همه حقوق بشر را باید برای همه ایرانیان خواست

384194_4321054337524_857885708_n

فریبا داودی مهاجر

 

حقوق بشر یا برای همه معنی پیدا می کند و یا برای هیچ کس . نمی توان مدعی شد که من در کشوری زندگی می کنم که به طور مثال آزاد و دموکراتیک است ولی بهاییان یا زنان یا اقلیت ها در آن حقی ندارند .

برای توجه به طرح و حل مسئله حقوق بشر هم نمی توان اولویت قائل شد . مثلا گفت اول حقوق کودکان یا آخر حقوق کودکان . اول حقوق زنان یا آخرحقوق زنان  و یا حتی اول حقوق معلولان و آخر حقوق سالمندان . هر کجا حرف از اولویت و اول و آخرشنیدید بدانید یک جای کار درست به نظر نمی رسد و چه بسا تحت این عنوانین قرار است مواردی از حقوق بشر حذف و اضافه شود .

صدالبته به میزان بحرانی بودن یک موضوع یا میزان فراگیری می توان شاخصه های معین کرد ولی نمی توان حذف کرد . بنابراین نمی توان مدعی شد که من فعال حقوق بشر هستم ولی به هر دلیلی یکی ازموارد نقض حقوق بشررا دارای اولویت می دانم یا نمی دانم  و مهمتر اینکه چه کسی و چرا شایستگی این تشخیص ها را دارد یا ندارد .

به عبارتی می توان گفت همه حقوق بشر را باید برای همه ایرانیان خواست. نه بخشی ازحقوق بشربرای بخشی از ایرانیان و یکی از این حقوق آزادی انسان ها در انتخاب دین و مذهب و حتی انتخاب نکردن هیچ دین و مذهبی است . هیچ حکومتی نمی تواند انسان ها را مجبور به تبعیت ازیک دین و یا یک شیوه از زندگی کند مگر آنکه با اجبار آنها را وادار به تظاهر، دروغ و یا دورویی و ریا کاری کرده  و به مرور درفرهنگ و آیین و شیوه های رفتاری ملتی نفوذ و اشکالی از فروپاشی اخلاقی را در آنها ایجاد کند و اگرهم چنین شد همه گناه به گردن حکمرانان دیکتاتور نیست بلکه بخشی از آن بر عهده مردمی است که به هر دلیل در مقابل چنین سیاستی کرنش می کنند .

یک جامعه مدنی نیرومند و مستقل، عنصری اساسی در تضمین حمایت پایدار از حقوق بشر در سطح ملی است. بنابراین فعالان جامعه مدنی شرکای اساسی در نظام حقوق بشر  و پایداری آن هستند و تک تک ما در قبال پایداری چنین اصولی دارای مسئولیت هستیم . ما تک تک مسئولیت داریم که به ترویج و ظرفیت سازی اصول حقوق بشر در جامعه پیرامونی خود بپردازیم و ارتباط با نهادهای ملی حقوق بشر یکی ازاین وظایف است . اینکه بدانیم این نهادها چگونه کار می کنند و ما چگونه می توانیم با آنها تماس بگیریم و موارد نقض حقوق بشر را به آنها اطلاع دهیم .

این مهم، کمترین کاری است که در موارد نفض حقوق بشر می توانیم انجام بدهیم پس بهانه وجود خطر نمی تواند ما را از وظیفه ملی و مدنی که بر دوش تک تک ماست دور کند . ما در هر کجای جهان که زندگی می کنیم باید اطلاعات ابتدایی درباره برنامه های مختلف گزارشگری حقوق بشر در نهادهای مختلف از جمله سازمان ملل و چگونگی ترویج و حمایت آنها که به وسیله نهاد ها و ساز و کار های مختلف انجام می شود داشته باشیم تا به موقع بتوانیم در مواقع خطر برای خود یا فامیل و بستگان و دوستان اقدام کنیم .

۱۲ سال پیش فردی در روزنامه خرداد به من مراجعه کرد و درباره گم شدن خواهرش پس از تجمعی در تهران گزارش داد . او توضیح داد که خواهرش در جریان ملاقاتی به مادرش درباره تجاوز جنسی صحبت هایی کرده است که متاسفانه مادر پس از آن ملاقات دچار حمله قلبی شده و از دنیا می رود . آن برادر که در ابتدا حاضر به هر گونه پیگیری بود تصمیم داشت به کمسیون اصل نود مجلس شکایت کند و پس از مدتی حتی تلفن های من را جواب نمی داد و نمی دانست که چگونه بدون ایجاد هر خطری حداقل درباره خواهرش و بلایی که بر سر او آمده اطلاع رسانی کند و اطلاعات نا کافی او ولو با وجود ترس خون دختر را از میان برد.

 

من مسلمان شیعه با حجاب

 

اصول حقوق بشر طیف وسیعی را در بر می گیرد و من مسلمان ، شیعه که با حجاب هم بودم گاهی حوزه مطالباتم در همان حدی بود قرار داشتم . اعتراض هایم هم در همان حیطه می چرخید . آزادی بیان می خواستم ولی هیچ گاه فکر نمی کردم تا وقتی که یک غیر مسلمان و یا بی دین آزادی بیان نداشته باشد آزادی من هیچ ارزشی ندارد . آزادی اجتماعات می خواستم ولی فکر نمی کردم اگر جوانان بهایی که نمی توانند دانشگاه بروند چنین آزادی داشته باشند آزادی من معنایی نخواهد داشت . یا اگر من بتوانم وارد مجلس شوم اما فرد دیگری به دلیل سنی بودن و یا کرد بودن و بی حجاب یا کم حجاب بودن رفع صلاحیت شود وارد شدن من به مجلس پشیزی نمی ارزد .

من به عنوان یک فعال حقوق بشر ” حقوق بشرم حد و حدود داشت و این حد و حدود را ناآگاهی من تعریف میکرد ” .

ما باید آزادی و دموکراسی را برای یکدیگر بخواهیم نه فقط برای خودمان ونه فقط برای افرادی که هم عقیده ما هستند . اصول حقوق بشر می بایست تبدیل به اصولی رایج در جامعه برای همه ما شود همچنان که آموزش و تعلیم آن .

حقوق معلولان چون من معلول نیستم نباید ته لیست قرارداشته باشد یا حقوق اقلیت ها چرا که من هیچ وقت در آن مناطق زندگی نکرده و با پوست وخونم مسائل آنها را احساس نکرده ام . اجرای اصول حقوق بشر اما و اگر ندارد و ما باید خود را موظف به رعایت و تمرین و به رسمیت شناختن و درک تک تک آنها بدانیم ولو به یکی ازآنها متعلق نباشیم .

اصول حقوق بشر مثل زنجیر است . مثل تارو پود یک قالی که اگر یک تار از آن رها شود همه قالی ریش ریش خواهد شد .

 

نمی شود هر کدام از ما ساز خودمان را بزنیم

 

همکاری بین فعالان حقوق بشر اصل اول و آخر کمپینی ملی برای  بهره مندی ایرانیان از این اصول است . نمی شود هر کدام از ما ساز خودمان را بزنیم و تصور کنیم پروژه هایی که برای دستیابی به حقوق بشر تعریف کرده ایم موفق خواهد شد . چنین دیدگاهی سر منشا فسادی دیگر به نام حقوق بشر است که چه بسا نهادهای اطلاعاتی از آن به عنوان ابزاری برای تکه تکه کردن فعالان و فعالیت های حقوق بشری از آن استفاده می کنند .

حقوق بشر ضابطه هایی دارد که اگر اجرا نشود ارزش چندانی نخواهد داشت هر چند که یادگیری این ضابطه ها و فراگیری مهارت ها و فراهم کردن منابع احتیاج به آموزش هایی دارد که باید به آن توجه کرد و نه تنها مهارت بلکه تیز بینی و تیزهوشی که می تواند پولتیک های ناقضان حقوق بشر را بر ملا کند .

فعالان حقوق بشر همواره باید کمبودها و خلا ها در زمینه پیگیری حقوق بشر را رصد کنند تا بتوانند تعهد و حتی امنیت تحقق برنامه هایی را تضمین کنند و تدابیر لازم را برای عکس العمل های به موقع  بیاندیشند و تدابیر مورد نظر را بیاندیشند

One Comment

  1. thank a lot for your website it assists a great deal.
    http://test2.com