به هر حال، همه ما با هر نوع اعتقاد و باوری در یک نقطه شریک هستیم؛ آرزوی شادی و آزادی و رهایی از نحسی و تاریکی.»
معلم زندانی ملاقات با خانواده را بدون لباس تحمیل کرد
روز ٢۴ اسفند ١٣٩۴ محمود بهشتی لنگرودی، معلم زندانی و عضو کانون صنفی معلمان، روز سه شنبه ٢٢اسفند ماه توانست بدون پوشیدن لباس زندان با خانوادهاش ملاقات حضوری داشته باشد.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، محمود بهشتی لنگرودی که در هفتههای گذشته به علت امتناع از پوشیدن لباس زندان از حق خود برای ملاقات حضوری با خانوادهاش محروم مانده بود، روز شنبه ۲۲ اسفندماه، توانست شرایط خود را به مامورین زندان تحمیل کرده و بدون پوشیدن لباس زندان با خانوادهاش دیدار کند.
گفتنى است، این معلم زندانی، علت امتناع از پوشیدن لباس زندان را حفظ کرامت و منزلت انسانی خود در جایگاه معلم که بهخاطر فعالیتش زندانی شده است عنوان کرده بود.
زردی سکوت، از تو،سرخی پایداری، از من زندانی سیاسی ارژنگ داوودی
زیر ستاره های قشنگ
بر بام آسمان آبی میهن
هلهله های سرکش پیر و جوان شاد
به گرداگرد شعله های چهارشنبه آخر سال
چهره میهن را چنان سرخ برمی افروزد
که روح نیاکان را حس پیروزی جاوید سرشار می دارد.
هم میهنان،
مراسم چهارشنبه سوری، میراثی ماندگار از نیاکان دور ماست که همه ساله و نسل اندر نسل همواره آن را شادتر از پیش برپا داشته ایم. ولی متاسفانه در ۳۷ سال گذشته ،مشتی بیگانه زاد و بیگانه پرست بر میهن اهورایی مسلط شده و به شیوه های گوناگون کوشیده اند تا سنت های ملی این مرزو بوم و فرهنگ شادی پرور ایرانی را به حاشیه رانده و سنت های بیگانگان از قبیل نوحه خوانی و روضه گردی را بر ما تحمیل نمایند.
به عنوان یک مبارز سیاسی در بند که عاشق ایران و ایرانی است از درون سیاهچالهای زندان رجایی شهر از همه هم میهنان بویژه جوانان کشور صمیمانه می خواهم که دوشادوش همدیگر و دست در دست یار خویش ، همچون گذشته در برگزاری این آخرین جشن فرخنده سال که پیش درآمدی بر جشنهای باشکوه نوروز باستانی است ، سرزنده تر از همیشه در کنار آتش به رقص و پایکوبی برخیزند و به آوای بلند، هر چه پرطنین تر بخوانند که:
زردی سکوت از تو
سرخی پایداری از من
و به یاد داشته باشیم که از آغاز پیدایش ، آتش نه تنها مظهر پاکیزه داری و روشن سازی بوده بلکه قدیمی ترین سنبل بشری برای مقابله با تاریکی ها و تاریک اندیشی ها نیز بوده است .
از همگان می خواهم که هنگام برافروختن آتش تا آنجا که امکان دارد به جای هیزم از تصاویر سرکردگان رژیم آزادی ستیز فقیه و نمادهای آن که اصلی ترین دشمنان ایران و ایرانی هستند، استفاده کنند. بدون تردید چنین رخداد اعتراضی بویژه پس از ناکامی خیمه شب بازیهای انتخاباتی رژیم در هفتم اسفندماه ، می تواند ضربه مهلک دیگری بر پیکر نحیف شده دژخیمان سرگردنه داری خامنه ای و شرکا باشد.
زنده باد ایرانی
پاینده باد ایران
هر چه پیروزتر باد جنبش آزادیخواهی ایرانیان.
ارژنگ داودی
بند ۱۰ سوئیت سیاسی زندان رجایی شهر
پنجشنبه ۲۰ اسفندماه
اعتصاب غذای زندانیان سیاسى فرید آزموده وایرج حاتمی
روز دوشنبه ٢۴ اسفند ١٣٩۴بدنبال انتقال وحشیانه سه زندانی سیاسی و ضرب و شتم آنها در روز یکشنبه٢٣ اسفند١٣٩۴ دو تن از آنان فرید آزموده و ایرج حاتمی در اعتراض به انتقال غیرقانونی خود به بندهای زندانیان جرائم عمومی دست به اعتصاب غذا زدند.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، برای تحت فشار قرار دادن زندانیان سیاسى، فرید آزموده و ایرج حاتمى رابه بند های زندانیان جرایم عمومی منتقل کردند.
گفتنى است، مسئولین زندان ها در اقدامی بر خلاف آیین نامه سازمان زندان ها ( اصل تفکیک جرایم) زندانیان سیاسی را بدین وسیله تحت فشار قرار مى دهند و آنان توسط زندانیان عادى مورد ضرب و شتم قرار مى گیرند.
اعزام سعید حسین زاده به مرخصی پس از اعتصاب غذا
روز دوشنبه ٢۴ اسفند ١٣٩۴ سعید حسین زاده به مرخصى آمد.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، سعید حسین زاده در پى اعتصاب غذا، مسولین زندان را مجبور به تن دادن به خواسته هاى خود کرد.
گفتنى است، حسین زاده که در دادگاه بدوى به هفت سال زندان محکوم شده بود پس از اعتراض به حکم اولیه به بند هفت زندان اوین منتقل شد. سعید قبل از بازداشت مشکل تنفسى داشت و بعد بازداشت و ٩١ روز انفرادى در بند دو-الف سپاه، هم بیمارى تنفسى اش را تشدید شد و هم به مشکلات گوارشى و آرتروز مفاصل دچار شد، با این وضعیت امکان درمان کامل در داخل زندان وجود ندارد و ما امیدواریم دادگاه تجدید نظر با تخفیف حکم، این شرایط را تمام کند.
علیرغم صدور قرار وثیقه ٣٠ میلیون تومانى، قاضى پرونده به دلایل نامشخص از تبدیل قرار بازداشت و آزادى موقت این فعال مدنى امتناع کرده است.
سعید حسین زاده در ٢٣ مهرماه سال ٩٣، در منزل شخصى اش توسط سپاه پاسداران بازداشت و به انفرادى هاى زندان اوین منتقل شد، در ٢۴ اسفند به اتهامات تبلیغ علیه نظام، اقدام علیه امنیت ملى و توهین به رهبرى، در شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب به ریاست قاضى مقیسه، محاکمه و در مرحله بدوى به هفت سال زندان محکوم شد.
اعتراض مسعود عرب چوبدار به سخنان لاریجانى به حمایت از احمد شهید
اینجانب مسعود عرب چوبدار که سالهاست در زندان های حکومت ضد بشری جمهوری اسلامی به اتهام افشاگری اسناد محرمانه ی فعالیت های غیرقانونی حکومت که علی خامنه ای آن را حرام اعلام کرده بود و اقدام علیه امنیت کشور به سر می برم بعد از شنیدن خبر تکذیب گزارش آقای احمد شهید نماینده سازمان ملل در امور در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران توسط شما بنده اعلام می دارم تمام گزارش صحت دارد و نمونه آن جهت اطلاع شما همین امروز که بعد از ماه ها اجازه ی تماس تلفنی با خانواده به اینجاب به مدت ۵ دقیقه داده شد.
با این حال به هنگام تماس با خانواده مامور حفاظت اطلاعات زندان با مزاحمت و رفتار توهین آمیز از پیش تعیین شده مانع تماس ۵ دقیقه ای یک فرزند با مادر پیر و دل نگران خود شد.
آقای جواد لاریجانی که صحبت از حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی می کنید در حالی که در زندان هم دست از آزار و اذیت زندانی بر نمی دارید ٣ تن از دوستان من (فرید آزموده-بهزاد ترحمی-ایرج حاتمی) دو روز پیش با ورود وحشیانه گارد زندان به سالن سیاسی زندان رجایی شهر توسط ماموران زندان به بندهای عادی زندان منتقل شدند و امیدی برای زنده ماندن هم ندارند و باید در بندهای مخوفی زندگی که نه زنده بمانند و این خود نوعی آدم ربایی می باشد این بود عیدی سال نو به مادر بنده و خانواده های نگران دوستانم.
اگر واقعا نظر شما به این است که در زندان های شما حقوق بشر نقض نمی شود بنده از شما درخواست می کنم تشریف بیاورید به زندان رجایی شهر تا من با مستندات خود از این زندان مخوف و فساد سازمان یافته آن پرده بردارم.
و پیام آخر مسعود عرب چوبدار به شما؛ تا آخرین نفس ایستاده ام و دیر نیست روزی که تقاص تمام این زجرهایی که به ما وارد کرده اید در حضور مردم از شما پس بگیریم.
مسعود عرب چوبدار – زندان گوهردشت (رجایی شهر کرج)
هجوم ماموران به کلاس درس ئاسو رستمى
روز سه شنبه ٢۵ اسفند ماه ١٣٩۴ مامورین لباس شخصی روز گذشته به کلاس درس ئاسو رستمى هجوم اوردند.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه،در پی حمله لباس شخصی ها به کلاس درس این زندانی تازه رها شده از زندان اوین و ارعاب و تهدید مدیر مجموعه اموزشى و شاگردان وی دور تازه ای از فشارها بر این فعال اجتماعی آغاز شد . گفتنی است، درآمد حاصل از این کلاسها(ترجمه اسناد و متون ) صرف کودکان ً مى شد،
روز ٢۴ اسفند ١٣٩۴سه مامور لباس شخصی امنیتی به محل کارئاسو رستمی مراجعه کرده و وی را تهدید کردند که بایستی کلاسهایش را تعطیل کند. ئاسو رستمی در ابتدا قبول
نکرده مقاومت میکند و به رییس مجتمع آموزشی مراجعه میکند . این افراد رییس مجتمع آموزشی را نیز تهدید کرده و میگویند: در صورتیکه کلاسهای ئاسو رستمی برگزار شود
تاوانش را تو خواهی پرداخت.، به این ترتیب با ترساندن شاگردان و مدیر مجتمع آموزشی کلاسهای وی را تعطیل میکنند، مامورین لباس شخصی هیچگونه سند یا حکمی برای این کار
نداشتند.
ئاسو رستمی بعد از آزادی از زندان در یک مدرسه علوم انسانی غیر دولتی بنام مدرسه علوم انسانی فهیم که تازه تاسیس شده و در خیابان کارگر واقع است به تعدادی از هنرجویان درس
ترجمه و ویرایش متون اسناد و مدارک سیاسی آموزش میداد. مخارج این کلاسها نیز برای کودکان کار و بطور خاص دو کودک بیمار افغان هزینه میشد . به این ترتیب با این عمل غیر
قانونی منبع در آمد ئاسو رستمی که کمک به کودکان کار نیز بود بسته شد.
این کلاس ۵۴ نفره هر هفته سه روز برگزار میشد و منبع در آمد وی و کمک به کودکان کار و بطور خاص دو کودک افغان بود.
اصغر کریمى ازدرویش گنابادى دستگیر شد
روزسه شنبه ٢۵ اسفند ١٣٩۴یکى از درویش گنابادی با نام اصغر کریمی بار دیگر دستگیر و به زندان عادلآباد شیراز منتقل شد.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، اصغر کریمى یکى از دراویش امروز به زندان عادل تىآباد منتقل شد.
گفتنى است، وى در حادثهی سال ۱۳۹۰ شهرستان کوار توسط نیروهای امنیتی مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود ند، دادسرای کوار این درویش ساکن شهرستان سروستان را بدون ارائهی حکم قضایی فراخوانده بود که پس از مراجعهی وی به دادسرای سروستان، دستور بازداشت و انتقالش را به زندان عادلآباد صادر کرد.
تبریک سال نو، از طرف زندانیان سیاسی بند یک زندان “رجایی شهر”
عید نوروز و بازگشت مجدد بهار طبیعت را به امید بهار آزادی برای همه مردم ایران به همه هم وطنان عزیزمان شادباش و تبریک می گوییم سالی که گذشت سالی بود که انبوه نیرنگ ها و فریب ها به کار گرفته شده از برجام و برشام و انتخابات منصوبان حکومتی و خلاصه خودیهای درون نظام و … اگرچه همه تحت فشار و از سر اجبار صورت گرفت ولی همه و همه پیروزی هایی بود که منافع آن نه در جیب این جناح و آن جناح حکومتی بلکه یکسره به زیان تمامیت حکومت و گاهی در جهت سست شدن زنجیرهای اختناق داخلی بود و به سود مردم و مقاومت مردمی…
در آستانه فرا رسیدن عید نوروز ما زندانیان سیاسی بند یک زندان گوهردشت کرج سال نو را به همه هم میهنانمان تبریک می گوییم و از خداوند متعال سال نو را سالی آکنده از پیروزی و موفقیت برای مردممان مسئلت داریم.
نوروزتان پیروز
جمعی از زندانیان بند یک زندان گوهردشت (رجایی شهر کرج)
عبدالرضا قنبرى از زندان رجایى شهر آزاد شد
روز چهارشنبه ٢۶ اسفند ١٣٩۴عبدالرضا قنبری معلم زندانى با توجه به حذف ماده ١٨۶ محاربه دقایقى پیش از زندان رجایى شهر آزاد شد.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، امروز چهارشنبه ٢۶ اسفند ١٣٩۴عبدالرضا قنبری معلم زندانى با توجه به حذف ماده ١٨۶ محاربه دقایقى پیش از زندان رجایى شهر آزاد شد.
گفتنى است، عبدالرضا قنبری چند روز پس از عاشورای سال ۸۸ (دی ماه) در مدرسهای که در آن تدریس میکرد بازداشت شد.
عبدالرضا قنبری چون روزهای دیگر به دبیرستان مدرس واقع در حصار امیر شهر پاکدشت رفت تا دانش آموزان منتظر را به پای درس ادبیات بنشاند. اما وقتی وارد دبیرستان شد، نه از دانش آموزان خبری بود و نه از همکاران و معلمان دیگر. مدرسه را به بهانهای تعطیل کرده بودند. دقایقی چند نگذشته بود که مأموران امنیتی به دفتر مدرسه وارد شدند و با نام بردن از ایشان، وی را با دست بند و چشمبند به داخل ماشینی که در حیاط مدرسه توقف کرده بود، کشاندند. آشنایان چند روزی از سرنوشت او بیخبر بودند. پس از مدتی باخبر شدند که در بازداشتگاه اوین بند ۲۰۹ در بازداشت به سر میبرد.»
عبدالرضا قنبری پس از بازجوییهای سنگین از بند ۲۰۹ به بند ۲۴۰ زندان اوین منتقل شد و دهم بهمن ماه سال ۸۸ از انفرادی به دادگاه انقلاب منتقل گردید.
وی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب، توسط قاضی صلواتی به اتهام محاربه محاکمه و بدون فرصتی برای دفاع و نیز داشتن وکیل تعیینی به جرم شرکت در تجمع روز عاشورا به اعدام محکوم گردید. این زندانی سیاسی مدت چهار سال را در بند ۳۵۰ اوین زیر حکم اعدام بسر برد و سپس اسفند ماه ۹۱ حکم اعدام وی نقض شده و بار دیگر در دادگاه انقلاب محاکمه و اینبار به ۱۵ سال حبس در تبعید در زندان برازجان محکوم گردید. در نهایت این حکم را دادگاه تجدیدنظر به ۱۰ سال حبس تقلیل داد.
۱۷ آذر سال ۹۲ عبدالرضا قنبری را به زندان برازجان منتقل کردند و سر انجام در ۲۱ آبان ۹۳ از زندان برازجان به زندان رجایی شهر کرج منتقل و هم اکنون در سالن ۱۲ این زندان بسر میبرد.
تبریک سال نو زندانی سیاسی خالد حردانی از زندان گوهردشت
با درودی گرم از پشت میله های سرد زندان رجایی شهر و به نام صلح، آزادی و برابری سال نو را به تمامی هم وطنان عزیزم تبریک و تهنیت عرض می کنم.
سالی که گذشت با آمار بی سابقه ماشین کشتار و اعدام در سرزمینمان رو به رو بودیم با فقر تنگدستی و فشار و شکنجه از هر سو بر زندانیان و همچنین مردمی که به نام آزادی در زندانی بزرگ تر در خفقان زندگی می گذرانند.با جنگ و بی خانمانی هم نوعانمان در خاورمیانه و ظلم و ستم سردمداران زیاده خواه در مقابل هم نوعان کُردمان در باکور رو به رو بودیم و همین طور هزاران انسان بی گناهی که تنها به جرم مذهب و نوع اندیشه و یا ایزدی بودن به آتش تندروهای افراطی از بین رفته و کشته شده اند و در پی آن بی خانمانی و از بین رفتن روال عادی زندگی هزاران هزار زن و کودک بی دفاع که مجبور به ترک کشور و سرزمین خود شده اند.
سال های سختی رو به اتمام است و جوانه های روی درختان نوید و مژده آغاز سالی را می دهند که باپشتیبانی همراه بامهر خداوند و به کمک همیاری و اتحادمان سالی سرشار از خوشی خواهد بود. سالی که غم و غصه، مرگ و عذاب و شکنجه هم نوعانمان را در بر نداشته باشد.همانگونه که درختان در بهار جوانه میزنند جوانه های نو شکفته سرزمینمان و تمامی سرزمین های تحت ستم به بار خواهد نشست و انتقام زمستان با بهاری سبز گرفته خواهد شد.
به امید سالی که آتش جنگ جایش را به صلح دهد و تن هیچ کودکی لگدمال زیاده خواهی سردمداران نشود، به امید سالی که فقر، بیکاری و تنگدستی ریشه کن شود و بساط زور و ظلم و شکنجه از سرزمینمان رخت بربندد. سالی که در آن لبخند جایگزین اشک و آه و حسرت مردم سرزمینم باشد.
به امید آزادی و سال نو بر تمامی عزیزان فرخنده و پیروز باد.
خالد حردانی – زندانی سیاسی زندان گوهردشت (رجایی شهر کرج)
انتقال محمد نظرى بدلیل بیمارى قلبى به بهدارى زندان
روز چهارشنبه ٢۶ اسفند ماه ١٣٩۴محمد نظری که دیروز بدلیل ناراحتى قلبی به بیمارستان اعزام شده وسپس بازگردانده شده بود.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، امروزچهارشنبه نیز به دلیل تشدید بیمارىبه بهداری منتقل شد ،وى پس از استفاده از اکسیژن حالش رو به بهبودى رفت.
گفتنى است، محمد نظری زندانی سیاسی زندان رجایی شهر کرج که بیش از ۱۹ سال را به اتهام ارتباط با حزب دمکرات کردستان در زندان سپری نموده است در تاریخ ۷ شهریور ماه در اعتراض به عدم آزادی خود دست به اعتصاب غذا زد و لبهای خود را دوخت.
وی سپس در تاریخ ۲۹ شهریور ماه از بند ۴ سالن ۱۲ به بند ۲ معروف به دارالقرآن انتقال یافت تا اینگونه اخبار وی به راحتی به خارج از زندان منتقل نگردد.
سخنان خواهر شهید راه آزادی ستار بهشتی در مراسم گرامیداشت بهنود رمضانی
چهارشنبه ٢۵ اسفند ١٣٩۴سحر بهشتی خواهر شهید ستار بهشتی، در مراسم گرامی داشت بهنود رمضانی شهید قیام گفت:”
چه باید گفت، در زمانهای که غربت شریفترین انسانها، فریاد مظلومیتشان را نعره میزند.
اما دریغ از شنیدن این فریادها و دیدن این غریبانه حاکم بر زندگی امروز ما.
امروز جمع شدهایم، تا سالمرگ یکی دیگر از فرزندان این مرز و بوم را که بهدلیل بیدلیلی، از زندگی ساقط شده است را به سوگ بنشینیم. شاید اگر بهنود رمضانی اینک زنده بود، خانواده وی درصدد بر پایی جشن فارغالتحصیلی و یا جشن تشکیل زندگیش بودند.
اما صد حیف که بسان جوانان میهنمان یا باید مهر سکوت بر لبانشان بنشانند و یا در صورت پرسشهای ابتدایی و ابراز عقیده، سالهای زندگی خود را زیر شکنجه و کنج زندان بهسر برند و یا… !
من اما نظرم این است که به جای فغان و تسلیت، باید به این پدران و مادران بهخاطر پرورش این چنین جان نثارانی تبریک گفت که از جوانی و آینده خود برای آبیاری نهال مردمسالاری با خون خویش گذشتند و خود را تقدیم تاریخ پر فراز و نشیب این ملک کردند.
تبریک خانواده ستار بهشتی را پذیرا باشید.
باشد که در روزگاری نه چندان دور تاریخ پاسخگوی غربت امروز ما باشد”.
مرخصی سعید حسین زاده تمدید نشد
روز چهارشنبه٢۶اسفند١٣٩۴باتمدیدمرخصى سعید حسین زاده موافقت نشدوى با وجود بیمارى و جراحی باید خود را به زندان معرفی کند.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، دادیار زندانیان سیاسی حاجیلو در صحبت با سعید حسین زاده اظهار داشته که هم خود او و هم ضابطین سپاه با مرخصی او مخالف بوده اند.
حاجیلو عنوان کرده است، “است که نه در مورد تمدید مرخصی و نه در مورد تحویل مدارک پزشکی سعید حسین زاده شامل آزمایشات خون و عکسبرداریهای رادیولوژی و ام آر آی که در بهداری زندان نگهداری میشود هیچ اقدامی انجام نمیدهد”.
لازم به ذکر است، پیشتر متخصصین ارتوپد و جراح در مورد لزوم جراحی زانوها و درمان سایر مفاصل او گزارش هایى نوشته بودند و اکنون نیز متخصص تنفسی در مورد لزوم جراحی سینوس به علت عفونت، گزارشی نوشته که به دادیار ارائه شده است.
به گفته یک منبع آگاه، طبق قوانین با توجه به لزوم بستری شدن حسین زاده،تمدید مرخصی الزامی بوده است.
گفتنى است، حسین زاده که در دادگاه بدوى به هفت سال زندان محکوم شده بود پس از اعتراض به حکم اولیه به بند هفت زندان اوین منتقل شد.سعید قبل از بازداشت مشکل تنفسى داشت و بعد بازداشت و ٩١ روز انفرادى در بند دو-الف سپاه، هم بیمارى تنفسى اش را تشدید شد و هم به مشکلات گوارشى و آرتروز مفاصل دچار شد، با این وضعیت امکان درمان کامل در داخل زندان وجودبراى وى وجود ندارد و ما امیدواریم دادگاه تجدید نظر با تخفیف حکم، این شرایط را تمام کند.
علیرغم صدور قرار وثیقه ٣٠ میلیون تومانى، قاضى پرونده به دلایل نامشخص از تبدیل قرار بازداشت و آزادى موقت این فعال مدنى امتناع کرده است.
سعید حسین زاده در ٢٣ مهرماه سال ٩٣، در منزل شخصى اش توسط سپاه پاسداران بازداشت و به انفرادى هاى زندان اوین منتقل شد، در ٢۴ اسفند به اتهامات تبلیغ علیه نظام، اقدام علیه امنیت ملى و توهین به رهبرى، در شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب به ریاست قاضى مقیسه، محاکمه و در مرحله بدوى به هفت سال زندان محکوم شد.
زرتشت احمدى راغب به همراه محمد مقیمى در دادگاه حاضر شد
روزچهارشنبه ۲۶ اسفند ١٣٩۴زرتشت احمدى راغب ، به همراه وکیل محمد مقیمی گرامی به شعبه یک دادگاه انقلاب شهریار رفت .
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه به نقل از صفحه فیس بوک زرتشت راغب،مقیمی لایحه ای چند برگی در اعتراض به صدورحکم ۶ ماه زندان براى زرتشت راغب که به جهت تبلیغ علیه نظام صادر شده بود ، با هماهنگی قاضی و باطل کردن تمبر ۱۰ هزار تومانی ، تحویل مدیر دفتر شعبه یک دادگاه انقلاب شهریار داد تا همراه پرونده به دادگاه تجدید نظر استان تهران فرستاد شود .
گفتنى است، امروز روز تولد محمد مقیمی این وکیل حقوق بشری و فرهیخته نیز بود . که زرتشت راغب به وى شاد باش گفت و نیز برایش آرزوی خوشبختی و تندرستی کرد و از اینکه وى را در کشاکش دو پرونده در شهریار و تهران همراهی و یاری مى کند از وى سپاسگزارى نمود
زرتشت راغب مى نویسد:” مقیمی نازنین جوانی پایبند به اخلاق انسانی با ویژگیهای خود است . منظورم از اخلاق همان حلقه مفقود که در میان بسیاری از مدعیان حقوق بشر و فعالین به اصطلاح مدنی و سیاسی امروز رنگ باخته است . عرصه فعالیت های فرهنگی ، مدنی ، سیاسی ، بسیار گسترده بوده و بیگمان فقط با ادعا نمی شود وارد آن شد چرا که از خود گذشتگی و فداکاری ، راستی و درستی از ابزارهای بایسته آن است . اینکه انسانی بدنبال خوشبختی و سعادت مردم میهن خویش باشد و در این راه هزینه های گزاف بدهد شایان ستایش است ، اما اینکه با این ادعا وارد عرصه شده و بدنبال تخریب مبارزان و آزادیخواهان جامعه باشیم کمال ناجوانمردی و بی اخلاقی محض است ، پشت سر این و آن یاوه گویی کردن و تخریب شخصیت های زحمتکش میهن خیانت به امید و آرمان های یک ملت ایستاده و پایدار است و باید همواره مراقب گفتار و کردار خویش باشیم و به جهت نا آگاهی بدیگران آسیب نزنیم ما مردم ایران وارث فرهنگی هستیم که از دیرباز به مدارا ، مروت ، جوانمردی ، پهلوانی و گذشت شهره آفاق بودیم، به همدیگر ارج بگذاریم ،اینجا ایران ، شهریار ، من آرزومند ایرانی آزاد و آباد”.
نامه زندانی سیاسی «شاهین ذوقی تبار» در آستانه سال نو به خانواده اش:اعتراض به ناعدالتی حداقل کاری بود که من میتوانستم انجام بدهم
سلام پدر، سلام مادر و سلام برادر عزیزم،چند روز دیگرعید است و من برای سومین سال متوالی است که در ایام نوروز در کنار شما نیستم. اما، از این موضوع پشیمان نبوده و نباید باعث ناراحتی شما هم باشد. زیرا در شرایطی که کشور ما اسیر رژیمی دیکتاتور هست برای یک انسان مسئول حداقل تاوان، زندانی شدن است. آخوندهای حاکم بر ایران با سیاست های ضد مردمی و شیادانه خود باعث گسترش فقر و فحشا و اعتیاد و انواع فساد در جامعه شده اند. وقتی حوزه علمیه قم با جیب مردم، آخوند مفت خور تولید می کند ولی درکنارش بسیاری از کودکان این مملکت از ادامه تحصیل محروم و برای تهیه مایحتاج اولیه خود از قبیل خوراک و پوشاک مشکل دارند، وقتی که یک مشت آخوند با دزدی های چند هزارمیلیاردی کشور را غارت می کنند و بسیاری ازخانواده ها توان پرداخت اجاره خانه خود را ندارند،زمانی که بسیاری از خانواده ها عزیرانشان را به خاطر اینکه هزینه درمان و بیمارستان ندارند از دست میدهند، بسیاری از زنان و دختران این مملکت از روی فقر و برای تامین هزینه خود و خانواده هایشان مجبور به تن فروشی می شوند و بسیاری از مردم از پس حداقل مخارج روزانه بر نمی آیند ولی ثروت عده ایی آخوند و آقازاده سر به فلک کشیده… و در شرایطی که برای حفظ بقای خود مردم را قربانی می کنند و بدنبال بمب اتم و صدور تروریسم و ناامنی در دیگر کشورهای منطقه می روند، و آنگاه که بسیاری از مردم و جوانان هم سن و سال من در درون زندان درانتظار طناب دار هستند و تمام این ظلم و فسادها با سوء استفاده از نام دین انجام می پذیرد، و وقتی شاهد هستم مجاهدین در لیبرتی برای نجات مردم با ایثار و فدای بسیار از خانواده و همه چیز خود گذشته اند و بارها توسط مزدوران رژیم قتل عام شده اند و بازهم امکان حمله به آنها وجود دارد و هر لحظه جانشان در خطر است، درچنین شرایطی من چطورمی توانستم سکوت کنم و به وضع موجود اعتراض نکنم.اعتراض به ناعدالتی حداقل کاری بود که من می توانستم انجام بدهم.پدرم، می دانم که چه سختیها و فشاری را برای برطرف کردن مشکلات خانواده تحمل کرده و می کنی ولی پدران بسیاری مثل تو و حتی درشرایطی بدترازشرایط توهستند. مادرم، میدانم که چه سختی هایی درزندگی کشیده ای و چقدر نگران من هستی، ولی مادران بسیاری بوده اند که فرزندانشان اعدام شده و یا اعدام می شوند. برادرم، می دانم با چه شرایطی بزرگ شدی واز چه امکاناتی که حقت بوده محروم بوده ایی، اما بچه های بسیاری در این مملکت هستند که در شرایطی سخت تر از شرایط تو مجبور به زندگی هستند. نشانه خودخواهی و بی مسئولیتی انسانی من بود، اگر چشمم را بر روی تمام مسائل می بستم و سکوت می کردم و میدانم شما نیز به چنان پسری که در برابر ظلم و ستم سکوت کند افتخار نمی کردید. به همین دلیل نه پشیمانم و نه ناراحت و تا وقتی که آخوندهای ظالم و دین فروش به ظلم ادامه می دهند من دست ازاعتراض نخواهم کشید و زندان را با تمام سختی ها به زندگی بیرون از زندان ترجیح میدهم.
ولی تاریخ ثابت کرده است که ظلم هیچگاه پایدار نبوده و رژیم ظالم آخوندی نیز قطعا از این قاعده مستثنی نیست و بزودی زود سرنگون می شود و بهار و عید واقعی ایران از راه میرسد و می توانیم در کنار هم و دیگر مردم ایران جشن بگیریم و قطعا روزهای خوب و خوشی با هم خواهیم داشت.
شاهین ذوقی تبار
#زندان #گوهردشت #کرج
سه شنبه ٢۵ اسفند ٩۴
صالح کهندل از زندان گوهر دشت کرج مى نویسد:
سپهر جان سلام
امروز وقتی وارد سالن ملاقات شدم با شنیدن اینکه تو هم به ملاقاتم آمدی و بعد از ٩ سال تو را خواهم دید خیلی خوشحال شدم و ذهنم در یک لحظه آماج حرفهای گوناگونی شد که می خواستم به تو بگویم ……
ولی آنچه اتفاق افتاد و اشک تو را در آورد با من هم چنان کرد…….
حال به راحتی می توانم ضد انسانی و ضد مردمی بودن رژیم را براحتی برایت توضیح دهم و تو هم بخوبی درک کنی……..
سپهر جان از امروز به بعد علت اینکه چرا من در زندان هستم و چراپریا، دختر عمویت ، چرا؟ چرا؟ را بهتر متوجه میشوی.
و تو امروز مثال خیلی کوچک و قابل فهم خودت را دیدی……..
من اگر می خواستم اینها را برایت توضیح دهم کار ساده ای نبود ، ولی آنچه امروز با تو کردند تو یک پله به فهم واقعیت نزدیک شدی…….
اگر تجربه امروز را نداشتی شاید فریب افراد شیطان صفت را میخوردی و با انها برای دیدن عمو حمید به لیبرتی می رفتی ولی مطمئناً دیگر فریب آنها را نمی خوری و به آنها خواهی گفت: شما که امروز بعد از ٩ سال اجازه ندادید من عمویم ( صالح) را حتى از پشت شیشه در زندان کرج ملاقات کنم ، چطور می خواهید مرا به عراق ببرید تا عمو حمید را ببینم؟؟؟؟
سپهر جان اینها دوستیشان ، مثل دوستی آقا گرگه است نمی خواهند به شنگول و منگول خدمت کنند……اصلا قصد کشتار و دریدن مردم ایران را دارند ، اگر امروز زیاد گریه کردی بعد از این به جای گریه باید تدبیر کرد .
در اخر چند جمله برای سالهای بعدت می نویسم تا چنانکه نبودم توضیح داده باشم . این جانیان سفاک داخلی و خارجی که برخی خود را انجمن نجاست و برخی خود را خانواده سازمان مجاهدین معرفی می کنند همانهایی هستند که امروز مانع از ملاقات تو با عمویت شدند و حتی ساعتها گریه تو دل سنگ آنها را نرم نکرد.و آنها کسانی هستند که شب و روز بدنبال آزار و اذیت بهترین عموهای تو هستند که خواهان ساختن اینده ای بهتر برای شما فرزندان گل ایران هستند.
سپهر جان اگر چه ندیدن تو برایم بسیار سخت بود و اشکم را درآورد همچنین اشک تو را…..
ولی من ایمان دارم هر قطره اشکی در مسیر آزادی، دریایی آگاهی و عاطفه می شود و میدانم با تو هم چنین خواهد کرد.
سپهر جان با تجربه امروز به یقین پی خواهی برد که در این ده سال با پریا چه ها کردند…..
دوستت دارم ….عمو صالح
پیام تبریک سال نو زندانیان سیاسى بند ۴ زندان رجایى شهر
هم میهنان عزیز: عیدتان مبارک
فرا رسیدن بهاری نو و احیاء مجدد طبیعت، هم زمان با فرا رسیدن عید نوروز بر همه هم میهنانمان مبارک و خجسته باد…
در سالی که گذشت بار دیگر شاهد قول و قرارهای پوچ و واهی بودیم که به طبیعت این حکومت اقتضای آن را دارد و به موانع موجود اجازه آن را می دهد. چندان زمانی نمی گذرد که خیلی ها به باند رفسنجانی، روحانی دل بسته بودند، بعد به برجام و توافق اتمی دل خوش کردند و آنگاه به وعده برنده شدن جناح “اعتدال” و خلاصه بزک نمیر بهار میاد… و یا انشاءالله این دفعه دیگر گربه است …
ولی حال بعد از یکسال و بعد از همه آن وعده و وعیدها، باز هم شاهد آن بودیم که:
حقه “فریب” بدان مهر و نشان است که بود…!
با وجود اینکه همه آن مدعیان دروغین میهن پرستی و ملی گرایی و یا بعضا گمراهان به اصطلاح مذهبی، به کمک حاکمیت جهل و سرکوب شناخته بودند … و زمانی هم صدا با آن از به اصطلاح “حق هسته ای” دفاع می کردند و زمانی “داعش” را خطر اصلی در منطقه معرفی می کردند و روزگاری بودن در سوریه را برای دفاع از تمامیت ارضی ایران مثبت قلمداد می کردند… حال که خود حکومت یک به یک از همه آنها عقب نشسته دیگر جز آویزان شدن به عبای روحانی چاره ای ندارند، چون هیچگاه خودشان فی نفسه نه اصالتی داشته اند و نه جسارت بیان حقیقت را !!!
فلذا پیوسته به این جناح و آن جناح حکومت آویزان گشته اند… گویی که این دور باطل انتقال قدرت از این جناح به آن جناح تا ابد ادامه دارد…
و لاجرم اگر به این جناح اعتدال و تدبیر و … آویزان شویم، وضعیت چنین می شود و چنان…
معلوم نیست که دیگر قرار است چه بلایی بر سر این مملکت بیاید که دیگر نیامده است…***
در شرایطی که تمامیت رژیم «بدون توجیح به این جناح و آن جناح» با انبوه مسائل و محکومیت های بین المللی مواجه است، در شرایطی که وضعیت اقتصادی با نرخ وحشتناک رکود و تورم به آستانه انفجار رسیده و طبق آمار خودشان ١۵ میلیون جوان بیکار به تهدیدی امنیتی و بسیار جدی تبدیل شده، در شرایطی که توسط کشورهای همسایه و منطقه در انزوای منطقه ای قرار گرفته اند، جهت مزاح و خنده هم میهنان عزیزمان در آستانه عید نوروز و در انتهای این تبریک بهاری … به عرض می رسانیم که:
نوابغ و نخبگان مسئول زندان گمان می کنند که منشاء همه این خطرات از زندانیان سیاسی داخل زندان هاست که اگر این ها را با انبوه محدودیت و قطع ارتباط و ارسال پارازیت متمرکز و جلوگیری از ورود موبایل و … محدود کنند بحران ها و تهدیدات امنیتی، اقتصادی، بین المللی و منطقه ای حکومت بر طرف می گردد مصداق همان استواری که یکدفعه بعد از سقوط شاه، هنوز خبر به پاسگاه او نرسیده بود و ” جاوید شاه” می گفت و مردم را به خاطر اهانت به اعلیحضرت، توبیخ می کرد… ما هم دور از چشم این “استوارهای” بی خبر از اوضاع سال نو را به همه هم میهنانمان تبریک و تهنیت می گوییم…
با آرزوی خلاصی از ستم و اختناق
زنده باد آزادی
زندانیان سیاسی بند ۴ زندان گوهردشت (رجایی شهر کرج)
………………………….
* پانوشت : حقه: ظرف، جعبه
* اصل شعر حافظ: حقه مهر، بدان مهر و نشان است که بود