جرم آرش صادقى و گلرخ ایرایى چیست
آرش صادقی دانشجوی اخراجی دانشگاه علامه طباطبایی تهران برای اولین بار در ۱۸ تیر ۸۸ در مقابل دانشگاه علامه به همراه تعدادی از دانشجویان معترض به نتایج انتخابات ۸۸ توسط اطلاعات بازداشت و به بند ۲۰۹ منتقل گردید. وی به مدت ۹۰ روز تحت بازجویی و شکنجه قرار گرفت. سپس به قید کفالت آزاد گردید.
بعد از آزادی در تاریخ ۲ دی ۸۸ در مقابل در منزل بازداشت و مجددا به بند ۲۰۹ منتقل و در تاریخ ۲۳ اسفند همان سال به قید وثیقه آزاد شد.
پنج روز بعد جهت از سر گرفتن دوباره فعالیت هایش مجددا بازداشت و تا ۲۳ خرداد در بند ۲۰۹ محبوس ماند.
وی پس از برگزاری دادگاه در خرداد ۸۹ به بند ۲۴۰ منتقل شد.
حکم صادره در دادگاه بدوی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران توسط قاضی پیر عباس بدین شرح به وی ابلاغ گردید.
اجتماع و تبانی علیه نظام ۵ سال
تبلیغ علیه نظام ۱ سال
اول آبان ۸۹ به قید وثیقه به مرخصی اعزام گردید.
پس از اتمام مدت مرخصی به دلیل دیرکرد چند روزه در بازگشت به زندان منزل شان مورد حمله ماموران امنیتی قرار گرفت.
بدین شرح که ماموران نیمه شب ۸ آبان ۸۹ به منزل شان یورش برده و پس از شکستن قفل در وارد خانه شده و با ایجاد رعب و وحشت در حالی که آرش در منزل نبود و پدرش نیز در ماموریت به سر میبرد با مادر و خواهر وی مواجه شدند.
مادر آرش بر اثر ضربه وارده از باتون ماموران امنیتی دچار خونریزی داخلی مغزی در ناحیه جمجمه و به جهت رعب و وحشت ایجاد شده توسط حمله کنندگان دچار ایست قلبی گردید.
(پرونده ای منجر به مرگ مادر یک فعال دانشجویی که هیچگاه از جانب مسئولین مورد رسیدگی قرار نگرفت)
پس از اتمام مراسم خاکسپاری مادر، آرش به زندان بازگردانده و ابتدا به مدت ۲۴ روز در بند ۲۰۹ و سپس به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل گردید.
حدود یک سال بعد در اوایل آذر ۹۰ حکم دادگاه تجدید نظر ، پس از پیگیری های مکرر آرش از داخل بند ۳۵۰ بدین شرح به وی اعلام شد:
یک سال تعزیر و ۴ سال تعلیق با در نظر گرفتن مدتی که وی از ۱۸ تیر ۸۸ تا زمان اعلام حکم نهایی دادگاه تجدید نظر در فواصل مختلف در زندان بوده، بیش از مدت تعزیر را به حبس گذرانده بود.
در واقع وی با احتساب ۱۳ ماهی را که در بند ۳۵۰ محبوس بود، مجموعا ۲۷ ماه را تا تاریخ ۲۳ آذر ۸۹ در زندان سپری نمود.
در تاریخ فوق از زندان آزاد گردید.
حدود یک ماه بعد به دلیل پیگیری پرونده فوت مادر و پس از تهدید های تلفنی در ۲۵ دی ۸۹ توسط نیروهای امنیتی ربوده شد و تا حدود ۱۸ ماه بعد بدون هیچگونه پاسخگویی به خانواده اش در بند های ۲۰۹ و ۲۴۰ به صورت غیر قانونی تحت شکنجه و آزار و اذیت جهت ضبط اعترافات ویدئویی با محوریت اشاره به فوت طبیعی مادر و همچنین صرف نظر از شکایت خود قرار گرفت. وی نهایتا در مهر ۹۲ به قید وثیقه آزاد گردید.
چند ماه پس از آزادی در بهمن ۹۲ ازدواج کرد و همچنین با شراکت یکی از همبندیان سابق خود فروشگاه لوازم التحریری را راه اندازی نمودند.
مجدد در ۱۵ شهریور ۹۳ به همراه همسرش گلرخ ابراهیمی ایرایی و شریک کاری اش و یکی از دوستان مشترک شان توسط اطلاعات سپاه بازاشت و به بند ۲ الف سپاه منتقل گردید.
حدود ۷ ماه تحت بازجویی ماموران اطلاعات سپاه قرار گرفت.
ماه اول بازداشت آرش که با بازداشت همسرش در بند ۲ الف همزمان بوده است، به دلیل شنیدن صدای بازجویی های همسر و اعمال فشار بر گلرخ که اولین بازداشت خود را تجربه میکرد، با شرایط روحی بسیار بدی مواجه شد.
وی نهایتا در آخرین روزهای اسفند ۹۳ در حالی که مجموعا بیش از شش ماه را در سلول های انفرادی ۲ الف سپاه و حدود چند روزی را در بند ۸ زندان اوین گذراند به قید وثیقه آزاد گردید.
اولین جلسه دادگاه وی در اردیبهشت ۹۴ به قضاوت ابوالقاسم صلواتی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران در حالی برگزار شد که وی به اجبار از داشتن وکیل محروم ماند.
آقای صلواتی همان طور که از ارائه پرونده وی به آقای امیر رئیسیان وکیل مدافع ایشان در فواصل مختلفی که به دادگاه مراجعه کرده بودند، خودداری نمود مانع حضور ایشان در روز دادگاه در مقام وکالت آرش صادقی گرید.
جلسه دوم دادگاه وی در ۳۰ تیر ۹۴ برگزار و اینبار نیز وی اجبارا از داشتن وکیل محروم بوده است.
حکم دادگاه بدوی آرش صادقی توسط ابوالقاسم صلواتی بدین شرح به ایشان ابلاغ گرید:
اجتماع و تبانی در قالب تبلیغ علیه نظام ۷/۵ سال
اهانت به بنیانگذار جمهوری اسلامی ۳ سال
نشر اکاذیب در فضای مجازی ۳ سال
تبلیغ علیه نظام ۱۸ ماه
این حکم که مجموعا ۱۵ سال میباشد به همراه حکم ۴ سال تعلیق وی از سال ۹۰ به ایشان ابلاغ گردید.
دادگاه تجدید نظر آرش در تاریخ اول دی ۹۴ در شعبه ۵۴ دادگاه انقلاب تهران به قضاوت آقای بابایی تشکیل و تاییدیه حکم وی نهایتا در اوایل اسفند ۹۴ توسط آقای پورعرب به وکیل ایشان ابلاغ گردید.
آرش صادقی تنها در دادگاه تجدید نظر موفق به همراه داشتن وکیل شد.
لازم به ذکر است آقای امیر رئیسیان وکیل آرش صادقی نه تنها به پرونده وی جهت مطالعه دسترسی نداشت بلکه تنها از مجموع کل پرونده حدود ۴۰ صفحه از گردش کار آخر تیم کارشناسی (بازجویی) را مطالعه و لایحه و دفاعیات خود را تنظیم و به دادگاه ارائه نمود.
اما دفاعیات آرش صادقی و دفاعیات و لایحه ی امیر رئیسیان مورد قبول دادگاه واقع نشد و به بیان قاضی پور عرب کلیه موارد اتهامی محرز بوده و به قرار مجرمیت تبدیل و حکم دادگاه بدوی عینا تایید و به وکیل ایشان ابلاغ گردید.
در حال حاضر آرش صاقی غیر از شش سال حکم ابلاغ شده به همسرش گلرخ ابراهیمی ایرایی ، خود نیز مجموعا با ۱۹ سال حبس از قرار ۱۵ سال حکم صادره در سال ۹۴ به علاوه ۴ سال حکم تعلیق از سال ۹۰ مواجه است.
گلرخ ابراهیمی ایرایی در شامگاه ۱۵ شهریور ۹۳ به همراه همسر و دو تن از دوستانشان توسط قرارگاه ثارالله سپاه بازداشت گردید.
وی شب اول بازداشت را به صورت کاملا غیر قانونی به یکی از خانه های امن سپاه منتقل و فردای روز بازداشت شان به دادسرای شهید مقدسی اوین انتقال داده شد و پس از ساعتها بازجویی در دادسرای اوین در سحر گاه ۱۷ شهریور به بند ۲ الف سپاه انتقال یافت.
طی دوران بازداشت مورد انواع شکنجه روحی و روانی و اهانت قرار گرفت.
وی پس از آزادی به قید وثیقه به مدت هفت ماه در التهاب شرایط نا معلوم همسرش که با هم بازداشت شده بودند قرار داشت تا نهایتا همسرش آرش صادقی نیز پس از حدود هفت ماه از سلول های انفرادی دو الف سپاه به قید وثیقه آزاد گردید.
این زوج به همراه دو تن دیگر از هم پرونده ای های شان در اردیبهشت ماه ۹۴ به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست ابوالقاسم صلواتی احضار گردیدند که دادگاه آرش صادقی بدون حضور وکیلش (به اجبار آقای صلواتی) تشکیل و نوبت رسیدگی به گلرخ ایرایی داده نشد.
جلسه دوم دادگاه بدوی در تیر ماه ۹۴ تشکیل گردید که گلرخ ایرایی به جهت انجام عمل جراحی امکان حضور در دادگاه را نداشت. البته یک روز پیش از تشکیل دادگاه کلیه مدارک پزشکی وی توسط همسرش آرش در اختیار وکیل گلرخ (خانم زهرا مینویی) قرار گرفت. خانم مینویی در صبح دادگاه کلیه مدارک پزشکی را به آقای صلواتی ارائه نمودند. اما جلسه دادگاه برگزار و حکم دادگاه بدوی بدون حضور گلرخ به صورت غیابی صادر گردید.
وی توسط قاضی صلواتی به تحمل ۶ سال حبس تعزیری ( بابت اهانت به مقدسات ۵ سال – بابت تبلیغ علیه نظام ۱ سال) محکوم گردید.
احکام صادره به استناد ادله زیر صادر گردیدند.
– اهانت به مقدسات با استناد به دست نوشته های گلرخ (شعر و داستان) که در هیچ کجا انتشار نیافته بود و همچنین حمایت وی در صفحه فیسبوکش از شاهین نجفی خواننده ساختار شکن انجام گرفت.
– تبلیغ علیه نظام نیز با استناد به شواهد موجود از حضور وی در تجمعات سال ۸۸، دیدار با خانواده زندانین سیاسی، کشته شدگان و آسیب دیدگان جریانات سیاسی به وی ابلاغ گردید.
داداگاه تجدید نظر گلرخ ایرایی، همسرش آرش صادقی و دو تن از هم پرونده ای های شان نوید کامران و بهنام موسیوند در آذر ۹۴ در شعبه ۵۴ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی بابایی تشکیل گردید. این بار نیز وی در فضایی که شباهت به دادگاه نداشت به مدت چند دقیقه برای اولین بار فرصت دفاع از خود را یافت و محاکمه شد.
در دادگاه تجدید نظر آقای بابایی به صورتی سیستماتیک قصد تضعیف روحیه ایشان را داشته و با خاطره گویی از احکام دادگاه های دهه شصت و بیان این نکته که اگر اختیار بر عهده شان میبود به گلرخ حکم اعدام میدادند قصد آزار و اذیت ایشان را داشته اند.
نهایتا حکم دادگاه تجدید نظر بدون در نظر گرفتن لایحه و دفاعیات گلرخ و وکلایش آقای امیر رئیسیان و زهرا مینویی بدون تغییری نسبت به رای دادگاه بدوی به صورت ۶ سال حبس تعزیری تایید و توسط قاضی پور عرب به آقای رئیسیان ابلاغ گردید.
همسر وی نیز در همان دادگاه و در حضور ایشان مورد محاکمه قرار گرفته و نهایتا احکام آرش صادقی نیز بدون تغییر و بدون در نظر گرفتن لایحه و دفاعیات به شرح زیر تایید گردید.
– اجتماع و تبانی در غالب تبلیغ علیه نظام ۷/۵ سال
– اهانت به بنیانگذار انقلاب ۳ سال
نشر اکاذیب در فضای مجازی ۳ سال
تبلیغ علیه نظام ۱۸ ماه
با در نظر گرفتن ۴ سال حکم تعلیق آرش که توسط آقای صلواتی به وی ابلاغ گردید هم اکنون وی با ۱۹ سال حبس مواجه است.
این زوج مجموعا به ۲۵ سال حبس تعزیر محکوم گردیدند و هم اکنون منتظر احضار جهت مراجعه به اجرای احکام هستند.
پیام زندانی سیاسی افشین بایمانى
پیام به همشهریان خوزستانی ام
همشهریان عزیز و دردمندم سالهاست که دست به دعایید که باران ببارد تا از شر این همه گرد و خاک راحت شده، نفسی تازه کنید. حال که با دعای شما باران رحمت سرازیر شده شنیده ام که دوباره دست به دعا هستید که برای قطع باران حداقل در گرد و خاک فقط مشکل نفس کشیدن داشتیم ولی حالا خرابی خانه و کاشانه ما هم بر آن افزون شده، در این شانزده سال زندان که من این رژیم را تجربه کرده ام به شما می گویم که نه باریدن باران و نه بادهای فصلی… مشکل اساسی شما نیستند بلکه این ها همه نعمتند.
مشکل اصلی همه ما آخوندهای حاکم هستند که تمام نعمات را به بدبختی و نغمت تبدیل کرده اند پس به جای دعای باران یا باد و … بیاییم دست به دعا شویم که از شر این آخوندها رها شویم که تمام بدبختی های شما و تمام منطقه خاورمیانه زیر سر این آخوندها می باشد.
در این هفته که هفته پر بارش بود و در تمام نقاط ایران با مشکلات فراوان سیلاب دست به گریبان بودند از این طرف آخوندهای رژیم مثل همیشه در فکر چاپیدن و خیمه شب بازی در منطقه هستند و آنقدر که به فکر انتخابات و خیمه شب بازی در سوریه هستند اساسا به فکر مردم مصیبت زده ایران نیستند. مشکل آخوندهای خیانت کار بدبختی ها و گرفتاری هایی که شما می کشید نیست بلکه مشکل آنها خیمه شب بازی “انتخابان سوریه و …” است.
مگر نگفته اند اگر خوزستان را به کل از دست بدهیم یا نابود شود مهم نیست اصل این است که به هر قیمتی باید دیکتاتوری اسد را نگه داریم که بدون آن حکومت ننگین آخوندی بقا ندارد. دیگر از این واضح تر رژیم چگونه به شما بگوید که بود و نبود شما برای این رژیم هیچ اهمیتی ندارد.
بار دیگر درخواست می کنم تنها راه مانده برای ما این است که به فکر همدیگر باشیم و بدون چشم دوختن به دست دشمنانمان “آخوندها” به کمک همدیگر بشتابیم از این بابت که من در زندانم و هیچ کاری برای شما نمی توانم بکنم دلم به درد می آید و تنها آرزو و دعای من رهایی شما از چنگال آخوندهای خونخوار می باشد.
افشین بایمانی زندانی سیاسی زندان گوهردشت کرج
نامه زندانی سیاسی ارژنگ داودی به خانم فدریکا موگرینی در استانه مسافرت به ایران
سرکار خانم فدریکا موگرینی
ریاست محترم امور سیاست خارجی اتحادیه اروپا
بعنوان یکی از قدیمیترین زندانیان سیاسی ایران که همواره اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقهای منضم به آن را محترم دانسته و ازهمان آغاز، فعالیتهای سیاسی خود را بر اساس آنها بنا گذارده ولی به اتهام مبارزه مسالمت آمیز برای نیل به آزادی، دمکراسی، حقوق و عدالت از سال ۲۰۰۳تاکنون در زندانهای مختلف رژیم قرون وسطی حاکم، دوران محکومیتهای ظالمانه خود را بیشتردر حال تبعید سپری نموده است به استحضار میرسانم که هر چند ما ایرانیان بویژه برای زنان میهمان درخانه خود، احترام فراوان قائل هستیم، اما ازآنجا که برای سردمداران این حکومت جعلی، اصولا جان آدمیان و زندگی مردم ارزشی ندارد چه رسد به حقوق فردی و اجتماعی شهروندان، براین باورم که سفرهریک از مقامات ارشد کشورهای پیشرفته و از آن جمله سفر دوباره بانوی عالیقدری که سیاست خارجی اتحادیه اروپا را راهبری میکند نه تنها به برقراری آزادی و دمکراسی دراین کشور مصیبت زده کمکی نمیکند بلکه از یک سو موجبات رنجش خاطر زندانیان سیاسی و غیر سیاسی بویژه جریحه دار شدن احساسات خانوادههای مبارزان سیاسی را فراهم میاورد و از سوی دیگر به جریتر شدن دستگاه حاکم و حادتر شدن وضعیت اسفبارکنونی میانجامد.
سرکارخانم موگرینی یادآور میشوم درکشورهای استبدادی که سردمداران آنها، آزادیهای مدنی و حقوق شهروندی را به سخره گرفته و از پذیرش مسئولیتهای بین المللی خود طفره میروند، حاکمان خودکامه نه تنها هرگز قادر به حل معضلات داخلی نبودهاند بلکه به طرزی روز افزون به مسایل و مشکلات درون مرزی و برون مرزی نیز دامن زدهاند، زیرا که در دنیای امروز صرف وجود اینگونه حکومتها به خودی خود اصلیترین مشکل است. با اینحال از جنابعالی انتظار میرود مادام که در ایران هستید در گفتگوهای رسمی و غیر رسمی خود با سرگردنه داران رژیم خامنه ا ی و شرکاء، از هرگونه تلاش موثر برای پیشگیری از نقض گسترده حقوق بشر بطور عام دریغ نورزیده و بطور خاص ستمدیدگان سیاسی و کاهش آلام خانوادههای آنها را مورد توجه ویژه قراردهید.
ارژنگ داودی زندان رجایی شهر ۱۲اوریل ۲۰۱۶
برگرفته شده از فیسبوک سعید حسین زاده :
با توجه به کمبود وقت و احتمال دستگیری، امروز ظهر یعنی کمتر از سه روز بعد از ترخیص از بیمارستان امام خمینی، پیگیر درمان مشکلات قلبی و تنفسیم شدم. بعلت وخامت مشکلاتم در بخش مراقبتهای ویژه (سی سی یو) بیمارستان امام سجاد بستریم کردند. احتمالا یکی از جراحی های لازم را در همین بیمارستان انجام بدم…
دیروز که یکی از نزدیکانم به دادیاری دادسرای انقلاب رفته بود تا گزارشات پزشکیم را ارایه کنه بهش گفته بودند که: ‘اگر در بیمارستان بستری باشه هم پیداش میکنیم و برش میگردونیم به زندان!’
خواستم این را هم بگم که من جایی پنهان نشدم که پیدام کنید! ولی جانم را دودستی تقدیم نمیکنم و تا قبل از اتمام دوره ی درمانم برنمیگردم..
سعید حسین زاده موحد ۱۳۹۵/۱/۲۶
انتقال ۵ زندانی به سلولهای انفرادی زندان اصفهان برای اجرای حکم اعدام
روز پنجشنبه ٢۶ فروردین ١٣٩۵ ۵تن از زندانیان بندهای مختلف زندان اصفهان را جهت اجرای حکم اعدام به سلولهای انفرادی منتقل کردند.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، در این هفته ۵ زندانی در زندان لاکان رشت و ٨ زندانی در زندان گوهردشت کرج بهطور جمعی به دار آویخته شدند.
گفتنى است، اعدام جمعی ۸زندانی در زندان گوهردشت کرج روز چهارشنبه ٢۵فروردین١٣٩۵ هشت زندانی را در زندان گوهردشت کرج بهطور جمعی بدار آویخت.
نام شش تن از اعدام شدگان از این قرار است:
عباد محمدی
جواد صادقی
محمد جواد مظفری
مصطفی اجلالی
مهدی حق شناس
حمزه دولتآبادی
نامه زندانیان رجایی شهر به نخست وزیر ایتالیا
روز چهارشنبه ٢۵ فروردین ماه ١٣٩۵ زندانیان زندان رجایی شهر در نامه ای به نخست وزیر ایتالیا که هنگام حضور وی در ایران ٩ زندانی در زندان رجایی شهر به دار آویخته شده اند٫نوشتند:
با آمدن شما موج جدید اعدامها که مدت کوتاهی بود که بخاطر فشارهای بین المللی متوقف شده بود… دوباره به راه افتاد…!!!چون شما با آمدنتان مشروعیت و جواز سیاسی این اعدامهای جنایتکارانه(ده تا ..ده تا)را به آنها دادید و تا همین نقطه ما از اعدام شدن ۹ نفر خبردار شدیم…. آمدن شما قطعا مشروعیت و مجوز سیاسی اعدامهای بسیار بیشتر را هم به آنها داده است…!!!
متن نامه این زندانیان به این شرح است:
خطاب به نخست وزیر ایتالیا:
ما اغلب زندانیانی هستیم که پیشتر ٫در باره سفر شما هشدار داده بودیم . نه بخاطر جوسازی سیاسی – تبلیغاتی بلکه بدین خاطر که سفرهای امثال شما که هیچ بهایی برای انسانیت قائل نیستید٫به قیمت کشتار و اعدام ما تمام میشود. این ما ٫خانواده های ما و جوانان ما هستند که باید قربانی شوند!!!
جناب نخست وزیر ایتالیا:
امروز فرش قرمزی که از خون برای شما گستراندند ٫دیدید…؟؟؟بدنهای هم بندیان ما را که بر چوبه های دار به رعشه افتاده بودند را دیدید…؟؟؟صف های خانواده هایی که در پشت دیوار زندان منتظر تحویل گرفتن اجساد فرزندانشان بودند را دیدید…؟؟؟
صدای ضجه جگر سوز بچه های آنها و خانواده هایشان که منتظر رسیدن آمبولانس حامل اجساد عزیزانشان بود را شنیدید…؟؟؟
البته …البته که همه اینها را دیده و شنیده اید….!!!
همانها که شما را در صف انتظار بستن قرارداد تجاری نگه داشته اند٫خانواده های ما را در انتظار نوبت اعدام فرزندانشان نگه داشته اند و از پوستر و عکسهای بزرگ شما برای پوشاندن چوبه های دار استفاده میکنند.!!!
خوب است که بدانید با آمدن شما موج جدید اعدامها که مدت کوتاهی بود که بخاطر فشارهای بین المللی متوقف شده بود… دوباره به راه افتاد…!!!چون شما با آمدنتان مشروعیت و جواز سیاسی این اعدامهای جنایتکارانه(ده تا ..ده تا)را به آنها دادید و تا همین نقطه ما از اعدام شدن ۹ نفر خبردار شدیم…. آمدن شما قطعا مشروعیت و مجوز سیاسی اعدامهای بسیار بیشتر را هم به آنها داده است…!!!
ما زندانیان گوهردشت کرج(رجایی شهر) از این سفر شما که مغایر با همه اصول انسانی و بشردوستانه است ٫به مردم ایتالیا٫احزاب سیاسی ایتالیا و همه ارگانهای حقوق بشری ایتالیا شکایت می کنیم …!!!
در آخر جهت اطلاعتان اسامی تعدادی از اعدام شدگان امروز که بعنوان خوشامدگویی به شما قربانی شدند را برایتان می نویسم و همچنین اسامی برخی دیگر را که تنها در همین زندان(رجایی شهر)در صف انتظار اعدام هستند را هم برایتان ضمیمه می کنیم. چرا که بدون جواز و اکی سیاسی – بین المللی امثال شما به راحتی نمی توانند دست به اینهمه اعدام بزنند. (صراحت و تندی انتقادات ما را ببخشید. چرا که جان انسانها و جنایتهای پیش روی ما جایی برای ملاحظه سیاسی باقی نمیگذارد.)
اسامی تعدادی از اعدام شدگان امروز : عباد محمدی ٫حسین معین فر٫حمزه دولت آبادی٫مهدی حق شناس….
این اسامی مربوط به تنها تعدادی از زندانیان محکوم و منتظر اجرای حکم اعدام است :
١. نیما اسماعیلیان فرزند کریم
٢.افشین هاشمی فرزند حسین حکم اعدام
٣. ولی شیرحوار فرزند محمد
۴.عباد محمدی
۵. احمد قاسمی فرزند غلامعلی
۶. محمد زارعی فرزند اسماعیل
٧.امیر خلیل پور فرزند میرزا
٨. رضا پورعباسیان فرزند حسین
٩.اکبر بیرامی فرزند علی
١٠. حسین حسنی فرزند حسن
١١. اکبر دهقان فرزند ایاز
١٢.محمد عزیزی فرزند مصیب حکم اعدام
١٣. فریبرز جلالی فرزند محی الدین
١۴. محمد خدمتی فرزند عیسی حکم اعدام
١۵. عیسی ابراهیمی فرزند ابراهیم
١۶. باقر بسیری فرزند کوچک
١٧. فتح الله بختیاری فرزند علی اکبر
١٨. علیرضا غربالی فرزند حسین
١٩. سعید اسکندری فرزند جمشید
٢٠. اسرافیل محمدی فرزند قیوم
٢١. فرامرز فخرایی فرزند علی اصغر
٢٢. براتعلی رحیمی فرزند محمد علی
٢٣. حسین معینی فر فرزند علی اصغر
٢۴.آزاد اردوخانی فرزند سخاوت
٢۵. علی کاوندی پور فرزند موسی
٢۶. علیرضا افشار فرزند صفرعلی
٢٧ . جواد سیفی
٢٨ . خالد محمدیان فرزند صالح
٢٩. محمود خان محمدی فرزند سبزعلی
٣٠. حمید بشیر خانی فرزند منصور
٣١. قربانعلی حیدری فرزند فتح الله
٣٢. جبار ملاهاشمی فرزند اسدالله
٣٣. سعدی بابا خانیان فرزند جوانمیر
٣۴.مرتضی شفقی فرزند علی
٣۵. مهرداد صائبی افشار فرزند عبدالله
٣۶. حسن کندی فرزند فتح الله
٣٧. سهراب صنمی فرزند رحیم
٣٨. کاظم خادم رضائیان فرزند رحیم
٣٩. محمود کاظمی فرزند عبدی
۴٠. قهرمان صالحی فرزند عبدالله
۴١. حمزه دولت آبادی
۴٢. مهدی حق شناس
۴٣. کورش چاکری فرزند ذبیح الله
۴۴. حسین صادق کسمائی
امضا کنندگان : ١-ابوالقاسم فولادوند،
٢-خالد حردانی
٣- فرهنگ پور منصوری
۴- رسول حردانی
۵- رضا اکبری منفرد
۶- پیروز منصوری
٧- شهرام پور منصوری
٨- شاهین ذوقی تبار
٩- حسن صادقی
١٠- سعید ماسوری
١١- صالح کهندل
١٢- علی معزی
١٣- علیرضا گلی پور
١۴- مسعود عرب چوبدار
١۵- امیر دور بنی قاضیانی
١۶-سعید شیرزاد
١٧-فرید ازموده
١٨-بهزاد ترحمی ،
١٩-ایرج حاتمی و…
اسامی تعدادی از زندانیان سیاسی بدلیل مسائل امنیتی محفوظ است .
رونوشت: شورای حقوق بشر و گزارشکر ویژه
پارلمان اروپا
اتحادیه اروپا
حزب لیبرال دمکرات ایتالیا
حرکت پنج ستاره
حزب پیشرو ایتالیا
حزب سوسیال دمکرات ایتالیا
حزب رادیکال ایتالیا
حزب کارگر ایتالیا
حزب کمونیست ایتالیا
حزب راست میانه
انجمن به قابیل دست نزنید
وخامت حال حسین رونقى نوزدهمین روز اعتصاب غذا
روز پنجشنبه ٢۶ فروردین نوزدهمین روز اعتصاب غذا زندانی سیاسی حسین رونقی ملکی همراه با وخامت حال وى است.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، زندانی سیاسی حسین رونقی ملکی در نوزدهمین روز اعتصاب غذای خود در زندان اوین در وضعیت بحرانی بهسر میبرد.
لازم به ذکر است، وی به علت افت شدید فشار و ضعف جسمانی میبایست بستری گردد اما وی از قبول این مسأله امتناع کرده و اعلام کرده تا رسیدن به خواستههایش به اعتصاب خود ادامه میدهد.
احمد رونقی، پدر زندانی سیاسی حسین رونقی که به اتفاق مادر این زندانی سیاسی در برابر زندان اوین اعتصابغذا و تحصن کرده به لحاظ جسمی در وضعیت نامناسبی است.
گفتنى است، حسین رونقی ملکی وبلاگ نویس، در تاریخ بیست و دوم آذر ماه ۱۳۸۸ توسط دژخیمان اطلاعات سپاه بازداشت شد و پس از ۱۰ ماه شکنجه و بازجویی در بند دو-الف اوین، در تاریخ سیزدهم مهر ماه ۱۳۸۹ توسط شعبهی ۲۶ دادگاه ارتجاع به ۱۵ سال حبس محکوم شد. از جمله اتهامهای او توهین به خامنهای و آخوند روحانی عنوان شده است. این حکم در شعبهی ۵۴ بیدادگاه تجدید نظر تأیید شد. وی که بر اثر شرایط غیرانسانی زندان و شکنجههای وحشیانه مزدوران اطلاعات دچار بیماریهای مختلف از جمله آسیب دیدگی شدید در مهرههای کمر و از دست دادن یک کلیه، خونریزی معده، عفونت چشم، مشکل ریوی و تنفسی گردیده و با عفونت تنها کلیه باقی ماندهاش در شرف از دست دادن کلیه دیگرش میباشد. خاطرنشان میشود که مأموران سرکوبگر رژیم در زندان وی را در بند هفت زندان اوین و در بین زندانیان جرایم عادی نگهداری میکنند تا از این طریق وی را تحت فشار بیشتری بگذارند.
خاطر نشان میشود روز ١٧ فروردین ١٣٩۵ عفو بینالملل طی بیانیهیی از وضعیت جسمی زندانی سیاسی حسین رونقی ابراز نگرانی کرد و خواستار آزادی فوری وی شد.
در قسمتی از این بیانیه آمده است: زندانی سیاسی وبلاگ نویس حسین رونقی ملکی از روز شنبه ٧ فروردین در اعتراض به جلوگیری از رسیدگی پزشکی اعتصابغذا کرده است. با این اعتصاب سلامت وی رو به وخامت میرود. پزشکان خواستار مداوای وی خارج از زندان هستند چرا که تجهیزات پزشکی درون زندان کافی نیست.
نازک افشار به سلول انفرادی بند دو الف سپاه منقل شد
روز چهارشنبه ٢۶ فروردین ١٣٩۵نازک افشار، کارمند بخش فرهنگی سفارت فرانسه در ایران که در جریان وقایع سال ۸۸ نیز بازداشت شده بود، دیروز (سه شنبه) از بند نسوان زندان اوین به بند ۲-الف سپاه منتقل شد.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، به نقل از «زیتون» وى یکشنبه (۲۱ فروردین) نیز توسط قاضی صلواتی محاکمه شده بود.
گفتنى است، این در حالی که پیش از نوروز رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب برای او وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی تعیین کرده بود، هرچند که به رغم تهیه این وثیقه، صلواتی از قبول آن سرباز زد.
پنجمین روز اعتصابغذای امیر امیرقلی
روز چهارشنبه ٢۶ فروردین ١٣٩۵ اعتصابغذا امیر امیر قلی در زندان اوین گذشت.
زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، امیر امیر قلی روز سهشنبه بنابه گزارش رادیو فرشته، امیر امیر قلى ٢۵ فروردین ماه ١٣٩۵ پنجمین روز از اعتصاب غذا خود را پشت سر گذاشت.
لازم به ذکر است، وی در اعتراض به عدم رعایت اصل تفکیک جرایم، اقدام اعتصاب غذا نموده است.
گفتنى است امیر امیرقلی در بند هشت سالن نه اوین محبوس است.
این زندانی سیاسی پیشتر در سال ۸۷ بهدلیل فعالیتهای دانشجویی بازداشت و از دانشگاه اخراج شده بود.
امیر امیرقلی، مدافع حقوق کودک، بهدلیل حمایت از مردم «کوبانی» در تاریخ ۱۰ آذرماه سال ۱۳۹۳ بازداشت و در شعبه ۱۵ بیدادگاه موسوم به انقلاب تهران به ریاست قاضی دژخیم صلواتی محاکمه شد.
امیر امیرقلی در دادگاه اولیه با اتهام «توهین به مقدسات» ، «توهین به رهبری» ، «اجتماع و تبانی برای اقدام علیه امنیت ملی» ، «اخلال در نظم عمومی از طریق شرکت در تجمعات» و «تبلیغ علیه نظام» ، به ۲۱ سال زندان محکوم شد.
پیشتر پدر این زندانی سیاسی درباره وضعیت او در زندان اوین گفت: «بند هشت زندان اوین کمترین امکانات رفاهی را دارد. در ضمن اینکه بهدلیل مشکلی که امیر در ناحیه لوزالمعده دارد، باید مرتب تحت نظر باشد و قند خونش آزمایش شود اما متأسفانه در این یکسال و نیم حبس، آزمایشی از وى گرفته نشده است.»
بازگشت مجید محمدى معین به زندان اوین
روز سه شنبه ٢۵ فروردین ١٣٩۵مجید محمدی معین خبرنگار و زندانی سیاسی به زندان اوین بازگشت.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، وى به علت آنچه به گفته مقامات قضایی تاخیر در تصمیم به اجرای تجمیع درباره این زندانی اعلام کرده اند به زندان اوین بازگشت .
گفتنى است،مجید محمدی معین، زندانی بند هشت زندان اوین، به اتهام اجتماع و تبانی و اقدام علیه امنیت ملی به چهار سال حبس تعزیری محکوم شده بود.
این زندانی که از بهمن ماه سال ۸۹ محکومیت چهارساله خود در زندان اوین را سپری می کرد، در پرونده جدیدی به تحمل یک سال حبس بیشتر محکوم شد.
محمدی معین، در سال ۹۳ در حالی که در زندان به سر می برد، به تبلیغ علیه نظام متهم و سپس به یک سال حبس تعزیری محکوم شد، حکم صادره پس از اعتراض نامبرده در شعبه ۳۶ تجدیدنظر استان تایید و در مرداد ماه سال جاری به نامبرده در زندان ابلاغ گردید، حکم صادره میزان مدتی که نامبرده در زندان بود را افزایش داد.
محکومیت جدید برای محمدعلی طاهری
روز سه شنبه٢۵ فروردین ١٣٩۵دستگاه قضاییه قصد دارد به منظور فشار بر زندانی سیاسی محمد علی طاهری قرار بازداشت جدیدی برای وی صادر کند.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، محمود علیزاده وکیل این زندانی سیاسی در این رابطه گفت: «روز ۱۸ فروردین قرار بازداشت محمد علی طاهری تمام شد اما بازپرس پرونده عنوان کرد” که تصمیم دارد حکم قرار بازداشت جدید صادر کند،در این رابطه من به موکلم گفته ام که فورا اعتراض کند».
لازم به ذکر است، محمدعلی طاهری از روز ۱۴ اردیبهشت سال ۱۳۹۰ بهعنوان زندانی سیاسی-عقیدتی در زندان اوین بهسر میبرد، وى به اتهام توهین به مقدسات، ضالّه بودن کتب و آثار، افساد فیالارض از طریق منحرف کردن افراد، به ۵ سال حبس، پرداخت ۹۰۰ میلیون تومان جزای نقدی و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد.
نامه تسلیت زندانی سیاسی شاهین ذوقی تبار به پدرش
روز سه شنبه ٢۵ فروردین ١٣٩۵ در روز١٩فروردین زندانی سیاسی شاهین ذوقی تبار در نامه تسلیت برای مرگ مادر بزرگش خطاب به پدر خود نوشت:
پدر جان: درگذشت مادربزرگ (مادری) را تسلیت میگویم.
پدر وقتی امروز مطلع شدم مادربزرگم فوت کرده دلیل نیامدنت به ملاقات را فهمیدم. پدر لحظهیی که خبر را شنیدم چشمهایم پر از اشک شد. تو خوب میدانی که او چه قدر برای ما زحمت کشید و چه قدر ما را دوست داشت. او حتی با وجود اینکه بیش از ٩٠سال سن داشت و بیماری سرطان آزرده خاطرش کرده بود چند بار به ملاقات من آمد که مزدوران از خدا بیخبر رژیم مانع ملاقات وی با من شدند و در این مدت سه سالی که در زندان هستم حتی یک تلفن هم به من ندادند تا حال او را بپرسم و اکنون که به رحمت خدا رفته نیز ٢۴ساعت به من مرخصی نمیدهند تا سر خاکش حاضر شوم.
پدر عزیزم این رژیم دجال زندانیان آمریکایی و انگلیسی را آزاد میکند چون آنها قدرت اول دنیا هستند و رژیم توان مقابله با آنها را ندارد «البته من از آزاد شدن آنها خوشحالم» اما به من که برای همین آب و خاک هستم و شهروند ایران محسوب میشوم کوچکترین اهمیتی نمیدهد و تو که سالها قبل از قضیه کاپیتولاسیون برایم میگفتی امروز بهتر از هر کسی میتوانی بفهمی که ولایت فقیه روی تمام دیکتاتورهای تاریخ را سفید کرده است. پدر عزیز و بزرگوارم به تو و خودم تسلیت میگویم و از تو میخواهم همانطور که بر مغفرت (مادری) دعا میکنی برای ریشه کن شدن ریشه همه این مصیبتها یعنی این حاکمیت ظلم و جور هم دعا کنی…
شاهین ذوقی تبار
زندان گوهردشت کرج.
برگزارى دادگاه على رضا گلى پور در سیفروردین ماه
امروز سه شنبه ٢۴ فروردین ١٣٩۵دادگاه علیرضا گلیپور پس از ۴ سال حبس در تاریخ ۳۰ فروردین برگزار خواهد شد.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، دادگاه علیرضا گلیپور زندانی سیاسی زندان اوین پس از گذشت ۴ سال از بازداشت وی در تاریخ ٣٠ فروردین ماه ١٣٩۵ برگزار خواهد شد.
گفتنى است، گلى پور از مهرماه ۱۳۹۱، به صورت بلاتکلیف در زندان نگهداری می شود، وپیش از این در تاریخ سه شنبه ۲۲ اردیبهشت ماه ۱۳۹۴جلسه رسیدگی به پرونده این زندانی سیاسی، با حضور نماینده وزارت اطلاعات برگزار شد. در پی اعتراض این دانشجوی زندانی به ممانعت ها از ملاقات با وکیل، رسیدگی به اتهامات، به تاریخی دیگر موکول شد. در فاصله کمتر از یک هفته مانده به تاریخ محاکمه این دانشجوی زندانی،حتی پس از اجازه انتخاب وکیل از سوی دادگاه، وزارت اطلاعات و سپاه ثارالله از ورود وکیل به زندان جهت ملاقات و مطالعه پرونده او ممانعت بعمل آوردند. همچنین در پروسه به وکیل وی اجازه مطالعه تمامی پرونده داده نشده است.
«علیرضا گلی پور» دانشجوی مخابرات، کارمند وزارت ارتباطات و فناوری و زندانی سیاسی بند ۷ زندان اوین از جمله زندانیانی است که علاوه بر دوران طولانی بازجویی و شکنجه در سلول های انفرادی، خانواده اش نیز تحت فشار و آزار واقع شده اند.
گلی پور، سابقه بازداشت در سال ۸۸، که با اتهام «ارتباط با دول متخاصم» از طریق «خروج اطلاعات شرکت ارتباطات سیار از ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۷ از شرکت زیمنس، خروج اطلاعات زندانیان سیاسی از سال ۸۸ تا ۸۹، فاش کردن ماجرای غیراخلاقی و فساد مالی سرهنگ محرابی رئیس پلیس امنیت تهران بزرگ» مواجه است.
او در مهر ۱۳۹۱، توسط ٧ مامور وزارت اطلاعات در محوطه دانشگاه پیام نور واحد مرکز واقع در شهرک شهید محلاتی بازداشت و برای دو ماه به انفرادی بند ۲۴۰ منتقل شد؛ یک سال بعد را برای ادامه بازجویی در سلول انفرادی بند ۲۰۹ به سر برد و سرانجام از اواخر آذر ۹۲، پس از انتقال به قرنطینه بند هشت زندان اوین، به صورت بلاتکلیف تا به امروز در بازداشت است. گلی پور، در توصیف دوران بازجویی اش می گوید: «کتک زدن، تهدید به تجاوز، تهدید به آبروریزی مادر و خواهر و همسر، بازداشت خانواده و غیر، تنها بخشی از شکنجه های دوران بازجویی در انفرادی بوده است.»
علیرضا گلی پور زندانی سیاسی بند هفت زندان اوین است. وی از مهرماه ۱۳۹۱، به صورت بلاتکلیف در زندان نگهداری می شود، پس از افشای فسادهای افراد حکومتی مانند علوی وزیر اطلاعات و دبیر حزب حامیان ولایت (که با سؤ استفاده از موقعیت خود با ارز دولتی به سو استفاده های مالی سرگرم بوده) و یا فساد سرهنگ محرابی رئیس کل پلیس امنیت استان تهران و یا افشای جنایات پلیس امنیت پایگاه چهارم مانند ضرب و شتم متهمین یا فعالیت های خلاف در منطقه خود؛ از سوی وزارت اطلاعات بازداشت و مدتها در سلول های انفرادی تحت بازجویی و شکنجه بود.
این کارمند سابق وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در توصیف وضعیت خانواده اش در دوران انفرادی اش، می گوید: «حدود یکسال و نیم پس از بازداشت، خانواده هیچ اطلاعی از وضعیت من نداشتند و هیچ تماسی با خارج از زندان و خانواده نداشتم. و بعدها پس از انتقال به بند هشت، متوجه آزار و فشار های ماموران وزارت اطلاعات به خانواده ام شدم. ارائه اطلاعات از طرف وزارت اطلاعات و شکنجههای روانی مادرم به حدی بود که، طی آن دوران، مادرم که ناراحتی قلبی دارد، سه بار در بیمارستان بستری شد.»
گلی پور همچنین می گوید: « طی دوران حبس در انفرادی و قطع تماس با دنیای خارج، همسر وی که از اقوام نزدیک آیت الله صانعی بود با فریب کاری وزارت اطلاعات و فشارهای وارده به خانواده وادار به طلاق و جدایی شد.» او در خصوص نقش وزارت اطلاعات در این طلاق می گوید: «در حالی که بیش از یکسال از تماس با دنیای خارج از سلول انفرادی محروم بودم، به همسرم اعلام کرده بودند که من با خانمی ارتباط داشته و همراه او از کشور فرار کرده ام »
گلی پور، می گوید: «روند بازجویی من تحت نظارت و توسط سه ارگان سپاه (۲ الف) وزارت اطلاعات (۲۰۹) و حفاظت ناجا انجام گرفته و بسیار طولانی مدت بوده و پرونده در شعبه ۶ بازپرسی اوین به ریاست امیر ناصری بازپرسی شده است.»
علیرضا گلی پور روز ٣٠ تیر ١٣٩٣ به حفاظت زندان اوین برده شد و به وی گفتند که باید در یک مصاحبه تلویزیونی شرکت کنی و بگویی که هر چه درباره افشا فساد مالی و اخلاقی مسوولین زندان و غیره کذب محض بوده است.
وی پس از گذشت ۳ سال سرانجام ظهر روز سه شنبه ۳ شهریور ماه ۱۳۹۴ موفق به ملاقات با خانواده اش در حضور مامورین امنیتی شد.
علیرضا گلی پور بر اثر شکنجه های بسیار دچار ناراحتی های مختلف جسمی و روحی و بطور خاص بیماریهای قلبی و خونریزیهای مکرر شده است. وی همچنین بر اثر بروز تومور در ناحیه سینه دچار مشکلات جدی شده است وبه بیمارى سرطان دچار شده است و سلامت وی در خطر است.
وی به علت وجود تومور در ریه و مشکلات قلبی پس از تعلل ها و کارشکنی عوامل زندان؛ روز چهارشنبه ١۶ دی ماه ١٣٩۴ در بیمارستان خمینی تحت عمل جراحی قرار گرفته و در حالی که نیازمند مراقبتهای ویژه پزشکی بود به دستور دادستانی پس از عمل بلافاصله به زندان برگردانده شدواما بدون رسیدگی های ضروری به زندان برگردانده شد.
لازم به یادآوری است که این زندانی امنیتی باوجود بیماریهای مختلف چندین بار مورد بازجوییهای سخت شبانه قرارگرفته و این بازجوییها وضعیت وی را وخیم تر نموده است. وکیل وی پیشتر اعلام کرده است که این زندانی سیاسی بند هفت زندان اوین مبتلا به سرطان است.
وی در اواخر سال ١٩۴ بطور مستمر تحت فشار و بازجویی جهت مصاحبه تلویزیونی و رد افشاگریهای خود بوده است.
بلاتکلیفی زندانی سیاسی سامان نسیم در زندان ارومیه
زندانی سیاسی سامان نسیم همچنان در زندان ارومیه در بلاتکلیفی بهسر میبرد، وی متولد شهریورماه سال ۱۳۷۳ و اهل شهر مریوان از استان کردستان است. این زندانی سیاسی در ۲۶ تیرماه سال ۱۳۹۰، در زمانی که ۱۷ سال سن داشته در شهر سردشت بازداشت شد.زندانی سیاسی سامان نسیم به اتهام عضویت در گروههای کردی به اعدام محکوم شده است. حکم اعدام او توسط دیوان عالی کشور در دسامبر ۲۰۱۳ تأیید شد.این زندانی در بازداشت مورد شکنجههای وحشیانه از جمله کشیدن ناخنهای دست و پا از طرف پاسداران قرار گرفته است.
انتقال ٣تن از بند ٣ گوهر دشت جهت اعدام
روز دوشنبه ٢٣ فروردین ٣ تن از بند سه زندان گوهردشت به انفرادی جهت اعدام منتقل شدند.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، امروز ٣ تن از زندان گوهردشت به نام های حسین معین فر فرزند علی اصغر و محمد زارعی فرزند اسماعیل و حمزه دولت آبادی به انفرادی زندان انتقال داده شدند.
گفتنى است، به احتمال زیاد فردا اعدام خواهند شد .
نامه زندانیان سیاسی رضااکبری منفرد به نخستوزیرایتالیا
جناب آقای نخستوزیر ایتالیا
اطلاع یافتم که جنابعالی میخواهید به ایران سفر کنید. وظیفه خود دانستم که بهعنوان یک زندانی چند نکاتی را به عرض شما برسانم. اینجانب به مدت ۵سال و نیم به زندان محکوم شدهام و هماکنون ۳۹ماه است که در زندان بهسر میبرم بهخاطر اینکه دوبار با برادرم تماس تلفنی داشتهام. شما میخواهید با رژیمی که ۳۶ بار در مجمع عمومی سازمان ملل بهخاطر نقض حقوقبشر محکوم شده است ملاقات کنید. این رژیم یک قلم فقط ۴نفر از اعضای خانواده اینجانب را بهخاطر هواداری از سازمان مجاهدین خلق بدون محاکمه و بدون داشتن وکیل بهشهادت رسانده و با توجه به اینکه خودتان اطلاع دارید این رژیم تمام منطقه را به آتش کشیده است. این رژیم مطمئناً در تمامیتش نه میخواهد و نه میتواند بنابه ماهیت خود با جهان تعامل کند. اعتدال و تعادل یک شعار بیاساس و بیپایهیی بیش نیست. آقای نخستوزیر در زمان همین حسن روحانی بیش از دو هزار و سیصد نفر اعدام شده است. آمدن شما به ایران مشروعیت دادن به رژیم برای جنایت بیشتر است.
رضا اکبری منفرد زندانی سیاسی زندان گوهردشت کرج
دادگاه محمد کریمی امروز برگزار میشود
این فعال مدنى محمد کریمی در فیس بوک خود مى نویسد:
به اطلاع دوستان عزیز می رساند،فردا دوشنبه ،راجع به پرونده مفتوحه برای اینجانب ،در رابطه با تحصن های لاستیک دنا وکانون وکلا وهمراهی با مادران پارک لاله ،وتشکیل جلسات خانگی ،وعضویت در جبهه ملی ایران ،همکاری با احزاب به قولشون غیر قانونی به عنوان اخلال درنظم عمومی ،درمجتمع ولیعصرمحاکمه خواهم شد.
ضمنا عنوان دیگر اتهامم تبلیغ علیه نظام ،که بعدا در دادگاه انقلاب محاکمه خواهم شد ،لذا فقط وفقط به دعای خیر دوستان دلبسته ام ،
پاینده ایران ،مستدام باد مبارزات ضد استبدادی ملت ایران
علل زندانی و شکنجه شدن زندانی سیاسی علی رضا گلیپور
علی رضا گلی پور, زندانی سیاسی که هم اکنون در بند هفت اوین بسر میبرد در سال ١٣٩١ دستگیر شد .او هنگامی که از دانشگاه بیرون میامد با ایجاد یک تصادف ساختگی دستگیر شد و ماهها در بند ٢٠٩ اطلاعات در زندان مخوف اوین محبوس بود .
علی رضا گلی پور پس از ماهها به قید وثیقه آزاد شد ٫اما دقیقا زمانی که از درب زندان خارج میشد توسط عوامل اطلاعاتی سپاه دستگیر میشود و زمانی که خانواده پیگیر او میشود ارگانهای امنیتی کاملا حساب شده اظهار بی اطلاعی میکنند و مدتی بعد اعلام میکنند او همراه خانمی متواری و از کشور خارج شده است در صورتی که او در زندان اوین و در بند٢الف سپاه بازداشت بود.
این اولین ضربه به اوضاع خانوادگی این زندانی سیاسی است . او مهندس ارشد مخابرات و کارمند اداره مخابرات و عضو انجمن نخبگان است. وی که در هجده سالگی به استخدام اداره مخابرات در آمده است٫ متهم است که در جریان کودتای ١٣٨٨ بسیاری از جوانان و مردمی که آن زمان مورد پیگیری و شنود نهادهای اطلاعاتی بوده اند را در جریان گذاشته و باعث متواری شدن بسیاری از آنان شده است.
علی رضا گلی پور از خانواده ای مذهبی است و به واسطه حضور پدرش در جبهه های جنگ دارای روابطی دوستانه با برخی از افراد امنیتی بوده است.وی همچنین متهم است که بسیاری از موارد فساد افراد حکومتی از جمله آقای سید محمود علوی وزیر کنونی اطلاعات هنگامی که در حزب حامیان ولایت حضور داشته اند , در ماجرای بانک ملت شعبه حسن آباد تهران و آقازاده ایشان و همچنین افراد نظامی مانند سرهنگ محرابی که در پوشش حمایت از ایتام , با پولهایی که میبایست خرج ایتام بشود تحت لوای شرکتی بنام دستهای مهربان , واردات خودرو برای آقازادگانی چون فرزند مهدوی کنی رییس پیشین مجلس خبرگان رهبری انجام میداده است .
همچنین او متهم به پرده برداشتن از بسیاری برنامه های ضد بشری , ضد ملی و سرکوبگرایانه نظام ولایتی ایران است
علی رضا گلی پور با عکسبرداری و فیلمبرداری از سایتهایی نظیر نطنز پرده از فعالیتهای شیطانی و اتمی رژیم برمیدارد که این اسناد در پرونده به صورت عکس وفیلم موجود میباشد . وی همچنین در افشای فعالیتهای سایبری سپاه که بسیاری از حملات سایبری به سایر کشورها از آنجا رهبری میشود و نیز ردیابی فعالین سایبری نیزکه در این مکان انجام میشود( موسوم به قرب ٩ )تلاش بسیار نموده است . در افشای مفاسد سپاه محمد و بیت رهبری گامهایی برداشته که ایشان را به فردی تبدیل کرده که نظام تحمل وجودش را ندارد.
علیرضای گلیپور بعدازفشارهای بسیار و دستگیریهای متداوم همسرش که وسیله ای برای جدایی و فشار مضاعف بر او بوده و نیز فشار بر مادر رنجور او هم اکنون در محدودترین حالت از نظر امنیتی در قرنطینه بند هفت نگاهداری میشود. بتازگی بعد از(( مانورهای متقلبانه )) سپاه و اعمال نفوذ برخی سردارانی که در این پرونده افشاگری حضور دارند , پرونده جدیدی برای او گشوده اند و از وی به دستگاههای امنیتی شکایت نموده اند و بسیار واضح و علنی وی را به قتل تهدید میکنند تا هر چه زودتر این پرونده جنجالی و افشاگرانه مختوم شود.
این زندانی سیاسی که در طی این چند سال دچار بیماریهای متعددی شده است , بشدت از بیماری قلبی رنج میبرد . به تازگی و به طرز مشکوکی دچار توموری در ناحیه قفسه سینه شده است و خونریزیهای گاه وبیگاه ایشان بسیار نگران کننده است .از طرفی داروهای مشکوکی که در حلت اغمای پی در پی این زندانی به او تزریق میشود باعث وخامت بیشتر حال او شده و همچنان به طور وقیحانه ای از اعزام وی به مراکز درمانی و تخصصی جلوگیری میکنند . پروژه حذف او به روالی کاملا طبیعی دنبال میشود و در صورت ادامه این روال شاهد شاهرخ و افشین دیگری خواهیم بود .
جان علیرضا گلیپور در خطر است و عوامل حکومتی در صددند که این افشاگر مفاسد و تبهکاریهایشان را هر چه زود محو نماید . در ارتباط با پرونده اونکته عجیبی که وجود دارد ناپدید شدن پرونده وی از دادگاه شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران است بطوری که عنوان میشود کسی نمیداند که این پرونده توسط کدام نهاد انتقال یافته و نیز اجازه هیچگونه پیگیری به وکیل ایشان داده نمیشود.
از تمامی سازمانها , نهادها و ارگانهای حقوق بشری تقاضا داریم در جهت حفظ جان این زندانی سیاسی اقدامهای لازم را بعمل آورند تا از کشته شدن او بدست این رژیم و دوری او از تمامی حقوق انسانیش دفاع بعمل آید .
عدم موافقت دادستانی با آزادی فریبرز کاردار
روز دوشنبه٢٣ فروردین ١٣٩۵فریبرز کاردار که یک فعال فیس بوکی است، بیش از دو سوم حکمش را گذرانده است، ولی دادستان تهران با آزادی وی موافقت نمی کند.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، فریبرز کاردار که یک فعال فیس بوکی است، بیش از دو سوم حکمش را گذرانده است ٫ولی دادستان تهران با آزادی وی موافقت نمی کند.
گفتنى است،فریبرز کارزار شاعر ٢۴ ساله و دانشجوی ترم آخر حسابداری در آذر ماه ١٣٩٢ همراه با ٧ فعال فیسبوکی دیگر دستگیر و در فروردین١٣٩٣ در دادگاه بدوی به ١٨ سال و نود و یک روز حبس محکوم شد.
در مهر ماه ٩٣ حکم وی در دادگاه تجدید نظر به ۷ سال و سپس به سه و نیم سال تخفیف پیدا کرد.اتهام وی نوشتن اشعار انتقادی در شبکه های مجازی بطور خاص فیسبوک بوده است.
فریبرز کاردار هم اکنون مدت سی و یک ماه از حبس خود را سپری کرده و طبق قانون مشمول آزادی مشروط میشود ولی دادستانی با آزادی مشروط وی مخالفت میکند.
خانواده وی در خصوص وضعیت فرزندشان بشدت ابراز نگرانی کرده و میگویند که فریبرز بشدت لاغر شده و از نظر روحی در وضعیت مناسبی نیست.
این زندانی بر خلاف اصل تفکیک جرایم در بند ٧ زندان اوین در بند زندانیان جرائم مالی زندانی است.
بازگشت محمود بهشتی از بیمارستان به اوین
روز دوشنبه ٢٣ فروردین ماه ١٣٩۵معلم زندانی محمود بهشتی لنگرودی در اعتراض به رفتارمامورین زندان بهرغم بیماری و احساس درد، بدون انجام معاینات پزشکی، به زندان بازگشت.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، وی این بازگشت اعتراضی را برای حفظ منزلت و جایگاه فردی خود بهعنوان معلم زندانی انجام داد.
لازم به دکر است، محمود بهشتی لنگرودی، بهدلیل امتناع مأمور زندان از فراهم نمودن حریم شخصی بین بیمار و پزشک، با متذکر شدن به آنان و جایگاه معلم و حقوق خود بهعنوان معلم زندانی و مدافع حقوق معلمان، از ادامه روند درمان اجتناب کرد.
شایان ذکر است، این معلم زندانی که بهدلیل بیماری مزمن و بعد از ده روز تحمل درد، پس از پیگیریهای اداری خانواده، ساعت ۱۰ صبح امروز، ۲۲ فروردین ۹۵، برای انجام معاینات پزشکی از اوین به بیمارستان رسالت تهران منتقل شده بود، بهدلیل اینکه مامورین همراهش حاضر به رعایت حریم شخصی بین بیمار و پزشک نشدند، در بدو حضور در مطب و پیش از انجام معاینه، ملاقات را لغو و از ادامه روند درمان اجتناب کرد. مأمور زندان، همراه با معلم زندانی وارد مطب شد و با وجود تذکر بهشتی و خانواده و پزشک معالج مبنی بر عدم لزوم حضور مأمور و یادآوری مبانی حفظ حریم شخصی بیمار به وی، همچنان از ترک اتاق امتناع ورزید. در ادامه، بهشتی پس از ابراز عصبانیت از شیوه برخورد دژخیمان زندان، پیش از انجام معاینه و مشاوره پزشکی، بیمارستان را با اعتراض به قصد اوین ترک کرد.
گفتنى است، این معلم زندانی که از شهریور ۹۴ دوره محکومیت خود را میگذراند، پیش از این نیز با اجتناب از پوشیدن لباس زندان برای ملاقات، جهت یادآوری حقوق زندانی سیاسی به مسئولین، بارها از حق خود برای ملاقات حضوری صرفنظر کرده بود که نهایتاً این مسأله با عقبنشینی دژخیمان زندان خاتمه یافت.. محمود بهشتی لنگرودی که از ابتدای ورود به زندان در اعتراض به حکم صادره از دادگاهی که شرایط آن را غیرقانونی میخواند ۶ روز اعتصابخوراک خشک و ۲۲ روز اعتصاب غذایتر را پشت سر گذاشته است، خواستار رعایت حقوق متهم سیاسی برای برگزاری دادگاه علنی و با حضور هیأت منصفه، طبق تعاریف و الزامات اصل ۱۶۸ قانون اساسی است.
سوء قصد به جان کاظمینی بروجردی
روز دوشنبه ٢٣ فروردین ماه ١٣٩۵ در تاریخ ١٩ فروردین ١٣٩۵ (٧ آپریل سوء قصد به جان کاظمینی بروجردی٢٠١۶) ، توسط یکى از عوامل اطلاعات ویژه، با ریختن مواد سمی در غذای کاظمینی بروجردی، وى را مسموم کردند .
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، در اثر آن این زندانی دچار دردهای شدید در بدن، به ویژه در ناحیه پاها شده، دید چشمها به شدت کاهش یافته و حال وی وخیم است.
گفتنى است، این در حالی است که با احتساب ۴۴٠ روز انفرادی و ٣٣٧٠ روز حبس در زندان های قرون وسطایی ولایت فقیه، دوران محکومیت ١١ ساله این زندانی سرشناس عقیدتی- سیاسی به پایان رسیده و ایشان باید پیش از فروردین ١٣٩۵ آزاد می شد. این رهبر مذهبی بیش از بیست و پنج سال است که الهیات منهای سیاست را تدریس و ترویج می نماید و به دلیل حمایت از جدایی دین از سیاست و پایبندی به منشور جهانی حقوق بشر، سخت ترین شکنجه ها را متحمل شده و در ایام حبس از دارو و درمان محروم گردیده است. ایشان در طی دوران زندان، چندین بار با سو قصد مواجه شده و زندگی اش به خطر افتاد و او را به سمت مرگ تدریجی سوق دادند. در نهایت با تشکیل پرونده جدید و ابلاغ حکم ارتداد در دادگاه ویژه روحانیت، ایشان را به طور شفاهی به “بدعت و تفاسیر دینی مخالف با نظرات رهبری” متهم کرده و اکنون با ایجاد مسمومیت غذایی و ممانعت از دارو و درمان، قصد حذف فیزیکی این منتقد اسلام حکومتی را دارند.
در این شرایط بحرانی ما نمایندگان آقای کاظمینی بروجردی، از تمامی سازمان های بین المللی مدافع حقوق بشر و وجدان های بیدار می خواهیم که با درک شرایط دشوار و عدم امنیت جانی این اندیشمند دینی، تمام تلاش خود را برای آزادی ایشان به کارگیرند.
اعتصاب غذا در زندانهاى تهران، کرج و اردبیل
روز یکشنبه ٢٢ فروردین ماه ١٣٩۵ زندانیان سیاسی وامنیتی زیادی از جمله سید حسین رونقی ملکی، امیر امیرقلی، سعید شیرزاد، افشین بایمانی، مسعود عرب چوبدار، فرید آزموده، ایرج حاتمی، بهزاد ترحمی، صالح پیچگانلو، مصطفی پروین، سعید صادقی فر و مرتضی پروین در زندانهای مختلف کشور دست به اعتصاب غذا زدند.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، این زندانیان خواهان مطالبات خود هستند که هر کدام مطالبات خواص خود را دارند.
گفتنى است، به گفته برخى از خانواده های زندانیان آنان از نوشیدن آب نیز امتناع می کنندو دست به اعتصاب غذای خشک زده اند.
گوهر عشقى از بیمارستان ترخیص شد
روز یکشنبه ٢٢ فروردین گوهر عشقى از بیمارستان رسول اکرم ترخیص شد.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، بافشار حراست بیمارستان رسول اکرم به دکتر معالج و بهبودی نسبی،گوهر عشقی از بیمارستان مرخص شد.
گفتنى است، گوهر عشقى در اثر فشار عصبى دچار سکته قلبى شده بود و به ببیمارستان رسول أکرم منتقل شده بود که امروز با فشار حراست بیمارستان بر دکتر معالج وى ترخیص شد.
ابلاغ حکم آزادى امیر نوذر نورى به مادرش
روز یکشنبه ٢٢ فروردین ماه ١٣٩۵ حکم آزادى امیر نوذر نورى به مادر وى ابلاغ شد .
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، فردا تا ساعت ١ بعد از ظهراین حکم به زندان ابلاغ خواهد شد .
گفتنى است،امیر نوذر مهدى پور به ١٠ سال زندان به دلیل فعالیت در فیس بوک ، توهین به مقدسات واجتماع تبانى توسط قاضى مقیسه در شعبه ٢٨ در بهشت٩٣ محکوم شده است.
پیام باستانى آزاد شد
روز شنبه ٢١ فروردین ماه ١٣٩۵ پیام باستانى زندانى سیاسى از زندان رجایى شهر کرج آزاد شد.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، پیام باستانی پاریزی بعد از تحمل ٣٠ ضربه شلاق دقایقى پیش از زندان رجایی شهر آزاد شد.
گفتنى است، این زندانی سیاسی به اتهام توهین به آیت الله خامنه ای و حسن روحانی به دو سال حبس و سی ضربه شلاق محکوم شده بود.
ادامه اعتصاب زندانیان سیاسی بند ۷ اوین
روز شنبه ٢١ فروردین ماه ١٣٩۵ از روز سه شنبه ١٧ فروردین زندانیان سیاسی بند ۷ زندان اوین موسوم به بند امنیتی به دلایل عدم اجرای آئین نامه داخلی زندانها مبنی بر تفکیک جرایم زندانیان تا ١٩ فروردین ماه ادامه داشت.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، زندانیان علاوه بر دلیل عدم تفکیک جرایم اعتراض به عدم رسیدگى به پرونده های بلاتکلیف ،عدم ازادی کسانى که محکومیتشان تمام شده، آلودگی شدید هوا خوری زندان و باز بودن فاضلاب بندهای مختلف به هوا خوری ، عدم رسیدگی به وضعیت درمانی، کیفیت بد غذای زندان و تهدید های مکرر خانوادهای این زندانیان توسط مقامات امنیتی و قضایی رژیم مقابل دفتر نگهبانی زندان اوین دست به تجمع اعتراضی و اعتصاب زده اند.
گفتنى است، تجمع انها تا حدود یک بعد از نیمه شب پنجشنبه ١٩ فروردین ادامه داشت.
نامه زندانی سیاسی صالح کهندل در مورد سفر نخست وزیر ایتالیا به ایران
جناب نخست وزیر، شنیده شده که جناب عالی قصد دارید به همراه یک تیم اقتصادی چند روز دیگر عازم ایران بشوید و این اتفاق در شرایطی انجام می شود که بر هیچ فرد عادی و غیر سیاسی پوشیده نیست که تمام درد و رنج منطقه خاورمیانه، از سوریه گرفته تا عراق، یمن و … زیر سر آخوندهای حاکم بر ایران است تا چه رسد به جناب عالی که ریاست یک کشور بزرگی مثل ایتالیا را برعهده دارید، پوشیده باشد! و اما انگار بوی نفت، دلار شما را آنقدر مست کرده که حتی از درک بدیهیات صحنه سیاسی منطقه غافل شدید و گوشتان صدای میلیون ها آواره مردم سوریه و عراق و یمن و … را نمی شنود. و هیچ اهمیتی به حقوق اولیه مردم ایران و منطقه نمی دهید. حال که جناب عالی خودتان را به خواب خرگوشی زده اید و در رویای سودهای کلان نفتی به سر می برید من به عنوان یک زندانی سیاسی که بیش از یک دهه در زندان های رژیم آخوندی بسر می برم به سمع شما می رسانم، اگر وارد کشور اشغال شده ما ایرانیان شدید و هر عهد و پیمانی با آنها بستید بدانید این پیمان ها هیچ ربطی به مردم ایران ندارد و شما تنها طرف حسابتان قاصبان ایران می باشد که هفتاد میلیون را به گروگان گرفته اند. جناب رئیس در فرهنگ ما ایرانیان هر کسی از دزد مال بخرد ما به آن فرد مال خر می گوییم که جرمش بسا سنگین تر از دزد است.
جناب رئیس ما مردم ایران به چه زبانی به شما بگوییم آخوندهای حاکم بر ایران به هیچ وجه نماینده واقعی ما نیستند، انگار مشکل در شیوه گفتار ما ایرانیان نیست بلکه دنیای استعمارگر باید تا آخرین لحظه حیات دیکتاتورها از آنها حمایت بکند و جناب عالی هم از آنها مستثنی نیستید و ای کاش می توانستید به جای دیکتاتورها صدای مظلومان را بشنوید و فردای آزادی مردم ایران از شما به خوبی یاد می شد و اگر چنین نکنید شک نکنید فردای آزادی مردم ایران که دور نیست، صحنه سیاهی در تاریخ مردم ایران برایتان بازخواهد کرد و مورد نفرین آنها قرار خواهید گرفت.
جناب رئیس درد ما آنقدر به خاطر مماشات شما سنگین شده که بعد از این دیگر از شما مماشات گران هم درخواست نخواهیم کرد بلکه بر سر شما هم فریاد خواهیم زد و به مردم کشورتان خواهیم گفت که چه بلاهایی بر سر مردم ما آوردید.
صالح کهندل زندانی سیاسی زندان گوهردشت
رونوشت به: وزارت خارجه ایتالیا
دفتر نخست وزیری ایتالیا در رم
سفارت ایتالیا در ایران
پیام زندانی سیاسی ارژنگ داودی به هموطنان در باره نیما پسر بیمار بهنام ابراهیم زاده
هم میهنان عزیز: همانطور که میدانید آقای بهنام ابراهیم زاده یک کارگر فعال در امور حقوق بشری بویژه کودکان سرطانی است که هفت نوروز گذشته را در زندانهای اوین و رجایی شهر سپری کرده است. اصلا قرار نبود چیزی درباره او بنویسم و اینک هم نه از بهنام می نویسم ونه از همسر صبور وی که همانند تمامی فداییان راه آزادی، دمکراسی، حقوق و عدالت، در غیاب همسر زندانی خود علاوه بر تحمل مشکلات و مشقات معمول که در میان خانواده های کارگری شایع است، بار مراقبت و پرستاری از تنها فرزند بیمار خود را نیز یک تنه بر شانه های استوار میکشد و خم به ابروی مبارزه نمی آورد .
حتی قرار نبود از یگانه فرزند این زوج آزادیخواه بنویسم.
اما آنچه را که بویژه در دوماه اخیر شاهد بوده ام مرا بر آن داشت که از نیما بنویسم .
نیما ابراهیم زاده نوجوان ١۶ ساله ای که از کودکی با سرطان خون دست و پنجه نرم کرده و حقا که ایستادگی و پایداری را از پدر بزرگ، پدر و مادر خود به ارث برده است. در چند ماه گذشته که نیما احتمال برخورداری پدر از چند روز مرخصی در ایام بهار را شنیده بود، برای فرار رسیدن نورز١٣۵٩ لحظه شماری میکرد و آنگاه که تلاشهای بی وقفه مادر به ناکامی کشیده شد، بدین امید اینکه چند روزی را در کنار پدر باشد با حال زار و نزار زیر برف و باران زمستانی تمامی راههای ممکن را دوباره پیمود و دربهای بسته رژیم را یکی پس از دیگری دوباره آزمود. با این وجود و در نتیجه قساوت ذاتی مزدوران فقیه در بیدادگاههای انقلاب که میرزا بنویسهای دست پرورده وزارت اطلاعات (واجا) هستند، بهار ١٣۵٩ از سیزده بدر گذشت و تعطیلات نوروزی دانش آموزان هم به اتمام رسید اما فانوس منتظر چشمان نیما به دیدار پدر روشن نگردید. اینک او به امید تابستان نشسته تا شاید هنگامی که فصل درس و مدرسه به پایان میرسد، بتواند پس از گذشت ٧ سال برای چند روز کوتاه هم که شده محبت پدری را بطرزی ملموس حس کند .
آقا نیما
جای شکرش باقی است که تو هنوز در کنار مادرت هستی و به دیدار پدر نیز امیدواری، ولی بدان که در ٣٧ سال گذشته نیماهای بسیاری از دیدار پدر و مادر برای همیسشه محروم شده اند زیرا که چند هزار بهنام ابراهیم زاده و چند صد مریم اکبری منفرد در زندانهای استبداد اعدام یا کشته شده اند. از زندانیان عادی که بگذریم در میان مبارزان فقید سیاسی میتوان از زنده یاد شاهرخ زمانی شروع کرد، و همچنان در تقویم زمان به عقب رفت. از علامرضا خسروی ، علی صارمی و فرزاد کمانگر گذشت تا به اکبر محمدی، فروهرها و شاهپور بختیار رسید و همچنان رفت و رفت تا پس از گذری پر بهت بر هزاران لاله سرخ پرپر شده در تابستان سیاه ۶٧ به صدها اشرف ربیعی و الهه همایون رسید و در ادامه این رجوع سلسله وار تاریخی با ناباورانه گذشتن از داریوش سلحشور١٧ ساله و فاطمه مصباح سیزده ساله بر دهها موسی خیابانی و سعید سلطانپور تامل کرد و با داغ جاودانه آه حسرتهای فراوان بر دل سوخته، همچنان رفت و رفت تا بروزهای منتهی به بهمن ۵٧ نزدیک شد. روزهاى که دریغا، چه خوش خیالانه فکر میکردیم که با پیروزى انقلاب، دیگر زندانى سیاسى در ایران نیز برای همیشه به ابدیت تاریخ پیوسته است .
نیمای عزیز
ما شقایق هاى باران دیده ایم سیلى ناحق فراوان خورده ایم
اما با همه این احوال همچو پدر بزرگ، پدر و مادرت امید وار و استوار بمان و هزاران شمع رفته اى را بیاد آر که هماره
روشنی بخش سلولهای تنگ تاریک امثا ل پدرت در زندانهای سراسر کشور بوده و هستند
با امید به آزادى ٨٠ میلیون ایرانى، بهبودى کامل ترا و تندرستى همه نیماهاى میهن را صمیمانه آرزومندم.
ارژنگ داوودى زندان گوهردشت(رجایی شهر)
انتقال کوروش کوشک باغى به بند ٨ زندان اوین
روز جمعه ٢٠ فروردین ماه ١٣٩۵ کوروش کوشک باغى که به اتهام ترویج آیین بهایی از طریق تاسیس دانشگاه بهاییان به بند هشت اوین منتقل شد.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، این زندانی نزدیک به یک ماه در بند های ٢٠٩ و ٢۴٠ اطلاعات بصورت انفرادی نگهداری مى شده است .
گفتنى است، در طول مدت انفرادی با توسل به انواع حربه های زشت و عیر انسانی و گاها شنیع سعی در شیعه نمودن این زندانی عقیدتی نموده اند .