سو قصد به جان بهنام ابراهیم زاده
روز پنجشنبه ٣ اردى بهشت ١٣٩۵سوء قصد به جان بهنام ابراهیم زاده، فعال کارگری و حقوق کودکان در زندان گوهردشت کرج انجام شد.
بنابر گزارش سایت خبرى نگاه به نقل ازفعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، سوء قصد به جان فعال کارگری وحقوق کودکان بهنام ابراهیم زاده در زندان گوهردشت کرج توسط افراد باند مافیایی داریوش امیریان مدیر داخله زندان که منجر به آسیب دیدگی وی از ناحیه آرنج سمت راست گردید.
روز سه شنبه ۳۱ فروردین ماه حوالی ساعت ۱۳:۰۰ فعال کارگری و حقوق کودکان بهنام ابراهیم زاده همراه با زندانی سیاسی ارژنگ داودی در حال قدم زدن در بند ۱۰ زندان گوهردشت کرج بودند که بدون مقدمه و یا سابقه قبلی مورد یورش غافلگیرانه یکی از زندانیان عادی بنام جواد پاریقی معروف به جواد غربتی از باند های مافیایی زندان که توسط داریوش امیریان مدیر داخله زندان هدایت می شود قرار گرفت. این فرد در حالی که تیزی در دست داشت و عربده می کشید که من تو را می کشم ،بهنام ابراهیم زاده را از ناحیه آرنج دست راست مورد اصابت قرار داد که آرنج وی به شدت د چار آسیب شد.
یورش غافلگیرانه که منجر به آسیب جدی به آرنج دست راست این فعال کارگری و حقوق کودکان گردید در حضور محمد رضا گرامی ریئس بند ۱۰ و نیزقنبری پاسدار بند صورت گرفت.
فعال کارگری و کودکان بهنام ابراهیم زاده بدلیل افشاگریهای مستمر در رابطه با ورود گسترده مواد مخدر توسط داریوش امیریان مدیر داخله زندان گوهردشت کرج به دستور وی مورد یورش وحشیانه قرار گرفت. این فرد برای ایجاد رعب و وحشت و ممانعت از افشای ورود مخدر به زندان به یکی از اعضای باند مافیایی زندان دستور داده بود که به فعال کارگری بهنام ابراهیم زاده حمله نماید. زندانی نامبرده در این بند اقدام به فروش مواد مخدر و قرصهای روان گردان می کند وی از باند مافیای زندان است که توسط امیریان، مواد مخدر آنها برای فروش در زندان تامین می شود و دستورات وی را برای سرکوب زندانیان سیاسی و زندانیان معترض عادی نسبت به شرایط غیر انسانی در زندان را به اجرا در می آورند.
در طی افشاگری های متعدد بهنام ابراهیم زاده در ارتباط با واردات مواد مخدر به زندان از طریق مدیر داخلی زندان گوهردشت بنام داریوش امیریان و خانواده اش که تا به حال منجر به اخراج برادرش به نام کیکاووس امیریان و نیز انتقال خواهرزاده اش بنام نجم الدین حسینی و نیز رئیس دفترش به نام احسان کاظمی به زندان قزل حصار گردید. بویژه افشاگری چند روز پیش در ارتباط با اعترافات زندانی شاهین حبیبی یکی از عوامل توزیع مواد در بند ۶ مبنی بر تحویل گرفتن مواد مخدر از داریوش امیریان که منجر به صدور قرار جدید توسط ایوب ابراهیمیان قاضی ناظر بر زندان تحت عنوان تشویش اذهان علیه این زندانی شده است . داریوش امیریان مدیر داخله زندان از اعضای وزارت اطلاعات می باشد و چندین سال است که در سمتهای مختلف مشغول سرکوب و شکنجه و توزیع مواد مخدر در زندان است.
امید کوکبی شعری پر شور به زبان ترکمنی از پشت میله های زندان اوین
– به همراه رسم الخط لاتین و ترجمه آن به فارسی و انگلیسی
****
کیم بیلردی، کیم گورردی هیچ زامان
شیله ناحاق شیله یرده یاتجاقیم
هر یره ده آتسالا، اونمک دن ده کن اوته
ال چکمرین هیچ ماحال
گلجگمی اللریمله قورماق دان
Kim bilerdi, kim görerdi hiç zaman
Who ever knew, who ever imagined
چه کسی میدانست، چه کسی تصورش را می کرد
Şeýle nahak şeýle ýerde ýatjagim
That I would be kept in unjustly here this way
که این چنین در چنین جایی به ناحق گرفتار شوم
Her ýerede atsala, önmekdende kän öte
Wherever they keep me in, even much more than being strong and patient
به هر جایی که بیافکنندم، نه تنها صبر و استقامت خواهم داشت بلکه بسیار فراتر
El çekmerin hiç mahal
I will never give up
هیچوقت دست نخواهم کشید
Gelejegmi ellerimle gurmakdan
Building up my future with my bare hands
از بناکردن آینده با یاری دستانم
دادگاه علیرضا گلى پور امروز برگزار شد
روز چهارشنبه ١ اردى بهشت ١٣٩۵دادگاه علیرضا گلیپور، در روز دوشنبه ٣٠ فروردین ماه ١٣٩۵زندانی سیاسی محبوس دربند ۷ زندان اوین پس از ۴ سال بلاتکلیفی برگزار شد.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، علیرضا گلیپور که از مهرماه سال ۱۳۹۱ در زندان اوین محبوس است، روز دوشنبه ۳۰ فروردین١٣٩۵، در دادگاهی به ریاست قاضی صلواتی محاکمه شد.
علیرضا گلیپور طی چندماه گذشته بارها از سوی مأموران وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران مورد بازجویی و شکنجه قرارگرفته است.
این زندانی سیاسی که از بیماری تومور در ریه و مشکلات قلبی رنج میبرد، چندی پیش مورد عمل جراحی قرارگرفته و بدون درمان کامل، به زندان اوین انتقال یافت.
لازم به ذکر است که علیرضا گلیپور طی سه سال گذشته به دلیل ممانعت مقامات امنیتی محروم از ملاقات با خانوادهاش بوده است.
پروندهسازی جدید برای ایرج محمدی و محمد امین آگوشی
امروز چهارشنبه ١ اردى بهشت ماه ١٣٩۵دستگاه قضاییه بهمنظور فشار بیشتر بر زندانیان سیاسی ایرج محمدی و محمد امین آگوشی، در زندان تبریز اقدام به پروندهسازی جدیدی به بهانه ”اخلال در نظم زندان“ برای آنها کرده است.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، به گفته یکی از بستگان زندانی سیاسی ایرج محمدی ”وضعیت وی در زندان تبریز بسیار نامساعد است و بعد از این همه سال حبس حتی یک تخت و پتو ندارد و روی موزائیک میخوابد. اعتراض هم که میکنند برایشان پرونده جدید تشکیل میدهند “.
وی افزود: ”بهدلیل شرایط سخت زندان و تحمل هشت ماهه سلول انفرادی در بازداشتگاه سپاه پاسداران ارومیه که توأم با ضرب و شتم بوده و بهطور خاص بهدلیل ضرباتی که به سرش خورده دچار بیماری و اختلالات اعصاب و روان شده است و در حال حاضر در زندان تبریز نیازمند درمان و دارو است ”.
وى خاطر نشان کرد، که ایرج محمدی در اردیبهشت ماه سال ۸۸ به همراه محمدامین آگوشی و احمد پولادخانی دستگیر و سرانجام در فروردین ۱۳۹۱ هر کدام به ده سال حبس تعزیری همراه با تبعید محکوم شدند.
امید کوکبى تحت عمل جراحى قرار گرفت
روز چهارشنبه ١ اردى پزشکان کلیه راست امیدکوکبی فیزیکدان زندانی ایرانی را، به علت عارضه تومور بدخیم سرطانی،به طور کامل از بدنش خارج کردند.
به گزارش سایت خبرى نگاه به نقل از بى بى سى، امید کوکبی امروز چهارشنبه اول اردیبهشت در بیمارستان سینای تهران مورد عمل جراحی قرار گرفته است.
لازم بذکر است، این منبع آگاه از قول پزشک معالج امیدکوکبی گفت :”که با توجه به وضعیت بیماری وی، در صورت ادامه حبس، جان این زندانی در خطر خواهد بود”.
گفتنى است، امید کوکبى دانشجوی دکترای فیزیک با تخصص لیزر در دانشگاه آستین تگزاس، بهمن ماه سال ۱۳۸۹ هنگام خروج از ایران در فرودگاه بازداشت و بعد از چند ماه به اتهام «ارتباط با دولت متخاصم» و «کسب مال نامشروع» به ۱۰ سال زندان محکوم شد.
حکم ۱۰ سال حبس امید کوکبی در دی ماه ۱۳۹۳ مجددا تایید شد. به گفته امید کوکبی حکم دادگاه بر اساس اعترافات اجباری خلاف واقع صادر شده است.
او از ۵ سال و ۳ ماه پیش بدون مرخصی در زندان به سر میبرد. امید کوکبی در این مدت، چندین بار با دفع سنگ کلیه و خونریزی داخلی ناشی از آن دست و پنجه نرم کرده است.
امید کوکبى به بیمارستان منتقل شد
روز چهارشنبه ١ اردى بهشت١٣٩امید کوکبی جهت جراحی و بیرون اوردن کلیه مصدومش در بیمارستان بستری شد .
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، روز چهارشنبه امید کوکبى جهت جراحى و بیرون اوردن کلیه مصدومش به بیمارستان منتقل شد.
گفتنى است،روز شنبه ٢٧ فروردین ١٣٩۵با ادامه یافتن مشکلات کلیه امید کوکبی و بستری شدن وی دربیمارستان شهدای تجریش ، وکیل وی سعید خلیلی اعلام کرد امید کوکبی به سرطان کلیه مبتلا شده است.این غده بدخیم در کلیه راست امید رشد کرده است،امید کوکبی (زاده ۱۳۶۱ در گنبد کاووس)، برگزیده المپیاد و دانشجوی فوق دکترای فیزیک اتمی با گرایش لیزر در دانشگاه تگزاس آمریکا است که در بهمن ماه سال ۸۹ به ایران سفر کرده و هنگام خروج از ایران در فرودگاه بازداشت و زندانی شد،او توسط قاضی صلواتی به ده سال زندان محکوم شد و هم اکنون زندانی است.
در سپتامبر سال ۲۰۱۳، انجمن فیزیک آمریکا جایزه آندره ساخاروف را به دلیل ” شجاعت وی در رد همکاری برای استفاده از دانشش در پروژه هایی که به زعم وی برای بشریت زیان آور است، علی رغم فشار شدید جسمی و روانی ” به طور مشترک با دکتر بوریس آلت شولر فیزیکدان روسی به امید کوکبی اهدا کرد.
در نوامبر ۲۰۱۳، سازمان عفو بین الملل طی بیانیه ای عمومی امید کوکبی را ” زندانی عقیده ” اعلام کرد که ” تنها به دلیل رد همکاری در پروژه های نظامی در ایران و بر اساس اتهامات بی پایه در ارتباط با روابط مشروع و معمول علمی با نهادهای دانشگاهی خارج از ایران ” زندانی شده است. در آن بیانیه این سازمان خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط کوکبی شده است.
در سال ۲۰۱۴ از سوی انجمن غیردولتی پیشبرد علوم آمریکا، به دلیل ” موضع و اراده شجاعانه وی برای تحمل زندان به جای زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی اش یعنی استفاده نکردن از تخصص علمی برای مقاصد مخرب و همچنین تلاش های وی برای ایجاد امید و ارایه ی آموزش به دیگر زندانیان ” به عنوان برنده جایزه آزادی و مسئولیتپذیری علمی انتخاب شد.امید کوکبی و همبندی اش مهدی خدایی ( فعال حقوق بشر ) ترجمه کتاب ” اطلس حقوق بشر”نوشته آندرو فاگان را به زبان فارسی در سال ٢٠١۵ منتشر کردند.
وی با کسب رتبه ۲۹ در کنکور توانست به طور همزمان در دو رشته فیزیک و مهندسی مکانیک در دانشگاه صنعتی شریف تحصیل کند.
وی فوق لیسانس و دکتری را با اخذ بورسیه ای تحصیلی از اتحادیه اروپا در اسپانیا در رشته فیزیک اتمی در گرایش لیزر دنبال کرد. پس از اتمام دروس و تحقیقات دوره دکتری برای ادامه تحصیل در گرایش برهمکنش لیزرهای پرقدرت با پلاسما با دریافت بورسیه تحصیلی دیگری از آمریکا به دانشگاه تگزاس در آستین آمریکا که بالاترین سطح علمی را در رشته فیزیک اتمی در این گرایش در میان دانشگاههای دنیا را داراست رفت.
وی در دوران تحصیل خود چندین بار برای دیدار با خانواده خود به ایران سفر کرده بود اما در آخرین سفر در بهمن سال ۸۹، هنگام برگشت به امریکا در فرودگاه امام خمینی بازداشت شد. او به اتهام ارتباط با دولت متخاصم و کسب درآمد نامشروع یک ماه در بازداشتگاه ۲۰۹ زندان اوین در انفرادی، واز آن زمان به بعد در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر میبرد. وی ترکمن و از اهل سنت است و هیچ گونه سابقه فعالیت سیاسی نداشته است.
پس از گذشت بیش از دو سال از حبس کوکبی، وی در نامهای به دوست قدیمیاش مینویسد:
«بنده از سال ۱۳۸۴ در نوبتهای مختلف برای مدیریت و کار در پروژههای فنی مراکز امنیتی-نظامی دعوت شدهام که دوستان و مدارک موثقی وجود دارد که این امر را تصدیق نمایند. به عنوان مثال دعوت به کار در مرکز تحقیقات دانشگاه مالک اشتر اصفهان، ارائه بورس تحصیلی دکتری از طرف سازمان انرژی اتمی ایران و پیشنهادنامههای پروژههای سازمان صنایع دفاعی. در آخرین نمونه آن، صبح روزی که دیرتر در نیمه شب آن روز بازداشت شدم، بنده به سازمان انرژی اتمی ایران دعوت شدم و پس از پیگیریهای مکرر آنها بالاخره مجبور شدم در آنجا حضور پیدا کنم تا در دفتر معاون سازمان جلسهای برای گفتگو برگزار شود که بنده نیز صحبتها و پاسخ همیشگی خود را دادم که خوشبختانه کپی برگه ملاقات آن روز نیز موجود است.»
وی میافزاید: «این حکم ۱۰ ساله حبس نه برای خطای رفته از کسی بلکه تنبیهی است برای کسی که حاضر نشده به خاطر اعتقادش به “آزادی انتخاب شخصی برای برگزیدن مسیر زندگیاش،” در داخل سیستم امنیتی و نظامی، علیرغم ارائه انگیزههای مالی و فنی فراوان آن، مشغول به کار شود.»
در دوران بازجویی کوکبی است که از وی سوال شده چرا دولت آمریکا به تو ویزا می دهد؟ وی پاسخ داده چون من دانشجوی آنجا هستم. پرسیده اند که هنگام درخواست ویزا در سفارت آمریکا چه چیزی بیان کرده است؟ وی پاسخ داده از دلیل من برای ادامه تحصیل در آنجا سوال کرده اند که من گفته ام به دلیل علاقه ام به این رشته و کبود امکانات این رشته در ایران بوده است، بر اساس این پاسخ ها وزارت اطلاعات کوکبی را به «ارتباط با دولت متخاصم» متهم کرده است. همچنین در بازجویی ها از وی پرسیده شده چرا دانشگاه هزینه سفرهای تو به ایران را می دهد که وی پاسخ داده، این یک عرف است که هزینه های سفرها و کنفرانس های چهره های علمی را می پردازند که بنا بر این پاسخ به وی اتهام “کسب درآمد نامشروع” تفهیم شده است.
او که در بند ۳۵۰ اوین محبوس است در گفتگویی که در زندان انجام داد، با تاکید بر اینکه مشغولیت های علمی و دانشگاهی هیچ گاه به او فرصت فعالیت های سیاسی را نداده است، در پاسخ به این سوال که چرا با وجود بی گناهی، در زندان ماندگار شده است می گوید: این سوالی است که هر روز از خودم می پرسم. در کل دوره بازجویی هم هیچ سند و مدرکی مبنی بر جاسوسی ارائه نشد.
او همچنین در دیداری که همراه با سایر نخبگان المپیادی با علی خامنه ای داشت مورد تقدیر قرار گرفته بود.
او در دی ۱۳۹۰ در نامه ای به صادق لاریجانی، نوشت: « امروز که این نامه را تحریر میکنم حدود ۱۰ ماه است بدون هر گونه دلیل و مدرکی (و شاید در اثر یک سوء تفاهم) در بازداشت به سر میبرم. پس از چند بار تفهیم اتهام متفاوت از جمله شرکت در تجمعات غیر قانونی و اخلال در نظم و امنیت، نهایتاً اتهاماتی واهی و بیاساس که روحم را آزرده کرده است با عنوان «ارتباط با دول متخاصم و کسب درآمد نامشروع» را به من تفهیم کردند که یقیناً این اتهامات با توجه درخواستها و عملکرد مسئولین امر کاملاً منافات دارد و با هیچ منطق و عقل سلیمی همخوانی ندارد. چگونه میشود به کسی که متهم به جاسوسی یا ارتباط با اجانب است اطمینان کرد و او را به محرمانهترین و سرّیترین بخش اسرار نظام دعوت کرده و از او درخواست همکاری نمود؟ دعوتهای مکرر مسئولین امنیتی و اطلاعاتی و تحت فشار قرار دادن خانوادهام جهت متقاعد کردن من به همکاری و نشان دادن در باغ سبز و وعده حمایتهای مختلف همچون آزادی و ادامه تحصیل در همان دانشگاه قبلی خودم (دانشگاه آستین تگزاس) برای کسی که تاکنون هیچ فعالیتی خارج از دانشگاه و محافل علمی دنیا نداشته و با عالم سیاست بیگانه است چه معنا و مفهومی را تداعی میکند؟ و در پشت این اتهام زنیها و فشارها چه هدفی نهفته است؟ اگر چه من به عنوان یک ایرانی حاضر به همه گونه خدمت و جانفشانی برای کشورم هستم لیکن بنده همیشه این استدلال وپاسخ را به بازجویان و نمایندگان اعزامی از نهادهای مختلف داشته و دارم که: امروز که هیچ خطایی نکردهام و هیچ اطلاعی از موضوعات و فعالیتهای محرمانه نظام ندارم با من اینگونه رفتار میشود و تمام زندگی و خانوادهام را به واقع گروگان گرفتهاند. در آینده اگر راضی به همکاری شوم و به سبب آن از این اطلاعات و اسرار مطلع شوم با من چه رفتاری خواهد شد؟ و چه چیزی را برای حصول اطمینان و اعتمادشان از من به گروگان خواهند گرفت؟»
وی با اعتراض به برخوردهای صورت گرفته با خود، ضمن بیان اینکه «قاضیای که به متهم بدون هیچ دلیل موجهی توهین و تحقیر و پرخاش نماید دیگر بیطرف نیست و طبق قانون هم صلاحیت رسیدگی به پرونده را ندارد»، خاطرنشان می کند: «اکنون به عنوان عکس العمل طبیعی یک زندانی که به حرمت و حقوق اولیه انسانی او توهین شده است اعلام می کنم که بعد از این حاضر نیستم در این دادگاه حضور یافته و از خود دفاعی بکنم و اگر هم اجباراً مرا به دادگاه ببرند قطعاً سکوت کرده و دفاعی نخواهم کرد تا ایشان با فراغ بال به آنچه که از قبل برای من تجویز کرده اند حکم دهد.»
سید محمد ابراهیمى، کلیه ام را به امید کوکبى اهدا مى کنم
روز چهارشنبه ١ اردى بهشت ١٣٩۵ سید محمد ابراهیمى اعلام آمادگی کرد که کلیه خود را به امید کوکبى فیرکدان محبوس و همبندى سابق خود اهدا کند.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، سید محمد ابراهیمی به جهت بیماری کلیوی امید کوکبی اماده اهدای کلیه خود به او است .
گفتنى است، وى در این اقدام بشر دوستانه یکی از کلیه های خود را دراختیار فیزیکدان محبوس و همبندی سابق خود قرار خواهد داد.
سعید حسین زاده در فیس بوک خود مى نویسد
روز های بیمارستان هم به جهاتی شبیه روز های زندان است
تنهایی و زمان خالی زیادی که هست و شاید بهترین راه پر کردنش کتاب خواندن باشه؛ و البته فرصتی اجباری است برای فکر کردن. فکر کردن به دلیل اون اتفاقاتی که نباید میوفتاد، به این که داشتن همین فرصت کوتاه برای درمان چه نعمتی محسوب میشه و به کارهایی که باید انجام بشه.
عاشقانه هاى مادران
نوشته ای از مادر شهید راه آزادی امیرارشد تاجمیر برای بانو شعله پاکروان مادر ریحانه جباری
برای شعله ی عزیزم . (مادر ریحانه جباری . گلی که بی گناه . پر پر کردندش)
دوستت دارم دخترم .
مادری ات و عاشقی ات را دوست دارم .
که با تمام دلت .بدنبال احقاق حق مسلم دختری (ریحانه ) هستی
که چون تو . دلیر و پاکسرشت و آزاده بود .
درود بر احساس ناب مادری ات .
درود بر بطنی که . ریحانه را پرورید .
درود بر قلبی که . ریحانه وار ماند / در سرایی که
اعدام . می کنند شرافت را .
صدای رسایت . به من شکسته استخوان عمر بر باد رفته
امید تلاش و پاسداری از عشق می دهد .
دوستت دارم مادر عاشقی که / دختر خوبی هستی برایم
صحبتهای منصوره بهکیش در باب دادخواهی به قلم خانم شعله پاکروان
قول داده بودم صحبتهای منصوره بهکیش در باب دادخواهی که در مهمانی مادرانه بیان کرد و با صحبتهای سایر مهمانان تکمیل شد را با دوستانم به اشتراک بگذارم . شخصا از شنیدن و شرکت در چنین بحث تئوریکی که میبایست به میان خانه ها راه بیابد ، لذت میبرم و بسیار میآموزم . امیدوارم روزی در صف های کوتاه و بلند کوچه و خیابان هم شاهد چنین گفتگوهایی باشیم میان مردم مانده در صف :
در مهمانی قبلی دانستیم دادخواهی در زمانی متولد میشود که نهاد قدرت به مردم ستمی روا داشته و برای ماندن بر اریکه ی قدرت مرتکب جنایت شود . ماهیت دادخواهی بیش از هر چیز فرهنگی ست . چرا که قربانیان و خانواده و نزدیکان آنان به جنایت انجام شده اعتراض کرده و دیگران را نیز به اعتراض دعوت میکنند . به دلیل گسترش فرهنگ حق خواهی در عمیق ترین لایه های جامعه ، میتوان ماهیت اجتماعی نیز برای آن در نظر گرفت .
دادخواه همواره تلاش میکند برای اجرای عدالت . و برای رسیدن به عدالت باید حقیقت کشف شود . بخشی از کشف حقیقت در یافتن افرادی گمنامی ست که به آنان ستم و جنایت روا شده اما جامعه آنان را نمیشناسد .
تلاشی که شهناز نازنینمان مادرانه انجام میدهد در مسیر این اکتشاف است . او همچون کاشفان دیگر ، به شهرهای مختلف میرود و با خانواده هایی ملاقات میکند که عزیزشان همچون مصطفایش به جفا جوانمرگ شده یا آسیب جدی دیده و از کار افتاده اند .
کشف جنایت و چگونگی و چرایی آن ، و شناخت آمر و عامل جنایت ، اهمیت فراوانی دارد . به همین دلیل نهاد قدرت ، افراد حقیقت یاب را به اشکال مختلف میازارد . اخراج از محل کار ، آزارهای معیشتی یا فشار از طریق تهدید فرزندان دیگر ، زندانی کردن و شکنجه و تحقیر و در نهایت کشتن چنین پژوهشگرانی از روشهای نهاد قدرت برای خفه کردن دادخواهی در نطفه است . اما در این مسیر ، از معرفی دادخواهان بعنوان دشمن ملت یا افرادی فاسد و خطاکار نیز دریغ نمیکند .
شکی نیست که هدف از دادخواهی محاکمه و مجازات عاملین جنایت است . اما بدون انگیزه یا هدف انتقامجویانه از جانیان . برقراری عدالت در کنار بازگرداندن هویت و کرامت انسانی به بازماندگان قربانی هدفی اساسی برای دادخواهان است .
دادخواهی زمانی به یک جنبش تبدیل میشود که در مقابل بدترین نوع ظلم یعنی ناپدید ، زندانی ، شکنجه ، تبعید یا کشتن افراد به دلیل تفاوت در عقاید یا افکار یا قومیت به شکلی سیستماتیک ، اعتراض گسترده و سراسری شود . دادخواهی برای افزایش کینه توزی نیست. بلکه برای ثبت در حافظه تاریخی ملت و جلوگیری از تکرار آن است . بدیهی ست که برای جلوگیری از تکرار جنایت ، می بایست به دلایل یا نقایص قانونی که باعث انجام جنایت شده پرداخت .
برای رسیدن به هر هدفی باید هر گام را با دقت و ارزیابی جوانب آن برداشت . بنابر این میبایست برای امری همچون دادخواهی نیز وضعیت موجود و امکانات و نظریات مردم را نیز در نظر داشته باشیم . برای مثال در نه به اعدام ، بسیاری از مردم با بعضی از اعدامها موافقند . مثل اعدام متجاوزین یا اسیدپاشان و …. این وظیفه ی مخالفین اعدام است که با بررسی شرایط و ارائه راهکارهایی برای مجازات جایگزین ، کسانی که اعدام برای چنین بزهکارانی را روا میدانند قانع کنند . بی شک بدون شناخت و ارزیابی عملکرد گذشته و حال جامعه نمیتوان به ارزیابی درستی از وضعیت موجود رسید . در چنین میدانی حضور حقوقدانان ، جامعه شناسان ، روانشناسان و حتی هنرمندان میتواند فرصت بسیار بزرگی را در اختیار مردم قرار دهد تا به سوی جامعه انسانی و دور از خشونت حرکت کند .
جنبش دادخواهی زمانی شکل میگیرد که نهاد قدرت به تعداد زیادی از مردم آسیب وارد کند . مردم نیز میخواهند بدانند چرا چنین ستمی به انان روا داشته شده . بنابر این به سوی اتحادی نانوشته میروند . نهاد قدرت نیز به شدت در مقابل این اتحاد حساس است و به اشکال مختلف آنرا سرکوب میکند . گاهی با حیله و تزویر به تغییر مسیر و یا ایجاد شکاف بین دادخواهان دست زده و باعث پوسیدن آن از درون میشود . در چنین شرایطی ضمن حفظ اتحاد و یافتن نقاط ضعف ، میتوان با جنبشهای دیگری همچون زنان ، دانشجویان ، کارگران ، معلمین و … همگام شد . البته بعضی از این نیروها تمایل ندارند که مرزهای ممنوعه نهاد قدرت را شکسته و از آن عبور کنند . ناگفته پیداست که این نگرش در جهت اهداف نهاد قدرت است . چرا که اعتبار جنبشهای مدنی به رفتار اعضای آن بستگی تام و تمام دارد .
در این قسمت ، منصوره ی عزیز قول داد تا در مهمانی دیگری در باره ی دادخواهی در ایران توضیحات تکمیلی بدهد . او گفت که در دهه ۶٠ و ٧٠ مادران قربانیانی که کشته و در مکانی به نام خاوران دفن شده بودند به تنهایی بار دادخواهی را بردوش کشیدند . چرا که به دلیل نبودن وسایل ارتباط جمعی مردم از درد آنان خبر نداشته و همراهیشان نمیکردند . مادر او به همراه زنان دیگری با وجود اینکه نمیدانستند فرزندانشان در کجای خاوران دفن شده اند ، با یاداوری نام جانباختگان و برگزاری مراسم یادبود ، چراغ دادخواهی را روشن نگاهداشتند . اکنون بسیاری از آن مادران یا از دنیا رفته اند یا با عوارض کهولت دست و پنجه نرم میکنند . اما بارمسئولیت را بر دوش دختران و پسرانشان گذاشته اند که همچنان شعله ی حق طلبی را فروزان نگهمیدارند .
منصوره ی بهکیش با یادآوری تلاشهای مادر میلانی به او دیگر مادران دادخواه درود فرستاده و سرود خاوران را خواند . سرودی که حاصل قلب رنجیده ی پروانه میلانی ست . شاعری که تا بود ایستاد و اکنون پس از مرگش ، سرودش بر لب پرچمداران بعدی ست .
شعری از فریبرز کاردار فر زندانی سیاسی اوین برای ستایش قریشی
پیچ و تاب دستهای غریبه
راه گریزی برایش نگذاشت
مات و مبهوت
انگار که ترسیده باشم
انگار که ترسیده باشی
دخترک ترسیده بود…….
فروردین ١٣٩۵ – زندان اوین
ضرب و شتم رمضان احمد کمال زندانی سیاسی زندان رجایی شهر
روز سه شنبه ٣١ فروردین ماه ١٣٩۵ رمضان احمد کمال زندانی سیاسی بند ۴ در سالن ۱۲ زندان رجایی شهر در و روز دوشنبه ٣٠ فروردین ١٣٩۵ در حالی که در اعتصاب غذا به سر می برد، زمان انتقال به بیمارستان مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه به نقل از بام ؛ یک مامور و سه سرباز به جای آماده کردن وی برای عمل جراحی او را وادار به نصب سرم غذایی کردند. رمضان احمد کمال در آن وضعیت به آنها ابراز کرده است که تنها باید برای عمل آماده شود نه اینکه او را وادار به شکستن اعتصاب غذا بکنند.
به گفته زندانیان زمانی که فشار خون رمضان احمد کمال روی ۷.۵ بوده است، ماموران زندان تنها به فکر شکستن اعتصاب غذای وی بوده اند نه درمان و رسیدگی به مشکلات او و با اعمال فشار، زور و ضرب و شتم قصد داشتند وی را وادار به شکستن اعتصاب غذا کنند.
لازم به یادآوری است که احمد کمال پیشتر در زندان های قزوین، اوین و رجایی شهر مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفته بود و در آخرین بار این رفتار خشونت آمیز و غیر انسانی و غیر قانونی ماموران منجر به آن شد که این زندانی بیش از هفت روز در کما و بیهوشی کامل به سر ببرد.
رمضان احمد کمال امروز با دستور مردانی رئیس زندان رجایی شهر و توسط ماموران زندان بدون درمان به سالن ۱۲ بازگردانده شد.
این زندانی از روز شنبه ۲۸ فروردین ماه ۱۳۹۵ در اعتراض به عدم رسیدگی پزشکی دست به اعتصاب غذا زده واعلام کرده تا رسیدگی کامل به وضعیت جسمانی و عمل جراحی دستش که از ناحیه بازو و مچ فلج شده است دست از اعتصاب غذا بر نخواهد داشت.
رمضان احمد کمال زندانی سیاسی و از شهروندان کرد سوریه در بهار ۱۳۸۷ به همراه دوست خود فرحان چالش به اشتباه وارد مرز ایران شد. رمضان احمد به واسطه همین اشتباه توسط مأموران وزارت اطلاعات مورد اصابت گلوله قرار گرفت و از ناحیه دست و پا به شدت آسیب دید و بعلت رسیدگی نکردن دست وی دچار آسیب جدی شده است. این زندانی بعد از زخمی شدن توسط مأموران بازداشت و به سلولهای انفردی اطلاعات ارومیه سپرده شد.
این زندانی سیاسی در طی دو هفته بازداشت و نگهداری در انفرادی اطلاعات تحت سختترین نوع بازجویی و شکنجهها قرار داشت. پس از دو هفته بازجویی و شکنجه دادگاه وی را به اتهام عضویت در حزب کارگران کردستان به اعدام محکوم کرده و حکم وی در دادگاه تجدیدنظر به ۱۰ سال حبس و تبعید به قروین کاهش یافت.
رمضان احمد کمال با وضعیت اسف بار به دلیل جراحت و وخامت جسمانی ابتدا به بند ۳۵۰ زندانیان سیاسی و امنیتی اوین و سپس به زندان رجایی شهر منتقل شد. این زندانی سیاسی از زمان بازداشت تا کنون در زندانهای ماکو، قزوین، اوین و رجایی شهر نگهداری شده و در تمام مدت زمان بازداشت خود از کوچکترین حقوق انسانی محروم مانده است.
خطر اعدام قریبالوقوع ۴ زندانی در زندان ارومیه
روز دوشنبه ٣١فروردین ١٣٩۵، چهار زندانی را بهمنظور اجرای حکم اعدام به سلولهای انفرادی منتقل کردند.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، اسامی این زندانیان عبارتند از ”علیرضا ساربان، مجید، احمد و منوچهر،حکومت جمهورى اسلامى حاکم برا ایران در یک اعدام جمعی ، هفت زندانی را در زندان مرکزی بیرجند بدار آویخت.
گفتنى است،روز پنجشنبه ٢۶فروردین ١٣٩۵ پنج زندانی مرد و دو زندانی زن در بیرجند اعدام شدند. محمد نیازی اهل استان گلستان و محب رحمتی دو تن از اعدام شدگان هستند. اسامی و مشخصات سایر اعدام شدگان مشخص نیست.همچنین روز دو شنبه ٢٨ فروردین ١٣٩۵ سه زندانی را در زندان مرکزی رشت بدار آویخت. این زندانیان اهل تهران، اردبیل و تالش بودند. سن قربانیان ٢٩، ٣١ و ۵١ساله بود. اعدام شدگان با نام ”ع. م “، ”د. الف “و ”ف. و “ اعلام شده است. روز شنبه ٢٨فروردین حکم اعدام یک زندانی را در تهران صادر شد.به این ترتیب در هفته گذشته ١٨ زندانى را در شهرهای کرج، تبریز، کاشمر و رشت بدار آویخته اند.
دستگیری امدادگران مردمی در شعبیبه خوزستان
روز دوشنبه ٣٠ فروردین ١٣٩۵ جمعی از فعالان شهرک اندیشه و علم الهدى خوزستان که بعنوان امدادگر مردمی مشغول دادن اغذیه به سیل زدگان در شعیبیه بودند توسط ماموران امنیتی و لباس شخصی دستگیر شدند.
بنابه به گزارش سایت خبرى نگاه، پس از منتشرشدن خبر و گزارش ها از وضعیت بد روستاییان شعیبیه؛ امدادگران مردمی به صورت خودجوش اقدام به تهیه خوراکی و مایحتاج روستاییان کردند و در میان روستاییان پخش کردند اما با ممانعت ماموران مواجه شدند.
گفتنى است، مردم اجازه کمک به سیل زدگان نیافتند.اسامی بازداشت شدگان عبارتند از:امیر ابوعادل المذحجی،حسین ابو علی الفرطوسی،هادی ابو ایاد زهرونی،شاهین ابوثایر المذحجی،کمال ابو مصعب عچرش،طه ابو مصعب ألعمورى
ممانعت ماموران امنیتی از تجمع فعالان مدنی
روز دوشنبه ٣٠ فروردین ١٣٩۵ساعت١٩:٠٠ فعالان مدنی و حامی حقوق کودک طی فراخوانی براى کشته شدن ستایش تصمیم بر تجمع مقابل سفارت افغانستان در خیابان پاکستان تهران در اعتراض به به قتل کودک۶ساله در ورامین داشتند که با ممانعت ماموران امنیتی رژیم و نیروی انتظامی مواجه شدند .
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه،مامورین اجازه تجمع به فعالین مدنى را نداده و آنان رامتفرق کردند.
گفتنى است،معترضین به ناچار برای ابراز همدردی و محکومیت این جنایت در پارکی مقابل سفارت افغانستان دست به تجمع زده و بیاد این کودک مقتول شمع روشن کردند.
نوشته ای از ارژنگ داودی بمناسبت روز جهانی گارگر و روز معلم و حمایت از بیانیه فراخوان آقایان اسماعیل عبدی و جعفر عظیم زاده
پیوند تاریخی دو حلقه از یک زنجیره دمکراسی ساز
با اهدای صمیمانه ترین درودها به روان پاک تمام تمامی جان نثاران فقید راه آزادی بشر به حضور یکایک کارکنان زحمتکش جهان بویژه معلمان و کارگران سراسر کشور سلام میفرستم .
ضمن گرامیداشت همزمانی دو مناسبت تاثیر گذارتاریخی در ١٢ اردیبهشت ماه امسال یعنی سالگر د روز جهانی کارگر و نیز سالگشت روز ملی معلم در ایران، این تقارن فرخنده را به فال نیک گرفته و با استقبال از ابتکار نمادین آقایان اسماعیل عبدی و جعفر عظیم زاده از همه همیهنان در اقصا نقاط گیتی بخصوص کارکنان کشور و بالاخص ازکارگران ومعلمان ایرانی ، امیدوارانه درخواست می نمایم که به بهانه این ابتکار خجسته، هر کس یا هر گروهی به هر طریق ممکن، حمایت و همبستگی خود را با فعالان اجتماعی و مبارزان سیاسی بویژه کارگران و معلمان زندانی ابراز دارد.
بدین امیدکه این گونه حرکت های نمادین سرآغازی باشد بر شکل گیری یک اقدام مشترک همگانی در سراسر میهن بحران زده ای که از جوروجفای بیگانه زادگان و بیگانه پرستان حاکم روز به روز پریشان تر میشود .
هم میهنان
باند ۵٠٠ نفره متشکل از گدازادگان دیروز ولی مولتی تریلیاردرهای امروز و نیز بادمجان دور قابچین هایشان که در ٣٧ سال گذشته تمامی اهرمهای ریز و درشت قدرت استبدادی را در دستان ناپاک خود گرفته و حتی برای لحظه ای در کاربرد زور علیه مردم بپا خاسته ایران تردید روا نداشته اند، اینک که کفگیر اقتصاد به غارت رفته ملی به ته دیگ خورده، بر سر تقسیم عایدات نامکفی کشور، چنان بیرحمانه به جان هم افتاده اند که لرزه برتن اخلاق میاندازد ؟!
اما با وجود تمام سفاکیهای رژیم خامنه ای و شرکاء، نباید این اصل تاریخی را از یاد ببریم که هنگامی که فشارهای مردمی از حدو مرز مشخصی فراتر برود لبه تیز تیغه سرکوب کند میشود و مستبد تریم خودکامکان، ابتدا مجبور به عقب نشینی و رفته رفته وادار به تسلیم میشوند .
در سالهای اخیر نیز اعلام دو ترکیب نا متجانس” نرمش قهرمانانه” و” اقتصاد مقاومتی” ، نه اولین نمونه ونه آخرین نمونه از اینگونه عقب نشینی ها هستند. بدون تردید این دو ترفند مذبوحانه رژیم در نتیجه سنگینی فشار افکار عمومی و ترس از آغاز حرکت توفنده همگانی عنوان شده است .
هم میهنان
بدانیم و مطمئن باشیم که تشکیل یک ارتش غیر مسلح از کارکنان و بیکاران سراسر کشور که جرقه آن با اقدام یک معلم و یک کارگر زندانی به عنوان سمبل پیوند” اندیشه و عمل ” زده شده است، میتواند عقب نشینی های موذیانه استبداد خون آشام را به مرحله تقسیم نقش کشانده و بادرهم شکستن کلیت آن ،آزادی مردم و آبادی میهن را به ارمغان بیاورد. در این میانه برماست تا درنبرد سهمگین جاری هر چه مسئولانه تر سهیم شده و دین خودرا به ملک وملت ادا نماییم.
زنده باد ایرانی پاینده باد ایران هرچه گسترده تر باد مبارزات حق طلبانه و عدالت خواهانه ایرانیان
ارژنگ داودی زندان رجایی شهر. ٢٧ فروردین١٣٩۵
تجاوز به دختر ۶ ساله افغانى توسط پسر ١٧ ساله ایرانى
پسر ۱۷ ساله در ورامین، دختر همسایه افغانستانیشان را که هنوز شش سال بیشتر ندارد به خانه میبرد و پس از تجاوز به او، با ضربات چاقو وی را به قتل رسانده و در وان حمام بر رویش اسید ریخته تا از بین برود.
به گزارش سایت خبرى نگاه به نقل از اخبار شرق، یکشنبه ۲۱ فروردین پسر ۱۷ ساله در ورامین، دختر همسایه افغانستانیشان را که هنوز شش سال بیشتر ندارد به خانه میبرد و پس از تجاوز به او، با ضربات چاقو وی را به قتل رسانده و در وان حمام بر رویش اسید ریخته تا از بین برود. اما چون جسد بهطور کامل از بین نرفت، از دوستش یاری میطلبد.
دوست وی با توجه به ابعاد جرم، ماجرا را با پدر خود در میان گذاشته و پدر هم با یکی از معتمدین محل و نهایتاً بدون کمترین تردیدی به پلیس خبر میدهند. پلیس هم هنگام مراجعه به خانه، هم باقیمانده جسد را پیدا و قاتل راهم دستگیرمى کند.
امید کوکبى به سرطان کلیه مبتلا شده است
امروز شنبه ٢٧ فروردین ١٣٩۵با ادامه یافتن مشکلات کلیه امید کوکبی و بستری شدن وی دربیمارستان شهدای تجریش ، وکیل وی سعید خلیلی اعلام کرد امید کوکبی به سرطان کلیه مبتلا شده است .
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، این غده بدخیم در کلیه راست امید رشد کرده است.
گفتنى است،امید کوکبی (زاده ۱۳۶۱ در گنبد کاووس)، برگزیده المپیاد و دانشجوی فوق دکترای فیزیک اتمی با گرایش لیزر در دانشگاه تگزاس آمریکا است که در بهمن ماه سال ۸۹ به ایران سفر کرده و هنگام خروج از ایران در فرودگاه بازداشت و زندانی شد،او توسط قاضی صلواتی به ده سال زندان محکوم شد و هم اکنون زندانی است.
در سپتامبر سال ۲۰۱۳، انجمن فیزیک آمریکا جایزه آندره ساخاروف را به دلیل ” شجاعت وی در رد همکاری برای استفاده از دانشش در پروژه هایی که به زعم وی برای بشریت زیان آور است، علی رغم فشار شدید جسمی و روانی ” به طور مشترک با دکتر بوریس آلت شولر فیزیکدان روسی به امید کوکبی اهدا کرد.
در نوامبر ۲۰۱۳، سازمان عفو بین الملل طی بیانیه ای عمومی امید کوکبی را ” زندانی عقیده ” اعلام کرد که ” تنها به دلیل رد همکاری در پروژه های نظامی در ایران و بر اساس اتهامات بی پایه در ارتباط با روابط مشروع و معمول علمی با نهادهای دانشگاهی خارج از ایران ” زندانی شده است. در آن بیانیه این سازمان خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط کوکبی شده است.
در سال ۲۰۱۴ از سوی انجمن غیردولتی پیشبرد علوم آمریکا، به دلیل ” موضع و اراده شجاعانه وی برای تحمل زندان به جای زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی اش یعنی استفاده نکردن از تخصص علمی برای مقاصد مخرب و همچنین تلاش های وی برای ایجاد امید و ارایه ی آموزش به دیگر زندانیان ” به عنوان برنده جایزه آزادی و مسئولیتپذیری علمی انتخاب شد.امید کوکبی و همبندی اش مهدی خدایی ( فعال حقوق بشر ) ترجمه کتاب ” اطلس حقوق بشر”نوشته آندرو فاگان را به زبان فارسی در سال ٢٠١۵ منتشر کردند.
وی با کسب رتبه ۲۹ در کنکور توانست به طور همزمان در دو رشته فیزیک و مهندسی مکانیک در دانشگاه صنعتی شریف تحصیل کند.
وی فوق لیسانس و دکتری را با اخذ بورسیه ای تحصیلی از اتحادیه اروپا در اسپانیا در رشته فیزیک اتمی در گرایش لیزر دنبال کرد. پس از اتمام دروس و تحقیقات دوره دکتری برای ادامه تحصیل در گرایش برهمکنش لیزرهای پرقدرت با پلاسما با دریافت بورسیه تحصیلی دیگری از آمریکا به دانشگاه تگزاس در آستین آمریکا که بالاترین سطح علمی را در رشته فیزیک اتمی در این گرایش در میان دانشگاههای دنیا را داراست رفت.
وی در دوران تحصیل خود چندین بار برای دیدار با خانواده خود به ایران سفر کرده بود اما در آخرین سفر در بهمن سال ۸۹، هنگام برگشت به امریکا در فرودگاه امام خمینی بازداشت شد. او به اتهام ارتباط با دولت متخاصم و کسب درآمد نامشروع یک ماه در بازداشتگاه ۲۰۹ زندان اوین در انفرادی، واز آن زمان به بعد در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر میبرد. وی ترکمن و از اهل سنت است و هیچ گونه سابقه فعالیت سیاسی نداشته است.
پس از گذشت بیش از دو سال از حبس کوکبی، وی در نامهای به دوست قدیمیاش مینویسد:
«بنده از سال ۱۳۸۴ در نوبتهای مختلف برای مدیریت و کار در پروژههای فنی مراکز امنیتی-نظامی دعوت شدهام که دوستان و مدارک موثقی وجود دارد که این امر را تصدیق نمایند. به عنوان مثال دعوت به کار در مرکز تحقیقات دانشگاه مالک اشتر اصفهان، ارائه بورس تحصیلی دکتری از طرف سازمان انرژی اتمی ایران و پیشنهادنامههای پروژههای سازمان صنایع دفاعی. در آخرین نمونه آن، صبح روزی که دیرتر در نیمه شب آن روز بازداشت شدم، بنده به سازمان انرژی اتمی ایران دعوت شدم و پس از پیگیریهای مکرر آنها بالاخره مجبور شدم در آنجا حضور پیدا کنم تا در دفتر معاون سازمان جلسهای برای گفتگو برگزار شود که بنده نیز صحبتها و پاسخ همیشگی خود را دادم که خوشبختانه کپی برگه ملاقات آن روز نیز موجود است.»
وی میافزاید: «این حکم ۱۰ ساله حبس نه برای خطای رفته از کسی بلکه تنبیهی است برای کسی که حاضر نشده به خاطر اعتقادش به “آزادی انتخاب شخصی برای برگزیدن مسیر زندگیاش،” در داخل سیستم امنیتی و نظامی، علیرغم ارائه انگیزههای مالی و فنی فراوان آن، مشغول به کار شود.»
در دوران بازجویی کوکبی است که از وی سوال شده چرا دولت آمریکا به تو ویزا می دهد؟ وی پاسخ داده چون من دانشجوی آنجا هستم. پرسیده اند که هنگام درخواست ویزا در سفارت آمریکا چه چیزی بیان کرده است؟ وی پاسخ داده از دلیل من برای ادامه تحصیل در آنجا سوال کرده اند که من گفته ام به دلیل علاقه ام به این رشته و کبود امکانات این رشته در ایران بوده است، بر اساس این پاسخ ها وزارت اطلاعات کوکبی را به «ارتباط با دولت متخاصم» متهم کرده است. همچنین در بازجویی ها از وی پرسیده شده چرا دانشگاه هزینه سفرهای تو به ایران را می دهد که وی پاسخ داده، این یک عرف است که هزینه های سفرها و کنفرانس های چهره های علمی را می پردازند که بنا بر این پاسخ به وی اتهام “کسب درآمد نامشروع” تفهیم شده است.
او که در بند ۳۵۰ اوین محبوس است در گفتگویی که در زندان انجام داد، با تاکید بر اینکه مشغولیت های علمی و دانشگاهی هیچ گاه به او فرصت فعالیت های سیاسی را نداده است، در پاسخ به این سوال که چرا با وجود بی گناهی، در زندان ماندگار شده است می گوید: این سوالی است که هر روز از خودم می پرسم. در کل دوره بازجویی هم هیچ سند و مدرکی مبنی بر جاسوسی ارائه نشد.
او همچنین در دیداری که همراه با سایر نخبگان المپیادی با علی خامنه ای داشت مورد تقدیر قرار گرفته بود.
او در دی ۱۳۹۰ در نامه ای به صادق لاریجانی، نوشت: « امروز که این نامه را تحریر میکنم حدود ۱۰ ماه است بدون هر گونه دلیل و مدرکی (و شاید در اثر یک سوء تفاهم) در بازداشت به سر میبرم. پس از چند بار تفهیم اتهام متفاوت از جمله شرکت در تجمعات غیر قانونی و اخلال در نظم و امنیت، نهایتاً اتهاماتی واهی و بیاساس که روحم را آزرده کرده است با عنوان «ارتباط با دول متخاصم و کسب درآمد نامشروع» را به من تفهیم کردند که یقیناً این اتهامات با توجه درخواستها و عملکرد مسئولین امر کاملاً منافات دارد و با هیچ منطق و عقل سلیمی همخوانی ندارد. چگونه میشود به کسی که متهم به جاسوسی یا ارتباط با اجانب است اطمینان کرد و او را به محرمانهترین و سرّیترین بخش اسرار نظام دعوت کرده و از او درخواست همکاری نمود؟ دعوتهای مکرر مسئولین امنیتی و اطلاعاتی و تحت فشار قرار دادن خانوادهام جهت متقاعد کردن من به همکاری و نشان دادن در باغ سبز و وعده حمایتهای مختلف همچون آزادی و ادامه تحصیل در همان دانشگاه قبلی خودم (دانشگاه آستین تگزاس) برای کسی که تاکنون هیچ فعالیتی خارج از دانشگاه و محافل علمی دنیا نداشته و با عالم سیاست بیگانه است چه معنا و مفهومی را تداعی میکند؟ و در پشت این اتهام زنیها و فشارها چه هدفی نهفته است؟ اگر چه من به عنوان یک ایرانی حاضر به همه گونه خدمت و جانفشانی برای کشورم هستم لیکن بنده همیشه این استدلال وپاسخ را به بازجویان و نمایندگان اعزامی از نهادهای مختلف داشته و دارم که: امروز که هیچ خطایی نکردهام و هیچ اطلاعی از موضوعات و فعالیتهای محرمانه نظام ندارم با من اینگونه رفتار میشود و تمام زندگی و خانوادهام را به واقع گروگان گرفتهاند. در آینده اگر راضی به همکاری شوم و به سبب آن از این اطلاعات و اسرار مطلع شوم با من چه رفتاری خواهد شد؟ و چه چیزی را برای حصول اطمینان و اعتمادشان از من به گروگان خواهند گرفت؟»
وی با اعتراض به برخوردهای صورت گرفته با خود، ضمن بیان اینکه «قاضیای که به متهم بدون هیچ دلیل موجهی توهین و تحقیر و پرخاش نماید دیگر بیطرف نیست و طبق قانون هم صلاحیت رسیدگی به پرونده را ندارد»، خاطرنشان می کند: «اکنون به عنوان عکس العمل طبیعی یک زندانی که به حرمت و حقوق اولیه انسانی او توهین شده است اعلام می کنم که بعد از این حاضر نیستم در این دادگاه حضور یافته و از خود دفاعی بکنم و اگر هم اجباراً مرا به دادگاه ببرند قطعاً سکوت کرده و دفاعی نخواهم کرد تا ایشان با فراغ بال به آنچه که از قبل برای من تجویز کرده اند حکم دهد.»
اعتصاب غذای نامحدود رمضان احمد کمال
امروز شنبه ٢٨ فروردین ماه ١٣٩۵رمضان احمد کمال زندانی سیاسی بند ۴ در سالن ۱۲ زندان رجایى شهر در اعتراض به عدم رسیدگی پزشکی دست به اعتصاب غذای نامحدود زد.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، احمد کمال بخاطر عفونت مفصل دست و از کار افتادن یک پایش بشدت دچار مشکل جسمی شده و در اعتراض به عدم رسیدگی پزشکی از امروز دست به اعتصاب غذای نامحدود زده است.
گفتنى است،این زندانی سیاسی در تاریخ ۱ اسفند ماه ۱۳۹۴ نیز در اعتراض به عدم رسیدگی پزشکی دست به اعتصاب غذا زده بود که پس گذشت چهار روز با موافقت مسئولین برای اعزام وی به بیمارستان اعتصاب خود را شکست.
رمضان احمد کمال زندانی سیاسی و از شهروندان کرد سوریه در بهار ۱۳۸۷ به همراه دوست خود فرحان چالش به اشتباه وارد مرز ایران شد. رمضان احمد به واسطه همین اشتباه توسط مأموران وزارت اطلاعات مورد اصابت گلوله قرار گرفت و از ناحیه دست و پا به شدت آسیب دید و بعلت رسیدگی نکردن دست وی دچار آسیب جدی شده است. این زندانی بعد از زخمی شدن توسط مأموران بازداشت و به سلولهای انفردی اطلاعات ارومیه سپرده شد.
این زندانی سیاسی در طی دو هفته بازداشت و نگهداری در انفرادی اطلاعات تحت سختترین نوع بازجویی و شکنجهها قرار داشت. پس از دو هفته بازجویی و شکنجه دادگاه وی را به اتهام عضویت در حزب کارگران کردستان به اعدام محکوم کرده و حکم وی در دادگاه تجدیدنظر به ۱۰ سال حبس و تبعید به قروین کاهش یافت.
رمضان احمد کمال با وضعیت اسف بار به دلیل جراحت و وخامت جسمانی ابتدا به بند ۳۵۰ زندانیان سیاسی و امنیتی اوین و سپس به زندان رجایی شهر منتقل شد. این زندانی سیاسی از زمان بازداشت تا کنون در زندانهای ماکو، قزوین، اوین و رجایی شهر نگهداری شده و در تمام مدت زمان بازداشت خود از کوچکترین حقوق انسانی محروم مانده است.
پدر امیر امیرقلی مسوولیت حفظ جان فرزندم با مسوولین است
امروز جمعه ٢٧ فروردین امیر امیر قلی در اعتراض به شرایط نگهداری خود از صبح روز شنبه ۲۱ فروردین ماه سال جاری دست به اعتصاب غذای خشک زده است.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، پدر این زندانی سیاسی پس از اظهار نگرانی از وضعیت فرزندش گفته ” فرزندم پس از ۱۶ ماه زندانی بودن در بند ۸ سالن ۹ که از بدترین بندهای زندان اوین است بدون حکم قطعی زندانی است”.
گفتنى است، در این بند به دلیل حضور زندانیان اتباع دیگر و زندانیان مبتلا به بیماری ایدز و هپاتیت، سلامت فرزندم در خطراست و وی بارها از مسوولین زندان تقاضای خروج از این زندان و انتقال به سالن ۱۲ زندان رجائی شهرکرج را نموده است.”«علی (امیر) امیرقلی»، دانشجوی اخراجی مدیریت صنعتی دانشگاه آزاد قزوین پیش تر در دی ماه ۱۳۹۴ از سوی شعبه ۱۵ بیدادگاه انقلاب تهران به ریاست «ابوالقاسم صلواتی» به اتهام “توهین به مقدسات”، “تبلیغ علیه نظام و اخلال در نظم عمومی از طریق شرکت در تجمعات اعتراضی”، ” اجتماع و تبانی” و “توهین به رهبری” ” به ۲۱ سال حبس تعزیری محکوم شد.این دانشجوی دانشکاه آزاد واحد قزوین بر اثر حادثه ای بخشی از غده پانکراس که ترشح کننده انسولین برای کنترل قند خون است را از دست داده و بر اثر این مشکل در معرض مشکلات ناشی از دیابت قرار دارد.
پنجمین روز اعتصاب غذای افشین سهراب زاده
امروز جمعه ٢٧ فروردین١٣٩۵ افشین سهراب زاده زندانى سیاسى کرد و تبعید شده به زندان میناب پنجمین روز اعتصاب غذای خود را مى گذراند.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، وى با دوختن لب ها و پنجمین روز اعتصاب غذا افشین سهراب زاده وضعیت جسمانى خوبى ندارد.
گفتنى است، افشین سهرابزاده زندانیان سیاسی کُرد و تبعید شده به زندان میناب که به دلیل ابتلا به بیماری سرطان روده و خونریزی داخلی، در معرض خطر جدی مرگ قرار دارد، در اعتراض به ممانعت مسوولین جهت اعطای مرخصی درمانی از روز دوشنبه ۲۳ فروردین ماه با دوختن لب های خود دست به اعتصاب غذا زده است.
اعلام اعتصاب غذای معلم زندانی محمود بهشتی لنگرودی
روز چهارشنبه ١ اردى بهشت١٣٩۵ بهشتی لنگرودی، دبیرکل پیشین و سخنگوی فعلی کانون صنفی معلمان ایران با صدور نامه ای از زندان اوین در اعتراض به احکام غیر قانونى که توسط قضات دادگاههای انقلاب علام اعتصاب غذا کرد.
وی در بخشی از نامه خود نوشته است:
اینجانب محمود بهشتی لنگرودی، دبیرکل پیشین و سخنگوی فعلی کانون صنفی معلمان ایران در اعتراض به احکام ظالمانهای که توسط قضات دادگاههای انقلاب، آقایان صلواتی و مقیسه برایم صادر گردیده و مجموعاً بنده را به ١۴ سال حبس محکوم کردهاند. از روز چهارشنبه اول اردیبهشت ماه ١٣٩۵ تا زمان توقف اجرای حکم و برگزاری دادگاه علنی و قانونی مطابق اصل ١۶٨ قانون اساسی دست به اعتصاب غذا خواهم زد و به جز آب، چای، قند و نمک چیز دیگری نخواهم خورد.لازم به ذکر است مسولیت هر اتفاق ناگواری که طی مدت اعتصاب غذا و یا پس از آن برایم پیش آید ، متوجه تمام کسانی خواهد بود که در برابر تظلم خواهی اینجانب سکوت یا بی اعتنایی کنند.چرا به چهارده سال حبس محکوم شدم؟……اینجانب همانگونه که شرح داده ام در ٣ حکم مجزا در همین دادگاه های غیرعلنی به ١۴ سال حبس محکوم گردیده ام. لذا از آنجا که اعتراض را حق مسلم خود می دانم و گفنگوها و رایزنی ها را بی حاصل ، پیشاپیش از خانواده خود به ویژه همسر گرامیم که بیشترین آسیب ها را در صورت اعتصاب غذایم تحمل خواهد کرد صمیمانه عذر می خواهم، همچنین از اقوام و دوستان و سایر عزیزانی که با شنیدن خبر اعتصاب غذای مجدد من آزرده و رنجیده می گردند پوزش می خواهم.
به امید روزی که،
دوباره نغمه آزادی را
مرغان خوش نوا
برخاسته از خاکستر ققنوسهای شب ستیز
فریاد خواهند کرد
و سوگ سیاوشان
ما را
به فردایی پرغرور
وصبحی روشن
ازپس این شام تیره
رهنمون خواهد بود .
والسلام
محمود بهشتی لنگرودی
۱۳۹۵/۰۱/۳۱
فراخوان عفو بینالملل برای آزادی اسماعیل عبدی دبیرکل کانون صنفی معلمان
عفو بینالملل طی بیانیهیی برای اقدام فوری به آزادی زندانی سیاسی اسماعیل عبدی دبیرکل کانون صنفی معلمان فراخوان داد.در این بیانیه که روز سهشنبه ٣١فروردین ١٣٩۵ صادر شده آمده است:اسماعیل عبدی زندانی سیاسی و دبیرکل انجمن صنفی معلمان به اتهام فعالیتهای مسالمتآمیز کانون صنفی محکوم شده است.وی در انتظار تاریخ استیناف است و اعلام کرده است که در روز اول ماه مه روز جهانی کارگر، در اعتراض به سرکوب اتحادیههای صنفی اعتصابغذا خواهد کرد.اسماعیل عبدی، در ماه فوریه مطلع شد که توسط شعبه ١۵ دادگاه انقلاب به ۶سال زندان به اتهام ”تبلیغات گسترده علیه نظام “و ”تجمع و توطئه برای ارتکاب جرایم علیه امنیت ملی “محکوم شده است.این اتهامات بهخاطر فعالیتهای وی در اتحادیه از جمله برپایی تظاهراتهای مسالمتآمیز توسط معلمان و اعضای انجمن صنفی معلمان در بیرون مجلس در ماه مه٢٠١۵ در اعتراض علیه درآمد کم، بودجه کم آموزشی و زندانی شدن معلمان کانون صنفی معلمان بوده است.اسماعیل عبدی درخواست استیناف برای این حکم داده و در انتظار تاریخ دادگاه خود میباشد. دادگاه وی نقض استانداردهای بینالمللی محاکمه منصفانه بوده است. بهویژه که وی از دسترسی به وکیل به انتخاب خود محروم بوده است.
شکنجه و بازجویی مجدد «علی رضا گلی پور»
در ۲۴ فروردین ١٣٩۵زندانی سیاسی علیرضا گلی پور مجددا مورد بازجویی و شکنجه قرار گرفت.
بنابه به گزارش سایت خبرى نگاه، علت این بازجویی فشار آوردن روی وی برای مصاحبه و نوشتن ندامت نامه و انکار و رد افشاگریهای وی بود. لازم به ذکر است، همچنین روز سه شنبه ۲۵ فروردین ١٣٩۵ زندانبانان به سلول وی یورش بردند و تمامی وسایل شخصی وی را بهم ریخته ٫ وى رامورد بازرسی قرار داده و بعضی وسایل فردی اش را با خود بردند.
گفتنى است، علیرضا گلیپور مدتهاست که بطور مستمر تحت فشار سپاه و اطلاعات برای مصاحبه ونوشتن توبه نامه و رد افشاگریهایش قراردارد.
هم اکنون این فشارها در زمانی انجام میشود که تاریخ دادگاه وی نزدیک است، دادگاه علی رضا گلیپور زندانی سیاسی زندان اوین پس از گذشت ۴ سال از بازداشت وی در تاریخ سی فروردین برگزار میشود.،وی از مهرماه ۱۳۹۱، به صورت بلاتکلیف در زندان نگهداری می شود، پیش از این در تاریخ سه شنبه ۲۲ اردیبهشت ماه ۱۳۹۴جلسه رسیدگی به پرونده این زندانی سیاسی، با حضور نماینده وزارت اطلاعات برگزار شد.
در پی اعتراض علیرضا گلی پور به ممانعت ها از ملاقات با وکیل، رسیدگی به اتهامات، به تاریخی دیگر موکول شد ودر فاصله کمتر از یک هفته مانده به تاریخ محاکمه ، حتی پس از اجازه انتخاب وکیل از سوی دادگاه، وزارت اطلاعات و سپاه ثارالله از ورود وکیل به زندان جهت ملاقات و مطالعه پرونده او ممانعت بعمل آوردند.
همچنین در این پروسه به وکیل وی اجازه مطالعه تمامی پرونده داده نشده اس، با توجه به بیماری وی که سرطان گزارش شده است این فشارها تهدید جانی برای این زندانی را بهمراه دارد.
یک زن زندانی در زندان کاشمر بدار آویخته شد
بامداد پنجشنبه ٢۶ فروردین ١٣٩۵ یک زن زندانی را در زندان کاشمر به دار آویخته شد.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، آمنه رضاییان ۴٣سال و اهل تایباد بود.
یک زن دیگر به نام خاور ب در زندان کاشمر با خطر اعدام قریبالوقوع روبهروست.
گفتنى است، شمار اعدام شدگان طی پنج روز اخیر به ۱۴تن رسیده است.
گزارش سالانه وزارت امور خارجه امریکا: نقض حقوق بشر در ایران ادامه دارد
وزارت امور خارجه امریکا چهلمین گزارش سالیانه نقض حقوق بشر در سراسر دنیا را منتشر کرد و در بخش مربوط به ایران اعلام داشت در سال ۲۰۱۵ نقض حقوق بشر در ایران از جمله شکنجه و برخورد خشن با زندانیان سیاسی و اعدام خودسرانه ادامه داشته است.
برجسته ترین مشکلات حقوق بشری عبارتند از محدودیت در آزادی های مدنی، شامل آزادی تجمع، تشکل، بیان (شامل اینترنت)، مذهب و رسانه ها؛ محدود کردن توانایی شهروندان در انتخاب مسالمت آمیز دولت در یک انتخابات آزاد و عادلانه؛ سوء استفاده از پروسه قضائی و ترکیب استفاده از روند رو به رشد اعدام برای جرایمی که در قالب جرایم بسیار جدی نیستند و یا توسط مجرمان نوجوان صورت گرفته اند.
دیگر «مشکلات» حقوق بشری در ایران در این گزارش از جمله: “بی توجهی به سلامت جسمی افراد، بازداشت، شکنجه و کشتن خودسرانه و غیرقانونی؛ ناپدید شدن؛ رفتار بی رحمانه، غیر انسانی یا اهانت آمیز، شامل قطع عضو از طریق پروسه قضایی و شلاق، خشونت ها و سرکوب های سیاسی، شرایط سخت و تهدید کننده جان بازداشت شدگان و طولانی مدت، بازداشت پیش از محاکمه، گاها سلول انفرادی، ادامه مصونیت مجازات نیروهای امنیتی، محرومیت از محاکمه عادلانه، گاها اعدام بدون پروسه مربوطه، فقدان دادگاه مستقل، زندانیان و بازداشت شدگان سیاسی، اجرای بی اثر آئیین دادرسی و درمانی، نقض خشونت آمیز حریم خصوصی، خانواده، خانه، و مکاتبات، آزار و اذیت و دستگیری روزنامه نگاران، سانسور و اعمال محدودیت در محتوای رسانه، اعمال محدودیت شدید در آزادی دانشگاهی، اعمال محدودیت بر آزادی جنبش، فساد رسمی و فقدان شفاف سازی حکومتی، اعمال محدودیت در تحقیقات سازمان های بین المللی و غیر دولتی در مورد نقض حقوق بشر، تبعیض اجتماعی و حقوقی و خشونت علیه زنان، اقلیت های ملی، مذهبی و دگرباشان جنسی، تحریک به یهودستیزی، قاچاق انسان و اعمال محدودیت شدید انجام حق کارگران” عنوان شده و در بخش های مختلف و به طور مفصل و با ذکر مثال های بارز به آنان پرداخته شده است.
وزارت امور خارجه امریکا در این گزارش تاکید می کند این کشور در ایران سفارت ندارد و تمامی منابع آن غیر امریکایی هستند.
بیانیه کانون صنفی معلمان اسلامشهر در حمایت از اسماعیل عبدی و جعفر عظیمزاده
به نام خداوند جان و خرد
از آنجا که فعالیتهای صنفی، گامی مؤثر در جهت رشد و اعتلای هر جامعهای است و جامعه ایران اسلامی ما نیز از این قاعده مستثنی نیست لذا باید به این فعالان و فعالیتهای آنها به دید مثبت نگریست.
حبس نمودن و محدود کردن فعالان صنفی مخالف اصول دموکراسی بوده و موجب دلسردی آحاد جامعه خواهد شد.
کانون صنفی معلمان اسلامشهر در راستای اهداف خود، حمایت قاطع خود را از بیانیه مشترک اسماعیل عبدی، دبیرکل کانون صنفی معلمان ایران و جعفر عظیمزاده رئیس هیأت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران، اعلام نموده و ضمن اینکه خواسته آنها را خواسته خود میداند خواستار برخورد غیرامنیتی با فعالیتهای صنفی معلمان و کارگران و آزادی بیقید و شرط تمام مدافعان حقوق صنفی معلمان و کارگران است.
کانون صنفی معلمان ایران شعبه اسلامشهر
بیست و پنجم فروردین ١٣٩۵