دست راست مسعود عرب چوبدار از کتف خارج شد
عصر روز ٩ اردى بهشت دست راست مسعود عرب چوبدار که دراثر شکنجه در بند ٢٠٩ که بسختی آسیب دیده بود از کتف خارج شد.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، وى در اثر شکنجه در بند ٢٠٩ ز کتفش خارج شد وهمبندیان او را به بهداری منتقل کردند.
به گفته ىیک منبع آگاه، مشتری که به اصطلاح دکتر کشیک بهداری است، گفت: “صبر کن تا شنبه و او را از بهداری اخراج کرد”. در حال حاضر مسعود از درد به خود میپیچد و از دست همبندیان هم کاری ساخته نیست.
سعید حسین زاده موحد مى نویسد:
تا به امروز هنوز نتوانستم درک کنم که چه چیز اطلاعات سپاه را بر آن داشت تا ده نفر نیروی مسلح برای دستگیری یا به عبارتی به گروگان بردن من اعزام کنند. آیا جوانی بیست و سه ساله که هیچ دستی در سیاست و جریانات نیز نداشت، به این اندازه خطرناک بود!؟
امروز نیز نمی توانم درک کنم که چرا روند درمان آسیبهایی که در زندان به من وارد شده است، تعدادی از مسئولین و برادران را تا این حد به وحشت انداخته که روزی آرامش ندارند و هر هفته تهدید و اخطاریه ای روانه می کنند که اگر با پای خودم به زندان بر نگردم چه کار می کنند و چه کار نمی کنند.
می توانید قدرتتان را به کار ببندید و به من مهلت ندهید. بعد به تماشا بنشینید که من نیز در کنار شما به تماشا نشسته ام تا ببینیم قدرت شما برنده تر است یا مظلومیت ما.
گیرم که خلق را به فریبت بفریفتی،
با دست انتقام طبیعت چه می کنی؟
متن اخطاریه ای که امروز صبح زود به وثیقه گذار ابلاغ شد را در زیر میاورم:
((نظر به اینکه شما به عنوان وثیقه گذار محکوم علیه محمد سعید حسین زاده موحد فرزند محمد می باشید و با توجه به اینکه محکوم علیه خود را به این مرجع معرفی ننموده لذا در اجرای ماده .٢٣ قانون آئین دادرسی کیفری به شما اخطار می گردد که حداکثر ظرف مدت یکماه پس از رؤیت اخطاریه نسبت به معرفی نامبرده اقدام نمائید. در غیر اینصورت این دادیاری نسبت به ضبط وثیقه به نفع دولت جمهوری اسلامی ایران برابر مقررات اقدام خواهد نمود.))
تاریخ ثبت: ٩۵/١/٢۵
تاریخ ابلاغ: ٩۵/٢/٩
ارزش سند بازداشتی یعنی سند منزل، حدود پانصد و پنجاه میلیون تومان می باشد که البته کارشناسان دستگاه قضا آنرا کمتر از چهارصد میلیون تومان ارزش گذاری کرده بودند.
سعید حسین زاده موحد ١٣٩۵/٢/٩
نامه ٧۵٨ تن از فعالین مدنی و حقوق بشری برای آزادی بی قید و شرط زندانیان بیمار صعب العلاج
ما امضا کنندگان زیر، خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط زندانیان بیمار هستیم.
قانونی بالاتر از وجدان انسانی وجود ندارد، در همهی فرهنگهای بشری حمایت از کودکان، سالمندان و بیماران امری پسندیده و ضروری است. همانطور که در قانون جاری کشور هم برای بیماران زندانی و بخصوص مبتلایان به بیماریهای سخت(صعبالعلاج)، مادهای وجود دارد.
ماده ۲۲۹ آئین نامه اجرایی سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور، تصریح میکند:
چنانچه حسب تشخیص پزشک قانونی محکوم دارای بیماری صعبالعلاج باشد یا امکان معالجه وی در موسسه یا زندان وجود نداشته یا ادامه حبس موجب شدت بیماری یا تاخیر در بهبودیش باشد یا قادر به تحمل حبس نباشد، بنا به پیشنهاد رییس موسسه یا زندان، شورای طبقه بندی موظف است به مدت یک ماه به او مرخصی اعطا نماید که در صورت نیاز قابل تمدید میباشد.
تبصره) در صورت ابتلا به بیماریهای لاعلاج و رعایت مصلحت رییس موسسه یا زندان میتواند پیشنهاد عفو محکوم را به مراجع مربوط بنماید.
ما امضا کنندگان این نامه، از مسئولین ذیربط میخواهیم که به وظیفه انسانی و قانونی خویش عمل کرده و شرایط آزادی فوری و بدون قید و شرط زندانیان بیمار را فراهم کنند. اسامی برخی از زندانیانی که متاسفانه به بیماریهای لاعلاج یا صعبالعلاج مبتلا شده و مشمول رعایت قانون فوق الذکر هستند، عبارتند از: امید کوکبی، سعید حسینزاده، افشین سهرابزاده، حسین رونقی ملکی، علی معزی، زینب جلالیان، بهبود قلیزاده، علیرضا گلیپور، نرگس محمدی، محمدصدیق کبودوند، شهرام رادمهر، مسعود عربچوبدار، رمضان احمدکمال، عیسی سحرخیز، عبدالفتاح سلطانی و …
بدیهی است، ما اطلاعات دقیقی از نام همهی زندانیان بیمار و گمنام نداریم و انتظار داریم این قانون شامل حال همهی آنها شود.
امیدواریم جان این زندانیان و دیگر زندانیان بیمار با ادامهی معالجات در خارج از زندان حفظ شده و مردم ایران بتوانند از خدمات، دانش و فعالیت آنان بهرهمند شوند.
اسامی امضا کنندگان:
١- مادر اسانلو
٢- گوهر عشقی
٣- منصوره بهکیش
۴- شهین مهین فر
۵- شهناز اکملی
۶- حوری گلستانی
٧- شعله پاکروان
٨- فرشته اسانلو
٩- مرسده محسنی
١٠- معصومه نعمتی
١١- سیمین عیوض زاده
١٢- پرستو فروهر
١٣- گیتی پورفاضل
١۴- محمد کریم بیگی
١۵- جعفر قلی رمضانی
١۶- منصور اسانلو
١٧- فریدون جباری
١٨- آزاده بهکیش
١٩- محمد ملکی
٢٠- عبدالکریم لاهیجی
٢١- مریم کریم بیگی
٢٢- جعفر بهکیش
٢٣- ابوالقاسم ایرانی
٢۴- آرش صادقی
٢۵- گلرخ ایرایی
٢۶- منیره برادران
٢٧- بهرام نمازی
۲۸- پری کاتب
۲۹- حوری فرج زاده طارانی
۳۰- سحر صامت
۳۱- حسن نائب هاشم
۳۲- سعید شعبانی
۳۳- طاها کشانی
۳۴- امیر ابتهاج
۳۵- پروانه حاجیلو
۳۶- محبوبه کرمی
۳۷- لیلا ذاکری
۳۸- عارف سرایی
۳۹- علی میرزایی
۴۰- محمد رضا همراز
۴۱- گلی ابراهیمی
۴۲- پوریا جگروند
۴۳- ساتکین
۴۴- رضا ضیا
۴۵- مرجان رشوندی
۴۶- لیلا جمشیدی
۴۷- نرگس جوانبخت
۴۸- عشرت بستجانی
۴۹- محمد کریمی
۵۰- عمار ملکی
۵۱- محسن رضوی
۵۲- حوری فخیمی
۵۳- اسدالله فخیمی
۵۴- کیوان شکوری
۵۵- محمد مظفری
۵۶- حمید بیدار
۵۷- باربد بهروان
۵۸- مهسا امیری
۵۹- ترانه راد
۶۰- طلا ابراهیمی
۶۱- محمد رضا ابوالحسنی
۶۲- محمد نوری زاد
۶۳- آزاده خزایی
۶۴- سید علیرضا نبوی
۶۵- فرنوش عقیلی
۶۶- لیلا جمشیدی
۶۷- مختار شلالوند
۶۸- سحر زکی خانی
۶۹- کارما پاکروان
۷۰- رفعت خورشیدی
۷۱- سعید اوحدی
۷۲- آرون عسگری
۷۳- زهرا مسعودی فر
۷۴- شهدخت چناریان
۷۵- مسعود قدیریان
۷۶- ریحانه کمال آبادی
۷۷- پویان قوی بیان
۷۸- آرزو احمدی
۷۹- صبا اخباری
۸۰- نسرین هادوی
۸۱- افسانه لشکری
۸۲- ابراهیم علی یاری
۸۳- مهشاد رفاهت نیا
۸۴- الهام احمدیان
۸۵- سارا ساعی
۸۶- مهدی شبخیز
۸۷- تورج جمشاسب
۸۸- سارا اسدی
۸۹- نرگس رضایی
۹۰- بهروز جاوید
۹۱- کاوه طاهری
۹۲- شهرام بزرگزاده
۹۳- رضا دهقان
۹۴- یفیسا کاراپتیان
۹۵- پیمان چهرازی
۹۶- مهین رشیدی
۹۷- آزاده ملکی
۹۸- حمیرا قربانی بیدهندی
۹۹- جلوه جواهری
۱۰۰- سودابه تقی زاده
۱۰۱- یاسمن قادری
۱۰۲- زهرا ابراهیمی
۱۰۳- مریم پاکروان
۱۰۴- اعظم بهرامی
۱۰۵- آذین ایزدی فر
۱۰۶- محمد طاهایی
۱۰۷- منا طهماسبی
۱۰۸- محمود شادطزز
۱۰۹- داوود فرهادپور
۱۱۰- کیومرث مظفری
۱۱۱- نعمت یزدان پناه
۱۱۲- جمال لیل نهاری
۱۱۳- بهزاد یزدان پناه
۱۱۴- سید محمدنوید بدیع زادگان
۱۱۵- زهرا سادات روح الامین
۱۱۶- احترام عبدوس
۱۱۷- شهلا نیک پی
۱۱۸- آرش یاوری
۱۱۹- معصومه حاتم خانی
۱۲۰- حامد آیینه وند
۱۲۱- محمد چراغی
۱۲۲- پیمان عارف
۱۲۳- حمید رضا مسیبیان
۱۲۴- کبری پارسا جو
۱۲۵- آتنا دائمی
۱۲۶- نادر افشار
۱۲۷- شیوا گنجی
۱۲۸- مادح نظری
۱۲۹- سولماز اسکندری
۱۳۰- علیرضا رشیدی
۱۳۱- اقبال مرادی
۱۳۲- امجد حسین پناهی
۱۳۳- جلیله جعفری
۱۳۴- سجاد اکبرزاده
۱۳۵- شیما بابایی
۱۳۶- اقدس انبری
۱۳۷- اعظم دفین
۱۳۸- جواد منشی زاده
۱۳۹- علی فرزانه
۱۴۰- مهدی فرشی
۱۴۱- مجید جم
۱۴۲- فرهاد تالشی
۱۴۳- هانیه فرشی
۱۴۴- آریا نصیری
۱۴۵- محبوبه عروجی
۱۴۶- سیما ریاحی
۱۴۷- محمد حسین مدیری
۱۴۸- خدیجه میرغفاری
۱۴۹- فریبا کورنگ بهشتی
۱۵۰- راحله فرج زاده طارانی
۱۵۱- منیژه گازرانی
۱۵۲- محسن حکیمی
۱۵۳- پریچهر نعمانی
۱۵۴- فاطمه رضایی
۱۵۵- جواد مرعشی
۱۵۶- فرزانه راجی
۱۵۷- ستاره هاشمی
۱۵۸- معصومه زمانی
۱۵۹- جعفر مرتضوی
۱۶۰- آذین رضاییان
۱۶۱- لیلا اسدی
۱۶۲- مهری کرمانی
۱۶۳- عفت ماهباز
۱۶۴- علی ماهباز
۱۶۵- سپیده مجیدیان
۱۶۶- سارا قاسمی
۱۶۷- ابراهیم خلیل مجیدیان
۱۶۸- فریده مرادخانی
۱۶۹- حسن فرجزاده طارانی
۱۷۰- نسیم امیری
۱۷۱- سپیده رشیدی
۱۷۲- میثاق رهبرنیا
۱۷۳- پیمان شمشیردار
۱۷۴- امیر توران
۱۷۵- مهدی راموز
۱۷۶- خوبی پاک
۱۷۷- مهران زهراکار
۱۷۸- بیتا سرایی
۱۷۹- فدرا فانی
۱۸۰- بردیا آهورا
۱۸۱- رضا صبا
۱۸۲- رضا اکبرزاده
۱۸۳- رامبد پرشیا
۱۸۴- سیامک سهراب منش
۱۸۵- سیامک خرسند
۱۸۶- شهرام علیمردانی
۱۸۷- میشل بابا
۱۸۸- ابوالفضل اسلامی
۱۸۹- ولی ایمانی
۱۹۰- شیرین موذن
۱۹۱- منزار تیموری کسرا
۱۹۲- فریدون مرواری
۱۹۳- ملودی حسینی
۱۹۴- اسماعیل نصیری
۱۹۵- شهرزاد شیرزاد
۱۹۶- ناصر صادقی
۱۹۷- باب رشیدی
۱۹۸- رضا جهاندیده
۱۹۹- محمد احمدی
۲۰۰- توماس اشمیت
۲۰۱- خورشید فرخ
۲۰۲- یاسمین زهرا
۲۰۳- گلی حسنی
۲۰۴- آرش بابایی
۲۰۵- عباس طباطبایی
۲۰۶- رداسا الوند
۲۰۷- اردشیر جمشیدی
۲۰۸- محمد بامری
۲۰۹- رضا نادری
۲۱۰- رضا سفریان
۲۱۱— هاله نی
۲۱۲- پرستو مهاجر
۲۱۳- مرضیه مانا نمازی
۲۱۴- پترام زردوست
۲۱۵- دنیا ایر
۲۱۶- مهران گهواربند
۲۱۷- عزیزه صبوری
۲۱۸- مهران پارسا
۲۱۹- آریا قنبری
۲۲۰- پریسا آریا
۲۲۱- ادنان شنی
۲۲۲- شیرین مهربان
۲۲۳- پیروز یسوبی
۲۲۴- نادره بخی
۲۲۵- فریده آریا
۲۲۶- حسین کامیاب
۲۲۷- سیامک خرسند
۲۲۸- آریا توکلی
۲۲۹- ارسلان رحیمی
۲۳۰- محمود احمدی پشکوهی
۲۳۱- فدرا فانی
۲۳۲- منزار تیموری کوثر
۲۳۳- رئیس علی دلوار
۲۳۴- سعید دادا
۲۳۵- مهدی پوری
۲۳۶- مهدی حسینی
۲۳۷- آندو آندو
۲۳۸- شیرین نجفی
۲۳۹- مهبد حسینپور
۲۴۰- منیر جلالی
۲۴۱- رکسان س
۲۴۲- حسن افرغی
۲۴۳- رضا جهاندیده
۲۴۴- یدی باباپور
۲۴۵- بیتا خانشقاقی
۲۴۶- ندا ایرانی
۲۴۷- کریم صداریی
۲۴۸- کریم محمدی
۲۴۹- نرگس زمانیان
۲۵۰- یاسمین زهرایی
۲۵۱- اردشیر جمشیدی
۲۵۲- رضا عالمگرد
۲۵۳- پریسا آریا
۲۵۴- هاله نی
۲۵۵- سیروس منوچهری
۲۵۶- فریبا لوکشیکزوکا
۲۵۷- کاظم زراعت کار
۲۵۸- مهران قواره بند
۲۵۹- کتی سنگانی
۲۶۰- کامران میرفخرایی
۲۶۱- ادنان شنی
۲۶۲- زنیار میثم سهرابی
۲۶۳- مریم رضایی
۲۶۴- رضا پورحاجی
۲۶۵- وحید بنی فاطمی
۲۶۶- داریوش قیمتی
۲۶۷- منصور ناصرچیان
۲۶۸- مرتضی رضازاده
۲۶۹- یدی قبایی
۲۷۰- هومن دهداشتی
۲۷۱- عاصفه کامرانی
۲۷۲- کامران تکوک
۲۷۳- سیروس اخوان
۲۷۴- حمید رضا مسیبیان
۲۷۵- ملوک صفائیان
۲۷۶- احترام عبدوس
۲۷۷- ملیحه کریم الدینی
۲۷۸- محمد امیرخیزی
۲۷۹- ایران زرگر
۲۸۰- معصومه عجم
۲۸۱- اعظم مقدس خو
۲۸۲- نادر ادگی راد
۲۸۳- شبنم نجاتی
۲۸۴- گلی رسولی
۲۸۵- امیدرضا مجابی زاده
۲۸۶- اشرف السادات زارع زادگان
۲۸۷- ناهید همت پوری
۲۸۸- سونیا گل محمدی
۲۸۹- امیرمسعود شاه محمدی
۲۹۰- افسانه نوروززاده
۲۹۱- معصومه ناظمیان
۲۹۲- زیبا امیری
۲۹۳- رکسانا عیوض زاده
۲۹۴- کوکب امیدوار
۲۹۵- فرحناز شمس
۲۹۶- منصوره بصیری
۲۹۷- ژیلا کسروی
۲۹۸- پروین اسدزاده
۲۹۹- شروین بصیری
۳۰۰- آزاده صمدزاده
۳۰۱- فاطمه زمانی پور
۳۰۲- آزاده صمدزاده
۳۰۳- فاطمه زمانی پور
۳۰۴- آذر مشتاقی
۳۰۵- آذر موسوی
۳۰۶- مریم زندی پور
۳۰۷- بهروز قربانی
۳۰۸- نسرین پوریان
۳۰۹- اکرم نصیری
۳۱۰- آذین آکنده
۳۱۱- مهوش کرمانی
۳۱۲- ناهید حسینی
۳۱۳- نرگس کلانی
۳۱۴- مهین طالبی
۳۱۵- لیلا الیکایی
۳۱۶- کاوه اخوانی راد
۳۱۷- فهیمه ابهری
۳۱۸- اعظم پگاه
۳۱۹- تینا فتحی
۳۲۰- فریبا زند
۳۲۱- نسرین یکتا
۳۲۲- عسل محمدپور
۳۲۳- داوود داوودزاده
۳۲۴- پروین قاسمیان
۳۲۵- عزت هستی
۳۲۶- ژیلا صراف
۳۲۷- شیرین احمدی
۳۲۸- نیلوفر راشدی
۳۲۹- رضا بافتی
۳۳۰- نیلوفر دادرس
۳۳۱- اشرف علوی
۳۳۲- امید جهانی
۳۳۳- نرگس الیکایی
۳۳۴- ناهید میرحاج
۳۳۵- آراز فنی
۳۳۶- فروزان عاملی
۳۳۷- سامان خدادوست
۳۳۸- السا فنی
۳۳۹- المیرا فنی
۳۴۰- احمد مشعوف
۳۴۱- الاهه شکرایی
۳۴۲- انوشه مشعوف
۳۴۳- نیما مشعوف
۳۴۴- فرامرز دادور
۳۴۵- بهروز ستوده
۳۴۶- لیلا سیف الهی
۳۴۷- نادر احسانی
۳۴۸- میترا ایرانی
۳۴۹- آرش مینهاس
۳۵۰- پرویز مختاری
۳۵۱- رضا حسینی
۳۵۲- ژیلا مهدویان
۳۵۳- تورج پاشایی
۳۵۴- خسرو بندری
۳۵۵- هایده قهرمانی
۳۵۶- بهمن امینی
۳۵۷- سهیل رسولی
۳۵۸- محمد نصیری
۳۵۹- پوران ابراهیمی
۳۶۰- جهانگیر لقایی
۳۶۱- پرند لقایی
۳۶۲- آراد لقایی
۳۶۳- عباس رحیمیان
۳۶۴- جمیله ناهید
۳۶۵- یداله کوچکی دهشالی
۳۶۷- پرتو نوری علا
۳۶۸- فرید اشکان
۳۶۹- مهدی امینی
۳۷۰- علی افشاری
۳۷۱- جهانشاه جاوید
۳۷۲- عباسعلی فتاح
۳۷۳- زهره حبیب محمدی
۳۷۴- اسماعیل ختایی
۳۷۵- حسین منفردی
۳۷۶- جهان نور مهربخش
۳۷۷- اکبر سیف
۳۷۸- علی کریم زاده
۳۷۹- علی اکبر مهدی
۳۸۰- مجتبی حق شناس
۳۸۱- اسماعیل زرگریان
۳۸۲- مهرداد دروبش پور
۳۸۳- سیاوش قائنی
۳۸۴- بهروز خلیق
۳۸۵- شیریندخت دقیقیان
۳۸۶- مهران میرفخرایی
۳۸۷- بهروز بیات
۳۸۸- اشکبوس طالبی
۳۸۹- بهرام عباسی
۳۹۰- داوود رمضان زاده
۳۹۱- احمد پورمندی
۳۹۲- علی شاکری
۳۹۳- بابک امیرخسروی
۳۹۴- محسن حیدریان
۳۹۵- کامران امیری
۳۹۶- پروین ملک
۳۹۷- سپیده فارسی
۳۹۸- دریا جواهری فارسی
۳۹۹- واسیلیس کوه کلانی
۴۰۰- پروین شهبازی
۴۰۱- سهیلا عباسی
۴۰۲- مقدم عزیزخانی
۴۰۳- سمین شعبانی
۴۰۴- فاطمه لنگرودی
۴۰۵- صدیق نظری
۴۰۶- ملیحه ممیز
۴۰۷- طاهره پشتیبان
۴۰۸- مینا میراحسان
۴۰۹- دانیال رشیدی
۴۱۰- احمد هنردوست
۴۱۱- حمیده همایونی
۴۱۲- شادی محمدی
۴۱۳- سامان فتحی
۴۱۴- امیرحسین مرزبان
۴۱۵- طیبه رفیعی
۴۱۶- مریم خشکبیجاری
۴۱۷- حسین صالح
۴۱۸- محمد خوشبین
۴۱۹- فریده خوشبین
۴۲۰- میترا گلزار
۴۲۱- مینا احسان خواه
۴۲۲- سیما قلی پور
۴۲۳- محمدعلی اسدی
۴۲۴- شهلا حسینی راد
۴۲۵- زهرا وطنی
۴۲۶- مریم کوچصفهانی
۴۲۷- فریبا راستگو
۴۲۸- علی اژدری
۴۲۹- شمسی سلیمی
۴۳۰- سیما نیک خصلت
۴۳۱- شهرام عالمین
۴۳۲- ژانت توکلی
۴۳۳- سوزان لطفی تبار
۴۳۴- توران زندیان
۴۳۵- پروین کریمی اصل
۴۳۶- مهین کابلی
۴۳۷- حمیده مسعود اعمائی
۴۳۸- ستاره صبوری نژاد
۴۳۹- روناک عزیزی زاده
۴۴۰- نرگس سرکبود
۴۴۱- شهلا محمدزاده
۴۴۲- روناک رسول زاده
۴۴۳- اوات منتظری
۴۴۴- تریفه رسولی منفرد
۴۴۵- مریم قاسملو
۴۴۶- نفیسه زمانی پور
۴۴۷- محسن ابراهیم زاده
۴۴۸- فائزه بیگلر
۴۴۹- اعظم عمادی
۴۵۰- پروین نخستین
۴۵۱- محبوبه فرخزادی
۴۵۲- مریم محمدی
۴۵۳- پروین قجه وند
۴۵۴- فاطمه خلجی
۴۵۵- عصمت عامری
۴۵۶- ناهید فرجی
۴۵۷- خوشبو قربانی
۴۵۸- زهرا اسفندی
۴۵۹- میلاد صفری
۴۶۰- روح الله مهدی پور عمرانی
۴۶۱- نیشتمان زمانی
۴۶۲- فاطمه عرب
۴۶۳- منصوره رضایی
۴۶۴- ناهید شقاقی
۴۶۵- منیر نکو اندام
۴۶۶- مریم غریب
۴۶۷- طلعت رازی
۴۶۸- محبوبه خازنی
۴۶۹- نرگس خرمی
۴۷۰- وحیده جوهرچی
۴۷۱- رقیه شقاقی
۴۷۲- ضیا گل رمضانی
۴۷۳- فریده نخستین
۴۷۴- نسیم جعفری
۴۷۵- پری اسدی
۴۷۶- فرنگیس کاوه
۴۷۷- رضا خندان مهابادی
۴۷۸- جعفر مهدی پور
۴۷۹- محمد مهدی پور
۴۸۰- پری صالح
۴۸۱- سحر انصاری کی
۴۸۲- کاوه اخوان
۴۸۳- اسما رئوف
۴۸۴- زری اسماعیلی
۴۸۵- زهره فرازنده
۴۸۶- مهدخت محمدی
۴۸۷- فریده محمدخانی
۴۸۸- شهروز شاهرخ
۴۸۹- فرید حکیمی
۴۹۰- دانیال حکیمی
۴۹۱- غلام سربلند
۴۹۲- سمیرا ابراهیمی
۴۹۳- یحیی محمودی
۴۹۴- هما رودگر
۴۹۵- سپیده نوری زاده
۴۹۶- طاهره هادی زاده
۴۹۷- فرزانه مصیبی
۴۹۸- فرنگیس محمدی
۴۹۹- ماهرو محمدی
۵۰۰- مینا جعفری
۵۰۱- شوکت محمدی
۵۰۲- سهیلا بانشی
۵۰۳- اسرین درکاله
۵۰۴- اکرم آزاد
۵۰۵- رویا شقاقی
۵۰۶- فرهاد محمدی
۵۰۷- سامان حمیدی
۵۰۸- پوران رحمانی
۵۰۹- فرهاد فتحی
۵۱۰- سیما احسانخواه
۵۱۱- شهرام عباسی
۵۱۲- میلاد ابراهیمی نژاد
۵۱۳- علیرضا عباسی
۵۱۴- عاطفه خسرو
۵۱۵- مریم بیرامپور
۵۱۶- پریوش بیرامپور
۵۱۷- علی شافعی
۵۱۸- شهین نوائی
۵۱۹- مینا محبوبی
۵۲۰- پروین گازرانی
۵۲۱- نادر احسانی
۵۲۲- منصوره شجاعی
۵۲۳- اندیشه جعفری
۵۲۴- پرهام میثاقیان
۵۲۵- مینا لبادی
۵۲۶- فاطمه مسجدی
۵۲۷- وحیده مولوی
۵۲۸- روشنک فولادپور
۵۲۹- سیاوش راجی
۵۳۰- منصور یاسایی
۵۳۱- منیره بابایی
۵۳۲- الهام عبدی
۵۳۳- فرانک جعفری
۵۳۴- فاطمه قربانی نیا
۵۳۵- نرگس طالب زاده
۵۳۶- پروانه بستان پیرا
۵۳۷- فاطمه امیری
۵۳۸- سجاد اکبرزاده
۵۳۹- مهرنوش معظمی
۵۴۰- زهرا گودرز
۵۴۱- حوری میر مومن
۵۴۲- علیرضا لاچین
۵۴۳- آرنا گلی
۵۴۴- محمد چراغی
۵۴۵- شیرین نجفی
۵۴۶- سیروس ملکوتی
۵۴۷- محسن بهزادکریمی
۵۴۸- آزاده سلیمانی
۵۴۹- غلامرضا وحدتی بنا
۵۵۰- آرش همپای
۵۵۱- شهلا فرید
۵۵۲- رحمان ساکی
۵۵۳- نقی محمودی
۵۵۴- رامبد تهرانی
۵۵۵- امیر خرمی
۵۵۶- میثم رودکی
۵۵۷- حسن طالبی
۵۵۸- علی سعیدی
۵۵۹- حامد رستگاری
۵۶۰- زهره دهقان
۵۶۱- کریم شامبیاتی
۵۶۲- غفور حکمتی
۵۶۳- علی رسولی
۵۶۴- منیژه ناظم
۵۶۵- شهلا باور
۵۶۶- فریبا راد
۵۶۷- رضا گوهرزاد
۵۶۸- مینا لبادی
۵۶۹- علی کاوری
۵۷۰- مرتضی صادقی
۵۷۱- سیما محضری
۵۷۲- رحمان عبدی
۵۷۳- مهدی نوذری
۵۷۴- حمید الیمی
۵۷۵- مهران فرخ پور
۵۷۶- سارا دهقان
۵۷۷- زهره حبیب محمدی
۵۷۸- رضا کریمی
۵۷۹- فائزه محسنی
۵۸۰- محمد احمدی
۵۸۱- مهری شارکنی
۵۸۲- احمد مرتضایی
۵۸۳- سیامک فرید
۵۸۴- مصطفی مدنی
۵۸۵- دانش باقرپور
۵۸۶- مزدک لیما کشی
۵۸۷- ناهید حسینی
۵۸۸- فرحروز رنجبر
۵۸۹- باقر فاطمی
۵۹۰- سعید معمار حسینی
۵۹۱- فرح بخشی
۵۹۲- کاوه بنایی
۵۹۳- شهلا بهاردوست
۵۹۴- فریده اکبری
۵۹۵- شهلا غلامی
۵۹۶- منیر فرهودی
۵۹۷- یدی بلدی
۵۹۸- داریوش پارسا
۵۹۹- اعضای کانون نه به زندان ، نه به اعدام
۶۰۰- بهزاد مخصوصی
۶۰۱- فرید مصلحیان
۶۰۲- عماد رضیعی
۶۰۳- کامران تکوک
۶۰۴- سیروس اخوان
۶۰۵- حسین محمودی
۶۰۶- بهزاد مخصوصی
۶۰۷- فرید مصلحیان
۶۰۸- محمد وحید تکوک
۶۰۹- جمشید بابایی
۶۱۰- نعیمه کفشدوز
۶۱۱- جواد شریفی نوید
۶۱۲- مجید نیکنام
۶۱۳- رحیم همتی
۶۱۴- بابک اجلالی
۶۱۵- آیدا ابرو فراخ
۶۱۶- ماهان محمدی
۶۱۷- درسا سبحانی
۶۱۸- حمید کوثری
۶۱۹- شهلا عبقری
۶۲۰- فرهاد فرجاد
۶۲۱- بیژن پیرزاده
۶۲۲- بیژن حکمت
۶۲۳- فرید حدیدی
۶۲۴- مهناز الیاسیان
۶۲۵- مهناز آذرشین
۶۲۶- علی صمد
۶۲۷- رضا علیجانی
۶۲۸- شهناز غلامی
۶۲۹- کمال ارس
۶۳۰- مریم اهری
۶۳۱- شهریر نواختر
۶۳۲- حمید احمد زاده
۶۳۳- سارا روزدار
۶۴۴- بهروز فتحعلی
۶۴۵- داوود رمضان زاده
۶۴۶- هومن کریمی
۶۴۷- سعید اقبالی
۶۴۸- حمید خوس سیر
۶۴۹- رهام برکچی زاده
۶۵۰- سپیده فرح آبادی
۶۵۱- رضا مرشدی
۶۵۲- رضا دهقان
۶۵۳- عبدالکریم میر فرد
۶۵۴- سارا طلایه دار
۶۵۵- بابک آسیایی
۶۵۷- نادر افشاری
۶۵۸- احسان سعیدی
۶۵۹- امین فراشی
۶۶۰- پژمان اسماعیل پور
۶۶۱- محمد رضا عبدالاسدی
۶۶۲- بهروز محبی
۶۶۳- سهراب هدایت
۶۶۴- سام قاسمیان
۶۶۵- فریبرز شرافتی
۶۶۶- سیاوش بهمن
۶۶۷- علی فروتن
۶۶۸- ناصر اشجاری
۶۶۹- الهام رسولی
۶۷۰- یاسمن قادری
۶۷۱- جلیله جعفری
۶۷۲- پیمانه ثابت
۶۷۳- مهناز قزلو
۶۷۴- شیوا میرزاخانی
۶۷۵- علی میرزایی
۶۷۶- پروانه حاجی لو
۶۷۷- زهرا ابراهیمی
۶۷۸- بیژن جانفشان
۶۷۹- آسو رستمی
۶۸۰- داریوش عدیم
۶۸۱- کاوه طاهری
۶۸۲- امیر علی مرادی
۶۸۳- نعمت ملا
۶۸۴- عباس غفاری
۶۸۵- سحر بیت مشعل
۶۸۶- کاوه اقتصادی
۶۸۷ – کیارش بخشی
۶۸۸- محمود معصومی
۶۸۹- فردین امانی
۶۹۰- شمیم معزی
۶۹۱- سارا معزی
۶۹۲- سارا سحر
۶۹۳- هما احد
۶۹۴- ندا واحدی
۶۹۵- نیلوفر پارسا
۶۹۶- فرشته ناجی حبیب زاده
۶۹۷- علی علینژاد
۶۹۸- عیرضا خوشرو
۶۹۹- سپیده دولتمرد
۷۰۰- اسماعیل خوشروزی
۷۰۱- الهام نظری راد
۷۰۲- منصوره جلیلی
۷۰۳- امید ارجمند
۷۰۴- شایسته صادقی
۷۰۵- کاظم کردوانی
۷۰۶- مهرداد درویش پور
۷۰۷- جمشید تاجی
۷۰۸- علی اشرف
۷۰۹- حسن جعفری
۷۱۰- توران همتی
۷۱۱- آرزو صادقی
۷۱۲- محمد سولگی
۷۱۳- مازیار شکوری
۷۱۴- سهیل اکبر پور
۷۱۵- رضا محمدی
۷۱۶- نسرین محمدی
۷۱۷- شیرین احمدی
۷۱۸- نسرین پوری
۷۱۹- اکرم نصیریان
۷۲۰- اعظم عمادی
۷۲۱- محبوبه فرح زادی
۷۲۲- مریم محمدی
۷۲۳- فاطمه خلجی
۷۲۴- عصمت عامری
۷۲۵- ناهید فرجی
۷۲۶- خوشبو قربانی
۷۲۷- منصوره رضایی
۷۲۸- ناهید شقاقی
۷۲۹- منیر نیک اندام
۷۳۰- مریم غریب
۷۳۱- طلعت راضی
۷۳۲- محبوبه خازنی
۷۳۳- نرگس خرمی
۷۳۴- شیوا زمانپور
۷۳۵- وحیده جوهرچی
۷۳۶- رقیه شقاقی
۷۳۷- ضیا گل رمضانی
۷۳۸- پری اسدی
۷۳۹- محسن حکیمی
۷۴۰- فرنگیس کاوه
۷۴۱- جعفر مهدی پور
۷۴۲- محمد مهدی پور
۷۴۳- اسما رئوف
۷۴۴- زری اسمائیلی
۷۴۵- زهره فرازنده
۷۴۶- مهدخت محمدی
۷۴۷- شهروز شاهرخ
۷۴۸- محمد مقدم
۷۴۹- فرید حکیمی
۷۵۰- سوما فرجی
۷۵۱- فیروزه شرف الدین
۷۵۲- معصومه ولی بنیاد
۷۵۳- رویا آذرشین
۷۵۴- مصطفی عزیزی
۷۵۵- جواد قنبر
۷۵۶- امید علیشناس
۷۵۷- آرشام رضایی
۷۵۸- عباس غفاری
نامه امیر امیر قلى در پاسخ به رفقایش
رفقا
گرمترین سلامها و درود ها ی رفیقانه مرا از زندان اوین , دانشگاه انقلابیون پذیرا باشید . پیام شما رفقای جان به دستم رسید گرچه قصد داشتم تا رسیدن به خواسته خود مبنی بر تفکیک زندانیان سیاسی و عقیدتی به اعتصاب غذای خود ادامه دهم , ولی سخنان شما رفقا را به گوش جان شنیدم . در آستانه روز جهانی کارگر اعتصاب غذای خود را به طور موقت شکسته و در صورت عدم رسیدگی به خواسته قانونی خود حق اعتراض را برای خود محفوظ میدانم .
بامید جهانی سرشار از صلح , عشق , آزادی و برابری
زنده باد آزادی , زنده باد برابری
اوین , دانشگاه انقلابیون – بند هشت
امیر امیرقلی
محاکمه وحید صیادی به دلیل توهین به مقدسات
روز چهارشنبه ٨ اردى بهشت ١٣٩۵ وحید صیادی به اتهام توهین به مقدسات , توهین به خامنه اى و تبلیغ علیه نظام در شعبه پانزده دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی محاکمه شد .
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، قاضی صلواتی اعتراضی به دادستان بابت عدم انعکاس اتهام وی در مورد ارتباط این زندانی سیاسی با گروههای معاند مطرح نمود .
گفتنى است، روز دوشنبه ٧ اردى بهشت ماه ١٣٩۵وحید صیادى به بند هشت زندان اوین منتقل شد، وى در تابستان سال گذشته به اتهام توهین به مقدسات در فضای مجازی توسط پلیس سایبری ایران دستگیر شده بود، امروز نیزبه اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام از ندامتگاه کرج به بند هشت اوین منتقل گردید، وی در مهرماه سال گذشته توسط وزارت اطلاعات دستگیر و به مدت یکماه در بازداشتگاههای این وزارتخانه مورد بازجویی بوده است پس از آن به زندان کرج ( بعلت سکونت وی در کرج)و سپس به زندان اوین منتقل میگردد .
دوست و رفیق در بند ما, امیر امیرقلی
درود بر تو و عزم جانانه ات برای آزادی و عدالت. ما آرمان و تلاش تو را در راه حقوق انسانی مردم ایران و جهان گرامی می داریم و از آن پشتیبانی می کنیم. ما تو را فرزند متعهد و شرافتمند میهنمان می دانیم و با تو همراهیم.
امیر عزیز, به قرار اطلاع ما و تائید دوستان مشترک و خانواده ات, اعتصاب غذای تو برای دستیابی به حداقل حقوق انسانی, که تلاشی ناگزیر و بر حق بوده است, متاسفانه سلامتی تو را به طور جدی به خطر انداخته است. به خطر افتادن سلامتی هر انسان موجب رنج مردم آزادیخواه و برابری جو است. در مورد تو این خطر می تواند جامعه ی نیازمند ما را از حضور پر ارزش و توانمند تو و از آموزه های تلاشهایت محروم کند و در عین حال پاداشی باشد به دشمنان مردم, و عوامل ستم را به مقصود برساند. ما از این بابت به شدت نگرانیم.
ما بدینوسیله از مسئولان زندان و مسئولان قضایی می خواهیم هر چه زودتر خواسته های به حق تو را بپذیرند و برای آن اقدام عملی کنند. ما اساسا” خواهان آزادی تو و دیگرزندانیان سیاسی هستیم. ما نسبت به خطری که تو را در این اعتصاب غذا تهدید می کند هشدار می دهیم.
در همین حال خواسته ما رفقا, دوستان, خواهران, برادران, مربیان و همراهان تواین است که برای سلامتی خودت, که نیاز حیاتی جامعه ما نیز بشمار می آید و برای افزودت به توان مبارزه برای آزادی, صلح , عدالت و امنیت همگانی به اعتصاب غذای خود پایان دهی. تو با این کار سلامتی را به یک مبارز متعهد , برای انجام تکالیف آینده اش بر می گردانی و ما را از نگرانی می رهانی.
چون همیشه سربلند, پایدار و پر تلاش بمانی.
هفتم /اردیبهشت ١٣٩۵
محمد علی عمویی – فریبرز رئیس دانا – سیامک طاهری – مریم محبوب – سید علی صالحی – علی رضا جباری – پروانه شمیرانی – معصومه دهقان (سلطانی) – ناصر زرافشان – خسرو صادقی بروجنی – کاظم فرج الهی – امین عاشوری – حسین اکبری – بابک پاکزاد – باقر عباسی – احمد پور ابراهیم – خسرو باقری – نیاکار یوسف پور– پوریا ابراهیمی– بابک آسیایی
مسعود عرب چوبدار زندانی سیاسی زندان گوهردشت (رجایی شهر کرج)خطاب به احمد شهید مى نویسد:
جناب آقای احمد شهید
با سلام
جناب آقای احمد شهید اینجانب مسعود عرب چوبدار را حتما به خاطر دارید زندانی که قریب به چهارسال می باشد در زندان های این حکومت ضد بشری در بدترین شرایط به سر می برم. حتما از مشکلاتم در زندان که در نامه های قبلی ام در مورد آنها توضیح داده ام با خبرید. از مشکلات جسمی و وضعیت بیماری ام تا رفتارهای غیرانسانی که در زندان با بنده شده است.
این بار باز هم خواستم در مورد زندان گوهردشت و مشکلات جدی که توسط مسئولان این زندان برایم به وجود آمده توضیح بدهم که هر روز به آنها اصافه می شود و تا حدی جدی شده که خروجم را از سالنی که در آن محبوس شده ام ممنوع کرده اند و حتی حق مراجعه به بهداری زندان جهت ویزیت پزشک و پیگیری دلیل عدم اعزام به مراکز درمانی را ندارم. در همین رابطه به دفتر ریاست بند آقای شجاعی مراجعه کردم که ریاست زندان محمد مردانی هم در آنجا حضور داشت. شروع به صحبت نکرده بودم که خبری به ریاست زندان رسید و سریع از درب فرعی بند خارج شد و چند دقیقه بعد صدای ضجه های دردناکی به گوشم رسید و وقتی از درب فرعی وارد سالن اصلی زندان شدم صحنه ای دردناک را پیش روی خود دیدم. واقعا نمی دانم چطور باید توصیف کرد من دو سال در حفاظت اطلاعات ناجا گزارش ها و تخلفات بسیاری در مورد خشونت پلیس دیده بودم ولی دیگر این صحنه که به عین شاهد آن بودم نه نوعی از خشونت بود و نه نوعی از تنبیه بدنی در زندان… این فقط یک رفتار حیوانی بود که من را به یاد حمله های دسته ای از شغال ها یا کفتارها در جنگل می انداخت!!!
هجوم زندانبان ها به دو زندانی و ضرب و شتم آنها به طور وحشیانه و زیر پا انداختن آنها و با ضربات پا به سر این دو زندانی کوبیدن به گونه ای که انگار این رفتار آنها را ارضاء می کرد. آنها برای رسیدن به دو زندانی انگار با هم مسابقه داشتند و همدیگر را به عقب هول می دادند گویی برای این دسته شغال ها ضیافتی به راه افتاده بود و از تمام قسمت های زندان شغال ها به سمت این دو زندانی هجوم می آوردند. صدای نعره های بلند آنها تمام سالن اصلی زندان را گرفته بود کسی بی نصیب نماند. جدا از رئیس زندان، معاون زندان (امیریان)، رئیس بند دو (حسن مهدی فر)، رئیس بند قرنطینه (گودرزی)، رئیس گارد زندان ( زلف علی)، معاون پیگیری زندان (میرزایی) و رئیس یگان حفاظت در آنجا حاضر بودند. بعد از حدود ٢٠ دقیقه ای که آنها می زدند و آن دو زندانی فریاد می کشیدند اما فایدهی نداشت دریغ از رحم و مروتی در وجود آنها…!!!
صدای فریاد قطع شد و برای آنها چه اتفاقی افتاد که دیگر حتی صدای آنها هم در نمی آمد نمی دانم…!!! به هر حال آنها از حال رفته بودند…
بعد از بازگشت رئیس زندان به اتاق طبق معمول تهدیدها شروع شد که اگر خبری از این اتفاق به بیرون درز کند مسعود حتما با تو برخورد خواهم کردچون فقط تو در آنجا بودی و از ماجرا با خبری و در ادامه همچنان اعلام کرد که خروج من از بند ممنوع می باشد حال با وجود تهدید رئیس زندان نتوانستم سکوت کنم. در میان گرفتاری های خود که حتی از کمترین حقوق یک زندانی که تماس با خانواده اش می باشد و یا مطالعه کتاب که ورود به آنجا هم ممنوع می باشد یا درمان زندانی بیمار در مراکز درمانی خارج از زندان و ملاقات با خانواده که به دلیل جلوگیری از خروج من از بند این حق هم از بنده صلب شده نمی توانم در مقابل این رفتار گماشته شده از سوی حکومت با زندانیان سکوت کنم، بار دیگر کرامت انسانی و حقوق بشر اسلامی که سید علی خامنه ای از آن سخن می گوید به مشت و لگدهایی تبدیل شد و بر بدن یک انسان فرود آمد و حقوق شهروندی که برادران لاریجانی در قوه قضاییه از آن سخن می گویند به باتوم تبدیل شد و هاشور زد بر پشت انسانی بی دفاع… هنوز این خبر کامل به گوش شما نرسیده باید بگویم که متاسفانه یک زندانی دیگر هم هم اکنون در معاونت حفاظت اطلاعات زندان زیر ضربات باتوم و شوکر توسط ریاست حفاظت اطلاعات (مردی) و پرسنل او از جمله جلاد بزرگ مضارع فریاد بر آسمان بلند کرده و این اتفاقات ناگوار و غیر بشری هر روز و هر لحظه در زندان گوهردشت در حال وقوع می باشد. در حالی که جمهوری اسلامی در مجامع بین المللی حرف از حقوق بشر می زند و تمام گزارش های شما را کذب می داند… سیاسیون به جای سخن گفتن از نقض حقوق بشر در کشورهای دیگر باید نگاهی هم در داخل کشور بیندازند و شاید هم به صلاح آنها نیست…!!! و هیچ صحبتی نمی توان کرد جز اینکه ظلم و ستم تا مغز و استخوان این حکومت دیکتاتوری رخنه کرده است.
مسعود عرب چوبدار زندانی سیاسی زندان گوهردشت (رجایی شهر کرج)
«قطعنامه سندیکاها و تشکل های مستقل کارگری» (به مناسبت اول ماه مه، دوازده اردیبهشت ۱۳۹۵)
اردیبهشت ۷, ۱۳۹۵
«قطعنامه سندیکاها و تشکل های مستقل کارگری»
(به مناسبت اول ماه مه، دوازده اردیبهشت ۱۳۹۵)
اول ماه مه (دوازده اردیبهشت ۱۳۹۵)، روز جهانی کارگر و روز اتحاد و همبستگی بین المللی کارگران، برای بیان خواست ها و مطالبات این طبقه، جهت بهبود شرایط کار و زندگی و رهایی از ستم و نابرابری اقتصادی و طبقاتی است. اول ماه مه همچنین روز فریاد مشترک تمامی کارگران در سرتاسر گیتی علیه بیداد و بهره کشی سرمایه است.
در چنین روزی، کارگران در سرتاسر دنیا از جمله به مقابله با سیاست های ضدکارگری و نئولیبرالیستی سرمایه داری جهانی و فرمول های خانمان برانداز آن برمی خیزند و نارضایتی و اعتراض خود را نسبت به این سیاست ها اعلام می کنند. در روز جهانی کارگر، بیش از هر زمان دیگری لزوم اتحاد و همبستگی طبقاتی کارگران احساس می شود و به ضرورتی حیاتی و اجتناب ناپذیر تبدیل می گردد.
کارگران ایران، امسال نیز در شرایطی به استقبال اول ماه مه، روز جهانی کارگر می روند که گرانی افسار گسیخته و فزاینده دیگر رمقی برای کارگران باقی نگذاشته است. سرمایه داری در ایران، درهماهنگی با سرمایه بحران زده جهانی و نهادهای مالی و واسطه ای آن، همچون “سازمان تجارت جهانی”، “صندوق بین المللی پول” و “بانک جهانی”، در جهت تامین شرایط مطلوب برای انباشت و سود آوری سرمایه، کارگران را به شدیدترین شکل ممکن استثمار می کند و به بیکاری، فقر و فلاکت میکشاند. سفره کارگران امروزه بیش از هر زمان دیگر خالی است و آنان مجبورند برای سیر کردن خود و فرزندانشان به هر دری بزنند و ساعت ها کار اضافی را به جان بخرند. سرمایه همچنین همه ی تلاش خود را به کار می برد تا حتی المقدور بار بحران های دامن گیر و کمرشکن خود را در سرتاسر گیتی بر دوش ما کارگران بگذارد؛ تعیین حداقل دستمزد ۸۱۲ هزار تومانی در سال ۹۵ توسط “شورای عالی کار” که تا ۴ برابر زیر خط فقر و در واقع به منزله تحمیل مرگ تدریجی بر خیلِ عظیمی از کارگران است؛ وعدم پرداخت به موقع دستمزدها در ابعادی فراگیر و گسترده؛ نهادینه کردن شرکت های پیمانکاری و واسطه ای در بخش های وسیعی از مراکز کار و تولید و صنایع بزرگ و متوسط دولتی و غیردولتی و در همین رابطه نابودی کامل امنیت شغلی اکثریت قریب به اتفاق کارگران با رواج قراردادهای موقت و سفید امضا، به تعطیلی کشاندن بسیاری از کارخانه ها، کارگاه ها و معادن کشور همراه با اخراج و بیکارسازی های گسترده کارگران عمدتا به دلیل زیاده خواهی ها و حرص و ولع پایان ناپذیر صاحبان سرمایه، رشد فزاینده حوادث کار و در واقع تبدیل مراکز کار و تولید به قتلگاه کارگران، غارت مضاعف دسترنج کارگران از راه های مختلف از جمله قطع سوبسید کالاهای اساسی مانند نان، آب، برق، گاز و …، چپاول صندوق تامین اجتماعی و بازنشستگی و ناکارآمدی این صندوق ها در قبال کارگران … و موارد متنوع و بیشتری از این دست، تنها نمونه هایی از این تهاجم لجام گسیخته و طبقاتی و وضعیت اسفناک ما کارگران را به نمایش می گذارند.
به این سیاهه البته باید تبعیض جنسیتی و ستم و استثمار مضاعف نسبت به زنان و کارگران مهاجر، بی کاری جوانان و گسترش کار کودکان، فقدان آزادی های دموکراتیک و سیاسی و امنیتی کردن هر شکلی از اعتراض و حق طلبی کارگران که برای پیگیری خواست ها و مطالبات این طبقه صورت می گیرد، ممنوعیت ایجاد تشکل های مستقل کارگران و یورش به معدود تشکل های کارگری موجود، احضارهای مکرر کارگران و فعالان کارگری و تهدید، دستگیری و زندانی کردن آنان به بهانه های مضحک و نخ نمایی چون “اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی” و … امثال آن را نیز اضافه نمود.عوامل سرمایه به ویژه در یکی ـ دو ساله اخیر شمشیر را از رو بسته و همه هم و غم خود را بکار گرفته اند تا هر خواست و مطالبه کارگری و هر اعتراض حق طلبانه ای را که از سوی کارگران برپا می شود با توسل به زور و تهدید و دستگیری و زندان پاسخ گویند و فعالین آن را به بند کشیده، به کنج زندان ها بفرستد.
بدون شک ما کارگران در مقابل چنین وضعیت بغایت غیر انسانی و گسترش روزافزون فقر و سیه روزی در جامعه سکوت نمی کنیم و اجازه نخواهیم داد که بیش از این حق حیات و هستی مان را به نابودی بکشند. ما کارگران تولید کنندگان اصلی رفاه و ثروت در جامعه هستیم و برخورداری از یک زندگی انسانی، مطابق با بالاترین استانداردهای حیات بشری را حق مسلم خود می دانیم و برای تحقق آن تمامی موانع پیش روی را با برپایی تشکل های مستقل از دولت و کارفرما و با اتکا به قدرت همبستگی و اتحاد کارگری و طبقاتی مان از سر راه بر خواهیم داشت. ما کارگران اجازه نخواهیم داد که همچون گذشته توافق های سرمایه داری جهانی و داخلی برای بهره کشی از نیروی کار ارزان و غارت دسترنج و حاصل ما کارگران، قرین موفقیت گردد و ما را همچنان در فرودستی باقی بگذارد.
در این راستا، ما سندیکاها و تشکلهای امضا کننده زیر، متحد و یکصدا مطالبات و نقطه نظرات خود را بدین شرح اعلام می داریم:
۱ــ در حالی که خط فقر سه و نیم میلیون تومان در ماه است، تعیین حداقل دستمزد اعلام شده از سوی “شورای عالی کار” (۸۱۲ هزار تومان) در واقع به منزله تحمیل فلاکت بیش تر به کارگران و خانواده های آنان می باشد. ما همچنین، عملکرد این “شورا” که در طول سالیان گذشته همواره در راستای منافع کارفرمایان و صاحبان سرمایه و بر ضد کارگران بوده است را محکوم می کنیم. ما کارگران اعتقاد داریم که تعیین دستمزدهای عادلانه تنها از طریق نمایندگان واقعی کارگران در تشکل های مستقل کارگری و با پشتوانه وسیع توده کارگران امکان پذیر خواهد بود.
۲- دستمزدهای پرداخت نشده و معوقه کارگران باید فوراً و بی هیچ عذر و بهانه ای پرداخت شوند وعدم پرداخت آن ها میبایست به مثابه جرم قابل تعقیب، مورد پیگرد قضائی قرار گیرد. ما کارگران خواهان پرداخت فوری و بدون قید و شرط دستمزدهای معوقه کارگران و خسارت های ناشی از آن هستیم.
۳- قراردادهای موقت و سفید امضای کار، فقدان امنیت شغلی و وجود شرکت های پیمانکاری و واسطه ای؛ حوادث، بیماری ها و سوانح مرگبار ناشی از فقدان ایمنی و بهداشت کار، به ویژه در بخش های ترابری، معادن و ساختمان سازی،همواره از معضلات و مشکلات توان فرسای کارگران در کشور بوده است. ما کارگران ضمن اعتراض به چنین وضعیت ناگواری، خواهان برچیده شدن قراردادهای موقت و سفید امضا، حذف شرکت های پیمانکاری و واسطه ای، قرار گرفتن کلیه کارگران شاغل از کارگاههای کوچک گرفته تا کارگران مناطق آزاد، تحت پوشش کامل قانون کار و اجرای فوری بیمه کارگران ساختمانی و در یک کلام پایان دادن به شرایط سخت و زجرآور کار در مراکز و محیط های کار و تولید هستیم.
۴- ما کارگران به ویژه درشرایط تورم و گرانی روزافزون کالاهای اساسی درجامعه، اِعمال برخی سیاست های معروف به ریاضت اقتصادی همچون رها سازی قیمت ها و حذف سوبسیدها، اخراج و بیکار سازی کارگران با بهانه ها و ترفندهایی چون تعدیل نیرو و خصوصی سازی، مقررات زدایی از حقوق کار و نابودسازی برخی از دستاوردهای چند ده ساله حقوق کارگری و تعرض ضد کارگری به قانون کار و … را محکوم نموده و خواهان پایان بخشیدن به این قبیل سیاست های اسارت آور و ضد عدالت اجتماعی هستیم.
۵- ما خواهان برخورداری تمامی بازنشستگان از یک زندگی مرفه و رفع هرگونه تبعیض و نابرابری در پرداخت مستمری و حقوق و مزایای این بخش از کارگران می باشیم. ما کارگران همچنین خواهان بیمه ی درمان رایگان هستیم.
۶- اخراج و بیکارسازی کارگران به هر بهانه ای باید متوقف گردد و تمامی کسانی که بیکار شده و یا به سن اشتغال رسیده اند می بایست تا زمان اشتغال به کار از بیمه بیکاری مکفی، متناسب با استانداردهای امروزی جوامع بشری برخوردار شوند.
۷ـ ما کارگران خواهان برابری کامل حقوق زنان و مردان در تمامی شئونات زندگی اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و خانوادگی و محو کلیه قوانین تبعیض آمیز علیه آنان می باشیم.
۸- بیمه های تأمین اجتماعی اگر قرار باشد که به نحو مطلوبی از آن استفاده شود می بایست که به دست نمایندگان منتخب و واقعی خود کارگران و مردم زحمتکش جامعه اداره شود. ما کارگران خواهان برخورداری همه آحاد کارگر و زحمتکش جامعه از امکانات و مزایای بیمه های تأمین اجتماعی هستیم.
۹- ما کارگران سرکوب و کارشکنی و عدم به رسمیت شناختن حقوق سندیکاهای کارگری و تشکل های مستقل کارگری را محکوم کرده و خواستار تشکیل سندیکاها و تشکل های مستقل کارگری و رعایت حقوق بنیادین کار، به ویژه مقاوله نامه های ۸۷ و ۹۸سازمان بین الملی کار دایر بر “آزادی ایجاد تشکل های مستقل” و “عقد قراردادهای دستجمعی” هستیم. و دادخواهی و شکایت کارگران را در این باره به نهادها و سازمان های بین الملی حق مسلم تمامی کارگران می دانیم.
۱۰- برخورداری از حق ایجاد تشکل های مستقل کارگری و حق اعتراض، اعتصاب، تجمع، تحصن، راهپیمایی و حق آزادی بیان و نشر … امروزه جزء حقوق اولیه و انکارناپذیر کارگران و همه ی آحاد مردم در سرتاسر دنیاست. ما کارگران خواهان برخورداری از تمامی این حقوق و مطالبات بوده و آن ها را در ردیف حقوق مسلم و خدشه ناپذیر خود می دانیم.
۱۱- ما خواهان پایان دادن به برخوردهای امنیتی و قطع فوری و بدون قید و شرط هر گونه اعمال فشار، پرونده سازی و صدور احکام قضایی علیه کارگران و فعالان کارگری، مدنی و اجتماعی و به طور مشخص منع تعقیب، تهدید، احضارهای مکرر، بازداشت و زندانی کردن این کارگران و فعالین از جمله اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد، سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، سندیکای کارگران ساختمانی و نقاش استان البرز،کارگران معادن بافق، دورود، خاتون آباد و کارگران پتروشیمی و عسلویه و … تحت عناوین و بهانه هایی چون «تبلیغ علیه نظام»، «اقدام علیه امنیت ملی»، «تجمع به قصد تبانی» و … می باشیم. ما همچنین خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط همه کارگران، فعالان کارگری و معلمان زندانی از جمله بهنام ابراهیم زاده، محمد جراحی، جعفر عظیم زاده، رسول بداغی، اسماعیل عبدی، محمود بهشتی لنگرودی، علی اکبر باغانی وفرزاد مرادی نیا و منع تعقیب و لغو احکام صادره علیه ابراهیم مددی، رضا شهابی، داود رضوی، واله زمانی،علی نجاتی، محمود صالحی، عثمان اسماعیلی، جمال میناشیری، هادی تنومند، قاسم و ابراهیم مصطفی پور و محمد کریمی ، جلیل محمدی و دیگر کارگران هستیم.
۱۲- ما کارگران، نه تنها تشکل های دست ساز و همسو با دولت و کارفرما همچون خانه کارگر، شوراهای اسلامی کار و انجمن های صنفی را نمایندگان واقعی کارگران ایران نمی دانیم بلکه به رسمیت شناختن این تشکل ها همچون خانه کارگر (شوراهای اسلامی کار) در WFTU و تلاش برای عضو کردن تشکل غیر کارگری موسوم به “مجمع عالی نمایندگان کارگران ایران”، در ITUC را محکوم نموده و به عضویت در آوردن این قبیل تشکل های دست ساز و فرمایشی در این نهادها را به منزله باز کردن راه برای سرکوب هر چه بیشتر سندیکاها و تشکل های مستقل کارگری در ایران محسوب می کنیم.
۱۳- پدیده کار کودک به شکل غیر قابل تصوری در حال افزایش و گسترش است. کار کودکان باید ممنوع اعلام گردد و هر طرحی برای رسمیت بخشیدن به این پدیده نامیمون، تحت هرعنوان و بهانه ای می بایست ملغا شده و محکوم گردد. همه ی کودکان مطابق منشور بین المللی حقوق کودک باید جدا ازموقعیت اقتصادی و اجتماعی والدین و نوع جنسیت و وابستگی های ملی، نژادی، مذهبی و … از امکانات تحصیلی و آموزشی، رفاهی و بهداشتی رایگان و برابر برخوردار باشند.
۱۴- ما خواهان رفع هر گونه تبعیض و بی عدالتی نسبت به کارگران مهاجر به ویژه کارگران افغان در ایران و نیز سایر کارگران مهاجر در سراسر جهان می باشیم.
۱۵- ما به همراه عموم کارگران ایران و جهان سیاست های جنگ افروزانه و تجاوز کارانه علیه کشورها را محکوم کرده و خواهان برقراری صلح و امنیت در منطقه و جهان و دفاع از منافع عمومی و آزادی و رفاه و پیشرفت مردم ایران و منطقه و جهان هستیم.
۱۶- همه کارگران، معلمان و پرستاران که به خاطر احقاق حقوق و مطالبات خود از کار اخراج یا بازداشت و یا زندانی شده اند باید بدون قید و شرط و با احراز شرایط قبلی کار، همراه با خسارت ایام اخراج و زندان به کار سابق خود باز گردند.
۱۷-اول ماه مه، روز جهانی کارگر باید تعطیل رسمی اعلام شده و در تقویم رسمی کشور گنجانده شود. ما خواهان لغو هرگونه محدودیت در برگزاری مراسم این روز جهانی هستیم.
کارگر متفرق هیچ چیز، کارگر متحد همه چیز!
کارگران جهان متحد شوید!
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
سندیکای کارگران ساختمانی و نقاش استان البرز
کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
اردیبهشت ۱۳۹۵
هادى حیدرى با پایان دوران محکومیت آزاد شد
روز سه شنبه ٧ اردى بهشت هادی حیدری، کاریکاتوریست، با پایان دوران محکومیت، از زندان اوین آزاد شد.
بنابه به گزارش سایت خبرى نگاه، هادى حیدرى، کاریکاتوریست، با پایان دوران محکومیت، از زندان اوین آزادشد.
گفتنى است، وى از دوران دبستان به مقولۀ هنر علاقهمند شد و کلاس اول راهنمایی بود که با دیدن مجله طنز و کاریکاتور در دست یکی از همکلاسیهایش، با هنر کاریکاتور آشنا شد. از این تاریخ بود که تلاش کرد با ارسال آثارش به نشریات تخصصی این حوزه فعالیت خود را شروع کند. سرانجام در سال ۱۳۷۳ بعد از چند مرحله ارسال کارهایش به مجله گل آقا به مدیریت کیومرث صابری فومنی از طرف این موسسه دعوت به همکاری شد و از همان سال فعالیت مطبوعاتی خود را آغاز کرد.
تا اوایل سال ۱۳۷۷ در گل آقا بود و همزمان به کار در نشریات دیگر نیز ادامه میداد و در همین سال رتبه دوم کاریکاتور را در دومین جشنواره نشریات دانشجویی کسب کرد. در پی گسترش فضای مطبوعاتی و آزادی رسانهها در دوران ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی وارد فعالیت در روزنامههای آن زمان شد و در این دوره به عنوان کاریکاتوریست با روزنامههایی چون جامعه، نشاط، عصر آزادگان، آفتاب امروز، یاس نو و هفتهنامه عصرما همکاری کرد. او در سالهای بعد به عنوان مدیر هنری و دبیر طرح و کاریکاتور روزنامههای مشارکت (۱۳۷۸)، نوروز (۱۳۸۰-۱۳۷۹)، وقایع اتفاقیه (۱۳۸۲)، اقبال (۱۳۸۴-۱۳۸۳)، اعتماد ملی (۱۳۸۸-۱۳۸۴)، بهار (۱۳۸۹-۱۳۸۸) و پول (۱۳۸۹-۱۳۸۸) به فعالیت مطبوعاتی خود ادامه داد. حیدری در فاصلۀ سالهای ۱۳۸۸ تا ۱۳۸۹ در مقام سردبیر مجلۀ کمیک استریپ «جدید» را مدیریت کرد و از سال ۱۳۸۹ بدین سو به عنوان دبیر سرویس طرح و کاریکاتور روزنامه شرق مشغول به کار بوده است.
حیدری در سال ۱۳۸۲ کاریکاتوری از سیدمحمد خاتمی رییس جمهوری وقت کشید و آن را در جریان یک مراسم رسمی به او تقدیم کرد. پس از انقلاب ۱۳۵۷ این نخستین بار بود که کاریکاتور یک روحانی در مراسمی رسمی به نمایش درمیآمد.
او همچنین داور بخش کاریکاتور یازدهمین جشنواره مطبوعات ایران، داور بخش کاریکاتور دوازدهمین جشنواره مطبوعات ایران، و داور بخش کاریکاتور سومین جشنواره مطبوعات شهری، داور بخش کاریکاتور سومین جشنواره نشریات دانشجوئی، ششمین و هفتمین جشن تصویر سال و عضو فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران (آی اف جی) بودهاست.
هادی حیدری در سال نود و دو، برنده جایزه روزنامه نگاری “امید” از طرف بنیاد زنده یاد دکتر مهدی سمسار شد.
حیدری در عرصۀ وب هم از جمله چهرههای فعال است. او در سال ۱۳۸۲ وبسایت شخصی خود را با نام «هادیتونز» راهاندازی کرد. سایتی که به فاصلۀ کوتاهی از آغاز فعالیت، به یکی از مهمترین وبسایتهای فارسیزبان در زمینۀ کارتون تبدیل شد.
هادیتونز به فعالیت در عرصۀ وب ادامه داد و بعدها با پیوستن سه کارتونیست دیگر به نامهای یحیی تدین، حسن کریمزاده و کیوان زرگری به شکلگیری حلقه و وبسایت «پرشین کارتون» منجر شد. این وبسایت بعد از بازداشت دوم هادی حیدری در پاییز ۱۳۸۹، توسط نیروهای امنیتی از دسترس خارج شد.
تا کنون کتاب «ادبیات کاریکاتور ایران در عصر اصلاحات»/ نشر روزنه و کتاب «مجموعه کارتون ها و کاریکاتورهای هادی حیدری» / نشر نظر از حیدری منتشر شده است.
.هادی حیدری پس از دستگیری و بازداشت در دفتر روزنامه شهروند، برای گذراندن دوران محکومیت به مدت یک سال به زندان اوین منتفل شد. اتهام وی ، تبلیغ علیه نظام از طریق انتشار کارتون و کاریکاتوردر مطبوعات، ذکر شده است.
نامه رمضان احمد کمال از زندان گوهردشت کرج
اینجانب رمضان احمد کمال در سال ١٣٨٧ در ماکو دستگیر شدم در حالی که چند گلوله خورده بودم و مرا به رگبار بسته بودند…در همان وضعیت مرا به زندان و با حداقل رسیدگی پزشکی مرا به سلول انفرادی بردند در حالی که از ناحیه پا، کمر، صورت و دست زخمی شده بودم در حالیکه من هیچ واکنشی نشان نداده بودم و هیچگاه مسلح نبودم. تنها جرم من هواداری از سازمان های کردی بودو مدتها بدون هیچ رسیدگی و معالجه ای در سلولهای انفرادی زندان ارومیه بودم و به همین دلیل بعد از چند ماه عدم رسیدگی، در حالیکه وضعیتم به وخامت گرانیده بود اجبارا مرا به بیمارستان فرستادند که دکتر بیمارستان تعجب می کرد که چرا تا به حال تو را به بیمارستان نیاورده اند…؟؟؟ تمام بدنم را عفونت گرفته بود و داشتم با مرگ دست و پنجه نرم می کردم و دکتر هم چندان امیدوار نبود.
بعد از مدتی بدون هیچ درمان جدی مرا به زندان و سپس به زندان قزوین تبعید کردند. در زندان قزوین علاوه بر عدم رسیدگی با انبوه توهین ها و تحقیرها مواجه شدم. پس از مدتی از آنجا هم به زندان رجایی شهر منتقل شدم. آنجا هم به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفتم و در حالیکه هیچ حقی برای من قائل نبودند و وقتی هم به دلیل وضعیت وخیم من، مرا به بیمارستان فرستادند با یک جراحی سوری و کینه توزانه … دست راستم را هم کاملا فلج کردند… حال هم هر چه قدر تلاش می کنم برای معالجه دستم که خودشان با عمل غیر مسئولانه، از کار انداخته اند هیچ اقدامی نمی کنند و بعضا هم با انتقال به بیمارستان و تجویز چند مسکن عملا هیچ کاری نمی کنند و تازه مورد ضرب و شتم و توهین هم قرار می دهند… لذا از همه مجامع حقوق بشری مصرانه درخواست کمک و استمداد دارم.
رمضان احمد کمال – زندان گوهردشت (رجایی شهر کرج)
جلوگیرى مردانى از اعزام رسول حردانى به بیمارستان
امروز دوشنبه ٧ اردى بهشت ماه ١٣٩۵ مردانی رییس زندان مانع از اعزام به بیمارستان رسول حردانى شد.
بنابه گزارش رادیو فرشته، درحین اعزام به بیمارستان از مامورین خواست بدون در نظر گرفتن شرایط و بیمارى رسول اورا به زندان برگرداند.
گفتنى است، حکم اعزام به بیمارستان را دادستان امضا کرده است .
ﺍﻣﺸﺐ ﻫﺸﺘﻤﻴﻦ ﺳﺎﻝ ﺯﻧﺪﺍﻧﻢ ﺭﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻢ ٨ ﺳﺎﻝ ﺩﺭﺩ ﻭ ﺭﻧﺞ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻡ
ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﮑﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﻬﺮﺍﻡ ﺭﻭ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﮐﺮﺩﻥ
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺭﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ ﺣﺎﻟﻢ ﻣﺜﻞ ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻝ ﻣﯿﺸﻪ ﮐﻪ ﺧﺒﺮ ﺍﻋﺪﺍﻣﺶ ﺭﻭ ﺑﻬﻢ ﺩﺍﺩﻥ
ﺍﻻﻥ ﺳﻪ ﺳﺎﻟﻪ ﻧﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻭ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﺼﺎﺩﻓﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺍﺯ ﮐﺮﺝ ﺑﺮﺍﺷﻮﻥ ﭘﯿﺶ ﺍﻭﻣﺪ
ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺳﺨﺘﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﺩﺭﻡ
ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺗﺸﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮐﻪ ٨ ﺳﺎﻟﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﻭ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻭ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺩﺭﻩ
ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻧﺤﻮﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺗﻮﻧﺴﺘﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺯﺣﻤﺖ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﺗﺸﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ
ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﺳﺎﻝ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﻗﻊ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﺎﺷﻢ ﯾﺎ ﻧﻪ ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻝ ﺭﻭ ﻣﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻧﺎ ﺍﻣﯿﺪ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﺷﺪ
ﺑﺮ ﻋﮑﺲ ﺍﯾﻦ ﺷﻌﺮ :
ﺧﻮ ﮐﺮﺩﻩ ﻗـﻔـﺲ ﺭﺍ ﻣـﯿـﻞ ﺭﻫـﺎ ﺷﺪﻥ ﻧﯿﺴﺖ
:::::::::::::::: ﺷﻌﺮ ﭘﺎﯾﯿﻨﯽ ﺭﻭ ﺑﺸﺘﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ::::::::::::::::::
ﺧﻮ ﮐﺮﺩﻩ ﻗﻔﺲ ﺭﺍ ﻣﯿﻞ ﺭﻫﺎ ﺷﺪﻥ ﻫﺴﺖ
ﺷﻬﺮﺍﻡ ﺍﺣﻤﺪﯼ
وحید صیادی به بند هشت اوین منتقل شد
روز دوشنبه ٧ اردى بهشت ماه ١٣٩۵وحید صیادى به بند هشت زندان اوین منتقل شد.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، وى امروزبه اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام از ندامتگاه کرج به بند هشت اوین منتقل گردید.
گفتنى است، که در تابستان سال گذشته به اتهام توهین به مقدسات در فضای مجازی توسط پلیس سایبری ایران دستگیر شده بود، امروز نیزبه اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام از ندامتگاه کرج به بند هشت اوین منتقل گردید، وی در مهرماه سال گذشته توسط وزارت اطلاعات دستگیر و به مدت یکماه در بازداشتگاههای این وزارتخانه مورد بازجویی بوده است پس از آن به زندان کرج ( بعلت سکونت وی در کرج)و سپس به زندان اوین منتقل میگردد .
آخرین وضعیت رمضان احمد کمال در زندان رجایى شهر
صبح دوشنبه ٧اردى بهشت اعلام شد که رمضان احمد برای اعزام به بیمارستان جهت مداوا به زیر هشت مراجعه کند , همبندیان وی را روی یک صندلی نشانده و به زیر هشت بردند . اما در آنجا ماموران گفتند که شما بروید ما خودمان او را تا آمبولانس منتقل میکنیم , ولی به جای آمبولانس نامبرده را به اطاق رئیس بند برده که در آنجا مردانی رئیس زندان منتظرش بود . به او میگوید جلو بیا ببینم مشکل تو چیست ؟ رمضان به سختی از روی صندلی بلند میشود در همان زمان مردانی با فحش و بد وبیراه به او میگوید که فلان فلان شده تمارض میکنی , تو هیچ مشکلی نداری و او را از اطاق بیرون میکند وی دست به دیوار به سمت سالن میآید که با شدن نقش بر زمین میشود و زندانیان او را با همان حال به سلولش منتقل میکنند .
حسن فرجی ٣١ ساله در انتظار اعدام
امروز ۶ اردى بهشت ١٣٩۵ حسن فراحى زندانى سیاسى زندان ارومیه ٣١ ساله در انتظار حکم اعدام است.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، این زندانی که۵ سال پیش توسط مأموران اطلاعات بوکان دستگیر شد، پس از ١۴ ماه اجازه ملاقات با خانوادهاش را پیدا کرد.
گفتنى است، خانواده این زندانی سیاسی بعد از دیدار با وی گفتند قاضی پرونده، حسن فرجی را ’ضد انقلاب’ و ’ اخلالگر’ نامیده و گفته است ’قطعا اعدام سزاوار وى است.
صدور حـکم دادگاه تجدیدنظر آتنا فــرقدانی
حکم دادگاه بدوی موکلم بانو آتنـــا فرقدانی در دادگاه تجدیدنظر شکسـت.
قضـات ارجـمند و عادل شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر استان تهران، با تعــدیـــل حکم دادگاه بدوی، زمینه بازگشت بانو آتنا فرقدانی دانشجوی نخبه و هنرمند (نفر نخست مقطع کارشناسی ارشد) را به جامعه و زندگی عادی فراهم نمودند.
برابر حکم دادگاه تجدیدنظر، موکلم از اتهام اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور، تبــرئــه و٣ سال حبس وی نیز به اتهام توهین به مقام معظم رهبری، به مدت ۴ سال تعلیق شد. همچنین، محکومیت ٩ ماه حبس ایشان به اتهامهای: توهین به ریاست جمهور فعلی، توهین به نمایندگان مجلس شورای اسلامی و توهین به ماموران بند ٢ الف زندان اوین به جزای نقدی تبدیل گردید و در خصوص اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران نیز محکومیت ١٨ ماه حبس موکلم در دادگاه بدوی عینا تایید شده است.
بنابراین، با توجه به اینکه محکومیت ١٨ ماه حبس موکلم بانو آتنا فرقدانی در تاریخ ٢٢ اردى بهشت ١٣٩۵ پایان مییابد، به زودی شاهد آزادی ایشان خواهیم بود.
ضمن تشکر از قضات ارجمند و عادل شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر استان تهران، شایسته است از مردم شریف ایران که همواره پیگیر وضیعت موکلم بودند و در این خصوص صمیمانه ابراز همدردی مینمودند، سپاسگزاری کرده و آزادی قریب الوقوع وی را پیشاپیش به مردم بزرگوار ایران و خانواده محترم ایشان تبریک عرض میکنم.
با تقدیم احترام محمد مقیمی وکیل پایه یک دادگستری و کارشناس ارشد حقوق بشر
هشدار نسبت به وخامت حال رمضان احمد زندانى سیاسى کرد سوریه
ما زندانیان سیاسى سالن ١٢ گوهر دشت نگرانى
عمیق خود را نسبت به وخیم شدن حال همبندیمان رمضان احمد اعلام میداریم، مسئولین زندان هرز گاهی برای رفع مسئولیت او را به بهداری برده و یک آمپول و سرم به او میزنند که خود این عمل هم نوعی شکنجه برای او است. زیرا چنان مورد تحقیر و توهین قرار میگیرد که نه تنها اثر مسکنی ندارد بلکه باعث آزار وی نیز میشود. از این رو از تمام مراجع مدافع حقوق بشری درخواست میکنیم اقدامی عاجل نسبت به مداوای نامبرده نمایند تا همچون دیگر همبندیان ما که در این بند به طرق مختلف شهید شده اند به چنین سرنوشتی دچار نشوند.
زندانیان سیاسی سالن ۱۲ گوهردشت
۶اردى بهشت ١٣٩۵
۱۸ماه حبس، حکم نهایی #آتنا_فرقدانی
امروز ۵ اردى بهشت ١٣٩۵ دادگاه تجدید نظر حکم زندان آتنا فرقدانی را کاهش داد.
به گزارش سایت خبرى نگاه به نقل از زیتون، با صدور حکم نهایی مدت حبس این کاریکاتوریست را از ۱۲ سال و ۹ ماه حبس به ۱۸ ماه کاهش داد. با توجه به حکم نهایی و با در نظر گرفتن مدت بازداشت، فرقدانی آذر ماه امسال آزاد خواهد شد.
در همین رابطه پدر این زندانی سیاسی به گزارشگر تارنگار حقوق بشر در ایران اعلام کرد که هیچ حکمی به وکیل و یا خانواده وی اعلام نشده است.
در خرداد ماه ۱۳۹۴ شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی، آتنا فرقدانی را با سه اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی»، «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و «توهین به رهبری، رییس جمهوری، نمایندگان مجلس و ماموران بند ۲ الف سپاه در حین بازجوییاش» به ۱۲ سال و ۹ ماه حبس محکوم کرده بود.
بیانیه از زندان گوهردشت کرج به مناسبت اول ماه مه روز جهانی کارگر
به گزارش کانون حمایت از خانواده جان باختگان و بازداشتی ها ، تعدادی از زندانیان سیاسی و عادی زندان رجایی شهر در آستانه فرارسیدن روز جهانی کارگر بیانیه ای صادر کردند.
در این بیانیه ضمن ارج نهادن به روز جهانی کارگر و روز معلم از فراخوان جعفر عظیم زاده و اسماعیل عبدی حمایت شده است.
متن این بیانیه به قرار زیر می باشد:
در آستانه فرارسیدن اول ماه مه، روز جهانی کارگر که تقارن جالبی با روز معلم دارد، ضمن ارج نهادن به این دو مناسبت و با استقبال از فراخوان مبتکرانه آقایان جعفر عظیم زاده و اسماعیل عبدی مبنی بر دعوت از تمامی تشکلها، سندیکاهای صنفی کارگران، معلمان و اعضا و گروهها و افراد آزادیخواه و معترض برای حمایت از خواستهای برحق جنبش مشترک کارگران و معلمان، که بطور واقعی خواستهایی همگانی است، تاکید داریم که موفقیت این حرکت به حق اعتراضی منوط به همیاری و نیروی محرکه کارگران، معلمان و تمامی زحمتکشان مبارزی میدانیم که با پتانسیل عظیم خود می روند برای ساختن تغییراتی بنیادی برای داشتن زندگی ای شایسته انسان.
اینک ضمن گرامیداشت یاد و خاطره عزیزان از دست رفته شاهرخ زمانی، کورش بخشنده، فرزاد کمانگر و دهها فعال کارگری و معلمان معترضی که در راه حقوق انسانها، بویژه کارگران و معلمان، از جان گذشتند، یادآور میشویم که بی گمان در مقطعی حساس از تاریخ مبارزات آزادیخواهانه و عدالت طلبانه خود قرار داریم.
در شرایطی که بی تدبیری حاکمان در عرصه امور داخلی و ماجراجویی های آنان در منطقه پرآشوب خاورمیانه، سبب ایجاد شرایط بحرانی در اقتصاد و معیشت اکثر ایرانیان خصوصا کارگران و معلمان گردیده است. و متاسفانه شاهد آنیم که حاکمیت به جای تدبیر و چاره جویی برای رفع مشکلات مردم همچون گذشته بیش از بیش تمرکز بر قوای قهریه گذاشته است.
سرکوب اعتراضات و اعتصابات کارگران و معلمان و مردم معترض، مخالفت با هر گونه تلاش برای ایجاد تشکل در میان کارگران، معلمان و تشکلهای مستقل کارگری و غیرکارگری، تهدید و فشار همراه با بازداشت و زندانی کردن تعداد کثیری از فعالین کارگری و اجتماعی و حقوق بشری. و… همگی دال بر صحت هر چه بیشتر میلیتاریزه شدن حاکمیت است.
اما هر عقل سلیم و آزاداندیشی به سادگی در می یابد که این اوضاع و احوال دیری نمی پاید.
هم میهنان، مردم به ستوه آمده ایران!
ما زندانیان سیاسی و غیر سیاسی در بند، مجددا ضمن گرامیداشت روز جهانی کارگر و معلم بار دیگر بر خواستهای به حق کارگران، معلمان و مردم به جان آمده از فقر و این زندگی جهنمی پافشاری میکنیم:
١- خارج کردن اتهام “اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی کشور” و دیگر اتهامات امنیتی از پرونده مفتوح کارگران و معلمان معترض و همه اکتیویست های سیاسی و لغو احکام صادر شده زندان برای آنان.
٢- افزایش دستمزدها به بالای خط فقر
٣- بیمه درمانی و تحصیل رایگان برای همه
۴- افزایش حقوق بازنشستگان به بالای خط فقر و پرداخت بموقع آن
۵- اجرای قانون مشاغل سخت و زیان آور و امن شدن فوری محیط های کار
۶- پرداخت فوری حقوقهای معوقه کارگران، معلمان، بازنشستگان، پرستاران و حقوق بگیرانی که ماهها پرداخت حقوقشان به تعویق می افتد.
٧- زندگی شایسته برای تمام کودکان و برخورداری آنها از حق تحصیل رایگان و یک زندگی شاد
٨- برابری کامل زن و مرد
٩- لغو مجازات اعدام
١٠- رفع تبعیض حقوق کارکنان دولت
١١- رعایت مواد ١ و ۴١ قانون کار و نیز ماده ٢٠ اعلامیه حقوق بشر سازمان ملل متحد و مقاوله نامه های سازمان جهانی کار.
در پایان اعتراض خود را به ازدیاد فشار های نهادهای امنیتی اطلاعاتی بر تمام فعالین کارگری و اجتماعی در زندان و در بیرون از زندان از جمله بر روی آقایان محمود صالحی، رضا شهابی، داود رضوی، ابراهیم مددی، علیرضا بهشتی، محمد رضا آغوشی و بسیاری از فعالین کارگری و معلمان معترض و… اعلام میداریم.
ما از همه کارگران، معلمان، پرستاران، بازنشستگان، جمعیت عظیم بیکاران، خانواده های کارگری و همه محرومان جامعه میخواهیم در اول مه با اتحاد و همبستگی به میدان آیند تا ضمن دفاع از خواستهای برحق خود و برای دستیابی به یک زندگی بدور از بردگی و استثمار، خواستار آزادی فوری همه کارگران زندانی، معلمان در بند و زندانیان سیاسی شوند.
در آخر خوبست متذکرشویم که شنیده ایم افرادی معدود تحت عنوان فعال کارگری و معلم با تنگ نظری و خرده حسابهای شخصی، طی بیانیه ای تلاش کرده اند، حرکت ارزشمند دوستان همبندمان جعفر عظیم زاده و اسماعیل عبدی را که به راستی صدای اعتراض همه ما کارگران زندانی و زندانیان دربند را نمایندگی کرده اند، تحت عنوان اینکه اینها فرد هستند، و غیره، تخطئه کنند. اگر چه نتوانستند، در برابر حقانیت خواسته آنان سکوت کنند. این افراد چشمشان را بر این واقعیت بسته اند، که در شرایطی که خبری از حق تشکل و حق بیان آزاد عقیده نیست، و هر حرکت و اعتراضی در این راستا همانطور که دوستان ما جعفر عظیم زاده و اسماعیل عبدی اعلام کرده اند، با مهر اخلال در امنیت ملی کشور، با پیگرد و زندان روبرو میشود، حتی اگر یک نفر هم صدایش را بلند کند و در برابر این وضعیت قد علم کند، باید با حمایت وسیع و گرم ما کارگران، ما معلمان و ما مردم روبرو شود. این افراد میتوانستند سکوت کنند، اما این کار آنها چیزی جز تفرقه افکنی و به ضرر ما کارگران و ما زندانیان دربند نیست. اگر چه این نوع بحث ها ذره ای از حقانیت موضوع کم نکرده و کم هم نخواهد کرد.
برقرار باد اتحاد کارگران، معلمان و تمامی زحمتکشان ایران
گرامی باد اول ماه مه روز همبستگی کارگران و معلمان
امضاها
زندانیان با اتهامات سیاسی:
١- مهدی عظیمی
٢- محمد جراحی از زندان تبریز
٣- بهنام ابراهیم زاده
۴- زانیار مرادی
۵- رمضان احمد کمال
۶- وحید موسوی
٧- محمد ابراهیمی
٨- احمد کریمی
٩- ناصر حمیدی شهرابی
١٠ – ابراهیم پیروزی
١١- حمید نوروزی
١٢- مسعود عرب چوبدار
١٣ – رضا کاهی
١۴- حسن کاکاوند
١۵- ایرج حاتمی
١۶ – علیرضا فراهانی
زندانیان با اتهامات غیر سیاسی:
اسماعیل سفری
جواد انبار
سامان محمدی
شکرالله الله یاری
مجید عابدینی
حسین کریمی
خداداد حسنی
رضا قاسمی
محمد طاهری
سعید احمدی
مجید آسف خانی
علیرضا ناصر
اسد محمدی
آرش وصلی
شهاب افشار زاده
دانیال حسن یاری
سعید عباسپور
حسن حسین پور
رحیم نظری
ناصر بابایی
داود جهانگیری
فاضل دین پرور
احمد پوررنگ
احمد نیک نژاد
میر محمد موسوی
از زندان رجایی شهر
افشین بایمانی زندانی سیاسی زندان رجایی شهر کرج
۵اردى بهشت ١٣٩۵
کارگران برخیزید
چند رورزی بود که قلم به دست شدم تا روز کارگر را به کارگران زحمت کش کشورم که تقریبا تمام مردم ایران بدهکار آنها می باشد تبریک بگویم ولی انگار قلم نای حرکت روی کاغذ نداشت که چگونه می توان در شرایطی که کارگران وطنم از حداقل حقوق خود محروم و با هزاران درد و رنج دست و پنجه نرم می کنند به آنها تبریک گفت.
در کشوری که به اعتراف جنتی در همین نماز جمعه هر روز میلیاردها دلار دزدی می شود ولی کارگران مظلوم ما تنها درآمد آنها یک سوم خط فقر می باشد و تازه خیلی وقت ها حتی آن هم ماه ها به تعویق می افتد به آنها تبریک گفت من افشین بایمانی به جای تبریک در مقابل شما کارگران سر تعظیم فرو می آورم و احساس شرم می کنم که در وطنی که سرشار از نفت و گنج می باشد و من به آن تعلق دارم کارگرانش این چنین زیر پای آخوندهای کثیف له می شوند و مدافعان حقوق کارگران مثل همبندی قهرمانم شاهرخ زمانی در زندان توسط رژیم به طور مرموزی به قتل می رسند هیچ کاری نمی توانم بکنم و در چنین روزی وقتی روزنامه ها یا اخبار تلویزیون رژیم را نگاه می کنم که چگونه آخوندها و آقازاده هایشان مثل خوک وحشی به جان مردم افتاده اند و انها را نابود می کنند دلم به جان کارگران عزیزم هزار بار به درد می آید و هر روز صدها هزار بار لعن و نفرین کرده و تف می کنم بر چهره تمام کسانی که یکی به نام هنرپیشه، دیگری به نام استاد دانشگاه، آن یکی به نام اصلاح طلب، این یکی به فیلسوف و آن به نام ورزشکار و … تلاش می کنند تا چهره کریه آخوندها را بزک کنند.
در آخر در چنین روزی از تمام کارگران وطنم درخواست می کنم هر چه فریاد دارند بر سر دشمن اصلی و تاریخی خودشان یعنی آخوندهای مرتجع و هم پیمانان مماشات گر آنها بکشند و روز مبارک برای تمام کارگران ایران روز سرنگونی حکومت نحس آخوندی است و هر کسی در هر لباسی به هر شیوه ای بخواهد به شما کارگران القا بکند که می توان در حکومت آخوندی حتی به حداقل حقوق کارگران دست یافت هیچ شک و تردید نداشته باشید که چنین افرادی سرشان در آخور آخوندها می باشد. کارگران عزیزم در چنین روزی که روح شاهرخ زمانی بزرگ با شماست و شما را در احیای حقوقتان از ظالمان یاری می کند پس اعتراضتان را صد چندان کنید که تک تک وجود او خواستار این بود.
سلام بر کارگر و درود بر روح بزرگ، بزرگ مرد مدافع حقوق کارگران شاهرخ زمانی و دیگر شهدای راه کارگری
افشین بایمانی زندانی سیاسی زندان رجایی شهر
کرج
۵ اردى بهشت ١٣٩۵
زندانیان بند ١٢ و ١٠ حق رفتن به بهدارى را ندارند
امروز شنبه۴ اردى بهشت ماه ١٣٩۵ مسعود عرب چوبدار و یکى دیگر از زندانیان موقع رفتن به بهداری پاسدار بند های زیر هشت مانع رفتن انان به بهدارى شدند
بنابه به گزارش سایت خبرى نگاه، ماموران گفتند به دستور شجاعی سر بند از این تاریخ زندانیان سالنهای ١٢ و١٠ حق رفتن به بهداری را ندارند .
وى ادامه داده که زمانى مى توانند به بهدارى بروند کهدر حال اغما باشند و روی برانکارد.
رئیس دانشگاه صنعتی امیر کبیر،”وجود حشره در غذا امری طبیعی است”
روز شنبه ۴ اردى بهشت ١٣٩۵ رئیس دانشگاه صنعتی امیر کبیر وجود حشره در خوراک دانشجویان را امری طبیعی دانست.
احمد رضا معتمدی رئیس دانشگاه صنعتی امیر کبیر در خصوص انتشار خبری مبنی بر وجود حشره در غذای این دانشگاه گفت: من در این مورد عکسی ندیده ام اما در غذاهای منزل هم ممکن است حشره دیده شود، در منزل خودتان هم بعید نیست حشره ای در غذا ببینید که نمی توان کاری کرد و باید غذا را عوض کنید.
وی با بیان اینکه روزانه شش، هفت هزار غذا در این دانشگاه طبخ می شود، ادامه داد: اگر هم موردی بوده شاید موقع سرو غذا صورت گرفته باشد.
معتمدی در خصوص کیفیت پایین غذاها و نارضایتی دانشجویان از این وضع اظهار کرد: شکی نیست که کیفیت غذاها پایین باشد چون غذای دانشگاه، مانند غذای بیرون نیست، اعتبارات ما در حدی نیست که غذای با کیفیت به دانشجویان عرضه کنیم. و وجود حشره در غذای دانشجویان امری طبیعی است.»
به مناسبت روز جهانی کارگر، فعالین کارگری احضار شدند
روز ۴ اردى بهشت ١٣٩۵ فعالین کارگری در سنندج در آستانه روز جهانی کارگراحضار شدند.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه به نقل از گزارش کمیته هماهنگى، نیروهای وابسته به اطلاعات نیروی انتظامی در سنندج، در آستانه برگزاری مراسم های روز جهانی کارگر (۱۱ اردیبهشت) با احضار تعدادی از فعالین کارگری فشار بر آنان را افزایش داده اند.
گفتنى است، روز چهارشنبه مورخ اول ازدیبهشت ماه تعدادی از فعالین کارگری از جمله “خالد حسینی”، “غالب حسینی” و “مجید حمیدی” به اطلاعات نیروی انتظامی احضار شدند، طی این احضار از نامبردگان خواسته شده که در مراسمهای روز جهانی کارگر شرکت نکنند. در حالی نیروهای امنیتی این فشارها را بر فعالین وارد کرده اند که هنوز ۱۲ روز تا روز جهانی کارگر باقی مانده است.
دیدبان حقوق بشر درباره امید کوکبی بیانیه صادر کرد
سازمان دیدبان حقوق بشر از مقامات ایران خواسته است تا اطمینان حاصل کنند امکانات مناسب درمانی در اختیار امید کوکبی گذاشته شده است. این سازمان گفته فقدان درمان کافی، درد و رنج زندانیان سیاسی را افزایش داده است.
امید کوکبی، فیزیکدان نخبه ایرانی که چند سالی زندانی است، در زندان به سرطان کلیه مبتلا شده و روز چهارشنبه عکسی از او منتشر شد که یکی از کلیه های او از بدنش خارج شده است.
سارا لی ویتسون، مدیر بخش خاورمیانه این نهاد بین المللی مدافع حقوق بشر با اشاره به بیماری سرطان کلیه آقای کوکبی، گفته است” ممانعت از دسترسی یک زندانی به مراقبتهای پزشکی ضروری، هم غیرقانونی است و هم بی رحمانه، و ایران در تامین امکانات درمانی برای زندانیان، به خصوص برای زندانیان سیاسی، سابقه نامطلوبی دارد.”
سعید خلیلی وکیل امید کوکبی روز شنبه در گفتگو با خبرگزاری کار ایران (ایلنا) از ابتلای موکلش به سرطان کلیه خبر داد و گفت و ی نیازمند جراحی و رسیدگی فوری پزشکی است.
امید کوکبی، دانشجوی دکترای فیزیک اتمی در دانشگاه آستین آمریکا بهمن ۱۳۸۹ در تهران بازداشت شد. دستگاه قضایی ایران او را به اتهام “ارتباط با دولتهای متخاصم” به ۱۰ سال حبس محکوم کرد، اتهامی که از سوی آقای کوکبی رد شده است.
وی در نامه ای که از زندان به بیرون فرستاده، گفته بخاطر تخصصی که داشته، در یکی از سفر هایش به ایران، سازمان انرژی اتمی به او پیشنهاد همکاری داده اما چون او قبول نکرد، دو روز بعد در فرودگاه و به هنگام خروج از ایران بازداشت شد.
دو زندانى در نقده به ١٧ سال زندان محکوم شدند
روز شنبه ۴ اردى بهشت ١٣٩۵ دو زندانی کرد زبان در شهر نقده را که پاییز سال گذشته بازداشت شده بودند، به ١٧ سال زندان محکوم کرد.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، این دو زندانی که لقمان بالکی ٣٢ساله و اسلام مصطفی پور ٢۶ساله هستند، به مدت ٣ ماه در بازداشت اداره کل اطلاعات رژیم در ارومیه بودند و خانواده آنها، اطلاعی از آنها نداشتند.
گفتنى است،طی ١٠روز گذشته مأموران امنیتی رژیم در شهرهای مریوان، میاندوآب و بوکان ٨ هموطن کرد را دستگیر کردند.
پیام ارژنگ داوودی زندانی سیاسی رجایی شهر به مناسبت روز جهانی کارگر و روز معلم
پیوند تاریخی دو حلقه از یک زنجیره دمکراسی ساز
با اهدای صمیمانه ترین درودها به روان پاک تمام تمامی جان نثاران فقید راه آزادی بشر به حضور یکایک کارکنان زحمتکش جهان بویژه معلمان و کارگران سراسر کشور سلام میفرستم. ضمن گرامیداشت همزمانی دو مناسبت تاثیر گذارتاریخی در ۱۲اردیبهشت ماه امسال یعنی سالگر د روز جهانی کارگر و نیز سالگشت روز ملی معلم در ایران، این تقارن فرخنده را به فال نیک گرفته و با استقبال از ابتکار نمادین آقایان اسماعیل عبدی و جعفر عظیم زاده از همه همیهنان در اقصا نقاط گیتی بخصوص کارکنان کشور و بالاخص ازکارگران و معلمان ایرانی، امیدوارانه درخواست می نمایم که به بهانه این ابتکار خجسته، هر کس یا هر گروهی به هر طریق ممکن، حمایت و همبستگی خود را با فعالان اجتماعی و مبارزان سیاسی بویژه کارگران و معلمان زندانی ابراز دارد. بدین امیدکه این گونه حرکت های نمادین سرآغازی باشد بر شکل گیری یک اقدام مشترک همگانی در سراسر میهن بحران زده ای که از جوروجفای بیگانه زادگان و بیگانه پرستان حاکم روز به روز پریشان تر میشود.
هم میهنان
باند ۵٠٠ نفره متشکل از گدازادگان دیروز ولی مولتی تریلیاردرهای امروز و نیز بادمجان دور قابچین هایشان که در ٣٧ سال گذشته تمامی اهرمهای ریز و درشت قدرت استبدادی را در دستان ناپاک خود گرفته و حتی برای لحظه ای در کاربرد زور علیه مردم بپا خاسته ایران تردید روا نداشته اند، اینک که کفگیر اقتصاد به غارت رفته ملی به ته دیگ خورده، بر سر تقسیم عایدات نامکفی کشور، چنان بیرحمانه به جان هم افتاده اند که لرزه برتن اخلاق میاندازد؟!
اما با وجود تمام سفاکیهای رژیم خامنه ای و شرکاء، نباید این اصل تاریخی را از یاد ببریم که هنگامی که فشارهای مردمی از حدو مرز مشخصی فراتر برود لبه تیز تیغه سرکوب کند میشود و مستبد تریم خودکامکان، ابتدا مجبور به عقب نشینی و رفته رفته وادار به تسلیم میشوند. در سالهای اخیر نیز اعلام دو ترکیب نا متجانس”
نرمش قهرمانانه” و” اقتصاد مقاومتی” ، نه اولین نمونه ونه آخرین نمونه از اینگونه عقب نشینی ها هستند. بدون تردید این دو ترفند مذبوحانه رژیم در نتیجه سنگینی فشار افکار عمومی و ترس از آغاز حرکت توفنده همگانی عنوان شده است.
هم میهنان
بدانیم و مطمئن باشیم که تشکیل یک ارتش غیر مسلح از کارکنان و بیکاران سراسر کشور که جرقه آن با اقدام یک معلم و یک کارگر زندانی به عنوان سمبل پیوند” اندیشه و عمل ” زده شده است، میتواند عقب نشینی های موذیانه استبداد خون آشام را به مرحله تقسیم نقش کشانده و بادرهم شکستن کلیت آن ،آزادی مردم و آبادی میهن را به ارمغان بیاورد. در این میانه برماست تا درنبرد سهمگین جاری هر چه مسئولانه تر سهیم شده و دین خودرا به ملک وملت ادا نماییم.
زنده باد ایرانی پاینده باد ایران هرچه گسترده تر باد مبارزات حق طلبانه و عدالت خواهانه ایرانیان
رودخانه چالوس در محاصره زباله ها و نخاله ها
قابل توجه مدیران شهری ، بهداشت و درمان و محیط زیست
غرب مازندران / محمدصفرلفوتی / روزنامه نگار:
رودخانه چالوس که از وسط و مرکز این شهر به اصطلاح توریستی و گردشگری می گذرد ، در اثر ریختن زباله های فراوان و ورود فاضلاب غرفه ها و مغازه های بازار میوه و تره بار و برخی منازل به آن ، در خطر آلودگی قرار دارد و زندگی زیستمندان این رودخانه و دریای مازندران و نیز شهروندان منطقه را به خطر انداخته و زیبایی گرشگری آن هم در حال کمرنگ شدن است؛ واین درحالیست که هیچگونه اقدام شایسته ای از سوی مدیریت شهری و مسئولان بهداشت و درمان و محیط زیست صورت نگرفته و روابط عمومی شهرداری و شورای شهر چالوس نیز در برابر هشدارها و تذکرهای پی در پی اهالی رسانه منطقه ، سکوت نموده و اهمیتی برای انتقادهای فراوان فعالین و مدافعین محیط زیست قائل نشده و به دلیل عدم اقدام مناسب در جهت رفع این فاجعه عظیم ، از پاسخگوئی به آنها ، خودداری می نماید.
رود چالوس ، رودی دائمی در غرب استان مازندران است که از دامنهٔ شمالی البرز و ارتفاعات کندوان و طالقان سرچشمه گرفته و پس از پیمودن بیش از ٨۵ کیلومتر و پیوستن آب رودخانه زانوسی و دونا به آن و همچنین دَهها چشمه و آبشار، از وسط و مرکز شهر چالوس عبور و در میان دو روستای فرجآباد و محمدآباد به دریای خزر میریزد. مسیر این رود ، کوهستانی و بستر آن ، باریک و جریانش تند و سیلابی است و شعبات آن از سرچشمه تا مصب، دارای چشماندازهای زیبا و شگفتانگیز است. ارتفاعات کندوان، قلههای علمکوه، پیچ و خم دره هزار چم، چشمه سارها و آبشارهای هزارچم، دره های سیاه بیشه، پل زنگوله ، چشماندازهای جنگلی، سردرختیهای بهاره ، شالیزارهای سرسبز و مناظر و چشماندازهای بدیع و شگفت انگیز از عناصر و جاذبههای طبیعی مسیر این رودخانه هستند. حواشی رودخانه تفرجگاههای خدادادی زیبایی دارد که البته باتوجه به اینکه هیچگونه مدیریتی از سوی متولیان امر بویژه شهرداری و شورای شهر چالوس در جهت بهره برداری مناسب برای رفاه شهروندان بومی و گردشگران داخلی و خارجی صورت نگرفته ، ولی مورد استفاده مسافران قرار میگیرد. صید انواع ماهی هایی همچون آزاد، سفید و سوف ، یکی دیگر از عناصر جاذب آن محسوب میشود. وجود جاده قدیم تهران – چالوس ( کندوان ) در امتداد مسیر این رودخانه ، دسترسی به آن را آسان و این جاده را در ردیف یکی از زیباترین مسیرهای ایران و حتی جهان قرار داده است. بزرگترین حوضه آبریز استان مازندران هم متعلق به رودخانه چالوس است و این رود با دو شاخهٔ اصلی زانوس و میخساز و شاخههای فرعی خود، دارای یک حوضهٔ آبریز حدود ۱۵۵۰ کیلومتر مربعی است و میانگین آبدهی آن در ایستگاه اندازهگیری واقع در پل زغال، سالی بیش از ۴۳۰ میلیون متر مکعب اندازه گیری شده است که از نامهای دیگر آن می توان به رود کجور (در دشت نظیر) و مکارود (در مرزن آباد) اشاره نمود.
علاوه بر انتقاد همیشگی شهروندان بویژه کشاورزان از مسئولین امور آب ، حفاظت محیط زیست ، منابع طبیعی و صنعت، معدن و تجارت به دلیل برداشت های غیرمجاز و یا غیر اصولی شن و ماسه از بستر این رودخانه و نیز وجود برخی کارخانه های شن و ماسه و کارگاه های معدنی که باعث تخریب بخشی از منابع طبیعی و آلودگیهای رودخانه چالوس و خسارت های فراوان به محصولات کشاورزی گردیده اند ، متاسفانه این رود به دلیل ورود پسابها و فاضلاب غرفه ها و مغازه های تنها بازارچه میوه و تره بار شهر چالوس و برخی منازل مسکونی همجوار و تخلیه نخاله های ساختمانی و زباله های خانگی در حاشیه آن ، دارای آلودگی فراوانی شده است که ضمن ایجاد خطر برای چالوسیان و چالوس نشینان ، زندگی زیستمندانه این رودخانه و دریای مازندران را به خطر انداخته و هیچگونه اقدام شایسته ای از سوی مدیریت شهری و مسئولان بهداشت و درمان و محیط زیست صورت نگرفته و روابط عمومی شهرداری و شورای شهر چالوس نیز در برابر هشدارها و تذکرهای پی در پی اهالی رسانه منطقه ، سکوت نموده و اهمیتی برای انتقدهای فراوان فعالین و مدافعین محیط زیست قائل نشده و به دلیل عدم اقدام مناسب در جهت رفع این فاجعه عظیم ، از پاسخگوئی به آنها ، خودداری می نماید.
برخلاف تعبیر برخی از افراد که رودخانه چالوس را وحشی میخوانند این رودخانه یکی از رودخانههای آرام منطقه است! چرا که هر بلایی بوده سر آن آورده اند!!! این رودخانه به دلیل استفاده کشاورزی ، در منطقه از اهمیت بالایی برخوردار است و کشاورزان زحمت کش ، از آب آن برای مزارع خود استفاده می کنند و زباله های بسیار زیاد از جمله نخاله های ساختمانی نظیر گچ، سیمان و پسماندهای چوبی و پلاستیکی و زباله های خانگی که در جوار آن ریخته شده است ، همانطور که چرخه اکوسیستم را تهدید و بعضا باعث انقراض گونه ها می گردد، می تواند موجب آلودگی منابع آبی و خاکی منطقه شده و آب کشاورزی و آب شرب را تحت تاثیر قرار دهد و این خطر جدی ای برای حوزه محیط زیست می باشد.
ناگفته نماند طرح ساماندهی رودخانه چالوس سالهاست در محافل رسمی مطرح میشود؛ از زدن سدهای کناره در دو طرف رودخانه تا ایجاد دریاچه مصنوعی جهت قایقرانی در فصل تابستان برای جذب مسافر و توریست و دستیابی راحت مسافران به دریا و کمشدن ترافیک شهری ، که معضل بزرگ شهر ستان چالوس است ، سالیان سال است به بهانه خوبی برای شعارهای نامزدهای انتخابات شورای شهر و نیز مجلس شورای اسلامی تبدیل گردیده و مدیران مختلف در سخنرانی های خود مدعی حل این مشکل شده اند ، ولی متاسفانه همه این ها در حد حرف باقی مانده است.
به هر حال ، دنیا به این نتیجه رسیده که این ماده حیات بخش جایگزین ندارد و امیدوارم روزی فرا برسد تا مسئولان مربوطه ، از نماینده مجلس شورای اسلامی و فرماندار و شهردار و اعضای شورای شهر گرفته تا اداره آبیاری و امور آب و فاضلاب و نیز مدیران بهداشت و درمان و حفاظت محیط زیست و منابع طبیعی و صنعت و معدن و تجارت ، بتوانند با ایجاد انسجام و هماهنگی و همدلی به داد این رودخانه که از مهمترین نعمتهای خداوند به این شهرستان است رسیده و خارج از شعار ها و اماها و اگرها ، عملکردی ارزشمند و قابل تحسین داشته باشند و خود را در برابر جامعه شهروندی و دیگر اجزای عالم هستی از جمله آبزیان و جانوران و حیوانات و منابع طبیعی و خاک و آب و رودخانه و دریا ، مسئول و پاسخگو بدانند. به امید ایرانی آباد و شاد.
عیادت محمد مظفرى از #امیدکوکبی
امروز جمعه به عیادت امید کوکبی عزیز در بیمارستان سینا رفتم چیزی که در این عیادت مرا تحت تاثیر خود قرار داد روحیه بالای امید عزیز بود تصوری که همه ما در مورد فردی که روی تخت بیمارستان خوابیده این است که اگر او را دیدیم به او امید دهیم و روحیه ان را بالا ببریم اما امید عزیز برعکس تمام تصوراتمان عمل می کرد و او بود که به دوستان خود روحیه می داد و مدام از شرایط بهتر صحبت می کرد واقعا روحیه امید کوکبی برایم ستودنیست.
ایشان به تمام دوستان عزیز سلام رساندند و از زحمات تک تک عزیزانی که برای او زحمت کشیده و او را حمایت کرده اند تشکر ویژه ای کردند.
آدینه
۱۳۹۵/۲/۳
محمد مظفری
مسعود عرب چوبدار دچار افت فشار شد
روز جمعه ٣ اردى بهشت ١٣٩۵ ساعت ٣ بعد از ظهرمسعود عرب چوبدار دچار افت فشار خون شد.
بنابه گزارش سایت خبرى نگاه، مسعود عرب چوبداردر حالیکه به حالت اغماء بود با برانکارد به بهداری منتقل شد. و تا ٣ ساعت کسى ازحال وى خبرى
نداشت.
گفتنى است، مسعود بعد از سه ساعت در حالی که کار خاصى برایش انجام ندادند و موقع تزریق سرم قصد باز رسی وی را داشتند با ماموران در گیری لفظی پیدا میکند و آنها در حالیکه سرم هنوز به نیمه رسیده بوده وى را به سالن ١٢ زندان رجایى شهر بازگرداندند.
على ملیحى در اینستگرام خود منتشر کرد
اما خنده درد را در بخیه ها پیچاند
باور میکنی علی بعد پنج سال هنوز نمیدانم چرا در این وضعم
علی ملیحی فعال سیاسی امروز در بیمارستان سینا با همبندی سابق خود امید کوکبی دیدار کرد. امید کوکبی، دانشمند جوان ایرانی که در سال ۸۹ بازداشت و راهی اوین شده ، در زندان به سرطان کلیه مبتلا شده است. متن زیر روایتی است از این ملاقات که در اینتستاگرام علی ملیحی منتشر شده است.
****
دلم طاقت نگرفت و رفتم بیمارستان سینا امید کوکبی را دیدم. کار سختی نبود ساعت ملاقات رفتم بیمارستان سینا به طبقه دوم بخش جراحی کلیه. چشم گرداندم و سرباز اوین را دیدم. طبعا جلوی اتاق امید ایستاده بود.یک اتاق کوچک یک تخته میزبان امید و خواهرانش بود. دو سربازش بیرون ایستاده بودند و کاری به کسی نداشتند. رفتم تو. امید با لباس آبی روی تخت دراز کشیده بود.انگار سردش بود. جوراب ضخیمی به پا داشت. دستبند و پابند نداشت اما این ابزار زیر تختش اویزان بودند کنار سوندش.سمت راست شکمش را دو دستی چسبیده بود. عین تیرخورده ها. به هوش بود پیشانیش را بوسیدم که خیس عرق بود. گفتم هنوز درد داری گفت آره اما میشه تحملش کرد. بعد زدم به شوخی که خب امید پس یک کلیه ات را دادی در راه اسلام. زهرخندی زد و گفت آره در راه جمهوری اسلامی. گفتم خبر بیماری و جراحی ات مثل بمب منفجر شده و در توییتر برایت طوفان بپا شده. نکند به آقایان بربخورد
گفت باور میکنی علی بعد پنج سال هنوز نمیدانم چرا در این وضعم؟ مادرش آمد. فارسی نمیداند. امید را به هوش ندیده بود. کلی ماچش کرد. همه خانواده امید بودند. همراه بیمار برادرش دکتر مصطفی پزشک است و خواهر دیگرش لیلا فوق تخصص سرطان از دانشگاه نیویورک. امید روند پزشکی را برایم گفت از کلمه سرطان استفاده نمیکرد و میگفت کنسر.گفت سابقه بیماری به گفته دکتر چهارساله است. گفتم امید در مجاز عده ای میگویند حاضرند کلیه شان را به تو بدهند. گفتم تو را بخدا از من انتظار نداشته باش. من آدم خرده شیشه داری هستم. تو ساده ای و حیف است به خون من الوده شوی. میخواستم بخندانمش. خنداندم اما خنده درد را در بخیه ها پیچاند و امید آهی از درد کشید. لعنت کردم به خودم که دیگر به این درد هم نمیخورم.
با حمایت و دفاع قاطعانه از جعفر عظیم زاده و اسماعیل عبدی حربه اتهام “اقدام علیه امنیت ملی” را خنثی کنیم
روز جمعه ١٠ اردیبهشت ١٣٩۵ جعفر عظیم زاده رئیس هیئت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران و اسماعیل عبدی رئیس کانون صنفی معلمان ایران مطابق اعلام قبلی خود با خواست حذف اتهام “اقدام علیه امنیت ملی” از پرونده های کارگران و معلمان معترض و فعالین جنبشهای کارگری، صنفی و اجتماعی، اعتصاب غذای خود را شروع کردند. این دو رهبر جنبش کارگری که به خاطر اعتراض به شرایط فلاکتباری که بر زندگی اکثریت قاطع جامعه ایران توسط صاحبان سرمایه زیر چتر حمایت سرکوبهای عریان و سازمانیافته همه دستگاههای دولتی طی نزدیک به چهار دهه سایه افکنده است، به اتهام “اقدام علیه امنیت ملی” به زندانهای دراز مدت محکوم گردیده و هم اکنون در زندان اوین محبوس می باشند.
تلاش برای افزایش دستمزدها به حدی که تأمین کننده هزینه های یک زندگی انسانی و شرافتمندانه برای همه بخشهای شاغل طبقه کارگر باشد، پرداخت بیمه بیکاری به همه بیکاران جامعه اعم از زن و مرد، پرداخت به موقع حقوقها، لغو قراردادهای موقت، سفید امضاء و رسمی شدن استخدام معلمین حق التدریسی و پیمانی که شاخص ترین فعالیتهای این دو رهبر زندانی قبل از بازداشت و زندانی شدنشان می باشند، از نظر دستگاههای امنیتی، انتظامی و بویژه قضائی “اقدام علیه امنیت ملی، اخلال در نظم و تبلیغ علیه نظام” معنا می یابد و برای فعالین این عرصه ها مصداق جرم تلقی می گردد.
برای دستگاههای دخیل در سرکوب، جمعیت حداکثری جامعه که زندگیشان به تباهی کشیده شده و فراتر از آن حتی میلیونها انسان فاقد سرمایه و ثروت فنا گشته اند، درون دایره امنیت مد نطرشان هیچ جائی ندارند. در نتیجه “امنیت ملی” ترجمه امنیت سرمایه ها و تضمین سودهای نجومی آن که متعلق به اقلیت ناچیز سرمایه داران است که مقدس و ارجح بر تأمین زندگی، حفظ شأن و احترام به کرامت انسانی اکثریت عظیم جامعه می باشد.
جعفر عظیم زاده و اسماعیل عبدی در شرایط سخت زندان هم دست از مبارزه و پیگیری مطالبات طبقه کارگر برنداشته و به خاطر محدودیتهای زندان که اجازه ادامه مبارزه به روشهای کم هزینه تر از نظر سلامت جسمی و روحی را از آنان سلب کرده، با اعتصاب غذا از درون زندان صدای اعتراضشان به وارد کردن اتهام “امنیت علیه امنیت ملی” در پرونده های معترضان به وضعیت موجود و فعالین جنبشهای کارگری و اجتماعی را بلند کرده و خواهان حذف این گونه اتهامات از پرونده های موجود شده اند.
اتهام “اقدام علیه امنیت ملی” حربه ای برای منکوب و زمینگیر ساختن جنبشهای کارگری و اجتماعی است. حربه ای است برای ممانعت از اعتراض همه بخشهای طبقه کارگر از کارگران گرفته تا معلمان، پرستاران، بازنشستگان، بیکاران و …. به شرایط غیر انسانی زندگی و پذیرش اجباری آن.
کارگران، معلمان، پرستاران، بازنشستگان، بیکاران و تشکلها و سازمانهای کارگری مدافع حقوق انسان در سراسر جهان!
با خواست حذف فوری اتهام “اقدام علیه امنیت ملی” از پرونده های همه فعالین زندانی و موقتا آزاد شده با وثیغه، به حمایت و دفاع از این رهبران زندانی برخیزید. با پیوستن وسیع و جهانی خود به این خواست به حق و سراسری، مبارزه بر سر تحقق آن را سریع تر به نتیجه رسانده و دوره اعتصاب غذای جعفر عظیم زاده و اسماعیل عبدی که سلامتیشان را تهدید می کند هر چه بیشتر کوتاه کنید.
زنده باد اتحاد و همبستگی همه مزدبگیران (طبقه کارگر)
اتحادیه آزاد کارگران ایران
١٠ اردى بهشت ماه ١٣٩۵