دریای فساد و حق کشی ، قطره اعتراض
سید مجتبی واحدی
می گویند “الناس علی دین ملوکهم مردمبر آئین حاکمان خویش هستند “من می گویم این حاکمان فقط آئین عوامالناس را تعیین نمی کنند . حتی بسیاری از مدعیان روشنفکری و نخبه گری هم دستور کار خود را از حاکمیت می گیرند . لطفا اینیادداشت را تا آخر بخوانید شاید شما هم نظر مرا بپذیرید.
این روزها رسوایی فیش های حقوقی در ایران ، به سوژه ای برای سرگرمی تبدیل شده است. اعتراض نکنید که چرا می گویم سرگرمی . زیرا کمتر کسی را دیده امکه از پوسته اینموضوع بگذرد و عمق فاجعه “حاکمیت فساد “را نشانه بگیرد و اینهمانچیزی است که نظامجمهوری اسلامی می خواهد. اصلا یکی از رموز پایداری نظامدر چهار دهه گذشته همینبوده است. در نظامولایت فقیه هزارانفساد ،تهدید ،بی کفایتی ،خودسری و در یککلمه “رسوایی “وجود دارد. هر چند گاه یکبار ،گوشه ای از یکرسوایی افشا می شود – و گاه لو می رود -مدت ها سرگرمی درست میشود و بعد از مدتی شما را به خیر و حکومت را به سلامت. البته به برکت نفوذ فضاهای مجازی در زندگی ایرانیان،دهه چهارم از عمر پرنحوست جمهوری اسلامی یک ویژگی جدید همدارد. همان رسوایی ها که آتش به منافع و اعتبار ایرانیان می زند پس از مدتی به سوژه “لطیفه سازی “تبدیل می گردد . هنر هم”نزد ایرانیان است و بس “. خلاقانه ترین داستان سرایی ها و جوکسازی ها ،همه عصبانیت از رسوایی و فساد حکومت را به نقل مجالس و ابزار تفریح سلحشورترین ملت دنیا تبدیل می کند.
البته این، همه ماجرا نیست. حکومت جمهوری اسلامی توسط طبقه ای اداره می شود که از زمانصفویه تا چند سال پس از پیروزی انقلاب ، ارتباط نزدیکو موثر با اقشار مختلف مردم داشته و راه فریب ، سرگرمی و عنداللزوم “راهبریِ “آنان را به خوبی می داند و این، بزرگترین سرمایه برای حکومتی است که دست و مغز سرانآن ،از روش های حکمرانی خوب تهی است.
اینروزها همه ما سرگرمفیش های حقوقی هستیم. عده ای خوشحال از رسوایی دولت و عده ای مشعوف از اقدام انقلابی حسن روحانی در عزل چند تن از دریافت کنندگان حقوق های نجومی. اما هیچکس نمی پرسد این نورچشمی ها از کجا آمدند،کداماشخاص حقیقی و حقوقی ،حامی آنان بودند. چرا بعضی از این افراد نزدیک به سه سال در دولت روحانی چنین رقم هایی دریافت کردند و تا افشای موضوع توسط آنطرفی ها ،هیچمقامدولتی ،از موضوع خبردار نشد ؟ دو جناححکومتی ،در هدایت جریان ها حتی روند اعتراض و انتقاد ،فوق دکترا دارند .
در همین روزها ،حسن نصراله به دستور ارباب خود، بخشی از بریز و به پاش جمهوری اسلامی را افشا می کند تا همگان بدانند چرا دیگر “اندوه لبنان نمی کشد ما را ” . اما هیچکس نمی گوید ” دخل و خرجاینکشور در کجا ثبت و ضبط است ؟چگونه می توان اینهمه پول از کشور خارج کرد بدونآنکه در اسناد مالی دولت اثری از آن وجود داشته باشد ؟”. ولی فقیه بازی را خوب بلد است هر روز یک سوژه جدید خلق می کند تا رسوایی های قبلی از دستور کار نخبگانمجازی و کسانی که زبانشان پرکارتر از مغزشان است خارج شود.
حدود یکماه از افتتاح مجلس دهم گذشته است. مجلسی که از نخستین پرده نمایش آن ،رسوا بود تا آخرین مراحل استقرار ارکانآن. همین یکماه کافی بود تا دیگر کسی سوال نکند “مینو خالقی چه شد ؟” ، “ادعای اصلاح طلبان و اعتدالیون در خصوص رقابت نزدیک عددی آنان با اصولگرایان کجا و اختصاص فقط ده درصد از ریاست کمیسیون ها به آنان کجا ؟” ، “کسانی که می گفتند با حضور پررنگدر مجلس ،حصر و حبس های غیر قانونی را پیگیری می کنیماکنون کجا هستند ؟”، در این یکماه، کدامیکاز نمایندگان از لیست امید ،حتی یک کلمه در خصوص نقض آشکار حقوق شهروندی برزبانجاری کرده است ؟” و…… حکومت جمهوری اسلامی ،متخصص انحراف اذهان از واقعیت های کشور است.
تابستانفرا رسیده و سالگرد دو جنایت !سرنگونی هواپیمای مسافربری ایرانی توسط ناو امریکایی و اعدام غمانگیز صدها زندانی با یک دستور چند کلمه ای. انتقاد از امریکا ،به مذاق عده ای خوش نمی آید و نگاه چپبه دوران طلایی امامراحل با ذائقه اصلاح طلبان و اعتدالیون ،سازگار نیست. عده ای هم ورود به هیچیک از دوماجرا را به مصلحت نمی بینند. پس نه عکس هواپیمای ساقط شده ،جای عکس پروفایل های فیس بوک را می گیرد نه یادبود زندانیانی که به ناحق و جنایتکارانه ،اعدامشدند. البته عده ای اعتراض می کنند اما فقط به یکی از دو جنایت. در اینمیانخیال سرانجمهوری اسلامی راحت است که اولا رسوایی های روزافزون نظام ،ذهن “معترضان یک بعدی” را از جنایت ها و رسوایی های سابق منحرف می کند ثانیا اعتراض به رسوایی های جدید هماز کنترل حکومت خارجنخواهد شد.
در همینروزها ،زندانی شجاع و مظلومنرگس محمدی فقط به خاطر محرومیت از شنیدن صدای فرزندانخود در اعتصاب غذاست . اما روزه داران ایرانی که مدعی عزاداری برای الگوی عدالت اسلامی -امامعلی – هستند از بانو نرگس و فرزندانش یاد نمی کنند . کسانی هم در این طرف آب ها هنوز از سوژه چند روز زندانی شدن در ایران، قصه می بافند و نان می خورند اما برای این مادر مظلومو در عینحال شجاع ،داستان سرایی های مهیجنمی نمایند. دفاع از حقوق اقلیت های مذهبی و دگراندیشان همکه دیگر محلی از اعراب ندارد. حکومت خیالش راحت است که فرصتی برای پرسش در خصوص محرومیت اهل سنت از برگزاری مراسم عبادی ،محرومیت فرزندانبهاییان از تحصیل و مواردی از این قبیل وجود ندارد. امروز بر روی صفحه فیس بوک ،پستی از مریمشفیع پور دختر شجاع ایرانی و زندانی جنبش سبز دیدم که حاکی از محرومیت او از تحصیل در دانشگاه بود. اما جناح های حکومتی -اعماز تندرو ،سبزو بنفش -را چه باک. …. آنها باید برای سال نود و شش برنامه ریزی کنند تا بار دیگر دولت را در اختیار بگیرند .
همه اینها را نوشتمتا بگویم در فاسد بودن،جنایت پیشگی ،بی کفایتی و در یک کلام در “رسوایی “تکتکسراننظامتردیدی ندارم. اما به هماناندازه به “قابلیت فریب خوردن وفریب دادنِ” اغلب نخبگان ،روشنفکران و فعالان رسانه ای ایمان دارمو معتقدم که اعتیاد ما به دفاع گزینشی و از حقوق شهروندان و جوزدگی های مقطعی ما آسیبی به حکومت نمی رساند. نسبت رسوایی در نظامجمهوری اسلامی و اعتراض ما به حق کشی ها نسبت دریاست و قطره!